پرواز بر فراز کازرون 16

 

به نام خدا

              


قسمت شانزدهم          

 

                                                                                                              جزیره ی کیشدرخت ...جزیره ی کیش                              

..... ببینید روی میز صبحانه ی ما جای نشستن یک مگس هم نبود آخه سلف سرویس بود و ما هم جو گیر شده بودیم و تا دلتان بخواهد غذا را انبار کردیم ، از مرباها ، تخم مرغ های آب پز و نیمرو و نیم بند ، و تخم مرغ کالباس ، و پنیر های جور واجور ، و کره های مختلف ، و نان های باگت و لواش و بربری ، و اقسام آب میوه و آب پرتقال و ...
ولی  دریغ از یک  دبه ی آشکارده و یک پاتیل آش کازرونی !
که همسرم گفت یواش و کلاس داشته باش ، میز کناری فکر میکنم تهرونی باشن ضمنا با لهجه ی کازرونی هم حرف نزن آبرو مون میره !
گفتم همسر مهربان و ایرانی الاصل و تهرانی من اگر بر بنده خرده نمی گیرید و شماتتم نمیکنید و مرا در ردیف متحجرین و عقب افتاده ها و پشت کوهی ها به حساب نمی آوری و مرا متهم به برج سوخته ای یا شعاع سلطنه ایی نمکنید و سوابق میدان گازرایی و کوچه ی سنگ فرشی جنب میر عبدلله ایی یم را به جرائد نمی دهی ، به این گویش محلی صحبت کردن می افتخارم !
گفت : اول می افتخارم نیست و افتخار میکنم ، و دوم چرا اینقدر کتابی و لفظ قلم صحبت میکنی من گفتم با لهجه ی کازرونی حرف نزن و اینقدر اسم آش و آشکارده  ی کازرون را نیاور !
گفتم به چشم از این به بعد به آشکارده میگویم  سوپ محلی جو و سبزی کوهی کارده و به آش هم میگویم غذای آبکی همراه با حبوبات !!! 
و همسرم گفت مسخره بازی در نیار ، اینجا کازرون نیست که هر کاری دلت بخواد بکنی یا هر رفتاری که ازت سر بزنه کسی نباشه که  چیزی  بهت بگه ، یا تو خیابون و کوچه و بازار داد بزنی ، به اینجا میگن کیش ، جزیره ی کیش جایی که کلاس بالا ها میان ، فهمیدی ؟!!!
در همین هنگام میز کناری ما از صبحانه خوردن دست کشیدند و به زبان بَرَه رِه ایی با هم حرف زدند !
گفتم بله قربان  خودم میدونم که :
خاک کیش دارای ساخت مرجانی است و با رنگ نقره فام در زیرآفتاب از درخشندگی خیره کننده ای برخوردار است . این ویژگی را بسیاری از سواحل دنیا که از ماسه خاکستری پوشیده شده اند ندارند ، کیش به نسبت وسعت خود دارای یکی از وسیع ترین ساحل هاست و در دنیا کمتر ساحلی را می توان یافت که در وسعت سواحل کیش قابل استفاده باشد و مسافران بتوانند با آرامش و دور از غوغاهای سواحل معروف در آن به استراحت بپردازند .

