سنتور

ساخت آن را به فيلسوف نظريهپرداز و موسيقيدان بزرگ ابونصر فارابي نسبت دادهاند. موسيقي يك جريان دائماً نر شونده است كه بيكرانگي طبيعت و هستي، محرك اصلي تحولپذيري و تنوع نامحدود آن است. تفاوت مهارت در نوازندگي سنتور از قبل تا به امروز به حدي قابل حس است كه لازم به توضيح نيست.

سنتور از جعبهاي ذوزنقهاي شكل تشكيل شده كه شش ضلعي و توخالي است. بلندترين ضلع نزديك به نوازنده و روبروي او قرار ميگيرد. تمام ساختار اضلاع اين جعبه از چوب ساخته شده است. داخل اين جعبه قطعه چوبهايي استوانهاي شكل بين صفحه رو و زير به نام پل به صورت عمودي قرار ميگيرد چوبهاي رو و زير سنتور را «صفحه» و كنارهها را كلاف ميگويند. در دو كناره راست و چپ صفحه رو، دو قطعه چوب به نام شيطانك كه روي هر كدام مفتولي فلزي قرار دارد نصب ميشود. بر روي ضلع سمت راست كلاف، مفتولهائي ضخيم به اسم گوشي و بر روي ضلع سمت چپ كلاف، مفتولهاي نسبتاً باريكتري به اسم سيمگير وجود دارد.
بر روي سطح فوقاني دو رديف خرك چوبي قرار دارد كه از روي هر كدام چهار سيم همكوك عبور كرده است كه البته هر كدام از سيمها به طور جداگانه از يك طرف به سيمگير و از طرف ديگر به گوشي متصل ميشود. سنتورها از نظر اندازه و تعداد خركها متفاوتند كه عبارتند از:
9 خرك 10 خرك 11 خرك 12 خرك
كه در عصر حاضر استفاده از سنتورهاي 9 خرك متداولتر است و البته سنتورهاي 12 خرك نيز تا حدودي مورد استفاده قرار ميگيرد. ارتفاع خركها بين 20 تا 24 ميليمتر است. بر روي خرك شياري واقع شده كه مفتولي از جنس استيل (ساچمه) روي آن قرار ميگيرد كه محل نگهداري سيمهاست.
سنتورهاي 9 خرك از 72 سيم تشكيل شده است كه در ساخت سنتور از سيمهايي با جنسهاي متفاوت استفاده ميشود.

انواع سيم:

  • سيم سفيد بهلري ساخت آلمان 40%
  • سيم سفيد كرم ساخت آلمان 38%
  • سيم سفيد نقره ساخت سوئيس 40%
  • سيم زرد بهترين نوع ساخت آلمان 40%

بر روي صفحه فوقاني دو گل وجود دارد كه هر كدام در جاي مخصوصي وجود دارند و در شكل ظاهري و صدادهي ساز تأثير به سزايي دارد.

نحوه خركگذاري:

متأسفانه به دليل اينكه موسيقي سنتي ما در جايگاه و ارزش واقعي خودش قرار نگرفته و تحقيقاتي مبني بر اندازههاي استاندارد قسمتهاي مختلف هر سازي انجام نشده است هنوز سازندگان سازهاي اصيل ما به طور دلخواه ساز ميسازند. ولي به طور كاملاً تقريبي گفته ميشود كه فاصله خرك اول سيمهاي سفيد (در سنتورهاي 9 خرك) تا كلاف سمت چپ 28 سانتيمتر و فاصله خرك نهم تا كلاف سمت چپ 14 سانتيمتر ميباشد و همچنين فاصله خرك اول سيمهاي زرد تا كلاف سمت راست 13 سانتيمتر و خرك نهم تا كلاف سمت راست 6 سانتيمتر است. ولي در عصر حاضر براي سيمهاي سفيد خرك را آن قدر جا به جا ميكنند تا يك نت مشترك در سيمهاي سفيد و پشت خرك با هم همصدا شوند بطور مثال نت سل، آن قدر خرك را با ضربات آهسته كليد به عقب و جلو هدايت ميكنند تا سيم نت سل سيمهاي سفيد با سيم نت سل پشت خرك هم صدا شود و اين روند در بقيه نتها و سيمها نيز اعمال ميشود.

چگونه صدا در سنتور ايجاد ميشود؟

نحوه توليد صدا در ساز سنتور در مبحث تار مرتعش در فيزيك صوت تعريف ميشود. قبلاً از اينكه به چگونگي توليد صدا در سنتور بپردازيم لازم به ذكر ميدانم كه مقداري در مورد ساختمان چوبها بحث كنيم. تجربه و علم ثابت كرده است كساني كه با علم آكوستيك و همچنين با ساختمان سلولي چوبهاي مختلف آشنايي دارند سازندگان موفقي بودهاند و در ابتداي كار خويش تجربيات اساتيد سازندهاي را كه طي 30 سال ساخت به دست آوردهاند را به طور علمي در اختيار دارند. چوبها داراي ساختماني متفاوتند در بعضي نقاط سختي آنها زياد، در برخي نقاط سختي آنها كم و در بعضي نقاط متعادل است. نكته مهم اينجاست كه اگر سازنده با مولفولوژي چوب آشنا نباشد صداي سازي كه ميسازد قطعاً دلنشين نخواهد بود زيرا برحسب تمايل مردم مشرق زمين به صداهاي گرم و پر هارمونيك كه در اصطلاح موسيقي (Warm) ناميده ميشود هر چه صدا پر هارمونيكتر باشد دلنشينتر است توجه به سختي چوب در نقاط مختلف باعث ميشود كه سازنده در برخي نقاط بيشتر قلم بزند و برخي نقاط كمتر اين عمل باعث ميشود تا امواج حاصل شده به موانع سخت برخورد نكنند و موج بر روي خودش بازگشت نكند و توليد هارمونيهاي بيشتر متوقف نشود. نحوه صدادهي سنتور به اينگونه است كه با ضربه وارد كردن به وسيله مضراب به يكي از سيمها، سيم شروع به ارتعاش ميكند قسمتي از اين ارتعاش به خركها، قسمتي از ارتعاش به سيمگيرها و بخشي از آنها به گوشيها انتقال مييابد سپس از خركها به صفحه رو و از كنارهها به صفحه زير منتقل ميشود از صفحه رو به پلهايي كه در داخل سنتور قرار دارد انتقال مييابد و در نهايت صدا از سنتور خارج ميشود نوع پلگذاري و تعداد پلهاي بكار رفته و موقعيت قرار گرفتن پلها در داخل سنتور و اندازه قطر پل و جنس آن از جمله عوامل كليدي توليد صداي خوب در ساز ميباشد. سازندگان اعتقاد دارند كه هر چه چوبهاي بكار رفته در ساخت ساز قديميتر باشد بهتر است زيرا آنها اعتقاد دارند كه چوب در اثر گذشت زمان تمامي افت و خيزهاي خود را پشت سر ميگذارد و بعد از ساخت ساز نه تنها تغييري در بافت سلولي آن ايجاد نميشود بلكه چوب با ايجاد هارمونيهاي متوالي و متعدد اخت ميشود و صداي نرم و لطيفي پيدا ميكند. هر گونه تغيير در ضخامت قسمتهاي مختلف ميتواند مؤثر باشد در تحقيقي كه به صورت عملي خود اينجانب به همراهي يكي از استادان خويش انجام دادم به اين نكته دست يافتم. ما با برداشتن مفتولهاي سيمي از روي شيطانك و گذاشتن ساچمههايي جداگانه براي هر چهار سيم به اين نتيجه رسيديم كه سازهايي كه داراي صدايي خشن و زبر بودند با اين تغيير داراي صدايي نرم و لطيف ميشدند اما مشكل اين طرح در اينجا بود كه سيمهاي زرد كوك را به سرعت از دست ميدادند و كوك خالي ميكردند اين طرح در اتاق ساز سازان خانه موسيقي نيز مورد بحث واقع شد.

