آشنائی با انواع ساز بلوچی

ليكو و زهيروك

ليكو وزهيروك آوازهايي هستند كه به ياد عزيزان سفر كرده و در آروزي بازگشت آنها خوانده مي شود و گاه نيز مضمون عاشقانه دارند ريشه لغوي ليكو و رابطه آن با آواز به درستي معلوم نيست و لي واژه زهيروك يا زهيريگ از واژه زهير به معني ياد ، دلتنگي و آرزوي ديدار توام با اندوه ، مشتق شده است . زهير به معناي غمناك و دلگير هم آمده است. زهيروك را در گذشته
فقط زنان در هنگام كارهاي روزمره مي خواندند و آواز به طور متناوب بين دو گروه از خوانندگان رد و بدل مي شد. اين شيوه اجرا امروز ديگر متداول نيست و زهيروك را خوانندگان مرد به همراهي سرود (قيچك) اجرا مي كنند . همان طور كه اشاره شد ليكو و زهيروك از لحاظ مضمون و محتوا شبيه به هم هستند و تفاوت عنوان آنها به اين دليل است كه هر يك از اين دو آواز در منطقه خاصي از بلوچستان رواج دارد . ليكو در سرحد زمين (ناحيه جنوب شرقي در كنار مرز پاكستان) متداول است و زهيروك در مكران (نواحي ديگر بلوچستان خارج از ناحيه سرحد) اصولاً برخي از ويژگيهاي متفاوت ملودي در سرحد زمين نسبت به نواحي ديگر بلوچستان موجب شده است كه موسيقي اين منطقه با وجود پيروي از همان ويژگيهاي كلي موسيقي بلوچستان ، به عنوان سبك سرحدي ممتايز گرديد.

نمونه يك زهيروك (عاشقانه)

من اسبم را در دريا مي شويم، دريايي كه از شير باشد

من لگام اسبم را در دست مي گيرم

از جلوي خانه ها مي گذرم

دخترهاي قشنگ بيرون مي آيند از خانه ها

مي آيند جلوي من مي ايستند

چشمانشان را بلند مي كنند دخترها و راه را نگاه مي كنند

نگاه مي كنند به زين و برگ اسبم

مادرها گيس دخترها را مي بافند

پدرها طلاهاي زميني براي دختر ها مي آورند

به بركت خدا و بركت امام زاده ها

يال باد جنوب و ابرها را مي گيرم

مي خواهم باد شمال بوزد، ببارند ابرها ، به آرامي

نخواهم گذاشت باد گورويچ بوزد

جايي كه شيرها مي گذرند.



نمونه يك ليكو

برادر ، سال كه قحطي است ، وطن ما و شما فقير و نادار است

عزيز ، در كويت پول زياد است، در كويت پول زياد است

عزيز، شنيده ام ، شنيده ام كه نوجوان من از زاهدان عبور كرده است.

تو به قلبم خنجرزدي ، از من خداحافظي نكردي و رفتي

عزيزم ، آيا باز همديگر را خواهيم ديد

خدا قسمت كند كه باز تو را ببينم

به ابوظبي رفتي ، دريا طوفاني است

عزيز ، من از درد تو ، من از درد تو هميشه گريانم

كردي

كردي هم مثل ليكو و زهيروك بيان كننده اندوه و حسرت ناشي از هجران و فراق است. آواز كردي بيشتر در ايرانشهر و بمپور رواج دارد . احتمالاً عنوان كردي ، تعلق اين آواز را به شاخه اي از كردهاي بلوچستان مشخص مي كند . كردي را هم در گذشته زنان هنگام كار با دستازهاي سنگي قديمي (كه براي آرد كردن گندم و جو به كار مي رفت) مي خواندند. اين شيوه اجرا امروز ديگر مرسوم نيست.

نمونه يك كردي

آي بنگر زعشقت چون شدم

سرگشته مجنون شدم ، آي

از جان و دل پرخون شدم

از من چرا رنجيده اي

رنجيدگان رنجيدان

از من گناه چي ديده اي ، آي نازين آي

آي ، سرراهم دو تا شد واي برمن

رفيق از من جدا شد واي بر من

رفيق از من جدا شد واي برمن

به غربت آشنا شد واي برمن

موتك (موتق)

موتك يا موثق ، آواز مخصوص مراسم عزا و سوگواري ، و در لغت همان مويه فارسي است. در گذشته زنان بلوچ تا 3 روز حق نداشتند در سوگ عزيزان از دست رفته گريه و زاري كنند. بنابراين موتك ، شعر هجايي گريستن و هق هق شكسته و فروخورده زنان سوگوار بود كه معمولا به طور گروهي خوانده مي شد و ابيات و ترجيع بند آن پي در پي بين دو گروه از خوانندگان يا آواز تنها و گروهي رد و بدل مي شد. اين شيوه اجرا نيز امروز منسوخ شده است.



