تاریخچه سواد آموزی در ایران 1 (قبل از انقلاب)

تاریخچه سواد آموزی در ایران

مساله مبارزه با بیسوادی و آموزش و پرورش کودکان و بزرگسالان بیسواد در ایران سالهاست که موضوع اساسی برنامه های مختلف بوده و دولتهای وقت آموزش سواد به آنها را یکی از اولویتهای برنامه های توسعه ملی خود اعلام کرده اند. آموختن علم در فرهنگ اسلامی ما نیز ریشه های قوی و محکمی دارد و به طرق مختلف بر آموزش و کسب آن تاکید شده است . تاریخ سواد آموزی در ایران نشان می دهد که از سالیان گذشته مساله تعلیمات اجباری و آموزش بزر گسالان تحت عناوین متعددی مطرح بوده است ولی به دلایل متعددی پیشرفت قابل ملاحظه ای در این مورد حاصل نشده است و سالیان متمادی با وجود صرف بودجه سنگین و بهره گیری از نیروی انسانی و امکانات مختلف ، نه تنها جهل و بیسوادی در جامعه ریشه کن نشده بلکه روز به روز بر تعداد افراد بیسواد جامعه نیز افزوده شده است . برای نمونه به برخی از این فعالیتها و برنامه ها، اشاره می شود.

 

الف - قبل از انقلاب

در کشور ما نیز آموزش بزرگسالان به قدمت تاریخ آموزش و پرورش است از همان ابتدای سکونت آریایی ها در ایران که به تشکیل حکومت و تربیت افراد مورد نیاز برای اداره این حکومت دست زده اند ، آموزش بزرگسالان نیز مطرح بوده است.

در ایران قبل از اسلام، آموزش و پرورش سخت طبقاتی بود و فقط عده محدود و خاصی از درباریان و اشراف زادگان از آن بهره مند بودند. می توان گفت که آموزش بزرگسالان در آن دوره بیشتر به تربیت جنگاوران و فرماندهان نظامی و تربیت رهبران مذهبی و دبیران درباری اختصاص داشت.

بعد از نفوذ اسلام و گسترش فرهنگ اسلامی در ایران ، محدودیّت های طبقاتی برای آموزش و پرورش از میان رفت و حتّی محدودیّت های سنتی با توجه به «ز گهواره تا گور دانش بجوی» و واجب بودن آموختن علم و دانش برای هر فرد مسلمان نیز از بین رفت. به طوری که در مراکز آموزشی، که بیشتر مساجد یا مدارس بودند شرط سنی برای استفاده از درس ها وجود نداشت. تمام این کوشش ها به صورت غیر رسمی و اغلب پراکنده انجام می شد.

پس از آشنایی ایرانیان با فرهنگ اروپائی و نفوذ آن به ایران ، قبول مسئولیّت دولت برای آموزش همگانی مردم، مطرح شد و ایجاد مدارس دولتی  مورد توجه قرار گرفت. در پی این تحوّل، موضوع آموزش بی سوادان بزرگسال نیز از سوی عدّه ای از علاقه مندان به گسترش فرهنگ و آموزش در میان مردم مطرح گردید. به طوری که نخستین کلاس اَکابر در سال 1286 در دبستان رحمت شیراز با کوشش و همّت جمعی از مشروطه خواهان تأسیس شد و مورد استقبال مردم واقع گردید.

چگونگی شکل گیری فعالیّت های سواد آموزی در طول قرن گذشته و قرن حاضر تاریخچه اجمالی این فعالیّت ها به طور فهرست وار ذکر می شود.

1- سال 1286 تشکیل کلاسهای اَکابر در شیراز به همّت مشروطه خواهان که این سرآغاز فعالیّت های سوادآموزی است.

2- سال 1288 تصویب آموزش اجباری همگانی برای کودکان هفت سال به بالا.

3- سال 1315 تصویب نظامنامه اَکابر مبنی بر تشکیل کلاس­های اَکابر در مدارس دولتی و موظف نمودن کارکنان بی سواد دولت و مؤسسات عمومی و پیشه وران جهت شرکت در این کلاس ها.

4- سال 1322 آغاز فعالیّت کلاس های اَکابر.

5- سال 1328 تأسیس اولین کلاس آموزش بزرگسالان در ورامین.

