نحوه نامگذاری روستاهای ترکمن


باز در ارتباط با الهام گیری از طبیعت و شرایط زیست محیطی نام حیواناتی چون قوچ، آرسلان( شیر)، قورت ( گرگ)، ییلغی (گله اسب )، مارال ( آهوی ماده)، کوشک ( بچه شتر)، سونا (مرغابی ماده) نیز به عنوان اسم برگزیده می شوند که انعکاسی از تمایل قلبی نامگذاران آن است. آنها با این تسمیه آرزو می کنند که نوزاد در اوصافی همچون قدرت، شهامت، زیرکی، چالاکی، وقار،‌ متانت و زیبایی هم ردیف حیوانی باشند که نام او را برگزیده اند.
آمال و آرزو های والدین به عنوان یکی از مهم ترین عوامل موثر بر امر نام گذاری، از حیطه اعمال وسیعی برخوردار است. باتیر به معنی باشهامت، بایار به معنی ارباب، سرور و آقا، مرگن به معنی تیرانداز ماهر و چیره دست، تایماز به معنی قرص و محکم و پابرجا. تعدادی از این اوصاف هستند که والدین با انتخاب آن مکنونات قلبی خود را در تجلی آن اوصاف در فرزندانشان نمایان می سازند. گاهی نیز اسامی منتخب بیانگر امید و آرزوهایی در خارج از شخصیت و وجود دارنده اسم است. دیده شده خانواده ای که عزیزی را به سفری دشوار و یا جنگ فرستاده، فرزند خود را امان گلدی، امان مراد، امان بی بی و ... نامیده و بدین وسیله آرزوی به سلامت برگشتن عزیز خود را آشکار ساخته است .
اوغل دوغدی، اوغل جمال، اوغل بخت و ... اسم هایی هستند که نامگذاران با انتخاب آن برای نوزاد دختر، تمایل و آرزوی خود را برای صاحب شدن به اولاد ذکور منعکس کرده اند. در نامگذاری روستاهای ترکمن نیز نماد های برگرفته از خصوصیات جغرافیای انسانی و طبیعی، بیشترین تاثیر را داشته است. در زمان های پیشتر که ساختار وابستگی های ایلی - طایفه ای خیلی به هم پیوسته تر از اکنون بود، نام های خود نمود یافته، ارتباطی مستقیم با ساختار تشکیلات قومی مردم اوبه (روستا ) داشت. در آن سالها هر اویماق با وابستگان خود چراگاه و حوزه زیست مستقلی داشت و هر زیستگاه به نام اوروغ (تیره) ساکنین و کوچندگان آن محل خوانده می شد. این نحوه نامگذاری پس از یکجا نشینی طوایف ترکمن نیز کاربری خود را حفظ کرد.
برخی از روستاهای تشکیل شده به شکل کنونی، نه به وسیله نام گذاری توسط فرد و یا گروه، بلکه به صورت تداوم استعمال بین الطوایفی، نام تیره (یا طایفه) ساکنین آن اوبه را به خود گرفته است. نام بسیاری از روستاهای صحرای ترکمن و جرگلان پیرو این قاعده هستند. روستاهای ایمر، کوچک، بهلکه، ‌یلمه،‌ یلغی، قرینجیک، کتوک، بدراق،‌ چاغر، ایگدیر، دیه جی، کم لر، آتالار، تکه لر، قوجق لار، توماچلار و ... تعدادی چند از آنهاست.
ناگفته نماند که وجه تسمیه بسیاری از تیره ها و طوایف ترکمن نیز خود برگرفته از خصوصیات انسانی و طبیعی زیستگاه (اوبه) و یا اعضای تشکیل دهنده آن بوده است و در این امر خصوصیات فردی بزرگان ایل، وابستگی های اقتصادی و یا محل زیستگاه (اوبه) آنها، تاثیر گذاری عمیقی داشته است. چنانچه ایمر به شخص بسیار نیکو و توانگر گفته می شود. کلته به معنای کوتاه قد، دیه جی به معنای شتردار، یلقی به معنی گله اسب، قره اینجیک به معنی ساق سیاه، ایگدیر به معنای بزرگی و مردانگی، بادراق به معنای پهلوان، تکه به معنی بُز نر و کتوک به معنی کنده درخت است که بحث درباره آن خود موضوع مقوله ای دیگر است. دراین راستا نام تعدادی از روستاهای ترکمن صحرا نیز از نام، اوصاف و یا مشخصه های بارز اولین ساکنان ویا بانیان آن نشات گرفته است.
به عنوان نمونه خوجه نپس یکی از تجار معتبر اواخر دوره قاجاریان است که در کرانه خاوری دریای خزر روابط تجاری خوبی با روسها داشت. قلیچ ایشان از خوانین برجسته گوگلان ها در اواخر دوره قاجاریان بوده است. سلاق نوری، سلاق غایب، سلاق تاچ محمد، قرینجیک قربان آخون، قرینجیک خوجه خان، قوچ مراد، کریم ایشان، هوزحاجی، امان قرجه، حاجی بالقان، اوراز آخون، جاللی آخون، اورکت حاجی، صوفی کم، نام برخی دیگر از این تیپ روستاهاست که با نام بانیان آن شناخته می شوند. نام اوبه های (و بعضا تیره های) قره باش، کوسه، کورشیخ، ترناقلی، چاریقلی، قولاق کسن نیز به احتمال قوی در ارتباط با اوصاف و مشخصه های بانیان این آبادی ها هستند. خصوصیات طبیعی زیستگاه نیز در نامگذاری (و یا نامگیری) اوبه تاثیر بسزایی داشته است. بسیاری از نام های زیبای اوبه های ترکمن انعکاسی از جغرافیای طبیعی زیستگاه است که در زیر به تعدادی از آنها اشاره می شود.

