استاد محمد چرم شیر

سلا حتما تا حالا یه نمایشنامه از اقای محمد چرمشیر خونده اید .معلم دلسوز ادبیات نمایشی سر کلاس تمام تلاش خود را بکار می گیرد تا داشته های خود را به ما بیاموزاند و دل میسوزاند و نصیحت می کند از کم خواندن و فراموش کاری کم کاری ما گله دارد و هر هفته سر کلاس جدید ترین کتابی که خونده رو می گهو اگه در بازار موجود نباشه می یاره که ما هم بخونیم . این مقاله در  سایت تئاتر ما به این ادرس موجوده http://www.theatrema.com/index.php?module=pagesetter&func=viewpub&tid=1&pid=2336             مقاله
به جشنواره بی چرم شیر خوش آمدید




نمی دانم تا چه اندازه با نام چرم شیر آشنا هستید. نمی دانم تا به حال این نام به گوشتان خورده یا نه؟ نه اشتباه نکنید، چرم شیر نام ‏تولیدی کفش و کیف و لباس نیست، نام نوعی ماکارونی یا چیپس و پفک هم نیست، نام رمز هم نیست که با گفتن آن سکه یا لوازم ‏خانگی و اتومبیل و خانه و شغل و مقام و... بگیرین. بگذارید خودم بگویم، چرم شیر نام خانوادگی یک انسان است، انسانی که از بد ‏یا خوش حادثه، نمایشنامه نویس هم هست. البته می دانید که نمایشنامه نویسی شغل نیست، بلکه یکی از شاخه های رشته نمایش است ‏یعنی اگر این آدم قلم به دست نباشد که بنویسد، نمایشی هم به روی صحنه نمی رود. (هرچند که در برآورد مرکز هنرهای نمایشی ‏این قضیه اندکی تغییر کرده زیرا نمایشنامه نویس ارزش کمتری از کارگردان و بازیگر دارد!) آری محمد چرم شیر نمایشنامه ‏نویسی است که اتفاقاً سال هاست در دانشگاه و مراکز هنری تدریس هم می کند که اگر اغراق نکرده باشم نیمی از نمایشنامه نویسان ‏و داستان نویسان جوان این دیار از شاگردان رسمی او بوده اند. این را هم اضافه کنم که او از سر بیکاری خود را مقید کرده که آثار ‏آن نیم دیگری را هم بخواند. در ضمن چرم شیر پیشنهاد دهنده گشایش صندوق حمایت از نمایشنامه نویسان جوان نیز هست. ‏صندوقی که توسط وی دو سال پیش در اختتامیه جشنواره فجر به وزیر پیشنهاد شد و در همانجا به تصویب رسید و کلی هم شوق و ‏ذوق و تبریک نثارش شد و یک مقدار سرمایه اولیه توسط میراث فرهنگی هم به آن واریز گشت و اما هرگز شروع به کار نکرد! ‏‏(مانند بسیاری از پروژه های فرهنگی ضد نفوذ بیگانه دیگر!) چرم شیر نزدیک به ربع قرن است که می نویسد، در زمینه درام ‏تجربه هایی را انجام می دهد که کمتر کسی جرأت نزدیک شدن به آن حیطه ها را داشته و دارد، شاید به خاطر همین است که به ‏سادگی می توان او را نقد کرد، زیرا دیکته نوشته نشده که غلط ندارد! در زمانه ای که متن نمایشنامه ها بر اساس خوش آیند ‏بازخوانان جشنواره ها و دوستان تصمیم گیرنده در شورای گزینش تالارهای مختلف شهر نوشته می شود، چرم شیر هنوز هم قلم ‏خود را می زند و نان خود را می خورد. در حالیکه بهتر از خیلی ها قاعده بازی را بلد است تصمیم گرفته در بازی نباشد، در واقع ‏دوست ندارد در بازی ای که برنده اش از قبل معلوم است یک بازنده باشد! و شاید برای این است که نمی توان نامش را از ذهن ‏بیدار هنر این دیار پاک کرد. می توان با قلم موی رنگی به جانش تاخت، می توان با بار سنگین