روان درمانی و مشاوره گروهی

روان درمانی و مشاوره گروهی
مولف: دکتر باقر ثنایی

 

 

 

 

خلاصه كتاب :

 فصل اول :روان درمانی چیست؟

 روان درمانی باینکه بحث  تازه ای است اما بحث درباره ی آن بسیار دشوار است.روان درمانی در ریشه به معنای درمان بیماریهای روانی است ولی امروزه ابعاد مسئله بسیار بیشتر از اینهاست.کرویدن انسانهای سالم به روان درمانی و اثر آن بر اجتماع باعث شده است که آن را یک نهاد اجتماعی تلقی کنند .
اولین عکس العمل روانشناسانه در برابر بیماران روانی برداشتن زنجیر از پای آنان است که توسط پینل در دوران انقلاب کبیر فرانسه بود که به تصدیق از نوشته های خودش این  کار او از فرهنگ اسپانیایی  ها نشئت گرفته است که آنها به نوبه خود معلول تماس و تأثیر اسپانیا از فرهنگ و تمدن اسلامی است.
وان درمانی چه به صورت فردی و چه گروهی،در خلال و بعد از جنگ جهانی دوم صورت گرفت.
بنا به تعریف :روان درمانی عبارت است از تماس برای ایجاد تغییر در احساسات و برداشتها ونگرشها و رفتاری است که مخل فرد طالب درمان یا اطرافیان اوست.
عده ای معتقد هستند که تفاوت زیادی بین بیماران و سایرین نیست.آنها نیز مانند دیگران دارای مشکلاتی هستند با این تفاوت که مشکلات آنها بزرگتر و راه حل درستی برای رفع مشکل خود انتخاب نمیکنند.به طور کلی همه ی انسانها دارای مشکلاتی هستند که اگر آن مشکلات بیماری تلقی نشود مایلند آن را در گروه مطرح نمایند و برای حل آن اقدام کنند.این دلیل مهمی برای گرایش مردم به روان درمانی میتواند باشد.
روان درمانی به عنوان یک حرفه
روان درمانگر فرد متخصصی است که تجارب لازم برای این کار را به دست آورده است.از جمله کسانی که به کار روان درمانی مبادرت میکنند میتوان  روانپزشکان و روانشناسان بالینی و ... نام برد.ریشه اصلی روانشناسی در ریشه هایی مثل طب باستانی و مذهب و شفا یا بهبود ناشی از ایمان دانست.
در اوایل قرن 19 روان درمانی یک شیوه درمانی نو روز بود و بیشتر با روان پزشکان سروکار داشت ولی در نیم قرن حاضر با اضافه شدن حرفه های دیگر به روان درمانی باعث افزایش وصعت  آن شده است و از سوی دیگر الگوی پزشکی بهم ریخت.امروزه اصطلاح روان درمانی به مداخلاتی اطلاق میشود که برای بهبود بخشیدن به انواع مشکلات عاطفی یا رفتاری صورت میگیرد.
روان درمانی به شکلی که تا اینجا بحث شد وسیله ای جدید در دست دزمانگران برای یاوری مراجعان در امر مقابله با دشواری های زندگی و سازگاری با محیط و بالطبع رضایت بیشتر از زندگی است.اما همانطور که تعریف شد اگر هدف روان درمانی ایجاد تغییر باشد و نیز روان درمانی قادر به ایجاد تغییر باشد،بدیهی است که روان درمانی میتواند همچون سایر علوم مورد سوء استفاده قرار بگیرد.
تفاوت روان پزشکی با پزشکی این است که در روان پزشکی به کوشش و تلاش متقابل درمانگر و بیمار احتیاج است.
روان درمانی به عنوان یک نهاد
در اینجا سؤالی پیش می آید که چرا مشکلات روانی پیش می آید؟مسئله چه از دید فردی چه از دید اجتماعی،مسئله ارزشهاست.از دید اجتماعی،فردی که ارزشها و معیارهای جامعه را زیر پا بگذارد فردی روانی است که در اجتماع به دو دسته تقسیم میشوند:1)گروهی که آزارشان متوجهه اجتماع است و ارزشها را زیر پا میگذارند که آنها را دزد و لاابالی مینامند که سروکارشان با قانون و مجازات است و 2)گروهی هستند که آزارشان به اجتماع نمیرسد و زندگی جدا دارند و خود را از جامعه جدا میکنند که با روان پزشکان مواجه اند.اما بحران ارزشی محدود به همین دو دسته نیست و شمول جهانی و همگانی دارد.
روان درمانی بر خلاف مذهب،یکنظام ارزشی پیش ساخته و مدون ارائه نمیکند،بلکه برای اولین بار در تاریخ توجه خود را به دنیای درون آدمی یا به عبارتی به دنیای دروندر رابطه با برون معطوف نموده است و ارزشهایی را میجوید که ریشه در درون آدمی دارند و منطبق با فطرت انسانی اوست.در همین رابطه جمله ای داریم از امام علی(ع)که میفرمایند:درد تو در درون توست و نمی بینی،و دوای تو در درون توست و نمی دانی.
آنچه که امروز در غرب روان درمانی در پی پاسخ بدان است چیزی است که مذاهب شرق قرنهاست  بدان مشغول اند.به همین دلیل است که امروزه نظر روان درمانگران شدیدا معطوف به مذاهب شرقی و مخصوصا بودائیسم است وبر این عقیده اند که این مذاهب میتوانند به تکامل روان درمانی به عنوان یک نهاد جدید کمک شایانی بنمایند.
روان درمانی گروهی
روان درمانی گروهی به گفته علما عظیم ترین بخش سومین انقلاب روان پزشکی است.اولین انقلاب هنگام انقلاب کبیر فرانسه به دست پینل صورت گرفت.دومین انقلاب در قرن19 و انقلاب سوم هم اکنون در جریان است.
از اینها بگذریم بنا به تاریخ حرفه ای روان درمانی،میتوان گفت مشاوره و روان درمانی گروهی پدیده ی بسیار جدیدی است و هنوز بسیاری از بنیانگذاران آن در قید حیاتند.
تاریخ معاصر روان درمانی و مشاوره گروهی را میتوان به دو دوره تقسیم کرد.یکی از 1905تا 1932 و دیگری از 1932 تا زمان حاضر است.
دوره اول با کارهای جوزف پرت که عبارت بود از آموزش کلاسی بیماران مسلول آغاز میشود و به مورینو ختم میگردد که در 1931 برای اولین بار اصطلاح درمان گروهی و در 1932 اصطلاح روان درمانی گروهی را بکار برد.از جمله نامهای برجسته این دوره نام آدلر است.
دوره دوم دوره ی پیشرفت سریع و شکوفایی مشاوران روان درمانی گروهی تلقی میشود.تعداد کتب منتشره در بیست و پنج سال قبل از آغاز این دوره فقط 34 کتاب بوده است و بعد از آن با سرعت زیادی رو به افزایش نهاده است،بطوری که((مجله بین المللی روان درمانی گروهی))برای سال 1965 به انتشار تعداد199 مقاله و کتاب و برای سال 1970به481 و سال 1972به تعداد 500 منبع و مأخذ منتشره در این زمینه اشاره کرد
به طور کلی سلامت روانی انسان بسته به روابط گروهی است.
فصل دوم:انواع گروه ها
به طور کلی گروه های یاورانه عبارتند از:گروه راهنمایی،گروه های مشاورت،گروه های رشد،گروه های مشاوره و روان درمانی و ...
گروه های راهنمایی
بیشتر در مدرسه و دانشگاه تشکیل میشودولی از این گروه میتوان در محیط دیگری هم که جزو فرایند یاوری آن ارائه اطلاعات باشد استفاده کرد که عبارتند از:گروه های بزرگ راهنمایی،گروه های کوچک راهنمایی،نشست های کلاسی،کروه های روابط انسانی و کلاسهای راهنمایی که هدف آنها رشد،تسهیل تصمیم گیری و غلبه بر مشکلات است.
الف)گروه های بزرگ راهنمایی:هدف این گروه ها ارئه اطلاعات تحصیلی و شغلی برای کمک به طرح ریزی و تصمیم گیری دانش آموز است.ارائه اطلاعات یک طرفه  یعنی توسط مشاور و به صورت سخنرانی یا نمایش فیلم و سپس بحث و سوال و جواب است.تعداد دانش آموزان نباید بیشتر از یک کلاس باشد و مدت یک ربع تا یک ساعت مناسب است.
ب)گروه های کوچک راهنمایی:این گروه منشئب از گروه های بزرگتر است بدین ترتیب که مثلا بعد از انکه راجع به انتخاب رشته یا شغل صحبت شد،به افراد در گروههای کوچکتر برای انجام این انتخاب کمک میشود.در گروههای گوچک امکان بحث و صحبت برای همگی و خصوصا کسانی که از سوال در گروه بزرگ اجتناب میکنند،فراهم میشود.ارائه اطلاعات دوطرفه است.روش کار به صورت بحث است نه گزارش و تعداد باید 8تا12نفر باشد.مدت  و تعداد جلسات بستگی به موضوع مورد بحث دارد.
پ)نشست کلاسی:از یک گروه آماده یا محیطی مانند کلاس استفاده میشود.نشست کلاسی از سه طریق به کار مشاوره کمک میکند:1)باعث میشودشاگردان با مشاوران بیشتر آشنا شوند،2)مشاور با مسائلی که بین معلم و شاگرد است بیشتر آشنا شود،3)باعث نزدیکی بیشتر معلم با مشاور میشود.اگر این گروهها مرتبا برقرار شوند شاگردان درخواهند یافت که زمان مشخصی برای حرفها و نظرات انان وجود دارد.زمانی که خود آنها و حرف آنها محور اصلی کار است.
گلسر3نوع نشست کلاسی رابرمی شمارد
1-حل مشکلات اجتماعی:این نشست روی رفتار اجتماعی شاگردان درمدرسه دورمی زند ومسائل انظباتی رادربرمی گیرد
2-تصحیح افکار:این نشست بیشتر روی مسائل عقلی دورمی زند
3-نشست تحصیلی تشخیصی:این نشست بیشترروی یادگیری‘مشکلات یادگیری وشیوه ی بهتراموزی ومهارت های یادگیری دورمیزند
روند کار در نشست کلاسی بحث شناختی است نه بحث عاطفی.حداقل وقت برای نشست کلاسی 30دقیقه است.نشست ها بهتر است در دوره ابتدایی  همه روزه و در دوره متوسطه هفته ای یکی دو بار صورت بگیرد.
گلسر سه نوع نشست کلاسی  را برمی شمارد:1)حل مشکلات اجتماعی که روی رفتار دانش آموزان در مدرسه بحث میکند،2)تصحیح افکار که بیشتر به مسائل عقلانی می پردازد،3)نشست تحصیلی-تشخیصی که بیشتر روی مسائل یادگیری و مشکلات یادگیری بحث میکند.
ت)گروه های روابط انسانی:بیشتر مخصوص نظام آموزشی است و وسیله ای مناسب  برای آموزشهای روانی به کودکان و بزرگسالان است.اندازه گروه از 6نفر بیشتر است و در صورت زیاد شدن گروه،شاور آنها را به گروه های کوچکتر تقسیم میکند.مدت مشاوره بین 1تا3ساعت است.
تکیه یا هسته کار عبارت از مهارتهای گفت و شنود و تشکیل یا حفظ روابط انسانی با دیگران است.نمایش مهارتها،آمیزش یا کار گروهی،و بحث،محتوای این گروه را تشکیل میدهد.
ث)کلاسهای راهنمایی:قدیمی ترین شیوه راهنمایی است.عبارت از تشکیل کلاسهای راهنمایی حرفه ای به عنوان جزئی از کل برنامه تحصیلی دانش آموز است.این کلاسها در واقع کلاسهای آموزشی است که مدرس آن مشاور است و محتوای آن متکی به اصول مشاوره و راهنمایی است.این کلاسها مثل هر کلاسی دیگری برای مدت یک نیمسال یا یکسال تحصیلی تشکیل میگردد.بهتر است تعداد دانش آموزان چنین کلاسی از بیست نفر بیشتر نباشد.شکل و محتوای کلاس در واقع بستگی به نیازهای دانش آموزان و شخصیت مشاور دارد.رایج ترین کلاسهای راهنمای عبارتند از:1)کلاسهای راهنمایی شغلی که در آن برای اتخاذ تصمیمات شغلی مبتنی بر خودشناسی و شناخت دنیای کار بحث میشود،طی اندانش اموز باپروزه ی شغلی ‘مطالعه ی مشاغل‘وارزیابی علایق شغلی خودمیپردازد
2)کلاسهای شناخت عاطفی که در آن به محیط عاطفی زندگی دانش آموز می پردازد.محتوای این کلاس عبارت اند از:
1-احساسات ادمی متنوع اند2-همه ی ماازاحساسات متفاوتی برخورداریم 3-داشتن احساسات منفی ومثبت طبیعی لازم4-تفاوت بین داشتن وابراز یک احساس درچیست5-چطوراحساسات خودراابرازکنیم که به خود دیگران صدمه نزنیم
3)کلاسهای خودشناسی که مبنی بر تفاوت های فردی،شناختی و درک اینکه همه با هم متفاوت هستیم ،است.در این مورد باید به روانشناسی گروه های سنی دانش اموزان وارد باشد.
گروه های مشاوره و روان درمانی
علت جدایی گروه های مشاوره از گروه های راهنمایی این است که ماهیت گروه های مشاوره درمان افراد است.تمرکز کار در گروههای مشاوره براین است که دیگران را دربر آورد و برخورد با نارضایتی های زندگی شان،در جهت درک و حل آنها کمک کنیم.لازمه چنین گروههایی یک جو گرم و توام با اعتماد و احترام متقابل است.جوی که ترس از طرد شدن و تلاقفی را زایل کند تا افراد بتوانند بهم نزدیک شوند و از هم حمایت کنند.تعداد افراد این گروه بین 10 تا 12 نفر است وتعداد جلسات و ساعات آن به مشکلات افراد بستگی دارد.برخی از گروه های  مشاوره عبارتند از:1)گروه های همدردی:از افرادی تشکیل میشوند مشکلات مشابهه اند مانند گروه معتادان که همگی در رابطه با فرزندان یا والدین خود و مانند آن گرفتار مشکل شده اند.بعضی معتقداند که افراد همدرد بهتر میتوانند با مه درددل کنند زیرا خودرا جدا و متفاوت با دیگران نمی بینند.وقتی کسی راه حلی برای مسئله اش پیدا میشود و به آن اقدام میکند،دیگران هم تحت تأثیر او قوت قلب پیدا میکنند و اقدام به عمل خواهند کرد ،2)گروه مورد- مدار:مانند گروه های قبلی هستند ولی اعضای آن مشکلات متفاوت دارند.در این گروه ها مشاور گروه خوده افراد گروه هستند به این صورت که افراد مشکل دیگری را برای خود تصور میکنند و نظر خود را برای حل مشکل ارائه میکنند،3)گروه های توانش بشری:این گروه تکیه بر نقاط مثبت افراد دارد و سعی میشود به اعتماد و عزت نفس افراد بیفزایند.تمرکز روی چیزهایی است که فرد میتواند انجام دهد و از عهده برمی آید.با تحولی که در نگرش،رفتار،احساسات،و بخورد آنها با مشکلات پیدا میشود از حالت ((نمیتوانم))به حالت ((میتوانم))تغییر وضع میدهد.این گروهها میتواند هم برای افراد هم مشکل تشکیل شود و هم برای مراجعانی که دارای مشکلات متفاوت هستند،4)گروه های مشاوره ای همگنان:رشتهای تازه در مشاوره است و مشاوران آن از بین خود دانش آموزان انتخاب میشود.از خوبی های این گروه این است که افراد با فردی همسن مشاوره میکنند.دیگر اینکه همانندسازی با مشاور همسن . اعتماد به او آسان تر است.گروههای همگن را میتوان برای هر گروه سنی تشکیل داد.نقش مشاور مدرسه در موفقیت گروههای همگنان بسیار اهمیت دارد.مشاور باید مشاوران مهسن را انتخاب و تربیت کند.مسئولیت نظارت بر کارایشان نیز با مشاور است.بعلاوه،مشاور منبع اصلی اطلاعات و ارجاع برای گروههای همگنان است.
گروه های مشاورت
1-گروه مشاورتی موردمدار:که درصورت بروزهرنوع مشکلی برای دانش اموزیامعلمان یا مدیروحتی والدین تشکیل میشود
2-گروه اموزشی تجربی:که کار یکدسته ازانها مربوط به والدین ومعلمان است. هدف ان ایجاد رابطه ی بهتری بین والدین وفرزندان وبین معلمان با شاگردان انها است

