حقوق مدنی سه قسمت اول

عقدوایقاع:

برای تحقق عقد،دواراده لازم است وبرای ایقاع به یک اراده نیازاست.

اقاله:توافق برای برهم زدن عقداست.

ابرا:بری نمودن ذمه شخص مثل اعراض.

فرق ابراواعراض:ابراناظربردین است،امااعراض ناظربرعین.

*اقاله فقط ناظربرعقدلازم است.

ارکان عقد:م.183ق.م

1-حضورطرفین(یک یاچندنفردرمقابل یک یاچندنفردیگر)حداقل دواراده .

2-تراضی طرفین دریک موضوع واحد.

3-تعهدبرامری،موضوع تعهدبرامریک موضوع خاص است باتراضی طرفین.

اثرانعقادعقد:

1-تملیک صورت می گیرد.2-تعهدایجادمی شود(تعهدعهدی)قراردادپیمانکاری.

*یکی ازآثارعقدتعهدیاالزام است به آنچه تعهدکرده اند.

اشکال:همیشه اثرایجادعقدتعهدنیست بلکه تملیک هم هست.

تقسیم بندی عقود:م.184ق.م

1-لازم(م.185)2-جایز(م.186)3- نسبت به یک طرف لازم نسبت به طرف دیگرجایز(عقدرهن،کفالت،م187)4-خیاری(م.188)5-منجزومعلق(189)6- مبنی برمسامحه7- مشروط

8- عهدی وتملیکی.

تعهدبه ایجادتن مانند:تعهدات کیفری،تعهدبه تحویل یک فردبه محاکم.

عقد:(قرارداد،معامله،تعهد)

قرارداد:(1-به معنی عام:مترادف عقد2-به معنی خاص :عقودغیرمعین)

عقودمعین: عقودی است که درقانون تعریف شده است وشرایط وتنظیم وآثارآن توسط قانونگذاربیان شده است.(قراردادوکالت،بیع)

عقودغیرمعین:قراردادپیمانکاری،ترجمه، نقشه برداری.(درقالب ماده10قانون مدنی،ماهیت عقدمعین راندارند)

معامله: ازنظرلغوی یعنی عمل متقابل.

ازنظرحقوقی به معنای عام:قراردادهاوعقود(ماهیت غیرمالی ،مانندنکاح)وبه معنای خاص:قراردادهای مالی.

*به عقودغیرمالی مانندعقدنکاح معامله نمی گویند.

ایقاع معامله نیست:زیرااثرآن یاایجادمالکیت است (مباحات،حیازت)ویازوال مالکیت(اعراض)

تقسیم بندی عقودازحیث دوام:

1-عقدلازم :م.185،عقدی است که طرفین حق فسخ آنراندارندمگربه موجب(خیار،اقاله وبه حکم قانون)

طبق ماده219ق.م .(اصالته الزوم)خیاربه منزله حق فسخ قراردادبه منظورجلوگیری ازغرراست.

*خیارفقط درعقودلازم صورت می گیرد.

*اقاله:توافق طرفین برای فسخ قراردادلازم است.

آیااقاله عقداست یاایقاع؟ نظربراین است که اقاله عقدنیست زیراهدف عقدایجادتعهداست امادراقاله انحلال عقداست.

بنابراین اقاله ماهیت خاص دارد نه عقداست ونه ایقاع،چون تراضی دراقاله وجوددارد.

*فسخ به حکم قانون م.387ق.م.قاعده تلف مبیع قبل ازقبض.(چنانچه بعلتی قهری مبیع قبل ازقبض تلف شودعقدمنفسخ است)

2-عقدجایز:عقدی است که درهرزمان طرفین حق فسخ آنرادارند(وکالت،عاریه،ودیعه)

ماده954ق.م.(فوت ،حجربعدازانعقادعقدلازم خللی به آن واردنمی کند)امادرعقدجایزخلاف آن ثابت می شود.

