معرفت شتاسی در ژئومورفولوژی


      معرفت شناسی و مدل سازی در ژئومورفولوژی

دکترمحمدحسین رامشت

 اساسا انتظار ما از یک مدل بیشتر بیان رفتاری یک پدیده و پیش بینی نحوه عملکرد آن است؛

 دیدگاه های تکاملی

کرکبای(1986) نخستین مدل تحول چشم انداز دو بعدی ر ا مطرح کرد. فرایندهای به کار گرفته شده در این مدل شامل فرسایش، لغزش، خزش و شستشو بود؛

  هوارد(1994) با همین روش مدل تکامل چشم انداز را معرفی کرد و در 1997 مدل مشابهی را در تحول توپوگرافی اراضی بدلندی به کار برد.

  نظرات هوتن درباره الگوی تغییر و نحوه تکوین ناهموار یها در زمره تفکرات تکاملی محسوب می شود؛ چرخه هوتونی برخلاف چرخه دیویسی دارای تشنج های فضایی و تغییرات نوسانی است؛

  نکته مهم افکار هوتن مربوط به تحلیل وی از نحوه رخدادها است. وی معتقد بود که تغییراتی که در طول زمان رخ می دهد از یک دوره بسته پیروی نمی کند. به طور کلی نظرات هوتن را می توان در مدار متناوبی از تغییرات منظم تکرار پذیری خلاصه کرد که پایانی بر آن نیست؛

دانا نیز از پیشکسوتان تفکر تکاملی به شمار می آید. او نیز مدل خود را به گونه ای بیان می کند که تغییرات پوسته زمین تابعی از زمان معرفی می شود. تفاوت مهمی که در مدل او دیده می شود، بیشتر معطوف به الگوی تغییر است؛

دیدگاه دانا بر این نکته تاکید دارد که دوره های محدودی وجود داشته که هر کدام از آن ها با یک واقعه شروع و بعد از مدتی پایان پیدا کرد است و تغییرات پیشرونده در طول زمان ترکیبی از این رخدادهاست که ممکن است با یکدیگر متفاوت باشند ولی دارای روند خاصی است؛

 دیدگاه کاتاکلیسم و مدل فرایندی

  با اینکه در زمان دیویس و حاکم شدن مدل زمانی وی افرادی چون جیلبرت، الفرد پنگ و دیگران نقاد وی بودند ولی آرام آرام به ویژه پس از مرگ دیویس دیدگاه معرفتی و اکولوژیک یا ژئومورفولوژی دیویسی جای خود را به دیدگاه کاتاکلیسم داد و ژئومورفولوژی خاصی بنیان نهاده شدکه اصطلاحاً به آن ژئومورفولوژی فرایندی گفته می شود؛

  تئوری تغییر سطح اساس، تئوری یخچالی، الگوریتم تحول کوه های هنری، تئوری ائوستازی، سیکل بروخنر و... پشتوانه های اصلی تدارک منطق نظری این دیدگاه قرار گرفت و چارچوبه ای از تحلیل ها بنیان شد که تغییر در چهره پوسته زمین را مستقل از زمان تلقی می کرد و به همین خاطر اصطلاح Time Less Model  را برای این دیدگاه در برابر Time Bound Model دیویس به کار می برند؛

  مدل کاتاکلیسم را که مدل فرایندی نیز می نامند، تغییرات پوسته زمین را نتیجه وقوع فرایندهای ژئومورفیک می دانند و هر تحولی در شکل زمین را در چارچوب تغییرات اقلیمی، تغییر سطح اساس، گروهی رخداد های تکنونیکی و تأثیر عملکردهای بشری در محیط تحلیل می کند؛

در این جا زمان نقشی در تغییر بازی نمی کند و عامل تحول محسوب نمی شود بلکه وقوع فرایندها و شدت و تواتر آن ها عامل تغییر معرفی می شود به عبارت دیگر برخلاف مدل دیویس که بسیاری از پدیده های ژئومورفیک را شاخص پیری یا رسیدگی یا جوانی تلقی می کرد، در این جا هرگونه تغییر، نتیجه حدوث و حاکم شدن فرایندی خاص تلقی می شود و رخ دادن چنین فرایندی می تواند در هر مقطع زمانی باشد و به مراحل سه گانه ای که دیویس مدل خود را بر اساس آن طراحی کرده بود بستگی نخواهد داشت و مستقل از زمان عمل می کند؛

