متن کامل سی دی طبیعت { استاد امین دژاکام }

به نام خدا

متن کامل سی دی طبیعت { استاد امین دژاکام }

سلام دوستان امین هستم مسافر

خیلی خوشحالم که در کنار شما هستم انشاالله که حال همگی شما خوب باشه و داشتم می آمدم امروز فکر میکردم دو تا موضوع ذهنم بود هنوز تصمیم نگرفتم واقعاً راجع بهش صحبت بکنم یک قدری راجع به دستور جلسه هفتگی شاید صحبت بکنم ببینم چی میشه انشاالله که چون موضوع کاربردی هست مسئله عمل سالم و عمل به ظاهر نیک که برای ما یک حالت تعیین کننده داره،

خب جالبه اینجا بلافاصله بعد از وادی پنجم موضوع این عمل سالم و عمل به ظاهر نیک مطرح میشه که چون ما از وادی شروع میکنیم در واقع به کار بردن و حرکت کردن، واقعیتش اینه که تشخیص این موضوع کار خیلی راحتی نیست یا بایستی یکسری تغییرات را آدم تو خودش بوجود بیاره و این تو دو راهی های انتخاب خودشو نشون میده عمل سالم و عمل به ظاهر نیک که من خودم  یادمه بچه بودم تو سنه کم یک رفتارهایی را از بزرگترهای خودم میدیدم به نظرم میامد که کارهای آنها اشتباهه، یعنی عقلشون نمی رسه.

 مثلاً توی شرکت باکارمندها یجوری رفتار بکنن من فکر میکردم باید خیلی رئیس شرکت مهربون باشه مثلاً با کارمندها و فلان و اینها و بعدش که یک مقداری بزرگتر شدم و خودم تجربه اجتماعی پیدا کردم، دیدم که نه واقعاً اینطوری که آدم فکر میکنه نیستش خیلی وقتها آدم از روی احساسات ناخالص خودش که حالا ترحمه، دلسوزیه هستش ولی وقتی پشت اون سر ترحم و دلسوزی وقتی نگاه می کنی می بینی ناتوانی خود آدم وجود داره، یعنی یک کاری آدم خودش زورش نمی رسه انجام بده و می خواهد برای دیگران انجام بشه.

چون خودش دوست دارد اون کار انجام بشه و می خواهد بریا دیگران اون اتفاق بیفته، ولی منشأش در واقع ناتوانی خود آدم هستش که اگر اون ناتوانیش در ادامه به توانایی تبدیل بشه، دیگه اون دلسوزی در مورد افراد به کار نمی بره، که معمولاً هم تخریب بوجود میاره.

ما تو یکی از اقواممون یکی از آره اقوام نزدیکمون از روی دلسوزی یک خواهری تمام خرج برادرشو تقبل میکرد و میداد  خرج بچه هایش، 3 تا بچه اش خرج خانمش خیلی کمک بهشون میکرد و آخر سر نتیجه این شدش که اون برادرش در سن 50 سالگی تازه به فکر این افتاد که برای خودش داشته باشد و بره و پنجاه سالگی تازه مستقل بشه در صورتی که بچه اش دیگه 18 سالش بود.

و از این دست کارهای انسانه وقتی انجام میده برای نزدیکان خودش و این باعث میشه که در اونها تخریبی را بوجود بیاره که شاید در اون لحظهآدم داره اون کارو انجام میده از روی دلسوزی و محبت خودش، مثلاً ممکن که استاد برای اینکه شاگرد خودشو راضی نگه داره یک کاری انجام بده و یک ارفاقی به شاگرد خودش بکنه که اون شاگرد پیش استاد بمونه.

مثلاً میگم استادی ترس اینو داشته باشه که شاگردش ول کنه بره، مثلاً توی اون، ول کنه بره خب یک منبع درآمدی براش داره، دیگه این شاگردش اونجا شاگردش چیکار میکنه، خیلی ساده میگیره مشقها و تکالیفشو انجام نمی ده میگه اشکال نداره کارهاشو انجام نمیده میگه اشکال نداره، و گناه داره و شاید به خودشم اینطوری بقبولونه ولی بعداً اگه نگاه کنی

می بینی پشت سر اون ترحمی که داره انجام میده ترس خودش از اینه که شاگرد ول کنه و بره پیش یک استاد دیگه و این در واقع می بینید که این کار یعنی انجام دادن عمل سالم صرفاً دونستن یک موضوع نیستش.