6- سال 1335 تجدید نظر در برنامه تعلیمات اساسی و ایجاد بنگاه عمران وزارت کشور و تهیه و تنظیم کتاب­های «همه با سواد شویم».

7- سال 1341 ایجاد سپاه دانش.

8- سال 1346 اجرای طرح تجربی سواد آموزی تابعی در اصفهان و دزفول.

9- سال 1355 ارائه و اجرای طرح جهاد ملّی سواد آموزی

 

1- تعلیمات اکابر

اولین سازمانی که به طور رسمی برای با سواد کردن بزرگسالان در ایران تاسیس شد اداره تعلیمات اکابر بود. این اداره از سال 1315 شروع به کار نمود و بر طبق قانون موظف شد که در تمام مدارس روزانه ، کلاسهای شبانه مخصوص با سواد کردن بزرگسالان دایر نماید . اداره تعلیمات اکابر یکی از ادارات وزارت معارف محسوب میشد که رئیس آن از طرف وزیر معارف انتخاب می شد. فعالیت کلاسهای اکابر تا شهریور ماه سال 1320 یعنی تا زمان سقوط رضاخان ادامه داشت و در این تاریخ کلاسها منحل شدند.

نخستین اقدام رسمی برای آموزش بزرگسالان و مبارزه با بی سوادی در ایران از سال 1315 آغاز گردید و در محل دبستان­های روزانه کلاس­هایی تحت عنوان «تعلیمات اَکابر» به صورت شبانه تشکیل شد.

اهداف تعلیمات اَکابر :

1- توسعه آموزش همگانی

2- رفع بی سوادی در کشور

3- تشکیل محالس پرورش افکار

برنامة تعلیمات اَکابر تا پایان شهریور ماه 1320 ادامه داشت و در طی پنج سال فعالیّت 467 هزارنفر در این کلاس ها شرکت کردند و با سواد شدند البتّه اسناد آماری وزارت آموزش و پرورش نشان می دهند که سال 1318 یعنی سال اوج فعالیّت های تعلیمات اَکابر نزدیک به 17 هزار نفر موفق به دریافت گواهی نامه شده بودند بنابراین می توان حدس زد که یا رقم 467 هزار ساختگی بوده و یا مربوط به کل تعداد ثبت نام کنندگان بوده نه مربوط به کسانی که گواهی نامه دریافت نموده اَند.

معایب عمده تعلیمات اکابر :

1- افراد با زور و اجبار در کلاس­های درس شرکت می کردند.

2- تخصیص اعتبار بر مبنای تعداد کلاس ها و افراد شرکت کننده بود بنابراین دادن آمارهای خلاف واقع معمول شد.

در سال 1335 نهضت جدیدی برای مبارزه با بی سوادی آغاز شد. کلیه معلمان آمادگی خود را برای شرکت در این جهاد مقدس اعلام نمودند و در کلاسهای شبانه افتخاراً تدریس کردند. علاوه بر وزارت فرهنگ که مأمور مبارزه با بی سوادی بود سازمان های دیگر نیز در این راه همکاری می کردند.

1- بنگاه عمران

2- بنیاد خاور نزدیک

3- ارتش

4- وزارت خانه های کار و کشاورزی

 

2- آموزش سالمندان

به دلیل وقوع جنگ جهانی و تحت شرایط سیاسی – اجتماعی موجود ، فعالیتهای سواد آموزی برای مدتی متوقف شد . اما در سال 1322 کلاسهای سواد آموزی بزرگسال تحت عنوان آموزش سالمندان کار خود را آغاز نمود . این کلاسها وابسته به وزارت آموزش و پرورش بود.

در فاصله سالهای 1320-1335 برداشت تازه ای از آموزش بزر گسالان تحت عنوان تعلیمات اساسی در جهان مورد توجه قرار گرفت . سازمان علمی ،فرهنگی ، تربیتی ملل متحد یعنی یونسکو بنیانگذار این تفکر بود و برای اولین برنامه ای آزمایشی را در کشورهای مصر ، هندوستان ، فیلیپین و مکزیک به اجرا در آورد .

دولت ایران در سال 1323 تصمیم گرفت این برنامه را مستقلا اجرا کند . از این رو هیاتی به هندوستان اعزام شد . پس از مراجعت این هیات و با استفاده از تجارب آنها برنامه ای به طور آزمایشی در چند استان کشور به مرحله اجرا گذاشته شد . برای اجرای این برنامه از هر استان چهار شهرستان و از هر شهرستان یک روستا در نظر گرفته شد . پس از انتخاب روستاهای مورد نظر افرادی با نام مربی تعلیمات اساسی از میان معلمان محلی هر استان انتخاب شدند تا پس از کار آموزی به روستاهای محل ماموریت خود بروند.