  لذا مدل هایی که در این دیدگاه طرح و بر اساس آن، عمل می شود فاقد محور زمانی است. بر همین اساس بسیاری از اصول و مفاهیم تکنیکی در این دیدگاه مانند اصل ناگهانی، تعادل و آستانه ها در قالب همین مدل توضیح داده می شوند؛

این شیوه تحلیل از وقایع که به روش آماری نزد روش شناسان موسوم است، به تحلیل وقوع پدیده ها و الگوریتم حدوث و تکرار آنها پرداخته ، تغییر و تحول سطوح ارضی را ارزیابی می کند؛

در این روش زمان در تغییر وتحول حذف و به این خاطر به جای توالی  و تحول  در مدل زمانی دیویس تغییر و تکرار دو مفهوم مهم و کلیدی در این تحلیل ها به شمار می آید و یک پدیده، مستقل از زمان و تاریخ آن تلقی کرد؛


      PG = C + R ·         Process Geomorphology = Change + Repeat

     ژئومورفولوژی فرایندی = تغییر(تغییر بدون جهت) + تکرار


در مدل فرایندی به زبان ریاضی تغییر چشم اندازها تابعی از تواتر و شدت فرایندهاست. به عبارت دیگر، از نظر ریاضی کاتاستروفیست ها معتقدند که فرکانس رخدادهای طبیعی با بزرگی آن ها نسبت عکس می شود یعنی رخدادهایی با بزرگی بسیار زیاد دارای تواتر کمتر می باشند و اگر بزرگی رخدادی کم باشد فرکانس وقوعش زیاد است؛

در این دیدگاه معمولا تواتر یک پدیده به صورت مجرد و تنها ارزیابی نمی شود بلکه همراه با آن میزان و شدت یک رخداد نیز اندازه گیری و ثبت می شود. برای مثال اگر جریانهای سیلابی عامل تحول و تغییر در یک محیط به حساب آید، تنها تعداد وقوع سیلاب ها بررسی نمی شوند، بلکه دبی سیلاب ها نیز اندازه گیری و تحلیل می شوند. با اندازه گیری فرکانس و شدت یک رخداد (مثلا یک سیلاب) این امکان فراهم می شود که محقق بتواند نسبت به ترسیم منحنی تجمعی فرکانس- شدت اقدام کند؛

کاتاستروفیسم ها درمدل سازی ژئومورفولوژیک به بزرگی یا شدت و فرکانس رخدادها فعالیت ها دارند. به عبارت دیگر کاتاستروفیست ها معتقد به مدلی هستند که در آن چشم انداز ژئومورفیک و تغییر آن تابع بزرگی و فرکانس رخدادهای طبیعی هستند و نه تابعی از زمان در نتیجه تناوب و تکرار در شدت وقوع حوادث است که تغییر و تحول در چشم اندازها را سبب می شوند و تغییر را نباید به زمان نسبت داد؛

   دیدگاه سیستمی

سومین دیدگاه و چارچوب معرفتی در ژئومورفولوژی دیدگاه سیستمی است. این دیدگاه که گاهی اوقات ژئومورفولوژی کارکردی  نیز خوانده شده است، از زمان جیلبرت مفهوم آن مطرح شده است؛

 جیلبرت در سال 1877 مفهومی را تحت عنوان plexus در ژئومورفولوژی مطرح کرد و سعی کرد تا ژئومورفولوژی را در چارچوب چنین مفهومی توضیح دهد. این مفهوم تقریبا معادل با مفهوم سیستم است که به وسیله برتالنفی به کار گرفته شده است؛

مدل های سیستمی بر اساس ساختار و پیچیدگی سیستم ها طبقه بندی می شوند. استرالر 1980 وترجونگ در سال 1986 مدل های سیستمی را به پنج رده و چورلی و کندی مدل های سیستمی را در یازده نوع طبقه بندی کرده اند.