بازار کیشپاساژ کویتی هاجزیره ی کیش

ماهی ها و دیگر آبزیان موجود در سواحل کیش استثنایی ترین ویپگی این جزیره به شمار می روند. ماهی های تزیینی و بسیار زیبا که در آبهای حاشیه کیش غوطه ور هستند و وجودشان را از تماشاگران پنهان نمی کنند جاذبه استثنایی کیش به حساب می آیند و می توانند مسافران را ساعت ها سرگرم کنند . در عین حال مرغوب ترین ماهی های خوراکی کشور نیز از همین سواحل توسط شرکت صید کیش و بومیان ماهیگیر صید می شوند.
علاقه مندان به ماهیگیری می توانند در سواحل جنوبی و غربی جزیره به صید بپردازند.
نبودید تماشا کنید که آب و هوای کیش  با اشتهای بنده ساخته بود و نمی دانستم تخم مرغ را در چشمهایم کنم یا کره را روی موهایم بکشم یا پنیر را در دماغم کنم و جایی برای آب میوه خوردن نداشتم ، بچه ها هم که فقط به انواع و اقسام غذا ها نگاه میکردند و فکر میکنم معده اشان از این نوع خوراکی ها به تعجب افتاده بود آخه ما کازرونی ها فقط عادت داریم به خوردن صبحانه نان و چای و آش و آشکارده نه اینکه پنیر و دیگر لبنیات گران شده و توان خرید آنرا نداشته باشیم ، نه ، به دلیل اینکه به آن نوع صبحانه عادت کرده ایم و در ضمن من کازرونی عادت دارم که پولهایم را جمع کنم و در بانک بگذارم و نخورم و تفریح نروم و گردش نکنم و برای آیندگان میراث بگذارم و آیندگان هم چون پدرانشان ، اموالشان را برای آیندگانشان بگذارند و خود هیچ نصیبی از این همه رنج و تلاش و بدبختی و پول جمع کردن نبرند ، شاید هم امیدی به آینده نداریم و امنیت اقتصادی و رفاهی برای آینده در مخیله امان  نمی گنجد ، که اینگونه با حرص و ولع پول جمع میکنیم و از آن استفاده نمی کنیم !!!
مینی بوس هتل آمد تا مسافران را برای گردش به بیشابور و دریای پریشان و جاهای دیدنی شهر کازرون ببرد !
همسرم گفت تو عوض بشو نیستی و می ترسم تو کاخ سفید هم بروی باز دلت تو کازرون باشه !
گفتم خدا از زبونت بشنوه ، من اگه رفتم آمریکا پشت سرم هم نگاه نمی کنم حتی اگر بعدش تو انتخابات برج سوخته و فرماندهی اسبک چه رنگ هم رد صلاحیت بشم تازه شاید اگه برگشتم ، کازرونی ها بطرفم دمپایی پرتاب کنند نه بخاطر اینکه به آمریکا رفتم ، بخاطر اینکه میگویند مگر دیوانه ای که به کازرون برگشتی تا این همه مکافات و کمبود ها را ببینی و دوباره قطع درختان توسط اداره ی برق ، یا پرتاب آشغال از داخل ماشینها به طرف خیابان ، یا تجمع کارگران بیکار دور میدان مرکزی شهر با لباسهای ناهنجار ، یا راه بندان مصالح ساختمانی در نقاط مختلف شهر ، یا گودالهای سطح خیابانها یا  .... ؟
باز هم ما آخر از همه به مینی بوس رسیدیم و جا برای نشستن نبود البته اکثر مسافران بخاطر اینکه دفعه ی هزارم بود که به کیش می آمدند به سانت سانت مینی بوس آشنا بودند و تمام صندلی ها و جاهای ایستادنی را گرفته بودند و من و خانواده روی زاپاس مینی بوس و پای رکاب و رو یخچال نشستیم !
و از درون مینی بوس بیرون را بدلیل دیوار گوشتی که مسافران درست کرده بودند نمی دیدیم !
تا اینکه مینی بوس زد روی ترمز و زاپاس و یخچال و رکاب و مسافران دو سه متری جابجا شدند و بنده هم که کف مینی بوس روی دو پا نشسته بودم با سر رفتم تو شیشه ی جلو و فکر میکنم ضربه مغزی شدم !
چون وقتی پیاده شدم دیدم که تو ایران نیستم و در بلاد کفر به زمین نشسته ام و  دیدم که اسلام در خطره ، و شاید به خطر افتاده ، شاید هم می خواهد به خطر بیافتد ، چون با اینکه از بابت ضربه مغزی که شده بودم ستاره های  زیادی دور سرم میچرخید ولی خانم های رنگ و وارنگی هم می دیدم که در حال گذشتن از جلو چشمانم هستند که مو هایشان را پریشان کرده بودند و روی رو سری انداخته بودند آنهم چه پریشانی ، که تا سیریزجون و فامور هم ادامه داشت و چه لباسهایی به تن داشتند و چه شلوار هایی به پا ‍!!!
فکر میکنم مجمع تشخیص مصلحت نظام تشخیص داده که مصلحت اینه که  کیش تو ایران باشه و خودمختار ، ولی کازرون نه !
شاید هم شورای نگهبان یادش رفته که باید از کیش هم نگهبانی بده تا تهاجم فرهنگی بهش حمله نکنه یا اینکه تو فکر رد صلاحیت کیشی ها نیستند !!!
حالا فهمیدم چرا لوازم آرایشی تو کازرون گرونه چون همه ی واردات لوازم آرایشی تو همین کیش مصرف میشه و کیلو کیلو ماتیک ، ببخشید رژ لب و تُن تُن ریمل و سورمه و سرخاب و سفیداب و ...که همسرم چپ نگام کرد و من ادامه دادم سنگ پا و کیسه و برگ کنار ، نمی دونم تو کیش حمام عمومی هست یا نه ؟
و ادامه دادم که یادش بخیر حمام های عمومی شهر و خزینه های آب که پر از میکروبهای اندازه ی کلاغ بود ولی آب خزینه را غر غره میکردیم و میکروب و ویروس لای دندانهایمان گیر میکرد ولی خبری از ایدز و آبولا و هپاتیت و همو فیلی ... نبود !!!
تازه اون موقع بدلیل رعایت بهداشت و سلامتی کمی از آب خزینه را می خوردیم ! و حالا فقط دو حمام قدیمی در سطح شهر به این بزرگی هست که آنهم بدلیل بالا رفتن کلاس مردم که توی هر اطاق منزل یک حمام و دستشویی و توالت فرنگی هست ، این گرمابه های قدیمی از رونق افتاده و توریست ها و گردشگرها و سیاح ها و مسافران نوروزی که به این شهر سرازیر میشوند بدلیل نبودن هتل برای استراحت و استحمام به اجبار به بوشهر می روند و خود را به دریا می اندازند !
هم از دست شهر کازرون ! و هم برای استحمام و شنا و هم برای سیاحت ، پس نتیجه میگیریم که نقطه سر خط .
بعله ، یکی از دلائلی که توریست ها و گردشگران و سیاحتگران به کازرون نمی آیند نبودن گرمابه های عمومی در سطح شهر است  !!! 