*فوت،سفاهت وجنون درامورمالی موجب منفسخ شدن عقدجایزمی گردد.

آیاعقدجایزقابلیت تبدیل به عقدلازم رادارد؟

اگرعقدجایزضمن عقدلازم شرط شودحق فسخ ساقط می شود،عقدجایزبه لازم تبدیل می شود.

*تبدیل عقدجایزبه عقدلازم ماهیت اصلی عقدراتغییرنمی دهد،بلکه باعث اسقاط حق فسخ می شود،یعنی مشمول ماده954می گردد.

اقاله درهمه مواردقابل قبول نیست(نکاح،وقف)

وکالت بلاعزل دلیل برمالکیت نیست زیرادلیل سندمالکیت است،درقالب عقدبیع ووکیل نماینده مالک است.

مثال:فروشندهaوخریدارb،دلیل انتقال مالکیت مبایعه نامه20/7/89موردمعامله آپارتمان،در25/7/89وکالت بلاعزل به فردbداده می شودوخریداروکیل می گردد.

فرض فردaنسبت به خریدآپارتمان وکالت بلاعزل می دهد بهbبدون تنظیم مبایعه نامه.

سوال:چنانچه فروشنده درتاریخ26/7/89آپارتمان رابه ثالث بفروشددرشکل اول؟

چنانچه فروشنده درتاریخ21/7/89آپارتمان رابه ثالث بفروشددرشکل دوم؟

درشکل اول فروش مال غیراست ودرشکل دوم دلیل انتقال مال موجودنیست،چنانچه aقبل ازاقدامb بفروشدایرادندارد،امااگربعدازآن باشدفروش مال غیراست.

عقدخیاری: عقدی است که ازسوی یکی ازطرفین یاطرفین قراردادویاثالث حق فسخ پیش بینی شده باشد.

*خیارمختص عقدلازم است.

*مدت حق فسخ بایدمعلوم باشد،ابتداوانتهاداشته باشد.

*اگرابتدای خیار معین نباشدآغازآن تاریخ انعقادعقداست،درصورتیکه زمان خیارمجهول باشدعقدباطل است .

*دربعضی قراردادهاقانونگذاراجازه عقدخیاری نمی دهد(مثلاازدواج،وقف)

عقدرهن:عقدی که نسبت به یک طرف لازم ونسبت به طرف دیگرجایزاست.مثال:شخصی بابت بدهی مالی رادررهن دیگری قرارمی دهد.(a مدیون ،راهن،عقدنسبت به اولازم است .b طلبکارمرتهن،عقدنسبت به اوجایزاست)

*عقدبرای راهن لازم است زیراتاقبل ازپرداخت بدهی حق نداردمال موردنظرراآزادکند،نسبت به مرتهن جایزاست یعنی درهرزمانی می تواند مال موردنظرراازرهن آزادکند.

عقدمعلق:عقدی است که تحقق آن منوط به تحقق معلق علیه است.

مثال:1- من خانه رامی فروشم اگردرالمپیادمقام کسب کنی!

     2- باغ رافروختم (اگررتبه اول دانشگاه راکسب کنی!)معلق علیه

تعلیق بردوگونه است.(درانشاء ودرمنشاء)

   1- تعلیق درانشاء:یعنی باقیدفعل آینده عقدرامعلق کنیم .اثرفروش رابه آینده موکول می کنیم. من خانه را می فروشم اگردرالمپیادمقام کسب کنی!

  2- تعلیق درمنشاء:یعنی فعل انشا شده راالآن ایجادمی کنیم،فعل انشامی شود،امامنوط به تحقق معلق علیه است،اثرفروش منوط به تحقق معلق علیه است،یعنی اثرش تعلیقی است. باغ رافروختم (اگررتبه اول دانشگاه راکسب کنی!)

*درقانون مدنی تعلیق درانشاباطل است زیرا:

دراین حالت خودانشامعلق است،هم خودش وهم تحقق آن معلق است ،بنابراین عقد باطل است.