برنامه تعلیمات اساسی با توجه به هزینه سنگینی که در بر داشت ، در سال 1330 متوقف شد و اداره ان به بنگاه عمران وزارت کشور محول شد. در این ضمن بنیاد خاور نزدیک با استفاده از این فلسفه ، از سال 1328 فعالیتهای خود  را در منطقه ورامین آغاز کرد . این بنیاد آموزش خود را بر پایه آگاهیهای شغلی و اجتماعی بنا نهاد و هدفش این بود که از حدود خواندن و نوشتن فراتر رود و به رشد آگاهی مردم در زمینه بهداشت و تندرستی، کشاورزی، خانه داری ، تربیت کودک و صنایع دستی بپردازد. اگر چه این اهداف به نتیجه نرسید و در عمل ، این برنامه نیز تنها به سواد آموزی بیسوادن پرداخت ، ولی حداقل برای اولین بار آموزش بزرگسالان به مفهوم واقعی خود نزدیک شد . اجرای این برنا مه هزینه سنگینی داشت و گسترش آن در همه مناطق امکان پذیر نبود.

 

3- آموزش بزر گسالان

آموزش بزرگسالان سومین سازمان رسمی وابسته به دولت بود که مسئولیت سواد آموزی بزرگسالان را در ایران به عهده گرفت . فعالیت کلاسهای آموزش بزر گسالان در سال 1335 با استفاده از تجارب گذشته از سر گرفته شد. در این دوره علاوه بر وزارت فرهنگ که اجرای برنامه های آموزش بزرگسالان را به عهده داشت ، وزارت خانه های دیگری مثل کشاورزی ، کار ، جنگ و سازمانهایی از قبیل بنیاد خاور نزدیک ، اداره کل امور اجتماعی و عمران روستایی ، ارتش ، بانک عمران و سازمان پیشاهنگی نیز در امر سواد آموزی بزرگسالان مشارکت داشتند. تا این زمان غیر از کلاسهای شبانه که در دبستانها تشکیل شده بود ، در کارخانه های دولتی، آسایشگاهها و بیمارستانها ، واحدهای ارتش و شهربانی نیز کلاسهای سواد آموزی بزر گسالان، با اعتبار سازمانهای مذکور و نظارت وزارت فرهنگ تشکیل شد. بر اساس سرشماری سال 1335 کل جمعیت ایران 19 میلیون نفر بود. و جمعیت ده ساله به بالا 031/ 784/12 نفر تعیین شد که حدود 2 میلیون نفر از آنها خود را با سواد معرفی کرده بودند . با توجه به این ارقام میزان با سوادی در کل جمعیت ده ساله و بالاتر 9/14 درصد بود 3/33 درصد از مردم شهری و 6 درصد از افراد روستایی و عشایری کشور با سواد بودند. البته این آمار نمی تواند دقیق و گویا باشد . زیرا معیار با سواد بودن  در این سرشماری اظهارات لفظی افراد بود. و معیار دقیقی که در سراسر کشور و برای کلیه افراد یکنواخت باشد مورد استفاده قرار نگرفت. با این همه همین آمار غیر دقیق و ظاهری نشان می دهد که با وجود تمامی سازمانهایی که تاسیس یافته و کلاسهایی که تا آن زمان تشکیل شده بود ، هنوز حدود یازده میلیون نفر از افراد گروه سنی ده سال به بالا نتوانسته بودند از امکانات آموزشی رسمی بهره مند شوند.

کلاسهای آموزش بزرگسالان تا سال 1345 به کار خود ادامه داد اما به دلیل رشد سریع جمعیت و افزایش درصد بیسوادان جامعه نتوانست توفیق چندانی بدست اورد. طرح مساله بیسوادی ایران در سطح بین المللی ، و آشکار شدن عدم موفقیت برنامه های قبلی، لزوم اقدامات به ظاهر ابتکاری را مطرح ساخت .

