اس م اس، حكايت ، مسج

 اس م اس، حكايت ، مسج

joke , story, sms , message


1 - مامانه داشته واسه بچش لالايي ميخونده. بعد از يه ربع، بچهه ميگه: خوب مامان خفه شو ميخوام بخوابم!
2 - قزوينيه ميره پرورشگاه يك بچه رو به فرزندي قبول كنه، مسؤول اونجا ازش ميپرسه: بالام‌جان، همينجا ...، يا مي‌بري؟!
3 - يه بابايي ميميره ميره اون دنيا. اونجا هر چي حساب كتاب ميكنن، ميبينن اين بابا كاراي خوب و بدش ميزون ميزونه و نه ميشه فرستادش جهنم،‌ نه ميشه فرستادش بهشت. ميرن پيش خدا،‌ ميگن چيكار كنيم؟‌ خدا بهشون ميگه: ‌اشتباه ميكنين، من بنده خودم رو ميشناسم، يه بار ديگه حساب كنين. خلاصه اونقدر ميگردن،‌ تا بالاخره گوشه پرونده‌اش يه پنجاه تومني پيدا ميكنن، كه يارو يك بار داده بوده به گدا، سرهمون ميفرستنش بهشت. يارو ميره بهشت، روز اول ميگه:‌ كجاست اون ميوه‌هاي بهشتي؟! درجا يك فرشته ظاهر ميشه، مي‌بردش دم ميوه‌ها، يارو كلي حال ميكنه. روز دوم ميگه:‌ كجاست اون نهرهاي شراب؟! باز يك فرشته ظاهر ميشه ميبردش دم نهرهاي شراب، خلاصه يارو يك روز هم اينجوري حال ميكنه،‌ روز سوم ميگه: خوب راستي اين حوري‌هاي بهشتي كجان ما يه حالي بكنيم؟! يه دفعه يه صدايي مياد: مرتيكه! پنجاه تومن دادي ميخواي حوري هم ...؟!
4 - بنده‌خدا ميره تو يك قهوه خونه تو تهران، ‌مي‌بينه يك بدبختي افتاده رو زمين، 6 تا قمه هم تو شيكمشه! از يكي مي‌پرسه: ببخشيد، اين چيكار كرده بوده؟ يارو ميگه: گنده گوزي كرده بود! بعد از دو هفته ‌بنده‌خدا ميزنه شيكم يك بدبختي رو تو شهرشون سفره مي‌كنه!‌ بازپرسه ازش مي‌پرسه: ‌بابا مگه اين بدبخت چيكارت كرده بود؟ بنده‌خدا ميگه:‌ جناب سروان،‌ گوز گنده داده بود!
5 - بنده‌خدا تو يك شب برف و بوراني داشته از سر زمين برميگشته خونه، يهو ميبينه يكجا كوه ريزش كرده، يك قطار هم داره ازون دور مياد! خلاصه جنگي لباساشو درمياره و آتيش ميزنه، ميره اون جلو واميسته. راننده قطاره هم كه آتيشو ميبينه ميزنه رو ترمز و قطار وا ميسته. همچين كه قطار واستاد، بنده‌خدا يك نارنجك درمياره، ميندازه زير قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار ميشن! خلاصه بنده‌خدا رو ميگيرن مي‌برن بازجويي، اونجا جناب بازجو بهش ميتوپه كه: مرتيكه خر! نه به اون لباس آتيش زدنت، نه به اون نارنجك انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! بنده‌خدا ميزنه زير گريه، ميگه: جناب سروان به خدا من از بچگي اين دهقان فداكار و حسين فهميده رو قاطي ميكردم!
6 - بنده‌خدا ميره خواستگاري، پدر عروس مي‌پرسه: شما خونه داريد؟ بنده‌خدا ميگه: والله خونه كه نه، ‌ولي بروبچه‌ها مكان زياد دارن!

7- جناب عشق‌مرام و دست‌ودلباز و ببم‌جان ميميرن، اون دنيا ميرن كارنامه اعمالشون رو ميگيرن، ميبينن بدجوري افتضاحه و اگه اين ريختي پيش بره هر سه تايي از قعر دوزخ سر در ميارن! خلاصه ميرن پيش جبرئيل و كلي پاچه خواري ميكنند كه بابا يك فرصت ديگه به ما بدين بلكه جبران كنيم و آخر مخ جبرئيل رو ميزنن و راضيش ميكنن كه يك فرصت ديگه بهشون بده، منتها با يك شرط و اون اينكه اگه اينبار يك دفعه آقاي عشق‌مرام خانوم بازي كنه، دست‌ودلباز دنبال پول باشه يا ببم‌جان قزويني بازي در بياره، درجا سنگ ميشه و صاف از ته جهنم سر در مياره! خلاصه سه تايي برميگردن رو زمين و خوشحال و خندان داشتن ميرفتن كه يهو چشم آقاي عشق‌مرام ميخوره به يك خانم‌ اساسي و هرچي ميخواد جلوي خودشو بگيره نميشه و آخر ميره يك تيكه بهش ميندازه، تيكه انداختن همان و درجا سنگ شدن همان! ببم‌جان و دست‌ودلباز خوب حساب كار دستشون مياد، يك نگاه به هم ميكنند و راه ميافتند. يه‌خورده جلوتر دست‌ودلباز يك 100 تومني رو زمين ميبينه، هي با خودش چك و چونه ميزنه، آخر ميبينه راه نداره، خم ميشه ورش داره، يهو ببم‌جان ميگه: آي بالام‌جان! خدا ازت نگذره كه هم خودتو سنگ كردي و هم منو!

