حکایت دوست داشتن دیگران !!!!

حکایت دوست داشتنن دیگران !!!!


جوان ثروتمندي نزد عارفي رفت و از او اندرزي براي زندگي نيک خواست.

عارف او را به کنار پنجره برد و پرسيد: چه مي بيني؟

گفت: آدم هايي که مي آيند و مي روند و گداي کوري

که در خيابان صدقه مي گيرد

بعد آينه بزرگي به او نشان داد و باز پرسيد: در آينه نگاه کن و

بعد بگو چه مي بيني؟

گفت: خودم را مي بينم !

عارف گفت: ديگر ديگران را نمي بيني! آينهو پنجره هر دو از يک ماده ي اوليه ساخته شده اند : شيشه.

اما در آينه لايه ي نازکي از نقره در پشت شيشه قرار گرفته و در آن چيزي جز

شخص خودت را نمي بيني.

اين دو شي شيشه اي را با هم مقايسه کن :

وقتي شيشه فقير باشد، ديگران را مي بيند و

به آن ها احساس محبت مي کند.

اما وقتي از جيوه (يعني ثروت) پوشيده مي شود، تنها خودش را مي بيند.


تنها وقتي ارزش داري که شجاع باشي و آن پوشش جيوه اي را از جلو

چشم هايت برداري، تا بار ديگر بتواني ديگران را ببيني و دوستشان بداري…  


منبع :

گروه اینترنتی مارشال مدرن - کاوه پزشکی

[email protected]


مطالب مشابه :


ازماست که برماست

پورتال وزارت آموزش وپرورش . ابزار تولید  مردمان/پورتال جوان. مناظر دیدنی




یک جوان ایلامی بصورت مشکوکی به قتل رسید.

یک جوان ایلامی بر طبق قوانین «بین‌المللی» و رساندن علم، فرهنگ و صدای مردمان پورتال




حکایت دوست داشتن دیگران !!!!

مردمان - پورتال جوانان جوان ثروتمندي نزد عارفي رفت و از او اندرزي براي زندگي نيک




برنامه روزانه نوشیدن آب

مردمان - پورتال جوانان ایرانی  فراخوان یازدهمین جشنواره شعروداستان جوان




نسخه انگلیسی وبلاگ خانه امید به صورت آزمایشی راه اندازی شد

جوان عزيز مي تواند با مطالعه اين وبلاگ به خواست هاي خود برسد . مردمان - پورتال جوانان




تمرین دوازدهم – معنی خانواده سوم را با وضعیت خودتان تطبیق دهید

جوان عزيز مي تواند با مطالعه اين وبلاگ به خواست هاي خود برسد . مردمان - پورتال جوانان




برچسب :