تهمت و افترا کدرش کرد، اما چون ‏عیارش بالاست، باز همان است که هست، محو شدنی و از یاد رفتنی نیست. و همین برای خیلی از دوستان و یاران قبیله ما رنج آور ‏و دردآور است. چرم شیر از دهه شصت تا به حال قلم زده و نوشته، در هر شرایطی، بی هیچ خستگی نوشته و نوشته حتی به نام ‏نمایشنامه نویسان فرنگی! حتی به نام بی هنرانی که تئاتر را با تقلب هم اشتباه می نوشتند، حتی... آری او نوشته و دیگران کار کرده ‏اند و از پس آن نوشته ها برای خود اسم و رسمی به هم زده اند، زیرا کارگردانی و بازیگری شهرتش بیشتر است، نمایشنامه نویس ‏را که کسی نمی شناسد. (یادمان باشد بیضایی و مفید و رحمانیان و امجد و استاد محمد و یا علیرضا نادری، کارگردان هم بوده اند) ‏آری محمد چرم شیر در تمام این سال ها کار کرده (هر چند که بعضی از دوستان انگ دولتی و غیره را به او بچسبانند، دوستانی که ‏هنوز مهر بلیط اتوبوسشان خشک نشده!) اما جای تعجب اینجاست که در دو سال اخیر، متنی از وی به اجرا نرسیده، یعنی در ‏جشنواره فجر هیچ نامی از از او در لیست نمایش ها نبوده و نیست. حتی "نجواهای شبانه" نیز به تنها اجرایی نیز به تنها اجرایی ‏بدیل می شود که توسط هیات انتخاب دیده نمی شود و به جشنواره نمی رسد! این حکایت امسال نیز هست، نام او در لیست جشنواره ‏فجر نیست! به سلیقه ها کاری ندارم هر هیات انتخابی می تواند اعمال کننده سلایق خود باشد، اما این امر دیگر بدجور دارد شک ‏برانگیز می شود. دردآور آن است که این موارد در زمانی رخی می دهند که مدیران عزیز همه تئاتری هستند و از دوستان قدیم و ‏بعضاً جدید! درد آورتر اینکه عزم برآن است که از نمایشنامه ها و نمایشنامه نویسان این دیار حمایت شود و "تئاتر ملی" جان ‏بگیرد! (البته این کلمه حمایت را جهت مزاح گفتم که می دانیم این لطیفه است و از این خبرها نیست. به لیست نمایشنهای بخش ‏مسابقه فجر نگاه کنید تا منظور من را دریافت کنید!) آری این حذفیات در زمانی صورت می گیرد که همه قرار است کاری کنیم که ‏تئاتر تعطیل نشود! (دقت کرده اید؟! این هم برای خودش جمله ای است، سال هاست که با همین جمله تئاتر عاقبت به خیر شده زیرا ‏تئاتری که عقل و درک درستی که ندارد یک وقت دیدید کاری کرد که کرکره ها را کشیدند پایین، آنوقت همه از نان خوردن می ‏افتیم. خب دوستان حق دارند که مدام به یادآوری کنند تا یادمان نرود دیگر! عجیب است هنوز تابستان تمام نشده ولی دل مان پاییزی ‏است. عجیب دلم برای سال هایی دورتر از اینها تنگ شده، سالهایی که اگر چه نان نبود اما عشق بود. راستی آقای چرم شیر یادتان ‏می آید که چقدر تمرین می کردیم؟ سالهای شصت یادتان هست که حتی به نام مستعار هم که نمایش را به روی صحنه می بردیم؟ ‏یادتان هست که برای "پریون" تمرین کردیم؟ آن نمایش مجانی در شب های ماه رمضان در چهارسو یادتان هست؟ (قرار بود که ‏نمایش را کسی نبیند اما روزده داران به روی زمین می نشستند تا بر تعزیت امامشان ناله کنند.) محمد خان، استاد من، اجرای ‏‏"جهاز باد و..." در سالن اصلی را که به یاد دارید؟ آن موقع هنوز پرفورمنس و تجربه های مدرن معنی نداشت.) یادتان هست ‏چقدرشماو آقای پسیانی به خاطر آن طعنه شنیدید و فحش های ادبی نثارتان شد؟ "مکبث" چطور؟ آنرا به خاطر دارید؟ به خاطر ‏دارید که چه بحثی شد بر سر مهفوم بازخوانی و تفاوت آن با اقتباس؟ "متوری" و "بانوان و آقایان" را حتماً خاطرتان هست. ‏خاطرتان هست که عموم اجازده دیدن آنها را نداشتند، اولی را فقط دانشجویان، آنهم با کارت دانشکده دراماتیک می توانستند ببینند و ‏دومی را فقط بانوان دانشگاه آزاد! آخ که چقدر شوق و ذوق داشتیم برای اجرای تئاتر، اجرای تئاتر در هر شرایطی و هر سالنی، ‏تالار محراب، خانه کوچک نمایش دانشگاه آزاد، تالار مولوی، خانه نمایش، چهارسو، سالن اصلی، وحدت و این اواخر خانه ‏خورشید و کارگاه نمایش و تالار نو. انگار فقط ما بودیم که تئاتر اجرا می کردیم! محمد خان جشنواره دفاع مقدس و نمایش "خواب ‏بی وقت حوریه" را که از یاد نبرده اید؟ 10 صبح، صبح اختتامیه، سالن چهارسو؛ آنرا هم قرار بود کسی نبیند اما دیده شد، جایزه هم ‏گرفت. یادتان هست که حسین پارسایی، حسین فدایی حسین، فرهاد مهندس پور و.... چقدر تشکر کردند و بوسه بر گونه هایتان ‏زدند؟! راستی یاد حسین آقای پارسایی افتادم، حاج حسین "به گل نشستگان" یادت هست؟ "تپه افلاک" چطور؟ تالار وحدت و ‏‏"طوفان روح" را که از یاد نبرده ای؟ (چه نمایش مذهبی خوبی بود و کارگردانی خوبی داشت) شب بیداری ها و بحث های تا سپیده ‏صبح جشنواره دفاع مقدس را هنوز به خاطر داری؟ چقدر داد زدیم، حرص خوردیم برای تئاتر، برای جوان هایی همچون خودت، ‏همچون خودمان تا اجرایشان هرطور شده به روی صحنه ببرند. راستی حسین آقا، آن جوانها کجا گم شدند؟ راستی در این تقسیم ‏بندی های تعریف دار کردن سالن ها جایی هم برای آنها در نظر گرفته ای؟ حاج حسین، دوست من یادت می آید؟ برای چاپ یک ‏پوستر با همان سایزی که تو می خواستی چقدر با رئیس مرکز هنرهای نمایشی وقت که هنوز اداره کل نشده بود، جنگیدی؟ واقعاً ‏آنروزها کجا رفتند؟ در پشت کدام غبار پنهان شدند؟ شاید هم آن روزگاران عاشق بودید و این روزها عاشق کش! راست می گویند ‏حرف، حرف می آورد، از کجا به کجا رسیدیم! برگردیم به ابتدای موضوع اولمان یعنی محمد چرم شیر. بله چرم شیر یک نمایشنامه ‏نویس است، نه، بگذارید اینطور بگوییم، چرم شیر یک مفهوم است، یک صفت، برای آنهایی که موج سواری بلدند اما نمی خواهند ‏سوار بر موج شوند، قاعده بازی را بلدند ولی نمی خواهند بازیگر شوند، کسانی که می خواهند خودشان باشند، خود خودشان، ‏کسانی که می خواهند قلم به نان نفروشند چرا که خداوند بر آن سوگند خورده است. چه می گویم، در زمانه ای که برای خالی نبودن ‏عریضه برای " رادی" شو اجرا می کنند وبه مسلخش می برند، ما چه ساده ایم که ....نقطه سرخط.
نمی شود چرم شیر را از ذهن پاک کرد، حتی اگر دو سال نمایشی از او به جشنواره راه پیدا نکند. دوستان عزی به جشنواره دیگری ‏که در آن نمایشنامه ای از محمد چرم شیر نیست خوش آمدید. چه غم، چون شما نمایش خود را به صحنه می برید. حتی اگر به قلم ‏فرنگی ها باشد! حتی اگر اقتباسی، نه ببخشید، بازنویسی ای از متن فرنگی ها باشد. حال بگو، باد هر کجا که می خواهد بوزد.

