چگونه با مرگ عزیز کنار بیایم(روان شناسی)

چگونه با مرگ عزیز کنار بیایم 

مرگ عزیزان از جمله اتفاقات ناگوار زندگی هر انسانی است. انسان طوری آفریده شده که بدون داشتن رابطه با دیگران نمی تواند زندگی کند و هنگامی که بر اثر یک تصادف یا در گذر ایام یکی از این رابطه ها به مرگ بینجامد، تاثیرات شگرفی را در روحیه فرد می گذارد. واکنش آنی افراد پس از شنیدن خبر مرگ نزدیکان به ویژه اگر فوت ناگهانی و غیرمنتظره باشد، اغلب با شوک و ناباوری همراه است. البته همه افراد به طور یکسان مراحل سوگواری را نمی گذرانند به طوری که ممکن است ماه ها و سال ها طول بکشد تا فردی به زندگی عادی بازگردد.
    چند روز اول مرگ یک عزیز، روزهای سخت و پرفشاری است. اطرافیان گریه می کنند و سعی در آرام کردن و تسلی دادن به یکدیگر دارند. مراسم مختلفی برگزار می شود، دوستان و نزدیکان و اهل فامیل جمع می شوند تا خانواده غمزده خود را تنها و بی کس احساس نکنند و به نوعی فشار روحی آنان تخلیه شود بماند که مراسم سوگواری باتوجه به خاستگاه قومیتی متفاوت است.بر این اساس افراد درمقابل مرگ عزیزان هم موضع گیری های متفاوتی می کنند بعضی ها غمگین می شوند، بعضی دیگر نگران یا حتی بعضی ها به شدت می ترسند، شوکه شوند، گیجی و سردرگمی یا بهم ریختگی ذهنی، فاصله گیری از اجتماع، احساس پوچی و بی پناهی و خالی شدن از درون از جمله تصوراتی است که بعد از مرگ عزیزان در افراد تجلی پیدا می کند.به گفته کارشناسان در این شرایط روحی بعضی ها دوست دارند از دیگران فاصله بگیرند تا با خاطرات فرد از دست رفته دوران را بگذرانند. بعضی دیگر آنقدر افسرده می شوند که از همکاران و حتی از محیط هایی که با عزیز از دست رفته سپری کرده اند دوری می کنند تا عزیز خود را به یاد نیاورند در شرایط بسیار حاد هم بعضی از افراد به قرص های خواب آور یا الکل و مواد مخدر رو می آورند و با مصرف این مواد می خواهند خود را تسکین دهند. بعضی ها هم سعی می کنند برای تسکین آلام خود، دلمشغولی های خود را افزایش دهند، خود را در کار غرق کنند، اما همه این کارها مسکنی زودگذر است شاید هم تقلایی بی حاصل...
    سعید برومند روانشناس اجتماعی و پژوهشگر می گوید: غم و اندوه واکنشی از سمت سیستم عاطفی است و وقتی بروز می کند که ما فقدان و از دست دادن چیزی یا شخص ارزشمندی را تجربه کنیم. بنابراین چون فقدان ها و از دست دادن ها متنوع و متفاوت است، در بسیاری از موارد غم و اندوه دامنگیر ما انسان ها می شود و مثلاً حتی طلاق، دوری پدر و مادر و یا از دست دادن شغل یا قبول نشدن در یک آزمون هم ما را اندوهگین و غصه دار می کند.
    وی می افزاید: اندوه و غم درمورد از دست دادن عزیزان قسمتی از فرایند به حساب می آید. این فرایند به زمان احتیاج دارد و ترمیم روحیه بازماندگان معمولاً به تدریج صورت می گیرد. نحوه بروز این غم و اندوه به شرایط فرد بازمانده و رابطه او با عزیز از دست رفته و حتی شرایطی که در آن مرگ رخ داده بستگی دارد.
    اما آنچه که اکثر کارشناسان و روانشناسان به آن اعتقاد دارند این موضوع است که به هرحال بیان و بروز احساسات ناشی از غم و اندوه است که باید حتماً انجام شود، چه در خلوت و چه در حضور جمع، تفاوتی ندارد، فقط باید از شر غم و اندوه راحت شد. در این شرایط بعد از گذشت چند هفته فرد بازمانده احساس سبکی می کند و حتی می تواند تا حدی فعالیت های عادی خود را از سر بگیرد، اما در غیر این صورت فرایند غم و اندوه همچنان با او خواهد بود و ادامه پیدا می کند و ممکن است عواقب ناگواری را در پی داشته باشد.
    چرخ نیلوفری متوقف نمی شود
