مصاحبه روزنامه جوان درباره تصوف یهودی کابالا/قباله و هنر،سیاست و سینما

وب سینما وصهیون:این متن با عنوان "کابالا، سجیده بر شیطان" به چاپ رسیده است و ما توانستیم متن کامل آن را که نویسنده در اختیارمان قرار داد را در اینجا به رویت شما برسانیم. در روزنامه جوان برخی جاها به دلیل محدودیت فضای ویژه نامه عید، به چاپ نرسیده بود. این مصاحبه که به اجمال و نسبتا جامع مباحث کابالا را مورد توجه قرار داده است، به مباحثی چون تاریخ و عقاید اصلی قبالا یا کابالا و همچنین آخرالزمان و خلقت و خدا و ماشی یح(مسیح) کابالایی و آرماگدون و اسلام ستیزی و شر و شیطان در تصوف یهودی و تاثیرات عمیق این مکتب انحرافی یهودی در سینما و سیاست و هنر غرب پرداخته است. همچنین راهکار رهایی از تاثیرات منفی این قبیل فرقه ها نیز مورد توجه قرار گرفته است. با هم متن کامل را در ادامه مطلب ببینیم:

متن کامل مصاحبه روزنامه جوان درباره

تاریخ،عقاید،زمینه های تصوف یهودی کابالا ونفوذ آن درهنر،سیاست وسینمای غرب

ویژه نامه نوروز 1390 روزنامه جوان، زهرا چیذری: اگرچه حضرت موسی (ع) به عنوان پیامبری اولوالعظم برگزیده شد، تا با دین یهود، هدایتگر قوم بنی اسرائیل باشد؛ اما، پس از آن حضرت و در قرون و اعصار بعدی، دین آسمانی یهود و کتاب تورات دچار تحریف شد، به گونه ای که با ظهور حضرت مسیح (ع) بخشی از یهودیان نه فقط ایشان را نپذیرفتند، بلکه در برابر این پیامبر الهی ایستادند. کم کم یهودیت دچار ماده گرایی شد، اما دوباره با تاثر از برخی مکاتب عرفانی و فلسفی یونان و مصر و روم و بابل  باستان، دوباره به جریان های معنوی و نوعی مکاتب صوفیانه ورود پیدا کرد و بعدها در قرن 13 میلادی، با ترکیب یهودیت و این مکاتب صوفیانه باستانی، جریان انحرافی کابالا(قبالا) شکل گرفت. کابالیست ها بیشتر بر اعتقادات آخرالزمانی و مسیح گرایی خاص و شیطان شناسی و جادوگری و حروف گرایی و ضدیت با اسلام و دنیاگرایی و ورود به سرزمین موعود و تشکیل حکومت جهانی یهودی و میل به تسلط سریع تر بر جهان، پافشاری می کنند. اما متاسفانه با پیدایش صهیونیسم، این اندیشه ها نفوذ جدی تری در میان بسیاری از یهودیان دنیاطلب کرد. امروزه با ورود به عصر معناخواهی بشر و خستگی از ماشین و تکنولوژی و مدرنیته، دستگاه فرقه سازی صهیونیسم نیز می کوشد تا معناگرایی مورد نظر خویش را در میان ابنای آدم بسط دهد و لذا فرقه های انحرافی میان جوامع مختلف، توسط صهوینیست ها رواج داده می شود. در این بین، تاثیر و نقش تصوف یهودی قبالا بسیار چشم گیر می باشد.                                                             

 مقدمه: از روزي كه پاي جعبه جادو به خانه هايمان باز شد ساعتها در مقابلش نشسته وگاهي آنچنان  در تصاوير و مفاهيمش غرق ميشويم كه با شخصيتهاي داستان همزاد پنداري كرده و و در لشكر قهرمان فيلم در آمده و از ضد قهرمان ان متنفر ميشويم . آنقدر در اين قالب فرو ميرويم كه  ديگر فكرمان كارنميكند و متوجه نميشويم قهرمان اين فيلم چقدر مرتكب جرم شده و جنايت ميكند .انگار به ما تزريق ميكنند كه قهرمان كيست وبا وجودی که  مي بينيم حق با گروهي است كه به عنوان ضد قهرمان مطرح مي شوند اما باز هم از آنها بيزار می شویم چون داستان و صحنه هاي فيلم اين را به ما القا مي كند.

اين خاصيت رسانه است كه به عنوان يك ابزار در خدمت بشر در آمده و صاحبان و سردمدارانش  از اين ابزار به بهترين وجه ممكن برا ي القاي اهداف خود بهر ه مي برند و در اين ميان، صهيونيست ها به عنوان حاكمان رسانه در دنياي امروز اين ابزار را براي القا و گسترش  فرقه هاي ساختگي و مدعي عرفان هاي نوپديد و انحرافي به كار گرفته اند. به گونه اي كه شايد در كمتر فيلم، انيميشن و یا بازی رایانه ای باشد که نشانه های قبالا را مشاهده نكنيم. براي آشنايي بيشتر با تصوف يهودی، ریشه های شکل گیری این جریان مدعی معنویت  و نقش ابزار سينما در ترويج اين عرفان، به سراغ محمد حسين فرج نژاد، نويسنده كتاب «اسطوره هاي صهيونيستي در سينما» رفتيم تا از منظر وي اين مسئله را واکاوی كنيم. وی طلبه درس خارج حوزه علمیه قم و فارغ التحصیل رشته اقتصاد و فلسفه غرب است و مطالعاتی در زمینه سینما، دین شناسی و تاریخ داشته است. کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما» حاصل تحقیقات و مطالعات این پژوهشگر است. آنچه در پي مي آيد، حاصل گفتگوي ماست.

 - دین یهود یک دین آسمانی است که کتاب و پیامبری الهی دارد. ریشه های قبالا یا همان تصوف یهودی از کجا سرچشمه می گیرد؟

با سلام خدمت شما و خوانندگان عزیز نشریه جوان. در ابتدا لازم است از روزنامه جوان که دغدغه جدی بصیرت افزایی جامعه را دارد، تشکر کنم. از آنجايي كه دين يهود، يك دين آسماني و ابراهيمي بوده، بحث عرفان نيز در كنارش مطرح بوده است؛ اما دین مردمان بنی اسرائیل، پس از حضرت سليمان به انحراف اساسی كشيده شد، تا حوالي ميلاد حضرت مسيح(ع). حدود 2000 سال پيش، سازمان يهود از دست مومنان خارج شده و به سمت منافقان بنی اسرائیل که بیشتر در قبیله یهودا بودند، كشيده شد. به گونه اي كه با آمدن حضرت عیسی مسيح علیه السلام، درمقابل ایشان ايستادند، با وجودي كه بشارت آمدن حضرت مسيح، در تورات آمده بود و اكنون نيز در كتب جانبي تورات و کتب آپوکریفایی تورات که از جانب برخی یهودیان کنار گذاشته شده است، اين نشانه ها يافت مي شود؛ اگرچه در تورات فعلي نيز مي توان اشاراتی بدان پیدا کرد. بنابراين تاملات عرفاني از ابتدا با اديان ابراهیمی همراه بوده است، اما پس از ميلاد مسيح، يهوديت به ماده گرايي شديد دچار شد در نتيجه از مباحث عرفاني آن كاسته شد. دنیاگرایی و رباخواری و آزار پیامبران خدا و لجاجت یهودیان در آیات بسیار زیادی از قرآن کریم امده است.

