12نکته که در قول و قرار گذاشتن باید به یاد داشت!! - معنی قول وقرار گذاشتن برای مردان

وفادارى به پیمان ها به قدرى در نظر حق تعالى مهم و لازم است که حتى اگر طرف مقابل منکر و حتى دشمن خدا هم باشد، باز خداوند متعال عهدشناسى و رعایت مفاد قرارداد را با آنها لازم مى داند.

معنی قول وقرار گذاشتن برای مردان

معنی قول وقرار گذاشتن برای مردان

جایگاه وفادارى در روایات اهل بیت(علیهم السلام)

در بین فرمایش هاى اهل بیت (علیهم السلام) به صدها روایت زیبا برخورد مى کنیم که بیانگر جایگاه ویژه وفاى به عهد و اهمیت فراوان وفادارى مى باشند. در ادامه به برخى از این کلمات نورانى اشاره مى شود:

1- وفاى به عهد، خصلتى همه پسند:

حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند:

لَیسَ مِن فَرائِضِ الله شَىءٌ اَلنّاسُ اَشَدُّ عَلَیهِ اجتِماعاً مَعَ تَفَرُّقِ اَهوائِهِم وَ تَشَتُّتِ آرائِهِم مِن تَعظیمِ الوَفاءِ بِالعُهودِ؛ [1]

هیچ یک از فرایض الهى، همانند وفاى به عهد نیست که مردم با همة خواسته هاى گوناگون و دیدگاه هاى مختلف، بیشتر بر آن اتفاق نظر داشته باشند. آرى، وفاى به عهد مخصوص به دین و مرام خاصى نیست. این خصلت آن قدر بدیهى و فطرى است که هر انسان دین دار و بى دینى به زیبایى و شایستگى آن اعتراف دارد و مورد اتفاق همة ادیان و انسان هاى روى زمین است.

2-  وفاى به عهد، شریف ترین خصلت:

حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند:

«أشرَفُ الخَلائقِ الوَفاءُ؛[2]

شریف ترین خصلت اخلاقى، وفادارى است».

3- وفاى عهد، نشانه دین دارى:

حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) می فرماید:

«لادین لمن لا عهد له؛[3]

کسى که وفاى به عهد نمى کند، دین ندارد» . حضرت امیر (علیه السلام) نیز اصل دین دارى را اداى امانت و وفاى به عهد مى داند. [4]

4- وعده، نوعى بدهى:

از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام) هرگونه وعده اى که انسان به دیگران مى دهد، هرچند مالى نباشد، مانند بدهى است که پرداخت آن براى او لازم است.

رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) با تاکید، چنین مى فرمایند:

«العِدَةُ دَینٌ، وَیلٌ لِمَن وَعَدَ ثُمّ أخلَفَ، وَیلٌ لمَن وَعَدَ ثُمّ أخلَفَ، وَیلٌ لِمَن وَعَدَ ثُمّ أخلَفَ؛[5]

وعده دادن مانند دین است. واى بر آن که وعده دهد و تخلف کند، واى بر آن که وعده دهد و تخلف کند، واى بر آن که وعده  دهد و تخلف کند».

5- وعده، یعنى بردگى:

حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند:

«المَسۆولُ حُرٌّ حتّى یعِدَ؛ [6]

کسى که از او چیزى خواسته مى شود، آزاد است تا آن هنگام هر گاه وعده داد مانند بنده، در قید کلام و که وعده دهد وعده خود است تا به وعده خود عمل کند و آزاد شود.

6- خلف وعده با دیگران، خلف وعده با خداست:

امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند:

عِدَةُ المُۆمنِ أخاهُ نَذرٌ لا کَفّارَةَ لَهُ، فمَن أخلَفَ فبِخُلفِ الله بدأَ و لِمَقتِهِ تَعَرَّضَ و ذلکَ قَولُهُ: « یا أیها الّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولونَ ما لا تَفْعَلُونَ * کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ»؛[7]و [8]

و وعده دادن به مۆمن مانند نذر است (که اداى آن لازم است) و هیچ کفاره اى جاى آن را نمى گیرد؛ پس هر کس با مۆمن خلف وعده کند، در ابتدا با خدا خلف وعده نموده و خود را در معرض خشم و غضب خدا قرار داده است، به دلیل آیه شریفه قرآن که مى فرماید:« اى کسانى که ایمان آورده اید! چرا سخنى مى گویید که عمل نمى کنید؟! * نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنى بگویید که عمل نمى کنید!»

7- وفاى به عهد، حق برادران ایمانى:

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

«مۆمن برادر مۆمن و مانند چشم و راهنماى او است ؛ به او خیانت نمی کند و ستم روا نمی دارد و او را فریب نمى دهد و به او وعده اى نمى دهد که تخلف کند». [9]

8- وفاى به عهد، تجلى صداقت:

یکى از زیباترین جلوه هاى صداقت افراد، پایبندى به قول هایى است که به دیگران مى دهند. میزان صداقت افراد را هنگام قرارها و پیمان ها باید سنجید.

