آسيب شناسي موسيقي لري

با همه اینها اقداماتی از این دست گامهای ستونی در ارتباط با تجزیه و تحلیل این موضوعات است که باعث جلب توجه مدیران و متولیان از طرف دیگر اهالی هنری دیگر خواهد شد . هر چند امیدوارم هرگز دیدگاهی وجود نداشته باشد معتقد به اینکه عده ای معین کنند موسیقیدان چه بزند و مردم گوش کنند بهترین روش آزادی در آفرینش است وقتی در مورد پدیده ای به قضاوت می نشینیم و به این نتیجه می رسیم که پدیده مذکور را آسیب تهدید می کند باید مشخص شود که این پدیده از چه زاویه ای مورد نقد است و با چه چیز مقایسه شده ، آیا آن پدیده را با گذشته خود مقایسه کرده ایم یا با پدیده هایی از جنس خودش و مربوط به جای دیگر متفاوت خواهد بود میان بررسی پدیده ای از نظرگاه اهالی آن موضوع یا متولیان و مدیران و سیاست گذاران آن موضوع از طرف دیگر مقایسه با چه معیاری و چه ابزاری و با چه چیز علی رغم اعتقاد به وجود آسیبها ، دیدن آنها و اندیشه پیرامون آنها باید به اطلاعات بسیار دقیق پیرامون موسیقی به طور عام و بویژه موسیقی لرستان مسلط باشیم که من ترجیح می دهم از موضوع یکی از اهالی موسیقی لرستان تا آنجا که اطلاعاتم قد می‌دهد گزارش گونه ای از وضعیت موسیقی لرستان تقدیم نمایم تا امکان هرگونه قضاوت و داوری با اشراف بیشتری امکان پذیر باشد ، همانطور که در ابتدا عرض کردم گاه بررسی یک موضوع ، قدرت یا ضعف آن ممکن است از ناحیه مدیریت آن موضوع باشد که نگران آنچه هزینه شده است ، داده ها و دست آوردها را در حد و اندازه برنامه ریزیها و هزینه ها نداند .

در این مورد خوشبختانه نه از سر غرور یا توسعه نیافتگی بلکه ازموضوع مدیون نبودن موسیقی بدهکار هیچ کس نیست ، نگاهی گذرا در طول تقریباً سی سال گذشته به اسناد مالی تمام ارگانها بهترین مستند برای عدم توجه به موسیقی توسط مدیریتهای مختلف می باشد . حتی یک برگ سند در طول سالیان گذشته در اسنادهای ارگانی نیست که برای موسیقی هزینه شده باشد البته سایر موارد هنر هم چنین است لکن چون مورد نظر موسیقی است ما تنها به این مورد اشاره می کنیم و اینها همه در حالی است که در تمام دنیا رویه ای خلاف این رویه اعمال می شود به عنوان نمونه در امریکا بخش دولتی 2٪ و بخش خصوصی 1٪ از درآمد خود را اجباراً صرف امور هنری- فرهنگی می کنند .

بنابراین در بررسی و نقد مطلبی، قبل از هر چیز میزان نهاده ها برای آن موضوع باید دیده شود در مرحله بعد خروجی اگر برابر نهاده ها نبود باید ایراد وارد کرد ، در حوزه هنر وفرهنگ چند کمک اساسی از طرف ارگانها می تواند صورت گیرد که می توان زیر مجموعه– مادی معنوی آنها را طبقه بندی کرد . قرار دادن ردیف های برای امور فرهنگی ، اختصاص تریبون در رسانه به این امور و در مجموع حمایت ، تدارک و تبلیغ و ترویج این موضوعات اولین و پایه ای ترن اموری است که اهالی این امور را موظف به انجام وظیفه و امیدوار به ادامه حیات می کند.

در بعد رسانه کمترین موقعیت و امکان برای هنر خصوصاً موسیقی فراهم می شود یا اصلاً‌نیست یا در حدی است که اصلاً‌ به حساب نمی آید. شاید ار هر منتقد و پژوهشگری در ابتدا اطلاعاتی دقیق پیرامون موضوعات داشته باشد کمتر مطالب کم تعداد موسیقی درمطبوعات سلیقه ای و بی ارتباط با موضوع از آب درآید.