امادرنوع دوم که تعلیق درمنشااست،چون فروش واقع می شود،امااثرآن مترتب است براثرمعلق علیه عقدراصحیح می دانند.مثال:شخص aدرقالب عقدمعلق خانه ای را می فروشد:(فروختم خانه رااگردرمسابقه برنده شوی،نکته این است که زمان مسابقه یامعلق علیه بایدمعلوم باشد)

*حال این بحث مطرح است که وقتی عقدمعلق بصورت قانونی تنظیم می شود(نوع دوم)چه وضعیتی برای طرفین قراردادبوجودمی آید:

مثال:شخص aدرقالب عقدمعلق خانه ای را می فروشد:(فروختم خانه رااگردرمسابقه برنده شوی)

درتاریخ 20/7/88عقدواقع می شود،نتیجه مسابقه در20/7/89مشخص می شود.

آیافردa(ناقل،فروشنده)درطول این یک سال حق انتقال خانه به ثالث رادارد؟

پاسخ:خیر،چون متعهد حق تصرفاتی که منجربه انتقال عین باشدرادراین فاصله ندارد.

*شخصbنمی تواندمجوزبدهدچون مالک نیست،aنمی تواندبه ثالث انتقال دهدچون آن رافروخته به فردِی که هنوزمالکیتش مستقرنیست،این یکی ازویژگی های عقدمعلق است.

*ازچه زمانی شخص bمالک موردمعامله می شود؟

دراین جادوحالت محتمل است :

1- معلق علیه واقع می شود.  

2- معلق علیه واقع نمی شود.

اگرحالت اول تحقق پیداکند،دراین خصوص دونظریه فقهی وجوددارد:

اول:نظریه ناقل،اثراززمان وقوع معلق علیه است نه اززمان انعقادعقد.

دوم:نظریه کاشف،اثراززمان وقوع عقد است نه اززمان وقوع معلق علیه.

اگرقائل به نظریه ناقل باشیم منافع این مدت به aتعلق می گیردو اگرقائل به نظریه کاشف باشیم منافع این مدت بهbتعلق می گیرد.

*درقانون مدنی نظریه کاشف پذیرفته شده است،بنابراین اگردریک سال بعدمعلق علیه محقق شود،علاوه براینکه فردb مالک بوده،مالک منافع هم می باشد.

فرض دیگراین است که معلق علیه درزمان خودش واقع نمی شودیعنی مشخص می شودفردb درمسابقات مقام کسب نکرده لذاچون معلق علیه واقع نشده براساس نظریه کاشف فردbازهیچ زمانی مالک نبوده یعنی مشخص می شودکه ازابتداعقدایجادنشده است، پس این منافع کلامتعلق بهa می باشد.

عقدمنجز:مفهوم مخالف عقدمعلق است نه تعلیقی است نه شرط.

تقسیم بندی دیگری ازعقود: ( آزاد ،  تحمیلی)

1- عقدآزاد:عقدی است که طرفین آن درشرایط مساوی وبرابرقراردارند.

2- عقدتحمیلی:عقدی است که یک طرف آن بواسطه امکانات وتجهیزات وشرایط طرف دیگرمجبوراست به شرایط آن طرف تن بدهد،مانند:قراردادهای دولتی،امتیازآب وبرق و. . .

تقسیم بندی دیگری ازعقود: (عقدفردی ، عقدگروهی)

1- عقدفردی:عقدی است که درآن به اراده جمعی نیازی نیست.

2- عقدگروهی: عقدی است که اراده جمعی رامی طلبد.مانندقراردادهای کار.

تقسیم بندی دیگری ازعقودازنظرانگیزه مادی: (عقدمتعادل ، عقدغیرمتعادل)

1- عقدمتعادل:عقدی است که تساوی دربین عوضین رعایت می شود.ماشین رابه قیمت بازارفروختن.