عباس غفاری
تابستان 1386‏
محمد چرم‌شير

تاريخ تولد: 1339تهران
تحصيلات: كارشناسي نمايش از دانشكده هنرهاي دراماتيك؛ ورودي 1358 فارغ‌التحصيل 1366

نمايش‌ها:
نگارش داستان كوتاه"شب گل"؛ (چاپ نشده است)؛ 1358
نگارش فيلمنامه"من آن ستاره‌ را ديدم"؛ (چاپ نشده است)؛ 1358
نگارش نمايشنامه"دادگاه نور نبرگ"؛ (چاپ نشده است)؛ 1362
نگارش نمايشنامه"خروس و روباه"؛ (چاپ نشده است)؛ 1363
نگارش نمايشنامه"قتل در پياده رو"؛ (چاپ نشده است)؛ 1363
نگارش نمايشنامه"حريم خلوت دل"؛ (چاپ نشده است)؛1363
نگارش نمايشنامه"پژهان‌هاي مردي كه خانه‌اش ويران بود(نفرين) اقتباس از گوئرنيكا نوشته"آرابال"؛ 1365 به كارگرداني"ليلا پرويزي" (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"آن گاه كه ماه بالا مي‌آيد" اقتباس شده"از طلوع ماه" نوشته"ليدي گريگوري"؛ 1365 به كارگرداني"قاسم زارع"؛ 1365(چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"گريه در آب"؛ 1366 ‌ نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381 به كارگرداني"حسين خليلي‌فر"؛ 1366
نگارش فيلمنامه"صبح چهلمين روز"؛ 1366 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"باغ آرزوها"؛ 1364 به كارگرداني"قاسم زارع"؛ 1364 ‌ نشر جهاد دانشگاهي؛ 1366
نگارش نمايشنامه"مسيح هرگز نخواهد گريست"؛ 1364 به كارگرداني"اسماعيل خاني"؛ 1364‌ نشر جهاد دانشگاهي؛ 1366
نگارش نمايشنامه"برجاماندگان يحيي ؟؟"؛ 1365 به كارگرداني"حسين جعفري"؛ 1366 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"چكامه نخست(صفر) "؛ 1367 به كارگرداني"حسين عاطفي"؛ سال(؟)؛ (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"باز باران"؛ 1367 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"تراژدي"؛ 1367 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"من اشتباه كردم"؛ 1368 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"متوري"؛ 1369 به كارگرداني"شهره لرستاني"؛ 1369 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"اسماعيل اسماعيل"؛ 1369 (كارگرداني و چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"وصله بر سوسوي فانوس نياويخته بر اين درخت زيتون"؛ 1369 به
نگارش نمايشنامه"نجواهاي شبانه"؛ 1370 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"مضحكه نامه دن كيشوت لامانچايي" اقتباس شده از"دن كيشوت" نوشته"سروانتس"؛ 1370
نگارش نمايشنامه"بي‌بي سرباز ول"؛ 1370 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"واقعه خواني جهاز جادو"؛ 1370 به كارگرداني"آتيلا پسياني"؛ 1370
نگارش نمايشنامه"تنگنا"؛ 1371 (چاپ ‌‌نشده است)
نگارش نمايشنامه"شازده كوچولو" (تعزيه) اقتباس شده از"شازده كوچولو" نوشته"آنتوان دوسنت اگزوپري"؛ 1371 به كارگرداني"حسين احمدي‌نسب"؛ 1372
نگارش نمايشنامه"غزل در حرير"؛ 1371 به كارگرداني"امير دژاكام"؛ 1372
نگارش نمايشنامه"بوي خون معطر"؛ 1372 به كارگرداني"سيروس كهوري‌نژاد"؛ 1373 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"ساعت مكاشفه" (افسانه ماه رنگ پريده)؛ 1373 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"چهل گيس"؛ 1373 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"وقتي كه شهر شلوغ مي‌شه قورباغه... "؛ 1374 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"خلوتگاه"؛ 1374 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"دوچرخه و سيرك"؛ 1374 ‌
