نقد و بررسی کتاب «حماسه سرایی در ایران»

نقد و بررسی کتاب «حماسه سرایی در ایران»

  • مؤلف: ذبیح الله صفا
  • ناشر: امیرکبیر
  • سال نشر: 1352
  • نوبت چاپ: سوم
  • محل چاپ: تهران
  • تعداد صفحه: 675
كتاب حماسه‏ سرايى در ايران اثرى است‌كه به شيوه محققانه و آكادميك تأليف شده و مستند به منابع معتبر دست اول - از پژوهندگان ايرانى و خارجى‌- است. اين كتاب تقريبا بر تمام تحقيقاتى كه در قرن اخير درباره ادبيات حماسى فارسى نوشته شده،‌حق تقدم‌دارد.‌‌ در‌اين‌اثر‌مؤلف‌محترم‌آنچه‌بايسته‌است‌به‌‌ويژه‌‌در‌مورد‌‌حماسه ‏سرايى‌قبل‌از‌اسلام‌‌و‌‌در ‌زبان‌هاى‌اوستايى‌و‌ پهلوى بيان كرده است، زحمتى كه نگارنده اين كتاب، با استفاده از مآخذ فراوان براى تأليف اين اثر كشيده، قابل تمجيد است، به‌ويژه دقتى كه در تنظيم فهرست مطالب و‌ مآخذ در آغاز كتاب، شكل تبويب‌ و‌ فصل ‏بندي‌هاى علمى، تهيه فهرست اعلام (شامل: اعلام تاريخى و جغرافيايى، كتب و فرق و اقوام) به كار برده، بر اعتبار كتاب خود افزوده است. در چاپ‌هاى مكررى كه از اين كتاب در طول اين مدت شده است ؛از جمله در چاپ ششم فهرست مآخذ حذف شده و صفحات آن در قياس با چاپ سوم كه جمعا 675 صفحه است، 30 صفحه تقليل يافته است.
به نكاتي درباره اين كتاب اشاره مي‌شود:
1.هر‌چند مؤلف در صفحه 142 كتاب، نوشته است «اسلام مفاخرت به انساب را از بين برداشته و فخر و مباهات و شرف و بزرگى را مبتنى بر تقوى و رستگارى دانسته» و مآلا كار خلفاى جابر بنى اميه و بنی ‏عباس را با ملل مغلوب - از جمله ايرانيان كه آنان را موالى می ‏ناميدند - جدا و خلاف دين اسلام شمرده است؛اما در صفحه 141 نگاشته است: «پس از شكست سپاهيان ايران از تازيان، ايرانيان دو دسته شدند، گروهى‌كه ايشان با قبول جزيه و خراج دين آباء‌و اجداد و رسوم و آيين و فرهنگ آنان را محفوظ داشتند و دسته ديگر به دين اسلام رو آوردند و به زور شمشير و احيانا سائقه ايمان و عقيده يا براى رفع حوائج اجتماعى و سياسى آن را‌پذيرفتند».
كاربردعبارت«‌به‌زور‌شمشير»‌نشانه‌كم ‏لطفى‌يا‌ بی ‏اعتنائى‌مؤلف‌به‌مسلمان شدن ايرانيان است‌. هيچ زور و فشارى آنها را وادار به اين كار نكرد چه همان‌طور كه خود مؤلف در‌جاى ديگر به آن اشاره كرده است: كسانى كه مايل به پذيرش اين دين نبودند با قبول جزيه و خراج می ‏توانستند مذهب آباء و اجدادى خود را حفظ كنند و مسلمان نشوند؛
2. با توجه به انديشه ‏هاى ضداسلامى شخصيت‏هايى چون «بابك خرمدّين و مازيار» كه به قول استاد شهيد مطهرى در كتاب نهضت‌هاى اسلامى در صدسال اخير (ج‏1ص‏11) «قيام‌هايشان آن قدر آلوده بوده كه براى جهان اسلام نتيجه معكوس داشته يعنى از تنفر مردم نسبت به دستگاه جور عباسى می ‏كاسته». كاربرد اين‏گونه عبارت از طرف مؤلف حماسه‏ سرايى در ايران (در صفحه 155): «... خون‌هاى پاك مردانى چون بابك و مازيار و نظاير ايشان كه به اميد رويانيدن درختِ برومند استقلال و احياء ملت ايران بر خاك ايرانِ دير‌پاى كهن ريخته شده بود،‌همه بی ‏ثمر گشت» نشانه ملی ‏گرايى افراطى نويسنده تواند بود؛