آق قلا
به معنی قلعه سفید نام این شهر برگرفته از قلعه ای سفید است که در زمان حکومت (آل زیار) در محل کنونی آق قلا ساخته شد و (اسپی دژ) نام گرفت. ترکمنان خصوصا بدنبال سلطه سلجوقیان، آن نواحی را به عنوان بخشی از چراگاه و زیستگاه خود مورد استفاده قرار دادند. بعدها طهماسب شاه صفوی در حاشیه رود گرگان در کناره خرابه های آن قلعه که احتمالا در یورش چنگیز و یا تیمور تخریب شده بود، قلعه دیگری بنا کرد که بعدها برای اسکان قاجاریان تخصیص داده شد. با آنکه نام مبارک آباد بر آن نهاده شده بود، می توان حدس زد که ترکمنان در آن تاریخ نیز نام آق قلا را بر آن ترجیح داده اند، چنانچه در مکاتبات دوره قاجاریان می بینیم که این نام رسمیت داشته است. در دوره پهلوی با وجود اعطای رسمی نام پهلوی دژ مردم آن مرز و بوم به جز مکاتبات رسمی هیچگاه این نام بی مسمای تحمیلی را به کار نبردند. کما اینکه بعد از انقلاب نیز نام آق قلا دوباره رسمیت یافت.

باش یوسقا
به برآمدگی خاکی روی قبرها یوسقا ( یوسکا) گفته می شود. در زمانهای قبل، ترکمنان بنا به باورهای خود آرامگاه بزرگان و شهیدان خود را مرتفع تر از بقیه می ساختند. بزرگی تپه های خاکی قبور، نشان از احترام و اعتبار شخص در بین مردم داشت.حفاری های باستان شناسی حکایت از این دارد که آرامگاه بزرگان ترکهای قبل از اسلام گاها اتاقی بوده است که شخص مرده را به همراه مقداری خوراکی، وسایل رزم و اسبش در آن می نهادند.
در باور ترکمنان، ریختن هفت بیل خاک بر روی قبور، یکی از آداب تدفین به شمار می آید. با این وصف تپه های بزرگ و بلند تشکیل شده در قبر بزرگان و شهدا را می توان در کثرت تعداد شرکت کننده در مراسم تدفین و بالطبع کثرت تعداد هفت بیل خاک ریخته شده بر روی قبر نیز توجیه کرد. آرمینیوس وامبری محقق مجاری، ضمن سیاحت در ترکستان به سال 1862 در خصوص مراسم خاکسپاری ترکمن ها چنین می نویسد: «وقتی که یکی از روسای برجسته یعنی کسی که به دریفت لقب باتر (دلاور) نائل شده باشد، بمیرد، رسم است که یک یسکا (تپه کوچک) روی قبرش برپا می کنند هر ترکمن باید با ریختن دست کم هفت پارو خاک در آن شرکت کند) نام روستای باش یوسقا نیز برگرفته از 5 یوسقای باستانی در نزدیکی روستاست.