نگارش نمايشنامه"شهود"؛ 1373 به كارگرداني"مريم كاظمي"؛ 1377 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"شرحي كشاف در باب زندگي و مرگ نابهنگام زني در مطبخ"؛ 1365 به كارگرداني مشترك"حميد قطبي و سيمين خرم"؛ 1372 ‌ روز‌نامه‌ آفتاب امروز؛ 1378
نگارش نمايشنامه"روزگار و نغمه‌هايش"؛ 1373 به كارگرداني"كرامت رودساز"؛ سال(؟) نشر ‌صنوبر؛ 1378
نگارش نمايشنامه"گفت‌وگوي بي پايان ستاره با مادرش به وقت مردن"؛ 1373 به كارگرداني"سپيده نظري‌پور"؛ سال(؟) ‌ نشر صنوبر؛ 1378
نگارش نمايشنامه"بحرالغرايب" اقتباس از"طوفان" نوشته"ويليام شكسپير"؛ 1372 ‌ نشر صنوبر؛ 1379
نگارش نمايشنامه"در قاب خالي مانده"؛ 1366‌ نشر نيستان؛ 1380
نگارش نمايشنامه"پشت شيشه‌ها"؛ 1365 ‌‌‌ نشر صنوبر؛ 1381
نگارش نمايشنامه"خداحافظ"؛‌‌ 1364 به كارگرداني"حسين جعفري"؛ 1366 ‌نشر كارگاه نمايش ايران؛ 1381
نگارش نمايشنامه"بانوان و آقايان"؛ 1364؛ نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381
نگارش نمايشنامه"اسب"؛ 1364 به كارگرداني"بهرام عظيم‌پور"؛ 1369‌ نشر صنوبر و مجله‌ي سينما تئاتر؛ 1381
نگارش نمايشنامه"شب و گربه و زير طاقي"؛ 1364 به كارگرداني"محمد اطبايي"؛ 1373 نشر صنوبر و مجله‌ي دوران؛ 1381
نگارش نمايشنامه"يك غزل غمناك" (گزارش)؛‌ 1368 ‌‌نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381 مجله كارنامه، شماره اول؛ سال(؟)
نگارش نمايشنامه"مرواريد"؛ 1369 به كارگرداني"حسين احمدي‌نسب"؛ 1372 ؛ ‌ انتشارات روزبهان؛ 1381
نگارش نمايشنامه"شام آخر"؛ 1369 (اجراي دانشجويي)، نشر ‌در كارگاه تئاتر ايران؛‌ 1381
نگارش نمايشنامه"تصويري كهنه بر قاب قديمي"؛ 1370 به كارگرداني"حسين عاطفي"؛ 1371 نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381
نگارش نمايشنامه"حشمت"؛‌ 1373 به كارگرداني"بهرام عظيم‌پور"؛ 1378 – 1373 ‌ نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381
كارگرداني"حسين عاطفي"؛ 1369 ‌مجله گردون، شماره 20؛ سال(؟)نگارش نمايشنامه"بودن يا نبودن"؛ 1372 به كارگرداني"آتيلا پسياني"؛ 1373 – 1372 ‌ نشر كارگاه تئاتر ايران با همكاري شركت شبكه آفتاب كيش؛ 1381
نگارش نمايشنامه"فاطمه عنبر"؛ 1371 به كارگرداني"آتيلا پسياني"؛ 1373‌ نشر روزبهان؛ 1381
نگارش نمايشنامه"روزي از زندگي يك آدم عشق پيت"؛ 1372 به كارگرداني"شكوفه ماسوري"؛ سال(؟) ‌ نشر صنوبر؛ ‌ 1381
نگارش نمايشنامه"يادگاري‌ها"؛ 1373 به كارگرداني"رويا كاكاخاني"؛ 1381 ‌ نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381
نگارش نمايشنامه"تو را دريا خوابي است"؛ 1375 به كارگرداني"امير دژاكام"؛ 1375 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"آبي كه گاوي خورد شير مي‌شود"؛ 1375 به كارگرداني"آتيلا پسياني"؛ 1375 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"البته واضح و مبرهن است كه... "؛ 1375 (اجراي دانشجويي شده است) ‌ نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381 ‌ مجله سينما ـ تئاتر، سال 4، شماره 20؛ 1376
نگارش نمايشنامه"شرفنامه يحيي تيره بخت"؛ 1374 به كارگرداني"سيروس كهوري‌نژاد"؛ 1375 مجله نمايش؛ شماره 6؛ 1377
نگارش نمايشنامه"يك بوته گل براي ليلا"؛ 1374 چاپ نشر جهاد دانشگاهي؛ 1378 ‌ مجله صحنه، شماره 2؛ 1377
نگارش نمايشنامه"ساز سحرآميز"؛ 1375 به كارگرداني"ستاره پسياني"؛ 1377 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"رضا موتوري"؛ 1377 به كارگرداني"معصومه تقي‌پور"؛ 1377
نگارش نمايشنامه"عاشق كشون"؛ 1377 به كارگرداني"سياوش طهمورث"؛ 1377 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"در شب سر زمستاني"؛ 1378 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"خواب بي‌وقت حوريه"؛ 1374 به كارگرداني"عباس غفاري"؛ سال(؟) ‌ نشر صنوبر؛ 1378