تفکیک گروه ها
گروه تعریفات فراوانی دارد ولی به طور کلی گروه را به دو دسته تقسیم میکنند:
1)گروه های کار-مداردراین گروه هدف امری بیرون ازوجود اعضااست که گروه انجام ان زامتقبل میکندنقش مشاوریا رهبر مسئول به انجام رسیدن کار گروه است ازجمله این قبیل گروه هامیتوان گروه های ورزشی،گروه های کاری و تجاری و...رانام برد
2)گروه های شخصی- دمدارهدف ازدرون گروه ودرون اعضا برمی خیزد.دراینگونه گروهها رهبر مسئول کار شخصی است نه کار گروهیکی از وظایف مشاور حمایت از اعضای گروه است نمونه های چنین گروه هایی  گروه های مشاوره،گروه های درمانی و...است
فصل سوم:زیر بنای مشاوره و روان درمانی گروهی
هر مشاور در کارخود باید زیر بنایی برای بهتر شدن کار خود داشته باشد.اگر میگوییم فلان درمانگر رفتار گرا و دیگری روانکاو است منظور ما این است که او مبنای کار خود را فلان نظریه فرار داده است.الزامی نیست که مشاور و درمانگر یکی از نظریه های موجود را مبنای کار خود قرار دهد او میتواند با توجه به برداشتی که از جهان خود دارد و بیماری که دارد نظریه ای اتخاذ کند ولی نظریه ی او بهی مدرن و مبنی بر اصول باشد.مهم ترین نظریه هایی کهامروزه معتبرشناخته میشوندومنابع اصلی راتشکیل میدهند عبارتند از:
1-روانکاوی2-رفتاردرمانی3-گشتالت درمانی4-درمان مراجع محوری5-تحلیل تعاملی6-روان-نمایش7-درمان عقلی-عاطفی8-تحلیل وجودی9-واقعیت درمانی

