گفت و گو با كاظم كريميان، شاعر معاصر؛

گفت و گو با كاظم كريميان، شاعر معاصر؛

چه كسي به اسب ها شليك مي كند

* نام؟

كاظم

* نام خانوادگي؟

كريميان

* سن؟

جزء رازهاي مگوست !

* شغل؟

 آزاد

* تحصيلات؟

 توقفي كوتاه در دانشكده بازرگاني (مديريت اداري )

* مهم ترين دغدغه شخصي ؟

كنار آمدن با بعضي كناره ها !

* مهم ترين دغدغه ادبي ؟

 بي باد شرطه و كشتي ي شكسته

* مهم ترين دغدغه اجتماعي ؟

حركت كردن روي چرخهاي كم باد .

* نگاهتان به دنياي اطراف؟

با هم ،همه ،ماييم

* يك تعبير از مقاومت شعر در برابر شما ؟

وقتي گاو "فعلو" يا حيله گر زير بار ، شانه خالي مي كند ،دمش را گاز مي گيرند و از او بار مي كشند .

* چگونه شاعر شديد ؟

شدني نيست ، بودني است .

* چرا شعر مي گوييد؟

وقت  و بي وقت يخه ام را مي چسبد .

* فرض كنيد 35 سال پيش براي اين گفتگو آمده ام ؟

يك لحظه تاخير كه تاسفي ندارد . در خدمت شما هستم .

* ميزان موفقيت شاعران مخالف با وزن و قافيه؟

به خصوص در يكي دو دهه اخير ،باوركردني نيست .

* تا به حال كسي شعرهايت را حفظ كرده ؟

علي اكبر سليمان پور داستان نويس ،پس از سه دهه كه مرا ديد ،يكي از شعرهايم را از حفظ خواند !

* مولانا در شعر به دنبال چه بود ؟

 تزريق معنويت به بدنه ي  جامعه ،وگاهي وقتها آموزه  هاي اخلاقي تا مثل كنيزك ، كسي دچار سپوختن و سوختن ناشيانه نشود !

* آيا شعر پارسال به درد امسال هم مي خورد ؟

چاي تازه دم ولب سوزش مي چسبد

* شاعري گفته  است وزن دست وپاي ما را براي بيان احساسهايمان مي بندد ؟

راست مي گويد سراغش نرود .

* وام هاي ادبي تان را پرداخت كرده ايد ؟

با چاپ كتاب "از فاصله " در آينده فكر نمي كنم يكي دو سفته بيشتر مانده باشد !

* مولوي شعر را "بد "مي داند ،دست كردن در شكمبه ي گوسفند ... يعني خودبين است ؟

نه  نظريه اي چند سويه است يكي هم تابعيت نفوذ "سوند" گونه شعر به لايه هاي زيرين جامعه و دستيابي به شرايطي - به گفته ايشان - كه دور از شان جامعه است در ضمن  اين روزها گذرش به خيابان "مولوي "نيافتاده تا بفهمد "سيرابي "پُرسي چند؟

* در اهواز "شعر رپ" خوانديد ؟

استارتش را آنجا زدم . دارم نحوه ي بهره گرايي از كارايي آن در شعر امروز را پياده مي كنم .

* چگونه مي شود شما را به اوج عصبانيت كشاند؟

سماجت مگسانه .

* پاسخ به دعوت ناگهاني شام يك شاعر ناشناس ؟

تصور بشقابي مملو از پلوي شعر ،روي سفره و نمكداني كه خالي از نمك است .

* اولين عشق و اينكه چند بار عاشق شده ايد ؟

بي عشق هرگز

*  تجربه اولين اندوه ؟

 بدرقه ي اولين كسي كه دوستش ميداشتم .

* مهم ترين دغدغه سالهاي جواني پول بوده يا معروفيت ؟

 هيچكدام، معروفيت با پاي خود به سراغم آمد بي آنكه جيبش خالي باشد .

* آخرين واژه خط خورده از دفتر ؟

اعتماد.

