نقد مقاله حق وصبر ( يادداشتي درباره تغيير نام نام خلیج فارس به "خلیج اسلام" )

شبهه از سایت حق وصبر ناصرپورپیرارنویسنده ناصرپورپیرار دعواي مخرب و بي سرانجام « پان » ها - يادداشتي درباره تغيير نام خليج فارس

 

نزديك به چند دهه اي مي شود كه با اوج گيري ناسيوناليسم عربي از عهد جمال عبدالناصر، دعوايي مجعول و بي محتوا بر سر تغيير نام خليج فارس به خليج عربي ميان ناسيوناليست هاي عرب و ايراني، و بالطبع تا حدي در ميان برخي از مردم اين سرزمين ها در گرفته است كه هراز گاهي با يك بهانه تازه تجديد مي شود و موجي از عصبانيت سطحي و فاقد بنيان منطقي را در ميان روشنفكران ايران و كشور هاي عربي بر مي انگيزد. لازم به ذكر نيست كه بانيان و ادامه دهندگان اين دعوا در خطوط اصلي كساني جز ناسيوناليست هاي پان عرب و پان فارس، كه هر دو طيف در تعصب و نابخردي و تخريب روابط ميان كشورهاي همسايه به دليل تعصب هاي جاهلانه قومي و نژادي هيچ تفاوتي با هم ندارند، نيستند. طي روزهاي اخير اين دعواي اندكي كهنه و به طور كامل پوچ، بعد از چاپ نسخه جديد اطلس جغرافيايي جهان از سوي موسسه معروف نشنال جغرافي، كه در آن نام خليج عربي در داخل پرانتز در زير نام خليج فارس آمده است، شدتي دوباره يافته است تا بدان حد كه مخالفان اين اقدام در ايران هنوز هم بدون توجه به پاسخ منطقي و درست اين موسسه درباره اعتراض هاي طرح شده، كماكان با تحريف اصل ماجرا سخن از تغيير نام (!) از سوي موسسه مزبور به ميان مي آورند و به اين موضوع كه نام خليج عربي تنها در داخل پرانتز و در زير نام خليج فارس به عنوان اسم دوم ذكر شده است، غالبا اشاره اي ندارند ! و با هياهو اصرار دارند تا دايما از تغيير نام و نه ذكر نام دوم سخن بگويند!

اندكي خردمندي و تامل در بنيان اين مرافعه، بي نتيجه بودن و از آن بدتر مخرب بودن آن را به وضوح آشكار مي سازد؛ نخست آن كه درياها و اقيانوس هاي جهان در يك معناي كلي به تمام مردم جهان تعلق دارد و وجود يك نام خاص بر يك دريا در هيچ كجا دليل بر مالكيت سرزمين يا ملتي بر آن نيست. همچنان كه وجود نام اقيانوس هند بر روي اقيانوس مزبور به اين معنا نيست كه مثلا مالك آن اقيانوس هنديان هستند! دوم آن كه تمام درياها و اقيانوس هاي حهان به طور كلي و طبيعي از قديم ترين زمان شناخته شده داراي يك يا چند اسم گوناگون بوده اند كه اين اسامي غالبا از سوي ساكنان كنار آن ها گرفته شده است. همچون درياي خزر كه در طول تاريخ ايران اسامي گوناگوني نظير درياي مازندران،درياي گرگان،درياي قزوين ( كاسپين امروزي در زبان هاي انگليسي و ... ) و درياي خزر داشته است و جالب آن كه نام خزر از تركان يهودي خزر آمده اما با اين حال بدون هيچ اعتراضي از سوي ايرانيان استفاده مي شود. ( و البته در اين مورد تاثير يهوديان را بر فضاي فرهنگي ايران و تلاش آنان براي حفظ اين نام را نبايد ناديده گرفت.)خليج فارس نيز همچون ساير درياهاي جهان از قديم ترين ايام مشخص به دليل نزديكي به منطقه فارس و حاكميت سياسي مستقر در آن منطقه بدين اسم ناميده شده است.

تا آن جا كه به فارس گريان ايران مربوط مي شود سئوال اين جاست كه چرا در برابر تغيير نام درياي هرموز يا درياي مكران به نام درياي عمان و يا ناميده شدن درياي مازندران به نام درياي خزر اعتراضي نداشته و ندارند اما در برابر نام خليج فارس كه همچون درياي خزر بخش بيش تري از ساحل آن در اختيار كشور هاي همسايه ايران است، اين همه اعتراض و هياهو به راه مي اندازند؟! بي ترديد اگر بر درياي عمان و خزر هم نام فارس وجود مي داشت، به دليل حاكميت فارس گرايي بر فضاي فرهنگي ـــ سياسي ايران، هر گونه تلاشي و از سوي هر ملتي براي تغيير نام آن درياها با اعتراض وسيع اينان مواجه مي شد اما ظاهرا چون درياي مازندران و مكران نام فارس بر خود نداشتند، طبعا دليلي هم براي دفاع از اسامي متعلق به ساكنان مازندران و مكران از سوي فارس گرايان و فارس پرستان وجود نداشته است!

