دیکانسراکشن

در لندن واژه دیکانسراکشن یا واسازی بکار گرفته شده ودر نیویورک از واژه دیکانستروکسیین یا وا ساختگرایی سخن گفته شده است.

دیکانسراکشن را به فارسی محتملا می توان واسازی ترجمه کرد و به معنی گشودن اساس و ساختمان یک مفهوم ، یک تصور یک تعریف و یا یک بنا.

اما به عنوان های ساختار زدایی ، شالوده شکنی ، بنیان فکنی ، ساختار شکنی و بن فکنی نیز ترجمه شده است.

 این معانی زیاد شاید به این دلیل است که تعریف روشن و جامعی از طرف صاحب نظران این فلسفه و جود ندارد. زیرا مضوع دیکانسراکشن هنگامی که توسط بانیان این مباحث یا طرفداران آن مورد بحث قرار می گیرد به عمد یا تا اندازه ای معین به سبب ماهیت پیچیده آن به زبانی پیچیده و پر از ابهام بیان می شود.

از انجا ای که مبانی دیکانسراکشن مستقیم از فلسفه دیکانسراکشن استخراج شده و به لحاظ آشنایی نسبتا اندک معماران با فلسفه این مکتب برای استنباط معماری دیکانسراکشن ابتدا لازم است فلسفه دیکانسراکشن و مهم تر از ان زمینه های نظری آین نحله فکری تبیین شود.

مکتب فکری دیکانسراکشن توسط ژاک دریدا ، فیلسوف معاصر فرانسوی  پایه گزاری شد.

 حال دیکانسراکشن درا یدا چیست؟

گفتن آن بسیار مکل است، طرفداران آن اصرار میورزیدند که دیکانسراکشن نمی تواند به مانند موقعیت های دیگر تشریح شود زیرا شکل جدیدی از منطق استچنین  چیزهایی چون تشریح، تحلیل و مانند آنها بخاطر طبعیت خود در تاریخ و در فن منسوخ گردیدند و دیکانسراکشن جانشین آن منطق سنتی شده است.

دیکانسراکشن یا ساختارشکنی را تعریف نمی باید کرد زیرا این کار اسا سا با روح ساختار شکنی در تضاد اسن. ژاک دریدا، هر گونه تعریف و تاویل دقیق و عبارت مند را  از غلط می داند و آن را نوعی ساختار قائل شدن برای مقوله ای که می خواهد ساختار را بشکند می شمرد.

از این روی آثار ، نوشته ها ، مصاحبه ها و سخنرانیها ی دریدا و پیروانش جملگی آثاری گنگ ، مبهم  و درک نا شدنی به نظر ی رسند.بنا بر این خطر بد فهمی که بسیار بد تر از نافهمی است خواننده ایت آثار را تهدید می کند و این دقیقا همان چیزی است کع کخالفن و منتقدانشان ، دریدا و دیگر ساختارشکنان را به آن متهم می کنند.

از نظر درا یدا ، معنا ، تابعی از مجموعه بسیار پیچیده رئابط ناخوداگاه میان گوینده و شنونده و شرایط ویژه آن هاست. پس هرگز تسلط کامل بر آنچه گفته می شود ممکن نیست . بنابر این گنگی و ابهام ، بخش جدا نا شدنی معناست.

 ژاک درایدا در باره دیکانسراکشن می گوید:

چیزی بنا شده ، نظامی فلسفی ، سنت ، فرهنگ ، ... و همراه با آن دیکانسراکتور پدید می آید که آن را آجر به آجر ویران می کند به برسی ساختار می پردازد و آن را حل می کند.. فردی که به نظام می نگرد ... بر می نگرد که چگونه ساخته شده است کدام سنگ سر طاق و کدام زاویه و ... ساختمان  را سر پا نگاه می دارد یک نفر آنها را جا بجا می کند و به موجب آن خود را از قدرت و نفوذ نظام رها می سازد.

درایدا پسا ساختار گرا یا حتی ضد ضد ساختار گراست لذا جای تعجب نیست که کتابهای او فقط اندکی احساسی از نظم و اندک احساسی از ساختار دارند . او آرزو داشت که مردم هر کلمه ا ز نوشته های او را از آغاز تا انتها  و با علاقه بشکافند و درک کنند از این روست که کتاب هایاو فهرست ندارند .

 واضح این است که درایدا و مفسران او واقعا قصد دارند که دیکانسراکشن را مشکل جلوه دهند ، به این معنی که وادارمان سازند تا در زمینه هایی احساس بی کفایتی کنیم تا از این طریق آنها باهوش تر از ما به نظر آیند.

