تاثیر طلاق روی کودکان - تاثیر طلاق بر تربیت فرزندان

تاثیر طلاق روی کودکان

  طلاق چه تاثیری روی بچه ها می گذارد؟ پس از افزایش میزان جدایی در سال های گذشته، بسیاری از پژوهشگران کارآزموده به مطالعه این موضوع پرداختند. نتیجه پژوهشهای آنها اطلاعات جامعی در مورد بچه ها و موضوع طلاق در اختیار ما قرار می دهد. یکی از این نتایج به دست آمده این است که پدر و مادر ها باید بین واکنشهای فوری و کوتاه مدت بچه ها پس از جدایی، و بازتابهای بلند مدت آنها تفاوت بگذارند. واکنش کودک در دراز مدت کاملاً متفاوت است و بستگی به این دارد که با او در مدت طلاق و پس از جدایی چگونه رفتار شده باشد. واکنش بیشتر بچه ها درست پس از جدایی اغلب یکسان و یک شکل است. بنابر مطالعات انجام شده اکثریت پژوهشگران، بچه ها پس از جدایی دچار ناراحتی و نگرانیهای گوناگون می شوند. در سال اول جدایی، احساس خشم، ترس، افسردگی و گناه زیادی در بچه ها ظاهر می گردد که در سال دوم رو به کاهش می گذارد. با وجود این، برای درک بیشتر این حالت ها باید به مطالعه اثرات مختلف  طلاق روی پسرها و دخترها در سنین مختلف پرداخت.

تاثیر طلاق بر تربیت فرزندان

تاثیر طلاق بر تربیت فرزندان

 سال های پیش از دبستان:

واکنش بچه ها در سنین پیش از دبستان (3 تا 5 سالگی) به صورت خشم و افسردگی نمایان می گردد. پسرها معمولاً ناآرام تر، خشن تر و شیطان تر می شوند. در بعضی موارد به اندازه سابق، شوقی به بازی با سایر کوکان نشان نمی دهند و اغلب ترجیح می دهند که تنها باشند. چنانچه در مهدکودک به سر برند، به جای همکاری به هنگام بازی دست جمعی،  سعی می کنند اخلال و بی نظمی ایجاد کنند. بعضی از دخترهای کمتر از 7 سال عصبی مزاج می شوند، اما برخی دیگر رفتار  بزرگترها را در پیش می گیرند. این جور بچه های (کمال طلب) بیش از حد مراقب رفتار و پاکیزگی هستند و ضمناً سایر بچه ها را مثل پدر و مادر یا معلم سرزنش می کنند یا پند و اندرز می دهند. بچه های این سن و سال اغلب غمگین و افسرده به نظر می رسند، زود به گریه می افتند و زیاده طلب می شوند.

سالهای مدرسه:

بچه های 6 تا 8 ساله پس از جدایی پدر و مادر  دچار افسردگی شدید می شوند. واکنش پسرها از دخترها معمولاً شدیدتر است. پسر بچه ها زود به گریه می افتند، و سراغ پدر را  می گیرند. هرچه سن این بچه ها زیادتر شود، احساس غم و افسردگی جای خود را به خشم و خشونت می دهد. بچه های 9 تا 12 ساله، خاصه پس از جدایی والدین، واکنش های خشم آلو دی از خود نشان می دهند. برای مادرها به نظم در آوردن آنها کار آسانی نیست. پسر ها از بازدید و ملاقات با پدر استقبال نمی کنند، کارکرد آنها در مدرسه پائین می آید بعضی از پسران و دختران با معلمین خود درگیریهایی پیدا می کنند. به دلایل بسیاری که بعداً ذکر خواهد شد، جدایی پدر و مادر مسائل بیشتری برای پسرها در مقایسه با دخترها در این گروه سنی به وجود می آورد.

جوانان:

جوانان، در مقایسه با خردسالان سازش پذیری بیشتری نسبت به مساله طلاق نشان می دهند. شاید به این دلیل باشد که در این سن نوجوانان استقلال بیشتری پیدا می کنند و ارتباط نزدیکی با والدین ندارند، آشکارا به محبت و راهنمایی کمتری خود را نیازمند می بینند. نوجوانان غالباً در چنن موقعیت هایی خود را از پدر و مادر دور نگه می دارند و می کوشند زندگی و برنامه های مستقل و جدیدی را دنبال کنند. بسیاری از آنها در ابتدای جدایی "احساس فریب خوردگی" می کنند و برخی واکنش خشم آلو دی از خود نشان می دهند و سعی می کنند که از محیط خانه دور باشند. اما مساله اساساً هنگام پدید می آید که جوانان دچار تعارضی برای وفاداری به مادر یا پدر می شوند و تصور می کنند که بین آنها باید یکی را انتخاب کنند. با توجه به اینکه نوجوانان راحت تر با مساله طلاق کنار می آیند، و جدایی زن و شوهر ها بیشتر در سنینی اتفاق می افتد که بچه ها کم سن و سالتر هستند ما باید بیشتر توجه خود را به مسائل کودکان خردسال معطوف کنیم.
منبع :irib.ir


,