نمونه يك موتك

من خود نيك مي دانم كه امر ، امر خداي رحمان است

اما چه كنم كه فقدان فرزند دلبند نرينه بسيار سنگين است

مي بيني كه ديوار مستحكم قلعه وجودم فروريخته و ويران شده است

ايل و طايفه تو درمانده و پريشان حال در سوگت نشسته است

مادر مقدس تو در غمت سوخته و كباب شده است

و هر پاسي از شب را نگران و سرگردان نشسته است

و خواهر براي برادر خود آشفته و شوريده است

زيرا به زمين افتادن و فقدان درخت خرماني نورسته خيلي ناگوار است

از اين رو به هر سو نظر مي افكنم ، گريه و زاري است

گواتي

گواتي يا گوات نوعي باد است كه در جسم انسان حلول مي كند و با مختل كردن تعادل روحي و جسمي او موجب بيماري اش مي شود. گواتي را مي توان با «زار» و «نوبان» در مناطق ساحلي خوزستان مقايسه كرد. اهالي اين مناطق و نيز مردم بلوچستان عامل اين بيماري را ارواح پليد و اجنه مي دانند و تنها موسيقي است كه مي تواند اين ارواح را از جسم بيمار خارج كند و سلامت او را بازگرداند. در مجموع حدود 15 تا 20 باد معروف در سواحل جنوبي ايران شناخته شده اند كه هر يك بنابر ويژگي خاص خود (مذكر يا مونث بودن، كافر يا مسلمان بودن) و چگونگي تاثير بر بيمار ، داراي افسانه يا سابقه تاريخي خاصي است و ابتلا به هر كدام از آنها با علائم مخصوصي همراه است . ذهل و سرود از سازهاي عمده در اجراي مراسم گواتي است. رهبري اين مراسم را گواتي مات يعني مادر گواتي به عهده دارد. از اين عنوان نبايد چنين استنباط كرد كه رهبري گواتي هميشه به عهده زنان است . بيشتر اوقات اين مراسم به وسيله مردها هدايت مي شود. رقص يا حركات يكنواخت و موزون جسماني كه بي شباهت به رقص خانقاه دارويش نيست، اصل جدايي ناپذير اين مراسم است . تكرار مداوم ريتم و ملودي مشابه ، موجب يكنواختي اين حرمات جسماني مي شود و بيمار را به خود آگاهي و خلسه مي برد و در نهايت او را به مرحله ناخوادآگاهي كامل و به خودي هدايت مي كند. اگر در اين مرحله باد بيمار خارج شود مجلس به پايان مراسم باز هم تكرار خواهد شد. گواتي مي تواند بنا به نوع و شدت و ضعف بيماري ، سه تا هفت و حتي چهارده شب ادامه يابد و هر شب حدود يك تا چهار ساعت به طول انجامد. اين مراسم اگر به وسيله مردان اجرا شود و يا شركت كنندگن در آن مرد باشند به آن دمال مي گويند و رهبر آن را خليفه مي نامند. برخلاف گواتي مردانه كه نمي تواند به وسيله خليفه زن رهبري شود گواتي زنانه را خليفه مرد مي تواند هدايت كند.

مراسم مالد در بلوچستان شبيه به مراسم خانقاه قادري سنندج است و تكرار پي در پي ذكر ، موسيقي و حركات موزون در آن حضوري مسلط دارد. هدف اصلي اين مراسم ،رسيدن به خلسه و بي خودي است. اين مراسم اگر چه امروز در حال فراموشي است اما بيشتر در مناطق ساحلي بلوچستان رواج دارد. سازهاي همراهي كننده مالد فقط انواع طبل و دف هستند. رهبر مراسم مالد نيز خليفه نام دارد كه گاه نوازندگي سما (دف) برعهده او است . مانند مراسم خانقاه قادري، رقص يا حركت يكنواخت جسماني و انجام كارهاي خارق العاده مانند فروكردن تيغ، كارد يا خنجر به اعضاي بدن بخشي از مراسم مالد است. به كسي كه اين اعمال خارق العاده را انجام مي دهد مستان مي گويند. ذكر و آوازهاي مالد به وسيله خليفه خوانده مي شود و دستيارانش كه چاووش نام دارند آن را تكرار مي كنند . با اين كه طرفداران مالد با گواتي مخالفند، مراسم مالد مي تواند به شكرانه شفا يافتن بيمار گواتي برگزار شود كه در اين صورت بيماران گواتي در آن شركت مي كند. مالد ممكن است گاهي نيز به علت نذورات برگزار شود. انجام اين مراسم معمولاً دو تا سه ساعت به طول مي انجامد.