چند نكته جهت نگهداري سنتور:

  • 1- هنگامي كه قصد بيرون آوردن سنتور از جعبهاش را داريم به هيچ وجه نبايد گوشيهاي آن را بگيريم بلكه بايد با يك دست كلاف سمت چپ و با دست ديگر زير سنتور را بگيريم اين عمل باعث ميشود كه به گوشيها فشاري وارد نشود و گوشيها در جاي خود بازي نكنند و كوك ساز نيز تغييري نكند.
  • 2- هنگام تمرين نبايد روي سيمهاي سنتور دست بگذاريم زيرا حرارت دست و عرق دست اثرات نامطلوبي بر روي سيم و درنتيجه بر كوك سنتور ميگذارد.
  • 3- پس از تمرين بايد سنتور را در داخل جعبهاش قرار دهيم تا از معرض گرد و غبار و زنگزدگي سيمها در امان باشد.

لازم به ذكر ميدانم كه مقداري در مورد كوك ساز سنتور توضيحاتي را ارائه دهم. كوك سنتور جزو سخترين سازهاي موسيقي اصيلمان به حساب ميآيد. خارج از كوك فاصله سري و كرن كه موسيقي ما را از موسيقي غرب متمايز ميسازد بقيه فاصلهها را با در دست داشتن دياپازون ميتوان كوك كرد اما نتهايي كه احتياج دارند كه آنها را ربع پرده كوك كنيم كاملاً حسي و شنيداري هستند. زيرا به دليل علمي نبودن و استاندارد نكردن فواصل ربع پرده موسيقي كشورمان يعني سري و كرن بوسيله اساتيد هنوز معلوم نيست كه از لحاظ فركانس و در مبحث فاصله و كما، سري و كرن در كجا قرار دارند حتي با تحقيقي كه برخي دانشجويان دانشگاه تهران به همراه استاد داريوش صفت و برخي از اساتيد ديگر انجام دادند و گام ايراني را به 1200 سانتيمتر تقسيم كردن و سري و كرن را در آنجا تعريف كردند اما در سازهاي مختلف صداي ربع پرده متفاوت است زيرا طبق شنيدههاي خود اينجانب (لا) كرني كه استاد پايور در دستگاه سه گاه كوك ميكنند با لاي كرني كه استاد عليزاده در همان دستگاه كوك ميكنند متفاوت است.
استاد قدرت الله ستايش فواصل ربع پرده را اين چنين تعريف ميكنند قبل از هر چيز لازم است كه يك سري از تعاريف را مرور كنيم. در موسيقي اختلاف زير و بمي يا نسبت فركانس دو صدا را فاصله ميگويند پس در صورت شناسي فاصله ميان دو صوت عبارت است از نسبت بسامد آن دو مثلاً اگر تعداد ارتعاش نت (دو) در يك ثانيه 512 بار باشد و نت (ر) 576 بار، فاصله اين دو نسبت به هم 512: 576 يا خواهد بود براي بدست آوردن كسر بايد فركانس نت (دو) 512 و نت (ر) 576 هرتز را 6 بار متوالي به عدد 2 تقسيم كنيم كه در نهايت نت دو به 8 و نت ر به 9 ميرسد كه بر طبق تعريف پرده، فاصله هر دو نت متوالي نسبت ثابتي است.
طبق محاسبات انجام شده نسبت بين هر دو نت متوالي (پرده) 125/1 ميباشد كه تقريباً يك عدد ثابت است و همچنين فاصله دو نيم پرده دياترنيك نيز حدوداً نسبت ثابتي است كه 06/1 محاسبه شده است و نسبت فاصله دو نيم پرده كروماتيك نيز 05/1 است.
همچنين نسبت تمامي پردهها به ربع پرده (كرن) نسبت ثابت 03/1 است. مثلاً فركانس نت دو ح51 و دو ديز 4/539 و دو سري 4/557 ميباشد. همچنين كه ميدانيم هر پرده معادل 9 كما است و چون كرن ربع پرده است هر كرن به صورت تقريبي 25/2 كما ميباشد. اعداد و ارقامي كه ذكر شد قراردادي و تا حدودي تقريبي است و براي كوك كرن و هر ربع پردهاي بايد به صورت گوشي عمل نماييم كه در اين صورت بايد با موسيقي سنتي آشنايي داشته باشيم.
در آخر اميد است كه موسيقي ما از لحاظ علمي شكلي استاندارد و مشترك در بين همه سازها پيدا كند و ديدگاههاي متعصبانه برخي از مسئولان و صاحب هنران نيز واقع بينانه تر شود.

 

اولین نفری که ساز سنتور رو طراحی کرد شکل هندسی اون رو ذوزنقه انتخاب کرد. البته شکل سنتورهایی که ما در ذهن داریم سنتور سل کوک میباشد که یک ذوزنقه کامل است اما سنتورهای لا کوک و سی کوک یه مقدار ابعادشون کوچیکتره .

 

حالا یه سوال . اصلا برای چی سنتور رو ذوزنقه طراحی کردند مثلا چرا مستطیل طرح نکردند؟

 

سنتور ذوزنقه ای است كه گوشه های آن زاویه 45/135 درجه دارند و دلیل طراحی ذوزنقه ای شکل سنتور مربوط به فیزیك و مكانیك صوت است.چون سیمهای دور تر از نوازنده نت های بالاتری می دهند، باید كشش بیشتری داشته باشند. و اگر بهمون بلندی سیمهای جلوی سنتور بودند باید بازهم كشش بیشتری داشته باشند. كه این در عمل نشدنیه و سیم ها پاره میشوند و چهارچوب سنتور در این مورد جوابگو نیست. پس راه حل این مشكل کم كردن فاصله سیمها بوده كه شكل ذوزنقه ای به سنتور داده .