2- عقدغیرمتعادل: عقدی است که تساوی دربین عوضین رعایت نمی شود ،عقدی است که انگیزه مادی درآن موثرنیست،مثلا:شخصی منزلش رابفروشدبه مبلغی غیرواقعی درحالیکه هدفش صرفاعقدبیع است.

عناصراساسی عقد:م190(قصدورضا)

برای انعقادهرعقدی قصدورضاجزوشرایط اساسی است.

رضا،تمایل به انعقادعقداست،امااین سئوال مطرح است که برای انعقادعقداول رضایت ایجادمی شودیاقصد.

قانونگذارگفته قصدورضاامااین که اول قصدآمده بعدرضا این قصدورضابمنزله تقدم قصدبررضانیست،پس کی قصدواقع می شود،

مراحل تکمیل قصد: اولین بحث خطوروتصوردرذهن است .دومین بحث بررسی شرایط یاموقعیت سود وزیان فرد.سومین مرحله اقدام عملی برای انعکاس رضایت.

بعد ازاین سه مرحله قصدواقع می شود.قصدسازنده عقداست امارضایت تمایل درشخص ایجادمی کند.پس اول رضایت درفردایجادمی شودوبیان این رضایت می شودقصد.

*قصدبه هرطریقی که دلالت برقصدکندواقع می شود.مثلابالفظ،ایماواشاره یاقبض واقباض(معاطات)یعنی شوخی ونقش نباشد.لذاهرگفته ای قصدتلقی نمی شود.

قانونگذار،معاطات (عقدی که بادادوستدانجام می شودبدون هیچگونه محاوره ای)راقبول داردمگردرمواردی که قانون مشخص واستثناکرده است.مثل :عقدنکاح،رهن.م.194.م1062م.1066

بنابراین آنچه عقدراایجادمی کند قصداست.اگرقصدنباشدقرارداد باطل است.

قانونگذارمی گوید:ممکن است رضایت مخدوش باشد.دراینصورت عقدغیرنافذاست.امااگرعنصرقصدمخدوش باشدعقدباطلاست.

رکن ایجادکننده قصدورضادردوقالب است.(ایجاب یعنی پیشنهادبرای انعقادمعامله وقبول یعنی پذیرش معامله )موجب تحقق عقداست.

بنابراین پیشنهادفروش باقصدوقبول خریدهم باقصدصورت می گیرد.

قاعده بین ایجاب وقبول:

1- ازنظرحقوقی هیچ ایرادی برتقدم قبول برایجاب وجودندارد.

2- اگرایجاب کننده قبل ازاینکه پیشنهادبه اطلاع طرف مقابل برسدفوت کند،ایجاب بلااثروباطل است.

3- سکوت یکی ازطرفین درمجلس عقدبمنزله قبولی و دلیل بررضایت نیست.م249

4- توالی عرفی بین ایجاب وقبول:یعنی وجودفاصله مناسب بین زمان ایجاب وزمان قبول م.1065

5- ایجاب ممکن است به نمایندگی باشد.اصالتانباشد.م.196

ایجاب وقبول یااصالتاواقع می شودیابه صورت نمایندگی:

نمایندگی ممکن است به موجب قراردادباشدمثل:عقدوکالت،نمایندگی قانونی :مثل ولی قهری نماینده صغیر،نمایندگی قضایی مانند:نمایندگی که مرجع قضایی شرایط نصب آن راتعیین می کند.مثل:عزل ونصب قیم.

*شرایط ایجاب وقبول ازطریق نمایندگی:

1- نماینده درحدوداختیاراتش بایدایجاب وقبول کند.دراین قسمت معامله باخودنیزمطرح است،معامله باخوددرقانون پذیرفته شده مگردرمواردی که استثناشده است.

معامله باخودرادربرخی مواردقانونگذارمنع کرده است.مانند:قیم.م.1240 بواسطه آثارسوءآن وتضییع حقوق صغیر،چون هم ایجاب کننده وهم قبول کننده یک نفراست.

