ماجرای ازدواج پسر جوان با دختر شاه پریان


یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، پسر جوانی به درختی تکیه داده بود و مثل ابر بهاری گریه می کرد. گاهی که از گریه کردن خسته می شد، به نقطه ای خیره می ماند، بعد آهی می کشید و شروع به اشک ریختن می کرد.

همان جور که جوان مشغول آه کشیدن و اشک ریختن بود، ناگهان آسمان ابری شد و صدای رعد و برق شدیدی از ابرها برخاست و روی زمین گرد و خاک شد. جوان به خیال این که می خواهد طوفان بشود، برخاست برود پی کارش که ناگهان دختری را در مقابل خود دید.

 

دختر گفت: ای جوان، بدان و آگاه باش که من دختر شاه پریان هستم که به شکل انسان درآمده و آمده ام که از این به بعد تا آخر عمر در خدمت تو باشم. حالا بگو چه آرزویی داری؟

 

جوان در حالی که نمی دانست خواب است یا بیدار، گفت: یعنی تو واقعاً دختر شاه پریان هستی و آمده ای که آرزوهای مرا برآورده کنی؟

 

دختر گفت: بله… مگر خود تو همین را نمی خواستی؟

 

پری که به عمرش چنین جوان خانواده دوستی ندیده بود، گفت: چیز دیگری نمی خواهی؟

 

پسر گفت: معلوم است که می خواهم، یعنی انتظار داری من و همسر آینده ام با اتوبوس به ویلا برویم؟ این که نمی شود. ما باید یک اتومبیل آخرین مدل هم داشته باشیم تا آن وقت من بتوانم همسر آینده ام را خوشبخت کنم.

 

پری که قند توی دلش آب می شد، پرسید: اگر من همه این چیزها را برای تو فراهم کنم، آن وقت تو چکار می کنی؟

 

پسر گفت: معلوم است دیگر، ازدواج می کنم.

 

پری در حالی که سرخ شده بود، گفت: نه، منظورم این است که با کی ازدواج می کنی؟

 

پسر گفت: خب معلوم است، با دختر خاله ام صغری…

 

قصه که به اینجا رسید، دختر شاه پریان لنگه کفشش را درآورد و افتاد به جان پسر. ما از این داستان نتیجه می گیریم که پری هم پری های قدیم


مطالب مشابه :


جملک های زیبا

love story - جملک های زیبا - قصه ی عشق - کوچک باش و عاشق که عاشق میداند این بزرگ کردنت را بگذار




تنهایی....

جملک های زیبا - تنهایی . - متن های زیبا &لطیفه & عاشقانه و




یادگرفتم

جملک های زیبا - یادگرفتم - متن های زیبا &لطیفه & عاشقانه و




جوک های بامزه و باحال

جملک - جوک های بامزه و باحال - جمله های زیبا و گاهی طنز - جملک جمله های زیبا و گاهی طنز




مادر

جملک های زیبا - مادر - متن های زیبا &لطیفه & عاشقانه و




خاطره خنده دار

جملک - خاطره خنده دار - جمله های زیبا و گاهی طنز - جملک جمله های زیبا و گاهی طنز صفحه




ماجرای ازدواج پسر جوان با دختر شاه پریان

جملک - ماجرای ازدواج پسر جوان با دختر شاه پریان - جمله های زیبا و گاهی طنز - جملک جملک




برچسب :