زیربنای مورد بحث ما مبتنی بر نظریه نیازهای مازلو و اینکه اکثر نیازهای آدمی عمدتا از طریق روابط انسانی برآورده می گردد.
نیازهای بشری
مازلو بشر را دارای یک سلسله نیازه میداند که او را به حرکت و عمل در طریقی وا میدارد که منجر به ارضای نیازهایش میگردد.وی سلسله نیازها را چنین برمی شمارد:نیازهای فیزیولوژیک،امبیت،محبت و تعلق،عزت،تحقق خویشتن    {کمال}
1)نیازهای فیزیولوژیک:میدانید گرسنگی،خستگی،سرماو...ما را از هر کاری باز میدارد.محدودیت از نیاز فیزیکی،ادراک را تحت تأثیر میگذارد و عدم رفع این نیاز به نابودی منجر میشود.بی توجهی یک عضو یا اعضای گروه،خصومت،خشونت از نشانه های کمبود این نیاز است.
2)نیاز به امنیت:در مرکز به امنیت میل به اتکاد و اعتماد متقال به دیگران وجود دارد.مازلو نیاز به امنیت را نیروی محرکه ای برای فرار از ناامیدی و انجام امور عادی میداند.
نیاز به امنیت به 5طریق تجلی می شود:1)سلامت جسمانی و احتراز از خطر و آسیب جسمانی،2)تأمین مادی در جهت خود کفایی که امنیت مادیبیشتر از طریق اموری مثل سیاست بیمه،بازنشستگی،حساب بانکی و... تأمین میشود،3)عزت نفس،4)نیاز به اعتماد کردن،5)مورد اعتماد قرار گرفتن.
دو مورد 4و5 زیر بنای روابط انسانی و اجتماعی و یک عامل اصلی در مشاوره گروهی هستند و متقابلا برهم تأثیر میگذارند.
3)نیاز به محبت وتعلق:همگی مایل به روابط محبت آمیز با دیگران هستیم و عدم وجود چنین روابطی منجر به احساس تنهایی و انزوا میگردد.نیاز به محبت یک طرفه نیست یکی از عواملی که مانع ارضاء این نیاز میشود طرد شدن و دست پاچه شدن است که به ارتباط با دیگران یک حالت خشک و مرده میدهد.
4)نیاز به عزت:نیاز به عزت از نیروی زیادی بر خوردار است و انسان را به فداکاری و گاه قربانی شدن در راه رسیدن به آن وا میدارد.مازلو میگوید عزت عبارت است از اینکه فردی فکر کند که خودش و دیگران او را آدم بدر د بخوری بشناسند و این نیاز وقتی ارضاء میشود که فرد احساس ارزش،قدرت،سودمندی و اطمینان نماید.
یکی از ویژگیهای آدمی که منجر به عزت میشود مسئولیت  پذیری است.
5)نیاز به تحقق خویشتن:این نیاز نیرو محرکه ای است که بر اعمال ما اثر میگذارد.باید گفت این حالت درجه ای از بودن است که تمام نیروی انسان را برای انجام کاری به حرکت در می آورد.
انسان تحقق یافته انسانی است که((خودش بودن))برایش آسان است.عده ای معتقدند این حالت گذرا بوده و زود از بین می ورد و عده ای معتقدند آن نیاز اساسی بشر است.
ارتباط بین نیاز و روابط آدمی
روابط انسان برای ارضای نیازهای اساسی ما ضروری است.داشتن روابط سالم با دیگران کلید رشد و کمال آدمی است.روابط ما،رفتار ما را به صورت یک انسان اجتماعی شکل میدهد.
نیازها،روابط و تکامل
اکثر نیازها از طریق روابط انسانی قابل ارضاء است.گلسر میگوید نیازهای ما صرفا از طریق آمیزش با دیگران قابل ارضاء است.باید در نظر داشت که تعامل بین روابط و نیازها دو طرفه است یعنی نیازه و روابط بر هم اثر می گذارند و این رابطه است که شخصیت و رفتار منحصر به فرد پیدا میکند.
روند رشد و تکامل آدمی مستلزم تعامل بین نیازها و روابط انسانی است.موانعی که در راه رشد بوجود می آیند عبارتند از:1)مشکلاتی که به علت ارضاء نشدن نیازه بوجود می آیند،2)مشکلات ناشی از روابط انسانی
فرایند گروه و رفع مشکل
مراحلی که در زیر اشره میشود هم نشان دهنده نیازهای اساسی بشر و هم نمایشگر ویژگی های روابط خوب و سالم انسانی است.درعین حال مراحل مذکور برای حل مشکلات و رفع ناراحتی ها مؤثر است.
امنیت:با بروز و احساس مشکلاتی که قادر به حل آن نیستیم،احساس خطر میکنیم و حس امنیت دچار مخاطره میشود و برای  پنهان کردن این احساس،آن را به دیگران نمی گوییم.
اگر جوی توأم با اعتماد و اطمینان حاصل شود از خطر کاسته میشود و جرأت دردل کردن بوجود می آید که همان شرایط ایمنی است که در ماوره فردی(همدلی)و در مشاوره گروهی (همبستگی)نام دارد.
پذیرش:عبارت است از قبول وجود مشکل بعنوان جزئی از خودمان.بزرگترین عامل جلوگیری از حل مشکل،نفی و یا احتراز از روبرو شدن با مشکل است.لازمه پذیرش مشکل این است که آن را عامل خرابی خودمان و رابطه ی خودمان با دیگران نبینیم.
مسئولیت:قدم بعد از قبول کردن مشکل،روبرو شدن با آن است.غالبا مراجعین بعد از گفتن مشکلات خود به مشاور تصور می کنند مشکل آنها حل شده و بقیه کار بر عهده مشاور است ولی اینطور نیست و مشاور باید او را یاری کند تا مسئولیت خود و مشکلاتش را تا رسیدن به یک راه موفقیت آمیز بر عهده گیرد.
عمل:در این مرحله باید راه یافتن راه حل و سپس حل مشکل کار کرد.لازمه این مرحله درک مشکل،یافتن راه حل،ارزیابی و در آخر اقدام به عمل کردن میباشد و مشاور و سایر اعضای گروه باید مراجع را برای یافتن راه حل و به ثمر رسیدن آن یاری نمایند.
اختتام:این مرحله زمانی فرا میرسد که مراجع در تلاش و کوشش برای رفع مشکل خود و ایجاد تغییر در رفتارش است.در جریان درمان مراجعین نه تنها مکل خود را تشخیص میدهند و حل میکنند بلکه یاد میگیرند چطور سایر مشکلات خود را نیز حل کنند.
فصل چهارم:دوره حیات گروه
در زندگی برای هر امری وقتی مقرر است.در گروه هم همینطور است.گروه شروع میشود،هدفی دنبال میکند و بالاخره خاتمه میابد.
مراحل تکامل فرایند گروه را به صورت مختلفی بیان داشت.در اینجا به دو صورت از آنها اشاره میکنیم که اولی اجمالی تر ولیب عمیق تر است ولی دومی مفصل تر ولی ساده تر است و مراحل را قدم به قدم طرح میکند.
مراحل تکامل گروه{الگوی اول}
مراحل تکامل گروه به سه مرحله گرم شدن،فعالیت واختتام تقسیم میشوند.
1)دوره گرم شدن:این دوره زمانی است که اعضای گروه با یک شرایط تازه آشنا میشوند و خود را وارد آن میکنند و در عین حال دوره ای است که اعضا در خود آمادگی جسمی و روانی برای رکت در فعالیت تازه را ایجاد میکنندمانند فعایت گروه ورزشی قبل از آغاز مسابقه.
2)دوره فعالیت:این دوره عموما از دو مرحله عروج و افول تشکیل شده است که اولی کمی طولانی تر است.
3)دوره اختتام:این دوره برای بسیاری از گروه ها مطرح نمی شود در حالی که یکی از مهم ترین دوره های تکامل است.اگر این دوره با دقت برگذار نشود اعضای گروه دچار سر درگمی و تردید میشوند.هر چه این دوره با موفقیت بیشتری انجام شود رضایت افراد گروه از فعالیت بیشتر میشود.
مراحل تکامل گروه {الگوی دوم}
در روند تکامل گروه چهار مرحله وجود دارد که به شرح زیر است:
1)مرحله آمیزش یا آشنایی:مشاوردر مرحله آمیزش برای فراهم شدن شرایط کار لازم است مراتب زیر را پشت سر بگذارد:
الف)تصریح هدفها:ابتدا لازم است هدفهای گروه بر همگان روشن باشد.افراد گروه حق دارند انتظارات خود را از گروه مطرح نمایند تا سرانجام خط حرکت گروه روشن شود.