نكته سوم طرح سئوال درباره ريشه اين دعواي ساختگي و وارداتي است؛ بي گمان اين دعوا را مي توان بخشي از تبعات زيان آور و محتوم تفكرات پان گرايانه كه از سوي كشورهاي استعمار گر غربي به ذهن و انديشه روشنفكران كشورهاي خاورميانه تزريق شده اند، دانست. مي دانيم كه هدف اصلي تزريق چنين انديشه هايي از سوي استعمار گران ايجاد شكاف و دشمني ميان مردم منطقه بوده است و هم اينك مي بينيم كه آن ها در رسيدن به اهداف خود تا حد زيادي موفق بوده اند! زيرا صاحبان اين تفكرات همچنان بر طبل پان عربيسم و پان فارسيسم خود مي كوبند و با اصرار بر يك تغيير نام بي فايده و بي نتيجه، آگاهانه يا ناآگاهانه به توسعه و عميق كردن اين دشمني مي پردازند.

بي ترديد اعراب نيز مثل ايرانيان و ساير مردم دنيا حق دارند براي درياي همجوار خودشان نامي برگزينند و هيچ الزامي به تبعيت از نام گذاري ديگران ندارند. همچنان كه ايرانيان حق دارند به درياهاي پيرامون سرزمين شان نام خودشان را بدهند و آن را به كار برند. منتهي اصرار كنوني پان گرايانه ايرانيان و اعراب بر روي تغيير يك نام و يا حفظ آن و يا وادار كردن همديگر و ساير كشورهاي دنيا به استفاده از نام مورد نظر خود، هيچ گونه مبناي علمي،منطقي و ملي يا بين المللي ندارد و تنها مبتني است بر تعصب قومي و نژادي تحت عنوان ملي. ( كه با فرض ملي بودن آن باز هم نوعي تعصب است.) از آن مهم تر اين اصرار و نزاع فاقد هر نوع فايده و سرانجام ملي و سياسي است و از همه تاسف برانگيز تر نتيجه اي جز تخريب روابط سياسي ـــ فرهنگي مردم و كشورهاي منطقه ندارد. بنابراين با توجه به روند قوم گراي اين منازعه جا دارد روشنفكران پان عرب كشور هاي همسايه ايران از خود بپرسند كه از تحريك احساسات پان ايرانيست هاي همقطار خود در ايران چه هدفي را دنبال مي كنند و به فرض تغيير نام خليج فارس به خليج عربي به كدامين نتيجه يا سودي مي رسند؟ و نيز جا دارد تا مدعيان اين نزاع از هر دو سو از خود بپرسند كه چرا مردم پاكستان يا اندونزي يا استراليا بر سر تغيير نام اقيانوس هند به اقيانوس پاكستان يا اسامي ديگر با هم جدال نمي كنند؟

بي شك گفت و گو درباره تغيير نام خليج فارس در ميان كشورهاي منطقه، به زمان حاكميت يافتن خرد جمعي و ملي در ميان مردم اين كشورها موكول و ميسر است و لذا در شرايط كنوني هر نوع هياهو بر سر حفظ يا تغيير نام فعلي و وادار كردن ديگران به پيروي از خواسته هاي خود، ماحصلي جز ايجاد كينه و دشمني ميان همسايگان ندارد و نخواهد داشت. و اگر روزي قرار باشد تا خرد جمعي و ملي مردم كشورهاي منطقه در اين باره تصميم بگيرند و اگر بخواهند نامي مشترك براي اين خليج برگزينند، نام هاي همچون خليج شرق ميانه يا خليج خاورميانه يا خليج اسلامي اسامي عام و مشتركي خواهند بود.  

+ نوشته شده در چهارشنبه، 11 آذر، 1383 ساعت 10:11 توسط عارف گلسرخی

ارسال شده در پنجشنبه، ۱۲ آذر ماه ۱۳۸۳ ساعت ۱۰:۱۱ توسط مدیر سایت   http://w3.naria.ir/  
پاسخ ما: سلام
قطعا این کار یک تحریف بزرگ تاریخی و خیانتی نابخشودنی است. بنده ان شاء الله در صدد تدوین مقاله ای در این باره هستم و ثابت خواهم کرد که تمام علمای اسلام (از 1100 سال پیش تا دست کم 300 سال قبل)، در کتاب هایشان، از این دریا، با نام بحر فارس (دریای فارس) یا خلیج فارس یاد نموده اند.