ما اگه پالایش و تزکیه رو در درون خودمون انجام نداده باشیم یعنی اون ترس رو درستش نکرده باشیم هر موقع که تو. اون دو راهی انتخاب قرار بگیریم بلا استثناء چی میشیم؟ مردد میشیم که چه کار کنیم، یک راهکاره خیلی مناسبی که تو این قضیه وجود داره اینه که تو اون لحظه انتخاب، همون باز جوابش چیه باز جوابش توی وادی پنجم گقته شده.

وقتی که نمی دونیم واقعاً اون کار چی هستش عمل سالمه؟ عمل به ظاهر نیکه؟ از رو دلسوزیه؟ یا از روی دوست داشتنه؟ اونجا دست به عمل نزنیم یعنی من اگه من یک استادم می خواهم بیام اونجا لحظه ای که با شاگردم روبرو میشم باید یک حرفی بهش بزنم ماهیت اون حرف را نمی دونم آیا بهش تمرین اضافه بدم؟ آیا تکلیفشو انجام نداده عکس العمل به خرج بدم؟

وقتی نمی دونم انجامش بدم، کاری انجام ندم، میگذارم یک هفته دیگه بگذره میگذارم چند روز دیگه بگذره اونجام تو اون زمان من خودم فرصت این را پیدا میکنم که اون تغییرات را در خودم بوجود بیارم یعنی این مسئله کاملاً دو طرفه هستش بعد از مثلاً یک هفته جالب اینجاست وقتی بعد از یک هفته روبرو میم با شاگرد میبینم اصلاً لازم نیستش هیچی بهش بگم، یعنی اصلاً تو اون زمان که من خیلی فکر می کردم که باید به این شاگرد یک چیزی حتماً بگم یک هفته که زمان گذشت می بینم که هیچ چیزی لازم نیست بهش بگم و بعدش می بینم اون هیچ چیزی نگفتن من دقیقاً باعث رشد و پیشرفت اون شاگرد میشه ولی اگر حرفی میزدم من این کارو کردم و اگر حرفی میزدم حرف بی مورد می زدم و یا روی دلسوزی حرف می زدم می بینم شاگردی که نسبتاً خوب عمل میکرد عملکردش چی شد؟ خراب شد.

پس در واقع عمل انسان اگر درست نباشه یا عمل سالم نباشه در دیگران قطعاً تخریب بوجود میاره و تخریبش به خود ما برمیگرده.

پس خیلی وقتها خیلی زمانها لازمه که ما هیچ کاری نکنیم یعنی اگر انسانم یاد بگیره که هیچ کاری نکنه یاد بگیره که هیچ حرفی نزنه، یکبار یکی رفت پیش آقای مهندس شرایط مالی خیلی خوبی ام داره از نظر مالی آدم توانمندی می خواستش معاملاتی انجام بده فلان اینا، آقای مهندس گفت من چیکار کنم، آقای مهندس گفت هیچ کاری انجام نده چون شرایط بازار شرایط چیه کاملاً متغییر بود گفت الآن مثل طوفان شن میمونه اگه تو کاری انجام بدی گمراه میشی گم میشی هیچ کاری انجام نده البته اون رفت یک کاری انجام داد و چند میلیارد تومن ضرر کرد چون نمی توانست انجام نده آدم جلوی خودشو خیلی وقتها نمی تونه بگیره و سختی و دشواری کار همین جاست اینکار یک چیزی به آدم میگه یک چیزی بگو یک حرفی بزن یک کاری بکن ولی در واقع اون نفس امر کننده است داره اینو میگه، اونجا باید آدم به این تشخیص برسه و جلوی خودشو بگیره.

در کل اگر انسان وادی پنجم رو تمرین نکرده باشه اینجوری خلاصه بگم اگر وادی پنجم رو انجام نداده باشه و تمرین نکرده باشه موقع انجام عمل سالم کاملاً گمراه میشه و کاملاً اشتباه میکنه و اینو خودتون کاملاً حس می کنید که دو راهی های انتخاب بایستی چیکار بکنید.