3. در صفحه 156، سطر آخر، مؤلف قرن‌هاى چهارم تا هفتم هجرى را كه اوج شكوفايى تمدن اسلامى است و دانشمندان فراوان ايرانى در رشته‏ هاى مختلف علوم در اين دوران ظهور پيدا كرده و صاحب آثار و آوازه‏ اند، دوره‏اى تاريك و همراه با انحطاط می‏داند و با ديد وطن‏دوستى افراطى چنين می ‏نگارد و اظهار تأسف می كند: «در اين قرون مظلم سرمشق‌هاى زندگى و تمدن و معاملات ايرانيان، تازيان بوده ‏اند نه اسلاف ايرانى ايشان، و امثال و اَسمار و‌حكايات تازى جاى اسمار و احاديث و روايات ايرانى را گرفت و ديگر كسى را سوداى نظم آن داستان‌ها در سر نيامد»؛
4. اشعار مفصل عربى كه‌در صفحات 144 تا 147 از شعراى شعوبيه‌معنى‌نشده است. همچنين است بيت عربى صفحه 91 و سطرهاى 16 و 20 صفحه 105 و سطور 2، 8،‌13، 18 و 23 صفحه 106‌و‌سطرهاى 8 و 6‌صفحه 163‌و سطر‌آخر و پاورقى‌صفحه‌269‌و...؛
5. بعضى از مآخذ فارسى و غيرفارسى كتاب مذكور به طور ناقص معرفى شده است، مخصوصا در صفحات 9 تا 20 و پاورقى صفحات 32 و 33 و ..... بدين معنى كه مثلا  در صفحه يا فهرست مآخذ سال چاپ و انتشارات تاريخ ايران باستان تأليف مشيرالدوله پيرنيا ذكر نگرديده و يا در ديوان منوچهرى چاپ تهران، به مصحح و همچنين سال چاپ و ناشر آن اشاره نشده است و درباره برخى ديگر از مآخذ نيز همين گونه است؛
6. در صفحات «يا» تا «يح» (مقدمه كتاب) و صفحات 222 تا 225 و برخى پاورقي‌ها،‌مليّتِ برخى‌از ايران‌شناسانى‌كه‌از‌آنها‌نامبرده شده‌ذكر نگرديده است؛
7.مؤلف در قياس با حماسه‏ هاى ملى كه پيرامونشان‌بحثى مبسوط به عمل آورده، بخش حماسه‏ هاى مذهبى را به اختصار برگزار كرده و سطحى از آنها گذشته است، در حالى كه مثلا حمله حيدرى اثر راجى كرمانى را كه داراى سه‏ هزار بيت است و منظومه قابل توجهي است،‌در‌يك‌صفحه‌معرفى‌كرده ‌و ‌در مقابل جهانگيرنامهرا كه از‌حماسه‏ هاى ملى است در 12 صفحه (صفحات 324 تا 335) معرفى نموده است‌و اين موضوع مبين آن است كه مؤلف براى موضوعاتى كه جنبه ملى دارند اهميت بيشترى نسبت به موضوعات مذهبى قائل است؛
8.  ترتيب مطالب كتاب، در مبحث تحول‌حماسه‏ هاى فارسى‌از‌لحاظ‌مضمون (ملى، تاريخى، مذهب)، منظم نيست. يعنى عوامل انحطاط حماسه‏ هاى ملى و ظهور حماسه ‏هاى تاريخى و دينى را در صفحه 154 ارائه نموده، در‌حالى كه بايد پس از بحث حماسه‏ هاى ملى يا بعد از صفحه 342 آورده می ‏شد؛
9.  مبحثى از شاعران و نويسندگان خارجى كه در كتاب حماسه ‏سرايى به آثار آنها استناد شده است، نظير: اينوس (Ennius) در سطر 1 صفحه 7 و تا سه (Tasse) در سطر 2 همين صفحه، يا كانتيلن (Cantilenes) در سطر 19 صفحه 14 و ... معروف و شناخته شده نيستند، لذا بايد لااقل - به مليّت و تاريخ تولد و فوتشان اشاره می ‏شد؛
10.  در صفحه 55 سطر 8، درباره كتاب پازند كه تفسير «زند» و خود تفسيرى است از اوستا، بايد توضيح مختصرى داده می ‏شد؛