*آیاولی قهری مانندقیم محدودیت دارد؟اگرپدری چنین معامله ای راانجام دادآیافرزنداوبعدازسن رشدکه دارای اهلیت استیفا می شود می توانداعلام کندپدرمن مصلحتم رارعایت نکرده است؟آیاادعاازسوی مولی علیه مطرح می شود؟آیا می توان معاملات ولی قهری رابه استنادعدم رعایت غبطه باطل کرد؟واثرش چی می باشد؟ آیاادعای عدم رعایت غبطه توسط ولی قهری قابل استماع است؟

باتوجه به م.1184(درحالت کلی)می تواندچنین ادعایی رامطرح کند.

2- ایجاب وقبول رابه قصدنمایندگی داشته باشدوطرف مقابل این موضوع رابداندوبه آن آگاه باشد.

3- خودنماینده اهلیت داشته باشد.

تعهدبه شخص ثالث م.196مصداق بارزآن بیمه عمروثالث است.

آیاوکیل می تواندخودبه عنوان مستاجرعقدانشاءکند،یاباید با ثالث قرارداداجاره منعقدنماید.

دوقاعده دراین زمینه وجوددارد:

1- اجرای موضوع مورداختیارمنوط است به اذن صریح توسط موکل(اصل).

*استدلال معتقدین نظریه اول درنکاح وکیل نمی تواندموکله رابرای خودتزویج کندمگراینکه این اذن صراحتااعلام شده باشد.م.1072

2- مفادم.1072.خصوصیت نکاح موجب این نظرگردیده وضرورتی دراجرای این ماده به غیرازامرنکاح ندارد.

استدلال این گروه اشاره شده به حق العمل کاری اگرموضوع اختیارات شامل مواردی است که قیمت ثابت دربازاردارد.مثلا:طلاونقره ،وکیل خود می تواندبدون اذن طرف عقدواقع شودمگراینکه موکل صراحتانهی کرده باشدلذادرغیراین صورت وکیل نمی تواندطرف قراردادباشد.مثلا:خیلی ازکالاهای دست دوم که قیمت تثبیت شده ندارند، مگراینکه موکل این اذن راصراحتاداده باشد.

تحلیل زمان ومکان تشکیل عقد:فرض حالتی است که بین ایجاب کننده وقبول کننده فاصله مکانی باشد.

مثال:فرد a ایجاب کننده ودراصفهان می باشدو قبول کننده bدرمشهد حال قبولی bدرچه صورتی قابل استناداست یاچه زمانی اعلام قبولی منجربه انعقادعقد می شود؟

1-  نظریه اعلام:یا محل نوشتن قبولی،به محض نوشتن فردb،درمشهدقبولی واقع شده تلقی می گردد.

2-  نظریه ارسال:زمانی است که قبولی به پست تحویل می شود.

3-  نظریه وصول:زمانی که ایجاب کننده نامه قبولی رادریافت نموده باشد.

4-  نظریه اطلاع : به مجردمطلع شدن ایجاب کننده ازقبولی.

نظریه قانون:طبق ماده191نظریه ارسال پذیرفته شده است.

ممکن است نامه قبولی به دست ایجاب کننده نرسدواختلاف ایجادشود.لذااگرقبول کننده اثبات کندقبولی رابه پست تحویل داده عقدمحقق می شود.

تجارت الکترونیک:

قبول کننده خاص نیست،عام است،آگهی فروش خانه درمطبوعات یامثلا خریدکالاازاینترنت ومجازی.

*درمعاملات اینترنتی مستندقانونی آن چیست؟

طبق قانون مستندتجارت الکترونیکی :

*اسنادالکترونیکی درمراجع قابل استنادوارائه هستند.

*درمقابل اسنادالکترونیکی چه ادعایی می توانیم مطرح کنیم؟

قانونگذارمی گویدفقط دراین زمینه می توان ادعای جعل نمود.

دراسنادغیرالکترونیکی امضارکن اساسی است،امادر اسنادالکترونیکی امضامفهوم ندارد.