سویجی وال
مترادف سویجی در زبان فارسی،شیرین است و وال به رودخانه اطلاق می شود. امروزه نیز شاخه ای از رود قره سو از شرق به جنوب روستای سویجی وال می گذرد؛ احتمالا نام روستا نیز در ارتباط با این رودخانه است.

امچلی
(امچه) به نوعی کنده درخت گفته می شود و (لی) پسوند نسبیت است. نام این روستا نیز به احتمال قوی برگرفته از پوشش گیاهی زیستگاه مردمان آن دیار است.

آق توقای
به فضاهای سبزی که در میدان های باز حاشیه برخی از رودها (بیشتر در سیلاب خور و یا بستر های پیشین رود ها در سطوحی ما بین بستر رود و زمین طبیعی جوار آن) تشکیل می شود و دارای بوته و درختچه و درختان کوچک است، توقای گفته می شود. و آق به معنای پاک و سفید است. روستای آق توقای از توابع مراوه تپه در حاشیه شمالی رود اترک تشکیل شده است.

دوزالوم
به معبر یا آبشخور رود و جایی که بتوان از رود گذر کرد و یا احشام را به آب داد الوم گفته می شود. دوز به دشت و صحرا اطلاق می شود. روستای دوز الوم در شمال دریاچه دانشمند و شرق رود اترک قرار دارد.

گلی داغ
کوه گلیداغ در شمال شرقی کلاله در فصولی از سال با نشاندن انواع گل های وحشی برگرده خود شکوه و زیبایی خاصی به خود می گیرد. روستای زیبای گلیداغ در دامنه این کوه پرگل جای گرفته است. نام روستای پالچوقلی نیز بدین منوال برگرفته از کوه پر گل پالچوقلی است.

چاپاقلی
چاپاق نام نوعی ماهی دریای خزر است. این روستا در ساحل دریای خزر مابین بندرترکمن و خوجه نفس جای گرفته است. چاپاق از صید های اصلی ساکنین آن به شمار می رود.

یلقی سورولن
یلقی سورولن به چراگاه و پرورشگاه گله های اسب اطلاق می شود. این روستا بر پهنه دشتی تماشایی با تپه ماهورهایی کم ارتفاع در شمال رشته کوه گلیداغ جای گرفته است.

آق امام
بقعه آق امام که از اماکن مقدس منطقه شمرده می شود در راس تپه ای در جنوب گنبد جای گرفته است. بعدها روستایی که در دامنه تپه تشکیل شده نیز به همین نام شهرت یافته است. این روستا با الهام از تیره و طایفه ساکنینش قزلجه آق امام نیز خوانده می شود. در باور ترکمنان قرنگکی امام، قزل امام و آق امام سه برادر هستند. قرنگکی امام همان امامزاده یحیی ابن زید در جنوب گنبد و قزل امام در قارری قالاری ترکمنستان به خاک سپرده شده است. بقعه آق امام را مقبره امامزاده محمد ابن زید می دانند.

اینچه برون
این روستا در شمال صحرای ترکمن در حاشیه جنوبی رودخانه اترک واقع شده است. بزرگان روستا وجه تسمیه آن را دماغه باریکی می دانند که رودخانه اترک در سالهای پرآب خود در شمال شرقی روستا پدیده می آورده، طوریکه گذر از رودخانه از این نقطه سهل تر از دیگر نقاط بوده است. «دماغه باریک (نازک)» برگردان فارسی اینچه برون است.