8- بنده‌خدا زنش حامله بوده، نگاه ميكنه به شكم زنش، ميگه: خانم جان اين چيه؟‌ ميگه: بچه‌ست. ميگه: دوستش داري؟ ميگه: آره خوب، معلومه. ميگه: پس چرا قورتش دادي؟!
9 - يه بابايي ميميره ميره اون دنيا. اونجا هر چي حساب كتاب ميكنن، ميبينن اين بابا كاراي خوب و بدش ميزون ميزونه و نه ميشه فرستادش جهنم،‌ نه ميشه فرستادش بهشت. ميرن پيش خدا،‌ ميگن چيكار كنيم؟‌ خدا بهشون ميگه: ‌اشتباه ميكنين، من بنده خودم رو ميشناسم، يه بار ديگه حساب كنين. خلاصه اونقدر ميگردن،‌ تا بالاخره گوشه پرونده‌اش يه پنجاه تومني پيدا ميكنن، كه يارو يك بار داده بوده به گدا، سرهمون ميفرستنش بهشت. يارو ميره بهشت، روز اول ميگه:‌ كجاست اون ميوه‌هاي بهشتي؟! درجا يك فرشته ظاهر ميشه، مي‌بردش دم ميوه‌ها، يارو كلي حال ميكنه. روز دوم ميگه:‌ كجاست اون نهرهاي شراب؟! باز يك فرشته ظاهر ميشه ميبردش دم نهرهاي شراب، خلاصه يارو يك روز هم اينجوري حال ميكنه،‌ روز سوم ميگه: خوب راستي اين حوري‌هاي بهشتي كجان ما يه حالي بكنيم؟! يه دفعه يه صدايي مياد: مرتيكه! پنجاه تومن دادي ميخواي حوري هم ...؟!
10- یارو میره دکتر میگه : من شبها خواب میبینم که با خرها فوتبال بازی میکنم دکتر یه نسخه براش میپیچه میگه این قرص ها رو بخور . یارو میگه اگه میشه از فردا بخورم چون امشب فیناله .
11- حاج اقا قرائتي: دختر خوب دختريه که دوست چي.......؟ نشه . دوست شد چي.........؟ پارتي نره . پارتي رفت چي.......؟ بوس نده. بوس داد چي......؟ يه صلوات بفرستين .
12- تابلوهاي بين راهي در 5 کيلومتري شهرها... قم : لطفاً با وضو وارد شويد!... قزوين: لطفاً با رکو وارد شويد!... رشت: از غيرت خود بکاهيد!... آبادن: پاريس 5 کيلومتر!... تبريز: پايان تمام محدوديته.
13- یه روز یه میخه میفته تو آب، زنگ میزنه ... درمیره.

14-روزي به سحر دختري از خواب به پا خواست با پودر وكرم صورت خود را بياراست و اندر جلوي اينه استاد و چنين گفت امروز دگر بردن دلها همه با ماست ناگه ز سر كوچه بديد سخت جواني بر او نظر انداخت چه از چپ و چه از راست چون نيك نظر كرد پسر خاله ي خود ديد گفتا ز كه ناليم كه از ماست كه بر ماست
 

داستان حمام
ساعت: 4 بعدازظهر
1- لباساشو درمياره، رنگ روشنها رو تو يه سبد و تيرهها رو تو يكي ديگه ميگذاره.
2- در حموم رو از تو قفل ميكنه، جلوي آينه ميايسته، شكمش رو كه تمام مدت داده بود تو، ميده بيرون و شروع ميكنه به غرغر و ايراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش.
3- در كمد رو باز ميكنه، انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت، مو، بدن، كف پا و... رو بيرون مياره و ميچينه رو لبه وان.
4- موهاش رو با شامپوي نارگيلي تقويت كننده، پرپشت كننده، براق كننده و... ميشوه و هفده دقيقه ماساژ ميده.
5- يكبار ديگه با همون شامپو موهاشو ميشوره.
6- نرم كننده معطر پرتقالي رو به موهاش ميماله تا 60 ميشماره.
7- سي و پنج دقيقه زير دوش ميمونه. خوب آخه بايد خيالش راحت بشه كه تمام مواد شيميايي از موهاش پاك شده وگرنه بعد از حموم موها وز ميكنه.
8- خمير ريش داداشي رو كش ميره و شيش كيلو خالي ميكنه رو ساق پا و دست و پشت لب. بعد يه تير برميداره و يا علي... آي!!!!
9- موهاش رو حسابي ميچلونه، جوله رو مثل عمامه ميپيچه دور سرش. تو آيينه خودشو ورانداز ميكنه. از اينكه در اثر كشش حوله، چشم و ابروش كشيده شده، احساس خوشگلي ميكنه و يه ماچ گنده واسه عكس خودش تو آيينه ميفرسته.
10- خوشحاليش زياد دوام نمياره، چون يه جوش سرسياه بي اجازه نوك دماغش سبز شده.
11- تمام نقاط بدنش رو معاينه ميكنه و با ناخن و موچين ميره به جنگ جوشها و موهاي زائد بيتربيت.
12- حولهاش رو ميپوشه و ميره به اتاقش. تمام بدنش رو با لوسيون چرب ميكنه.
13- چهل بار لباس ميپوشه و درمياره تا انتخاب كنه.
14- 48 دقيقه پشت ميز توالت ميشينه و آرايش ميكنه.
ساعت 8 شب.