    آن چیزی که در لحظه مرگ یک عزیز در لحظه اول بر ذهن اطرافیان مستولی می شود این فکر است که افراد پس از مرگ عزیزی فکر می کنند دیگر نمی توانند ادامه دهند. به اعتقاد بسیاری در این واکنش، طبیعی است، اما از سوی دیگر باید زندگی کرد و با مساله کنار آمد. باید با این فکر خود را تسکین داد که فرد فوت شده در جهان دیگری وارد شده که شاید شیرین تر و بهتر از حال کنونی او باشد.
    شواهد نشان می دهد معمولاً وقتی یک فرد سالخورده که مدت زیادی در بستر بیماری بوده است، بمیرد تحمل داغش از زمانی که کودک یا جوانانی به طور ناگهانی و تصادفی می میرد کمتر است و قرار گرفتن افراد درحالت دوم گاه افراد را تا سرحد مرگ و اقدام به خودکشی و دیوانگی هم پیش می برد.
    چرا که جای خالی عزیزی که ناکام دنیا را وداع گفته همواره در زندگی احساس می شود، در این مواقع کارشناسان روانشناسی معتقدند که می توان از رفتار کسانی که در موقعیت مشابه شما قرار گرفته بودند و توانستند خودشان را خوب حفظ کنند الگوبرداری کنید و کاری را بکنید که احتمال موفقیتتان در آن بیشتر است.
    وقتی پدری یا مادری فوت می کند به نوعی پیوند با گذشته قطع می شود، وقتی همسری از دنیا می رود پیوند با حال قطع می شود، اما وقتی فرزندی از دست می رود پیوند با آینده مخدوش می شود، بخش ناگزیری از زندگی حذف می شود و اندوه و غصه تنها روش طبیعی برای رسیدن به آرامش است، چرا که آرزوها، تمناها و همه رؤیاهایی را که والدین خود به آن دست نیافته اند در وجود نازنین فرزندی، ساری و جاری می بیند که اکنون تنهایشان گذاشته و همه آن رؤیاها را با خود به گور برده است.
    رابطه والدین با فرزند هم از نظر جسمی و هم از نظر اجتماعی یا روانی کاملاً در مقایسه با سایر روابط انسانی منحصر به فرد است. پدر و مادر به سختی می توانند زندگی خود را بدون فرزند دلبندشان از سر بگیرند. به باور عموم مردها معمولاً سخت، مانند سنگ به نظر می رسند که دیگران می توانند به آنها تکیه کنند و از آنها حمایت بجویند.
    این باور معمولاً باعث می شود مردها اندوه خود را پنهان نگه دارند، اما زن ها معمولاً احساسات خود را بی پرده بروز می دهند. درک تفاوت غصه خوردن در زن ها و مردها باعث می شود فکر نکنیم یکی از والدین کمتر یا بیشتر از دیگری رنج می کشد و غصه می خورد، بلکه هر دو از مرگ پاره تن خود رنج می برند و روز به روز تحلیل می روند این موضوع حقیقی کتمان ناشدنی است.روانشناسان در زمانی که یکی از پدر و مادر داغ فرزندشان را بر پیشانی نشانده اند توصیه می کنند که همسران از هم در چنین شرایطی انتظار نداشته باشند فکر هم را بخوانند، به عبارت دیگر همسران با خود اینطور اندیشه کنند که او نمی داند شما به چه چیز احتیاج دارید مگر اینکه خودتان به او بگویید. هرکدامتان باید احساسات آن دیگری را بپذیرید و این احساسات را معقول و موجه بدانید حتی اگر آنها را به تمامی درک نکنید. درک متقابل در این شرایط و استفاده از مشاوره در بهبود شرایط دو طرف بسیار مؤثر است.
    فاطمه عالمی مشاور خانواده می گوید: از زمانی که به عنوان مشاور فعالیت می کنم کمتر دیده ام که افراد به دلیل اندوه و غم از دست دادن عزیزی به مشاوره بیایند و تصور می کنند که خودشان می توانند با قضیه کنار بیایند درحالی که یک انسان آگاه بهتر می تواند کمک کند.
    وی می افزاید: درصورتی که دوره اندوهگینی افراد داغدیده چهارماه یا بیشتر به طول بینجامد و مانع از این شود که فرد فعالیت های عادی زندگی را از سر بگیرد و این مساله به مرور زمان بر روی تمرکز، خواب، خوراک و اجتماعی بودن اثر داشته باشد، فرد باید به یک مشاور مراجعه کند. چرا که ادامه دادن زندگی به این صورت ممکن است حتی به خودکشی و آسیب به خود بینجامد یا حتی اگر هم به این مراحل بحرانی نینجامد ممکن است فرد را در افسردگی فرو ببرد، موضوعی که حتی خود فرد سوگوار، ممکن است از آن بی اطلاع باشد.