گاه بررسی ازناحیه بالادستیها نیست و از طرف مشتاقان و دلدادگان امور هنر صورت می گیرد اما اگر این بررسی همه جانبه ، در پروسه و همراه با آمار و ارقام نباشد باز هم نتیجه این می شود که قبل از هر بررسی در یک نگاه از بیرون به یک پدیده یا همه چیز را گلستان می بیند یا نه همه چیز را خاکستری و تیره و در نتیجه اولین نشست موسیقی در لرستان می شود همایش آسیب شناسی موسیقی لرستان .

غفلت از اطلاعات دقیق در مورد بضاعت موسیقی لرستان حتماً تأثیر بدی بر دارایی ها خواهد داشت گاه قدرتی ضعیف یا ضعفی قدرت تلقی خواهد شد و تحلیلی نادرست پیرامون موضوع بدست خواهد داد .

واقع این است که موسیقی لرستان چه در مقایسه با گذشته خود و چه در مقایسه با موسیقی سایر اقوام علیرغم دارا بودن عیب و ایراد فراوان که داشته و دارد ، عنصر زنده ، پویا و تاثیر گذار در حیات اجتماعی خود بوده است.

هنگامی که به آسیب در موسیقی لرستان اشاره می کنیم باید روشن کنیم که این آسیب از ناحیه محتوی و مضمون است از ناحیه شکل است یا بر می گردد به . . .

یکی از حوزه های محتوایی زنده و پویا بودن عنصری در مقابل اتفاقات پیرامون است و نوع عکس العمل آن پدیده روشن می سازد که چقدر آن پدیده راه خود را درست رفته یا به ترکستان میرفته است .

اتفاق بزرگ و تکانه شدید انقلاب در حیات اجتماعی مردم ایران تاثیر خود را بر همه حوزه های زیست این مردم و از جمله موسیقی گذاشت ، عکس العمل موسیقی لرستان از ابتدا در آثاری که بوجود آمد و شاخص آن دایه دایه با صدای محمد میرزاوندی بود و پس از آن تاثیر انقلاب و جنگ در اثری به نام جرس با سرنای زنده ياد استاد شامیرزا مرادی و کوشش استاد علي اكبر شکارچی همراه با شعر و صدای نگارنده مدتها به یک اتفاق در موسیقی آنهم نه تنها در استان بلکه در کشور تبدیل شد . مرحوم شامیرزا شناخته شد و تا سلطانی سازهای بادی جهان ارتقاء یافت ، اثری مشابه در فرهنگ سایر اقوام دیده نشد همزمان با این جوشش و دوره دوره های علي اكبر شکارچی که در حوزه اندیشیدن اتفاق می افتاد در حوزه مدیریت در استان بلاتکلیفی حاکم و تا مدتها موسیقی لرستان در عرصه زندگی به تعطیلی کشیده شد و این در حالی بود که موسیقی لرستان در آستانه انقلاب در حد و اندازه آبشخور خود نبود حتی تحت تاثیر موسیقی مرکز و عوامل انحرافی دیگر ترانه ها و نغمه هایی میرفت به معرف فرهنگی ما تبدیل شوند که کوچکترین قرابتی با غنی و ژرفای فرهنگ انسان زاگرس نداشت ، ترانه هایی به غایت مبشر و مبلغ برهنگی لگام گسیخته و ستایشگران عشقی ممنوع و غیر اخلاقی- از طرف دیگر چند ترانه بهتر عرصه فرهنگ لر هر چند به خاطر انعکاس بخشی از تاریخ مردم زاگرس که مواجه با دولت مرکزی و مبارزات طولانی در این حوزه بود وی نهایتا می توانست آثار مخرب در ذهن مخاطب پیرامون مردمان لر به جای بگذارد که برای همیشه ما را مردمانی عاشق و شفیته تفنگ و جنگ و زد و خورد به نمایش بگذارد به طور خلاصه علی رغم زحمات بی دریغی که توسط افرادی مثل آقای حميد ایزدپناه کشیده شده بود پیش از انقلاب وضعیتی مخدوش حاکم بر موسیقی لری شده بود ، آشفتگی بیمارگونه موسیقی مرکز خود را در سطح موسیقی اقوام هم جا انداخته و تعمیم داده بود .

شما در موسیقی طیفی ناهمگون از موسیقی سنتی با همه افتخارات و گذشته اش و ستارگانش در یک سو داشتید تا موسیقی بی هویتی به نام پاپ و تجربیاتی در زمینه های متفاوت مثل موسیقی آقای محمد نوری و کارهای خانم پري زنگنه ، بی قید و بند ترین موسیقی در فیلمهای سینمایی که آثار گرانبار دهه های سی و چهل را در غبار فراموشی فرو می برد .