حضرت امیر (علیه السلام) مى فرمایند:

«أحسَنُ الصِّدقِ الوَفاءُ بِالعَهد؛ [10]

نیکوترین جلوه هاى صداقت، وفا نمودن به عهد است».

9- رابطه وفاى به عهد با کرامت نفس:

بین خوش قولى و کرامت نفس رابطه مستقیم برقرار است. هرچه انسان بزرگوارتر و با شخصیت تر باشد و از کرامت نفس بیشترى برخوردار باشد، خوش قول تر و به وعده ها و پیمان هاى خود بیشتر پایبند است؛ چنان که امیر وفاداران، حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند:

«إنجازُ الوَعدِ مِن دَلائلِ المَجدِ؛[11]

عهد

انجام دادن وعده ازجمله نشانه هاى بزرگوارى شخص است و در کلام زیباى دیگرى مى فرمایند:

«وَعدُ الکَریمِ نَقدٌ و تَعجیلٌ، وَعدُ اللَّئیمِ تَسویفٌ و تَعلیلٌ؛ [12]

وعده شخص بزرگوار، نقد و فورى است. وعده شخص فرومایه، همراه با سردواندن و بهانه تراشى است»

10- وعده یک نوع مریضى است:

حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند:

«الوَعدُ مَرَضٌ و البُرءُ إنجازُهُ »[13]

از نگاه امیرالمۆمنین (علیه السلام) وعده اى که انسان به دیگران مى دهد، تخلفش نوعى مریضى است که به جان و شخصیت انسان مى افتد و مداواى آن فقط با عمل کردن به آن وعده ممکن است. این مریضى در جان و روح کسانى که به وعده هاى خود عمل نمى نمایند، باقى مى ماند و درنهایت، با زیاد شدن این مریضى ها، موجب هلاکت آنها مى شود.

11- خلف وعده، نشانه نفاق:

رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) مى فرمایند:

سه ویژگى است که در هر کس باشد، منافق است؛ هرچند نماز بخواند و روزه بگیرد و گمان کند که مسلمان است.

اول اینکه هرگاه امین شمرده شود، خیانت در امانت کند.

دوم اینکه هرگاه سخن بگوید، دروغ گوید.

سوم اینکه هرگاه وعده دهد خلف وعده نماید. [14]

12- گناه بودن خلف وعده:

بسیارى از افراد که به راحتى بدقولى و خلف وعده مى نمایند، آن را مهم نمى دانند. وقتى هم به آنها اعتراض مى شود، جواب مى دهند:

«مگر حالا چى شده برخلاف این تصور، در فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام)

خلف وعده گناهى است که باید از آن از خدا طلب بخشش نمود. در بسیارى از دعاها، اهل بیت (علیهم السلام) به ما یاد داده اند که از بى وفایى ها و عهدشکنى هاى خود استغفار و توبه کنیم. ازجمله در دعاى روز دوشنبه چنین می خوانیم:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ نَذْرٍ نَذَرْتُهُ وَ کُلِّ وَعْدٍ وَعَدْتُهُ وَ کُلِّ  عَهْدٍ عَاهَدْتُهُ ثُمَّ لَمْ أَفِ بِه؛ [15]

خدایا من از تو طلب بخشش می کنم و براى هر نذرى که نمودم و هر وعد هاى که دادم و هر عهدى که بستم و به آنها وفا ننمودم».

 

وفاى به عهد با همه

یکى از مسائلى که بیانگر اهمیت و جایگاه ویژه وفاى به عهد است، توصیه اسلام به مراعات عهدها و پیمان ها با همه افراد بشر مى باشد.

از نظر اسلام وفاى به عهد لازم و واجب است؛ هرچند طرف مقابل کافر یا مشرک یا فاسق باشد.

این قبیل امور دلیل نمى شود تا عهد و پیمانى را که با آنها بسته ایم زیر پا بگذاریم؛ چنان که حضرت حق در سوره توبه مى فرماید:

إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللهَ یحِبُّ الْمُتَّقینَ؛ [16]

مگر با آنان که در نزدیک مسجدالحرام پیمان بستید تا آنان به پیمان خود وفادارند، شما نیز وفادار باشید. همانا خداوند پرهیزکاران را دوست مى دارد.

وفادارى به پیمان ها به قدرى در نظر حق تعالى مهم و لازم است که حتى اگر طرف مقابل منکر و حتى دشمن خدا هم باشد، باز خداوند متعال عهدشناسى و رعایت مفاد قرارداد را با آنها لازم مى داند.