*قانونگذاربعضی ازکالاهاراازطریق الکترونیک غیرقابل فروش می داند(اموال غیرمنقول ونقل وانتقال اسناد)

ماده194:وحدت قصدطرفین معامله دریک موضوع واحد.

وحدت قصدطرفین درقرارداد:

1-  درماهیت ونوع عقد:یکی متقاضی عقدبیع است ودیگری اجاره .دراینجاعقدباطل است.

2-  درخصوصیت عقد(مشروط،معلق،منجز)یکی بصورت معلق متقاضی است ودیگری بصورت مشروط.

3-  ماهیت موردعقد:صفت ذاتی موردمعامله:هرکالایی دوگونه اوصاف دارد:

الف- اوصاف ذاتی:مثال خریدانگشترنقره بجای آن طلاتحویل بدهد.یاخریدکاسه چینی عتیقه (عتیقه بودن صفت ذاتی است)کاسه غیرعتیقه تحویل بدهد..یاخریدیک جنس خاص مثلاطلابجای آن بدل تحویل بدهد. معامله باطل است.

ب- اوصاف فرعی:مثلاشمامتقاضی خریدبرنج ایرانی کلات هستید،برنج شمال به شما                          می دهند.یاشکرسفیدرابه جای شکرقرمزبدهد.دراینجامعامله باطل نمی باشد.ولی اگربرنج پاکستانی داد،ذات آن عوض شده ومعامله باطل است.

 *اگرذات شی تغییرکندعقدباطل می شود،اگردراوصاف فرعی شی اختلاف باشدمعامله باطل نیست ،امامعامله قابل فسخ است.

اهلیت :توانایی صلاحیت،اهلیت تمتع به شرط زنده متولدشدن حمل است،اهلیت استیفاکه فردبااهلیت تمتع صاحب حق می شودوبااهلیت استیفامی تواندحقوق رااجراکندمنطبق باشرایطی که درقانون احصاشده است.

اهلیت عام وخاص:

عدم اهلیت عام:زمانی است که تمام یاقسمتی ازآن توسط قانونگذاربی اعتبارشناخته                          می شود(سفاهت،صغیر،جنون)وبدین جهت است که غالب بودن بی اعتباری کاملا مشخص است.

عدم اهلیت خاص:زمانی است که درآن بعضی ازاعمال واقدامات خاص توسط قانوگذارمنع شده است.

م.836دراینجاخودشخص اهلیت دارداماکاری که انجام داده بااهلیت منطبق نیست.

تفاوت اهلیت خاص و اهلیت عام:اهلیت خاص امری است استثنایی،مگرقانونگذارتصریح کرده باشدکه این اعمال به این صورت فاقداعتباراست،پس اصل براین است که افرادی که درعدم اهلیت خاص هستندمنوط به تصریح قانونگذاراست، امادرعدم اهلیت عام این قاعده ،عمومیت داردودرقانون تعریف شده است.

عدم اهلیت حمل:اصل برعدم اهلیت حمل است چون دردوران جنینی حمل قسمتی ازعضومادراست،هویت مستقل ندارد،هویتش معلق است، اگرزنده متولدشوددارای اهلیت است درغیراینصورت برای اواهلیتی متصورنیست.

دربعضی مواردافرادعلیرغم دارابودن اهلیت فرد،ازاهلیت درتملک منع می شوند(عدم اهلیت درقرارداد)،مانندبیگانگان مقیم ایران که حق تملک اموال غیرمنقول راندارند.

مورددیگرنکاح است،باماده واحده تغییریافته،نکاح صغیر،قبلاولی قهری دخترصغیره می توانست نکاح راقبل ازبلوغ واردکندوقانونگذارگفته بودنکاح قبل ازبلوغ ممنوع است (دراینجامنظوررابطه زناشویی است)ودرقسمت اول مرادجاری نمودن صیغه عقدنکاح است.