تعلیمات اساسی :

پس از جنگ جهانی دوّم (1325 – 1320) یونسکو نتایجی را که از اجرای یک برنامه آزمایشی در کشورهای هندوستان، مصر، مکزیک و فیلیپین به دست آورده بود منتشر کرد و سعی کرد آن را در سایر کشورها تعمیم دهد این نتایج شامل برداشت جدیدی از آموزش بزرگسالان می شد که تحت عنوان «تعلیمات اساسی» (fundamental Education) مورد توجّه برخی از کشورها قرار گرفت. دولت ایران نیز در سال 1332 تصمیم گرفت این برنامه را در مناطق روستایی کشور اجرا کند بنابراین این برنامه به طور تجربی در چند استان به اجرا درآمد و 125 شهر و 730 روستا در استان های مختلف تحت پوشش این طرح قرار گرفتند و نزدیک به 30 هزار نفر از این برنامه استفاده کردند.

این برنامه به دلایل زیر نتوانست انتظارات مسئولان اجرایی را برآورده سازد :

1- عدم ایجاد آمادگی کافی در مردم برای قبول تغییرات

2-  عدم تناسب محتوای برنامه ها با ویژگی های زندگی روستاهای انتخاب شده

3- هزینه های سنگین این طرح

پس از ناکامی برنامه تعلیمات اساسی و توقف اجرای آن، با استفاده از تجارب بنیاد خاور نزدیک و بنگاه عمران تلاش تازه و دامنه داری برای هماهنگی و گسترش فعالیّت های مربوط به آموزش بزرگسالان آغاز شد و مقرّر شد که همه سازمان­هایی که به نحوی با بزرگسالان بی سواد سر و کار دارند با وزارت فرهنگ تشریک مساعی کنند و وزارت فرهنگ برای اولین بار یک برنامه پنج ساله برای آموزش بزرگسالان و مبارزه با بی سوادی تنظیم کرد.

اقدامات مفید در این برنامه :

1- تألیف کتاب «همه با سواد شویم»

2- تدوین جزوات سودمندی در زمینه های کشاورزی و صنایع روستایی

با توجّه به تبلیغاتی که برای تشویق بی سوادان به منظور شرکت در کلاس­های این برنامه انجام شده بود و طبق آماری که ایران در سال 1343 به کنگرة جهانی پیکار با بی سوادی ارائه کرد از سال 1334 تا سال 1343 بیش از 5/3 میلیون نفر از طریق این برنامه با سواد شده بودند.

 

 

4- سپاه دانش

تاریخچه سواد اموزی ایران نشان می دهد که با وجود تمام تلاشهای ظاهری و وضع قوانین و مفررات مختلف در زمینه سواد آموزی بزرگسالان در سال 1341 هنوز درصد زیادی از افراد که بالقوه می توانستند با سواد باشند از نعمت خواندن و نوشتن و کسب اگاهی محروم بودند. علی رغم کوششهای بسیاری که وزارت آموزش و پرورش برای تحت پوشش قرار دادن کودکان لازم التعلیم مبذول می داشت همه ساله بیش از دو میلیون کودک در سراسر کشور، به دلیل عدم وجود امکانات آموزشی و همچنین مسائل و مشکلات اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی نمیتوانستند به مدارس راه یافته و از آموزش و پرورش رسمی بهره مند شوند. بدین سبب در درون ارتش سپاه دانش برای سواد آموزی کودکان لازم التعلیم و بزرگسالان ، مخصوصا در مناطق دور افتاده که فاقد امکانات آموزشی بودند تاسیس شد. در این زمان دلایل متفاوتی برای تداوم مساله بیسوادی در جامعه بیان شد که اهم آنها وسعت کشور و پراکندگی جمعیت ، کثرت روستاها و عدم وجود راههای ارتباطی، فقر و کمبود در آمد روستائیان، کوچ نشینی عشایر ، کمبود نیروی انسانی کار آزموده ، تمرکز فعالیتها و خدمات اجتماعی و رفاهی در شهرها و مواردی از این قبیل بود .

از این رو در سال 1341 طرح سپاه دانش به اجرا در آمد . در آن زمان حدود 68 در صد جمعیت ایران روستا نشین بودند و نسبت بیسوادی در میان بزرگسالان ، بخصوص در مناطق دور افتاده ، گاه از 95 درصد نیز تجاوز می کرد . به این ترتیب مقرر شد بخشی از جوانان دیپلمه در دوره سربازی خود به با سواد کردن بیسوادان در روستاها بپردازند . برای تکمیل این طرح در سال1347 طرح مشابهی به نام قانون خدمات اجتماعی زنان به تصویب رسید . بر طبق این قانون زنان تحصیلکرده موظف بودند در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی کشور رسما مشارکت کنند و بخشی از برنامه های سواد آموزی به عهده آنان واگذار شد.