 

الان سازنده های سنتور هم سیم های محكم تری میتونند بسازند و هم میتونند زاویه گوشه های سنتور رو از 45 درجه به (مثلا) 55 درجه افزایش بدهند كه در اینصورت صداهای سیمهای بالایی نرمتر ودلپذیرتر میشود. (یکی از راههایی که میشه صدای سنتور رو لطیف تر کرد افزایش ضخامت سیمهاشه ولی یه مشکلی هست و اونم اینه که هر چقدر ایین سیمها ضطور تر بشوند برای نواختنشون باید ضربه محکمتری وارد کنیم. همونوطر که میدونید در پیانو از سیمهای خیلی ضخیمی استفاده میشه و یکی از وظیفه هایی که کلاویه در پیانو انجام میده اینه که قدرت ضربه نوازنده بر شاسی پیانو رو چند برابر افزایش میده تا صدای اون سیم در بیاد)

 

ارتفاع خرکها در سنتور معمولا بین 20 تا 24 میلیمتره که خرکهای سیمهای زرد 1 میلیمتر کوتاهتر هستند.روی هر خرک نیز مفتولی از جنس استیل یا ساچمه قرار میدهند

 

فاصله خرک اول زرد از کلاف راست حدودا 13 سانتیمتر و فاصله خرک نهم از کلاف راست 6 سانتیمتراست.البته اگر خرک اول زرد رو دو کوک کنیم این فاصله کمتر میشه. فاصله خرک اول سیمهای سفید از کلاف چپ حدودا 28 سانتی متره و فاصله آخرین خرک سیمهای سفید از کلاف چپ 14 سانتی متره. این دو ردیف خرک رو بر اساس همین فاصله ها قرار میدهند.
مثلا برای گذاشتن خرک های سیمهای سفید ابتدا خرکهای اول و آخر رو طبق فاصلشون با کلاف چپ قرار میدهند و سپس بقیه خرکها رو بین این دو خرک بصورت مورب و خطی قرار میدهند.البته فقط برای خرکهای سفید یه استثناء وجود داره و اون اینه که معمولا خرک چهارم رو چند میلیمتر از کلاف چپ دور میکنند تا در سیمهای سفید لا کرن و در سیمهای پشت خرک لا بمل داشته باشند.

 

در مورد سیمهایی که در سنتور و بقیه سازهای ایرانی متاسفانه در ایران با وجود اینهمه کارشناسانی که در رشته متالوژی و مواد داریم هیچ استاندارد ساختی وجود نداره و ما نمیتونیم سیمهایی با کیفیت ساخت بالا که در کشور خودمون تولید بشه داشته باشیم.سیمهای باکیفیتی که میتونن در سنتور استفاده بشن از قرار زیر هستند:
1- سیم سفید بهلری ساخت آلمان با قطر 0/04 میلیمتر
2 - سیم سفید کرم ساخت آلمان با قطر 0/038
3- سیم سفید نقره ساخت سوییس با قطر 0/04
4- سیم زرد بهترین نوع ساخت آلمان با قطر 0/04

 

قطر سیم ها در سنتورمعمولا 40- 38 میکرون است برای پوزیسیون اول از سیم های فولادی زرد رنگ و برای پوزیسیون دوم و سوم از سیم های سفید فولادی استفاده می شود.مقدار کشش نسبتا زیاد است به طوری که جعبه سنتور حدودا 950 کیلوگرم فشار را تحمل میکند . بیشترین فشار به گوشی ها و سیمگیرها وارد میشود و در درجه ی بعد روی شیتانك ها و در درجه ی بعد روی خرك که فشار روی خرك ها روی جعبه رزونانس سنتور (و پلهای درون جعبه)فشار وارد میکند.

 

در کل هرچقدر خرك ها بلندتر باشند ، فشار بر رویه ی سنتور بیشتر خواهد شد. بهمین خاطر پلهای درون سنتور (تعدادش ، جاش تو جعبه و ارتفاعش) و كلفتی نخته زیر سنتور باید حساب
شده باشند. اگر تخته زیر سنتور نشست بكند، نیروی بیشتری به تخته ی زیر وارد میشه و تخته رو قلمبه میکنه که در نهایت جعبه سنتور میترکه.(که خدا نسیب هیچ کس نکنه)

 

در مورد نحوه صدا دهی سنتور مطلب زیر را از یکی از سایتها نقل کردم که مطلب جالبی است

 

"نحوه صدادهی سنتور به اینگونه است كه با ضربه وارد كردن به وسیله مضراب به یكی از سیمها، سیم شروع به ارتعاش میكند قسمتی از این ارتعاش به خركها، قسمتی از ارتعاش به سیمگیرها و بخشی از آنها به گوشیها انتقال مییابد سپس از خركها به صفحه رو و از كنارهها به صفحه زیر منتقل میشود از صفحه رو به پلهایی كه در داخل سنتور قرار دارد انتقال مییابد و در نهایت صدا از سنتور خارج میشود.نوع پلگذاری و تعداد پلهای بكار رفته و موقعیت قرار گرفتن پلها در داخل سنتور و اندازه قطر پل و جنس آن از جمله عوامل كلیدی تولید صدای خوب در ساز میباشد.سازندگان اعتقاد دارند كه هر چه چوبهای بكار رفته در ساخت ساز قدیمیتر باشد بهتر است زیرا آنها اعتقاد دارند كه چوب در اثر گذشت زمان تمامی افت و خیزهای خود را پشت سر میگذارد و بعد از ساخت ساز نه تنها تغییری در بافت سلولی آن ایجاد نمیشود بلكه چوب با ایجاد هارمونیهای متوالی و متعدد اخت میشود و صدای نرم و لطیفی پیدا میكند.هر گونه تغییر در ضخامت قسمتهای مختلف میتواند مؤثر باشد در تحقیقی كه به صورت عملی خود اینجانب به همراهی یكی از استادان خویش انجام دادم به این نكته دست یافتم که ما با برداشتن مفتولهای سیمی از روی شیطانك و گذاشتن ساچمههایی جداگانه برای هر چهار سیم به این نتیجه رسیدیم كه سازهایی كه دارای صدایی خشن و زبر بودند با این تغییر دارای صدایی نرم و لطیف میشدند اما مشكل این طرح در اینجا بود كه سیمهای زرد كوك را به سرعت از دست میدادند و كوك خالی میكردند این طرح در اتاق ساز سازان خانه موسیقی نیز مورد بحث واقع شد."

 

یه سری از اعداد که برای ساخت سنتور از اون به عنوان معیارهای استاندارد استفاده میشه رو در زیر آوردم

 

سنتور سل کوک
ـ قاعـده بزرگ کلاف 90 سانتی متر (در سنتور من 89 سانتیمتر بود)
ـ قاعـده کوچک کلاف 36 سانتی متر (در سنتور من هم 36 سانتیمتر بود)

 

ـ ارتفاع کلاف 27 سانتی متر (در سنتور من 27/5 سانتیمتر بود)

 

ـ قطر سوراخ موجود در پایین کلاف 17 میلی متر (در سنتور من 19 میلیمتر بود)
- ارتفاع جعبه سنتور من 6 سانتی متر بود
- طول اضلاع کناری ذوزنقه سنتور برای من 38 سانتیمتر بود
سنتور لا کوک
ـ قاعـده بزرگ کلاف 82 سانتی متر
ـ قاعـده کوچک کلاف 33 سانتی متر
ـ ارتفاع کلاف 26 سانتی متر
ـ قطر سوراخ موجود در پایین کلاف 17 میلی متر

 

پهنای هر یک از چهار قطعه چوب بکار رفته در ضلعهای کلاف در هر یک از دو نوع کلاف ، پنج سانتی متر و ضخامت هر یک از آنها 18 میلی متر می باشد

 

معیارهای مهمی که بوسیله اون میشه یک سنتور خوب رو تشخیص داد عبارتند از :
-صاف و مسطح بودن صفحه رو
-وجود یک انحنای جزیی به سمت بیرون ، در مرکز صفحه زیر
-اندازه های دقیق بخش های مختلف سنتور
-استفاده از چوب مرغوب و رنگ خوب چوب که مانع دید راحت برای نوازنده نباشه.