* پنج كتاب براي جزيره تنهايي ؟

آدمها و خرچنگها ،چه كسي به اسبها شليك مي كند ،قلعه حيوانات ،گفتاري درباره نقد،خاك بكر ازتور گينف...

* عزت ،يا آزادي كدام برتر است ؟

 نه عزت بدون آزادي و نه آزادي بدون عزت .

* چه قدر به اخلاق در شعر اعتقاد داريد ؟

مقوله شعر امروز و اخلاق متفاوت است . افلاطوني فكر نمي كنم .

* نظرتان راجع به سوررئال ؟

چناچه جذب بدنه شعر يا رمان بشود ،با شكلي زيبايي شناسانه مواجهه خواهيم شد .

* چه قدر به آراستگي ظاهر اهميت مي دهيد؟

 همان قدر كه به باطن

* صريح ترين جمله اي كه تا كنون شنيده ايد ؟

ما تيپت را دوست داريم .

* از كدام مهره ي شطرنج بيشتر خوشتان مي آيد ؟

پياده ها طلايه دار مرگ با سادگي و مظلوميت احمقانه !. تراژدي وحشتناكي است .

* مبهم ترين گوشه تاريخ ؟

بي تاريخي .

* بهترين شهر براي زندگي ؟

 اهواز ستيغ بلند ندارد - او محصور در سلسله جبال حصير آباد"

* تبديل همه عمرتان به يك بيت شعر ؟

 با -0- در نهايت

* آخرين باري كه از خودتان بدتان آمد ؟

موقعي بود كه حس كردم از خودم شكست خورده ام .

* يك تعريف صريح وكامل از شعر ؟

اگر چه شعر در تعريف خاصي نمي گنجد ،ولي به اختصار مي توان گفت : شعر فرايندي است از شرايط حاكم بر زيست انساني ،بدين نحو كه خود آگاه شاعر مواد خام شعر را از لايه هاي دروني و بيروني جامعه دريافت و به مكانيزم خلاق ذهن ،انتقال مي دهد .

 اين مكانيزم داده ها را در زماني نا محدود به صورت يك ساختار ،به شاعر باز پس مي دهد . بنابراين شعر شاعر ،به شكلي نماينده ذهنيت و بينش شاعرانه ي او نيز تلقي مي گردد . اين تعريف به نوعي با نظريات "ماكسول" همسويي نشان مي دهد .

* اولين نقدي كه خوانديد ؟

در ياد ندارم . ولي از دو دهه پيش ،ترجمه شده هاي تئوريك را ،در حد ضرورت و حوصله خوانده ام .

* كاظم كريميان ؟

همان محمد كاظم كريميان يا به قول دوستي "يك سامورايي تنها"

* بهترين نمونه عشق در ادبيات ؟

دستيابي به يك تصوير زيبايي شناسانه .

* سيروس رادمنش؟

قاتلي كه شاكي نداشت ،چون مقتول خود قاتل بود!

* هرمز علي پور ؟

برهنه پا تا سن پطرز بورك

* سيد علي صالحي؟

اصطلاح "گفتار" برگي برنده ،در آستين

* منوچهر آتشي ؟

سفير بي سفارت .

* شمسي پور محمدي ؟

تنها زن شاعري كه از هر مردي "مرد"تر است !

* علي بابا چاهي ؟

با صداقت است . گفتند آقاي بابا چاهي چهره ات چين وچروك برداشته ،پيرتر از آنچه سن داري مي نمايي ؟ گفت: علي عبد الرضايي روي صورتم ساختار شكني كرده است .

* نحوه نقد يك خودكار ؟

او با "آرتريت" انگشتان دست رابطه صميمانه اي دارد خصوصاًكه"بيك" هم باشد .

* خواهش كسي از شما براي نقد شعرش ؟

مي بايست شاعر ضعيفي باشد .

* شعر ميترائيك؟

نقب زدن به خوابگاههاي حافظه ي تاريخي .

* راست است كه با شاعر جماعت طرح دوستي نمي ريزيد ؟

احترام هر كس در جاي خود محفوظ ،ولي ميانشان چه اسبهاي چموشي كه پيدا نمي شود ؟ دليلش را از نيچه بپرسيد !