11.    در صفحه 286 سطر 11، بايد در مورد كتاب سندبادنامه و مؤلف آن - سندباد حكيم هندى - كه اصل آن به زبان سانسكريت بود و در زمان نوح بن منصور توسط ابوالفوارس قنادرى به فارسى ترجمه شده و بعدا ظهيرى سمرقندى - حدود سال 600 ه. ق - دوباره به نثر فنى فارسى ترجمه گرديده، توضيحاتى داده می شد؛
12. مأخذ بعضى از ابيات شاهنامه كه در جاى جاى كتاب حماسه‏ سرايى، به عنوان شاهد ارائه شده (محل آنها در كتب شاهنامه) ذكر نگرديده - مخصوصا در مبحث شاهنامه صفحات 171 تا 283 و بخش پايانى كتاب (گفتار چهارم: بنياد داستان‌هاى ملى)، نظيرصفحات 425، 467، 493، 515، 533، 538، 539، 546، 549، 554، 561، 563، 601، 602، 603، 604، 612، 621 و 624؛
13. مأخذ‌بيت سطر‌‌صفحه 589 كه از ويس ورامين نقل شده، ذكر نشده است؛
14.برخي اغلاط تايپي در اين كتاب وجود دارد‌كه مهم‌ترينشان عبارت‌اند از: در سطر 2 صفحه 24 به‌جاى هلمند، بايد «هيرمند» به كار رود. (هرچند كه واژه هيرمند در اوستا به صورت هلمند است). در سطر 1 صفحه 150 به جاى جمهوربن مرارالبحلى بايد جوهربن مرادالبحلى به كار رود. در سطر 5 صفحه 285، به جاى جزيره سترنگ بايد جزيره استرنگ (مردم‏گيا) به‌كار‌رود؛
15. از ضعف‌هاى نثر مؤلف در اين كتاب، كاربرد لغات مهجور و غير مستعمل است كه واقعا در مواردى نوشته او را متكلف كرده است. به عنوان مثال به موارد ذيل اشاره مى‏شود:
 در صفحه‌«ك» سطر 9 به جاى «مطالب پراكنده» - «مطالب شتّى» به‌كار رفته‏ است. در صفحه «ك» سطر 9 به جاى برگ‌هاى نوشته شده يا صفحه‏ هاى نوشته شده،‌  «صحايف‌مسطور»‌به‌كار‌آمده‌‌است.‌‌
در‌صفحه‌«ك»‌سطر‌27‌به‌جاى‌«گذشت‌روز و‌ سال‌ها»،‌«توالى‌ايام‌و‌تواتر اعدام»‌نوشته شده.‏‌درهمان‌صفحه‌سطر 2، 9 ، 10‌‌به‌جاى‌‌«سرمايه اندك»، «بضاعت مزجات» به‌كار رفته‏.در صفحه 7 سطر 12 به جاى به‌وجود آمدن حماسه، انبعاث حماسه به كار رفته.  در صفحه 17 سطر 6 به جاى بزرگان عرب، صناديد عرب  آمده‌‌است. ‌در صفحه 36 سطر‌15 به جاى فراموش شده است، منسى مانده است و در صفحه 56 سطر‌17‌و‌در چند‌جاى ديگر‌به‌جاى‌داستان‌ها‌يا‌افسانه ‏ها،‌اسمار‌به‌كار رفته‌است‏.در صفحه 74 سطر 9 به جاى جدايى يا فرق، بينونت آمده‏ و در صفحه 116 «ماقبل آخر» به جاى پژمردگى، ذبول ،در صفحه  154 به جاى «زد و خورد يا جنگ، يا مقابله، صراع و در صفحه  156 سطر 4 به‌جاى به دست فراموشى، به دست ذهول به كار رفته‏ است.در صفحه 207 سطرهاى 5 و 8  به جاى زد و خورد مقابله، صراع  به كار رفته .در صفحه 318 سطر 10 به جاى دفتر يا جزوه و كتاب، كراسه به كار رفته‌‏.در صفحه 326 سطر20 به جاى روايات نقل شده از افراد، روايات مُعنعن به كار رفته.كه همچو گوي جهانم به جعد چون چوگان‌ در حالي‌كه قاعده‌اي در دستور زبان وجود دارد كه‌گاهي‌چون (ادات‌تشبيه به معني مانند) حكم حرف اضافه را دارد. در اينجا هم «چون» حرف اضافه و عنبر نيز متمم است و نمي‌توان آن‌را قيد گرفت؛
17. در صفحه 209 آمده است: اما پسوند ديگري كه براي ساختن قيد به كار مي‌رود جزء «انه (ana)» است.در حالي‌كه «انه» پسوند صفت ساز است (صفت نسبي) و قيد ساز نيست.اما در بعضي مواقع مانند ساير صفات، قيد حالت يا كيفيت (قيد مشترك) خواهد بود؛
 