نگارش نمايشنامه"شبانه"؛ 1375 به كارگرداني"حسن سرچاهي"؛ 1378 ؛ سال(؟)؛ چاپ نشر صنوبر؛ 1378
نگارش نمايشنامه"دشنه و دل"؛ 1378 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"مرغ‌هايي كه از تخم‌مرغ‌هاي پخته به دست مي‌آيد"؛ 1377 به كارگرداني"سيروس كهوري‌نژاد"؛ 1377 ‌ مجله صحنه، شماره 4؛ 1378
نگارش نمايشنامه"سفرنامه مرجان(ما بوديم كه آن‌ها آمدند) "؛ 1379 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"كوچه اقاقيا"؛ 1376 به كارگرداني"حسين محب‌اهري"؛ 1379 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"مكبث" اقتباس شده از نمايشنامه"مكبث" نوشته"ويليام شكسپير"؛ 1379 به كارگرداني"فرهاد مهندس‌پور"؛ 1379 ‌ نشر نمايش، شماره(؟)؛ 1380
نگارش نمايشنامه"دير راهبان" اقتباس شده از رمان"دير راهبان" نوشته"دوكاسترو"؛ 1380 به كارگرداني"فرهاد مهندس‌پور"؛ 1380 ‌ نشر صنوبر؛ 1380
نگارش نمايشنامه"ابر در فنجان"؛ 1378 به كارگرداني"رويا كاكاخاني"؛ 1379 ‌ نشر نيستان؛ 1380
نگارش نمايشنامه"با دهاني پر از سيب"؛ 1380 به كارگرداني"امير دژاكام"؛ 1380 ‌نشر صنوبر؛ 1380
نگارش نمايشنامه"روز رستاخيز" اقتباس شده از"محشر صغري" نوشته"كونويتسكي"؛ 1380 به كارگرداني"فرهاد مهندس‌پور"؛ 1380
نگارش نماشنامه"ناتمام" (واگويه)؛ ‌1374 به كارگرداني"آناهيتا اقبال‌نژاد"؛ 1381‌ نشر نيستان؛ 1380
نگارش نمايشنامه"بهجت"؛ 1378 به كارگرداني"زهرا صبري"؛ 1380 و"حسين عاطفي"؛ 1379 چ‌ نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381
نگارش"سه پنجره از شادي"؛ 1374 ‌نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381
نگارش نمايشنامه"شيش و بش"؛ 1376 ‌ نشر نيلا؛ 1381
نگارش نمايشنامه"پچپچه"؛ 1376 به كارگرداني"فاطمه نقوي"؛ 1377 ‌نشر صنوبر؛ 1381
نگارش نمايشنامه"مادرم گودزيلا"؛ 1377 ‌ نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381 ‌ مجله گزارش فيلم، سال7، شماره 89؛ 1381
نگارش نمايشنامه"خاموشي ماه"؛ 1377 به كارگرداني"رويا كاكاخاني"؛ 1381 – 1380 نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381
نگارش نمايشنامه"قلاده براي سگ مرده"؛ 1378 به كارگرداني"سيروس كهوري‌نژاد"؛ 1378 ‌ نشر صنوبر؛ 1381
نگارش نمايشنامه"شاباش خوان"؛ 1378 ‌ نشر صنوبر؛ 1381
نگارش نمايشنامه"فانوس خيس"؛ 1379 به كارگرداني"آناهيتا اقبال‌نژاد"؛ 1379 ‌ نشر صنوبر؛ 1381
نگارش نمايشنامه"آمين گفتن خفتگان در عنبر" (مرد پنجم)؛ 1378 ‌ نشر صنوبر؛ 1381
نگارش نمايشنامه"كباب قناري بر آتش سوسن و ياس"؛ 1378 ‌ نشر صنوبر؛ 1381
نگارش نمايشنامه"بسه ديگه خفه شو! "؛ 1380 به كارگرداني"آتيلا پسياني"؛ 1381 ‌ نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381
نگارش نمايشنامه"كاليوگولا شاعر خشونت"؛ 1381 نوشته"آتيلا پسياني"؛ 1381 ‌ نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381
نگارش نمايشنامه"آرامش در حضور ديگران"؛ 1381 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"كسي نيست تا اين همه داستان را به ياد آورد"؛ 1381 به كارگرداني"رضا حداد"؛ 1381 ‌ نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1381
نگارش نمايشنامه"در مصر برف نمي‌بارد"؛ 1381 به كارگرداني"علي رفيعي"؛ 1381
نگارش نمايشنامه"مادام كاميون"؛ 1379 ‌‌ نشر درود؛ 1382
نگارش نمايشنامه"روايت عاشقانه‌اي از مرگ در ماه ارديبهشت"؛ 1382