ب)آشنا شدن:راه های متفامتی برای این مورد وجود دارد.نکته مهم این است که آشنایی اعضا با هم باید تسهیل شود.
پ)اعتماد:لاازم است اعضای گروه به رهبر و سایر اعضا اعتماد کنند.لازمه کار گروهی و در میان گذاشتن مشکلات و درد دل کردن اعتماد به دیگران است  که رهبر گروه لازم است برای این جو و شرایط بکوشد.
ت)احساسات و رفتار:مشاور باید اعضا را برای بیان احساسات واقعی خود تشویق نماید.لازمه به ثمر رسیدن تلاش در این راه،مقبولیت فرد در نزد سایر اعضای گروه است.
2)مرحله انتقال:اعضا درباره مسائل خود شروع به صحبت میکنند این خودابرازی ممکن است با نوعی تردید همراه باشد.بحثها ممکن است خیلی عمیق نباشد و مشاور به اعضا برای بیان هر چه بهتر احساسات و افکارشان کمک میکند.
3)مرحله کار:هدف این مرحله ایجاد پیوند و همبستگی بین اعضای گروه است و با این عمل است که اعضا تلاش میکنند تا در این مرحله در جهت حل مسائل و مشکلات یکدیگر وارد عمل شوند
مرحله اختتام:بهترین زمان برای خاتمه دادن به جلسات مشاوره گروهی،هنگامی است که گروه به هدف درست تعین شده نایل آمده باشد.در این مرحله محتوای عاطفی کم کم  از میان میرود و رهبر به عقاید و حقایق پاسخ میدهد.
فصل5
عوامل درمانی درگروه درمانی
عوامل درمانی اهرم های کارووسایل ایجادتغییرو روابط انسان است برخی ازعوامل درمانی درگروه درمانی عبارت اند از:
1ایجادامید2عمومیت3انتقال اطلاعات4نوع دوستی5مرورتصحیحیگروه اولیه خانواده6رشدمهارتی اجتماعی7رفتارتقلیدی 8یادگیری همنشینانه9همبستگی گروهی 10تخلهی روانی 11عوامل وجودی که دراینجابهشرح بعضی ازاین عوامل می پدازیم
ایجادامید
ایجادامیددربیمارامری بسیارمهم هست ابن سینادراین باره میگویدبر پزشک است که همیشه بیماران رابه بهبودبشارت دهدزیرا این عمل دربهترنمودن عوارض روانی بیماران اثر شایانی خواهدداشت بیماری که دریک گروه درمانی هستند درمراحل متفاوت عروج وافول بیماری اندوجودبیماران گوناگون که درمراحل مختلف بسیاری هستندکمک بزرگی به درمان میکند درکمپ های ترک اعتیادهمیشه رهبرگروه کسی است که قبلاخودمعتادبوده وتجربیات خودرابرای دیگران بازگومیکند
عمومیت
بسیاری ازبیماران خیال میکنندکه ایشان دارای مشکلات اندیشه وخیالات غیر قابل قبولند.این احساس منحصر به فرد بودن راانزوای اجتماعی انها راتشدید میکند زیرا مشکلات انها درمراودت اجتماعی امکان روبرویی وپیبردگی دربیان رااز گروه های موردتماس ایشان میگیرد.شکسته شدن این احساس انحصار بایک دنیا ارامش وراحتی همراه است.دراثر این ارامش بیماران احساس میکنند که با دنیا درتماس هستند.عمومیت یک امر ویزه گروه درمانی نیست بلکه درمشاوره فردی وحتی مراودت عادی هم بوجود می اید.                                                                                                
انتقال اطلاعات
منظوراز انتقال اطلاعات تعلیمیاست که درمانگر در زمینه ی سلامت روانی ‘بیماری روانی ‘ودینامیسم های روانی به بیمار خواهد دادبه طور کلی انتقال اطلاعات مجموعه ازراهنمایی هااطلاعات پیشنهادهاوارشادهایی که رهبرگروه به اعضای گروه به هم میدهند.اکثر بیماران درپایان دوره ی درمانی نکاتبسیاری درباره ی کنش های روانی ادمی ‘نشانه های مریضی‘ تکاپو شناسی گروهی وفرایند روان درمانی اموخته اند.فرایند تعلیماتی یاجنبه های اموزشی واطلاعاتی درمان عموما پوشیده وغیررسمی است.
نوع دوستی
بیماران روانی هنگامی که قدم به درمان میگذارند ازحیث روابط انسانی ورشکسته اند.درجلسات درمان گرانبهاتجربه برای انها این است که احساس میکنند میتوانند به حال دیگران مفید باشند واین به عزت نفس انها می افزاید.اغلب بیماران دراثرگوش دادن به صحبت های سایربیماران ویامشاهده ی ایشان به شناخت هایی میرسند که ازطریق درمانگر به ان دست پیدا نمی کنند.بسیاری ازبیماران سایر بیماران را دردرمان خود موثر میدانند.یکی دیگرازتاثیرات مثبت نوع دوستی این است که بیماران راازحصارکشنده ی درخودفرو رفتگی بیرون میکشد وبه انها راه درست تفحص وشناخت خویشتن رانشان میدهد
رشدمهارت های اجتماعی
یادگیری اجتماعی یابه عبارت دیگرتکوین مهارت های اساسی اجتماعی یک عامل مهم درمانی است البته نحوه ی تعلیم ان درگروه ها بهطورمختلف است.دررشدمهارت های اجتماعی بایدبه ریشه ی عدم موفقیت درارتباطات اجتماعی بررسی کرد.راه های رسیدن به رشد اجتماعی نقش بازی کردن ایجاد فرصت درک یا مشاهده رفتار غلط شخصی رانام بردوراه درمان ان تشخیص تغیییرارادی رفتار اجتماعی است
رفتار تقلیدی  
گاه درجلسات درمان ممکن است بیمارمانندرهبر بنشیند حرف بزند وحتی قدم بزند این امر در گروه درمانی پیچیده تر است چون ممکن است اعضای گروه رفتار یکدیگرراتکرارنمایند.گاه دیده شده که بیماران در گروه درمانی ازرفتاردیگران سودمی برند که این امرکار درمان به درمان جانشین مرسوم است مثل مشا هده بازی با مار که به رفع ترس از مار کمک می کند.کم نیست بیمارانی که از مشاهده ی بیمارانی با مشکلات مشابه خودشان سودبرده اند
یادگیری همنشینانه
دراجتماعبشری روابط بین افراد از اهمیت ونقش خاصی برخوردار است  رفتار درون گروهی یاهمنشینانه درروند تکامل انسان جنبهی سازشی وتطابقی دارد.بدون وجودرشته هایی ازروابط انسانی همبقای فرد وهم بقای انواع درخطرجدی بوده است.نیاز بشربه روابط بادیگران هم پای نیازهای بیولوزیک اوست ودارای اهمیت حیاتی است
تجربه ی عاطفی تصحیحی
عبارت است ازقرار دادن بیمار درمعرض موقعیت های عاطفی که درگذشته تحت شرایط عادی قادر به تحمل ان نبوده است.این اصول درمان یعنی اهمیت تجربه عاطفی درروان درمانی وپی بردن بیماربه نامناسب بودن واکنش های همنشینانه ی خود هردودرگروه درمانی ازاهمیت فوق العادهبرخوردارند.در گروه 3عامل تجربه ی تصحیحی راتسهیل میکندکه عبارت اند از:
1-حمایت گروه ازاعضای خود
2-فراهم بودن شرایط تحریک عاطفی
3-واقعیت ازمایی از طریق ارزش گذاری جمعی برکنش های فرد
بطورخلاصه اجزاوترکیبات یک تجربه ی عاطفی تصحیح کننده از این قرار است
1-احساس وابراز هیجان شدید کهمعطوف به سایرین وتوام باریسک است
2-وجود گروهی حامی فرداست وبه او برای ابرازناگفتنی هایش امکان ریسک میدهد
3-امکان واقعیت ازمایی که به منزله ی یک فرصت تصحیحی است
گروه جهان کوچک اجتماعی
گروهی که روابط بین اعضای ان ازادانه صورت گیرد ودارای پاره ای محدودیت های ساختی باشد‘معمولابه صورت یک جهان کوچک اجتماعی ومرکب از اعضای ان درمی اید.یعنی پس از گذشت مدت زمان کافی ‘ اعضای گروه بایکدیگرهمان رفتازی رااغازمیکنند که که باسایرمردم درخارج ازگروه انجام می دادند
فرد ومحیط گروهی او