پس از فراز و نشیب های فراوان در یهودیت مُحَرَّف و آمیختگی آن با مضامین مشرکانه میترائی و گنوسی و یونانی(هلنیسم) و رومی(پاگانیسم) و جادوگرایی و شیطان گرایی مصر و بابل باستان، این دین از خط اصیل و دینی که حضرت موسی(ع) آورده بودند، دور شد. در اوان مسیحیت، مکتب عرفان عرشی(معسه مرکابا/ مرکاوا) و تصوف گنوسی یهود و مکتب عرفانی معسه برشیت(درباره رازهای خلقت) در میان یهودیان کم کم رایج شد. در همین زمان ها، عناصر جادویی و اندازه گیری کاخ های الهی و حدود قامت خداوند(شیعور قوما) به صراحت در برخی کتب انحرافی عرفانی یهودی پدیدار شدند که مخالفت­هایی نیز از جانب برخی علمای مسیحی و یهودی با آنها شد. در قرون وسطی، نوعی حسیدی گری نیز در آلمان وشرق اروپا پدید شد و همراه با افسانه هایی از خلق موجودی زنده توسط برخی عرفای یهود به نام گولم، در میان مردمان رایج شد. اما عرفان منسجم یهودی، ضمن تاثیر پذیری از تمام موارد گفته شده، تحت تاثیر برخی مکاتب صوفیانه و عرفای مسلمان و مسیحی از قرن سیزدهم میلادی در شبه جزیره ایبری یا اندلس که محل تعامل فرهنگی میان اسلام و مسیحیت و یهودیت بود، به وجود آمد. نوشته شدن کتاب زوهر در سال 1286م. در انسجام و گسترش قبالا نقش به سزایی داشت.

در جنگ هاي صليبي، از سال های1091 تا 1291م. ثروتمندان يهودي و مسيحي از طرف اروپا برای تصرف بیت المقدس به مسلمانان حمله كردند. جنگ هايي كه با وجود طولاني بودن و آسيب هاي زياد به مسلمانان، اما به دليل نيروي جهاد و شهادت طلبي آنان موفق نبودند. اين مسئله يهوديان را برآن داشت تا  به نام دين، مکتب معنوي را در بين مردمشان به وجود بياورند. به اين صورت يك عرفان حماسي دنيا طلبانه همراه با برتري نژادي يهود سبب شكل گيري مباحث انحرافي در عرفان يهود شد. در واقع عرفان يهودي جديد در اواخر جنگهاي صليبي شكل گرفته و عرفاني بود كه سياست در آن اشباع شده بود. بخش عظيمي از عرفان يهودي در مقابله با مسلمانان و بيرون راندن آنها از سرزمين موعود، يعني مكاني به مركزيت بيت المقدس كنوني یا همان اورشليم اختصاص دارد. نکته ای که ذکرش در اینجا خالی از لطف نیست، یادآوری سخن صریح رهبر فرزانه انقلاب درباره وجوب مطالعه تاریخ برای همه ماست که رمز بینش دقیق، جز این نیست و در این بحث نیز، نگاه های جامع و غیر مادی تاریخی که مبتنی بر فلسفه تاریخ اسلامی باشد، بسیار راهگشاست.

 - بنابراین شکل گیری این جریان مدعی معنویت، برای سوء استفاده از فطرت الهی انسان و به کار گیری این فطرت برای مقاصد سیاسی بوده است؟

بله، لازم است توضیح دهم که قبالاي اوليه، ابتدا در شبه جزيره ايبري(اسپانياي امروز) و جنوب فرانسه شروع شد و سپس به ايتاليا کشيده شد. پس از جنگ های صلیبی و شکست یهودیان و مسیحیان دنیاطلب و جنگ طلب از مسلمانان، آنان به فکر انسجام بخشیدن به توده های مردم اروپا افتادند تا راحت­تر بتوانند با سوء استفاده از دین، اروپائیان را در مسیر اهداف مادی و ضد اسلامی خود بسیج کنند و ضربات محکمی به جهان اسلام وارد کنند؛ در این بین، اندیشه های التقاطی تصوف یهودی، که متاثر از اساطیر و شرک یونان و روم و مصر و ایران و بابل باستان بود، محمل خوبی برای رسیدن به این هدف بود. با نوشته شدن کتاب زوهر حوالی سال 1286م. قبالا به صورت جدی و منسجم در آمد و از جنوب اروپا به سمت شمال گسترش پیدا کرد. پس از آن نقش هلند و انتشاراتي هاي هلندی پروتستان و پیوریتن که از نظر فکری مسیحیانی بودند که به یهودیت بسیار نزدیک بودند، در بسط کاباليسم بسيار چشم­گير بود. حوالی قرون15 به بعد، رسالات متعدد كاباليستي در هلند و سرتاسر اروپا منتشر شد وحتي طرح روي جلد اين رساله ها، طرح هایی در ضديت با مسلمانان، کار شده بود.

 - اصولا  آیا به کاربردن لفظ «عرفان» برای جریان های مدعی معنویت نظیر کابالا صحیح است؟

- در مقایسه با مضامین ناب عرفان اسلامی، به كار بردن لفظ عرفان براي فرقه انحرافي كاباليسم یا قبالا صحيح نيست؛ چرا كه از منظر فرهنگ رایج اسلامی-ایرانی، بار معنايي مثبت به آن القا مي كند، البته يهوديان و متاثرین از آنها، از اين فرقه و آداب و مناسك آن، تعبير به عرفان مي كنند. اما به کار بردن تصوف یهودی درست تر است.

 - ریشه خصومت برخی یهودیان صهیونیست با مسلمانان از کجا سرچشمه میگیرد؟

علاوه بر دشمنی تاریخی اینان با جریان حق و ظلم ستیز و همچنین کینه هایی که از جنگ های صلیبی به دل دارند، روحیه استکبار و خودپسندی جمعی و نژادپرستی را نیز باید مورد توجه قرار داد. نگاه حریصانه یهودیان و قبالائیان به سرزمین استراتژیک و حاصلخیز فلسطین و ممالک خاورمیانه، ريشه در تورات تحریف شده دارد، آنجا كه در تورات کنونی آمده است كه خداوند به حضرت ابراهيم(ع) مي­گويد: من تا ابد اين سرزمين را به شما بخشيدم. البته اولا اصالت سندی این فقره تورات معلوم نیست، کما اینکه دانشمندان زیادی در غرب، سندیت کتب مقدس یهودی و مسیحی را زیر سوال برده اند. ثانیا يهوديت انحرافی، از اين آيه تورات، تفسير به راي داشتند؛ چرا که حضرت ابراهیم(ع) منادی توحید بود نه دنیاطلبی و شرگرایی و توسعه طلبی. در واقع يهوديان، بيت المقدس را سرزمين و پايتخت اسطوره اي خود مي پندارند و شعارشان از نيل تا فرات است و مطابق بعضي متون و گفته های بزرگانشان، پا را از این هم فراتر گذاشته اند و اسرائيل بزرگ را از مصر تا شيراز مي دانند و اين به طور قطع، مقدمه ساز حكومت جهاني يهود در آخرالزمان قبالایی-يهودي است.