طبق ماده واحده: نکاح دخترکمتراز13سال وپسرکمتراز15سال شمسی منوط است  به رضایت ولی قهری وتائیدمحکمه،والانکاح ثبت نمی شود،دوماده قبلی حذف شد.

ماده 212و213فرض براین است که قانونگذارمی داندکه این دوماده ازنظرمفهوم وازنظرنتیجه کاملاباهم متفاوتند ،اماچرااین دوماده را بادوموضوع متفاوت چنین پشت سرهم تنظیم کرده است، برای این تحلیل       می گویندقانونگذارکلی گویی کرده ونمی خواسته واردجزئیات شود،امااینکه ،چه معامله ای باطل وچه کسی محجوراست. کدام معامله غیرنافذاست برای هیچکدام توضیحی نداده .ولی درماده1207به بعدتوضیح داده می شودوجزئیات بیان می شود.

بحث محجورین:

صغارممیزوغیرممیز:صغیرممیزقوه تشخیص داردوغیرممیزقوه تشخیص نداردوقانونگذارسن خاصی برای آن تصویب نکرده است.

معاملات واقدامات حقوقی صغار: معاملات، اعما ل واقوال صغیرغیرممیزمطلقا باطل است ،حتی تملکات بلاعوض،امادرممیز درتملکات بلاعوض صحیح است ودرمعاملات دونظریه دراین خصوص وجوددارد:

1-قانونگذارصراحت داردمعاملات باطل است بطورمطلق.1212

2-استدلال دوم که رویه قضایی هم هست،معتقدندگرچه صغیربطورمطلق آمده اماچون معذالک آمده قانونگذارمنظورخاصی داشته پس صغیرمی تواندتملکات بلاعوض نماید،اگرصغیرغیرممیزهم قصدتملک بلاعوض داشت قانونگذاربه آن اشاره می شدپس یک تفاوتی بین صغیرممیزوصغیرغیرممیزقائل شده است بنابراین معتقدندمعاملات غیرنافذاست،اصل هم برصحت عقوداست ،چون قانونگذارتصریح ندارداصل راغالب می کنیم.

عقدعاریه:ازمنافع مال دیگران رایگان استفاده کردن،آیاصغیرممیزمی تواندمالی راعاریه بگیرد(نه آنکه عاریه بدهد)

آیاچنین عقدی نافذاست، معتبراست.دونظروجوددارد:

1-چون صغیردرمال تصرفی نمی کندصحیح است.

2- فرض برتلف شدن مال به هرعلتی: صغیرممیزبایدجبران خسارت کند؟چگونه؟اینجادخالت دراموالش است درست است که مستقیم تصرف نداردامابصورت غیرمستقیم باگرفتن مال دراموالش تصرف             می کند،ازاین جهت غیرنافذاست.

عقدوکالت: اعطانمایندگی برای انجام امرحقوقی، صغیرممیزنمی تواندوکالت موضوعی که جنبه مالی داردرابه عهده بگیرد،عقدوکالت عقدی است مجانی امااگراختلاف ایجادشود(اصل این است که وکالت بااجرت است)اماخودوکالت ماهیتش مالکیت نیست، اگروکالت گرفت که مثلاکیف کسی رابفروشد،دخالت دراموال صغیرمحسوب نمی شود.

وکیل بایدمصلحت موکل رارعایت کند،اگرصغیربرخلاف مصلحت موکل عمل نمایدمسئول است وبایدجبران خسارت بکند،لذاازاین جهت غیرنافذاست.

گروه سفیه یاغیررشید:معاملات این گروه غیرنافذاست، درخصوص تملکات بلاعوض صحیح وقانونی است.