تاثیر همین امور و نیز نوعی همراه شدن با فرهنگ مسلطه وضعیتی در منطقه بوجود آورده بود که میسر نبود به راحتی روی نوعی از موسیقی لری دست گذاشت که برآمده از فرهنگ بومی باشد . اینها همه باعث نمی شود تک ستاره ها و آقار اتفاقی موسیقی لری را مثل ترانه زندگی یا موسیقی فیلم میراث نادیده گرفت .

بزرگترین آفت مسلط قبل از انقلاب نوعی اجتناب از نغمه ها و آواهای بومی بود که آنها را روستایی و بدوی تلقی میکرد و از آنها دوری و بتری میجست ، مثل هوره ها و لای لای ها و ترانه های کار و غیره....

گفتیم که در تکانه شدید انقلاب، توسط افرادی که محتویات واقعی مردم خود را نمایندگی می کردند موسیقی نقش و جایگاه واقعی خود را پیدا کرد هر چند در ابتدا تکلیف کسی روشن نبود و هر اظهار نظری می توانست تبدیل به دستورالعمل شود این امر موسیقی در عرصه زندگی را وا پس رانده بود در حالیکه در نواحی همجوار ما به ؟ دستگاههای رادیویی قبل از انقلاب و عمر دور دراز آنها و تولیدات انبوه بسیاری از نغمه ها و ترانه ها و خوانده های کرد و لرستان جا باز کرده بودند و همینها در زمان سکوت موسیقی بومی آهسته آهسته در خلاء رشد نموده و بعدها با ارگ به زندگی ما وارد شد .

غنی و ژرفای موسیقی باعث شد تا علیرغم غیبت در زندگی ، محصولات تولید شود که نتیجه و انعکاس واقعی زندگی مردم لر بود . همانطور که گفتم ترانه ها و نغمه ها در ارتباط با انقلاب ، جنگ ، به موقع خوبی از اندوخته های هنر دوران ساله توشه لازم را برای مصرف بر میداشت و بر سر زبانها می انداخت.

حتما فراموش نکرده اید که محصولات موسیقی لری در بحبوحه جنگ نظیر ساخته های آقای درويش رضا منظمی به سرود جبهه ها تبدیل شده بود در هنگامه سازندگی و تنشهای متفاوت اجتماعی موسیقی لرستان معافی میدان و تاثیر گذار و تاثیر پذیر . عنصر زنده و پویای فرهنگی محیط خود شده بود در حال حاضر موسیقی لرستان علیرغم افت و خیزهای متفاوت در حوزه محتوی و شکل دچار دگرگونیهای عظیم شده که می توان به شکل زیر دسته بندی کرد.

در حوزه رشدی که در شکل نموده با اینکه در ابتدای انقلاب نوازندگان انگشت شماره و گاه خیلی ماهر نبودند .

امروز حضور علی اکبر شکارچی در مرکز تفکر موسیقی ایران با داشتن پشتوانه عظیم زاگرایش یکی از تعیین کننده ترين چهره های موسیقی لری است ظهور فرج علی پور درقامت نوازنده ای چیره دست در داخل و خارج کشور و سپس ظهور صدها شکارچی و علی پور در حوزه نوازندگی و تکنیک دیگر بر کسی پوشیده نیست امروز کسانی مثل . . . ،گروههای متعدد نوازنده در سطح عادی در شهرستانهای مختلف استان که خود را بی رغبت و بی نظیر میدانند ، دورود ، الیگودرز ، کوهدشت ، خرم آباد ، اندیمشک و سایرجاهها امروز هر یک قطبی از موسیقی شده اند .

حضور همین نیرو خود زمینه ساز تولید آثاری گرانبار و بی نظیر در موسیقی لری شد که هر یک در موسیقی کشور یک اتفاقند ، همینطور در اجراهای زنده چه در استان و چه در کشور از قوی ترین گروهها بوده و هستند ترانه سرایی در لرستان امروز در اوج خود در حال رشد و اعتلی است ، مضمون ترانه های امروز لرستان در وضعیتی است که می توان گفت در سطح کشور یا بی نظیر یا کم نظیر است.