 

 

جعبه سنتور از جنس چوبه و معمولا برای سنتور از چوب توت و گردو استفاده میکنند.هر چقدر سن این چوب بیشتر باشه صدای سنتور دلنشین تر میشود همچنین هر چقدر بافت های چوب پیچیده تر باشد صدای لطیف تری داریم ، در چوب هایی که بافت منظم دارند پدیده تشدید بوجود میاد و صدای ساز از حالت مطلوب خارج میشود.

 

قابل ذکره که داریوش سالاری (یکی از بهترین سازنده های سنتور که سنتور اردوان کامکار هم ساخته ایشونه ) برای سنتور از چوب گردوی دربهای کهنه بسیار قدیمی استفاده میکنه که سن این چوبها گاهی به 300 یا 400 سال هم میرسه. یه نکته دیگه که در مورد داریوش سالاری هست اینه که اخیرا ایشون از چوبی بنام افرای مازندران برای ساخت سنتور استفاده میکنه که از لحاظ کیفیتی تقریبا با سنتورهای دیگه اش (که با چوب گردو میسازه) برابره اما بخاطر مقاومت کمی که این چوب در برابر ضربه داره قیمت پایین تری هم داره. در بیشتر سازهای آقای سالاری جنس چوب از چوب گردوهای مناطق کوهستانی با خاک سیاه است

 

بر روی سطح فوقانی دو ردیف خرک چوبی قرار دارد(البته جدیدا از خرکهای فلزی هم استفاده میشود)
خرکهای راست نسبت به خرکهای چپ نزدیکتر به کناره های سازهسنتد .از روی هر خرک 4 سیم عبور میکند که هر 4 سیم یه کوک هستند. البته بعضی افراد هر کدوم از4 سیم را روی نتهای متفاوتی کوک میکنند تا بتوانند از آکورد های 4 صدائه و بیشتر در سنتور استفاده کنند که زیاد جالب نمیشه .

 

اما...

 

همانوطور که میدونید در دنیا سنتورهای متفاوتی ساخته شده . مثلا سنتورهایی که در سوییس استفاده میشه دارای وسعت صدایی 5/5 اکتاو هست و در هر دو طرف از سیمهای باس استفاده شده.یا مثلا در مجارستان سنتور را با نام سیمبالوم میخوانند که به عنوان یک ساز کلاسیک تدریس میشود ، استفاده از پدال قابلیت ویژه ای به این نوع سنتور بخشیده که با استفاده از پدال طنین صدا قطع میشود و باقی نماندن طنین صدا در آكوردهای مختلف ایجاد مشكل نمیکند .در چین برای سنتور ( که به یان چین معروف است) بدنه بزرگی با پیکاب و جعبه صدای بزرگ طراحی کردند که صدای لطیفی از ساز خارج میشود.

 

متاسفانه در کشور ما هیچ خلاقیتی درباره سازها وجود نداره. تمام اساتید سازنده سنتور در کل ایران فعالیتشون رو فقط به ساخت همین چند نوع سنتوری که موجود هست محدود کردند . ساخت یک سنتور که دارای یک جعبه صدا با ارتفاع زیاد (مثل سیمبالوم) باشه میتونه صداهایی با وسعت بیشتر در ساز ایجاد کنه و صداهای باس تولید کنه یا مثلا استفاده از پدال میتونه مشکل کمبود فواصل رو در سنتور حل کنه ( مثل هارپ یا قانون ) ، اما هیچ کدوم از سازنده های سنتور به دنبال چنین تغییراتی نیستند و شاید این رو عیب بدونند و وقتی اینارو بهشون هم بگی احتمالن در جواب حرفت میگن : چی ؟؟!!!! پدال؟؟؟ مگه میخایم پیانو بزنیم که واسش پدال بزاریم؟؟؟ کدوم یکی از سازنده ها اینکارو کردن که من بکنم ؟؟؟

 

این در حالیه که ما در کشورهای غربی مثلا از خانواده ویالون سازهای دیگری مثل ویولا ، ویولن سل یا مثلا از خانواده گیتار شاهد کلی تغییرات در نوع ساز هستیم بدون اینکه به خود ساز و اصل موسیقیشون ضربه ای وارد کنه .
به نظر من یکی از ویژگیهای سازنده خوب اینه که بیاد و تغییراتی رو در سازش ایجاد کنه نه اینکه سازی که 1000 ساله همه دارند یه جور میسازن رو بسازه . در نظر من ارزش اون سازنده ای رو که یک چنین تغییراتی در سنتور ایجاد کنه (مثلا استفاده از پدال و جعبه صدای بزرگ) از سازنده ای که جرات چنین کاری رو نداره ( که مبادا به غربگرایی در موسیقی متهم بشه)بیشتره ، حتی اگه صدای سازش هم عالی نباشه بازم به نظرم شایسته تقدیره.شما چی فکر میکنید ؟

اینم یه ویدیو از دونوازی دالسیمر و گیتار . فقط ببین دالسیمره چه صدایی داره !!!!



زندگینامه استاد غلامحسین بنان

غلام حسین در حالی در سال ۱۳۹۰ ، ۱۰۰ ساله می ​شود که هنوز سنگ قبری در خور شان و مقامش ندارد.

اردیبهشت صد سال پیش خواننده‌ ای به دنیا آمد که سال‌ ها بعد از او به عنوان گل سر سبد موسیقی ایرانی یاد شد ، استادی که این روزها اگرچه سنگ قبری در خور شان و مقامش ندارد اما در دل علاقه ​مندان به موسیقی جایگاه والایی دارد.

سال ۱۳۲۱ است ، روح اله خالقی در رادیو مسئولیت دارد ، بنان با عبدالعلی وزیری برای امتحان به رادیو می روند ، در دفتر روح اله خالقی ، ابوالحسن صبا هم نشسته است ، بنان خواندن قطعه‌ ای در سه گاه را آغاز می‌ کند و صبا هم با ویلن او را همراهی می‌ کند ، هنوز “درآمد” تمام نشده که خالقی به صبا می‌ گوید: “شما نواختن ویلن را قطع کنید” و به بنان اشاره می‌ کند تا گوشه حصار را بخواند ، بنان مکث نمی‌ کند و با چنان مهارت و استادی درآمد حصار را می‌ خواند و به سه گاه فرود می‌ آید که روح اله خالقی بی اختیار بلند می‌ شود و او را در آغوش گرفته و می بوسد و آینده وی را در هنر آواز درخشان پیش بینی می کند.

از آن روز تا الان نزدیک به ۷۰ سال گذشته است و از تولد بنان تا به حال ۱۰۰ سال ، پیش‌ بینی خالقی درست از آب درآمد و بنان هنوز که هنوز است از بزرگترین نام‌ های آواز ایرانی است…..

از تولد تا استادی

استاد بنان در اردیبهشت ۱۲۹۰ در قلهک تهران در خانواده‌ ای متمول متولد شد ، خواننده‌ ای که از سال ۱۳۲۱ تا دهه ۵۰ در زمینه موسیقی ملی ایران فعالیت گسترده و البته ماندگاری داشت ، از شش سالگی خوانندگی و نوازندگی ارگ و پیانو را شروع کرد و در این راه از راهنمایی‌ های مادرش که پیانو را بسیار خوب می​ نواخت بهره ها گرفت ، اولین استاد او پدرش بود و دومین استاد ، مرحوم میرزا طاهر ضیاء ذاکرین رثایی و سومین استادش مرحوم ناصر سیف بوده‌ اند.​

همانطور که گفته شد ، سال ۱۳۲۱ برای بنان سال مهم و تعیین کننده‌ ای بود ، برای اولین بار در این سال بود که صدای غلامحسین بنان ، همراه با همکاری عده‌ ای از هنرمندان دیگر از رادیو تهران به گوش مردم ایران رسید و دیری نگذشت که نام بنان زبانزد همه شد ، روح‌ الله خالقی او را در ارکستر انجمن موسیقی شرکت داد و با ارکستر شماره یک نیز همکاری را شروع کرد و از بدو شروع برنامه “گلهای رنگارنگ” بنان به دعوت استاد داود پیرنیا همکاری داشت.