اینکه می گویم، تمام علمای اسلام، حتی یک نفر هم استثنا ندارد! تمام علمای شیعه و سنی و مصری و لبنانی و عراقی و ایرانی و بحرینی و غیره و غیره، همگی بر این نام تاریخی و مسلم صحه گذاشته اند و شما از 300 سال تا 1100 سال قبل، حتی یک عالم نامدار و معتبر در جهان اسلام پیدا نمی کنید، که از این دریا با نام خلیج عربی یا بحر عرب یا بحر اسلام و مانند آن یاد کرده باشد! (اینکه می گویم 300 سال به قبل، برای اینست که ارزش هر سند تاریخی، به قدمت اوست لذا بنده بررسی متون اسلامی معتبر 300 به قبل را در دستور کار خود قرار داده ام.)

قطعا تغییر نام نامی خلیج و دریای همیشه فارس، تحریفی بزرگ و خیانتی آشکار در اسناد مسلم تاریخ و نوعی دهن کجی به تمام علمای پیشین اسلام است که حتی یک نفر در نام نامی بحر فارس (دریای فارس) و خلیج فارس اختلاف نظر ندارد!

همه این خیانتها، ترفندهای دشمنان اسلام است که می خواهند مسلمانان را به نام دین، به جان هم بیندازند و خود از آب گل آلود ماهی شومشان را بگیرند و بدبختانه، سردمداران کشورهایی که این توهم را در سر می پرورانند، خواسته یا ناخواسته، گول این بازی کهنه و پوسیده غربی را خورده و اسیر ترفند دشمن شده اند، و رولِ غربی را در زمین اسلامی بازی می کنند، و کارگردان این بازی نچسب هم کسی دیگر است!

در مورد ادعایی هم که این کاربر محترم اشاره داشتند و گفتند این نام یادآور نژاد بد قدیم است، عرض می کنم اولا نژاد ایرانی نژادی پاک و دارای تمدنی درخشان است و همین پاکی و آزادگی این نژاد بود که موجب شد ایران از همان صدر اسلام، به مرکز بزرگ تشیع و ارادت به خاندان پاک اهل بیت عصمت و طهارت بدل شود. دوم اینکه: نام ها، سابقه تاریخی دارند و هویت یک ملت را نشان می دهند. نام عزیز «ایران» یادآور تمدنی باسابقه و درخشان است که اصالت این ملت را نشان می دهد. نمی دانم چرا شما از کلمه فارسِ «دریای فارس»، تنها به یاد خسروپرویز و اشکانیان و هخامنشیان و جنگ های آنان می افتید، و به یاد بوعلی سینا و ابوریحان و خوارزمی و خواجه نصیر و امثال آن که زاده همین آب و خاک پاکند، نمی افتید؟! چرا از نام فارسِ «دریای فارس»، به یاد حدیث معروف پیامبر نیفتادید که خطاب به سلمان فارسی فرمود:

لو كان الدين معلقا بالثريا لتناوله رجال من ابناء الفارس
اگر دين (و در روايت ديگرى اگر علم) به ستاره ثريا بسته باشد و در آسمان ها قرار گيرد، مردانى از فارس آن را در اختيار خواهند گرفت‏ (تفسير نمونه، ج‏4، ص418)
برای اینکه شمه ای از اسناد این نام تاریخی و مسلم در متون معتبر و بزرگ اسلامی را ببینید، به لینک زیر مراجعه فرمایید. بنده اسنادی را ذکر کرده ام و ان شاء الله تکمیل خواهد شد:
خلیج فارس در بحار الانوار


مطالب مشابه :


تناقضات ناصر پورپیرار - بخش چهارم ( لباس پادشاهان ساسانی )

حق و صبر - پاسخ به ناصر ستون پیامهای خوانندگان وب لاگ حق وصبر يکشنبه 9 مهر1385 ساعت: 23:4.




نقد مقاله حق وصبر ( يادداشتي درباره تغيير نام نام خلیج فارس به "خلیج اسلام" )

شهر محمدرسول الله صلي الله عليه وسلم - نقد مقاله حق وصبر ( يادداشتي درباره تغيير نام نام خلیج




نقش ماهواره درپیشرفت وتخریب فرد وجامعه

مگر اینکه ایمان وعمل صالح وتوسل به حق وصبر داشته




حشر غلامان علی با علی

اهل حق آتش بیگی آن حضرت علي آنقدر زحمت كشيد ه وجهاد کرده و حدود ۲۵ سال سکوت وصبر نموده است




حق وباطل وشاخصه های آن

محلاتی ها - حق وباطل وشاخصه های آن - السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین - محلاتی ها




تفاوت حلم و صبر

معمولا در فارسی حلم وصبر را یکجور معنا می کنندو حضرت حق در موارد گوناگوني از صبر و




برچسب :