    راهی برای بازگشت به زندگی
    معمولاً در مراسم سوگواری اطرافیان به فرد داغدیده القا می کنند که کمتر گریه کند و زیاد خود را اذیت نکند درصورتی که به اعتقاد روانشناسان یکی از راه های بازگشت افراد به زندگی عادی تخلیه احساسات و تاملات روحی است.شخص داغدیده باید احساسات خود را بروز دهد و به جای نگه داشتن بغض در گلو، آزادانه اشک بریزد. از آنجا که در جامعه ما ابراز احساسات برای زنان آسان تر است، بنابراین فایق آمدن بر غم و اندوه ناشی از مرگ به خصوص از دست دادن همسر برای مردان دشوار تر است.روانشناسان راهکارهای مختلفی را برای تسکین فرد داغدیده مؤثر می دانند. به عنوان مثال معتقدند به فرد داغدیده اجازه دهید هرچقدر که دوست دارد گریه کند، اگر موزیک با موضوع خاصی فرد را به یاد عزیزش می اندازد و باعث ناراحتی و حتی گریه می شود تعجب ندارد، چون طبیعی است. به مرور زمان این حالات تضعیف می شود.
    همچنین باید به فرد داغدیده اینگونه القا شود که بازگشت به زندگی طبیعی به این معنا نیست که عزیز از دست رفته را فراموش کرده است و به او یادآوری کنند که عشق به او در وجودش است، پس اصلاً مهم نیست دیگران چه می گویند.
    فرد باید موقعیت جدید را شناسایی و سعی کند با آن خو بگیرد. مهارت ها، عادات روزمره، نقش ها، مسئولیت ها، اتکا به نفس، پیش فرض ها و تغییراتی که تحت تاثیر فقدان عزیز از دست رفته ایجاد شده همه این تجربه های جدید را با روی باز بپذیرد و به راه های متعددی فکر کنید که می توانید از این چالش موفق بیرون بیایید از راهکارهای تک بعدی بپرهیزد و فعالیت های ذوقی را دنبال کند، خود را با کارهای هنری مشغول کند تا به مرور از تالمات او کاسته شود.
    علی فرهادزاده، جامعه شناس و محقق معتقد است: معمولاً کسانی که همسرشان را از دست داده اند همگی بر اهمیت روابط غیرشخصی برای خو گرفتن به شرایط جدید تاکید دارند. چرا که این فعالیت از نظر روحی بسیار به فرد کمک می کند و باعث می شود آلام فرد کاهش پیدا کند، از این راه فرد خود را در میان روابط اجتماعی قرار می دهد و غصه هایش کمتر به سراغش می آید. منظور از روابط غیرشخصی هم قرار گرفتن در سایر
نقش های فرد است، مثل نقش پدر بودن، برادر
بودن، همکار بودن و...
    وی می افزاید: خانواده و مخصوصاً دوستان بسیار نزدیک در تسکین غم های افراد داغدیده تاثیر بسیار سودمندی دارند، چرا که گاهی اوقات افراد ترجیح می دهند که با دوستان قدیمی و نزدیک خود درددل کنند بنابراین چند دیدار هفتگی با دوستان و گشتن و گذراندن وقت با آنها در بالا بردن روحیه و برگشت افراد داغدیده به زندگی عادی سهم به سزایی را ایفا می کند.
    طول زندگی با زمان اندازه گیری نمی شود، بلکه با اتفاقاتی که در آن می افتد سنجیده می شود. صبر و تحمل کمک می کند این فرایند آسان تر بگذرد و اجازه بروز احساسات بدون قضاوت کردن درباره آنها کلید رهایی از اندوه است. مطمئناً هیچ کس قادر نخواهد بود مسیر زندگی و اتفاقاتی که برای او قرار است بیفتد را خود انتخاب کند و کسی هم نمی تواند ادعا کند که می توان با همه یا قسمتی از این راهکارها داغ عزیز را فراموش کرد، چرا که تا برای یک فرد این اتفاق نیفتد نمی توان برای افراد داغدیده نسخه نوشت، اما مهم ترین چیزی که در غم از دست دادن عزیزی تسکین دهنده است این است که ما خود چگونه می خواهیم با آن مرگ روبه رو شویم، باید تصمیم خود را بگیریم که ما جزو گروهی هستیم که مرگ را پایان یک زندگی شیرین می دانند یا با مولانا هم عقیده ایم و مرگ را شادی برای زندگی
ابدیت به حساب می آوریم