بنان در طول فعالیت هنری خود ، حدود ۳۵۰ آهنگ را اجرا کرد و آنچه که امتیاز مسلم صدای او را پدید می آورد ، زیر و بم‌ ها و تحریرهای صدای اوست که مخصوص به خودش است ، بنان نه تنها در آواز قدیمی و کلاسیک ایران استاد بود ، بلکه در نغمات جدید و مدرن ایران نیز تسلط کامل داشت ، تصنیف زیبا و روح پرور “الهه ناز” او بهترین معرف این ادعا است ، بنان را می‌ توان به حق بزرگترین اجرا کننده آهنگ‌ های سبک وزیری-خالقی دانست ، او همچنین در کنار ادیب خوانساری از بهترین اجرا کنندگان آثار صبا و محجوبی محسوب می‌ شود ، استعداد شگرف او در مرکب خوانی و تلفیق شعر و موسیقی بارها ستایش موسیقی دانان معاصرش را بر انگیخته است.

فعالیت در هنرستان موسیقی

در سال ۱۳۳۲ بنان به پیشنهاد شادروان خالقی به اداره کل هنرهای زیبای کشور منتقل و به سمت استاد آواز هنرستان موسیقی ملی به کار مشغول شد و در سال ۱۳۳۴ رئیس شورای موسیقی رادیو شد ، غلامحسین بنان از ابتدا در برنامه‌ های گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ و برگ سبز شرکت داشته و برنامه‌ های متعدد و گوناگون دیگری که از این خواننده بزرگ و هنرمند به یادگار مانده است ، در این برنامه ها ، استادان تراز اول موسیقی سنتی چون روح الله خالقی ، ابوالحسن صبا ، مرتضی محجوبی ، احمد عبادی ، حسین تهرانی ، علی تجویدی و … با او همکاری داشته‌ اند.

کناره گیریاز فعالت هنری

آذر ماه ۱۳۳۶ وقتی بنان با اتومبیل شخصی در جاده کرج مشغول رانندگی بود با کامیونی که فاقد چراغ ایمنی عقب بود تصادف کرد و در این سانحه چشم راست خود را از دست داد و به همین خاطر همیشه از عینک دودی استفاده می کرد.

سال‌ ها بعد از این حادثه بنان به فعالیتش ادامه داد اما حدود ده سال بعد از آن بود که غلامحسین بنانآهسته آهسته فعالیت خوانندگی را کنار گذاشت ، استاد مدتها به ناراحتی جهاز هاضمه مبتلا شده بود از طرف دیگر حنجره اش نیز آمادگی بیان نیازهای درونیش را نداشت و به همین دلیل اندک اندک از خواندن اجتناب ورزید و از صحنه هنر کناره کشید و بیست سال آخر عمر را تقریبا فعالیت چشم گیری نداشت و روز به روز ناراحتی جهاز هاضمه او را بیشتر رنجور می‌ کرد و متاسفانه کوشش‌ های پزشکان و مخصوصا مراقبت‌ ها و از خود گذشتگی‌ های پری بنان همسر وفادار و مهربانش هم مؤثر نیفتاد و سرانجام در ساعت ۷ بعد از ظهر پنجشنبه هشتم اسفند ماه سال ۱۳۶۴ خورشیدی در بیمارستان ایرانمهر قلهک جهان را بدرود گفت.

استاد بنان از سال ۱۳۶۴ یعنی زمان فوتش در امامزاده طاهر کرج دفن شده است ، مکانی که بسیاری از بزرگان ادب و هنر ایران در آنجا آرمیده‌ اند ، تا پیش از این سنگ قبر استاد هرچند سنگ قبر ویژه‌ ای نبود اما بسیار بهتر از اینی است که در حال حاضر و بعد از تخریب و بازسازی قبرستان امامزاده گذاشته شده است ، فروردین سال گذشته این قبرستان بازسازی شد و وعده سنگ قبر ویژه‌ ای برای آرامگاه استاد داده شده بود که قرار بود از شکور یونان آورده شود اما چنینی نشد.

از ماندگارترین ترانه‌ های بنان می‌ توان به آهنگ آذربایجان ، آمدی جانم به قربانت ، یار رمیده ، الهه ناز ، می ناب ، خاموش ، مرا عاشقی شیدا ، روز ازل ، نوای نی و سرود همیشه جاوید ای ایران اشاره کرد.

به گفته همسرش ، بنان بهترین اثر خود را “حالا چرا” و “کاروان” می‌ دانست و می‌ گفت: “کاروان را برای بعد از مرگم خوانده ​ام” همچنین استاد در اواخر عمر دلبستگی عجیبی به ترانه “رویای هستی” پیدا کرده بود تا آنجا که با این آهنگ می‌ گریست.

زندگینامه استاد نایب اسد الله اصفهانی | نوازنده ینی



ایب اسد الله اصفهانی در هنر نی زدن از عجایب روزگار بود چون دم در نی می دمید هرسنگدلی رااز خود بیخود میساخت.از بزرگان اهل فن شنیده ام که هیچ خواننده و نوازنده یی یارای این که با او همنوایی کند،نداشت؛قاطبه ی استاندان زمان در برابر سر تسلیم میسودندو به استادیش از بن دندان اعتراف میکردند!شنیدم وقتی به عزم سفر مشهد مقدس به طهران امد و در یکی از کاروانسراها منزل کرد مرحوم اقا حسینقلی تارزن و مرحوم درویش خان که هر دو از سازندگان و موسیقی دانان نامدار طهران به شمار میرفتند و چون اوازه ی شهرت وی را شنیده بودند،با چند تن از موسیقی دانان دیگر با تار و کمانچه و سنتور به دیدنش شتافتند؛و قصدشان امتحان و تشویر نایب اسد الله اصفهانی بود!شادروان اقا حسینقلی خطاب به نایب اسد الله کرده و بر سبیل امتحان میگوید«جناب نایب شنیده ام خوب نی میزنی ما همه اهل موسیقی هستیم امده ایم هنر شما را ببینیم»نایب اسدالله با کمال خونسردی و سادگی نای خود را از زیر تشک بیرون اورد و گفت هر کدام حریف خواندن و یا نواختن هستید بسم الله)!!!!!مرحوم غلامحسین درویش خان که در ان عهد از همه جوانتر بود زخمه به دست گرفت و شروع به کوک کردن تار کرد!وقتی که نایب اسد الله اصفهانی دم در نی دمید و صفیر نای او بلند گشت چنان شد که همه را حیرت فرو گرفت و درویش خان دو سه پنجه زخمه نواخت به طوری که مبهوت و بی طاقت گردید که گویی دستش خشک شده طاقت همراهی و همدمی نیاورد و مضراب از دست او بیفتاد و حسینقلی و دیگران محو و مات نی گشتند نایب اسد الله یک دستگاه تمام کرد و نی را به رسم درویشی خود بوسیده بر زمین گذارد و گفت:"این بود هنر من ظاهر و باطن"سازندگان طهرانی از ان به بعد هر کجا نایب اسد الله را می دیدند سر تعظیم خم میکردند و عموما میگفتند:جایی که نایب اسد الله اصفهانی نی بزند؛حق هیچ سازنده و نوازنده ای نیست که عرض وجود بنماید!!نایب اسد الله اصفهانی مشرب و مسلک درویشی داشت،غالب کلاه پوست و بلند و احیانا شبها کلاه درویشی بر سر می گذاشت و به رسم قدیم قبای راستا در بر میکرد،در مجالسی که بعناوین پوچ و وقت گذرانی و تفریح مئاب دعوت میشد:به هیچ وجه پا نمیگذاشت با این که مبالغی گزاف به صرف شرکت در این نوع جلسات به وی پیشنهاد میدادند لیکن هنر معنوی رابه زر و سیم دنیا نفروخت!

