مطالبی چند درباره زواره نویسنده :سید محمدرضا مقدس

زواره و هلاکوخان مغول

زمانیکه هلاکو خان مغول به ایران حمله کرد خواجه نصیرالدین طوسی که قبلا در دستگاه اسماعیلیه بود با داشتن هدفهای خاص از جمله جلوگیری از خونریزی بیش از حد هلاکو و همچنین برچیدن خلافت در بغداد خود را وارد دستگاه هلاکو نمود و با فراستی که داشت توانست مقام وزارت او را برعهده گیرد و راهنما و مشاوری برای هلاکو باشد . هلاکو ضمن عبور از شهرهای مختلف ایران و تسخیر انها در مسیر خود به کاشان به شهر زواره هم برخورد نمود ، در آن موقع این شهر دارای حصار و دروازه و دربند کامل بود مردم وقتی دیدند هلاکو قصد حمله به زواره را دارد با صلاحدید بزرگان زواره قصد مقابله با هلاکو را نمودند از این رو دروازه ها را محکم بستند و با امکاناتی که در دست داشتند قصد تقابل با هلاکو را نمودند. امکاناتی که آنها داشتنددیگ آب جوش ، سنگ ، آتش و تیروکمان بود براساس آنچه گفته می شود حصار زواره فوق العاده قطور بوده به طوریکه یک متر قطر  داشته است و توسط سطح شیب دار اسب سوار نیز می توانسته بربالای حصار رفته و از شهر محافظت نماید. با آمدن سپاهیان هلاکو به پای حصار مردم با استفاده از آب و آتش و سنگ وتیروکمان از بالای حصار شروع به دفاع از شهر نمودند ولی لشکر مغول خستگی ناپذیر بود و قصد تصرف شهر را داشت در این موقع خواجه نصیر احساس کرد مردم خسته شده و توانایی مقابله با لشکر هلاکو را ندارند. نامه ای بر سر تیر کرده و آن را به داخل شهر می فرستد. متن آن نامه چنین بود : "شما توانایی مقابله با این لشکر عظیم را ندارید بهتر است همگی از راه نقب زیرزمینی به خارج شهر رفته و به شهرهای دیگرعزیمت نمایید والا جانتان در خطر است" مردم این نصیحت را پذیرفته و ازراه نقب زیرزمینی از زواره خارج شده و به طرف شهرهایی نظیر قم ، کاشان و ورامین می روند که بعدها خیلی از آنها ساکن این شهرها شده و تعدادی نیز پس از افتادن آبها از آسیاب ها مجددا به زواره مراجعت نمایند.

 

ابراهیم قَمر و سادات زواره

یکی از نوادگان امام حسم مجتبی علیه السلام به نام ابرهیم قمر زمانی به ایران آمده و به شهر اصفهان می رود. در اصفهان شخصی به نام احمد رستم بود که دین زرتشت داشت و در اصفهان زندگی می کرد ، این شخص از ملاکین عمده اصفهان به حساب می آمد و دارای املاک و دهات وقصبات بسیاری بود ، ابراهیم قمر نزد وی آمده  وبا استدلال و روشی اصولی او را به دین اسلام دعوت می نماید . احمد رستم هم قبول اسلام نموده و دختر خود را به ازدواج ابراهیم قمر در می آورد و قصبه خود را به دختر و داماد هدیه می نماید.

ابراهیم هم این قصبه را وقف اولاد خود نموده و پایه گذار سادات زواره می شود. در رأس شجره نامه سادات طباطبائی ابراهیم قمر قرار دارد. در آن زمانفقط رعیتی که بر روی زمینهای کشاورزی کار می کردند از زرتشتیان و از غیر سادات بودند و اینکه اکثریت مردم زواره از سادات تشکیل شده اند و حتّی شعبه ای از این سادات بعدا به سده اصفهان رفته و بعدا برای خود جامعه سادات خمینی شهر به نام سادات ابتهاج را تشکیل دادند.