 - آیا در دوران کنونی نیز، قبالائیان فعالند؟

بله، در دوران معاصر، در آمريکا و رژيم غاصب صهیونیستی، مراکز بزرگي درباره تصوف يهودي متمایل به صهیونیسم، برپا شده و مشغول ترويج آرمان هاي مادي و مسيح گرايانه یهودی-صهیونی و ضد اسلامی هستند. گرچه يهوديت، دين بسته اي است ولي آرمان هاي دنياگرایانه خود را از طريق فلاسفه و جامعه شناسان و روانشناسان و اقتصاددانان يهودي و يا يهودزده، در چهار قرن اخير به شدت رواج داده است.

اخیرا فرقه کابالای فیلیپ برگ در هالیوود نفوذ جدی کرده است و نسل جدید جهانی را با سحر وسکس و خشونت وترس در دامن توهمات و خلسه هنر صهیونیستی، انداخته است و با پیوستن بسیاری از چهره های بنامِ عالم فحشا و فوتبال و فریب به این فرقه، بعد تبلیغاتی خاصی بدان بخشیده است. البته برخی کابالیست های قدیمی و علمای یهودی ضدصهیون، با این جعلیات جدید در تصوف یهودی مخالفند؛ ولی بوق های تبلیغاتی صهیونیان، به فکر منافع ارباب خویشند نه مصونیت ادیان از انحرافات. دستگاه های فرهنگی وسیاسی و امنیتی ما مسلمانان، باید از این غفلت خودخواسته برخیزند و با شناخت جدی دشمن و به دور از شعار زدگی این فعالیت ها را رصد کنند و متوجه دام های پیش رو باشند.

 - مبانی قبالا درباره خدا و خلقت چیست؟ آنها چه نگاهی به  معاد و آخرالزمان دارند؟

تجسم خدا، حضور خدا در بين قوم خود، انسان گونگي خدا، قدرت کم خدا و قدرت زیاد شیطان در این جهان؛ ميراث يهوديت منحرف براي قبالاست. این مطالب، از بندهای متعددی در اسفار آفرینش و خروج و سایر کتب مقدس یهودی بر می آید. اساطیر عجیب ملل باستان در بحث خلقت، تاثیر جدی در عرفان شیعورقوما(تعیین حدود قامت خداوند) و معسه مرکاوا (اندازه گیری کاخ های الهی) و معسه برشیت(رازهای خلقت) و گنوسیسم یهودی داشته است.

تفکرات مسيح گرايانه و آخرالزمانی و منجی گرایی با غلبه تفکرات گنوسیان(غنوصیه) و یهودیت انحرافی ماده گرا به همراه تقابل خیر و شر، نیز در آثار کابالایی با شدت بیشتری ملاحظه می شود. آنها معتقدند که قوم یهود، برترین نوع بشر هستند و باید با غلبه بر شیاطین در سرزمین موعود و اسارت مسلمانان، دولت یهودی را در ارض موعود ادعایی، پایه گذاری کنند تا زمینه تکمیل خلقت و ایجاد بهشت زمینی و تاسیس پادشاهی جهانی داوودی یهود، ایجاد شود.

پاگانيسم و چند گانه پرستي و شرک باستان و دوخداگرایی با تاکید بر قدرت شیطان و شر گرایی، حلول گرايي و پانتئیسم(همه خداگرایی) و دئیسم(خدای بازنشسته و نافی شریعت و پیامبری) و کم شدن قدرت خدا و حاکمیت بشر یهودی بر سرنوشت جهان و گنوسيسم(ثنويت، دو مبدا خير و شر در آيين گنوسي و زردشتی گرایی و ریاضت کشی برای رهایی روح از بدن و آخرالزمان و فرجام­شناسی گنوسیستی) از دیگر باورهای آنهاست.

 - برای تکمیل مطلب، لطفا  سایر ایده های قبالایی را نیز به اجمال بیان کنید.

ميل به تسلط بر عالم از طريق  فهم رازهاي آن و یافتن راه های میان بر برای حاکمیت مطلب یهود بر جهان، سحر و جادو گرايي و علوم غريبه و تکیه بر اساطیر و اوهام خاورمیانه واروپا، رياضيات قبالايي و حروف گرايي و علوم کمي و رياضياتي براي تسلط بر عالم را در این فرقه میتوان دید.

تلاش اسطوره ای کابالیست ها برای حیات بخشیدن به توده خام گلی یا چوبی یا فلزی و تولید موجودی به نام «گولم» برای بسط قدرتشان در میان مردمان، نیز در داستان های عامیانه شرق اروپا و سینما نفوذ جدی دارد.

آنها زن را تحقیر می کنند و در برخی فرقه های قبالا او را با شیطان هم سنخ می دانند و بر مسائل جنسي و سکس افراطی و موسیقی های مهیج و خضوع در مقابل شیطان مونث یا مذکر، تاکید دارند.

سبک معماری و طراحی اینان، استقلال ندارد و به شدت از معماری فراعنه و قیصرها و پادشاهان دنیاپرست و  یونان و مسیحیت تاثیر پذیرفته است. محوریت توسعه تمدن مادی نیز مورد توجه اینان است.

علاوه بر این مطالب، بر راز آمیز بودن دین و توجیه تاویلات هرمونتیکی و قرائات متعدد طبق میل عالمان قبالایی تاکید دارند، چرا که این طبیعی به نظر می رسد که برای توجیه دنیاخواهی و تحریف دین وبردن ادیان الهی به سمت منافع زرسالاران جهان، باید قرائات متعدد به رسمیت شناخته شود.

تاکید بر تقدس ذاتی و برتری زبان عبری بر سایر زبان ها و تلاش برای کشف اسرار درونی حروف عبری و کلمات تورات، نیز به وفور در اساطیر قبالایی و سینما و هنر غرب جدید دیده می شود که ریشه های جدی قبالایی دارد.

غیب گرایی و تاکید بر وجود انرژی ها و موجودات متافیزیکی که به جز افراد انتخاب شده و قابلیت دار یهودی، نمی توانند آنها را درک کنند، نیز از دیگر مبانی فکری آنها در قبال خدا و شیطان و دنیای شر است.