نگارش نمايشنامه"رقص ماديان‌ها" اقتباس از"يرما" نوشته"گارسيا لوركا"؛ 1382
نگارش نمايشنامه"ديرم شده بايد بروم" اقتباس از"خيابان بوتيك‌هاي تاريك" نوشته(؟)؛ 1382 به كارگرداني"محمد عاقبتي"؛ 1383
نگارش نمايشنامه"هاهاها"؛ 1378 ‌نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1383
نگارش نمايشنامه"بتيل‌ها"؛ 1378‌ نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1383
نگارش نمايشنامه"زمين صفر"؛ 1380 به كارگرداني"آتيلا پسياني"؛ 1383
نگارش نمايشنامه"با دهان بند سكوت"؛ 1380 به كارگرداني"رضا حداد"؛ 1382 نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1383
نگارش نمايشنامه"مي‌بوسمت و اشك" اقتباس شده از نامه‌هاي"واتسلاو هاول به همسرش الگا"؛ 1382 به كارگرداني"محمد عاقبتي"؛ 1382 نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1383
نگارش نمايشنامه"كسي در خانه را مي‌زند در ساعت پنج عصر"؛ 1381 ‌ نشر كارگاه تئاتر ايران؛ 1383
نگارش نمايشنامه"روياي بسته شده به اسبي كه از پاي نمي‌افتد" براساس"يادداشت‌هاي روزانه كريستف كلمب"؛ 1383 به كارگرداني"آروند دشت‌آراي"؛ 1383 ‌ مجله هفت؛ مرداد 1383
نگارش نمايشنامه"آداب متبرك سكوت" اقتباس از"شاه لير" نوشته"ويليام شكسپير"؛ 1383 به كارگرداني"كامبيز اسدي"؛ 1383
نگارش نمايشنامه"دلواپس اشك‌هاي من نباش"؛ 1383 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"عاشقانه‌هاي صفورا"؛ 1383 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"كبوتري ناگهان"؛ 1382 به كارگرداني"عباس غفاري"؛ 1384 ‌ نشر نيلا؛ 1384
نگارش نمايشنامه"عصر معصوميت"(خون مثل استيك) اقتباس شده از"فرانكشتاين" نوشته"مري شلي"؛ 1380 به كارگرداني"حسن معجوني"؛ 1384
نگارش نمايشنامه"سفر دور و دراز و فراموش نشدني سلطان به ديار فرنگ به روايتِ مردي مشكوك"؛ 1374 به كارگرداني"سيروس كهوري‌نژاد"؛ 1374 ‌نشر نيلا؛ 1384
نگارش نمايشنامه"مي‌خواستم اسب باشم" اقتباس از"خاطرات يك دختر جوان" نوشته"آن فرانك"؛ 1383 چاپ نشر نيلا؛ 1384
نگارش نمايشنامه"پروانه و يوغ" براساس"نامه‌هاي ونگوگ"؛ 1384 به كارگرداني"آروند دشت‌آراي"؛ 1384
نگارش نمايشنامه"آسمان روزهاي برفي" بازخواني فيلمنامه‌"باني و كلايد"؛ 1384
نگارش نمايشنامه"خواب آهسته مرگ" بازخواني رمان"ماجراي عجيب دكتر جكيل و مستر هايد"؛ 1384
نگارش"تنها خدا حق دارد بيدارم كند" اقتباس از"اسكارو خانم صورتي" نوشته"اريك امانوئل اشميت"؛ 1383 به كارگرداني"محمد عاقبتي"؛ 1385
نگارش نمايشنامه"خم مي‌شوم و ماه را مي‌بوسم" (اعتراف)؛ 1382 به كارگرداني"آروند دشت‌آراي"؛ 1385 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"قدم زدن روي ابر با چشمان بسته" بازخواني"يادداشت‌هاي روزانه ويرجينيا وولف"؛ 1384 به كارگرداني"آروند دشت‌آراي"؛ 1385
نگارش نمايشنامه"بر بال‌هاي كلاغ شب" بازخواني"يادداشت‌هاي فرويد"؛ 1385 (چاپ نشده است)
نگارش نمايشنامه"سرزمين آسمان" بازخواني نمايشنامه"ژاك و اربابش" نوشته"ميلان كوندرا"؛ 1384 ‌ مجله هفت، شماره(؟)؛ سال(؟)
نگارش نمايشنامه"گذر پرنده‌اي از كنار آفتاب"؛ 1384 ‌ نشر نيلا؛ سال(؟)
نگارش نمايشنامه"روزگار نازنين طلعت مهربان"؛ 1377 به كارگرداني"سيروس كهوري‌نژاد"؛ 1377 ‌ مجله دنياي تصوير، شماره(؟)؛ سال(؟)
نگارش نمايشنامه"جايي گوشه قلبم منتظر ‌چيزي هستم"؛ 1376 ‌ مجله دنياي تصوير، شماره 56 ؛ سال(؟)
نگارش نمايشنامه"زمان سكوت براي زندگان"؛ 1374 به كارگرداني"سيروس كهوري‌نژاد"؛ 1375 ‌مجله نمايش، شماره(؟)؛ سال(؟)
گردآوري"مژگان نفريه"
تنظيم"سايت ايران تئاتر"
البته خیلی خیلی ناقصه..........