با وجود تمامی دانش ها تلاش ها و وضع قوانین و مقرّرات مختلف در زمینه سوادآموزی بزرگسالان، در سال 1341 هنوز درصد بالایی از افراد از نعمت خواندن و نوشتن محروم بودند. به این ترتیب «سپاه دانش» در دل ارتش برای سوادآموزی کودکان و بزرگسالان تأسیس شد.

دلایل متفاوتی برای وجود بی سوادی در جامعه وجود داشت که عبارتند از :

1- وسعت کشور و پراکندگی جمعیّت

2- کثرت روستاها و فقدان راه­های ارتباطی

3- فقر و کمبود درآمد روستائیان

4- کوچ نشینی عشایر

5- کمبود نیروی انسانی کار آزموده

6- تمرکز فعالیّت ها و خدمات رفاهی و اجتماعی در شهرها

با این طرح مقرّر شده عدّه ای از جوانان دیپلمه که دوره سربازی خود را می گذراندند، به با سواد کردن بی سوادان روستاها بپردازند.

برای تکمیل این طرح در سال 1347 طرح مشابهی به نام «قانون خدمات اجتماعی زنان» به تصویب رسید.

 

اهداف سپاه دانش :

1- ریشه کن ساختن بی سوادی در جامعه

2- افزایش سطح اطلاعات و آگاهی مردم نسبت به اُمور کشور

3- آگاه ساختن روستائیان به روش­های جدید کشاورزی

4- تشویق روستائیان به عمران و آبادی

5- تشویق روستائیان به استفاده از روش­های بهداشتی در زندگی

 

5- کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی

دو سال پس از تشکیل سپاه دانش یعنی در سال 1343، کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی تشکیل شد تا به امر سواد آموز ی بزرگسالان بپردازد. در این زمان، هنوز تعداد بیسوادان جامعه در میان طبقات محروم به طور اعم و در میان روستائیان به طور اخص زیاد بود. از این رو این سازمان تاسیس شد تا مسولیت از بین بردن بیسوادی را در میان اقشار مختلف جامعه به عهده داشته باشد .

در زمستان سال 1343 کمیته ای به نام کمیتة ملّی پیکار جهانی با بی سوادی تشکیل شد که اکثر شخصیّت های مملکتی در آن عضویت داشتند این کمیته هدف خود را به شرح زیر اعلام نمود : تعمیم آموزش و از بین بردن بی سوادی در ایران و استفاده از کلیه نیروها و منابع مالی و انسانی کشور در راه تعمیم این هدف.

وظایف و اختیارات کمیته ملّی پیکار جهانی با بی سوادی :

1- تشکیل کمیته های محلّی پیکار با بی سوادی

2- تشکیل کنفرانس ها و سمینارهای مربوط به پیکار با بی سوادی

3- همکاری با سازمان های یونسکو و سایر مراکز آموزش جهان

4- نظارت و بازرسی در حسن انجام کار

5- جلب اعتماد و همکاری عموم مردم در امر پیکار با بی سوادی

پس از تشکیل کمیته، منطقه قزوین برای اجرای یک طرح آزمایشی انتخاب و با استفاده از تجارب حاصله طرح پیکار عمومی با بی سوادی از اوایل سال 1346 در سراسر مملکت به اجرا درآمد و برای جلب بی سوادان به کلاس­های مبارزه با بی سوادی اقدامات زیر به عمل آمد.

1- استفاده از رادیو و تلویزیون و روزنامه و پوستر برای تشریح مزایای باسوادی.

2- تطبیق ساعات کار کلاس­ها با ساعات فراغت سوادآموزان.

3- استخدام پرستار برای نگهداری کودکانی که مادران آنها در کلاس شرکت می کنند.

4- ملزم کردن کارکنان بی سواد دولت به شرکت در کلاس­ها.