15-ترکه ميره استاديوم، جاي اينکه فوتبال نگاه کنه مرتب سمت راست و چپ بالاي سرش رو با تعجب نگاه مي کرده! بهش ميگن: چرا فوتبال نگاه نميکني؟ ميگه: دنبال کلمه «زنده» ميگردم!
16-ااولي: «امروز سوار اتوبوس كه شدم، راننده طوري نگاهم كرد كه انگار بليت نداده ام.» دومي: «خب، تو چه كار كردي؟» اولي: «من هم طوري نگاهش كردم، انگار كه بليت دادهام.»

17-مثل چس بی صدا باش   مثل گوز پر هیاهو   مثل ان پر محتوا   مثل شاش یک رنگ   مثل شورت راز دار و مثل افتابه زرنگ
18- از یه جانبازی می پرسن چرا جانباز یک درصدی؟
- تو سنگر بودم یه خمپاره کنارم ترکید پشمام ریخت.
20-میدونی کی به همه محرمه؟
- سوپریه سره کوچتون چون به همه شیر میده. 
22-چمن زير پاتيم، حالا يه وقت خر نشي بخوريمون
! يه روز يه بچه به بابانوئل مسيج ميزنه و ميگه: Send me a Little Brother، بابانوئل هم براش در جواب ميزنه: Send me Your Mother
23-به رشتيه ميگن: تو خونه‌ات مردسالاريه يا زن‌سالاري؟ ميگه: هيچكدوم، تو خونه ما مردم‌سالاريه!

24-يه روز يه نفر از رفيقش سي‌دي ميگيره، مي‌بينه حسابي خش داره، ازش مي‌پرسه: چرا سي‌ديت اينقدر خش داره؟ رفيقش ميگه: آخه زير قسمتهاي مهمش خط كشيدم
25-قانون هفتاد و هفتم نیوتن:
در مورد ریدن رو جاذبه زمین خیلی حساب نکن
زورتو بزن...
26- تركه تو چشمش آشغال ميره، ساعت 9 شب واي ميسته دم در.
تركه رو بوس ميكنن، جو ميگيردش، حامله ميشه.
تركه خودشو به موش مردگي ميزنه، گربه ميخوردش.
به تركه ميگن بچه سزارين چيه؟ ميگه بچه به شرط چاقو.
كرم ابريشمه قرص اكس ميخوره، پليور ميبافه.
یه بچه تو قزوین گم میشه پلیس میگه:
از یابنده تقاضا میشه امشب رو که هیچ فردا بچه رو بما بده که ما پس فردا بدیم به خونوادش.
به تركه ميگن: سه تا اسم بگو كه آخرش الله داشته باشه، ميگه: ماشاءالله، يدالله، سيندرالله
تركه قهرمان شنا ميشه، ازش مي‌پرسند: شما از كجا شروع كرديد؟ ميگه: والله، از زمين خاكي
به لره ميگن: ميدوني داداشت اچ، آي، وي (ويروس ايدز) داره؟ ميگه: نه بابا، اون كه تا ديروز جي، ال، ايكس داشت!
تركه سوار يه خر بوده داشته مي‌رفته، يه نفر خيلي بهش نگاه مي‌كنه، تركه ميگه: چيه؟ تا حالا خر دوطبقه نديدي؟
لره ميره ليسانس بگيره كه خودشو جاي تركه جا بزنه
دو تا ماشين با هم تصادف مي‌كنند و دست بر قضا، يكيشون ترك بوده. افسر مياد و مي‌پرسه: كدومتون مقصر بوديد؟ تركه ميگه: والله من خواب بودم، نديدم مقصر كي بود!
رشتيه ميخواسته با رفيقاش شوخي شهرستاني كنه، ميره زن ايدزي مي‌گيره
حضرت آدم توي زندگيش يه روز ترك شد، اونم همون روزيه كه سيب رو خورد و گفت: عجب گيلاسيه!
تركها براي كمك به زلزله بم يه بازي فوتبال دوستانه ميزارن توي شهرشون البته با بليت رايگان!
تو يك رستوران فرانسوي يك سفيد پوست داشت سالاد ميخورد، يك سياه‌پوست آفريقايي وارد شد و سفارش جوجه داد و علاوه بر خود جوجه، تمام استخوانهاش را هم جويد! سفيد پوست با تمسخر گفت: در كشور شما سگها چه غذايي مي‌خورند؟ سياه پوست با خونسردي جواب داد: معمولا سالاد!
تركه رشته‌اش دامپروري بوده، روش نميشده به كسي بگه. يكي ازش مي‌پرسه: رشته‌ات چيه؟ ميگه: دامپيوتر، گرايش پشم افزار!
بچه يه تركه مي‌ترسيده سوار خر بشه، تركه بهش ميگه: بابا جون نترس، عموئه، سوار شو!
مگسه از زنش لب ميگيره و ميگه: عزيزم، مزه لبهاي تو برام از هر مدفوعي شيرين‌تره
پسره شلوارشو جلوي دختره ميكشه پايين و ميگه: از اينا داري؟ دختره شلوارشو ميكشه پايين و ميگه: مامانم گفته با اين ميتوني يه عالمه از اونا داشته باشي!