هدف ساختار شکنی را روشن تر و واضح تر می توان دریافت . مرز ها و محدودیت ها را شکستن ، دست یافتن به چشم اندازهای تازه یا به عبارتی کشف قلمروهای جدید، بر هم زدن و ریشه کنی نظم های مفهومی و چارچوب های فکری به ارث رسیده و ترجمان آنها علیه پیش انگاره های خودشان به منظور عریان و تجزیه کردن ، از برج عاج استحکام و ثبات پایین کشیدن و سر انجام ، واژگون نمودن این انگاره ها ، هدف تیغ تیز ساختار شکنی و وظیفه آن محسوب می گردد.

 بیشتر زمان ها به نادرست دیکانسراکشن به عنوان جدا شدن از ساخت درک می شود به دنبال آن هر طرح معماری بر انگیزاننده که چنین وا می نمایاند که ساختار را با گسست ساده موضوعی به کنار زده یا پنهان کردن پیچیده موضوعی در کلاژی از خطوط ترسیم شده دیکانسراکتیو نامیده می شود ، اما این گونه نیست.

بحث اصلی دیکانسراکشن در چیست ؟

عصیان در برابر باورهای قرار دادی و معمول در عرصه معماری و پیش از آن در عرصه فلسفه ، که خود شامل رشته های وسیع تر می شود و در این مورد بیش از همه تردید در خرد و دانایی به عنوان تعیین کننده نهایی در تمام مباحثی که در جهان اندیشمند مطرح است به چشم می خورد.

 بانیان و صاحبنظران عرصه دیکانسراکشن با توجه به آن چه در جهان هستی می گذرد بر ضد توضیحان منطقی گذشته شوریده اند تا جایی که « برنارد چومی» یکی از معماران بنام دیکانسراکشن بخش هایی از اثر خود در پارک دولاویلت را « دیوانگی» نام نهاده است . البته می توان این دیوانگی را ، دیوانگس شاعرانه ای یه تصور آورد.

 در معماری همانند فلسفه ، اندیشه منطقی ریشه دیرینه دارد و اساس کار بسیاری از مظاهر معماری در دوره مختلف را بوجود می آورده است.

در معماری تا گذشته ای نزدیک از منطق ساختمان ، از منطق سازه ، از منطق اقلیم و انطباق معماری با آن و حتی از منطق زیبایی سخن فراوان گفته می شود و به رشته تحریر در می آمده است. اکنون با دیکانسراکشن تمامی این منطق ها زیر سئوال رفته است.

 

اما به این نکته باید توجه داشت و آن این است که به زیر سئوال بردن قضیه ای انکار آن نیست به زیر سئوال بردن خرد ودانایی معنایش این می تواند باشد یا هست ، که همه چیز را با دلایل منطقی نمی توان توضیح داد بنابر این خرد و دانایی باید توام با تجربه و آزمایش و با احساس باشد.

پس پیام پذیرفتنی دیکانسراکشن می تواند این باشد که اکنون باید آن چه « غیر منطقی» بودن هر قضیه بر اساس معیارهای  گذشته ، شرط پذیرفتن آن است.

یا اتکا به همین فلسفه که معماری دیکانسراکشن بخود اجازه و آزادی کامل می دهد تا به اثرش به دبده کاملا هنری بنگرد و ملاحضات کاربردی را زیر پا گذارد.

 دیکانسراکشن به معماری صرفا به عنوان پدیده ای هنری می نگرد و عواملی چون توازن، وحدت، تناسب و مانند انها را که معیارهای هنری معماری هستند رد می کنند و علت آن این است که ایشان در حقیقت این معیارها را رد می کند تا معیار های خود را جانشین آن کند. برای نمونه مثال معماری دیکانسراکشن هم توازن فرساختگی را برهم می زند و هم توازن هندسی را . توازن در آثار این سبک به عبارت دیگر ، ناشی از عدم توازن یا نظم در عین بی نظمی است.

 به گفته نظروران دیکانسراکشن می توان ، به هم زدن ، جابجایی ، انحراف و انحنا را از صفات این معماری به شمار آورد و تخریب ، جداسازی ، فساد و عدم پیوستگی را که نام دیکانسراکشن ممکن است به ذهن آورد از آن منتزع می گردد . این معماری بی آنکه فرساخت را تخریب کند آن را جابجا می کند.

 دیکانسراکشن ها نظم شکنی را به عرصه فرساخت نیز راه می دهند و ایستایی و توازن ساختمان را نیز پرسش میگیرند در پاره ای موارد تردید در ایستایی و توازن ساختمانی ویژگی اصلی و جوهر کار دیکانسراکشن  ذا تشکیل می دهد.