بین فرد و گروه ومحیط پیرامون اوهمواره تعاملی درجریان است.هرچه تعامل اعضا بایگدیگر با اراده تر باشد محیط انها متنوع تروامکان شناخت وحل مشکلات افراد بیشتر خواهد شد.گروه نتها جایی است که رفتارهای ناسازگاراعضای گروه اشکار می شود بلکه جایی برای شناخت دینامیسم های رفتاری است
همبستگی گروهی
همبستگی گروهی دردرمان همان رابطه یاهمدلی دردرمان فردی است.هرچه میزان وحدت بیشتر باشد اعضابرای گروه ارزش بیشتری قائل میشوند.دراینجا همبستگی را این طورتعریف میکنیم :
نتیجه ی تمام عوامل موثر براعضا که انهارابه گروه پای بند میکند یا به عبارت دیگر کشش گروه برای اعضای ان.همبستگی گروهی به خودی خود یک عامل درمانی نیست.بلکه یک پیش شرط لازم برای درمان موثراست
مکانیسم عمل
عوامل درمانی ومراحل درمان
همان طورکه در فصل 4 گفته شدگروه مراحل مختلفی را طی میکند مکانیسم های درمانی درطول مدت درمان بطوریکسان و یکنواخت عمل نمی کنند درابتدابرای حفظ گروه وازبین بردن اظطراب عواملی چون ایجاد امیدوعمومیت کاربرد بیشتری دارد.نکته دیگراینکه انتظارات ونیازهای اعضادرطول عمر ثابت نخواهد بود.اعضاابتدامی خواهنداز نشانه های مریضی راحت شوندوبعد این هدف تغییر پیدامیکندونظراو بیشترمعطوف به روابط انسانی میگردد. به کارافتادن عوامل افتادن عوامل درمانی هم ازاین تغییرات متاثر است.
فصل6
ترکیب و تشکیل گروه
تنها داشتن اطلاعات و علم فراوان برای شروع یک گروه درمانی کافی نیست.یک درمانگر باید بتواند و بداند چطور گروه خود را تدارک کند و آن را با موفقیت به حرکت درآورد.یعنی موفقیت یا شکست یک گروه تا حد زیادی در گرو این است که درمانگر تا چه حد در تدارک آن مسلط و موفق باشد.عوامل بیشماری در سرنوشت یک گروه مؤثرند که مهمترین عوامل عبارتند از:تعین هدفها،ترکیب گروه،انتخاب مراجعان،محیط درمان،کمک-درمانی،درمانگری،اندازه گروه،و بالاخره مدت،فراوانی و عمر گروه است
هدف در روان درمانی گروهی
برای تعیین هدف دو راه عمده وجود دارد.یکی یکی اینکه درمانگر میداند چه میخواهد بکند ،که در این صورت فقط کسانی را که مناسب گروه او هستند برای کار خود میپذیرند.مثل درمانگری که فقط با گروههای خانوادگی و روی مسائل خانواده کار میکند.دوم اینکه مشاور یا درمانگر در چهارچوب یک نهاد یا سازمان مشخص اجتماعی مپلا مدرسه کار میکند.در اینصورت اولین کار او این است که دریابد تشکیل چه نوع گروههایی مورد نیاز مراجعان مشخص او،در چهارچوب این سازمان است.
علاوه بر دانش آموزان یا دانشجویان،میتوان از معلمان،مدیران،والدین و همچنین اطلاعاتی که در کارنامه و پرونده های دانش آموزان موجود است،به عنوان دیگر منابع با ارزش برای تعیین نوع و هدف گروههای مورد نیاز استفاده کرد.
عده ای هدفهای مشاوره گروهی را به دو مقوله تقسیم میکنند که عبارتند از هدفهای کلی و هدفهای فردی.هدفهای کلی به عمومی گروه و دلایل عمده تشکیل گروه اطلاق میشود.هدفهای فردی به تک تک اعضا و زندگی خصوصی ایشان مربوط است.هدفهای کلی گروه میتواند کم و بیش از گروهی به گروهی و از درمانگری به درمانگر دیگر متفاوت باشد
انتخاب اعضا
تناسب اعضا با نوع گروهی که تشکیل میشود حائز اهمیت است.لذا مسئله انتخاب اعضا مناسب برای گروه را باید بسیار جدی تلقی کرد.مهمترین عوامل مؤثر در انتخاب اعضا،عبارتند از هدف گروه،ساخت و روش کار گروه،شخص درمانگر و آمادگی و تجربه او،وبالاخره تناسب اعضایبا گروه است.انتخاب اعضا برای بعضی گروهها اصلا مسئله ای نیست.از جمله این قبیل گروهها از گروههایی میتوان نام برد که برای معتادان یا اشخاص چاق تشکیل میگردد.این گروهها دارای هدف صددرصد مشخصی هستند و اعضای مشخصی را به عضویت میپذیرند.در مورد گروههای مشاوره ای،درمانی و فعالیت که وصف آنها قبلا آمد،و بطور خلاصه گروههایی که کم و بیش هدف گروههای فوق الذکر را دنبال میکند،انتخاب اعضا  باید بادقت بسیار توأم باشد.
معیارهای نپذیرفتن در گروه
بعضی بیماران بنابه وضع روانی آنها،اعضای خوبی برای گروههای مورد نظر ما نیستند.علت شکست آنها هم بیشتر در این است که نمیتوانند از عهده وظایف اولیه ای که گروه به آنان محول میکند،برآیند.بعضی از بیماران که اختلال آنها به مرحله مرضی نرسیده است،میتوانند در گروههای درمانی و رشد شرکت داشته باشند.از جمله مراجعانی که نمی باید در گروه-درمانی پویا پذیرفته شوند عبارتند از بیماران پارانوئیدی،کسانی که خیلی خود-محور بین و خودشیفته هستند،بیماران هیپوکندریائی،کسانی که میل به خود کشی دارند،معتادان به مواد مخدر و الکل،روان پریش ها،آنها که دارای جامعه-مرضی هستند،و بالاخره بیمارانی که دارای آسیب های مغزی میباشند.در امر انتخاب اعضا برای گروه،یکی از عواملی که باید در نظر داشت این است که از شرکت اعضائی که احتمال ترک زودرس آنها میرود،خودداری کرد
معیار پذیرش
معیار پذیرش بسیار پیچیده تر از معیار نپذیرفتن است.بی شک مهمترین معیار پذیرش،((انگیزه))مراجع برای شرکت در درمان بطور کلی و در گروه درمانی بطور اخص است و مراجعانی که به علت فشار دیگران،از قبیل والدین،معلمان و... آن در گروه شرکت کنند،اعضای مناسبی نخواهند بود.
دو نکته دیگر که در امر پذیرش باید در نظر گرفت،عبارت است از نخست اینکه در انتخاب هر عضو،احساس و نظر شخصی درمانگر نسبت به مراجع مهم است.اگر درمانگری نسبت به مراجعی احساس شدید ناخوشایندی و بی علاقگی میکند،بهتر است او را به درمانگر دیگری ارجاع دهد.
ترکیب گروه
ترکیب گروه با انتخاب اعضا متفاوت است.در انتخاب،تمرکز بیشتر روی نپذیرفتن یا قبول افراد بنابر معیار فردی است.در ترکیب گروه نظر بر این است چه ترکیبی از چه افرادی میتواند تشکیل یک گروه موفق را بدهد.
برای دست یافتن به یک ترکیب مثمرثمر،تلاس بسیاری صورت گرفته است.از جمله اینکه سعی شده افراد را بنا به یک تشخیص و طبقه بندی مرضی در یک گروه قرار دهند.دیگر اینکه از آزمونهای روانی گوناگون برای این کار استفراده شده است.ولی هیچیک از این راهها چندان موفق نبوده است.در اینجا مختصرا از چند عامل مهم در ترکیب گروه نقش عمده ای بازی می کنند،صحبت میکنیم.
تجانس و عدم تجانس
قبلا به مسئله تجانس و عدم تجانس در گروه،تحت عنوان گروه همدرد و گروه مورد-مدار اشاره شد.آنچه مسلم است این است که تجانس اعضا یا عدم تجانس آنها،در وضع گروه اثر قاطعی دارد.همگنی یا عدم همکنی در بین اعضای گروه دارای محاسن و معایب خاص خویش است.همگنی و تجانس اعضا با هم مسلما دو حسن بخوردار است.یکی  اینکه همبستگی بین اعضای گروه را تسهیل میکند،ودیگری اینکه امکان همانند سازی را افزایش میدهد.از سوی دیگر ناهمکنی اعضای یک گروه ای حسن را دارد که به علت فراهم کردن امکانات تماس با اشخاص گوناگون،برای اعضای آ« توام با تجربیات پر بارتری بوده و یادگیریهای بیشتری به همراه خواهد داشت.


