تعریف و تشریح مفهوم " شخصیت اقتدار طلب " و محافظه کاری

شخصيت اقتدار طلب يا نوع f

در نخستين ده‌هاي بعد از 1940 گروهي از روان‌شناسان اجتماعي بهسرپرستي آدورنو‌در آمريكا كوشش خود را به مطالعه شخصيت اقتدار طلب يا نوع f اختصاصدادند. هدف اين گروه، شناخت شخصيت‌هايي بود كه گرايش‌هاي فاشيستي وضد يهودي داشتندو طرفدار تبعيض نژادي بودند. اين گروه براي سنجش اقتدارطلبي مقياسي تهيه كردند كهبه مقياس F معروف شد. طبق نظر اين محققان، كساني كه در اين مقياس پرسشنامه، نمرهبالايي كسب مي‌كند، گرايش به اقتدار طلبي دارند. برخي از ويژگي‌هاي شخصيت اقتدارطلب كه به‌وسيله اين محققان مشخص شده است، عبارتند از: تحجر فكري، عدم گذشت دربرابر خطاي ديگران، داراي تمايلات تبعيض نژادي، بشدت خود محور، تملق نسبت به منابعقدرت، اما زور‌گو به زير دست، طرفدار مجازات‌هاي سخت و خشن و پيش‌داوري نسبت بهگروه‌هاي ديگر بويژه اقليت‌ها. افرادي كه در گروه‌هايي نظير كوكلوكس كلان عضويتپيدا مي‌كنند، غالبا در پرسشنامه F نمره بالايي كسب مي‌كنند، يعني جزو شخصيت‌هاياقتدار طلب‌اند.

ویژگیهای شخصیت مستبد  

آدرنو و همکارانش واژه‌ای به نام «شخصیت اقتدارطلب» را به جهان علم معرفی کردند. افرادی که دارای این شخصیت هستند ویژگی‌های زیر را دارا می‌باشند، 

۱ - آنها مشتاقانه از قدرتمندان پیروی می‌کنند ولی نسبت به افراد پائین‌تر از خود بسیار پرخاشگر هستند، به عبارتی دیگر آنها غلام حلقه به گوش قدرتمندان و بلای جان زیردستان هستند. 

۲ -  آنها مشتاقانه خود را با قوانین و سنت‌های جامعه وفق و سازگار می‌کنند و جهان را به صورت اصطلاحات سیاه و سفید تعبیر و تفسیر می‌کنند و طرف سیاه را لایق هر مجازاتی می‌دانند و از همه مهمتر که شاید هدف ما را نیز توجیه کند، این است که 

۳ -  آنها شدیدا نسبت به گروه‌های اقلیت جامعه تعصب می‌ورزند. نگرش‌های متعصبانه به آسانی و سریعا نزد آنها پذیرفته می‌شود.  

محافظه کاری

محافظه‌کاری دکترینی است که می‌گوید: واقعیت هر جامعه‌ای باید در توسعه تاریخی آن لحاظ شود.

بنابراین، محافظه‌کاری دکترینی است که معتقداست قابل اتکاترین راهنما برای دولت، گرچه نه تنها راهنما، آن است که مراقب باشد آن‌چه که تاکنون مستقر بوده،دچار وقفه نشود. به طور مشخص دکترین خاص محافظه‌کاری در سال 1790 و در واکنش به طرح‌های عقل‌گرایانه انقلابیون فرانسوی پدید آمد و بیان کلاسیک آن درآرای «ادموندبرک» تحت عنوان تأملاتی در باب انقلاب فرانسه (1790) هویدا شد.

 تأکید تاریخی برک فی‌نفسه، نتیجه جریان‌های عمیقی در اندیشه اروپایی بود؛ جریان‌هایی که تعقل انتزاعی به مثابه روشی برای فهم حیات انسانی را رد می‌کردند. لفاظی‌های زرق و برق‌دار برک لازم بود تا فلسفه محافظه‌کاری پا به جهان هستی بگذارد. اما از آن‌جا که این دکترین در خالص‌ترین شکل خود شامل چند پند خردمندانه است (که ناظر است بر پیچیدگی اشیاء و فضیلت دوراندیشی)، در فضای روشنفکرانه قرن اخیر و در رقابت با نمودهای فریبنده ایدئولوژی‌های مدرن، توجهات کمتری را به خود جلب کرده است.