 - آیااندیشه های یهود با تصوف یهودی متفاوت است؟ این تفاوت ها چیست؟

شاید پاسخ به این سوال ساده نباشد. توجه داشته باشید که یهودیان حدود 3700 سال تاریخ دارند و تاثیر وتاثر زیادی با دنیای پیرامون خود داشته اند. البته به دلیل اقلیت بودنشان در میان حکومت فرعون و بابل و ایران، فرهنگ مستقلی نداشته اند و تاثیرات زیادی از فرهنگ های غیرالهی گرفته اند. همچنین کمی بیش از هزار آیه قرآن درباره یهودیان و دنیاپرستی اکثریت آنان می باشد. اما باز تصوف یهودی، انحرافات بیشتری نسبت به یهودیت دارد.

در ابتدای شکل گیری قبالا، حاخام های فقه گرا با التقاط های صریح آن با شرک و گنوسیسم و فلسفه های غیر دینی مخالف بودند، اما در حال حاضر، بسیاری از حاخام های یهودی، گرایشات قبالایی دارند، گرچه باز هم مخالفت هایی وجود دارد. تصوف یهودی و سپس کابالیسم مسیحی به صورت منسجم، پس از پایان جنگ های صلیبی برای شکست مسلمانان از جانب بوق های تبلیغاتی زرسالاران یهودی ومسیحی اروپا، رواج داده شد. خصوصا از قرن پانزده و شانزده، این تبلیغات بیشتر شد. اکنون رساله های کابالیستی منتشر شده در قرن شانزدهم و بعد از آن موجود است که به صراحت مسلمانان را به صورت شیاطینی سوار بر اسب های سیاه در تقابل با سپاهیان خیر که همان یهودیان ومسیحیان کابالیست هستند، تصویر کرده است.

اکنون نیز برخی قبالایی ها مثل دکتر گرشوم شولم با تصوف به شدت ماده گرای شیعور قوما(تعیین حدود قامت الهی) و قبالای جنسی و سکسی و قبالای شبتای زوی(صابتای صوی) و فرانکیسم مخالفت می کنند، گر چه خود ایشان هم توجیهات ناموجهی برای برخی ادوار و اندیشه های تصوف یهودی دارد و به شدت یهودگرا هستند. نباید همه را با یک عینک دید، باید دقیقا تاریخ و افراد موثر و فرق مختلف قبالایی را شناخت.

یهودیان ضدصهیونیست، این دید قبالایی-صهیونی که می گوید تصرف سرزمین موعود، زمینه ساز قیام موعود یهود است، را نقد می کنند و غصب فلسطین را قبل از قیام مسیح بن داوود(موعود یهود)، از اشتباهات جدی آخرالزمان سازی صهیونی-قبالی می دانند. تعداد یهودیان ضد صهیونیست متاسفانه آنچنان زیاد نیست و امکانات تبلیغی معتنابهی ندارند و امروزه قرائت های صهیونی-کابالی بر هنر و سیاست غرب، غلبه کامل دارد. گرچه تمام حرف های یهودیان ضد صهیونیست نیز صحیح نمی باشد؛ ولی باید در اتخاذ استراتژی و تاکتیک ارتباطی با صهیونیان و ضد صهیونیست ها مراعات جوانب مختلف و پیچیدگی امر را نمود. ضمن اینکه گرچه بين يهود و صيونيسم تفاوت مي گذاريم؛ اما با آغاز شكل گيري صهيونيسم و تسلط آن بر رسانه­های بزرگ جهان، بسياري از يهوديان و حتی مسیحیان، طرفدار آن شدند و در واقع تعداد يهوديان ضد صهيونيست، بسیار كم است و این عده کم  نیز مورد آزار جدی صهیونیست ها هستند، حتی برخی از آنها به دلیل نقد صهیونیست ها یا اسطوره هولوکاست یا سایر اساطیر جعلی صهیونی، ازکارهایشان اخراج شده اند و زندان وتبعید شده اند و شعارهای آزادی در غرب را معنا کرده اند. در کشورهای اروپایی و آمریکایی مدعی آزادی و پیشرفت، حتی برخی از اساتید بزرگ دانشگاه، از تدریس برکنار شده اند و یا به زندان و یا جریمه های کلان مالی محکوم شده اند.

  - صهیونیست­ها چه اختلاف نظرهایی با یهودیان دارند؟

حوالی صد و ده سال پیش، صهیونیسم، توسط سرمایه داران ظالمی چون خاندان یهودی روچیلد بنا شد. در واقع صهیونیسم، حاصل تلاش برخی خاندان­ها و گروه های نیمه مخفی سلطه طلب و انحصارطلب و ماده گرای یهودی چون روچیلد و فراماسونری بود که برای بسط تسلط خود بر جهان، نیاز داشتند که از یهودیت و مسیحیت موجود نیز سواری بگیرند؛ لذا با سوء استفاده از یهودیت و تورات منحرف موجود، آن را بیش از گذشته با قرائت های قومی و تفاسیر دنیاطلبانه و برجسته سازی های مادی در رسانه ها مطرح کردند و حتی مسیحیت را نیز با تفاسیر عهد عتیقی و توراتی توسط افرادی چون اسکوفیلد، ذیل سلطه نگاه خود درآوردند. مسیحیت صهیونیستی، حاصل چنین تلاشی است.

یهودیان و مسیحیان زیادی مخالف آن بودند و هنوز هم برخی با صراحت تاکید دارند که صهیونیسم با سوء استفاده از دین یهود، بنا دارد به اهداف قومی و مادی خود برسد. یکی از علمای یهودی ضدصهیون همیشه در مجامع جهانی این شعارش را تکرار می کند که «صهیونیسم، ارتداد از یهودیت است». متقابلا صهیونیست ها، اینان را اساسا یهودی نمی دانند.

دانشمندانی از مسیحیان کاتولیک و برخی پروتستان ها و یهودیان هستند که با چنین تفاسیری از تورات و انجیل موجود مخالفند و عَلَم مبارزه با صهیونیسم و تفاسیر خاصش از کتب مقدس را بلند کرده اند. اما متاسفانه اینها در رسانه های جهانی نفوذ آنچنانه ای ندارند و وظیفه رسانه های آزادی چون رسانه های ایران اسلامی است که آنها را به دنیا معرفی کنند و مانعی جدی در راه بسط اندیشه های صهیونیسم بسازند. البته ما به عنوان مسلمان معتقد، با درک نکات اشتراک ادیان ابراهیمی، یعنی مسیحیت و یهودیت و اسلام، متوجه ضعف های بنیادین آنها نیز هستیم و انحراف آنها در طول تاریخ را به دقت مد نظر داریم؛ ولی در راه مبارزه با استعمار و غرب صهیونیستی، نیز هوشمندانه عمل می کنیم. سیاست رهبرحکیم و حضرت امام نیز جدا کردن برخی یهودیان از صهیونیسم بوده است. این سیاست باید با دقت و تامل و به دور از شعار زدگی فهم و ترویج شود.

 - آیا تئوری آرماگدون در راستای همین تفکرات آخرالزمانی است؟ لطفا دیدگاه قبالا درباره آخرالزمان و فرجام بشر را دقیق تر بیان بفرمائید.