 معماری همواره یک نماد فرهنگی مرکزی بوده که به خاطر ثبات و نظمش ارزش یافته است . به نظر می اید این کیفیات از خلوص هندسی ترکیب صوری معماری بر می خیزد.

معماری همواره فرم خالص و ناب را یک رویا می بیند ساختمان هایی که  از فرم های هندسی خالص مکعب ها ، استوانه ها ، مخروط ها ، هرمها و مانند آن ها ساخته می شوند.

 معماران دیکانسراکشن باید شکل دو گانه ای که در ماهیت معماری وجود دارد مشخص کنند ، از طریق قرار دادن فرم های خالص معماری بر صندلی داوری و سژس با باز جویی آن - گاه با زبان نرمی و گاه با خشونت و شکنجه - تا نا خالصی آن عیان شود.

 معماران دیکانسراکشن از همان آغاز فرمهای خالص معماری مدرن ار مورد پرسش قرار دادند.

 انحرافهای  فرمی در درون خود فرمها و در ساختار تر میبی که خود  فرم ها جزئی از آن هستند صورت می پذیرند و حاصل می آیند و ساده تر از آنند که صرفا حاصل جدائی ، ورقه کردن ، خرد کردن، ایجاد شکاف یا حفره در فرمها باشند.

نکته ای بس مهم این است که فرمها از درون مغشوش می شوند و این اغتشاش خود با ساختار فرمها و با ساختمان آن ها عجین می گردد.

 دیکانسراکشن تخریب یا پنهان کاری نیست ، حال آنکه مشکلات ساختار مسلمی را درون ساختارهای ظاهر پایدار نمایان می نمایاند. اما این ترک ها به متلاشی شدن ساختار نمی انجامد ، به عکس دیکانسراکشن تمامی قدرت خود را از راه مبارزه طلبید نا ارزش های قوی مانن هماهنگی ، وحدت، و ثبات به دست می آورد و در عوض دیدگاه متفوتی از ساختار را پیش رو می نهد.

با دیدگاهی که طبق آن ترک ها در بطن ساختار قرار دارند و نمی توانند بدون ویران کردن آن بر طرف شوند در واقع این ترک ها ساختاری هستند. بنابر این معمار دیکانسراکشن کسی نیست که ساختمان ها را بی دفاع بسازد بلکه کسی است که مشکلات اصلی درون ساختمان ها یعنی ترک ها های ساختاری را تعیین می کند.

 معمار دیکانسراکشن فرم های خالص سنت معماری را مانند پزشک رو ی تخت معاینه می کند و علائم بیمماری ناشی از نا خالصی با ریشخندی بزرگوارانه و شکنجه ای خشن به سطح آورده می شود ، فرم استیضا ح می شود ( به نوعی فرم را حجامت می کند).

 اما این خشونت برای فرم جنبه  خارجی ندارد ، این به معنی چند دستگی ، چند بخشی یا پاره پارگی یا گسیختگی نیست . آشفتگی از سمت خارج صرفا تهدید کردن آن فرم نیست بلکه برای آسیب رساندن به آن یا پیراستن آن است.


مطالب مشابه :


برنارد چومی

چومی در سال 1982 در كنكور بین‌المللی پارك دولاویلت Tschumi پارک در سه لایه مختلف تحمیل




خلاصه اي از تاريخ باغ سازي

3- "ویلا – پارک - منظر" شاخص جزوه درسی پارک دولاویلت – سال تحصیلی 75-1374 ] 3




باغ موزه اب

· در کنار محور ورودی اصلی و در امتداد ضلع شرقی پارک محوری به عرض ۸ متر در پارک دولاویلت




موضوعات تحقیق برای درس روشها و نظریه‌های طراحی

برنارد چومی و طراحی پارک دولاویلت. 3. " مقدماتي بر روشهاي طراحي " ، كاري يورماكا




استوانه های صدا ـ برنارد لیتنر

فاصله ی صدایی در دانشگاه تکنیکی برلین؛ گیرنده های استوانه ای در پارک دولاویلت) در پارک




خلاقیت معماری از جهان رویاها

پارک دولاویلت در پاریس (1982-1983)




دیکانسراکشن

چومی» یکی از معماران بنام دیکانسراکشن بخش هایی از اثر خود در پارک دولاویلت را « دیوانگی




40 طراح باغ با فلسفه ذن

پارک دولاویلت در پاریس (1982-1983)




برچسب :