به رشتيه ميگن: چي شد كه به اين روز بدبختي افتادي؟ ميگه: تقصير من نيست، ميخواستم دكتر بشم نزاشت، ميخواستم مهندس بشم نزاشت، ميخواستم معلم بشم نزاشت، ميخواستم كارمند بشم نزاشت، ميخواستم كارگر بشم نزاشت! ميگن: كي نزاشت؟ ميگه: اين باسن گشادم!
قانون دهم نيوتن: اگر يك نفر ده برابر وزن خود به جسمي نيرو وارد كند حتما بادش با صداي بلند در مي‌رود
آگهي جوايز بانك‌هاي قزوين: هفت پسر هفت ساله براي هفت نفر، 14 پسر 14 ساله براي 14 نفر، كليد طلايي مهد كودك متعلق به چه كسي خواهد بود؟
توي قزوين پشت بچه‌ها نوشته: با نگاهي به آينده، درست مصرف كنيم
برق خونه تركه ميره، يه قابلمه بر مي‌داره و مي‌ره در خونه لره، ميگه: برق دارين؟ لره ميگه: الاغ، حداقل ظرف پلاستيكي مياوردي برق نگيردت!
تو خري، الاغي، شتري، گوسفندي، گورخري، عنتري، خرسي، بزي براي فروش نداري؟
به تركه ميگن: زنت چه شكليه؟ ميگه: جنيفر لوپز رو ديدي؟ دست به آب كن روش
اعضاي تيم منتخب قزوين: اليور كان، كان ناوارو، كاندلا، بيشكان، اوكان، كان بي ياسو، كانتونا، كانچيچ، كانو، كانيزارس، كانيگيا، سرمربي: محمد دادكان سه معجزه زنان: بدون علف شير مي‌دهند، يه تيكه گوشت بدون استخوان را سيخ مي‌كنند، بدون اينكه زخم بشوند خونريزي مي‌كنن
تركه ميره نماز جمعه، جو ميگيردش، موج مكزيكي مياد.
به تركه ميگن: ساعت چنده. بلد نبوده ميگه: بدو بدو ديرت شده.
اصفهانيه بيدار ميشه ميبينه زنش مرده. به دخترش ميگه: اختر ننت مرده. صبحونه واسه دو نفر درست كن.
تركه ادعاي پيغمبري ميكنه ميگن: يه معجزه بيار ميگه : "ق"
به تركه ميگن: تو نميخواي آخر آدم شي؟ ميگه: من از اين قرتي بازيها خوشم نمياد.
تركه اكس ميتركونه، فاز منفي ميگيره، فرداش ايگرگ ميزنه.
تركه برف پاكن ماشين رو ميزنه، هيپنوتيزم ميشه.
تركه ميميره، باباش رضايت نميده.
يه روز يه قورباغه قرص اکس ميخوره، تا شب کرال ميره.
تركه ميميره، روحش لاي پنكه سقفي گير ميكنه.
تركه يه سكه زير خاكي پيدا ميكنه، روش نوشته بوده تاريخ ضرب 200 سال قبل ميلاد.
آبادانيه ميگه: ديشب آبادان زلزله 11 ريشتري اومد. رفيقش ميگه: پس آبادان با خاك يكي شد؟ آبادانيه ميگه: به ولك، مگه بچه ها گذاشتن.
تركه ميخواسته زيردريايي غرق كنه، در ميزنه فرار ميكنه.
داريوش مياد ايران، ملت كلي تحويلش ميگيرن، داريوش حال ميكنه، ميگه چي واستون بخونم؟ تركه داد ميزنه: ابي بخون.
خارجيه داشته غرق ميشده داد ميزنه Help تركه ميگه: خاك تو سرت، اگه بجاي كلاس زبان ميرفتي كلاس شنا، غرق نميشدي.
تركه مياد تهران،‌يه دختر خوشگل ميبينه،‌ميگه:‌اين دوست دختر كه ميگن شمايي؟
ترياكيه پيغام‌گير ميخره، پيغامشو ميذاره: هَشتم... ولي خَشتَم.
تركه مي‌رسه، مي‌خورنش.
تركه ميخواسته دور كمرشو اندازه بگيره، خط كشو ميكنه تو نافش، ضرب در عدد 3.14 ميكنه.
اصفهانيه به شكمش ميگه: چقدر كار كنم تو بخوري؟ شكمش ميگه: ميخواي يه كم من كار منم تا تو بخوري؟
تركه ميگه: من ديگه سوتي نميدم. ميگن: از كِـي؟ ميگه: از هر كِـي. از همين كِـي.
تركه ميخواسته با دختر اسراييلي ازدواج كنه، به علامت اعتراض، سر سفره عقد حاضر نميشه.
تركه ميره بهشت، زير پاي مادر ها له ميشه.
ارمنيه رو ميبرن كلانتري، ميگه: واسه چي منو اوردين اينجا؟ ميگن: واسه عرق خوري. ميگه: پس بريز بخوريم.
يارو به دوستاش ميگه: يه زن گرفته م هولو. ولي كوفتتون شه.