راجع به عمل سالم آقای مهندس صحبت کردن که برای انسانها هستش یعنی شما بکنید ما توی هر سطحی قرار بگیریم عمل سالمم تو همون سطح دانایی ما هستش یعنی اینطور نیستش که بگیم ما به یه نقطه ای رسیدیم که الآن هر اتفاقی که میاد ما کاملاً بهش احاطه داریم اصلاً همچین چیزی وجود نداره یعنی شما اگه ده سال هم کار کنی به درجه استادی، کمک راهنمایی ام برسی باز در مقابل شاگردات در مقابل مسائل زندگی موضوعاتی پیش میاد که بایستی کاملاً باهاشون با تفکر و تدبیر و کار کردن رو خودت روبرو بشی چون اگر غیر از این بود یعنی انسان به نقطه ای میرسید که دیگه همه کارها براش کاملاً از پیش تعیین شده بود دیگه تکاملی وجود نداشتن یا همه چی براش کاملاً حل شده بودش خب من بیشتر از این دیگه ضحبت نمی کنم راجع به عمل سالم و CD اش هستش CD عمل سالم چرا حالا بذار اینم بگم چرا اسمش رو گذاشتن به ظاهر نیک؟

این به ظاهر نیکش چی هستش واقعیتش این هستش که چون تو یک دینی در واقع عمل نیک، پندار نیک، کردار نیک، هستش این به ظاهر نیک گذاشته شد که احترامی هم گذاشته به اونها چون با اون فضیه چی شد یعنی تلاقی پیدا نکنه که ما بگیم کسی رو بخواهیم زیر سؤال ببریم به هر صورت من داشتم به موضوعی فکر میکردم که شاید جالب باشه برای دوستان و موضوعی هستش مربوط به آب و هوا نمی دونم شما شاید براتون این موضوع جالب باشه و یا نباشه.

من یادمه سالها پیش خیلی بارندگی و برف زیاد بود الآن اینقدر این قضیه کم شده که بچه ها عکس برف واسه ما میفرستن یعنی موقعی که یکجا برف میباره ده اینقدر برف میباره سریع تو وایبر و جاهای دیگه عکس میفرستن که اینجا برف اومده در صورتی که چند سال پیش نیم متر 40 سانت حتی خیلی سال پیش قبلترش 70 سانت 80 سانت تهران برف میامد و خیلی از شهرها اما الآن آرزو به ذل موندیم که مثلاً یه برفی بیاد و همه منتظرشهستن واقعاً این چیز خوبی نیست یعنی اتفاق بدی هستشکه افتاده.

من یک مقدار راجع به این موضوع صحبت میکنم که شاید تو CD زمین راجع بهش صحبت شده باشه چون دقیقاً جسم انسان این اعتقاد تو کنگره وجود داره، جسم ما دقیقاً مثل کره زمین حالا دور زمین یک دونه هاله ای وجود داره که بهش میگن چیه لایه ازن، اتمسفر و با لایه های مختلفش که چند تا لایه ام هست یک لایه نیستش دور انسان هم دقیقاً همین لایه  انرژی وجود داره که حفاظت میکنه.

خب اتفاقاتی که افتاده من راجع به اینها صحبت می کنم می بینم که چه ربطی به جهان بینی داره موقعی توی کره زمین شروع کردن به استفاده زیاد از منابع ذخیره شده انرژی یعنی نفت و ذغال سنگ و گاز و اینها رو شروع کردن به استفاده کردن و مقادیر زیادی گاز تولید کردن که این گازها همینطوری ول شد توی جو خیلی زیاد استفاده کردن چوبها رو بریدن درختها رو بریدن نفت رو سوزوندن خیلی کارها انجام شد.

توی چند سال پیش از حدود 150 – 200 سال پیش تا الآن و بعد اینها رفتن تو لایه های جو واسه خودشون پراکنده شدن کاری که انجام دادن بهشون میگن گازهای گل خانه ای که خیلی شنیدین شما، اتفاقی افتاد یک بخش از این مواد سمی یکسری لایه ها را تو اطراف جو زمین پاره کرد شکافی ایجاد کرد که اونها چیکار میکنن اونها اجازه میدن که امواج خورشید یا نور که بایستی خیلیهاش فیلتر بشه و گرفته بشه و یک بخشی اش به کره زمین برسه وارد کره زمین شد که ما برای مضر هستش برای حیات مضر هستش همون امواج چی؟ مخرب که بایستی تصفیه میشد بقیه گازها چیکار کردن اومدن رو  لایه های زمین پخش شدن اطراف زمین وقتی نور به زمین می خوره منعکس میشه و یک مقداریش جذب میشه و یک مقداری چی میشه؟ بر میگرده میره بیرون اونها اومدن چیکار کردن یک لایه ای ایجاد کردن مثل عایق که وقتی نور میتونست بیاد تو ولی موقعی که می خواست بره بیرون، بیرون نمی رفت یعنی دوباره برش میگردونن چی؟ به سمت زمین و این برگشتن نور به زمین دوبازه به زمین برخورد میکرد اون موج دوباره چیکار میکرد به گرما تبدیل میشد و حرارت را بوجود میاورد.