تولید آثاری مثل خلق لر ، جرس ، داغ شقایق ، اثری در اوج آهنگسازی و ترانه سرایی بهار باد به مثابه اثری توصیفی که در سطح سایر اقوام نظیر و بدهی برای آن نمیتوان یافت . کوهسار اثری مبتنی بر روح بختیاری موسیقی هنوز مانده است تا شناخته شود . موسیقی فیلم خون بس اوج احساس ، دانش و تکنیک است که سالها مانده تا توسط مشتاقان کشف شود و پیرامون آن بحث و جدل شود .

پس از آن آثار نگارنده آیه اشک ، سفر امید ، گل آتش اوج زندگی موسیقی توأم ، چوپی های علی پور، شو عید فرشاد سیفی، و اجراهای متعدد زنده که دو نقطه عطف آن زلزله شمال و زلزله بم از افتخارات موسیقی لرستان باقی خواهند ماند .

حضور تأثیر گذار لرستانیها در خارج از کشور بدور از رسانه و تبلیغ بی نظیر ترین حضور در سطح ملی و قومی است .

درحوزه ساخت و تولید ساز و ظهور چهره ای مثل است (احمد مراحمی در این حوزه و تربیت شاگردهای بی شمار ، اوجی است که هرگز موسیقی لرستان آنرا تجربه نکرده بود شاید حیرت کنید اگر بگویم از مرکز همین کانون ساز سازی در کشور هدایت می‌شود و تغذیه فکری و کاری می شود . در حوزه مدیریت تولید اثر فرهنگی – امروز در سطح لرستان نیروهایی دارای این مهارت شده اند که در گذشته اصلاً وجود نداشته است این پروسه پیچیده و پر از موانع امروز افراد ، از ابتدا تا انتها توسط نیروهای بومی هدایت می شود که خودش سرمایه ای عظیم است . افرادی مثل فرشادسیفی و امين عباسیان امروز قادرند پروسه تولید صوت و تصویر را خود مدیریت کنند .

در حوزه اندیشه و تسلط به دانش آهنگسازی امروز دیگر است و شکارچی تنها نیست نیروهای تربیت شده و تحصیل کرده در این حوزه به تعداد فراوان از پشتوانة محکم موسیقی لرستانند که هیچ زمان دیگری چنین نبوده است ، پرویز زاده ، هومان رومی، کردعلیوند در میان جوانان، مسلم علی پور تنها نمونه کوچکی از صدها نیروی شناخته شده و پنهان این عرصه اند .

ذکر این موارد اشاره ای کوتاه و عجولانه بر داشته هایی است که مثابه لشگری آماده نیازمند تدارک تجهیز و حمایت و هدایت است تا بیافریند و تجربه کند مسلماً آنچه تاکنون آفریده شد شاهکار نیستند نادیده گرفتن آنها هم انصاف نیست وقتی که بدانیم همه اینها تنها به درد عشق اتقاف افتاده و دیگر هیچ .

و اما نگرانی هایی که دلسوزان و شیفتگان موسیقی لری بر آن داشته که همایش حاضر را تدارک ببینند باید مقداری باز شود تا معلوم شود اساساً این نگرانی ها بجاست یا خیر ، تا آنگاه بتوان بدرستی در تصمیم گیریها و قضاوتها به داوري نشست .

یکی از نگرانیهای دوستان که در فراخوان اولیه جشنواره هم به وضوح به آن اشاره شده بود آسیبهایی است که از ناحیه موسیقی کردی بر موسیقی لری وارد آمده .

واقعیت این است که زمانی طولانی در غیبت موسیقی بومی و جلوگیری از حضور ریشه های نوازنده در شادیها بخشی از موسیقی با ارگ در عروسیها باب شده بود که بیشتر ترانه های کردی می خواندند وقتی در عرصه ای خلاء وجود داشته باشد مردم منتظر نمی مانند و انتخاب می کنند و به دم دستی ترین چیزی که آن تمایل را پاسخ بگوید دست می یازند . و نتیجه غیبت موسیقی شاد لری در شادیها همان بود که دیدیم اما به تدریج و با حوصله برای این موضوع فکر شد و خوشبختانه آهسته آهسته تولیدات بومی حضور سطحی و غیر واقعی را می گیرد ، هر چند نگارنده اعتقادی به حذف موسیقی اقوام همجوار از زندگی ندارم و آنرا افتخار نمی دانم .

