7 دهه کار هنری درخشان وودی آلن

نگاهی به آثار و زندگی یک فیلمساز غیر متعارف 7 دهه کار هنری درخشان وودی آلن  
وودی آلن طی 66 سال و به واقع 7 دهه فعالیت هنری خود، تاکنون 19 بار کاندیدای دریافت جایزه اسکار شده که 4 جایزه از آن را به خاطر فیلم‌های «آنی هال» (کارگردانی و فیلمنامه)، «هانا و خواهرش» (نگارش فیلمنامه غیر اقتباسی) و «نیمه شب در پاریس» (نگارش فیلمنامه غیراقتباسی) برده است. وی همچنین در کل 51 فیلم را در کارنامه کارگردانی و 75 فیلم را نیز در کارنامه فیلمنامه نویسی خود دارد و شماری از آنها کارهایی درخشان، برخی خوب، تعدادی قابل قبول و بعضی نیز ضعیف و معمولی و تکراری است اما طول مدت حضور موفق وی در این عرصه یک دستاورد فوق العاده نشان می‌دهد: آلن هر چند کار کارگردانی را اولین بار در سال 1966 با فیلم «what s up Tiger Lily» شروع کرد اما به طور مستقل سال 1969 بود که با فیلم «پول را بردار و فرار کن» سکان کارگردانی را به دست گرفت. او در طول این مدت بیش از 50 فیلم را کارگردانی کرده است که اغلب آنها در زمان خود تاثیرگذار و همراه با فروش قابل قبول بوده‌اند. بنابراین بی جهت نیست که او دارای نفوذ مبهوت کننده امروز در عالم سینما شده است.

آغاز راه آلن زاده و بزرگ شده بروکلین، فعالیت‌های هنری خود را از 15 سالگی شروع کرد، نخستین کار او نوشتن داستان‌های کمدی‌های کوچک تلویزیونی بود. راه او برای رسیدن به قله‌های افتخار خیلی طولانی نبود. وودی سی ساله بود که صاحب یک نقش دوم در هالیوود با فیلم «What s New Possycat» شد که خود او فیلمنامه آن را نوشته بود. او در این فیلم با پیتر اوتول و پیتر سلرز همکاری می‌کرد. این فیلم تجربه خیلی خوبی برای آلن بود که ادعا می‌کرد تهیه کنندگان خیلی متن او را دستکاری کرده‌اند. او سال 1967 بعد از اینکه در فیلم «کازینو رویال» که فیلم اصلی «کازینو رویال» جیمز باند را به مسخره می‌گرفت، بیشتر خود را از این سیستم کنار کشید. این فیلم را شش کارگردان، کارگردانی می‌کردند و فضایی پر هرج و مرج داشت. او از آن زمان بود که تصمیم گرفت، کاری را انجام دهد که خود کنترل کامل بر آن داشته باشد. به این ترتیب بود که او سال 1969 یعنی در 34 سالگی اولین فیلم بلند داستانی خود را با عنوان «پول را بردار و فرار کن»، ساخت. متن فیلمنامه این فیلم را او و همبازی دوران کودکی‌اش یعنی میکی رز نوشته بودند. فیلم هر چند که با بودجه‌ای اندک تهیه و ارائه شد اما سود چشمگیری داشت. این پاداش وودی آلن بخاطر ارائه اثری بود که تمام فعالیت‌های آن به دست خود او بود. خلاقیت او در این کار آن بود که برای اولین بار ژانری را پایه گذاری کرد که در آن حوادثی کاملاً تخیلی در قالبی مستندگونه ارائه می‌شد. این فیلم باعث شد او گام‌های بعدی را محکم‌تر بردارد. وودی آلن پس از «پول را بردار و فرار کن» به کمدی بزن و بکوب خود با فیلم «موزها» (1971) ادامه داد. او در این فیلم که خود نویسنده، کارگردان و بازیگر آن بود، داستان مردی را روایت می‌کند که دست سرنوشت او را به آمریکای لاتین می‌کشاند تا با یک دیکتاتور مبارزه کند و خود رهبری کشور را به دست گیرد. ستیزه با دیکتاتورها موضوعی بود که وودی آلن دو سال بعد از «موزها» یکبار دیگر به سراغ آن رفت و فیلم «خوابیده‌« را ساخت. اما آنچه که «خوابیده» را پر اهمیت می‌سازد جدا از الهام گیری از موضوعات و تم‌های مطرح شده در سال‌های طلایی سینمای صامت، بازی آلن و دایان کیتون در کنار هم است که یکی از بهترین زوج‌های هنری در این فیلم ارائه می‌دهند. البته آن دو بیش از آن نیز چه در برادوی و چه در سینما در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند، اما تنها همکاری آنها در این فیلم بود که نتیجه‌ای فوق العاده داشت. موفقیت آن دو را در کنار هم در این فیلم باعث شد وودی آلن به فکر ساخت فیلم دیگری که آن دو در کنار هم قرار دهد، بیفتد. پس فیلم «عشق و مرگ» را ساخت که در فضایی کمیک که خاص کارهای آلن است، ادبیات روسیه را دست می‌انداخت. فیلم همچنین ادای احترامی به سینمای اروپا بود که به طور خاص اینگمار برگمن، شامل آن می‌شد. کسی که وودی آلن خود را تحت نفوذ سینمای او می‌دانست. تولد شاهکار وودی آلن که از نوشتن فیلمنامه‌های صرفاً کمدی خسته شده بود، در سال 1977 تصمیم گرفت کاری جدید ارائه کند و عرصه‌ای جدید را بیازماید. حاصل کار بی‌نظیر بود. «آنی هال» نه تنها یکی از بهترین فیلم‌های آلن که یکی از بهترین فیلم‌های کلاسیک تاریخ سینما است که می‌توان لقب بدون زمان را به آن داد. «آنی هال» اولین تلاش وودی برای ترکیب کمدی و درام توسط کاراکترهایی با مشکلات عصبی و روانی فراوان بود. آلن در این فیلم نقش الوی سینگر را دارد که یک بازیگر طنز و شومن است که با دختری به اسم آنی هال (دایان کیتون) آشنا می‌شود. ساختار فیلم روایی است و داستان توسط یک راوی که خود وودی آلن است، بیان می‌شود. آلن در فیلم از تکنیک‌های تصویری چندی برای جذابیت بیشتر کار استفاده می‌کند. فیلم هم از دلشکستگی می‌گوید و هم از دلبستگی. سکانس ابتدایی «آنی هال» حاوی تصویری از نمای نزدیک از وودی آلن در قالب الوی است که در آن به طور مستقیم از دیدگاه‌هایش نسبت به زندگی سخن می‌گوید. فیلم صاحب چهار جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای دایان کیتون و بهترین کارگردان و بهترین فیلمنامه برای وودی آلن و همچنین بهترین فیلم سال شد. اگر کسی بخواهد فقط یک فیلم از وودی آلن را ببیند، بی‌‌گمان آن یک فیلم باید «آنی هال» باشد. این فیلم طوری نوشته و کارگردانی شده که در هر عصری می‌تواند دیدنی باشد و همگان از آن لذت خواهند برد. وودی آلن یک سال بعد از «آنی هال» دست به بزرگترین ریسک زندگی هنری خود زد و با کنار گذاشتن تم کمدی همیشگی خود، با الهام از برگمن درام «صحنه‌های داخلی» را نوشت و کارگردانی کرد. فیلم درباره سه خواهر بالای 20 سال است که زندگی‌شان با طلاق ناگهانی و دور از انتظار والدین‌شان دچار بحران می‌شود. آلن خود همیشه می‌گوید که علاقه‌اش به سینما با مشاهده فیلم‌های برگمن افزایش یافت که این علاقه و تاثیرات آن در فیلم «صحنه‌های داخلی» کاملاً مشهود است. با این حال فیلم شکست سختی خورد. این شکست بویژه بعد از موفقیت «آنی هال» برای آلن و طرفدارانش بسیار تلخ بود. به نظر می‌رسد آنچه باعث شکست این فیلم شد، کارگردانی وودی آلن باشد. زیرا متن فیلمنامه خوب است اما به دلیل آنکه وودی آلن سعی می‌کند به تقلید از فرد دیگری بپردازد که هیچ مشابهت کاری با او ندارد، و فقط چیزهایی را خیلی سریع از