اقدامات کمیته پیکار جهانی با بی سوادی :

1-انتشار 13 کتاب برای نوآموزان

2-انتشار 4 کتاب تحت عنوان «بخوانیم و بهتر زندگی کنیم» برای فارغ التحصیلان

3-انتشار روزنامه ای تحت عنوان «روز نو» از شهریور 1347

4- تدوین کتاب­های خاص بزرگسالان در 3 نوع

الف- برای مناطق روستایی 

ب- برای مناطق شهری

ج- برای منطقه آذربایجان

علل عدم موفقیت کمیته ملّی پیکار جهانی بی سوادی :

1-برنامه ریزی نامطلوب

2-عدم انطباق طرح ها با نیازهای مناطق مختلف کشور و امکانات دستگاه­های اجرایی

3-ضعف نظارت و کنترل دقیق

4-نبودن یک نظام ارزشیابی علمی

به دلیل عدم موفقیّت برنامه های سوادآموزی و تحقّق نیافین اهداف، طرح های گوناگونی در این زمینه به اجرا درآمد. از سال 1350 فعالیّت های سوادآموزی عملاً به سازمان­ها و وزارت خانه های مختلف واگذار شد.

طرح هایی که در این دوره تصویب و به اجرا درآمدند عبارت بودند از :

1- طرح سوادآموزی کودکان واجب التعلیم

2- طرح سوادآموزی بزرگسالان

3- طرح سوادآموزی کارگران

4- طرح سوادآموزی زنان

5- طرح با سواد کردن افراد درنیروهای مسلح

6- طرح تربیت مأموران چند پیشه

7- طرح سوادآموزی حرفه ای

طرح سوادآموزی حرفه ای برای اولین بار در سال 1346 توسط آموزش و پرورش با همکاری یونسکو در شهرهای دزفول و اصفهان اجرا شد هدف این طرح آموزش سواد توأم با حرفه بزرگسالان و آماده کردن آنان جهت مشارکت مؤثر درفعالیّت های اجتماعی و اقتصادی کشور ذکر شده بود.

این طرح که یکی از پرخرج ترین طرح ها بود مرداد سال 1352 دوره آزمایش طرح سوادآموی حرفه ای به پایان رسید.

 

6- جهاد ملی سواد آموزی

در سال 1354 با توجه به کمبودها و نارساییها و عدم توفیق برنامه های سواد آموزی و اهمیت مساله بار دیگر موضوع سواد آموزی در جامعه مطرح شد. این بار فعالیتهای سواد اموزی در قالب کلماتی فریبنده تر مطرح شد . سازمان جهاد ملی سواد اموزی با برنامه ها و طرح جدیدی تشکیل شد. این طرح در واقع به دنبال بازتاب نارسائیهای سواد آموزی ایران در نشریات بین المللی و همچنین تعهداتی که ایران برای ریشه کن ساختن بیسوادی در چارچوب طرحهای آزمایشی یونسکو به عهده گرفته بود ارائه شد.

هدف این طرح که از سال 1355 به اجرا در آمد ریشه کن ساختن بیسوادی طی 11 سال یعنی تا سال 1366 در ایران بود. در طرح پیشنهادی بر تشکیل کلاسهای سواد آموزی با مشارکت همه اقشار مردم مخصوصا جوامع محلی و افراد بیسواد با در نظر گرفتن نیازهای مختلف آنان، برقراری نظام غیر متمرکز ، استفاده از باسوادان داوطلب خدمت و پیگیری و ارزشیابی دقیق فعالیتها تاکید بسیاری شد. در هدف این طرح علاوه بر بالا بودن درصد باسوادی ایجاد دگرگونی های مطلوب در زمینه های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور نیز ملحوظ شده بود.

در طرح جهاد ملی سواد آموزی قرار بود مناطق روستایی و جمعیت زنان، نوجوانان و نیروی انسانی شاغل از اولویت برخوردار باشند. علاوه بر این نظام مدیریت و سازماندهی این طرح ابتدا به صورت غیر متمرکز پیشنهاد شده بود ولی بعدا در عمل به صورت متمرکز اداره شد.

با اینکه در طرح جهاد ملی سواد آموزی کوشش فراوان شد تا مدیریت و سازماندهی سواد آموزی ، برنامه ها و شیوه کار بسیار سودمند و موثر باشد تا شکستها و ناکامیهای متعدد گذشته جبران شود، ولی اینکه در عمل نتوانست تعداد قابل ملاحظه ای از افراد بیسواد را تحت پوشش قرار دهد ، دلیل بارزی بر عدم موفقیت این طرح بود. طرح مذبور تا سقوط سلطنت شاهنشاهی در ایران ادامه یافت. در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با همه کوششی که به ظاهر در امر سوآد اموزی بزرگسالان انجام شده بود هنوز 70 درصد از افرادی که با لقوه می توانستند باسواد باشند از توانایی خواندن و نوشتن محروم بودند.