در اساطیر واپسین روزگار قبالایی آمده است كه در آخرالزمان، یهودیان دولت الهي اسرائيل را در سرزمين موعود به پايتختی بیت المقدس(اورشليم) تاسيس می­كنند و همه مردم دنيا به يهود که قوم برگزیده خداست، خدمت خواهند كرد. در واقع حتي معاد نيز در يهودیت و به تبع آن در تصوف یهودی، دچار تحريف شده و قائل به معاد مادي هستند. در بخش فرجام شناسی تورات وتلمود می بینیم که بر اين باورند تمام يهودياني كه در سرزمین موعود تورات مي خوانند، به بهشت مي روند و بقيه مردم هم در صورت خدمت به يهوديان است که لیاقت بهشت را می یابند! حتي در صدر اسلام، يهوديان به پيامبر اسلام مي­گفتند: ما يهوديان به جهنم نمی رويم مگر بعضي از ما، آن هم برای یک روز یا نصف آن! این مطلب در قرآن آمده است. در پاسخ اين افراد، آيه اي نازل شد كه اگر چنين ادعا مي كنيد، پس آرزوي مرگ كنيد. البته یهودیان دنیاپرستند و باز در قرآن کریم آمده است که آن دنیاطلبان، هرگز آروزی مرگ نمی کنند و آرزو دارند هزار سال عمر کنند! البته توجه داشته باشید که قرآن حکیم، نژادپرستانه نیست و ملاک برتری در قرآن، تقوی است و دنیاپرستی و آرزوهای مادی بلند و دلبستگی دنیا از هیچ کس، چه مسلمان چه یهودی هرگز پذیرفته نیست، گرچه داشتن اصول اندیشه ای حقانیت محور نیز، بسیار مهم است.

اما تئوری خشونت بی حد و حصر و نبرد بزرگی که در منطقه «تپه شریفان» در شمال غرب بیت المقدس بین سپاهیان خدا و ارتش شیاطین رخ می دهد، از ساخته های ذهن صهیونیست­های متاثر از قبالاست. «تپه شریفان» در لغت عربی، همان «هَرَّ مجیدون» است که غربی­ها آن را «آرماگدون» یا همان «صحرای مگیدون» گویند. آنها ادعا می کنند ما قبالائیان، سپاهیان خدا هستیم که صهیونیست­های مسیحی نیز در کنار ما می جنگند و مسلمانان، ستون فقرات ارتش شیطان هستند. این مفهوم را مستقیم یا غیر مستقیم، در فیلم­ها و مستندهای بسیار زیادی مانند اُمگا کد و پایان روزگار و آرماگدون و طالع نحس و پسرجهنمی و ارباب­ حلقه­ها و هری­پاتر و 300 و پیشگویی­های نوسترداموس درباره2012 و نیز به تصویر کشیده اند. در این فیلم های منجی آنگلوساکسون یا یهودی در برابر شیاطین می ایستد و جهان را می رهاند. جالب است بدانید تا کنون، با نام هایی شبیه آرماگدون و پایان روزگار، بعضا حدود بیست و چند فیلم و مستند تولید شده است ولی متاسفانه سینماگران غربزده ما در سینمای خود به دنبال تولیدات استراتژیک نیستند و متاسفانه دانشگاه ما به شدت از تئوری سازی بومی دور است و در نتیجه، هنر و سینمای ایران، فاصله زیادی با آرمان های به حق انقلاب دارد. امید که تذکر چنین مطالبی، کمکی باشد که برخی هنرمندان متعهد به فکر بیفتند.

حفظ سلطه اهریمنی فراماسونری و خاندان های زرسالار یهودی ماده گرا و صهیونیسم، بر جهان، نیازمند یک سیستم تبلیغاتی منسجم و جامع و جهانی و شامل دارد. اندیشه آرماگدون در این پازل برنامه ریزی تعریف می شود.

 - آیا صهیونیست ها هدف خاصی را از طرح چنین موهوماتی پیگیری میکنند؟

قطعا صهیونیست هایی که اکنون اکثریت قریب به اتفاق ابرشرکت های چندملیتی و مجتمع های صنعتی-نظامی را در اختیار دارند، نیاز دارند که با ترساندن مردم جهان، روح آنها را به هم بریزند و با توهم پراکنی، ذهن جهانیان را آشفته کنند تا عملیات مهندسی و کنترل ذهن آدمیان را انجام دهند و کالاهای خود را به خورد آدمیان ترسیده و مصرف گرا بدهند. علاوه بر اینکه تداوم حیات چپاول گرانه ای که مجتمع های بزرگ تسلیحاتی نیاز دارند، با کوبیدن بر طبل جنگ بزرگ، میسر می شود. اکثر قریب به اتفاق این ابر مجتمع ها، صهیونیستی هستند و در آمریکا و انگلیس و سپس روسیه و فرانسه، با مالیات های مردم مستضعف و سحر شده این کشورهای ظاهرا متمدن، در حال ادامه حیات هستند. دولت های این کشورهای اشغال شده توسط اندیشه های استعمارگرانه صهیونیست، که بازیچه دست ثروت سالاران یهودی وصهیونیست هستند، مالیات های مردم را به این ابرشرکت ها می دهند و بدهی های خود را بدانها افزایش می دهند و تورم و گرانی وبحران اقتصادی را برای مردم خود به دنبال می آورند و در مقابل، این صهیونیان خبیثند که قلدرتر می شوند. البته سنت الهی است که این روش تدام ندارد و انقلاب اسلامی ایران، شروع افول این معادله نابرابر بوده است.

 - تصوف یهودی نگاهی متفاوت به شر و شیطان دارد، درباره طرز تلقی این فرقه از شر و شیطان توضیح دهید.

در تصوف یهود، بر خلاف فلسفه اسلامی و مسیحی و یهودی، شر را وجودی می دانند و وجه تاریک جهان را دارای قدرت ویژه معرفی می کنند. در فلسفه اسلامی و مسیحی و یهودی، شر به «عدم وجود خیر» معرفی می شود. یعنی شرارت ذاتی در جهان، وجود عینی ندارد و این نکته ای پیچیده است که تامل جدی در آن، راه گشاست. اگر با تامل فلسفی و عمیق، سینمای وحشت و ترس و خشن غرب را ببینید، دیوها و اجنه و شیاطین و شرورانی که قدرتشان حتی بعضا از خدا هم بالاتر است را می بینید. این مطلب به شدت متاثر از نفوذ کابالا در غرب مدرن است. آنها، شیطان را قدرتمند می دانند و شيطان گرایی و شیطان پرستی و مخالفت جدی با مسلمانان و مسيحيان به مثابه یاران شیطان و محور شیطانی در جهان را در تفکراتشان می توان دید. غلبه شر بر خير در فلسفه مدرن در اثر تاثیر پذیری از یهودیان و مسیحیان قبالایی، باید بطور جدی در یک بازبینی تاریخ و غرب شناسی عمیق مورد توجه قرار گیرد و همچنین باید نقش خاندان يهودي لوي(لاوي)، در پايه گذاری و ترویج قبالا و توهم شيطان پرستي امروزی، مورد توجه قرار گیرد.