يارو يك سكه ميندازه هوا، شير مياد، فرار ميكنه.
قزوينی ها اعتراض ميکنن اين چه الفبائيه که به ن ميگن نون اما به ک ميگن کاف؟
دو تا تركه با لگد ميزدن زير ناف هم. يكي ميگه: دردتون نميگيره؟ تركا ميگن: نه پوتين پامونه.
به تركه ميگن: ناف تهران كجاست؟ ميگه: يه كم بالاتر از برج ميلاد.
آفتاب پرسته ميره رو جعبه مداد رنگي، هنگ ميكنه.
از تركه ميپرسن به 5 تا دختر كه رو يه ميله نشسته ان چي ميگن؟ ميگه: يه سيخ جيگر.
به لره ميگن: دخترتو به كي دادي؟ ميگه: غريبه نيست. دامادمه.
تركه ريش بزي ميزاره. دچار بحران شخصيتي ميشه.
رشتيه زنشو كتك ميزنه. به جرم تخريب اموال عمومي ميگيرنش.
تركه دور خودش ميچرخه، هرز ميشه.
عربه ميره استاديوم وسط موج مكزيكي غرق ميشه
يه قورباغه با يه طوطي ازدواج ميكنه بچه شون ميشه قوطي
به تركه ميگن: جسم شفاف چيه؟ ميگه: جسمي كه از اين ورش اون ورش ديده شه. ميگن: مثال بزن: ميگه: نردبون.
تركه سيدي مي خره مي بينه وسطش سوراخه ميندازتش تو سطل آشغال.
روی بیلبورد زده سیو همان سیب است لره میگه: دروغ میگه من خوردم صابون بيد.
تركه فيلم جنگي ميديده، تموم كه ميشه سينه خيز ميره تلويزيونو خواموش كنه.
يه روز يه تركه مي افتد توي چاه ميگه: شانس اوردم تهش سوراخ نبود.
يه روز يه لره شكر مي خره براي اينكه مورچه نخوره روش مي نويسه نمك.
به لاك پشته ميگن: چرا نماز نميخوني؟ ميگه: آخه لاك دارم.
تركه از جهنم ميره دم در بهشت، ميگه: يخ دارين؟ ميگن: داريم نميديم! تركه ميگه: ايلده فردا صبح كه اومدين آب جوش بگيرين منم نميدم!
دختره به پسره ميگه: ميخواي جاييكه آمپول زدم رو ببيني؟ پسره ميگه: آره. دختره ميگه: همين تزريقاتي روبرو!
تركه داشته شناي قورباغه ميرفته، لك لك مياد مي‌خوردش.
لره قاضي ميشه بهش ميگن حكم كن، ميگه پيك!
تركه جونش به لبش ميرسه، تف مي‌كنه مي‌ميره.
لره تو قرعه كشي بانك شركت مي‌كنه، براش شيش ماه زندان در مياد.
تركه ميره خواستگاري، دختره سبيل داشته، بهش ميگه: چرا سبيل داري؟ دختره ميزنه زير گريه، تركه ميخواد دلداري بده ميگه: مرد كه گريه نمي‌كنه
بچه تركه از باباش ميپرسه: بابا، اگه يه بادي ازم در بره روزه‌ام باطل ميشه؟ باباش ميگه: اگه به قصد لذت باشه، آره
تركه ميره دستشويي، مگسها اذيتش مي‌كنند، عصباني ميشه داد ميزنه: شلوغ نكنيد، واسه بابام كه نمي... واسه شما مي‌...
قزوينيه داشته دنبال يه توپ مي‌رفته، بهش ميگن: چرا دنبال توپ مي‌ري؟ ميگه: آخه دنبال هر توپي يه بچه‌اي هست
يه روز دو تا ترك داشتن با لگد مي‌زدن توي عضو شريف همديگه! يكي از راه مي‌رسه ميگه: شما دو تا دردتون نميگيره؟ تركا ميگن: نه، پوتين پامونه!
قزوينيه يه گوني شلوار روي كولش بوده، كميته مي‌گيرتش و بهش ميگه: اينا چيه؟ قزوينيه مي‌گه: دفترچه خاطراتمه!
از تركه مي‌پرسند: مامانتو بيشتر دوست داري يا آبجيتو؟ ميگه: آبجيتو!
يه نفر تو كيش يه مار ماهي ميگيره، يه عربه تو امارات مي‌افته توي آب
پسره شلوارشو جلوي دختره ميكشه پايين و ميگه: از اينا داري؟ دختره شلوارشو ميكشه پايين و ميگه: مامانم گفته با اين ميتوني يه عالمه از اونا داشته باشي
به قزوينيه ميگن چه روزي رو از همه روزها بيشتر دوست داري؟ ميگه روزي رو كه دنيا كون‌فيكون ميشه
رشت زلزله مياد، رشتيه ميره بالاي سر جنازه زنش وميگه: فقط ديوار روت نخوابيده بود كه اونم خوابيد!