* درباره يك سوزن به خود،يك جوالدوز به ديگران چه نظري داريد ؟

"سعدي خط سبز دولت دارد "...

* و اينكه هيچ بقالي نمي گويد ماست من ترش است ؟

شيوه ي كا ر سياستمداراني است كه علاقه شديدي به "عسل "دارند .!

* نداي بهبهان ؟

زبان "مردم را به خود جذب كرده بي آنكه زبان درازي كند .

* اولين اثر يا مجموعه چاپ شده از خودتان ؟

رمان "18 سالگان تبعيدي " عطايي تهران .

* چرا از خيلي از شاعران در آن مجموعه اي كه چاپ كرديد، به راحتي گذشته ايد ؟

هم بي انگيزه گي آنها ،هم برخورد راحتي كه با شعر ،صرفاً به خاطر شعر داشته اند .

* اگر نقد شطرنج باشد ناگزير با كدام مهره شروع مي كنيد ؟

از پياده .

* و اگر موسيقي ،كدام ساز را مي نواختيد ؟

آن كه بيشتر كسان را به رقص وادارد .

* شباهت نقد به يكي از علائم راهنمائي ورانندگي ؟

چراغ هاي سر چهار راه : زرد ،قرمز ،سبز

* في البداهه هم شعر مي گوييد ؟

مختص ملك الشعراهاست .

* وضعيت شعر در دهه هاي :

60 ؟

پرش ازسكو

 70  ؟

پرواز در ارتفاع

 80  ؟

پرواز از ارتفاع

* نظرتان راجع به علامت سوال در مقابل نام يك شاعر ؟

تاويل پذير است

* پيغامتان براي آدمهاي هزاره هاي بعد كه تنها شعرها و نقدهاي شما را مي خوانند ؟

 آش كشك خالته ،بخوري پاته نخوري پاته ...

* و اينكه چگونه فرزند زمان خويش باشيم ؟

درك موقعيت و زبان همديگر را فهميدن .

* اولين وآخرين كلمه براي زنده ماندن ؟

هستم .

* و به عنوان سوال آخر پاسخ خداحافظي ما را مي دهيد ؟

نه! تازه بهت عادت كرده ام .


مطالب مشابه :


نقدي بر «در انتظار بربرها» اثر «ج.م. کوتزي»

بر «در انتظار بربرها» اثر «ج.م. کوتزي» نويسنده آفريقاي جنوبي و برنده محسن مينو خرد




عنوان: تجليل از رضا ناجي (برنده خرس نقره‌اي جشنواره برلين)

رضا ناجي هنرپيشه فيلم آواز گنجشكها، آخرين محسن و سميرا محسن مخملباف نيز برنده




گفت و گو با كاظم كريميان، شاعر معاصر؛

گاه نوشت های محسن مرادی چاي تازه دم ولب سوزش مي چسبد اصطلاح "گفتار" برگي برنده ،در آستين




خواص شاتره

آخرين مطالب. قارچ




در حسرت ديدار تو آواره‌ترينم...

، سرِ همراهي و رساندن استاد به منزلش، جدل داريم و خوشبخت، آنكه ‌برنده آخرين خاطراتش از




يادنامه اي بر خودم

چه جالبه امروز آخرين روز دوران دانشجويي از قطع نخاع گردنی " برنده فانوس چاي و نبات




این مردها هرگز با شما ازدواج نمی کنند...

آخرين مطالب. گروه [ یکشنبه ۳ فروردین۱۳۹۳ ] [ 14:4 ] [ محسن ماه پيشانيان ] .: چاي مفيد يا




نگاهی به عملکرد ذهن در فرایند یادگیری

آخرين مطالب این متن برنده جایزه beautiful life آلمان شده !!! کلیپ بسیار جال از تفاوت انسان با




تاريخ مديريت مالي The History of Finance (مقاله‌اي از مرتون ميلر)

سخنراني از مرتون ميلر، برنده جايزه نوبل آخرين Contribution مهم در حوزه (محسن رنانی




برچسب :