مطالب مشابه :


جملاتی آرام بخش برای آنها که عزیزی را از دست داده اند

می دهد که مدت زمان مناسب جهت کنارآمدن با یک حادثه دردناک و مخصوصا از دست دادن فردی عزیز، 13




غم از دست دادن عزیز

تاریخ تولد وبلاگ:87/4/16 این وبلاگ واسه همه ی هوادارای متعصب استقلال ساخته شده.به آرشیو موضوعی




غم از دست دادن یک عزیز

oteb - غم از دست دادن یک عزیز - دایی نصرالله هم رفت . در راه بازگشت از کربلای معلا ، بعد از




داغ از دست دادن پدر

داغ از دست دادن عزیز و مهربان از دست رفته م بکنم تا یادی ازش کرده باشم و از شما هم




چگونه با مرگ عزیز کنار بیایم(روان شناسی)

بنابراین چون فقدان ها و از دست دادن ها متنوع و تاثیر فقدان عزیز از دست رفته ایجاد




خیلی بد است که آماده از دست دادن یک عزیز باشید

عاشقان مرتضی پاشایی - خیلی بد است که آماده از دست دادن یک عزیز باشید - "♥امپـــــراطــــــور




سوگواری در غم از دست دادن عزیزان

سوگواری یک تجربه استرس زا ولی شایع است. دیر یا زود بسیاری از ما غم از دست دادن یک عزیز را




کنار آمدن با غم از دست دادن عزیزان

من که به سوپی که می‌خوردم نگاه می‌کردم، گفتم، «اندوه از دست دادن یک عزیز، مثل یک کاسه خیلی




برچسب :