تئوری سفیروت(سفیراها) درباره صفات و تجلیات خدا، یکی از محوری ترین اندیشه های قبالایی است که به نظر دانشمند یهودشناس، هارون یحیی، از مطالبی است که متاثر از مشرکان مصر و یونان به تصوف یهودی وارد شد. قبالائیان می گویند که دسترسی به ذات مکنون خدا امکان ندارد. ده صفت یا تجلی از خداست که ما بواسطه آنها، ذات مکنون الهی را می شناسیم: نام این سفیرا ها به ترتیب بدین قرارند: 1.کِتِر (تاج)، 2.هُخما (خرد)، 3.بینا (بصیرت)، 4.گدولا (عظمت) یا حِسِد (عشق)، 5.گوورا/گبورا (جبروت) یا دین (داوری یا عدل)، 6.تیفرت (زیبایی) یا رَحمیم (رحم)، 7.نِضَح (ابدیت)، 8.هُد (شکوه) 9.یسود (انسان صدیق) یا یسود عولام (بنیان عالم)، 10.ملخوت ملکوت) یا آتارا (تارک) که گاهی به شخینا نیز تعبیر می شود. شکل معروفی که انسانی به شکل ایستاده و رها در حالی که دو دستش به دو طرف باز است و ده دایره بر نقاط مهم بدنش کشیده شده است، بیانگر همین درخت حیات(درخت صفات خدا) است که در کتب کابالیستی زیاد می بینیم.

در تصوف یهودی می گویند که به دلیل بیگانگی موجودات با سرچشمه صدورشان، شر متولد می شود. در کتاب باهر که در تصوف یهودی مورد توجه است، گفته شده که در سفیرای گبورا یا عدل در سمت چپ خدا صفتی به نام شر وجود دارد. اینان می پندارند که گاهی شر آنچنان زیاد می شود که تسلط می یابد و در آخرالزمان است که باز خدای نیکی ها بر هستی مسلط می شود. در این تئوری گویند که عدل ناب که با ناخالصی هایی، تعادل خود را از دست داده است، سر ریز می شود و به آن سو فرو می ریزد و «سیترا اهرا» یا «دیگر سو» را پدید می آورد که در قبالا به معنای شر استعمال می شود. این رویداد تحت تاثیر بقایای رابطه با سفیرای عشق و مهربانی(حسد) رخ می دهد.

 - اگر ممکن است واضح تر بفرمائید که مسلمین در این نگاه شرگرایانه چه جایگاهی دارند؟

در جلد پنجم دائره المعارف یهود، یهودیت وصهیونیسم نوشته دکتر عبدالوهاب المسیری می خوانیم در برخی متون کابالیستی که ضدیت با اسلام در آنها موج می زند، کامل ترین مصداق سیترا اهرا یا شیطان، مسلمانان و حکومت خلیفه گری اسلامی(کلیپت) می باشد. کاملا مشخص است که چنین مطالبی متاثر از موفقیت مسلمانان در جنگ های صلیبی و نفوذ آنان تا جنوب آلمان و فرانسه تا قرن هیجدهم به تصوف منحرف یهودی وارد شده است. این ضدیت مبنایی با اسلام، امروزه هم در هالیوود موج می زند و سابقه ای دراز دارد. فیلم هایی چون 300 و ارباب حلقه ها و جن گیر که شرقی ها و سپاهیان فیل سوار مسلمین را در جبهه شیطان قرار می دهند و همچنین آثاری چون مستند2012 و فیلم امگاکد2 و ... که مسلمین را در جبهه شر قرار می دهند، متاثر از این فضا هستند.

برخی از ساده دلان کم مطالعه، می پندارند که ضدیت با اسلام مقطعی و گذراست در صورتی که واقعیت همان است که بیان شد و ضدیت با اسلام در بسیاری از فرقه های قبالا تئوریزه شده است. در نظریه رسمی کتاب زوهر که شاید مهم ترین کتاب تصوف یهودی است گفته شده که شر از یکی از صفات خدا یعنی عدل سرچشمه می گسرد ولی نمی تواند جزء ذات خدا باشد و این از تناقضات تصوف یهودی است. سامائل یا شیطان مونث، در آخرالزمان ادعایی یهود، قلمرو سیترا اهرا را نابود می کند و نور روشن بر نور ظلمانی  غالب می شود. این بحث تاثیر جدی بر اندیشه شر در غرب مدرن داشت است که باید مفصلا مورد تامل قرار بگیرد. می دانید که موسسان تصوف یهودی در اسپانیای قرن سیزده و موسسان آمریکایی شیطان گرایی و شیطان پرستی در قرن بیستم، همگی از خاندان لاویان که همان قبیله لاوی است می باشند. اینها فامیل هایی چون کوهن و لافی و ابولافی و لوی نیز دارند و از سرمایه داران وزرسالارن صهیونیست نیز محسوب می شوند. اکثر فیلم هایی که مبانی شیطان گرایی را تقویت می کنند نیز از حمایت شدید این سرمایه داران کابالایی و صهیونیست برخورداند و قطعا بدون وجود این پیشینه قبالایی هرگز شیطان گرایی در جهان جدید رشد نمی کرد. حواسمان باشد که در دام استراتژیکی که صهیونیست ها برای مردم جهان پهن کرده ایم دچار نشویم؛ آن دام این است که ما خیال کنیم شیطان پرستی معاصر مکتب مستقل و غنی ای است و جلسات مستقل و کتب مفصلی روی آن بدون توجه به نقش حیاتی یهودیان و ماسون ها در ایجاد وتبلیغ آن، کار کنیم. واقعیت این است که شیطان گرایی زیر مجموعه جدی کابالاست و ماسون گری و سایر فرقه های مخفی اعتقادی و اقتصادی و سیاسی شرگرا نیز از سمبل ها و مبانی قبالا سیراب شده است ودر خدمت آرمان های دنیاطلبانه یهودیت ثروت سالار بوده است.

 - به عنوان یک محقق حوزه عرفان های جدید، گسترش عرفان­های کاذبی چون قبالا، چه آسیب­های منفی فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی و روانی خواهد داشت؟ اهداف صهیونیست ها از اینکه امروزه با این فرقه همراهی می کنند چیست؟

به صورت کلی می توان گفت که بهترین حربه زرسالارن و صهیونیست ها برای پر کردن خلا معنویت در قرن بیست و یکم، عرفان های انحرافی هستند و هالیود و سایر ابزار های تبلیغی غرب، به شدت به دنبال ترویج معناگرایی مبهم وانحرافی هستند. اما درباره تصوف یهودی، دیدن محصولات قبالایی هالیوود و رمان های کابالیستی، تاثیرات منفی بسیاری را بر جا می گذارد. برخی از این آثار را به صورت تیتروار در ادامه ذکر می کنم. طبیعی است که در این باره باید به طور جدی تری به مطالعه و گفتگو نشست.