امادرعقدنکاح آیا سفیه می تواندبدون اذن ولی ازدواج کنداختلاف است این اختلاف هم به این دلیل است که نکاح عقدی است بادوویژگی یک قسمت عقدنکاح است که بار مالی ندارد وقسمت دیگرمهریه است که ماهیت کاملا مالی دارد.لذادراینجامعتقدندعقدنکاح کاملاصحیح است امامهریه رابایدنماینده سفیه تعیین کند،پس اگرعقدنکاحی صورت گیردبدون اذن قیم واو مهریه راتعیین نکند،نکاح صحیح امامهریه غیرنافذ وباطل است(بایدمهرالمثل تعیین گردد)

مجانین(دائمی وادواری):معاملات مجنون دائم کاملاباطل است بدلیل فاقدبودن قصد.

درادواری:دردوره افاقه به شرط رشیدبودن نافذاست.م1213

اگراختلاف بین طرفین برسرصحت وبطلان بود،تکلیف چیست.

1-یک نظریه معتقداست براساس اصالت الزوم اصل برصحت است ومدعی بطلان بایدثابت کندکه درحال جنون بوده است.

2-نظریه دیگرمعتقدند افاقه بودن خلاف اصل است،ومدعی صحت بایداثبات کند.م1213

رویه قضایی مانظریه اول رامی پذیرد.

تحلیل ماده196:

1-بحث تعهدبه شخص ثالث.

2-نمایندگی:نماینده بایداهلیت ،قصدنمایندگی واختیارداشته باشد.

رابطه نماینده بااصیل(واگذارکننده):اولین اصل: نماینده مکلف است مصلحت اصیل رارعایت کند(حق تعدی وتفریظ ندارد)وازطرف دیگراصیل بایدمخارج نماینده رابپردازد.

درفرض اول سه فرداصیل وکیل وثالث وجوددارندوممکن است ثالث قرادادراامضاکرده باشدوکیل هم اختیارداردوامضاکرده باشد،امامنزل تحویل داده نمی شودثالث علیه چه کسی می تواندطرح دعواکند.علیه اصیل چون وکیل سمتی دربرابراجرانداردوبه عهده اصیل است.

فرض دوم زمانی است که وکیل خارج ازحدوداختیارات قراردادرامنعقدمی کند،مثلابایدخانه رانشان دهدقراردادراهم خودوکیل می بندددرحالیکه دراین مورددارای اختیارنبوده است .دراینجاآیااصیل            می تواندبرعلیه ثالث طرح دعواکند؟

بله ،اگرخسارتی به ثالث واردشده باشدبایدعلیه وکیل طرح دعواکند.

فرض سوم:وکیل به ثالث اعلام می کنداختیارندارم اماتضمین می کنم تائیداصیل رابگیرم ،قرادادامضاشده مالک رضایت  نمی دهد،اگرمالک قبول کندنافذاست.اگرقبول نکردمالک علیه ثالث طرح دعوامی کند.

فرض چهارم:وکیل براساس اختیارات قرادادبسته امامصلحت موکل رارعایت ننموده،لذاشخص مالک بایدبراساس اصل جبران خسارت ،علیه وکیل طرح دعوانماید.


مطالب مشابه :


پاسخ به پرسش ها

پس مشروط شدن سلام ی سوال من الان ترم اول هستم فکر کنم مشروط بشم مشروط شدن یعنی چی من




هيدراته کردن بدن یعنی چی ؟

هيدراته کردن بدن یعنی چی علامتهاي دهيدراته شدن بدن ميباشد و همچنين ای مشروط!!!




نزدیک شدن به امتحانات پایان ترم

داشت نتونست اونو ببینه و زمانی متوجه شده که دیگه میاتنرما قفل شدن مشروط نشیم یعنی




رمان تمنای وجودم1

فقط ۲ هفته وقت داریم نه بیشتر .خیلی ها از ترم پیش بخاطر همین موضوع مشروط شدن . یعنی چی آقا




حقوق مدنی سه قسمت اول

ازنظرلغوی یعنی عمل متقابل. *فوت،سفاهت وجنون درامورمالی موجب منفسخ شدن (مشروط ،معلق




پاسخ نظرات

مشروط شدن برای این تمرم تعریف نشده سوال 12) توضیح بدید "مدیر گروه خود" یعنی چی




برچسب :