آوازهاي مراسم عروسي و زايمان

در بلوچستان ، جوانان خيلي زود ازدواج مي كنند و بيشتر ازدواج ها بدون توافق پسر و دختر و بدون تصميم قبلي آنها صورت مي گيرد. دوران نامزدي معمولاً دو يا سه سال طول مي كشد. مراسم اصلي عروسي در سه شب برگزار مي شود. در دو شب اول عروس و داماد را در دو محل جداگانه به نام جل نگه مي دارند. لوري ها (نوازندگان) در اين مدت ترانه شاد نازنيك را كه در وصف عروس است مي خوانند و در منزل داماد هم آهنگ هايي در ستايش داماد اجرا مي شود. برخلاف مناطق ديگر ايران كه عروس را به خانه داماد مي برند در بلوچستان داماد را به خانه عروس مي برند و پس از گذشت يك ماه عروس و داماد به خانه داماد مي آيند و زندگي مشتركشان را آغاز مي كنند. معرو فترين آوازها و ترانه هاي مراسم عروسي و تولد در بلوچستان عبارتند از :

نازنيك : در لغت به معني ستايش و ستودن است و بيشتر در مراسم عروسي و زايمان و گاه به عنوان لالايي اجرا مي شود. بلوچ ها شش شبانه روز اول تولد فرزند را جشن مي گيرند و در اين چند شب در وصف كودك ، نازنيك مي خوانند. نازنيك هاي مخصوص نوزاد پسر به موضوع هايي مانند مردانگي ، دليري و جنگاوري اشاره دارد و نازينك هاي نوزاد دختر براي او عفت و وفا آرزو مي كند.

لارو و هالو : اين دو آواز هم به مراسم عروسي اختصاص دارند. لارو را در ششمين شب تولد نوزاد مي خوانند و به همين مناسبت به آن ششگاني هم مي گويند . هالو مخصوص مراسم حنابندان نيز هست.

شپتاكي : آوازهايي را كه به مناسبت تبريك تولد نوزاد و آرزوي سلامتي و آينده درخشان براي او مي خوانند شپتاكي مي نامند. بنا به اعتقاد مردم بلوچ ، اين آوازها سبب مي شوند تا زائو ناراحتي هاي ناشي از زايمان را فراموش كند و از لحاظ روحي و جسمي تقويت شود و همچنين ارواح پليد نتوانند به او و نوزادش آسيب برسانند. مراسم شپتاكي با توجه به استطاعت خانواده مي تواند از شش تا چهارده و حتي چهل شب پي در پي برگزار شود. آوازهاي شپتاكي بدون همراهي با ساز و به طور گروهي اجرا مي شوند.

سپت و وزبت : آوازهايي هستند كه در نخستين شب تولد نوزاد خوانده مي شوند ومضمون آنها ستايش است

 

آ،دلبر بازين گمان

 

آ، دل بر بازين گمان

دلبر منا را بيمار كنت

تو كه رَوَي من چون كنان

رو مال ءَ دور دي من بو كنان

تو كه رَوَي من چون كنان

آ،دلبر بازين گمان

دلبر منا را بيمار كنت

جانان ، زلفان مشي چنگو كني

تيرون جني سبزل لنگون كني

زلفان مشي چنگو كني

آ،دل بر بازين گمان

دلبر منا را بيمار كنت

 

آئي ، پشكءُ سريگ زردين گُشان

داتا من ءَ بارگ دوستا نشان

آ،دل بر بازين گمان

دلبر منا را بيمار كنت


(تحفه بلوچ )
با  تو  گويم  اين مقالت  اي  بلوچ                بشنو از من  شرح حالت  اي بلوچ   


اي دوان آن سوي آبي  تشنه  لب              تا  به كي  سوي سرابي  اي بلوچ    


اي  سراي   ثاني ات   تازي  سرا              تا  به كي  در ملك   تازي  اي بلوچ   

 

اي كه شب در خواب و روز در غفلتي             تا به كي در خواب و بيدار اي بلوچ   

 