*رواج خرافات و گمانه های عرفانی بشری، به جای گفتمان عرفان ناب حقانیت محور الهی

*رواج شرک و اسطوره و وهم و خرافات بشری به جای خط توحید ناب ابراهیمی

*فراموشی مبدا واقعی خلقت و رواج دئیسم و فراموشی حضور خدا در زندگی

*کمرنگ شدن اندیشه های وحیانی و تفکرات پیامبران الهی

*فراموشی معاد ادیان ابراهیمی و تسلط دنیاخواهی و توجیه گناهان بشری

*کم دانستن نقش خداوند متعال در هستی

*قائل شدن قدرت وهم آلود و زیاد به شیطان یا شیاطین و ترویج شیطان گرایی یهودی

*تسلط اساطیر یهودی-صهیونی و قبالی بر قلب و عقل مردم، مانند قوم برگزیده و سرزمین موعود و...

*تسلط سحر و جادو و خرافه و حروف گرایی بر دل آدمیان و دور شدن از مسیر ادیان ابراهیمی

*سیطره گفتمان عرفان های سکولار و منفعل و دوری از خط اصیل عرفان حماسی اسلام

*سیطره گفتمان جعلی «آخرالزمانی» قبالایی-صهیونی بر ادبیات آخرالزمانی مسلمین و مسیحیان و مصادره آخرالزمان به سمت اهداف دنیوی و سودجویانه صهوینیستی.

*توجیه گفتمان صهیونیستی برای تسلط بر جهان اسلام به بهانه مبارزه با شیطان و سیترا اهرا

*توجیه مظلومیت تاریخی یهویان و لزوم باورداشت به تقدس ذاتی اینان و قدرت خارق العاده حروف عبری و قوم یهود

*پذیرش برتری نژاد یهود و خودباختگی در مقابل قوم برگزیده و در نتیجه بی هویتی

*سیطره لذت گرایی و دنیاطلبی و سرمایه داری و گسترش کمیت گرایی و ماده گرایی بر زندگی بشر

*دوری از شریعت و احکام الهی و تمسک به طناب پوسیده طریقت و معرفت جادویی

*نزدیکی به سکس نامشروع و موسیقی های محرک و رقص های حیوانی و توجیه شهوت رانی

*نگاه شیطانی به جنس مونث و هم سنخ دانستن زن و شیطان و استفاده ابزاری از زن

*دور شدن از معارف حقیقی تشیع و افتادن در دام اساطیر و علم نماهای یونانی و رومی و مصری و ایران باستان و بابل قدیم

*گسترش نمادها و نشانه های عرفان های انحرافی و فراموشی نمادهای توحیدی و الهی اسلامی

*گسترش معماری مادی رومی- یونلانی ویهودی-ماسونی در میان مسلمین و بی هویتی محیط شهری

 - دلیل انتخاب سينما و هنر و ادبیات براي گسترش و ترويج عرفانهاي كاذب چیست؟در واقع هنر چه ویژگی ای دارد که از آن به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف صهیونیست به کار رفته است؟

- بنا به فرموده رهبر فرزانه هر اندیشه ای که با هنر آمیخته نشود، ماندگار نمی شود و البته صهیونیست ها این را خوب عمل می کنند. اما انتخاب سینما به دو جهت بوده است: اول اينكه سينما جامع هنرهاي پيش از خودش است و دوم، تاثير گذاري زياد سينما است . سينما در واقع مي تواند زبان ها و  اقوام  مختلف را پوشش بدهد و دارای یک زبان بين المللي است. بنا براين سينما بهترين ابزاري است كه در ترويج تصوف يهودي و سایر عرفان های کاذب استفاده میشود. صهیونیست ها سینما را به مثابه ساحل نجات خودشان میدانند.

آغاز فعالیت سینما در سال 1897م. بود زمانی که نمایش های مسیحی در کشورهای مسیحی مورد توجه زیادی قرار میگرفت. در واقع پس از ورود سینما به عرصه هنر، مسیحیت بااستفاده ابزاری از سینما ترویج خود را گسترش داد و در واقع بهره برداری از سینما به نفع مذهب، از آغاز پیدایش این هنر و صنعت آن همراه بوده است. ظهور ابتدایی سینما در قسمت های شرقی آمریکا بود و از سال 1920م. به بعد، هالیوود در غرب آمریکا با سرمایه گذاری یهودیان شکل گرفت و بعد ها یهودیان از سینما برای ترویج عرفان یهودی به شکلی گسترده بهره برداری کردند. در واقع هالیوود در آغاز یهودی زاده شد و کم کم تمام سینمای آمریکا و حتی قسمت اعظم سینمای اروپا و برخی بخش های سینمای شرق را آلوده به انحرافات و قدرت طلبی سران صهیونیستِ کرد و امروزه بیش از هشتاد تا نود درصد هالیوود زیر سلطه صهیونیسم متاثر از قبالاست.

 - تصوف یهودی و اساطیر يهودي- صهیونی چگونه و با کدام تکنیک ها در فيلم هاي سينمايي وارد شده اند؟

- تزریق اسطوره های یهودی-کابالایی و صهیونیستی به طور جدی در بسیاری از فیلم ها دیده می شد. فیلم هایی مانند ده فرمان که در آن حضور جدی اسطوره های صهیونیستی را شاهد هستیم، با وجودی که برخی از عوامل فیلم مسیحی هستند و همه یهودی نيستند، اما مسيحياني هستند كه گرايشات يهودي بسيار شديدي دارند. یعنی یا از مسیحیان پروتستان و پیوریتان هستند و یا کاتولیک هایی هستند که به اندیشه ها و لوازم تفکر و سلطه یهودیت صهیونیستی ملتزمند. بعد از سال 1948م. به طور جدی تری اسطوره های صهیونی وارد سینما شدند. اما حضور عرفان یهود به عنوان معناگرایی متمرکز، از حدود 30 سال پیش، با ورود به عصر جدید معناطلب بشر و گرایش کلی دنیا به سوی سینمای معنا گرا به شکلی جدی و به طور ویژه به سینما تزریق شد.

شخصیت گولم در فیلم های هالیوودی نمونه ای از ورود عرفان یهودی به دنیای سینماست. گولم موجودیست که از خاک مرطوب یا گِل یا چوب یا فلزی توسط خاخام یا عارف  یهودی ساخته شده و به زبان عبری بر روی پیشانی اش کلمه ایمت “Emet”نوشته میشود این کلمه که در عرفان یهود اسم اعظم خداست و با نوشته شدن این کلمه بر پیشانی این موجود، او زنده شده و در خدمت خاخام یا عارف یهودی در می آید و خواسته های یهودیان را بر روی زمین انجام می دهد و در نهایت زمانی که بخواهند این موجود بمیرد روی پیشانی اش کلمه “met”که به زبان عبری به معنی مرگ است، نوشته شده و او می میرد و یا “E”  ایتدای کلمه اسم اعظم برداشته می شود.