 دکترین‌های رقیب محافظه‌کاری، مدعی‌ هستند که نه فقط فعالیت‌های سیاسی بلکه انسان و جایگاه او در جهان را نیز توضیح می‌دهند. خود برک می‌اندیشید که این تصویر وسیع‌تر از جهان، از سوی مذهب برای ما ترسیم شده است و بدین ترتیب او موافق بود که چنان احترامی برای امر مقدس قایل شویم که همه نهادهای مستقر اجتماع را شامل شود. این تاکید وفادارانه به‌هرحال نباید این حقیقت را پنهان سازد که محافظه‌کاری بر پایه یک بدبینی عمیق نسبت به توانایی‌های نوع انسان متکی است و درداخل محدویت‌های یک وجدان حی و حاضر نسبت به فهم پیچیدگی‌های هراسناک زندگی انسان، عمل می‌کند؛ وجدانی که در طول تاریخ ثبت شده اخیر ما توسعه‌یافته است.

 محافظه‌کاری جامعه را به عنوان چیزی که رشد می‌کند، فرض می‌گیرد و ترجیح می‌دهد شاخ وبرگ‌ها را هرس کند تا به ریشه‌های اصلی که مورد توافق‌اند برسد. این دیدگاه اخیر به‌وسیله رادیکال‌هایی اخذ شده است که معتقدند، تغییر انقلابی جامعه و موجودات بشری به طور کامل ما را از آن‌چه که آنان یک جامعه عمیقاً غیرعادلانه می‌خوانند، نجات می‌دهد. بنابراین به طور مشترک، همه آن‌هایی که محافظه‌کار هستند با تغییر انقلابی جامعه مخالف‌ هستند. اما به ویژه محافظه‌کاری یکی از سه دکترین اصلی در سنت سیاسی اروپا است که هر کدام می‌توانند به نحوی قابل قبول مدعی مرکزیت در این سنت باشند.

 یکی از آن‌ها، لیبرالیزم است که به واسطه ادعاهایش بر آزادی و ارزش‌های اصلاحی شکل گرفته است. دومی نیز سوسیالیزم قانون اساسی است که اشتغال ذهنی اساسی آن، فقری است که به شکل گرفتن معضلات سیاسی در تحقق یک جامعه عادلانه‌ منتهی می‌شود.

 سیاست مدرن، دیالوگ بی‌پایان بین این سه جنبش و گرایش است. محافظه‌کاری در این معنای خاص برخاسته از تعارضی است که در داخل حزب ویگ (whig) بریتانیا در پایان قرن هجدهم به‌وجود آمده بود و فقط در سال‌های 1830 یعنی زمانی که فهرست مفاهیم هر یک از دو دکترین دیگر لیبرالیستی و سوسیالیستی مشخص شدند، فراکسیون منشعب شده از حزب ویگ یعنی توری‌ها، خود را محافظه کار نامید. چنین عنوانی نتوانست درکشورهای دیگر جذابیتی داشته باشد. در این میان مهم‌ترین کشور شاید ایالات متحده آمریکا بود که تا همین اواخر محافظه‌کاری در آن‌جا به معنای عدم شجاعت و فقدان روحیه ریسک تلقی می‌شد

روانشناسی اجتماعی محافظه کاری

محافظه‌کاری و لیبرالیسم علی‌رغم وجوه تشابه، از هم متمایزند. مثلاً آن‌ها بر سر تنظیم سیاسی اقتصاد اختلاف دارند؛

اما معمولاً فشار انتخابات خصوصاً در جوامعی با احزاب غیرایدئولوژیک یا اداره سیاسی اوضاع واقعی، آن‌ها را به اشتراک نظر می‌رساند. با این حال چنین نگرش‌هایی از هم فاصله دارند و این به لحاظ رویکرد آ‌ن‌ها به واقعیت است. حتی ممکن است وضعیت طبیعی یا قطبی آراء محافظه‌کارانه و لیبرال در جهان‌بینی و رفتار شخصی واحد متظاهر شود و ویژگی‌های خاصی را در او متجلی سازد. در هر حال محافظه‌کاری اولاً در مقایسه با سایر رویکردهای نظری معنی می‌یابد و لذا در این پژوهش به مقایسه آن با لیبرالیسم پرداخته‌ایم و ثانیاً این تمایز را می‌توان در رفتارهای اشخاص معتقد به آن‌ها دریافت. رفتارها مبین ارزش‌ها و باورهای اشخاص هستد و علی‌رغم همپوشی آراء محافظه‌کاری و لیبرال، در آن‌ها اما باز هم می‌توان خلاقیت آدمیان را در انطباق این آراء با مقتضیات اجتماعی دریافت.