از بحث كتاب حاضر كه بگذريم،‌در بحث‌دستور زبان فارسي اين‌‌مشكل‌‌وجود دارد‌‌‌ كه اساتيد زبان وادبيات فارسي و زبان‌شناسي‌كه مبادرت به‌تأليف كتاب‌دستور‌نموده‌اند،در بعضي از موارد اساسي باهم اختلاف نظر دارند و متأسفانه اين اختلاف آرا به كتاب‌هاي دستور در دوره راهنمايي و دبيرستان هم‌راه پيدا‌كرده است‌ و‌دبيران دستور‌و دانش‌آموزان به بلاتكليفي و سرگرداني و در نتيجه دل زدگي از اين درس دچار شده‌اند.


مطالب مشابه :


نقد و بررسی کتاب «حماسه سرایی در ایران»

نقد و بررسی کتاب «حماسه سرایی در انقلاب اسلامی ایران کتابخانه دانلود کتاب




دقيقی پيشگام فردوسی در حماسه‌سرایی

دقيقی پيشگام فردوسی در حماسهسرایی. در حماسه‌سرايي به توانايي بزرگ کتاب ایران




معرفی دو کتاب "حماسه سرایی در بلوچستان" و "منظومه های

معرفی دو کتاب "حماسه سرایی در بلوچستان ایران است. روستای حیط در شمال شهر دانلود » ندای




دانلود كتابهاي كمياب تاريخي

دانلود حماسه سرایی در ایران دانلود کتاب ایران از آغاز تا اسلام تالیف ر.




حماسه سرایی در ادبیات

حماسه سرایی در در کتاب تاریخ سیستان صفحة 21 آمده است: دانلود كتاب شاعران




نقد و بررسی ادبیات حماسی در کتاب های ادبیات دوره متوسطه

بررسی سهم حماسه از نظر کمی در کتاب حماسهسرایی در ایران، چ6 دانلود کتاب




شاهنامه فردوسی

الله صفا در کتاب «حماسهسرایی در ایران» با ذکر دانلود شاهنامه کتاب «حماسهسرایی در




نقش جمشيد و فريدون در اسطوره های کهن ایران زمین

مرکز دانلود کتاب و هرج و مرج در ایران آغاز شد و حماسهسرایی در ایران




برچسب :