«زواره» و نایب حسین کاستی

در زمان احمدشاه نایب حسین کاستی از مردمان کاشان بود و یکی از یاغیان درجه اول ایران به شمار می رفت به شهرهای مختلف ایران حمله می نمود و از جمله این شهرها یکی زواره بود و آمد آنجا را کاملا اشغال نموده و مردم را تحت فشار قرار داد. بزرگ زواره که شخصی به نام حاج آقا بود برای رفع قائله ی نایب حسین شروع به مذاکره نمود. متأسفانه غیر از پول و مال خواسته های دیگری داشت که قابل قبول برای مردم زواره نبود و نهایتاٌ حاج آقا به نایب حسین می گوید :پول و مال را برایت فرتهم می کنیم ولی تقاضاهای دیگری که داری ممکن نیست مگر این که از روی جنازه اهالی زواره رد بشوی و به خواسته ات برسی و نهایتاٌ بعد از مدتی سواره نظام دولت به زواره می رسد و با نایب حسین درگیر شده و نفرات وی را متفرق می کند و این غائله از سر زواره رفع می گردد.

«یغمای جندقی» و سادات زواره

یغمای جندقی ملک الشعرای دربار ناصرالدین شاه بود. ناصرالدین شاه که فقط به خوش گذرانی و بذله گوئی و بذله شنوی عادت داشت ، بیشتر از یغما درخواست داشت که اشعار هزل و حتی هجو برای او بگوید. این است که اشعار هزل یغما بر دیگر اشعار او رحمان دارد. روزی یغما شعری را که جنبه هجو هم داشته می سراید که شعر پر تخمه ای بوده و جنبه توهین به ناصرالدین شاه را داشته است و این شعر را توسط امین الدوله وزیر که از دوستان یغما به شمار می رفته برای ناصر الدین شاه می فرستد.

ناصرالدین شاه پس از مطالعه شعر خیلی ناراحت شده به امین الدوله می گوید : این پدر سوخته را بگیرید و به زندان بیندازید . امین الدوله هم که از دوستان یغما بوده به او می گوید: « تا من سر ناصرالدین شاه را گرم نگاه می دارم تو با زن و بچه ات از تهران فرار کن و به طرف کویر برو زیرا شاه از دستت فوق العاده  عصبانی است و دستور زندانی کردن تو را صادر نموده است » .

یغما سریعاٌ به طرف کاشان و سپس اردستان حرکت می نماید تا به جندق برود ، در اردستان تصادفا با چند تن از سادات زواره روبرو می شود وقتی سادات از جریان کار یغا باخبر می شوند به او می گویند: تو اگر به جندق بروی ممکن است ناصرالدین شاه سواران خود را از پی تو به آنجا بفرستد و دچار دردسر گردی به زواره بیایی کسی از محل تو اطلاع پیدا نمی کند ما هم به تو مسکن می دهیم و امکانات دیگر زندگیت را فراهم می آوریم و برای او شرط می گذارند که نباید نزد سام السلطنه که حاکم اردستان است بروی ، یغما قبول می کند ولی از آنجا که شعرا آن روزها تمایل به بزرگان داشتند ومیخواستند با ستایش بزرگان از آنها صله دریافت کنند یغما هم خواه ناخواه به طرف سام السلطنه کشیده می شود و از شرط خود عدول می نماید. سادات نیز از این امر ناراحت شده او را سوار خر نموده و از شهر بیرون می نمایند.

در بیرون شهر او قصیده بالابلندی در هجو مردم زواره می سراید و آن را بر دروازه شهر نصب می نماید قسمتی از این شعر به قرار زیر است:

چنان کز اثر صبح ستاره ای بر آسمان نماند/امیدی که سیدی بر زواره نماند

سادات مکرم زواره الطاف شما مزید بالا / اولاد حسین اگر شمایید حق بر طرف یزید بادا

سیستمهای موجود در خانه های قدیمی شهر زواره

با توجه به اینکه محیط جغرافیایی زواره خشک و با رطوبت کم است. از قدیم الایام (زمان ساسانیان) مردم به دنبال راه حلهایی بودند تا بتوانند براین خشکی هوا غلبه کنند و به شکلی باعث تلطیف هوا گردند. از جمله آنها نوعی کولر طبیعی بود که در بعضی از خانه های زواره وجود داشت. (از جمله منزل ابراهیم معتمدی واقع در کوچه پشت میدان بزرگ) این سیستم به این صورت بود که چاه آبی در زیرزمین حفر می کردند و از بالای این چاه آب کانالی ایجاد که در داخل اتاقها عبور نموده و روزنه ای به داخل اتاق داشت و نهایتا انتهای کانال به یک هوا کش یا کلاه فرنگی در پشت بام ختم می گردید. این هواکش موجب مکش هوا گردیده و هوای خنک چاه را به اتاق ها انتقال می داد و در نتیجه اتاقها خنک می گردند.چارصفه ساختاریست که از چهار صفه تشکیل شده است و بربالای آن چهار طاقه با چهار شکاف در چهار سمت آن قرار دارد و باعث جابجائی هوا و جریان در چارصفه و خنکی محیط می گردد. وجود سردابه های مختلف در خانه ها به منظور مقابله با گرما و خشکی هوا در این محیط کویری بوده است. حتی برای نگهداری دام نیز دو اصطبل متفاوت یکی به نام سرباز برای تابستان و دیگری به نام سرپوشیده برای زمستان در نظر میگرفتند.