 بچه مثبته از لره میپرسه: آقا ببخشید... خیلی خیلی عذر میخوام..شرمنده.. روم به دیوار.. اسمتون چیه؟! لره شاکی میشه، میگه: ایجو که تو پرسیدی، اسمم انه!!!

 ترکه رفته بوده خواستگاری، بابای دختره ازش میپرسه: شما خونه دارین؟ ترکه میگه: ایلده خودم که خونه ندارم... ولی بر و بچه‌ها مکان زیاد دارن!!!

٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬

 بنده‌خدا ميره مسابقه بيست سوالي، رفقاش از پشت‌ صحنه بهش ميرسونن كه: جواب خياره، فقط تو زود نگو كه ضايع شه. خلاصه مسابقه شروع ميشه، بنده‌خدا ميپرسه: تو جيب جا ميگيره؟ ميگن: نه. بنده‌خدا ميگه: بابا اين عجب خيار گنده‌ايه!

 - ببم‌جان داشته بچه رو ...،‌ وسط كار يهو منكرات ميريزه،‌ اينم براي اينكه‌ صحنه‌سازي كنه،‌ به بچه ميگه بيا حالا تو منو ...، بچه هي داشته سعي ميكرده، نميتونسته، در همين حين افسره ميرسه، زيپ شلوارشو مي‌كشه پايين، ميگه: بالام‌جان بيا كنار، اين كارا بچه بازي نيست!

- بنده‌خدا ميره دكتر، ميگه: آقاي دكتر، اين ... ما چند وقته خيلي درد ميكنه! دكتره ناراحت ميشه، ميگه: عزيز من، اين چه طرز صحبت كردنه؟! آخه قباحت داره! نگو ...، بگو عضوم. بنده‌خدا يك نگاهي به دكتره ميكنه، ميگه: آقاي دكتر يك مرتبه بفرماييد كه ما دوساله تو كتابخونه محل ...يم ديگه!

- به يه بچه اوا ميگن ميخواي چي كاره بشي؟! ميگه: ميخوام فوتباليست شم. ميپرسن چرا؟ ميگه:‌ مي‌خوام توپ رو بر دارم همه رو دريبل كنم بزنم تو گل خودمون! ميگن: آخه واسه چي؟! ميگه: نميدوني چه حالي ميده يه استاديوم بگن: ... تو باسنت!

 - بنده‌خدا و خوش‌غيرت و جناب ولك نشسته بودن تو قايق و ...شون رو انداخته بودن تو آب، خوش‌غيرت ميگه: عجب آب سرديه! بنده‌خدا ميگه: عمقش هم زياده!! جناب ولك ميگه: ولك زمينش هم نفت داره!

- تو جبهه با رشتيه مصاحبه مي كنن،‌ ازش مي پرسن: شما اينجا تا حالا شاهد امداد غيبي هم بوديد؟‌ خوش‌غيرت ميگه:‌ اووو، فراوون! براي خودم هم پيش اومده! مصاحبه‌گره خوشحال ميشه، ميگه: ميشه براي بينندگان تعريف كنيد؟ خوش‌غيرت ميگه: والله من نمي‌دونم چه حكمتيه، من اينجا استمناء ميكنم،‌ خانم تو شهر خودمون حامله ميشه!
 - از بنده‌خدا ميپرسن شما همه‌تون اينقدر ساده‌اين؟ ميگه: نه بابا، راه‌راهمون تو آفريقاست!
 - بنده‌خدا ميخواسته تو يك اداره دولتي استخدام شه، ميبرنش گزينش. اونجا يارو ازش ميپرسه: شما وقتي ميخواين وارد مستراح شيد، با پاي راست وارد ميشيد يا با پاي چپ؟! بنده‌خدا هول ميشه، ميگه: ايلده شما منو استخدام كنيد، من با سر وارد

- سه تا پسره با هم كل گذاشته بودن، اولي ميگه: باباي من مهم‌ترين آدم مملكته. دوتاي ديگه ميپرسن: مگه بابات چيكاره‌س؟ ميگه: باباي من رئيس‌جمهوره. هر قانوني كه بخواد گذاشته بشه رو بايد اول باباي من امضا كنه. دومي ميگه: برو بابا حال نداري. باباي من عمري پوز باباي تورو ميزنه! اوليه ميگه: مگه بابات چيكاره‌س؟ پسره ميگه: باباي من نماينده مجلسه، تا باباي من راي نده، عمري قانوناي باباي تو تصويب نميشن. سومي برميگرده ميگه: باباهاي شما جلوي باباي من پشم هم نيستن! اون دو تا ميپرسن: مگه بابات چيكاره‌س؟ پسره ميگه: باباي من پاسبونه، جلوي خيابون واميسته، پونصدتومن ميگيره، دست به آب مي‌كنه به قانون باباهاي هردوتون!