اگر شرایطی سبب شود که سیستم قادر به تبادل انرژی و ماده با محیط اطراف شود و بین ورودی و خروجی سیستم تعادل بر قرار شود، به چنین وضعیتی خود تنظیمی در سیستم گفته می شود و نتیجه چنین حالتی را اصطلاحا پایداری  در سیستم می گویند؛

اساس تحلیل های ژئومورفولوژی سیستمی بر اندازه گیری فرایندها و رابطه بین فرایند و فرم استوار شده و با مشاهدات صحرایی سعی در ارایه مدل هایی می شود که بتواند حالت پایداری را تبیین نماید. به این نحو که عواملی که منجر به تغییر بین ورودی و خروجی و ناپایداری در یک سیستم می شود را تحت عناوین پسخوراند مثبت، آستانه ها و بی نظمی های جبری بیان می دارند؛

در دیدگاه سیستمی ایجاد تعادل با مفاهیم متعدد آن بستگی به نحوه ورودی، خروجی و میانداد در سیستم شکل زا دارد و نه تنها میزان تغییر در ورودی به سیستم دارای اهمیت خاصی است بلکه طول مدت و استمرار تغییر در ورودی و همچنین استمرار و طول زمانی که سیستم در واکنش به این تغییرات متحمل می شود نیز حائز اهمیت فراوان است؛

در دیدگاه سیستمی پدیده ها گاه تابعی از زمان و گاه مستقل از زمان در نظر گرفته می شوند و در مواردی نیز مفهوم زمان رخدادی به کار گرفته می شود. از این رو مقیاس زمانی در سه طیف سیکلی، رتبه ای و پایدار، تعریف و در قالب این سه بسیاری از تغییرات توجیه می شود؛ مدتی که طول می کشد تا سیستم در برابر تغییر ورودی از خود واکنش نشان دهد، اصطلاحا زمان پاسخ  می نامند و مدتی را که سیستم در پاسخ به این تغییر مجبور به عکس العمل بوده است را اصطلاحا زمان آرامش می گویند؛

مدل های سیستمی در پی آنند که روابط بین عناصر را در قالب یک ساختار خاص تبیین نمایند. در نتیجه تکنیکی که در این مدل ها دنبال می شود بیشتر معطوف به تکنیک های رابطه سنجی است. یکی از تکنیک های ساده رقومی که به ما اجازه می دهد تا به کشف روابط بین عناصر در یک مدل سیستمی مبادرت کنیم تکنیک همبستگی  است؛


مطالب مشابه :


تغییر و نوآوری در مدیریت

هستند، با سیستم مدرسه باید نحوه کار با کارکنان خودر در " دانا " ، کمک و




مقاله(راهنمای نرم افزارArcGIS9.0)

نحوه کار به ( در اینجا چون با یک استاندارد کار می کنیم انجام این کار باید سیستم




معرفت شتاسی در ژئومورفولوژی

یک پدیده و پیش بینی نحوه دانا نیز از معادل با مفهوم سیستم است که به




نحوه اصلاح سوابق تحصیلی دانش آموزان در برنامه دانا ( متوسطه )

نحوه اصلاح سوابق به هیچ وجه قبل از هماهنگی با کارشناسی اداره اقدام سایت سیستم دانا




مقاله(میل پیستون)

شرح کار سیستم. نحوه کار دستگاه برای این کار با راهنمایی یک سنسور که خبر از خالی شدن




مقاله(نقش وتاثیر روابط انسانی در مدیریت)

اعضای یک سیستم یا سازمان انسانها و نحوه کار و سر کردن با " دانا" به منظور




جواب تعدادی از سوالات درمورد برنامه دانا

نحوه دریافت چندی است که سیستم دانا در این مواقع در صورتی که کار مهمی با سیستم دارید




نحوه دريافت دانش آموزان انتقالي از پايگاه اطلاعات دانش آموزي نگارش 12.3 متوسطه دوم

سوال تغيير مشخصات شناسنامه اي دانش آموز در خود دانا . نحوه دريافت دانش آموزان ، با




نحوه اصلاح مشخصات دانش آموزان در برنامه دانا

نحوه اصلاح مشخصات دانش آموزان در برنامه دانا - و دریافت با در زمینه سیستم های




خطای نصب فونت لازم برای برنامه دانا

شبکه تبادل فایل خراسان رضوی wan با کار ثبت اسناد و برنامه دانا سیستم پیام خطای نصب فونت




برچسب :