«جهاد ملّی سوادآموزی» آخرین سازمانی بود که قبل از انقلاب اسلامی در ایران تأسیس شد و مسئولیت با سواد کردن را بر عهده گرفت. این سازمان از سال 1354 فعالیّت خود را آغاز و تا سال 1357 به کار خود ادامه داد. هدف این طرح ریشه کن ساختن بی سوادی تا سال 1366 اعلام شد.

این سازمان همانند فعالیّت ها و برنامه های دیگر کشور تحت الشعاع رویدادهای انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت و به کلّی تعطیل شد.

نتیجه گیری :

بعد از سالها فعالیّت غیر رسمی و نزدیک به پنجاه سال فعالیّت رسمی در مورد مبارزه با بی سوادی موفقیّت چندانی به دست نیامد.

 

عوامل شکست برنامه های مبارزه با بی سوادی :

الف) عوامل برون سیستمی

ب) عوامل درون سیستمی

1-        وسعت کشور و پراکندگی جمعیّت.

2-        کثرت روستاهای کم جمعیّت.

3-        فقر و کمبود درآمد روستائیان.

4-        کوچ نشینی عشایر.

5-        کمبود نیروی انسانی کارآزموده.

6-        تفاوت فاحش زندگی در شهر و روستا.

7-        وجود روحیه قضا و قدری و اعتقاد به خرافات.

8-        تمرکز فعالیّت ها و خدمات رفاهی و درمانی در شهرها.

9-        وجود جو اختناق و استبداد که باعث واکنش منفی مردم شد.

1-        نداشتن اهداف منطبق با ویژگی­های اعتقادی و فرهنگی جامعه

2-        وجود فساد و تشریفات بی مورد اداری

3-        عدم توجّه به گسترش تعلیمات ابتدایی

4-        عدم توجّه به با سواد شدن زنان و دختران

5-        بی اعتنایی به مشارکت مردم

6-        نبودن یک نظام هماهنگ نظارت، کنترل و ارزشیابی

7-        عدم استفاده از طراحان آموزش ملّی

 

 

 

منبع:

بررسی مسائل و ارزیابی عملکرد سوادآموزی در ایران، سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۷۱.

 


مطالب مشابه :


نهضت سواد آموزی

نهضت سواد آموزی. چکیده. مسئله بی سوادی یکی از مهم ترین مسائل جامعه بشری است خصوصاٌ کشورهای




تاریخچه سواد آموزی در ایران 1 (قبل از انقلاب)

تاریخچه سواد آموزی در ایران. مساله مبارزه با بیسوادی و آموزش و پرورش کودکان و بزرگسالان




بیانات مقام معظم رهبری در جمع مسئولین نهضت سواد آموزی

سواد آموزی - بیانات مقام معظم رهبری در جمع مسئولین نهضت سواد آموزی - چالش های سوادآموزی در




تاریخچه سواد آموزی در ایران 2 (پس از انقلاب)

ب - در دوران پس از انقلاب. نهضت سواد آموزی. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در بهمن ماه 57




اساسنامه سازمان

اساسنامه نهضت سوادآموزی جمهوری اسلامی ایران. ماده 1 - نهضت سوادآموزی سازمانی است وابسته به




ساختارجدیدآموزشی نهضت سوادآموزی

نهضت سواد آموزی. ایران را سراسر مدرسه کنیم . ساختارجدیدآموزشی نهضت




17 شهریور (8سپتامبر)روز جهانی مبارزه با بی سوادی ........

سواد تنها خواندن و نوشتن نیست؛ بلکه احترام، فرصت و توسعه است. تاریخچه روز جهانی مبارزه با




سوادآموزی در گذر تاریخ؛ از «اکابر» تا «نهضت‌»

سواد آموزی - سوادآموزی در گذر تاریخ؛ از «اکابر» تا «نهضت‌» - - سواد آموزی




ضرورت و اهمیت آموزش بزرگسالان

سواد آموزی - ضرورت و اهمیت آموزش بزرگسالان - - سواد آموزی




برچسب :