- يه بنده خدا دو تا زن داشته. يك روز زن اولش زنگ ميزنه دفترش، با كلي ناز و اداي شوهر خفه كن ميگه: عزيزم، چرا يك سر به من نميزني؟! كلي خريد دارم. بدبخت شوهر هم ميگه: چشم خانوم، حتما يك سر ميام. هنوز گوشي رو نگذاشته بوده زمين كه زن دومش زنگ ميزنه و باز با همون تريپ عشوه ميگه: عزيزم چرا نمياي پيشم، مگه نميدوني مريض احوالم؟! و باز هم بنده‌خدا ميگه: چشم عزيزم، حتما ميام پيشت. خلاصه عصر ميشه و بنده خداي عزيز قصه ما اول ميره يك سر به زن اولش ميزنه و خلاصه يه خرده اوضاع گرمتر از معمول ميشه و كار به جاهاي باريك ميكشه. كارشون كه تموم ميشه، بنده خدا ميگه: خوب عزيزم پاشو بريم بزازي لباس بخريم، زنه هم كه مشكلش حل شده بوده ميگه: نه عزيزم باشه يك وقت ديگه. خلاصه بنده خداي نازنين قصه ما هم خداحافظي ميكنه و ميره سراغ زن دوم و خوب دور از ذهن نيست كه اونجا هم دكتربازي به جاهاي باريك ميكشه و جناب شوهر يك ربع تلنبه زدن پياده ميشه!! كارشون كه تموم ميشه، باز بنده خدا ميپرسه: عزيزم ميخواي بريم دكتر معاينت كنه؟ زنه هم ميگه: نه حالم الان بهتره، بعدا ميريم! بعد از پايان هر دو ماجرا، بنده خدا عضو شريفش رو در مياره و ميگه: گربان سنه سرافراز، هم دكتر سنه هم بزاز!
 - به بنده‌خدا ميگن چند تا بچه داري؟ ميگه 2 تا. مي‌پرسن: كدومش بزرگتره؟ ميگه: خوب معلومه ديگه، اوليش!‌
 - بچه مياد خونه، باباش ميبينه انگشت دستش همينطوري راست واستاده! ميگه: اين چه وضعيه؟ بچه ميگه: امروز تو آزمايشگاه داشتيم يه ماده شيميايي مي‌ساختيم، انگشتم خورد بهش، ازون موقع همين جور راست واستاده! باباهه ميگه: ببين باباجون، اگه فردا يه شيشه كوچولو از اون ماده برام بياري صد تومن بهت ميدم. بچه هم از خدا خواسته فردا يه شيشه از اون ماده بلند ميكنه و مياره براي باباش. قرار ميشه صد تومن رو فردا باباش بگذاره زير بالشش. خلاصه بچه فردا پاميشه، يك هزار تومني زير بالشش پيدا مي‌كنه! خوشحال ميره پيش باباش، ميگه: اين كه هزار تومنه؟ باباهه ميگه: صد تومنش رو من دادم، نهصد تومنش انعام مامانه!
ركه قوز داشته . ميميره . اعلاميه اش به ديوار نمي چسبه !
به تركه ميگن علي يارت ميگه: ما ياركشي كرديم يارخودت
غضنفر مي خواسته بره مسافرت، مي پرسن کجا ميري؟ ميگه اگه خدا قبول کنه، امام رضا بطلبه، ميرم کيش !!
غضنفر با نامزدش ميره كافي شاپ ، گارسون مياد ميگه : چي ميل داريد براتون بيارم؟ دختره ميگه: دوتا كافه گلاسه لطفاً. غضنفر با عجله ميگه: دوتا هم واسه من بيارين !
غضنفر با پسرش بانک مي زنن و فرار ميکنن ميرن داخل يه استاديوم شروع مي کنن دور زمين فوتبال دويدن، بعد از دو دور پليس مي رسه، پسره ميگه: بابا پليس‌ها رسيدن چي کار کنيم؟ غضنفر ميگه: نگران نباش اونا هنوز دو دور عقبن.
غضنفر با دوستش میرن در خونه یه تهرانی رو میزنن . از اونور در صدا میاد كیه؟ غضنفر میگه مویوم. دوستش میگه نگو مویوم بگو منم. غضنفر میگه اگه در رو باز كنه ببینه مویوم چی؟
چوپان دروغگو مي ميره . تو قبر ملائک ازش ميپرسن اسمت چيه؟ ميگه : دهقان فداكار .
يكي ميره بالا درخت چنار ... ميگن چي كار مي كني ... ميگه توت مي خورم ... مي گن الاغ اون درخت چناره . ميگه الاغ خودتي .. توت تو جیبمه !!
يه روز آدم خوارها یه نفر رو مي ندازنش تو ديگ آب جوش . ميبينند داره ‏ميخنده . ميگن : چرا ميخندي ؟ ميگه : ري.دم تو آشتون !!
از سر شماری میرن در خونه رشتیه . میگن چند نفرید ؟ زنه رشتیه سرشو میکنه بیرون : من مشکلی ندارم ، شما چند نفرید ؟
تو دنيا هر کسي از زندگيش به اندازه اي سهم مي بره که لياقتش رو داره نه به اندازه اي که آرزوش رو داره
تنها كساني كه ما را ميرنجانند ، عزيزاني هستند كه هميشه كوشيده ایم از ما نرنجند !!
مهربوني را وقتي ديدم که کودکي مي خواست اب شور دريا را با ابنبات کوچکش شيرين کند
يه روز وقتي به گل نيلوفر نگاه مي کردم ترس تموم وجودمو برداشت که شايد منم يه روزمثل گل نيلوفر تنها بشم! سريع از کنار مرداب دور شدم. حالا وقتي که ميبينم خودم مرداب شدم دنبال يه گل نيلوفر مي گردم که از تنهايي نميرم و حالا مي فهمم ... گل نيلوفر مغرور نيست اون خودشو وقف مرداب کرده...