ولی برای معالجه مرضی هر کجا بود مخصوصا فقرا و مستمندان مجانا نی میزد و نی زدن او بالای سر مریض مخصوصا کسانی که به مطبقه و محرقه مبتلا بودند و ایام بحرانشان طی میشد؛اعجاز مسیحایی میکرد و مرده را زنده میساخت!!!شادروان نایب اسد الله اصفهانی در تعزیه خوانی ها نیز مجانا نی نوازی مینمود و بی دریغ،محض اعتقاد مذهبی نی میزد،اما در دیگر موارد نی زدن او بسته به حال و تقا ضای خود او بود و هیچکس نمیتوانست او را به زور وادار به نی زدن کند!نگارنده(جلال الدین همایی)خود معنای استغراق و فنای وجود را وقتی فهمیدم که در محفلی از دوستان مرحوم نایب اسد الله به للحن مثنوی(بشنو از نی چون حکایت میکند……الی اخر نی زدو مرحوم سید عبدالرحیم اصفهانی(راس الاساتید1232-26/01/4131)
اواز خواند ازعهده ی وصف ان حالت عاجزم شرح این همدمان دانند و بس!!!!!!!!! مرحوم استاد نایب اسد الله اصفهانی شاگرد شادروان حسینقلی نی نواز اصفهانی بود که جداگانه وصف او را عنوان کرده ایم و از شاگردان ممتاز نایب اسدالله مهدی حاجی علی اکبر اصفهانی است که اکنون در این هنر یگانه و بی همتاست. درباره ی استاد نایب از اهل فن که زمان او را درک کرده بودند شنیدم که از نی هیچ هنر مندی بیش از سه اهنگ بیرون نمیاورد و نایب شش اهنگ بیرون می اورد!و نیز از ارباب فن شنیدم که نایب را نه فقط نایی استاد باید گفت بلکه جز مخترعین و مبترکین باید شمرد او در دفن موسیقی گوشه ها و اوازهای مخصوص اختراع کرده بود و این از مختصات منحصر به اوست که نی را بر هر سازی جفت میکرد بر خلاف دیگر نی زنها که باید ساز ها را با نی جفت کرد زیرا که نی پرده و کوک ندارد و سایر سازها کما بیش پرده و کوک ندارد که با اختیار ساز زن در می اید؟مرحوم نایب اسد الله اصفهانی حدود هشتاد سال زندگی میکرد و در حدود 1343 قمری وفات نمود. از کتاب تاریخ اصفهان (جلدهنر و هنرمندان)ص238 سطر پنجم؛نوشته استاد جلال الدین همایی شیرازی اصفهانی-چاپ1375 خورشیدی با اندکی اضافات؛
مطلبی دیگر در مورد نی و استاد نایب اسد الله اصفهانی:
نی سخت ترین و قدیمی ترین الت موسیقی جهانستکه از قرنها پیش در کشور ها به اشکال گوناگون ساخته شده است،و در ایران سابقه کهن دارد،نی طبیعی ترین ساز بشر است که ان را ساز شبانان نیز مینامند،اهنگ نی بسی مطلوب و شیرین و دلپذیر و پخته و گرم است هر گاه سخن از موسیقی و بویزه نی به میان اید نا خود اگاه در اذهان یاد بزرگترین نی نواز دوره قاجار(استاد نایب اسد الله اصفهانی)نقش می بندد و بی اختیار زبان از او سخن میگوید و قلم برای او مینگارد. سخن از استادی است که به گفته ی خودش نی را از اغل گوسپندان به دربار پادشاهان برده است. استاد نایب اسد الله اصفهانی فرزند نایب حسین خان استاد سرشناس و نوازنده ی نی در اواسط عصر قاجار،نایب اسدالله اصفهانی از مادری با ذوق به نام صاحب جم در مهد تاریخی اصفهان زاده شد و عشاق نوای موسیقی اصفهان را تا ابد مفتون خویش ساخت، این هنرمند چیره دوران طفولیت خود را نزد پدرش مه مشتاق موزیک و از نوازندگان مشهور نی بود به آموزش و فراگیری این ساز پرداخت و در اندک زمان تبحر کافی بدست آورد،نائب اسدالله اصفهانی به راستی هنرمندی متواضع و پاک سرشت و نیکواخلاق عاری از هرگونه خود پسندی بود.بدون توقع و ریا ساز میزد و در نشست هایی که شرکت می کرد نیازی نبود که از وی بخواهند ساز بزند، او همین که حضار را آشیفته سازش میدید بی تکلیف و نازگونه مینواخت و شنوندگان را از هنر خویش بهره میساخت (به لطف خدا از ان هنر نمایی ها صفحات فنوگراف از ان استاد در نزد بزرگان موسیقی ایران بر جای مانده است)استاد روح الله خالقی موسیقی دان و پژوهشگر نامی ایران زمین در کتاب سرگذشت موسیقی ایران از نایب اسد الله با عنوان خداوند نی یاد میکند و می افزاید:در اخر شب که نشست های دوستانه از رونق می افتاد و هر کس به فکر خواب بود،او در گوشه ای می نشست و برای خود ساعتها نی میزد و همه با نوای ارام و مطبوع او به خواب رفتند!دوستعلی خان معیر الممالکدر کتاب رجال عصر قاجار مینویسد:نایب اسد الله اصفهانی نی نوازی بود که هیچ بنان و بیان را توانایی وصف نیک نوازی و ناله هایی را که از دل سوخته نی بیرون می اورد نیست! اری او با نی همدرد و همداستان بود و با دم سحر اسای خویش انرا به نوا خانی و باز گفتن حکایت های عشق مجنون باز میداشت،روح مشتاق او با نی یار و دمساز بود و شکو های عاشقانه او را چنین که باید بگوش اهل درد می رسانید،تنها او اسرار پنهان نی را یافته بود و بر نیروی شگفت خویش ان را با صاحبدلان در میان می نهاد.نایب اسد الله... مردی درویش مسلک و خلیق بود و علاقه مندانرا از هنر خویش بهره ها میبخشید پیوسته نای کوتاهی در سوراخ که کنار جیب سرداری ترتیب داده بود همراه داشت و چون کسی از او می خواست بدون تکلف به نواختن می پرداخت.حسن مشحون در کتاب تاریخ موسیقی ایران نایب اسدالله رامعروفترین و ماه ترین استاد نوازنده نی در عصر قاجار توصیف می کند. حسین هنگ افرین(استاد جامع موسیقی و نوازنده نامی کشور)نقل میکند:وقتی نایب اسد الله اصفهانی به تهران امد مجلسی از اساتید موسیقی زمان تشکیل دادند،من نیز حضور داشتم اساتید معروف هر یک چیزی نواختند،سر انجام از نایب خواستند که نوازندگی کند او به قدری نی را استادانه و با مهارت نواخت و نغمات مطلوب و موثر از ان بیرون کشید که ساز های دیگر را تحت الشعاع قرار داد به طوری که همگی تحت تاثیر ساز او قرار گرفته استادی و مهارت او را ستودند وبه او افرین گفتند گو این که اصولا نی صدایی مطلوب و جذاب و همه پسندو دلنشین دارد،با این حال من تا ان روز سازی به این شیرینی و دلنوازی وتاثیر نشنیده بودم و ان روز از ایام فراموش نشدنی روز گار من بود.
موسیقی دان فرهیخته معاصر کشور استاد علی تجویدی درمورخ 19/2/79 به نقل از شادروان عبد الله دوامی فرمودند من هر چه دارم از نایب اسد الله اصفهانی دارم. از شاگردان و دست پروردگان استاد نایب اسد الله اصفهانی میتوان از عبد الخالق،حسین اصفهانی،زنده یاد استاد مهدی نوایی ،زنده یاد استاد سید حسین طاهر زاده ،زنده یاد مشیر همایون،عبد اله خان دوامی و شاد روان استاد جلال تاج اصفهانی که دستگاه همایون را نزدایشان فرا گرفت،یاد کرد این هنرمند ملی در اواخر عصر قاجار مطابق با 28/9/1300 قفس تن را شکست و به سوی نیستان هستی پر کشید پیکر مطهرش در تخت پولاد اصفهان کنار بقعه ی دو تن عرفا موسوم به فیضین بنا به وصیت خودش به خاک سپرده شد. روحش شاد،به پیشنهاد کتبی انجمن اصفهان پژوهان و دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری اصفهان،شهردار ارجمند اصفهان جناب اقای دکتر سقائیان تژاد اصفهانی دستور فرمودند سنگ مزار در خور شان برای ان استاد بزرگوار تدارک دیده شود سنگ مزار اصلی در اثر احداث خیابان فیض در دوره ی پهلوی نابود شده بود این سنگ مزار جدید با اهتمام مدیریت ارجمند مجموعه مذهبی فرهنگی تخت فولاد تهیه و نصب شد که در اینجا جای تشکر و تقدیرشایان از شهر داری و مجموعه تخت فولاد اصفهان است. در سال 1381 پیشنهاد ثبت خانه تاریخی استاد نایب اسد الله اصفهانی از سوی این انجمن مطرح شد،سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری این خانه تاریخی که در بلوار چهار باغ خواجوی اصفهان(مکینه خواجو نبش بن بست نظام)قرار دارد را به شماره ثبتی 11562 به فهرست اثار ملی دولت ایران اضافه نمود،هم اکنون این ملک تاریخی که میتواند موزه موسیقی شهر تاریخی اصفهان باشد در تملک بانک سپه سر پرستی استان اصفهان جهت تبدیل به شعبه بوده و متاسفانه چنان چه اداره کل ارشاد اسلامی و شهر داری و سایرین فکری اساسی به حال این خانه تاریخی نکنند وضعیت ان وخیم تر خواهد شد!همچنین در سال 1382 به پیشنهاد رسمی انجمن اصفهان پژوهان و دوستداران میراث فرهنگی ،شهر دار ارجمند اصفهان جناب اقای دکتر سقائیان نژاد اصفهانی دستور فرمودند سنگ مزار در خورشان برای ان استاد بزرگوار تدارک دیده شود سنگ مزار اصلی در اثر احداث خیابان فیض در دوره پهلوی نابود شده بود.