داشلی برون
به مفهوم دماغه سنگی، این روستا نیز در حاشیه جنوبی رود اترک وسعت یافته است. نام این روستا نیز نشات گرفته از جغرافیای طبیعی محل تشکیل روستا و احتمالا برگرفته از دماغه ای سنگی در مسیر گذر رود اترک در آن نواحی است.

حاجی قوشان
نام اصلی این روستا «آجی قوشان» است. امروزه نیز بسیاری از روستاییان آن را به این نام می خوانند. «آجی» به معنای تلخ و «قوشان» مشتتق از «قاوشماق» به مفهوم به هم رسیدن و واصل شدن است. رود فصلی «آجی کال» در اطراف این روستا به گرگان رود می پیوندد. (رودهایی که در گذشته به دریای خزر می ریخته در مسیر خود بستری با بریدگی هایی جوانب تشکیل داده اند که در محل «کال» نامیده می شود. این بستر که عموما مسیر رودهای فصلی منطقه است در روزهای مساعد پرآب از جنب و جوش و زیبایی خاصی برخوردار می گردد.)
وجه تسمیه روستای حاجی قاوشان نیز با ارتباط با تلافی و پیوند آجی کال با گرگان رود است. اطلاق نام روستای همسایه آن چای قوشان نیز محتملا بر همین منوال بوده است.

آرخ
اصل این کلمه آریق به معنای رود و نهر است که به آرخ تغییر شکل یافته است. نامگذاری این روستا می تواند در ارتباط با رودی باشد که روستا در حاشیه آن شکل گرفته است. روستای آرخ در امتداد گرگان رود وسعت یافته است. آریق در عین حال نام طایفه ای از ایل یمود «شاخه جعفربای» است.

قره سو
این نام به فارسی «سیاه آب» معنی می دهد. روستای قره سو در حاشیه رود قره سو در مدخل دریای خزر شکل گرفته است. روستای یللی چشمه، آق سو، آق چشمه نیز نام خود از رودهایی گرفته اند که در حاشیه آن وسعت یافته اند. این رودها از شعب فرعی رود گرگان و اترک هستند.

آق قایا
این روستا در شمال گنبدکاووس و حاشیه شمالی رودخانه گرگان جای گرفته است. قایا به دیواره جانبی رودهایی که در بستری پایین تر از سطح زمین مجاور جریان دارند اطلاق می شود و می توان آنرا به پرتگاه نیز ترجمه کرد. یارتی قایا یعنی نیم پرتگاه نام روستایی دیگری است که در حاشیه رود گرگان، در حد واسط تپه بی بی شیروان و سد وشمگیر احداث شده است. در سراسر دشت، تپه ماهورهای طبیعی و در برخی نقاط نیز تپه هایی که با خاکریزی دستی بوجود آمده اند دیده می شوند. این تپه های مصنوعی هریک نام خاصی دارند و به احتمال قوی در زمان قدیم وسیله ارتباطی و ارسال اخبار (به وسیله علامات و روشن کردن آتش بر فراز تپه ها) بوده است. بسیاری از این تپه ها نیز در امتداد دیوار دفاعی قزل آلانگ (سد اسکندر) قرار گرفته اند و بقایای قلعه ها و ساخلوهای نگهبانی دیوار است که در فواصل معین احداث شده اند.
معروف ترین تپه های باستانی صحرا عبارتند از: قره دفه، سالیان دفه، اوچ دفه، اوادن دفه، بی بی شیروان، یاریم دفه، گوبگ دفه. نام گیری برخی از آبادی های ترکمن صحرا نیز متاثر از این تپه ها است که در زیر به تعدادی از آنها اشاره ای می شود.