محافظه‌کاری (Conservatism) یعنی تمایل به حفظ چیزها همان گونه که هستند. در این اندیشه، حرمت ترتیبات اجتماعی-سیاسی و خصوصاً ترتیباتی که تدریجاً طی دوره‌ای طولانی حاصل آمده، مورد تاکید قرار می‌گیرد. این نظریه که در باب جامعه و سیاست باب شده؛ کارکردی تاریخی هم دارد که می‌توان اعتبار آن‌ها را جداگانه در حوزه‌های معرفتی و وجودی دنبال کرد. به هر تقدیر محافظه‌کاری که در مقابل ژاکوبن‌گرائی ظاهر شد؛ درصدد توصیف منسجمی از مقام انسان در جامعه و تحت حکومت است. ژاکوبن‌گرائی تمایل دارد نهادها را با اهدافی عقیدتی نفی کند تا زمینه تشکیل نهادهای سیاسی براساس اصول انتزاعی و نظری فراهم آید. این دیدگاه‌ مخالف ظهور نهادها از وقایع مستعد کمال است و با تصوری اتوپیائی دست به عمل می‌زند.

 از این نگره علم سیاست، چیز زیادی عاید نمی‌کند و نمی‌تواند شادی‌های زندگی را تقسیم سازد؛ زیرا حقیقت گناه نخستین نشان می‌دهد انسان ناگزیر از پذیرش بد و خوب است و لذا آن‌چه باقی می‌ماند استقرار جهانی مینوی با اعمال زور است. از منظر محافظه‌کاری، جامعه کلی پیچیده و متشکل از اجزای به هم پیوسته است که بیش از ماشین شبیه اندام بوده و تعادل ناپایدار مناسبات انسانی آن را می‌توان از طریق اصلاحات به هم زد. جامعه ارگانیسمی است که طی قرون و اعصار رشد می‌کند و با جان بردن از مسائل مختلف، کارآمدی حیاتی خود را نشان می‌دهد. در این صورت باید چنین پیشینه‌ای را پاس داشت و از سنن آن اطاعت کرد؛ یعنی از تجارت نسل‌ها نمی‌توان چشم پوشید و بر وفق وضع موجود باید به جرح و تعدیل دست زد؛ زیرا هدف از تغییر نیز حفظ آن است و در این کار تأسی به نیاکان ضرورت دارد. محافظه‌کاری بر توزیع و پخش قدرت تاکید داشته و تنوع سازمان‌ها و انجمن‌های داوطلبانه را می‌پذیرد.

از این نگره کثرت تعداد و اهداف و ویژگی‌های متنوع گروه‌ها به رشد چند وجهی افراد و مانعی بر سر راه تمرکز قدرت می‌انجامد و حائلی میان دولت و فرد می‌شود. درواقع انسجام با تمایل به کثرت و هم‌زیستی دسته‌هایی که گروه‌ها هم جزئی از آن‌ها است حاصل می‌آید و اساساً یکی از نشانه‌های جامعه سالم، تعدد نهادهای اجتماعی است؛ ثروتمندی فردی هم می‌تواند با قدرت اقتصادی تحت کنترل دولت مقابله کند.

بالاخره از منظر محافظه‌کاری رعایت حرمت قدرت قانونی ضروری است. آنان نظر لیبرال‌ها را در مورد اطاعت مشروط قانونی نمی‌پذیرند و بیش از رادیکال‌ها، جانب قدرت قانونی را می‌گیرند. محافظه‌کاران برای کاهش مصائب و بسط منافع به کاربرد مداخله دولت علاقه داشته‌اند و به‌واسطه فعالیت روزافزون دولت، براهین لیبرال‌ها در دفاع از آزادی فعالیت اقتصادی را پذیرفته‌اند. در هر حال، رعایت احتیاط در اجرای اصلاحات، حرمت‌گذاری به قدرت قانونی و نابرابری پاداش و مالکیت، در پی حفظ وضع موجود است و به نظر می‌رسد این ایدئولوژی از طبقات متمکن جانبداری می‌کند و البته حمایت آنان از این ایدئولوژی به معنای صحت چنین دریافتی است.