استاد تاج اصفهانی



در سال ۱۲۸۲ شمسی (برابر با شناسنامه) خداوند به شیخ اصفهانی واعظ اصفهانی که به "تاج الواعظین" معروف بود فرزندی عطا کرد که نامش را جلال گذاشت. شیخ اسماعیل پدر جلال علاوه بر منبر گرم و گیرایی که
داشت از حنجره ای داوودی و صدایی دلنشین نیز برخوردار بود و طبق مرسوم زمان بر اثر حشر و نشر با مردم اهل ذوق زمانش با گوشه ها و ردیف های آوازی ایران نیز آشنایی پیدا کرده بود.
جلال فرزند شیخ اسماعیل هم ، صدا و حنجره را از پدرش به ارث برده بود. این موضوع را اهل خانواده همه می دانستند ولی چون جلال به احترام پدر هرگز جلوی او دهان باز نکرده بود پدر از صدای خوش فرزندش خبری نداشت. عاقبت زمان مدرسه رفتن جلال رسید. پدر او را به مدرسه ی "علمیه" سپرد. این مدرسه در بازارچهء رحیم خان نزدیک مسجد رحیم خان واقع بود با منزل شان فاصلهء چندانی نداشت.در مدرسه بخاطر صوت خوشی که جلال داشت مکبری و موذنی و قرائت کلام الله مجید را به او واگزار کرده بودند. یک روز عصر وقتی جلال نه ساله از مدرسه برمی گشت با خود اندک اندک زمزمه می کرد و این زمزمه تا نزدیک در منرل ایشان ادامه داشت. غافل از اینکه پدر بر خلاف معمول ، آن روز در منزل بود و صدای او را شنید. وقتی جلال پایش را از هشتی به داخل حیاط گذاشت پدرش او را صدا کرد. رنگ از روی جلال پرید و به لکنت افتاد. در این هنگام پدر با چهره ای گشاده و ملاطفت آمیز به فرزند گفت : «جان پدر! تو صدایت خوب است و قشنگ آواز می خوانی. من صدایت را شنیدم. حالا هم کمی برای من بخوان.» وقتی جلال با صدای لرزان اندکی برای پدرش خواند پدر دستی به سرش کشید و بوسه ای از مهر بر پیشانی اش زد و گفت : «برای آواز خواندن تنها صدای خوب کافی نیست. تو باید تعلیم ببینی.»
آن روزها به جلال چون فرزند شیخ اسماعیل تاج الواعظین بود "تاج زاده" می گفتند. جلال تاج زاده از نه سالگی تعلیم آواز را شروع کرد. ابتدا پیش پدرش با مقدمات و اصول ردیف ها آشنا شد و سپس پدر او را به مرحوم سید عبدالرحیم اصفهانی استاد آواز آن زمان سپرد و تاج مدتی نزد این استاد گوشه ها را یاد گرفت. پس از مرحوم سید عبدالرحیم ، پدر تاج برای اینکه او را با گوشه های سازی در ردیف نیز آشنا کند به خدمت شادروان نایب اسدالله نی زن معروف برد. تاج زمانی نسبتا طولانی در خدمت نایب اسدالله نکته ها و ظرایف آواز ایرانی را فرا گرفت. آخرین استادی که تاج بنا به توصیه ی پدر برای تکمیل گوشه ها و ردیف ها به خدمتش رفت مرحوم شادروان میرزا حسین ساعت ساز معروف به "خضوعی" بود و تاج پس از اتمام فراگیری نزد این استاد، دیگر در آواز سرآمد شده بود و اندک اندک در محافل می خواند و این جا و انجا همه از صوت خوش و تسلط او بر آواز سخن می گفتند.