اوقی دفه
به معنی تپه خواب. این روستا در 5- 6 کیلومتری جنوب اینچه برون و در دامنه تپه ای کم ارتفاع شکل گرفته است. بیشتر چوپانانی که گله های خود را برای چرا بدانجا می آوردند، جهت سهولت در امر کنترل گله بالای آن تپه که بر اطراف احاطه کامل داشته می رفته اند. بنا به گفته برخی از ساکنین روستا، استراحت و خواب نیمروزی چوپانان نیز بر روی آن تپه انجام می گرفته و بدین ترتیب بوده که کم کم نام اوقی دفه (اوخی دفه) بین مردم مرسوم شده و بعدها روستایی که در دامنه آن تپه تشکیل شده نیز با آن خوانده شده است.

قوشه دفه
در زبان ترکمنی قوشه برای جفت و دوتایی ها استعمال می شود. روستای قوشه دفه در جنوب شرقی بخش مراوه دفه واقع شده است. وجه تسمیه روستا به مناسبت وجود دو تپه مصنوعی و مشابه باستانی کنار هم است که در دشتی وسیع و هموار سر به آسمان کشیده است. این تپه ها گویا روزگاری برج و باروهایی داشته که از آن برای دیدبانی استفاده می شده است. دورنمای زیبای روستای قوشه دفه در کنار تپه های دوقلوی باستانی، ذوق و قریحه هر بیننده ای را برمی انگیزد.

اوچ دفه
در حاشیه جنوبی رود گرگان سه تپه کم ارتفاع که در یک امتداد و با فاصله چند صد متر از یکدیگر قرار دارند روستایی شکل گرفته است که با الهام از آن سه تپه، اوچ دفه نام گرفت.

قاراول دفه
در 7- 8 کیلومتری شمال غرب گنبد واقع است. روستا در جوار تپه ای با همین نام شکل گرفته است از نام قاراول دفه چنین برمی آید که در مقطعی از زمان این تپه برای نگهبانی و دیدبانی استفاده می شده است.

بی بی شیروان
روستا در نزدیکی تپه بی بی شیروان جای دارد که به قولی به نام یکی از زنان انوشیروان، شاه ساسانی نامیده شده است. بسیاری از محققین احداث دیوار قزل آلانگ را به فیروز شاه ساسانی نسبت می دهند و اینکه تکمیل آن تا زمان انوشیروان طول کشیده است. باستان شناسان تپه بی بی شیروان را بقایای قلعه ای مستحکم بر روی این دیوار دفاعی می دانند.

یاسی دفه
برگردان فارسی نام روستا تپه پهن است. این روستا در نزدیکی تپه ای پهن و کم ارتفاع واقع شده است. این روستا در درشرق تپه بی بی شیروان و در امتداد دیوار قزل آلانگ قرار دارد.

یاریم دفه
این روستا در شمال شرقی گنبد و در شمال روستای حاجی قوشان قرار دارد و در حاشیه آجی کال وسعت یافته است. روستا نام خود را از نیم تپه نسبتا کوچکی که در حومه اش قرار دارد گرفته است احتمال می دهند بخشی از این تپه با جریان رود و سیلاب ها دچار آب شستگی شده باشد و نیم تپه بدین گونه شکل گرفته باشد.

گمش دفه
گمش دفه به تعبیر فارسی آن ( تپه نقره ای ) شمالی ترین و قدیمی ترین شهر کرانه حاوری دریای خزر در محدوده ایران است. دیوار باستانی قزل آلانگ از شمال شرقی گمش دفه شروع می شود و تا حوالی گلی داغ در شمال شرقی کلاله ادامه می یابد. این دیوار که تاریخ احداث آن به زمان شاهان ساسانی می رسد با آجرهای سرخ رنگ ساخته شده است و بدین جهت قزل آلانگ (دیوار سرخ) نامیده شده است. وجه تسمیه گمش دفه، وجود و یا باور مردم در وجود نقره و فلزات گرانبها در ارتباط با خرابه های این دیوار و تپه های اطراف آن می باشد.