سالها همزیستی و خویشاوندی تاریخی ما و قوم کرد این تعامل متقابل را ناگزیر بوجود خواهد آورد و ازآنجائیکه آبشخور بسیاری از اندوخته های موسیقایی ما یکی است ممکن است همزمان یا با تأخیر هر دو به یک نو آهنگ و نغمه برسیم و خصوصاً در حوزه رقصها و ترانه های شاد به علت اشتراک در ریتمها ناگزیر شباهتهایی در تولیدات بوجود خواهد آمد و این ناگزیر زندگی زیر یک سقف است سنجیده نیست در حالیکه مردم اروپا از فلسفه غرب ، هنر غرب و..... حرف می زنند ما برای خود از آرامگاه تا شقایق فرهنگ تعریف کنیم و در مرزی محصور خود را از هر گونه داد و ستد هنری و فرهنگی محروم سازیم و آنوقت به خود ببالیم که اصیل مانده ایم .

نگرانی دیگر عزیزان تأثیرات موسیقی ملي بر موسیقی بومی است . موسیقی ملي به مثابه مادر از طرفی برگرفته از موسیقی اقوام و از طرف دیگر بعد از تدوین و گردآوری و تبدیل به خط مشی باید به موسیقی اقوام تأثیر گذارد باید به این عزیزان گفت ، ما را از مجموعه ای گرانبار که به كوشش سرمايه هاي ملي يك كشور فراهم آمده محروم نسازيد و بگذاريد موسيقي ما هم وام دهد و هم وام بگيرد آنهم از موسيقي كشور خود ، از آنچه كه طعم و رنگ و بوي او را دارد سزاوار نيست تاثير پذيري و قانونمندي ها و دست آوردهاي علمي ملي را يك نقص و عيب بزرگ تلقي نماييم و دستان خود را ببنديم هر چند نگراني اين عزيزان آنجا كه مرز هويت درهم ريخته شود بجاست و نگارنده به شهادت زندگي هنريم از پروپاقرص ترين طرافداران قضيه هويت بوده و ابتدا آنقدر بر اين قضيه پافشاري كردم كه در آثار منتقدين بومي متهم به واپس گرايي شده ام حتماً ميدانيد كه دفاع من از هويت لر و احياء اين هويت و افتخار به آن چقدر در حوزه انديشه به من لطمه وارد كرده و در مضان چه اتهاماتي قرار گرفته ام .

عرصه ديگر نگراني عزيزاني كه به موسيقي لري آنهم از نوع خرم آبادي آن خو كرده اند و محدود بودن موسيقي لري به خرم آبادي آنرا به علت وجود امكانات رو مركز در گذشته يك امتياز ميدانند و تخطي از آنرا خيانت به موسيقي لري .

به اين عزيزان بايد گفت : انحصار نوازندگي در دست بزرگاني مثل حسين خاني يا خواندن با زبان خرم آبادي به علت نبودن امكان براي بقيه بوده و گرنه هيچ و لري ، فراموش نمي كند در شاديهايش . برزان – سوزه سوزه - هي لو – هر بزازكه – بنيا بنيا را لكي مي خواندند حتي اگر علي رضا يا پيرولي مي نواختند .

بنابراين اگر هم برايشان سخت است ولي بايد بپذيرند فرهنگ لري داراي سه مساحت لري ( خرم آباد ) بختياري – لكي است تصور فرهنگ لري بدون هر يك از اين اندام ها موجود ناقص الخلقه اي را در نظر دارد و بس – مگر مي شود از هزاران سال اندوخته لكي و بختياري كه داراي گرانبارترين دست آوردهاي فرهنگي است را ناديده گرفت با كمك اين سه عرصه است كه رنگين كماني از فرهنگ و احساس استان ما را در بر گرفته و بايد به آن باليد و از آن برداشت و به جهان هديه داد – در كنار اين سه عنصر پديده هنري – فرهنگي اعتقادي يارستان را كه در فرهنگ لكي مي گنجد اگر از نظر دور بداريم گويي لرستان را درون قلب در نظر گرفته ايم .