او آموخته است، نمی‌تواند کارگردانی کار را درست انجام دهد. بازگشت به اوج وودی آلن بعد از «صحنه‌های داخلی» یک بار دیگر به سراغ شیوه کلاسیک خود رفت و در بازگشتی با شکوه «منهتن» (1979) را ساخت. در این فیلم به جز وودی آلن و دایان کیتون، مریل استریپ نیز ایفای نقش می‌کند. «منهتن» فیلمی 5 ستاره است که احتمالاً کسانی که آن را دیده‌اند، بیش از هر چیز به یک سکانس آن علاقه دارند و آن را به یاد می‌آورند. در این سکانس کاراکترهای مربوط به آلن و کیتون روی یک نیمکت نشسته‌اند و افق را تماشا می‌کنند و عاشق یکدیگر می‌شوند. این فیلم ثابت کرد موفقیت وودی آلن تنها منحصر به «آنی هال» نبوده است و علیرغم شکست «صحنه‌‌های داخلی» قادر است همچنان فیلم‌هایی خوب و در خور توجه بسازد و یکی از هیجان برانگیزترین کارگردانان باشد. هر بالا رفتنی، پایین آمدنی را هم در پیش دارد. فیلم بعدی آلن یعنی «خاطرات اکلیلی» (1980) مورد بی‌مهری هم منتقدان و هم مردم واقع شد. اما این باعث خجالت است. زیرا این فیلم یکی از مجذوب کننده‌ترین فیلم‌های او به حساب می‌آید. در این فیلم وودی آلن نقش کارگردان مشهوری را بازی می‌کند که درست مانند خود او بعد از اینکه تصمیم می‌گیرد به جای ساختن فیلم‌های کمدی که تخصص خوبی در آن دارد، درام بسازد؛ از دایره توجه طرفدارانش بیرون می‌‌افتد. آلن سال 1982 در حالی که هنوز از شکست «خاطرات اکلیلی» تلوتلو می‌خورد، دو فیلم کمدی جدید با عناوین «نیمه شب تابستان» و «zeling» را ساخت. در خلال این فیلم‌ها بود که وودی آلن برای اولین بار با میافارو آشنا شد. میافارو نیز همانند دایان کیتون نقش زیادی در زندگی هنری وودی آلن داشت. در واقع او مشوق اصلی وودی آلن در این دوره به حساب می‌آمد. «نیمه شب تابستان» یک کمدی عاشقانه شگفت انگیز درباره چند دوست است که به ویلایی خارج از شهر می‌روند اما پشت سر هم مرتکب اشتباهاتی احمقانه می‌شوند. فیلم یک بار دیگر توجه طرفداران فیلم‌های وودی آلن را به خود جلب کرد. بلافاصله پس از «نیمه شب تابستان» فیلم «zelig» اکران شد که یکی از آمریکایی‌ترین کمدی‌های تاریخ سینما محسوب می‌شود. فیلم بعدی که دوباره در آن میافارو در کنار وودی آلن حضور داشت، فیلم «ونی رز برادوی» (1984) بود که یک کمدی سیاه و سفید است و وقایع آن در دهه 1920 می‌گذرد. در 1985 به نظر می‌رسید دیگر هیچ چیز نمی‌‌تواند آلن را متوقف کند. دیگر در ردیف موفقیت‌هایش میافارو نیز همواره حضور داشت. چهارمین فیلم آن دو در کنار هم فیلم «رز بنفش قاهره» بود که می‌توان آن را نامه عاشقانه وودی آلن به سینما دانست. فیلم که دوران رکود اقتصادی آمریکا و اروپا را به تصویر می‌کشد به داستان «سیسیلیا» (میافارو) را بیان می‌کند که ازدواجی ناموفق دارد و تنها تسلای او در زندگی هر شب رفتن به سینما است. او در خلال این سینما رفتن‌ها عاشق فیلمی به اسم «رزهای بنفش قاهره» می‌شود و بارها و بارها برای دیدن آن به سینما می‌رود. اندک اندک یکی از کاراکترهای فیلم به اسم تام باکسر عاشق او می‌شود و از پرده سینما خارج می‌شود و در دنیایی که باید واقعی باشد علاقه خود را به سیسیلیا ابراز می‌کند. نکته طنز فیلم در آنجا است که وقتی بازیگری که نقش تام را بازی می‌کند، یعنی، گیل شپارد (که البته نقش او را