فیلم های زیادی با محوریت این موضوع ساخته شده از جمله مجموعه فیلم­هاي صامت گولم اثر پل وگنر که چند فیلم سلسله ای است و مشهور ترین فیلم "او چگونه به دنیا آمد" اثر گوس که در سال 1920 ساخته شد. در سال 1936 کارگردانی به نام جولین دویویر فیلمی به همین نام یعنی گولم ساخت. مجموعه پویا نمایی "فراتر از بتمن" که در این فیلم گولن حریف بتمن است و یک هیولایی به نامGLM  که در واقع حروف اختصاری کلمه گولم است وجود دارد و توسط انسانی کنترل می شود.

یکی دیگر از مفاهیمی که صهیونیست ها در سینما وحتی شعر و ادبیات برآن تاکید دارند مسئله سامی ستیزی یا یهودی ستیزی است و از این طریق می خواهند تئوری دروغین هولوکاست را تبلیغ نمایند. فرهنگ عرفان یهودی در 30 ساله اخیر با حرکت دنیا به سمت معنا گرایی ورواج ادبیات داستانی پست مدرنیسم در غرب و اروپا شکل گرفت و بحث های سینمای آخرالزمانی در غرب بوجود آمد که در این زمینه فیلم های زیادی ساخته شد. شاید بتوان ازفیلم هری پاتر به عنوان شاخص ترین اثر سینمای آخر الزمانی قبالی نام برد.

مجموعه کتب هری پاتر که هفت جلد هستند، با تبلیغات سرسام آور شبکه های بزرگ رسانه ای غرب به تیراژی حدود 400 میلیون رسید واثر زیادی در میان نوجوانان جهان گذاشت. در اين داستان، نوجوان شجاعی  را مشاهده می کنیم که مورد ظلم و ستم واقع شده و پدر و مادرش توسط شیطان(وُلدو مورت) کشته شده اند، اما از طرف مدرسه جادو گری هاگوارتز که محل تعلیم وتعلم علم جادوست، فرا خوانده می شود و در آنجا تبدیل به قهرمان می شود و با کمک رئیس مدرسه، درمقابل شیطان می ایستد. از طرفی مشاهده می­کنیم که این مدرسه تعلیم و تربیت جادوگری، در میان آب بنا شده است؛ چیزی که پرچم اسرائیل و تصویر روی آن را در ذهن بیننده تداعی می­کند. این پرچم بیانگر تئوری صهیونیست ها در تسخیر جهان از نیل تا فرات است و اسطوره غصب سرزمین موعود توسط شیطان و لزوم حفاظت از آن در برابر نیروهای سیترا آهرا و شیطانی، از مهم ترین اساطیر یهودی-کابالیستی می باشد. صهیونیست­ها معتقدند در آخرالزمان شیاطین که به تعبیر آنها مسلمانان هستند بر سرزمین موعود، به مرکزیت بیت المقدس غالب  می¬شوند و یهودیان با وجود مظلومیت، سرزمین موعود را نجات خواهند داد و در واقع تسلط بر سرزمین موعود، مقدمه ای برای تسلط بر جهان خواهد بود. شخصیت اصلی در فیلم هری پاتر، چه از نظر میمیک صورت(ترکیب اجزای صورت) و چه از نظر مدل عینکی که استفاده می کند، تداعی گر قهرمان یهودی در آثار صهیونی است. این مدل عینک در بسیاری از فیلم های یهودی که برای جا انداختن هولوکاست ساخته شده بر چهره شخصيت های اصلی فیلم دیده می شود؛ ازجمله در فیلم "فهرست شیندلر" که یکی از شاخص ترین فیلم های استیون اسپیلبرگ برای جا انداختن هولوکاست است، بر چهره آقای اشترن معاون شیندلر، همین عینک گرد دیده می شود.

با دوستان منتقد که بحث می کردیم، تقریبا یقین داشتیم که بازیگر نقش هری پاتر یعنی"دانیل جاکوپ رادکلیف" یهودی است و اربابان انحصارطلب هالیوود، به هر نوجوانی اجازه این­قدر شهرت وثروت را به هر کسی نمی دهند، ولی هر چقدر در این باره تحقیق وجستجو کردیم به نتیجه ای نرسیدیم تا اینکه پس از سالها سکوت در این باره، خود این بازیگر، در فیلمی که از وی منتشر شد، صراحتا اعلام کرد که پدرش مسيحي  پروتستان و مادرش یهودی است و می دانید که نژاد یهود از مادر محاسبه می شود؛گرچه یهودی ها بسیار نژاد پرست بوده و اگر پدر هم یهودی باشد اصیل تر به شمار می روند. البته غیب گرایی و قدرت بیش از حد شیطان در این فیلم و عدم وجود عینی خدا نیز از دیگر مضامین کابالایی در این اثر شمرده می شود.

 - این در حالی است که پروتستان ها  هم گرایشات یهودی دارند؟

بله، مسیحی های پروتستان به شدت یهودی گرا هستند و طبق نوشته جودائیکا، مارتین لوتر بنیانگذار فرقه پروتستانتیسم، گفته است اگر خواستید مرا کافر بدانید مرا یهودی بدانید. جالب است بدانيد كه  شاخه های بسیار متعددی در فرقه پروتستان بوجود آمده است. یکی دیگر از جلوه های عرفان یهود در این فیلم قدرت زیاد شیطان است. برخلاف اسلام كه شرّ را عدم خير مي¬داند درعرفان يهود شر يك چيز وجودي اس


مطالب مشابه :


مِـهرنامه یا قباله ازدواج

قـُقـنــوس - مِـهرنامه یا قباله ازدواج - گاه‌نوشته‌های يک روزنامه‌نگار




متن خطبه ازدواج موقت

بابا ادیان - متن خطبه ازدواج موقت - - بابا ادیان




تاثیر کابالا(قباله) بر فرهنگ، سیاست، سینما و هنر غرب(متن کامل مصاحبه)

صهیون پژوه - تاثیر کابالا(قباله) بر فرهنگ، سیاست، سینما و هنر غرب(متن کامل مصاحبه) - بررسی




ادبیات و خاستگاه تاریخی مکتب قباله

ادبیات و خاستگاه تاریخی مکتب قباله. و تنها متن قباله ای بود که این مقام را از طرف جماعت




مصاحبه روزنامه جوان درباره تصوف یهودی کابالا/قباله و هنر،سیاست و سینما

سینما و صهیونیسم - مصاحبه روزنامه جوان درباره تصوف یهودی کابالا/قباله و هنر،سیاست و سینما




گذری بر تاریخ هورامان

هر يك از قباله هاي ياد شده بر پايه‌ي سنتي كهن داراي دو متن اند كه زبان متن قباله‌ي سوم




رهنمای تحریر وثایق در افغانستان

اموال را درج متن شرعی نموده صفحه "2" حايز متن وثيقه قباله بيع قطعی ميباشد




برچسب :