پیر آغاچ
نام روستای پیر آغاچ برگرفته از درخت کهنسالی است که در آن ریشه دوانده و در نزد عوام از قداست خاصی برخوردار است. اینگونه درختان اصطلاحا (دیلگ آغاجی) نامیده می شوند. دیده شده که بر این باور محتاجان و دردمندان با بستن پارچه ای به شاخه های درخت برآورده شدن آرزو و نیاز خود را نذر کرده اند.

می بینیم که جغرافیای طبیعی زیستگاه در نامگذاری روستاهای ترکمن صحرا تاثیر عمیقی داشته است. این تاثیر در تسمیه تعداد دیگری از روستاها که در ذیل آمده نیز به زیبایی نمایان است: قوری چای: رود خشک، قره بولاغ: چشمه سیاه (کدر)، اینچه سویی: آب باریک، اوچ قویی: سه چاه، اگری بوغاز: تنگه کج (خمیده)، آق قامیش: نی سفید، یکه چنار: چنار تنها، دکیلی تاش: سنگ نشانده شده (کاشته شده)، تقر دفه: تپه صاف و بدون پوشش، قوش دفه: تپه پرندگان.
نام بخش اندکی از روستاها نیز به دنبال وقوع امری مهم و غیرمعمول شکل گرفته است. روستاهای یسیر گچن به معنی ( گذرگاه اسیر ) از توابع کلاله، شاه وردی به مفهوم (قدمگاه شاه) و شاه کسن به مفهوم (قتل گاه شاه) در جنوب رودخانه چندیر (خراسان) از این تیپ روستاها هستند.
ارم آباد در حومه گنبد را محل استقرار قشون روس تحت لوای (کمیسیون روس) در عصر قاجاریه (1320 ه.ق) و ارم را برگرفته از کلمه لاتین آرمی به مفهوم ارتش و قشون می دانند. در این راستا این نام یادآور خاطره ای ناخوشایند از آن دوران می باشد.