   اي  تفرّون  مانند   فرفر  دور  خود             تا  به   كي   مانند   پرگار   اي بلوچ      


  اي  به سان  فك  بخيزي  بر زمين            تا  به كي  افتان و  خيزان  اي بلوچ     


 
اي  به  راه   معركه   چون   لا ابال           بي  بخار  و   بي   خيالي   اي بلوچ   


 
اي به  فضل  جد  و  اجداد  مفتخر           فضل آنان  بر تو هيچ است اي بلوچ    


 
اي  به سر طوفان باد و كبر و فخر           چون  حباب  بر  روي  آبي  اي بلوچ    


    
اي   زمام   اختيارت  هيج   نيست            تا  به   كي   بي  اختياري  اي بلوچ       


      اي  به  باد  سرمايه  عمر   عزيز             تا  به كي  در كنج حسرت  اي بلوچ        


    سالها    و    ماه ها    و   هفته ها             بگذرد  چون  چرخ گردون  اي بلوچ       


 
اي كه  دائم  در حصار و  پرده اي           بهر  دانش  پرده در   باش  اي بلوچ     


 
گنج  قارون   بي سواد  و بي هنر            مي  نيرزد    بر   پشيزي   اي بلوچ     


  
اي دريغ  از چشم  خواب آلود  ما            تا به كي  در خواب غفلت  اي بلوچ      


  
اي  بسان  كوه  راسخ  در  جهال           تا به  كي  در جهل بماني  اي بلوچ      


   
اي كه  محروم  از  لقاي  دانشي          تا  به كي  محروم   بماني  اي بلوچ       

 

 علم  عالم   بر  فلك   ماوا   گزيد            سر  بزير  در  آب و  داني  اي بلوچ    


 
علم   بود  درمان   درد   بي  دوا            تا  به كي  از  درد   پيچي  اي بلوچ     


 
كسب  دانش از  تولد   تا  به  گور           معني  عرف حديث است  اي بلوچ     


   
كسب دانش  مر  تو را عزت دهد           تا   به  كي  مغبون   ذلت  اي بلوچ       


  
بدرود  هر  آ نچه   كارد   كشتگر            تخم دانش  در زمين  كار  اي بلوچ      


   
گر شود  غافل  ز  باغش  باغبان            هرزه ها  رويد  ز هر سو  اي بلوچ        


  
بر   شمر    باقي  عمرت   مغتنم            رو به سوي  كوي مكتب  اي بلوچ        


    
در وصال شوق دانش همچو شمع          اشك ريز  و   نور افشان  اي بلوچ          


   
گر نبيند  روي خورشيد  شب پرك           آن  نباشد  جرم  خورشيد اي بلوچ         


    
در سرت  گر هست  هواي افتخار           برتري   در   علم    بيني   اي بلوچ           


   
هر   كرا   دانش  نباشد  در  جهان           فرق او   با خر  چه باشد  اي بلوچ          

 

   گو  مرنجيد  اي  بلوچان زين  مقال        مرهمي بر روي زخم است اي بلوچ         


 
هر چه گويد  زين جهت  محمدامين         آه   سرد   اندرون  است  اي بلوچ 


مطالب مشابه :


اس ام اس خنده دار سرکاری باحال جک پیامک لطیفهsms

برو پایین کارت اس فلسفي,اس ام اس تبريك موزيك هاي روز ازدواج موقت, زايمان,




جشن نفس

مرجع اطلاعات پزشكي و بهداشت - جشن نفس - مطالب علمي و بهداشتي-پزشكي - مرجع اطلاعات پزشكي و بهداشت




سولات علمي وجوابشان

تهران کارت 522- حکم تبريك گفتن ازدواج چیست؟ 591- نفاس چيست ؟به خون بعد از زايمان گويند .




چت روم سکسی

,زنان و زايمان, کارت ویزیت,طراحي web,طراحي وب ,317,املاك كرج,تبريك و تشكر,خريد و فروش




لحظه فراموش نشدنی

با خوشحالي غير قابل وصفي مرا درآغوش كشيد و تبريك گفت زنان و زايمان ) کارت شارژ




آشنائی با انواع ساز بلوچی

آوازهاي مراسم عروسي و زايمان آوازهايي را كه به مناسبت تبريك سامانه ره گیری کارت




عشق توت فرنگی نیست11

ديگه چيزي ام به زايمان گلپر نمونده از قول منم تبريك بگو از طرف يه هم کارت دارم . سایر




برچسب :