در روایتى حضرت صادق (علیه السلام) مى فرمایند:

سه خصلت است که براى احدى عذرى در آنها پذیرفته نیست: اداى امانت، خواه طرف مقابل نیکوکار باشد، خواه فاسق و بدکار؛ وفاى به عهد، خواه طرف مقابل نیکوکار باشد و خواه گنهکار ؛ نیکى به پدر و مادر، خوب باشند یا بد. [17]

کفر، شرک، بداخلاقى، ظلم و صفاتى از این قبیل، دلیل نمى شود که ما عهد و پیمان خود را با دیگران بشکنیم. البته اگر طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکرد، براى ما التزام به قرارداد لازم نیست. اما اگر کسى مفاد قرارداد را رعایت کرد، ولى انسانى بدکار، ظالم و... بود، نباید تعهداتى را که به او داده ایم، نقض کنیم.

داستانى پندآموز

حذیفه مى گوید:

با رفیقم، ابوطیل، از مدینه بیرون آمدیم تا به پیغمبر اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) و سپاه مسلمانان در جبهه جنگ بپیوندیم. اتفاقاً به جمعی از کافران قریش برخوردیم. آنان ما را اسیر گرفته و از ما قول گرفتند که در صورت آزادی، به یاری محمد, نرویم و علیه آنها نجنگیم . ما هم این قول را دادیم و آزاد شدیم. از آنجا به حضور پیغمبر , رسیدیم و ماجرا را نقل کردیم و اجازه خواستیم که در جنگ شرکت کنیم. فرمود: نه، شما با آنها عهد و پیمان دارید و نباید آن را نادیده بگیرید. شما بروید و به عهد خود وفا کنید. ما هم از خدا یاری می خواهیم .

 

نکته تربیتى بسیار زیبا

اگرچه عمل به وعده ها لازم و شایسته است، خوش قولى با خانواده به خصوص فرزندان کوچک از اهمیت بیشترى برخوردار است. در کلام زیبایى حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) مى فرمایند:

إذا وَعَدتُمُ الصِّغارَ فأوفُوا لَهُم؛ فإنَّهُم یرَونَ أنّکُم أنتُمُ الّذینَ تَرزُقونَهُم و إنّ اللهَ لا یغضَبُ بشَیءٍ کغَضَبِهِ لِلنِّساءِ و الصِّبیانِ؛ [18]

هرگاه به کودکان وعده اى دادید، به آن عمل کنید؛ زیرا فکر مى کنند که شما به آنها روزى مى دهید و خداوند به اندازه اى که براى [طرف دارى(علیهم السلام) زنان و کودکان خشم مى گیرد، براى هیچ چیز به خشم نمى آید.

نکته مهم و تربیتى این روایت این است که کودکان به علت اینکه هنوز خداى خود را نمى شناسند و هنوز ایمان و توکل به او، در دلشان نفوذ ننموده است؛ به پدر و مادر خود به چشم خدایى نگاه مى کنند که باید

به آنها تکیه کنند و امید به آنها داشته باشند تا نیازهایشان را فراهم سازند. حال اگر والدین پى درپى بدقولى نمایند، کودک تکیه گاهى را که مایه آرامش و اطمینان خاطرش بوده، از دست مى دهد.

از این رو تا زمانى که خدا را بشناسد و بتواند به او توکل کند، بدون پشتوانه و تنها زندگى می کند. این تنهایىِ ترس آور و اضطراب خیز، علاوه بر اینکه مانع شکل گیرى عقائد او به طور صحیح و باعث ضعف ایمان او مى شود، باعث ایجاد فشارها و عقده هایى در شخصیت او مى شود که در بزرگى منجر به هنجارشکنى و عقده گشایى مى شود.

از این رو به نظر مى رسد چون بد قولى هاى مکرر به فرزندان چنین آثار زیانبارى را در پى دارد لذا نارضایتى شدید خداوند را در پى دارد. پس با خوش قولى، پشتوانه و تکیه گاه خوبى براى فرزندان خود باشیم تا هم سلامتى روان آنها را تامین کنیم و هم بستر مناسبى براى بارور شدن ایمان و عقائد آنها فراهم نماییم . 

 

پی نوشت ها:

[1] - نهج البلاغه، ص 441 می باشد

[2] - آمدى، غررالحکم، ص 251

[3] - محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 69 ، ص 198

[4] - آمدى، غررالحکم، ص 86

[5] - نهج الفصاحه، ص 578

[6] - نهج البلاغه، ص 534

[7] - صف: 2 و 3

[8] - کلینى، کافی، ج 2، ص 363

[9] - همان، ص 166

[10] - آمدى، غررالحکم، ص 252

[11] - همان.

[12] - همان و ص 253

[13] - همان

[14] - کلینى، کافی، ج 2، ص 291

[15] - کفعمى، البلدالأمین، ص 116

[16] - توبه: 7

[17] - کلینى، کافی، ج 5، ص 132

[18] - محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 101 ، ص 73

فرآوری: محمدی               

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


,