مطالب مشابه :


نمایشنامه صحنه ای کمدی با موضوع خاص برای آدم های خاص

نمایشنامه - نمایشنامه صحنه ای کمدی با موضوع خاص برای آدم های خاص - نمایشنامه - نمایشنامه




نمایشنامه کمدی : قهوه خانه قنبر

نمایشنامه کمدی : ( کمدی ) قهوه خانه ي ( هر گونه اجرا و استفاده از متن منوط به اجازه کتبی از




نمایشنامه کمدی : قهوه خانه قنبر

کافه شب - نمایشنامه کمدی : قهوه خانه قنبر - حقيقت چيزي نيست که نوشته مي‌شود آن چيزي است که




نمایشنامه کمدی اکتشافات

هنرهای نمایشی - نمایشنامه کمدی اکتشافات این متن بصورت pdf ، وحجم آن ۳۰۳ کیلوبایت می




نمایشنامه جدید

فقط از دوستانی که متن رو می خونن و یا مایل به اجرای اون هستن نمایشنامه کمدی من امشب




۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۳ اعلام آخرین مهلت ارسال آثار به بخش نمایشنامه نویسی جشنواره نمایش های کمدی

دانلود نمایشنامه های حامد مربوط صادق - ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۳ اعلام آخرین مهلت ارسال آثار




استاد محمد چرم شیر

نمایشنامه - استاد محمد چرم شیر حتی اگر اقتباسی، نه ببخشید، بازنویسی ای از متن فرنگی ها باشد.




تحلیل محتوای نمایشنامه‌ی کیمیاگر اثر میرزا فتحعلی آخوندزاده

اول بار متن ترکی این نمایشنامه در سال 1277 کمدی "ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر" در واقع باید




برچسب :