نیز طبیعتاً جف دانیلز بازی می‌کند) متوجه قضایا می‌شود، شروع به حسادت می‌کند. فیلم نامه‌ای عاشقانه به انزوا جویی سینما است. توازن احساس و خوشمزگی هانا و خواهرانش ردیف پیروزی‌های آلن را ادامه داد و جایگاهی بین «آنی هال» و «منهتن» یافت. در این فیلم میافارو، دیان ویست، باربارا هارش نقش سه خواهر را بازی می‌کردند که هر یک حکایت و داستان پیچیده زندگی خود را داشتند. فیلم همچنین از بازی مایکل کین، مکس فون سیدو و خود وودی آلن در قالب کاراکترهای نقش دوم فیلم بهره می‌برد. این فیلم احتمالاً بزرگترین نمونه از مهارت و توانایی آلن در ایجاد توازن و تعادل بین احساسات و شوخی و خوشمزگی است. فیلم دارای کاراکترهای فراوان با مشکلات شخصی بسیار است. اما همین مشکلات در پایان باعث پیوند و نزدیکی کاراکترها به یکدیگر می‌شود. هر چند این اثر اساساً یک درام است. اما حس کمدی وودی آلن چیزی است که در روح فیلم وجود دارد و آن را جادویی می‌سازد. این عنصری است که فیلم «صحنه‌های داخلی» از آن بی‌نصیب بود. در هر صورت فیلم «هانا و خواهرانش» صاحب سه جایزه اسکار برای وودی آلن به عنوان نویسنده فیلمنامه و مایکل کین و دایان ویست بازیگران نقش دوم مرد و زن شد. وودی آلن یکبار دیگر در سال 1987 با فیلم «سپتامبر» سقوط را تجربه کرد. فیلم درامی است که طوری ساخته و فیلمبرداری شد. که گویی لوکیشن‌های آن صحنه تئاتر هستند و همه چیز در آن تئاتری است اما در نهایت ما داستان را روی پرده می‌بینیم. مکان فیلم خانه‌ای در حومه شهر است و کاراکتر محوری داستان نیز لین است که میافارو نقش آن را بازی می‌کند. لین دختری است که بتازگی اقدام او برای خودکشی ناکام مانده است. داستان برای یک نمایش تئاتری بی نقص است اما در سینما چیزی برای گفتن ندارد. وودی آلن در همین سال یعنی سال 1987 فیلم دیگری نیز با عنوان «روزهای رادیو» ساخت که یکی از جنایی‌ترین فیلم‌های آلن است که به شدت دست کم گرفته شده است. «روزهای رادیو» مروری است بر خاطرات وودی آلن که از مرحله کودکی پا به نوجوانی می‌گذارد. در این فیلم ست گرین نقش جوانی وودی آلن در دهه 1930 را ایفا می‌کند. فیلم حاوی ویژگی‌های کمدی آثار وودی آلن است که موسیقی متنی فوق العاده دارد. افول آلن در سال 1988 اولین فیلم خود را که در آن از برگمن الهام می گیرد، ساخت. این فیلم «زنی دیگر» نام داشت که در آن جینا رولندز نقش زنی را داشت که پس از آنکه متوجه می‌شود خانواده و دوستانش دیگر نمی‌توانند به پای او بایستند، شروع به بازنگری در زندگی خود می‌کند. این فیلم نیز مثل «صحنه‌های داخلی» و «سپتامبر» پر از شخصیت است و فاقد ویژگی‌های جادویی فیلم‌های آلن است. متاسفانه آلن در این فیلم نیز می‌خواهد دست به تقلید از کارگردانی دیگر بزند و همین باعث می‌شود نتواند فیلمی موفق بسازد. باید واقعاً قدردان وودی آلن به عنوان کارگردانی باشیم که از اشتباه‌های خود درس می‌گیرد. او بعد از شکست در فیلم «زنی دیگر» فیلم «جرم‌ها و بزهکاری‌ها» را ساخت که بی‌گمان یکی از بهترین فیلم‌های اوست. او در این کمدی سیاه دو داستان را در کنار هم بازگو می‌کند. در اولین داستان مردی به اسم مارتین لاندائو را دنبال می‌کنیم که تصور می‌شود مرتکب قتل شده است و در داستان دوم نیز وودی آلن را در قالب مستند