فصل7
مقدمه
توابخشی روند اعاده وتجدید قوای مراجع معلول است تا به حداکثر سودمندی برای خویش وجامعه برسد.اکثرانها اگربه کارمناسب بپردازندمیتوانند زندگی سادهوپرسعادتی داشته باشند.این قبیل برنامه هاکه حدودا از سال 1918اغازشدبه مراجعان کمک میکند تا براتکای خود به دیگران غلبه کرده وبه جامعه خدمت کند .این برنامه هابه مراجعان کمک میکند تابه ارضای شخصی ناشی از کار مفیدواستقلال اجتماعی واقتصادی دست پیدا کنند.قوانین توانبخشی شامل کل افرادی است که صدمه دیده اند‘یعنی کل افرادی که معلولیت جسمی یا روانی دارندحتی کسانی که دارای معلولیت اجتماعی یافرهنگی انداز قبیل کسانی که تازه اززندان ازاد شده اند
مزایای گروه برای معلولین جسمی
1اشخاص شدیدامعلول طرف کمک هستندوامکان کمک به دیگران به انها کمتر داده میشود این محرومیت دردرازمدت مخرب است برای جلوگیری ازاین تخریب بهتر است تعامل گروهی صورت گیرد.
2افراد معلول عموما منزوی ویامتکی به اعضای خانواده اند.اما گروه فضای امنی رافراهم کرده که انها باملاقات باافراددیگرروابط اجتماعی خود را بالابرند
3گروه برای کسانی که نمی تواننددریک رابطه دونفره احساسات خود را بیان کنندفضایامن تری فراهم کرده است.گاه سایراعضاگروه میتوانندبیانگراحساسات انان باشندوبدین وسیله به انها احساس امنیت بدهد
4بعضی ازمعلولین تصورمیکنندمشکل انهاقابل حل نیست وبا گفتن عبارتی نظیرتوجای من نیستی ووضع یک معلول رانمی دانی دلیل تراشی می کنند درگروه با کسانی مواجه میشوند که دروصفی مشابه خود هستندلزا سدروانی انهادرمقابل بهتر عمل کردن نمیشکند
5-اگر معلول خواستار تطابق یبشتری بادیگران باشد بهبود مهارت های ارتباط ضروری است .برای حفظ رابطه بادیگران ودریافت کمک برای ارضای نیازهای بین الاشخاص لازم است که بتوان نیازهای خود رابه صورت کلامی ابراز کرد.گروهدرمانی برای رشدمهارت های واجد ارزش فراوان است