پس در واقع این گازهایی که تولید شد 2 تا کار انجام دادن یکی اینکه اون حفاظ را پاره کردن توی قسمتهایی که امواج مضر وارد شد.

اون دسته دوم لایه ای ایجاد کردن که اجازه ندادن که نور که بایستی برمیگشت، برگرده و حرارت را ایجاد کرد خب اینها دقیقاً خیلی شبیه چیه شبیه اتفاقی هستش که در زمان مصرف میفته دیگه یعنی ما موقعی که شروع می کنیم به مصرف مواد توی مثال کتاب 60 درجه میگه،

میگه فکر می کنم که انرژی به ما میده، ولی انرژی به ما نمیده مواد انرژی خودمونو میکشه بیرون یعنی اون ذخیره های انرژی که توی بدنمون هستاون چاههای نفت، اون چاههای گاز، اون ذغال سنگ، اینهایی که تو وجود ما هستش و بایستی توی زمان کم زمان طولانی و به مقدار لازم مصرف بشه را چیکار میکنه میاره بیرون و شروع میکنه به مصرف کردن و انرژی زیادی را بوجود میاره.

خب وقتی مواد مصرف میکنیم اون ذغال سنگ های درونمون میاد بیرون، اون نفت درونمون میاد بیرون، و شروع میکنه به چی؟ سوختن و استفاده خیلی زیاد که چیکار میکنه تو بدن یک وضعیتی را بوجود میاره میگیم که وقتی شخص میاد میگیم هاله دور بدنش چیه نوتو سوراخه.

بعد تو CD کاووس هم شما گوش کردین که میگه که موقعی که لایه دور بدن سوراخ میشه خوابهایی آدم میبینه، یکسری کاووس میبینه یکسری موجوداتی که وجود دارن در هستی و قابل رویت نیستن، این اجازه را پیدا میکنن که وارد کالبد ما بشن اینها دقیقاً همون اتفاقی هستش که توی سفر ما میفته.

پس اگر اینجوری نگاه کنیممی بینیم که تشابه کاملی بین کره زمین وضعیت کره زمین الآن و یک شخصی که مصرف کننده و خودمون که تجربه این تخریب رو داشتیم کاملاً وجود داره خب حالا اگخ نگاه بکنیم می بینیم خیلی جالبه، مثلاً شما میدیدین که قدیم وقتی زمستون پائیز می شد یرد میشد زمستون دیگه به اوج خودش میرسید بعد یواش یواش آخر زمستون یواش یواش گرم میشد و بعد بهار میامد.

یعنی شما از پائیز که شروع میشد دیگه تا بهار دمای گرم نداشتید نوسانات دما وجود نداشتن اما الآن شما برین نمودار هواشناسی را مطالعه بکنین می بینید که پارسال مخصوصاً بعضی سالها خودشو خیلی نشون میده امسال باز وضعیت بهتر بود الآن مثلاً زمستون شده پائیز شده مثلاً آبان ماهه دمای هوا چقدر یهو 5 درجه بالای صفر هفته بعد 3 روز بعد دمای هوا میشه 20 درجه هفته بعدش میشه 25 درجه درختها میخوان شکوفه بزنندوباره یک هفته بعد میره زیر صفر یعنی همین جوری نوسانات زیاد وجود داره.

یعنی شما یک روز میای بیرون با کاپشن میلرزی فرداش با یک آستین کوتاهم میای بیرون گرمت میشه، شده تو زمستون شما مولر را روشن کنین من مجبور شدم این کار را انجام بدم ظاهراً خنده داره ولی باطناً هیچ خنده ای نداره.