لیبرالیسم اما درمعنی آزادی خواهی مبین دیدگاه‌ و اعمال کسانی است که در عرصه سیاسی، کسب و حفظ میزان معینی آزادی از نظارت و هدایت دولت یا عوامل نامطلوب دیگر را برای اختیار انسانی ناگزیر می‌دانند. از این نگره مردم تابع حکومت خودکامه نیستند؛ بلکه در زندگی خصوصی مورد حمایت حاکمیت قانونند و در حوزه عمومی می‌توانند قوه مجریه را از طریق قوه مقننه منتخب خویش کنترل کنند.

 به علاوه انسان از موهبت حقوقی غیرقابل انتقال نظیر حق حیات، آزادی و سعادتمندی برخوردار است؛ زیرا بر مبنای قانون وضعیت طبیعی، هیچ‌کس نباید به سلامتی و زندگی و اموال دیگران آسیب برساند. همچنین لیبرالیسم برمبنای آموزه سودگرائی که فرد را تنها محور تجربه می‌دانست و امیال و نیازهایش را محک سودمندی و خوشبختی، بر اهمیت فرد در قبال جمع اعم از دولت و توده تاکید کرد و حتی توجه به بیشترین سعادت برای بیشترین تعداد، لیبرالیسم جمع‌گرا را تا حد سوسیال دمکراسی بسط داد.

 

 

 


مطالب مشابه :


مرحله اول-سوالات جامعه شناسی آموزش و پرورش - کتاب شارع پور

وبلاگ اختصاصی جامعه شناسی پیام نورابرکوه - مرحله اول-سوالات جامعه شناسی آموزش و پرورش - کتاب شارع پور -




دانلود نمونه سولات پیام نور -دانلود رایگان سوالات دانشگاه پیام نور

سیاق نشریه حسابداری پیام نور ابرکوه - دانلود نمونه سولات پیام نور -دانلود رایگان سوالات دانشگاه پیام نور - سیاق.




سوالات چهارگزینه ای درس مبانی علم سیاست

1- موضوع سیاست از نظر ارسطو چیست؟ 1) دولت 2) قدرت 3) شهر 4) رسیدگی به امور مردم . 2- کدام اندیشمند سر و کار علم سیاست را با " تخصیص عامرانه ارزشها " در جامعه می




نمونه سوال درس جامعه شناسی آموزش و پرورش رشته علوم اجتماعی

وبلاگ اختصاصی جامعه شناسی پیام نورابرکوه - نمونه سوال درس جامعه شناسی آموزش و پرورش رشته علوم اجتماعی -




نمونه سوالات فنون برنامه ریزی اجتماعی

وبلاگ اختصاصی جامعه شناسی پیام نورابرکوه - نمونه سوالات فنون برنامه ریزی اجتماعی -




بزرگان حسابداری

استاد منصور بروجردیان مولف کتب تخصصی حسابداری عضو انجمن نوابغ و نخبگان عضو انجمن ایده پردازان ایران طراح و برنامه نویس و تحلیلگر سیستمهای یکپارچه




چرا انديشه متفکران مسلمان به جامعه شناسي منتهي نشد؟

بنام خدا. چرا انديشه متفکران مسلمان به جامعه شناسي منتهي نشد؟ نگارش : علی اصغر اکرمی. تابستان ۱۳۹۰. دبیر علوم اجتماعی شهرستان ابرکوه. سال تحصیلی 90- 89.




تعریف و تشریح مفهوم " شخصیت اقتدار طلب " و محافظه کاری

وبلاگ اختصاصی جامعه شناسی پیام نورابرکوه - تعریف و تشریح مفهوم " شخصیت اقتدار طلب " و محافظه کاری -




نمونه سوال درس جامعه شناسی خانواده رشته علوم اجتماعی

وبلاگ اختصاصی جامعه شناسی پیام نورابرکوه - نمونه سوال درس جامعه شناسی خانواده رشته علوم اجتماعی -




چکار کنیم تا وبلاگمان را لینک کنند یا آمار بازدیدهایتان بالا رود ؟

چکار کنیم تا وبلاگمان را لینک کنند یا آمار بازدیدهایتان بالا رود ؟ آيا شما بتازگي وبلاگتان را تأسيس كرده ايد؟ آيا از تعداد كم بازديدكنندگان وبلاگتان عذاب مي كشيد؟




برچسب :