هدف
وظیفه ی مشاورروشن کردن هدف برای گروه است.هدفی که مبهم نباشدوروشن باشد-انتظارات مراجعان ازیکدیگربایددرحدمنظوره باشد
انتخاب اعضا
نبایدافرادی که ناتوانایی های متفاوتی دارند درگروه های یکی قرار داد.بعید است شرکت دادن فردی که ناراحتی شنوایی داردبافردی که ازنظر عقلی مشکل دارد درگروهی که هیچ یک ازاین مشکلات راندارند معقول باشد.نکته ی مهم این است که فرد معلول بایداحتمال طولانی بودن یاحتی دائمی بودن معلولیت خودرا بپذیرددرغیر این صورت ازگروه برخوردارنمی شود وموردسرزنش دیگر اعضای گروه قرار می گیرد
اندازه ی وطول جلسات
6تا9نفراندازه ی گروه مناسب است پذیرش 2نفراضافی نیز توصیه می شود طول جلسات بسته به میزان تحمل جسمانی طول کل درمان ومحیط وشرایط درمانی مراجعان دارد معمولا طول هرجلسه حد اکثر 2ساعت است البته شرایت بیمارستان وغیره ان هم باید درنظرگرفت
اماده سازی برای تشکیل گروه
1اتاق:اتاق بایدطوری باشدکه9نفرباصندلی چرخداردران جابگیرندوچنانچه 1نفر با تخت به جلسه امد فضای کافی وجود داشته باشدوجابه جاشدن دران راحت باشد.اگر محل گروه درمانی بیمارستان باشدباید امکان شرکت اعضا باتخت به حالت تقریبا ایستاده وحالت مشابه ان فراهم باشد.اگرلازم باشد یکی از اعضای گروه جلسه را ترک کند باید بدون جابجا کردن سایرین اورا ازاتاق خارج کرد
2ارسال یادداشت:باید برای تمام اشخاص یا بخشهای مربوطه ازجمله کسانی که باید بیماررابه گروه بیاورند یادداشت فرستاد علت بیشترغیبت ها مطلع نبودن پرسنل بیمارستانیا نزدیکان بیمار از برنامه شرکت او درگروه درمانی است
3تجدید قوا(تنفس)
-4مراقب
برای گروه درمانی با معلولین گاه ممکن است به وجودیک مراقب نیازباشد.ممکن است حضورمراقب دراتاق مشاورچندان مناسب نباشد.اما حضوراودراتاق مجاور یا اتاقی در دسترس بسیار خوب است
-5الویت گروه
رهبری
رهبری گروه اغلب به تنهایی ویا بایک دستیار(یاردرمانگر)گروه رااداره میکنند درمانگری که گروه رابه تنهایی  اداره میکندبایدکارازموده باشد درگروهی که توسط دو درمانگراداره میشوند 1مسئولیت ها سبک تراست2 وجود تماس چشمی بادودرمانگر3در صورت غیبت یکی دیگری وجوددارد4وجود الگویی برای ارتباط اگریاردرمانگرزن ومردباشند برای گروه های مختلط بهتراست وبه حل وطرح تعارضات مربوط به این دو نقش کمک میکند.حظوراستاد ناظر یاظبط کننده ی جلسات برای اموزش ومشاهدات شخصی مفید است.
فنون ومحتوای کار گروه
مراحل کارگروه درمانی
1ارزیابی کردن2حل مشکل3پایان کاریا ارجاع
محتوای گروه راهدف ان مشخص میکند.کشش اعضا برای طرح مطالب بی جاباید تضعیف شود حالت دفاعی متداول گروه عنوان کردن بی پایان مشکلات است .مشکلاتی که شایدواقعی هم نباشند.کشش مشکلات وزیادی انهاممکن است رهبر گروه راازپادراوردوکنترل گروه ازدست اوخرج شود.مثلا‘اگر هدف گروه ارزیابی موفقیت در شغل باشدبحث درمورد تعارضات خانوادگی بیجا است.رویه ی واقعیت محورانه وتمرکز درزمان حال ازهمهسازنده تروپویاتراست.تنوعفنون مورد استفاده بستگی به خلاقیت رهبر گروه دارد.فن عمده ی گروه های مشاوره ای گفتگو است.استفاده ازسایرفنون گروه را غنی ترمیکند.نقش بازی روش فوق الاده ای است.که مطالب موردبحث رامملوس میکند.
مشاوره باعقب ماندگان ذهنی
درمشاوره باعقب ماندگان ذهنی ازهمان اصول ونظریه های افراد عادی استفاده می شودبااین تفاوت که وضع خواص این افراد بایدمدنظرباشد
فصل8
بازی درمانی گروهی
روان درمانی درموردکودکان تاثیربیشتری دارد. کودکان نمی توانند مانند بزرگسالانهنگامی در گروهی احساس خطروناراحتی میکنندان راترک کنند پس ما باید اعضای گروه کودکان رابه درستی انتخاب کنیم درغیر این صورت تاثیرات مخربی برروی کودکان ایجاد میکندگروه بازی درمانی مستلزم طرح ریزی خاص وساختمانی پیچیده است.مثلا یک کودک شکست خورده ازخواهران وبرادران خودوقتی درگروهی توام بارقابت قرار میگیرداحساس عجز خواهدکرد.گروه درمانی باید شامل کودکانی باشدکه مریضی غیر مشابه ای دارند.در ترکیب گروه سن وجنسیت دارای اهمیت است دختر وپسرهاقبل ازسن مدرسه درگروه هایی باهم وبچه های مدرسهای را تفکیک جنسیت کردتعداد کودکان گروه بازی درمانی نباید بیش از 5نفرباشند.
اهداف وفنون
هدف گروه درمانی مانندهرنوع درمان دیگری ایجادتغییرات شخصیتی بادوام است نتیجه ی نهایی یک(خود)تقویت شده یک (فراخود)اصلاح شده ویک تصویر نفس غنی ترشده است عوامل تصحیحی درتمام روان درمانی های مشابه است.تاثیر یک روش خواص درمانی بستگی داردبه اینکه این عوامل وعناصر چه طور مورد استفاده قرار گیرد.درارزشیابی هرروش بایدبه این سوالات پاسخ داد.
1-به رابطه درمانی کمک میکند؟2-برون ریزی را تصحیح یا کند میکند؟3-موید یاسد بصیرت است؟4- باعث افزایش یاکاهش واقعیت ازمایی است 5-باعث ترغیب یا سد والایش است
رابطه درمانی.
.حضورچند کودک ایجادرابطه مطلوب بین درمانگروتک تک کودکان راتهسیل میکند گروه در مرحله ی نخستین درمان به ایجاد رابطه ی مطلوب کمک میکند.اولین جلسه ی بازی درمانی برای کودک نامانوس است وباعث فرورفتن درفکر وحتی ساعت ها ساکت ماندن می شودوارد شدن به یک محیط جدید درصورتی که همراه با 2-3کودک همسن باشد برای کودک اسان تر است .درگروه درمانی فرایند درمانی زمانی اوج میگیردکه کودک بتواند عرضه کننده ی توجه ومساعدت باشدوتنها دریافت کنندهی یاری نباشد.دربازی درمانی گروهی تکیه درمان بر تک تک کودکان است.اهداف گروهی یاهمبستگی گروهی مد نظر نیست.
بصیرت
قرار گرفتن درگروه باعث خودشناسی میشود گروه باعث پیداکردن ریشه های مشکل وبصیرت پیداکردن نسبت به ان میشود مثلادختر پرحرفی که درگروهی کم حرف قراردارددرصورت وراجی باعث میشود تادیگران ایراد اورا به رخش بکشند.بچه هادردرمان اگاهی بهتری نسبت خودورابطه خود باوالدین وهمتایان خود کسب میکنند.این بصیرت اکثراستنباطی وغیر کلامی است.درمان فردی ازراه تعبیروتفسیرباعث کسب بصیرت می شود.گروه به درمانگر امکان می دهد برای کودک وقایع بصیرت افزا طرح ریزی کند.مثلا وقتی یک تفنگ دردست سه کودک وجود دارداحتمال بروز تعارض هست.واکنشی که درقبال تعارض بروزمیکندبه درمانگر امکان میدهد تاکودک رابارفتار خود شکن وعادت شده اش مواجه کند
برون ریزی
بازی در