خب اگه نگاه بکنین می بینین که این حالت دقیقاً شبیه یک شخص مصرف کننده است موقعی که مواد مصرف میکنه نئشه همه چیز خوبه خوش اخلاق مهربون همه چیزش میزونه همه چیزش متعادله چند ساعت که موادش میره پائین کم میشه یهو شروع میکنه به چی علائم از خودشون نشون میده داغ میکنه میزنه به هم میریزه خراب میکنه فلان، این وضعیت هم نگاه کنیم تو کره زمین داره بوجود میاد نوسانات هوا یک جایی که نبایستی برف بیاد 3 متر برف میاد یک جایی که اصلاً همیشه برف میاد اصلاً باران هم نمیاد و این تغییرات را شما می بینید.

این کاری بوده که در واقع ما انجام دادیم حالا تو مصرف مواد ما آمدیم با استفاده کردن از مواد مخدر نوی شهر وجودی خودمون ذخایر انرژی را آزاد کردیم استفاده کردیم و این ذخایر انرژی یکسری گازهای گلخانه ای بوجود آوردن یکسری هاله اطراف بدن ما را پاره کردن اون مواد شبه افیونی مواد افیونی اومدن جایگزین شدن و اون کاری را انجام دادن و حالا ما می خواهیم این را درستش بکنیم.

خب کاری که میشه انجام داد یعنی من می خواهم اینها را برای شما یک مقدار تعریف بکنم که ببینیم که چون ما داریم یواش یواش داریم این را یاد میگیریم که چطوری جسم خود را آباد کنیم و درست کنیم.

آیا این دیدگاه و آیا تفکر را لازم داریم که به جایی درش داریم زندگی میکنیم نسبت بهش احساس داشته باشیم یعنی ایا باید برای ما مهم باشه که چه اتفاقی برای سیارهای که توش داریم زندگی می کنیم چه اتفاقی براش میفته، آیا بایستش برام مهم باشه یا نبایستی مهم باشه و اگه مهم هستش برای چی مهمه و ما چه کاری می توانیم برای این قضیه انجام بدیم.این موضوعی هستش که واین داستانی هستش که تو وادی دوازدهم میریم درخت میکاریم براتون الآن مطرح میکنم.

خب پس این نابسامانیها و بی تعادلیها در واقع میشه گفتش که در اثر تخریبی بوده که ما در کره زمین ایجاد کردیم و در واقع آمدیم یکسری موادی را جایگزین کردیم با یک مواد دیگه انرژی که میتوانستیم از باد بدست بیاریم انرژی که می توانستیم از خورشید بدست بیاریم انرژی که می توانستیم از آبها بدست بیاریم و از خود زمین بدست بیاریم آمدیم آن انرژی را از نفت و ذغال سنگ و گاز و اینها استفاده کردیم، در صورتی که نفت و ذغال سنگ و اینجور مواد کاربرد اصلیشون تو تولید مواد آبی هستن یعنی چی؟

یعنی شما باید یه نفت را ببری تجزیه بکنی از توش یکسری مواد آبی بدست بیاری که تو صنعت بتونی ازش استفاده کنی برای ذغال سنگ هم همینطور که یک کسی گفته بود استفاده کردن از اینها برای سوختن مثل سوزاندن اسکناس برای گرم شدن هستش.

یک نفری گفته بود خب خب پس ما یک جایی کار را چیکار کردیم اشتباه گرفتیم یعنی کره زمین کلاً این اشتباه را کردیم دیگه، اگه اشتباه نکردیم که وضعیت الآن اینطوری نمیشه که الآن تمام دنیا جلسه میگذارن، سمینار میگذارن، صحبت میکنن که بیان این مشکل را حل کنن.

پس تخریب را ما بوجود آوردیم حالا پس راهش این نبوده اسمشو گذاشتن چی؟ اسمشم گذاشتن رشد اقتصادی، رشد اقتصادی در اثر نئشگی بوجود آمده، این رشد اقتصادی که تو زمین میاد یک بخشیش ناشی از علم و تکنولوژی هست ولی یک بخشیش ناشی از

نئشگی، یعنی مثل اینکه ما مواد مصرف کردیم امتحان آخر ترم دادیم قبول شدیم 18 شدیم، مواد مصرف کردیم دانشگاه قبول شدیم، مواد مصرف کردیم کارخانه ساختیم، این اتفاقی بوده که برای ما افتاده.

حالا یک کوتاهی من میگم راجع به کاری که میشه انجام داد یا نقطه تفکری که میشه بوجود آورد این هستش که توی کره زمین یکسری فرایند ها همدیگه را تکمیل میکنند یعنی چی؟ یعنی موقعی که سطح زمین پر از یخ و برف هستش این یخها و برفها چیکار میکنند کار که یخ انجام میده اینه، برف انجام میده اینه.