سازی می‌بینیم که در حال ساخت فیلمی درباره برادر همسرش با بازی آلن البا است. هر دو داستان هر چند در ظاهر مجزا از هم هستند اما در پایان با یکدیگر پیوند می‌خورند. وودی آلن در این فیلم نیز به مضامینی مثل احساس گناه، اخلاقیات و مذهب می‌پردازد. او از معدود کارگردانان آمریکایی است که در فیلم‌های خود به شدت به دنبال کردن مسایل مذهبی اعتقاد دارد. وودی آلن در شروع دهه 1990 سه فیلم ساخت که در هر سه فیلم نیز میافارو نقش داشت. این سه فیلم «آلیس»، «سایه‌ها و مه» و «شوهران و همسران» بودند. در بین این سه فیلم «سایه‌ها و مه» که یک کمدی سیاه درباره یک قاتل سریالی بود، فیلم موفق‌‌تری محسوب می‌شود. اما اهمیت «شوهران و همسران» از آن رو بیشتر است که آخرین کار مشترک وودی آلن با میافارو محسوب می‌شود. در این فیلم این دو نقش زوجی را بازی می‌کنند که در نقطه پایانی زندگی مشترک خود ایستاده‌اند. (همان طور که در واقعیت نیز این گونه بود) فیلم به گونه‌ای مستند گونه فیلمبرداری شده است. پایان قرن آلن تا پایان آخرین دهه قرن بیستم، 8 فیلم دیگر ساخت که فقط دو تای آن قابل توجه بودند. او ابتدا «معمای قتل در منهتن» را ساخت که در آن یکبار دیگر کنار دایان کیتون قرار می‌گرفت. او و کیتون نقش زوجی را دارند که درگیر یک قتل می‌شوند. فیلم دیگر او «آب را نخورید» بود که یک فیلم تلویزیونی ماجراهای آن در سفارتخانه آمریکا در روسیه می‌گذشت. اما فیلم«گلوله‌ها بر فراز برادوی» فیلم خوبی بود که یک کمدی ـ جنایی محسوب می‌شود. ماجراهای فیلم در دهه 1920 می‌گذرد. زمانی که دیوید شاین (جان کیوزاک) که یک نمایشنامه نویس است، قصد دارد، نامزد خود را وارد نمایش کند که تجربه اول او در نگارش فیلمنامه محسوب می‌شود. این فیلم هم ردیف بهترین فیلم‌های آلن قرار می‌گیرد. در این فیلم نیز دایان کیتون حضور داشت. به جز این فیلم مهم دیگری که وودی آلن در پایان قرن بیستم ساخت فیلم «همه می‌گویند دوستت دارم» (1996) بود که برای کارگردان حرکتی شجاعانه بود. زیرا این فیلم در ژانر موزیکال جای می‌گرفت و در فضایی حرکت می‌کرد که برای آلن کاملاً جدید بود. او در این فیلم همچنین گروهی از ستارگان را گرد خود جمع کرده بود و در فیلمش افرادی مثل جولیا رابرتز، گلدی هاون، ادوارد نورتون، تیم روث، آلن آلدا، ناتالی پورتمن، درو باریمور و البته خود وودی آلن، ایفای نقش می‌کردند، فیلم بازگو کننده داستان عاشقانه‌ای است که مشخصات و استانداردهای دهه‌های 20، 30 و 40 را دارد. آلن با این فیلم نشان داد از معدود کارگردانانی است که توانایی کار در هر ژانری را دارد. این فیلم همچنین آخرین همکاری کارگردان با گلدی هاون است. ورود به قرن جدید وودی آلن با فیلم «دردهای خرده پا» وارد قرن بیست و یکم شد. اما اولین فیلم قابل توجه او در این قرن فیلم «ملیندا و ملیندا» بود که سال 2004 عرضه شد. باید واقعاً خدا را شاکر بود که خلاقیت آلن بعد از یک دوره 8 ساله رکود، دیگر بار شکوفا شد. او در این فیلم یک داستان واحد را دو بار بازگو می‌کند. یکبار داستان روایتی تراژیک دارد و یک بار نیز کمدی است. فیلم فوق العاده و مبتکرانه است. او با این فیلم اثبات کرد کارگردانی است که همیشه ایده‌های جدید و تکنیک‌های نو در داستانسرایی دارد. اما بزرگترین