در بالا به نحوه تسمیه برخی شهر و روستاهای صحرای ترکمن اشاره شد. در ادامه جا دارد تا طی گریزی کوتاه به نامگذاری تحمیلی تعدادی از شهر و روستاهای صحرا پرداخته شود. این گونه نامگذاری ها تحت اراده خارجی و بدون در نظر گرفتن خواست و تمایل شهروندان آن صورت گرفته است.
در زمان حکومت پهلوی، در راستای سیاست نفی و اضمحلال فرهنگی اجتماعی اقلیتهای قومی، روند زدودن هر گونه آثار فرهنگی در صحرای ترکمن نمودی آشکار داشت. عکس العمل مردم در برابر اینگونه تهاجمات فرهنگی و اجتماعی، گاهی به شکل مقومت های فردی- گروهی و گاهی به گونه قیام های خود جوش بوده است. عکس العمل مردم در برابر کشف حجاب ممنوعیت استفاده از پوشش ها و مظاهر سنتی و ... از اینگونه مقاومت ها بوده است که حکومت را وادار به عقب نشینی در مقابل خواسته های خود ساخت.حکومت پهلوی در کنار این گونه فعالیت ها، اقداماتی برای تغییر ساختار و هویت ملی منطقه انجام داد در این راستا نام آق قلا را به پهلوی دژ تغییر داد. به جای نام زیبای گمش دفه کلمه بی معنی گمیشان را تحمیل کرد. کلمه بی مسمای بناور را جایگزین امچلی نمود. باش یوسقا را پنج پیکر نامید. آوادان دفه را به آبادان تپه تغییر داد. نام روستای سلاخ را به پاس خدمات سرتیپ زاهدی ملقب به بصیر دیوان که در زمان رضا پهلوی به دنبال سیاست سرکوب عشایر، روستا را به خاک و خون کشیده بود بصیرآباد نامید. در سال های بعد قلالار به قلعه ها و قره سو به سیاه آب تبدیل شد و یا حداقل چنین روندی دنبال شد. عکس العمل مردم در برابر اینگونه اعمال، در پیش گرفتن سیاست مقاومت منفی بود. به طوری که اینگونه تغییر نام ها از مرحله بودن بر روی کاغذ پا فراتر نگذاشت. جز در مکاتبات اداری- دولتی آق قلا هیچ وقت پهلوی دژ نشد. گمش دفه کماکان گمش دفه باقی ماند و مردم به جز در مواقع اجباری همچون مکاتبات اداری دولتی هیچگاه آن نام ها را به کار نبردند.
بعد از پیروزی انقلاب به علت حساسیت های ملزمه انقلاب نام پهلوی دژ به زباله دانی تاریخ افکنده شد و نام آق قلا بطور رسمی جای خود را بازیافت ولی در مورد دیگر نامها حساسیت های لازمه اعمال نشد کما اینکه ضرورت آن نیز کم کم به بوته فراموشی سپرده شد. با این وصف به رغم اینکه در این خصوص هیچ بحثی صورت نمی گیرد می توان به جرات گفت که اکثریت قریب به اتفاق مردم صحرا با اسامی جدید انس نگرفته اند. اسامی بناور، بصیرآباد، پنج پیکر، قلعه ها و ... جز در بین اهالی آن بلاد که به جهت برخی مکاتباتی اداری با آن آشنا شده اند، برای سایر مردم صحرا ناشناخته مانده اند و اینکه در آن مناطق نیز کماکان گومیشان نوشته می شود و گمش دفه خوانده می شود. بناور نوشته می شود، امچلی گفته می شود.
هدف حکومت پهلوی از تغییر نام شهرها و روستاها نفی و زدودن هویت فرهنگی ترکمانان صحرا بود. غافل از اینکه فرهنگ و آداب ترکمنی جزیی از گنجینه فرهنگی کشور پهناور ایران است و غنی بخش و زینت گر این مجموعه می باشد. فرهنگ ترکمنی در کنار دیگر فرهنگهای کرد، بلوچ، عرب، فارس و ترک و ... مجموعه چشمگیری را تشکیل می دهد که امثال آن در کمتر کشوری دیده می شود. این مجموعه گرانبهای فرهنگها، میراثی است که حفظ تک تک نمادهای آن امری ضروری است.
حال که به واسطه انقلاب، دیگر کاربری سیاست های پهلوی به پایان رسیده، شایسته است که به دوگانگی اسم ها نیز پایان داده شود و اسامی گمش دفه، امچلی، باش یوسقا و ... در متون و اوراق رسمی نیز به همان شکلی به کار روند که در محاورات و مکاتبات غیراداری معمول است.


برگرفته از مقاله عبدالیوسف آخوندنژاد


مطالب مشابه :


پیاده سازی سامانه اتوماسیون اداری (E-Org ) در شرکت پیراحفاری ایران

پیاده سازی سامانه اتوماسیون اداری ارسال تمامی مکاتبات مرتبط با این شرکت ملی حفاری




نمونه مکاتبه ناظر با مجری یا کارفرما در کارگاه ساختمانی (نمونه1)

دیوان عدالت اداری سامانه شرکت ملی گاز کد ملی و کد رهگیری سامانه ثبت




معدنکاران برای اخذ تسهیلات اکتشاف نگرانی نداشته باشند

7- شرکت در جشنواره ملی حرکت و و کاستن از حجم مکاتبات اداری حفاری در




عملکرد دو سالانه شورای اسلامی شهر ارومیه

هکذا برای انجام امور اداری شورا با شرکت های حفاری در شرکت ملی پخش




نمونه نظریه کارشناسی اختلاف کارفرما وپیمانکار

مربوط به حفاری و لوله گذاری اداری سامانه اینترنتی شرکت ملی گاز




نحوه نامگذاری روستاهای ترکمن

مردم داشت.حفاری های باستان و هویت ملی منطقه همچون مکاتبات اداری دولتی




اصول حاکم بر قراردادهای پیمانکاری دولتی

«ملیت و وابستگی ملی نباید مانع « کلیه مکاتبات، دعوتنامه ها را که در اثر حفاری و




برچسب :