پس بنابراین وقتی یخها و برفها شروع میکنن به آب شدن چه اتفاقی میفته اون یخها که آب میشن تبدیل به خاک میشن دیگه اون زمینهایی که قبلاً نور را منعکس میکردن الآن نو را چیکار میکنن جذب میکنن. پس یک حرارت خیلی زیادی بوجود میاد یعنی علاوه بر اون اتفاقی که افتاده علاوه بر آن اتفاق لایه گلخانه ای افتاده آب شدن یخها هم میاد بهش چیکار میکنه کمک میکنه به این قضیه خب زمینهایی که وجود داره به بیابان تبدیل میشه، طبیعتاً اتفاقی که میفته و کار اصلی که انجام میشه داد و بایستی انجام بشه اگه این زمینها خاک باشن بیشتر انرژی خورشید را جذب می کنند اما اگر این زمینها تبدیل بشن به زمینی که پوشش گیاهی دارد یک بخشی از انرژی خورشید را جذب میکنند فتوسنتز انجام میدن، مواد خوراکی و آبی تولید می کنن، یک مقداری از نور خورشید را منعکس می کنند.

پس در واقع راهی که وجود دارد راهی که میشه انجامش داد این هستش که زمینهای زیادی را که تبدیل به بیابان و خاک شده ما بیاییم تبدیلشون بکنمی به چی؟ تبدیلشون بکنیم به ماده سبز و یا زمینهایی که گیاهان توش هستند که بتونن این تعادل را برگردانند.

یک نکته دیگه را میگم و بعد صحبتها را تمام میکنم این را بیشتر برای این گفتم که برای این که ارتباط تون با طبیعت بوجود بیاد اومدن آمریکایی ها یک دستگاهی ساختن به اسم هارپ اینو شاید شنیده باشین شنیدین این دستگاه خیلی راجع بهش بحث شد که چی هستش، این دستگاه امواج رادیویی را میفرسته به لایه های میانی جو و بعد اینها منعکس میشن و بعد باهاش یک کارهایی انجام میده.

مثلاً میگن تو فلان عمق زمین چه ماده ای وجود داره چه چیزی وجود داره طبق این آزمایشهایی که انجام دادن اتفاقهای جالبی افتاده دیدن این دستگاه فرکانسهایی تولید میکنه که فرکانسهای پایین بهش میگن خب شما میدونین که امواج مغزی انسان با چی کار میکنهمواج مغزی انسان مثل جنس امواج الکترومغناطیس فرکانسش بین 0 تا چیه 20 این دستگاه هم حالا نمیدونم تعمداً یا چی فرکانسی که بوجود میاره بین 0 تا 20 هرتز و بیشتر و حدود و نهایتاً 40 یعنی انسان بین 0 تا 40 هرتز امواج مغزیشه.

موقعی که خیلی خیلی آدم عصبانی میشه امواج مغزیش حدود 40 یعنی آدم وقتی که یه حالت صرع میرسه یا جنون شیشه بهش دست میده امواجش حدود 40 که هر کسی را میتواند بکشه موقعی که میخواهد یه خواب بره امواجش میاد زیر  10 خب اینها آمدن آزمایش انجام دادن با فرکانسهای مختلف دیدن یک نقطه ای مثلاً فرکانس را انجام دادن باعث شد که بارندگی بشه، فرکانس را تغییر دادن دیدن باعث شد مثلاض طوفان بیاد، فرکانس را بردن بالا وقتی منعکس میشه برمیگشت توی یک نقطه ای تغییرات جوی بوجود میاورد.

حالا می خواهم بگم براتون معنی اش چی هستش، جالب اینجاست فرکانس طبیعت یعنی

فرکانسی که طبیعت داره کار میکنه باهاش یعنی طوفان، فرکانس بارندگی، فرکانس برف، فرکانس بادهای ملایم، اینها بین حدود 0 تا 40 هرتز در طبیعت ه و این فرکانس و فرکانس مغزی انسان هم چیه یکی هستش، معنی این حرف چیه معنی این هستش که ارتباط مستقیمی بین امواج مغزی انسان، ذهن انسان با امواج طبیعت، جریانهای طبیعت وجود داره یعنی حالا بهتون بگم.