ساباط که نیز نوعی سقفی رومی بود بر روی کوچه ها قرار می گرفت تا هنگام گرما مردم بتوانند زیر آن تجمع کرده از گرما آسیب نبینند.

«قنات» و نحوه ساخت آن در زواره

در محیط های کویری که آب کم است راهی که برای مقابله با این کمبود در نظر گرفته شده است ایجاد قنات می باشد.، ساخت قنات کاری است تجربی که از زمانهای قدیم بدست آمده ، در زواره برای ایجاد قنات ، استاد مقنی ابتدا باید محل حفر قنات را کارشناسی نماید. بدین منظور با اینکه فرد موردنظر ممکن است فردی بی سواد باشد و از آب شناسی هم اطلاع نداشته باشد ولی با دیدن منطقه تشخیص می دهد محل برای حفر مادرچاه مناسب است یا نه. تجربه برای او جانشین علم شده است.  او در منطقه کوهپایه می بیند که گیاهان زیادی رشد نموده اند و چون گیاهان کویری از اعماق زمین آبگیری مینمایند. او با توجه به تراکم پوشش گیاهی متوجه می شود که این منطقه آبدار و مناسب برای حفر اولین چاه میباشد. اولین چاه را در نقطه حفر نموده و چون چاه های قنات به ترتیبی که پیش می روند از شیب آنها کاسته می گردد ، یکی از کارهای مهم تعیین سطح شیب صحیح می باشد که باید بین دو چاه ایجاد گردد و این کاری است مهندسی و با استفاده از نور شمع که از چاه دوم دیده می شود شیب بین دو چاه را تنظیم و نسبت به حفر کانال اقدام می نماید و این کار را ادامه می دهد تا به آخرین چاه که مظهر قنات است می رسد که آب در آنجا وارد سطح زمین می گردد. از ابتکارات تجربی دیگری که پی برده اند ایجاد قنات دوقلو می باشد به این معنا قناتی حفر کرده ولی کم آب می باشد می آیند چاه ها را عمیق تر کرده تا آب بیشتری به دست بیاورند. در نتیجه دو قنات با دو مظهر با فاصله از یکدیگر تشکیل می گردد.


مطالب مشابه :


مشهد به اصفهان مسير اول 1168 كيلومتر، مسير دوم1124 كيلومتر، مسير سوم 1250مسير چهارم 1235 كيلومتر

و فاصله قم تا اصفهان ۲۸۳کیلومتر است . زواره. مسیرسفر مشهد به تهران و بالعكس 880




قنات تقی آباد

قناتی دیگر در فاصله شش با قنات مهر که بین زواره راه های کرمان تا تهران




اولین اردوی خانوادگی

به یاد اوری است فاصله بین روستای لزور تا زواره. سرپرست ساختمان استان تهران در




مطالبی چند درباره زواره نویسنده :سید محمدرضا مقدس

زواره نيوز « تا من سر می گردد ، یکی از کارهای مهم تعیین سطح شیب صحیح می باشد که باید بین




اشنایی با عارف شیخ رجب برسی

، برسی در مشارق الانوار می گوید که بین شمال زواره است و تا چند تهران ] بی تا.




زوار زواره

از این ناحیت کسان زیادی به تهران و قم و زاير زواره شديم از اصفهان تا آنجا انجمن بین




مداحانی که شهید شدند

مداحان شهید استان تهران اربابش بشه و بین او اربابش فاصله ای نباشه و تنها تا سند از




اثر طراحی و اجرای اتصالات جوشی بر آسیب پذیری لرزه ای سازه های فولادی

به شمار می آید.در نیمه دوم این دهه دهها هزار سازه فولادی در تهران فاصله بین زواره در




پاسخ به هفت شبهه انتخاباتی درباره جلیلی

حامیان دکتر جلیلی در شهر زواره ندارد و از آن فاصله گرفته است تیم» در بین




برچسب :