اولین تجربه ی آواز خوانی با ساز
تاج در نوجوانی با مرحوم حسین خان اسماعیل زاده استاد معروف و مسلم کمانچه (دایی استاد اصغر بهاری) آشنا می شود و اولین باری که قرار بود بهمراه ساز حسین خان اواز بخواند حسین خان ساز را کوک می کند و هنوز جمله ی اول را نزده ، تاج با عجله درآمد آواز می کند.
حسین خان با لبخندی می گوید : «پسرم ، در خواندن اینقدر عجله نکن. صبر داشته باش تا من درآمد بکنم. بعد کمی بیشتر صبر کن تا چهارمضرابی هم بزنم. وقتیکه مجلس سرحال آمد و خودت هم کاملا سر ذوق آمدی شروع کن به خواندن. تازه آن وقت هم با حوصله و طمانینه بخوانتا مردم فرصت شنیدن و لذت بردن از ریزه کاریهای آوازت را داشته باشند.»


هم آوازهای تاج
تاج همیشه از آواز مرحوم سید عبدالرحیم اصفهانی و مرحوم میرزا حسین ساعت ساز (حضوعی) با تجلیل و گرامیداشت فراوان یاد می کرد و به خصوص می گفت : «صوت داوود نبی در حنجره و صدای استادم مرحوم سید رحیم تجلی می کرد و ممکن نیست کسی دیگر بتواند مانند او به این خوبی بخواند.» جز این دو نفر تاج با سعه ی صدر و مناعتی که داشت و اصولا هر خواننده ای را تشویق می کرد ، از خوانندگان همزمانش نیز از جمله به این استادان ارادت داشت و از آنان و آوازشان به نیکی یاد می کرد (این اسامی را تاج در گفتگویی که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ داشت بر زبان آورد) : سید حسین طاهر زاده ، سید اسماعیل خان قراب ، قربان خان شاهی ، تجلی ، حاج محمد علی ، حبیب شاطر حاجی و شهاب (معروف به شهاب چشم دریده ، شاگرد حبیب شاطر حاجی که گوشه ی شهابی در دستگاه زند یا ترک به او منسوب است.)


کسانی که با تاج ساز نواخته اند
بی تردید بسیاری از اساتید مسلم موسیقی و نوازندگان چیره دست سازهای ایرانی با شادروان تاج اصفهانی ساز نواخته اند ، ولی می توان نام ای هنرمندان را در ردیف نام کسانی که با تاج هم نوازی داشته اند ثبت کرد :
مرحوم نایب اسدالله نی زن معروف (این استاد زمانی که تاج نزدش تلمذ می کرده به عنوان آموزش همراه آواز تاج اصهانی نی هم می زده) مرحوم شکری ادیب السلطنه استاد تار ، مرحوم رضا محجوبی (ویولن) ، مرحوم حسین یاحقی (ویولن) ، مرحوم ارسلان خان درگاهی (تار و سه تار) ، مرحوم اکبر خان نوروزی (تار) ، مرحوم رضا خان باشی (تار) ، مرحوم سلیمان خان اصفهانی (نی) ، مرحوم علی خان شهناز (تار) ، مرحوم حسین خان شهناز (تار) ، استاد حسن کسائی (خداوندگار نی و جانشین بحق نایب اسدالله) ، استاد جلیل شهناز (نوازنده ی چیره دست تار) ، استاد علی تجویدی و ...


شاگردان تاج
تاج برخلاف اینکه استادان انگشت شماری داشت شاگردانش فراوان بودند. او در تعلیم ، با لطف پدرانه ای که داشت با اصرار هر کسی را که حتی دو دانگ صدایی داشت تشویق به خواندن می کرد و اغلب خودش نیز محض ترغیب شاگردان جوان و تازه کار بی هیچ ناز و افاده ای چند بیتی مناسب زمزمه می کرد. تاج با خضوع و خشوع فراوان تعلیم می داد و با روحیه ای که داشت اکثرا از شاگردانش به عنوان شاگرد نام نمی برد و از آنها به نام دوست و رفیق یاد می برد. شاگردان تاج فراوان اند و من [=استاد شجریان] بیشتر آنها را ندیده و نمی شناسم ولی در آن میان فقط با دو نفر انان آشنایی پیدا کردم : یکی آقای مرتضی شریف (قاضی دادگستری) ، از شاگردان قدیمی تاج که شیوه ی تاج را خیلی خوب دریافت کرده و به کار می گیرد ، حنجره ی توانایی دارد و پخته می خواند و شعر را بجا در آواز بکار می گیرد. یکی هم که بیش از همه و تا آخرین روزهای زندگی با تاج و در خدمت او بوده آقا علی اصغر شاه زیدی خواننده ی جوان اصفهانیست که خود به تعلیم آواز هنرجویان مشغول است و در یکی از آزمون های باربد نیز رتبه ی اول شده است.



عده ی زیادی هم غیر مستقیم شاگرد تاج بوده اند. این عده از راه صفحات و نوارهای تاج با سبک آواز او آشنا و روش او را در آواز تعقیب کرده اند که از این میان می توان به خواننده ی خوش صدای معاصر آقای حسین خواجه امیری (معروف به ایرج) اشاره کرد.

روحیه و خلقیات تاج
شادروان مردی سلیم النفس و با مناعت طبع بود . هرگز در طول مدت زندگی اش به خاطر مال دنیا و زندگی اش به کسی کرنش نکرد و این خاطر مدح کسی را نگفت. او از همه تعریف و تمجید می کرد و همه را با نام خیر یاد می کرد. شاید کسی به خاطر نداشته باشد که او حتی یکبار از کسی گلایه ای بکند و از کسی بد بگوید. او حتی اگر از کسی رنجش می دید و خاطرش آزرده می شد این رنج و آزردگی را با سکوت بزرگوارانه ای تحمل می کرد.
تاج از استادانش با احترام فراوانی یاد می کرد و با دوستانش به مهر


مطالب مشابه :


ساخت اصولی لانه

دادم به آموزش روشهایی برای ساخت اصولی ساخت کشوی چوبی: است که زیر قفس پرنده ها




ساخت ماکت بازو

نگاهی تازه به علوم و آموزش را برای ساخت دومین قفس بازوی چوبی پایینی را که




پرورش ماهی در قفس

قفس های غوطه ور ساده، معمولاً از تعدادی جعبه چوبی مواد مناسب ساخت قفس. اموزش فتوشاپ




کار گروهی - واحد کار حیوانات وحشی- کاردستی قفس

کاردستی با قاشق چوبی, ساخت قفس برای حیوانات درنده اختصاص 2015/4/12 ">بخشنامه آموزش و پرورش




سنتور

آموزش موسیقی ساخت آن را به یه نکته دیگه که در مورد داریوش سالاری هست اینه که اخیرا ایشون




گنجینه و کانون صنایع دستی مردم این سرزمین

آموزش هتلداری و آب و هوایی در ساخت منزلگاه خویش به ترکمنی همچون یک قفس چوبی به




همه چیز درباره فنچ

چه خوش‌ است حال مرغي كه قفس برای ساخت لانه در گوشه قفس یا آموزش داده




برچسب :