خداوند در کلام الله اینو میگه که و ما بادها را پیشاپیش به نشان رحمت خود میفرستم و یک جا میگه وقتی که شما ناامید میشین ما باران را برای شما میفرستیم یا اگرچیزی را بخواهین اتفاق میفته و کاملاً باید اینطوری باشه.

یعنی چی، یعنی شما نگاه بکنین، توی طبیعت آدمهای مناطق مختلف خلق های مختلفی دارن درسته یکی از علتهایی که ایرانیها انسانهای استعداد داری هستن، بخاطر این نیست که نژاد خاصی هستند، بخاطر این هستش که تنوع آب و هوایی دارن یعنی چیه، یعنی مناطق سرد سیر داره، گرم سیر داره، معتدل داره، فلان اینها، چون تنوع آب و هوا داره خلق و خوهای مختلف هم توش چی میشن با استعدادهای مختلف توش بوجود میان.

خب سرزمینی هم که مردمانش استعدادهای متنوعی داشته باشن میشن مردمان باهوش دیگه شما هر چی بخواین توش پیدا میشه چون تنوع حس وجود داره خب معنی این هستش که موقعی که امواج طبیعت می خواین به یک نقطه ای برن و اونجا کاری را انجام بدن مثلاً بارندگی بشه.

مثلاً برف بیاد مثلاض اتفاقی بیفته خیلی تحت فرکانس امواج مغزی آدمهایی که تو آن منظقه حضور دارن ربط داره یعنی اگر افکار میخواهم اینطوری بهتون بگم  اگر افکار مردمان یک منطقه افکار منفی باشه ناسپاسی باشه، بد خلقی باشه، کج خلقی باشه، بد بینی باشه، نفرت باشه، اونها امواج فرکانس بالا تولید میکنن که به اون مناطق خشکسالی و طوفان و فلان و چیکار میکنه. جذب می کنه.

بنابراین اون مناطق چی میشن تبدیل میشن به مناطق لم یزرع، تبدیل میشن به مناطق خشک، تبدیل میشن به مناطق سیل و آسیب زده، اگر فرکانس افکار مردم اون منطقه مجموعش توی دسه آرامش باشه، حس خوب باشه، خوش بینی باشه، محبت باشه، امواج طبیعت را از اون جنس به خودشون جذب میکنن.

پس شما می بینید وقتی مردمان یک منطقه خلق و خوشون تغییر میکنه یا نوع نگاهشون عوض میشه یا افکارشون تغییر میکنهوضعیت آب و هوایی اون منطقه چی میشه تغییر میکنه.

پس اینطوری نیست چون غیر از این اگه حساب بکنیم اینطوری نیستش که در طبیعت هر چیزی اتفاقی باشه یعنی شما مثلاً حساب کنید که همینطور  شانسی ابرها میان اینجا باران میاد، همینطور شانسی مثلاً اون روز با بچه ها داشتیم می رفتیم تولد آقای جلالی آسمون ابری بود هواشناسی ام گفته بود برف میاد بعد یهو دیدیم هوا صاف شد هیچی دیگه نیست گفتش که بچه ها اینطوری گفت زمستون زورش نمیرسه بعد جالب اینجاست من رفتم سایت هواشناسی بررسی کردم و ابرها اومدن رسیدن به تهران پاره شدن از هم دیگه یعنی ابرهایی که باید همینطوری میامدن تو مسیر خودشون بارندگی انجام میدادن وقتی رسیدن به این منطقه از هم جدا شدن می بینید شما 10 کیلومتر 20 کیلومتر آنورتر دهات فلان، 50 سانت برف آمده 20 کیلومتر اینورتر هیچی نیست پس اینها اتفاقی نمی تونه باشه.

هر اتفاقی هر جا بیفته هر چیزی بره یهوم شانسی اینجا طوفان بشه، جالا اینهایی که من گفتم یک چیه یک نظریه یک دیدگاهه، خیلی ممکن از این چی باشه و قطعاً خیلی از این کاملتر و پیچیذه تر و اینها باشه.

یعنی میخواهم بگم یک ربط کاملی بین افکار و اندیشه های ما وجود داره حالا حساب کنین شرایط کره زمین افت کرده 2 تا موضوعه یعنی دمای کره زمین رفته بالا میزان خشکسالی بیشتر شده ولی به این قضیه اعتقاد دارم که اون مقداری هم که مونده اگه 80 درصد مونده 20 درصد افت پیدا کرده اون خیر و برکت و بارش و فلان اینها میره به اون سرزمینها و میره به اون جاهایی که مردمانش به خداوند و قوانین الهی بیشتر عمل میکنند ودرست تر عمل میکنند و خوب عمل میکنند.