حوزه ديگر نگراني ، از برداشتي غلط بدون منبع نشات مي گيرد ، معلوم نيست بر اساس كدام بررسي علمي در جايي حكم شده كه موسيقي لري « ماهور » است ولا غير و اگر اثري لري در دستگاه ديگري نواخته شود اصالت ندارد ، اولاً اهل فن ميدانند ماهوري كه موسيقي لري يا بخشي از موسيقي لري در آن است خود با ماهور رديف ايراني تفاوتها داده ، و اگر با مقداري اغماض اين دو ماهور را يكي بدانيم صحبت از بخشي از موسيقي لري آنهم بخش آوازي آن است ، همه ميدانند اساساً هر چه كه با سرنا نواخته مي شد چه در گذشته و چه حال شامل تمام دستگاههاي ايراني مي شوند مثلاً چمريانه در جايي تكيه بيشتري بر ماهور در جايي اصفهان و در جايي شور دارد و بسيار ترانه ها و نغمه هاي ( لري ، لكي و بختياري ) كه در دستگاهها مختلف رديف ايراني هستند هر چند اتلاق دستگاه و رديف به اين نغمه ها از طرف تحصيل كرده ها صحيح دانسته نمي شود . مثلاً در بختياري آوازهايي داريم يا مويه هاي لكي كه مركب خوانده مي شوند و از آغاز تا پايان در گشت ملودي متفاوت و متضادي برخوردارند كه در جشنواره تال يكي از اين آوازها توسط استاد شكارچي بصورت كارگاهي اجرا گرديد – به هر حال نگراني از اين ناحيه نيز بي مورد است و بايد اجازه داد در همه عرصه ها تجربه صورت گيرد .

همين طور است استفاده از سازهاي مختلف يا فنون دانش آهنگسازي از قبيل هارموني و اركستراسيون كه بايد اجازه داد موسيقي لري همه از اين دست آوردهاي علمي كه مربوط به همه بشريت است بهره ببرد و داشته هاي خود را سامان علمي بدهد .

هر چند بد نيست هر از گاهي سه نوازي كمانچه ، تنبك و خواننده هم نمايش داده شود آنهم به عنوان يك شكل نه شكل غالب و مسلط كه تخطي از آن جنايت محسوب شود .

نگراني ديگر دلسوزان رخنه موسيقي پاپ در موسيقي لري است . بايد به عرض اين عزيزان رساند که چگونه ممکن است ما خود را به صورت یک جزیره به دور از اتفاقات این کره خاکی از هر گونه اتفاقی دورنگاه داریم .وقتی موسیقی پاپ به عنوان نوعی از موسیقی بر سراسر جهان سیطره می یابد درست یا غلط به موسیقی جوان پسند بیشتر جوامع تبدیل میشود مگر ما میتوانیم از این قاعده مثتثنی شویم ؟ باید اجازه داد جوانان لرستانی این نوع موسیقی را در قامت بومی و با مهر خودشان تجربه کنند ،چه بسا در همین حوزه آثاری خلق شود که بتواند با سرعت بیشتری غنی و ژرفای موسقی ما را به دیگران منتقل نمایند نگرانی دوستان در هر زمینه آنجا به جا و درست است که هر اقدامی و هر حرکتی نسنجیده و بدون مطالعه صورت گرفته باشد اگر هر کدام از این حرکات در نهایت به موجودی بی ریشه و ناشناس بوم زیست زاگرس تبدیل شود بدون شک همان آسیب است وباید از آن اجتناب نمود چه چیز بهتر از گفته استاد شکارچی در این زمینه می تواند چراغ راه باشد . ( باید به همه اجازه پرواز داد باید گذاشت تا افقهای جدید تجربه شوند اما به صورتیکه در بازگشت هر پرنده به لانه خود باز گردد و بر کاشانه خود بنشیند اگر این پرواز در حدی باشد که پرواز کننده کاشانه نیابد ولانه گم کند آن وقت خواهد دانست که بیراهه رفته است ) مجموعه آنچه گفته شد بدون هیچ رودرباستی وشکسته نفسی موسيقی لرستان رادر جیگاه رفیع به لحاظ شکل ومحتوی قرارداده است . آنهم بدون هیچ حمایتی و تنها به مدد انگشت شما را قراری که زندگی بر سر این کار نهادند و به قیمت محرومیت خود و اطرافیانشان از یک زندگی ابتدائی به این روند یاری رسانده وهر یک گوشه ای از این بار برداشته و بر دوش دارند آنهم بدون داشتن دوقلوی آن سوی مرز در خود می زاید در خود می شکند ، اگر مدیریتی نکته سنج و زمان شناس این داشته ها را به فعل درآورد میتوان موسیقی لرستان را به منبعی برای درآمد در سطح جهان ارتقا ء داد .