عجب جزیره ایی این همه مدت ما کجا بودیم چرا اینجا را دور کشف کردیم !

از تاريخ كيش در زمان پيش از اسلام اطلاعات دقيقي در دست نيست . تنها منبع قابل اعتبار در اين زمينه نوشته هاي «نيارخوس» درياسالار يوناني است كه در سال 325 قبل از ميلاد به فرمان اسكندر مامور شد سفري اكتشافي را در سواحل درياي عمان و خليج فارس انجام دهد.
نوشته هاي نيارخوس دلالت برآن مي كند كه وي جزيره كيش يا «اراراكتا» را در قرن چهارم پيش ازميلاد مورد بازديد قرار داده است. مشخصاتي كه وي ارايه مي دهد با مشخصات جزيره كيش انطباق دارد. به طوري كه نيارخوس مي نويسد در اين جزيره بوستان‌ها و نخلستان‌هاي فراواني وجود داشته است. در دوره هخامنشيان كيش مركز عمده صيد مرواريد بين النهرين و هندوستان بود و بازرگانان بزرگ دنيا به اين جزيره رفت و آمد داشتند .
هنوز دوران سرم به دور بدنم بر مدار تعجب می گشت و هاج و واج و گیج و مبهوت به طرفین نگاه میکردم و خانواده را می دیدم که هیجان زده نمی دانستند به چه سمتی حرکت کنند و من یک عکس با موبایل می گرفتم و یک سکانس با دوربینم فیلم بر می داشتم و دو سه تا عکس با دوربین  ZENET روسی قدیمی یم میگرفتم .
گفتم روسی ، یادم به  گور باچف و  فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی افتاد و حالا هم تقسیمات کشوری خودمان و خراسان های جنوبی و شمالی و رضوی و به این فکر افتادم که اگه شهرستان کازرون از استان فارس جدا بشود و کازرون استان بشود ، مرکز شهر را کجا باید انتخاب کنیم ؟
آیا خشت باشد ، یا بالاده ، یا چنار شاهیجان ، یا خود کازرون ، البته نودان هم در فهرست مرکز استان کازرون  جا دارد و نظر مساعدی هم به ناصر آباد دارند !
و پس از استان شدن مشکل راه آهن مان هم حل میشود !
که همسرم دستم را گرفت و کشید و از وسط خیابان به کناری آورد و گفت گور پدر  گور باچف ، گور باچفت  چه قفلیه  ؟ شوروی کجاست ؟ ما تو کیش هستیم ، تو چرا از خراسان رضوی و مشهد داری حرف می زنی ؟ کدام گرمابه قراره مرکز استان کازرون بشه ؟ توالت فرنگی برای پذیرایی از توریست چیه ؟ راه آهن از کجای خزینه ی حمام رد میشه ؟ تو چکار به نماینده های خشتی یا نودانی یا ناصر آبادی داری ؟ و چرا اینقدر تو صورت مردم نگاه میکنی تا از نوع مصرف ریمل یا رژ لب اطلاعات بدست بیاری ؟
چکار به روسری زن و دخترای مردم داری ؟ و ادامه داد نترس اسلام با این چیز ها به خطر نمی افته ، و این ما هستیم که برداشت غلطمون از اسلام باعث شده در نظر مردم بد جلوه کنه و گفت :
اسلام به ذات خود ندارد عیبی / هرچه عیب است در مسلمانی ماست

و چنان بنده را بطرف پیاده رو هل داد که  خورشید تعجبم بر مدار گردش گیجی سرم غروب کرد و ناگاه به هوش آمدم تا همسر عزیزم با این کارش جان مرا نجات داده بود البته نه از دست احکام سخت اسلام ، بلکه از جلو ماشینی که داشت بنده را زیر میگرفت !
و من گفتم.....


ادامه دارد


مطالب مشابه :


ساخت نخستین هتل 7 ستاره ایران باز هم گره خورد

به گزارش فارس،‌ نخستین هتل 7 هتل 7 ستاره اسپیناس در منطقه سعادتآباد تهران، هتل 7




نورپردازی نوین در اصفهان

اصفهان دارنده اولین هتل رامسر، هتل 7 ستاره اسپیناس در منطقه سعادتآباد تهران، هتل 7




سود هتل‌داران از حضور سران عضو جنبش عدم تعهد

حضور مهمانان در هتل‌های تهران متفاوت بود چنانکه به طور مثال هتل اسپیناس با سعادت آباد.




پرواز بر فراز کازرون 16

گنجینه ی سعادت مینی بوس هتل آمد تا مسافران را برای گردش نظر مساعدی هم به ناصر آباد




برچسب :