حالا یا آموزش یا تنبیه هر چی هستش بالاخرهیک ربط کاملی با اون انسانها وجود داره پس اگر ما بیاییم و عملکرد خودمونو تغییر بدیم و افکار خودمونو تغییر بدیم و حس خودمونو تغییر بدیم و به اون اصول عمل بکنیم من فکر می کنم که واقعاً تغییراتی در چیز به وجود میاد تغییری در بارش رحمت و اینجور چیزها حاصل میشه و در کنار این بتونیم در جهتی حرکت بکنیم  که در آینده وضعیتی را که بوجود آمده را هم آنطور که جنسمون را آبدا کردیم و داریم درستش میکنیم نسبت بهش احساس داشته باشیم و نسبت بهش عمل بکنیم.

سالها پیش من یادمه مردم تا یک ذره باران می آمد اه بازم بارون اومده اه بازم برف اومد خوب میگفتن یک ذره بارون میاد ما می مونیم تو ترافیک، یک ذره برف میاد مثلاً ما رفت و آمدمون سخت میشه، اه بازم هوا سرد شد خوب وقتی که ما از یک چیزی متنفر باشیم و بدمون بیاد و نخواهیم و خواستشو نداشته باشیم و خواسته معکوسشو داشته باشیم.

خب طبیعتاً این هم رو  چی، روی طبیعتی که حس داره طبیعتی که هوشمنده طبیعتی که عین خود ماست یعنی کره زمین هممثل خود ما هوشمنده حس داره احساس داره امواج داره و اینها رو  حساب کتاب اون هم نسبت به عمل چیکار میکنه عکس العمل نشون میده و محروم میشیم، نتیجه این قضیه محرومیت هستش.

 اینها را من گفتم امیدوارم که فقط یک نقطه تفکری بود چون فصل بارش و فصل برف بود و اینها آدم نگاه میکنه و به یاد گذشته میفته زیباتر از اون چیزی که خیلی زندگی و خیلی طبیعت میتونه زیباتر از اون چیزی باشه که الآن شده و باید در جهت احیای اون حرکت بکنیم. چون خودمون تخریبش کردیم و خودمون هم بایستی چیکار کنیم در حد توان خودمون در جهت احیاش حرکت کنیم و اون هم به ما پاسخ مثبت را خواهد داد.

از این که به صحبتهام گوش کردین تشکر میکنم.

نویسنده: مسافر مسعود     

        


مطالب مشابه :


مقاله درباره روز طبیعت

•.•.•دنیـــــای ایـــن روزای مـــن•.•.• - مقاله درباره روز طبیعت - ای کسی که هنوزم باعث




تحقیق درباره بهار و طبیعت تحقیق اینترنتی آماده پرینت (یاهو)

yahoo - تحقیق درباره بهار و طبیعت تحقیق اینترنتی آماده پرینت (یاهو) - متن و ترجمه




نوشتن متن روی برگه ها 2

طبیعت زیبا 2 - نوشتن متن روی برگه ها 2 - - طبیعت زیبا 2. طبیعت زیبا 2 . آخرين درباره وبلاگ. آرشيو




متن کامل سی دی طبیعت { استاد امین دژاکام }

آرامش - متن کامل سی دی طبیعت { استاد امین دژاکام } - درمان اعتیاد و درمان چاقی و رسیدن به تناسب




تصاویر زیبا همراه با متن های زیبا

روزنه - تصاویر زیبا همراه با متن های زیبا - بزرگترین گروه سرگرمی درباره وبلاگ




دکلمه هایی از شهدا+شعر درباره شهید+متن زیبا در مورد شهید و شهادت (جدید و زیبا)

عاشق یک لحظه نگاهت - دکلمه هایی از شهدا+شعر درباره شهید+متن زیبا در مورد شهید و شهادت (جدید و




درباره موسیقی فیلم «هرشب تنهایی»/موسیقی طبیعت

شهری که دوست می دارم - درباره موسیقی فیلم «هرشب تنهایی»/موسیقی طبیعت - آخرین اخبار وگزارشها




متن های ادبی برای تبریک سال نو

متن های ادبی برای تبریک سال نو - با تو هستم بي بنگر به رستاخیز طبیعت که چه زیباست .




برچسب :