مطالب مشابه :


فلسفه و معنای اصطلاحی فلسفه /تفاوت قوانین فلسفی و علمی /موضوع و تقسیمات فلسفه

دکتر پریش کوششی، دکترای فلسفه و فلسفه هر دورانی کوششی بوده است برای طرح سایت های مفید




نظریه روانکاوی (فروید)

سایت دکتر نیما آنها را افراد روان پریش می شمار می آید نوروزها کوششی برای کاهش و تسکین




روان درمانی و مشاوره گروهی

سایت جامع و الکل،روان پریش ها،آنها که دارای درمانی ازهیچ کوششی برای به حداقل




بررسي شخصيت و نظريه هاي عمده ي آن

سایت جامع هر رفتار متشکل از کوششی برای به روان نژند و روان پریش ، تقسیم می كند و




بنیانگذاران فرضیّه ی ارتباط ابژه ای

وب سایت رسمی ta آمریکایی آنها کوششی در زمینه تلفیق با کودکان روان پریش از خود نشان داد




بررسي شخصيت و نظريه هاي عمده ي آن

به وب سایت مشاوره خوش رفتار متشکل از کوششی برای به نژند و روان پریش ، تقسیم می كند و




نظریه روانکاوی فروید

و دیگری افرادی که حالات شدید روانی دارند و آنها را افراد روان پریش کوششی برای




برچسب :