روزي از گورستاني مي گذشتم روي تخته سنگي نوشته ای يافتم كه نوشته بود : " اگر جواني عاشق شد چه كند؟ " من هم زير آن نوشتم: " صبر " براي بار دوم كه از آنجا گذر كردم زير نوشته ي من كسي نوشته بود: " اگر صبر نداشته باشد چه كند؟ " من هم با بي حوصلگي نوشتم: "مرگ" براي بار سوم كه از آنجا عبور مي كردم انتظار داشتم زير نوشته من نوشته اي باشد اما زير تخته سنگ ، جواني را مرده يافتم !
عميق ترين درد در زندگي مردن نيست ، بلکه نداشتن کسي است که الفباي دوست داشتن را برايت تکرار کند، و تو از او رسم محبت بياموزي . عميق ترين درد در زندگي مردن نيست ، بلکه گذاشتن سدي در برابر روديست که از چشمانت جاريست. عميق ترين درد در زندگي مردن نيست ، بلکه پنهان کردن قلبي ست که به اسفناک ترين حالت شکسته شده . عميق ترين درد در زندگي مردن نيست ، بلکه نداشتن شانه هاي محکمي ست که بتواني به آن تکيه کني
سعي کن هميشه تنها باشي چون تنها به دنيا آمده اي و تنها مي ميري بگذار عظمت عشق را هيچ گاه درک نکني چون آنقدر عظيم است که تو را در زندگي نابود مي کند اما اگر عاشق شدي ... فقط يک نفر را دوست بدار بخند ، گريه کن و قدم بردار تنها براي يک نفر
ترکه با خدا قهر می کنه اول دفترش می نویسه به نام بعضی ها
ترکها سفینه میسازن برن خورشید . بهشون میگن ذوب میشید میگن فکر اونجاش رو هم کردیم . یه کاری می کنیم شب برسیم اونجا !!
ترکه صبح كه از خواب پا ميشه به زنش ميگه كه : ديشب كه پا شدم برم دستشويي تا دره دستشويي را باز كردم يه دفه چراغ روشن شد ترسيدم درا بستم گفتم مگه ميشه حتما كار جن بوده ! دوباره در را باز كردم چراغ روشن شد منم يه بسم ا... گفتم و رفتم كار ما كردم ... حرفاي ترکه كه تموم ميشه زنش ميگه خاك بر سرت پس بگو چرا يخچال خيس بود .
تركه يه جسد رو ميبره پزشك قانوني جواز دفن بگيره ميگن چي شد مرد ميگه سم خورده ميگن چرا صورتش زخميه ميگه آخه نمي خورد
به ترکه ميگن "تور" را تعريف كن؟
ميگه: تور مجموعه سوراخهايي هستند كه با طناف به هم وصل شده‌اند !!
سه تا قزويني ميرن حموم . بعد چند ساعت كه مي گذره نمي يان بيرون !صاحب حموم شك ميكنه ميره تو وقتي ميره مي بينه كه صابون افتاده رو زمين كسي جرات نداره دوللا بشه برداره !
آبادانيه ميگه : ديشب آبادان زلزله 11 ريشتري اومد. رفيقش ميگه: پس آبادان با خاك يكي شد ديگه ؟ آبادانیه ميگه : بع ، ولك ، مگه بچه ها گذاشتن !!
زن رشتيه يك گردنبند قشنگ انداخته بود گردنش. پسرش ازش پرسيد:مامان جان! گردنبند به اين قشنگي را بابا برات خريده؟ مادرش جواب داد: خفه شو پدر سوخته ... اگر به اميد بابات بودم الان تورا هم نداشتم
یه روز به یه لره می گن با درخت بید جمله بساز .
میگه:تو حیاط ما یه درخت بید بید.
میگن:بید نه و بود
میگه:تو حیاط ما یه درخت بود بید !
يه روز از يه شيرازي ميپرسن که راسته که شيرازي‌ها حرف دومشون هميشه فحشه؟ شيرازيه ميگه: کدوم بي‌شرفي اين حرف رو زده ؟!!
دختر و پسر جواني باهم توي پارک راه مي رفتند.دختر به پسر گفت عزيزم اگر اين درخت کاج مي توانست حرف بزند، درباره ما چه مي گفت؟ پسر: مي گفت من کاج نيستم، بلوطم احمق جان!
مي خواستي با آن دختر ازدواج کني چي شد؟
جواب رد داد. چون گفتم ليسانس بيکاري دارم.
خوب ، آدم عاقل! مي گفتي عمويم ميلياردر است!
اتفاقا گفتم! رفت با عموم ازدواج کرد.
"نخستین انسانی که به جای پرتاب سنگ، فحش داد، آغازگر تمدن بشری بوده است." «Sigmund Freu»
"اگر کودکی مان را روی زمین نگذرانده بودیم، هرگز نمی توانستیم زمین را دوست بداریم." «George Eliot»
"زندگی خیلی ساده است ، ولی ما اصرار داریم که آنرا دشوار سازیم." «کنفوسیوس»
"در واقع ما هرگز بزرگ نمی شویم ، فقط یاد می گیریم که در اجتماع چگونه رفتار کنیم". «Bryan White»
"کار کنيد تا همه غصه‌ها و پريشانيهای خود را فراموش کنيد." «گاليله»


مطالب مشابه :


نمونه شکواییه صدور چک بلامحل

موسسه حقوقی پیشگامان حقوقکده - نمونه شکواییه صدور چک بلامحل - انجام وکالت و ارایه خدمات




رأی شماره 497 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری

موسسه حقوقی پیشگامان حقوقکده - رأی شماره 497 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری - انجام وکالت و




اس م اس، حكايت ، مسج

نه بابا، اون كه تا ديروز جي، ال، ايكس داشت! آگهي جوايز بانك داريوش مياد ايران، ملت كلي




برچسب :