بزرگترین آسیب هنر لرستان نادیده گرفتن تنگنا هها و محدودیتها و محرومیتها ، داشتن توقع معجزه از دستان بسته است .

مدیریتهای متفاوت السلیقه ارگانهای مرتبط با فرهنگ به جای تقویت و حمایت گاه توانمندیهای موجود را تا آستانه توقف کامل پیش میبرد.

وقتی برای محصولات موسیقی تنها امکان موجود صدا وسیمای هر استان است وپخش موسیقی در صدا وسیما مستلزم رعایت هزاران اما و اگر است آنوقت تنها راه ارتباط موسیقیدان لر می شود جمع شدنهای اتفاقی مردم و پس ازآن برای مدتهای طولانی تنها مفر ارتباط با مخاطب نوار یا CD آن هم هنگام رانندگی و آنهم نه توسط همه است ، از چنین موجودی انتظار زایش وجوشش خیلی با انصافی نیست ، ایجاد انگیزه در هنرمند اولین عامل آفرینش هنری است کمک به هرچه روانتر شدن پروسه پر پیچ و خم تولید بهره مندی مادی ومعنوی هنر مند از اثرش ودر نهایت پخش اثر از وسا یل ارتباط جمعی و داشتن ارتباط مستمر با مخاطب همه عوامل هستند که اگر بر طرف نشوند نمی توان از آثار تولید شده انتظار ا ستحکام لازم و رعایت همه جوانب هنری داشت . آنچه تا کنون انجام گرفته هرچند به جای خود مهم و تأ ثیرگذار بوده و خالی از ایراد و اشکال نبوده . با ید همه جا نبه ودر همه حوزه ها نقد وبرسی شود تازه آنچه گفته شد منهای سهم بانوان در موسيقی لری است که سهمی تعیین کننده در حوزه صدا وحرکات موزون دارند که می تواند به جهان عرضه شود و جهان را تحت تأثیر قرار د هد .

زمان منتظر ما نخواهد ماند ، مخاطب بالاخره او قات فراغت خود را پر خواهد کرد هرکس بهتر و زودتر حرکت کند حتماٌٌٌٌ در فهرست انتخاب او قرار خواهد گرفت در غیر این صورت او نیازش را هر طور دلش بخواهد و از هر جای ممکن برآورده خواهد کرد .

 

 


مطالب مشابه :


یک لر موسیقیدان

Iranian Culture فرهنگ و مـوسیـقی ما - یک لر موسیقیدان - در باره فرهنگ و موسیقی ایران زمین Music & Culture of IRAN




آسيب شناسي موسيقي لري از دیدگاه استاد ایرج رحمانپور

وب فرهنگی جامع اقوام لُر تنها راه ارتباط موسیقیدان لر می شود جمع شدنهای اتفاقی




همیلا و دیوان اشعار داراب افسر بختیاری

باشد.همسراول وی دخترعمویش بی بی فاطمه و همسر دومش عطیه خضوعی دختر موسیقیدان لر و دختر




آسيب شناسي موسيقي لري

بانک مطالب گوناگون - آسيب شناسي موسيقي لري - حامد نصیری




فخر موسیقی ما

یک موسیقیدان یک لر موسیقیدان - در باره علی اکبر




كبك خوشخوان زاگرس

یک لر موسیقیدان - در باره علی اکبر شکارچی + نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۸۶ساعت 19




از پیش کوه تا پشت کوه، از جایدر تا دهلران؛ معماهای زندگی میرنوروز

لُرستان پشتکوه(ایلام) سرزمینی لُر نشین - از پیش کوه تا پشت کوه، از جایدر تا دهلران؛ معماهای




حسین علیزاده و گروه های عارف و شیدا - سرودهای آذربایجان Hossein Alizadeh & Nasrollah NasehPour - Sor

یک لر موسیقیدان - در باره علی اکبر شکارچی . کبک خوشخوان زاگرس - در باره شهرام




واقعه اي در موسيقي فيلم

یک لر موسیقیدان - در باره علی اکبر شکارچی . کبک خوشخوان زاگرس - در باره شهرام




اوزبیک تیلی وادبیاتی

کـوچـلـی شـاعـر، یـازوچـی، تـحـقـیـقـاتـچـی، مـوســیـقـیـدان و لـر بـیـلـن




برچسب :