موفقیت تجاری وودی آلن سال 2005 با فیلم «امتیاز نهایی» حاصل آمد. این فیلم از بازی جاناتان ریز مریر و اسکارلت جوهانسون برخوردار بود. فیلم از جمله فیلم‌هایی بود که هم سینماروها و هم منتقدان آن را پسندیدند. موفقیت این فیلم که در لندن ساخته شد، وودی آلن را ترغیب کرد فیلم بعدی خود «اسکوپ» را در این شهر و با بازی اسکارت جوهانسون بسازد. هیوجکمن دیگر بازیگر فیلم است. آلن و جوهانسون در این فیلم نقش گزارشگرانی جنایی را دارند و هیوجکمن نیز یک بزهکار است. فیلم شاید به اندازه امتیاز نهایی چه در گیشه و چه در نگاه منتقدان موفق نبود با این حال فیلمی با کمدی قابل توجه محسوب می‌شود. وودی آلن سه گانه فیلم‌های لندنی خود را با فیلم «رویای کاساندرا» در سال 2007 تکمیل کرد. فیلم تریلری جنایی با بازی کالین فارل و اوان مگ گرگور در قالب دو برادر است که در آرزوی پولدار شدن به سر می‌برند. فیلم را نمی‌توان جزو فیلم‌های موفق وودی آلن دانست. اما باید پذیرفت غولی مثل وودی آلن هم می‌تواند در کارنامه خود فیلم ضعیف داشته باشد. با این حال آلن پس از این فیلم نیز بلافاصله جبران مافات کرد و فیلم موفقی به نام «ویکی کریستینا بارسلونا» ساخت که در آن یکبار دیگر از بازی اسکارلت جوهانسون استفاده کرد. علاوه بر او در این فیلم شاهد بازیگران معروف دیگری مثل ربه کا هال، خاویر باردم و پنه لوپه کروز هستیم که به خاطر بازی در این فیلم در نقش یک عاشق بیمار صاحب جایزه اسکار بهترین نقش دوم زن شد. وودی آلن در این فیلم نیز مثل فیلم «امتیاز نهایی» مخاطبان خود را با فیلمی سرشار از انرژی، جوانی و مدرن بودن، آن هم در شرایطی که خود او در اواسط 70 سالگی بود، شگفت زده می‌کند. این فیلم همچنین از این جهت که طوری ساخته شده که مخاطب بلافاصله متوجه می‌شود که این اثر تنها می‌تواند متعلق به وودی آلن باشد، قابل توجه است. آلن در سال‌های اخیر دیگر حاضر نشد، سبک خود را تغییر دهد و به تقلید از دیگر کارگردان‌ها روی آورد. استانداردهای یک کارگردان دو فیلم بعدی وودی آلن یعنی «هر چه نتیجه دار باشد» در سال 2009 و «غریبه‌ای بلند و سیاه را ملاقات خواهی کرد» در سال 2010 جمعی از ستارگان نامدار سینما را کنار هم گرد آورد که از آنها می‌توان به آنتونی هاپکینز، آنتونیو باندراس، نائومی واتز و جاش برولین اشاره کرد. آلن در این دو فیلم به طور کامل به استانداردهای خود، شامل دیالوگ‌ها و طرح‌های پیچیده روی آورد. او در نهایت سال 2011 فیلمی را منتشر کرد که او را به دوران اوج «آنی هال»، «منهتن» و «هانا و خواهرانش» بازگرداند. این فیلم «نیمه شب در پاریس» بود. این فیلم نه تنها یک بار دیگر نبوغ وودی آلن را به شما گوشزد می‌کند و بر توانایی او در نگارش فیلمنامه و کارگردانی صحه می‌گذارد که علاوه بر آن اهمیت وودی آلن در سینمای مدرن امروز را یادآور می‌شود. نقش اول فیلم را در «نیمه شب در پاریس» اوون ویلسون بازی می‌کند. او در این فیلم نقش فیلمنامه نویسی را دارد که می‌خواهد رمان خود را تکمیل کند اما فاقد الهام و ابزار آن برای این کار است. او که به همراه همسرش به پاریس رفته است، یک شب تصمیم می‌گیرد به تنهایی در خیابان قدم بزند. اما در یکی از این خیابان‌ها ناگهان به دهه 1920 سفر می‌کند و با زندگی در آن روزگار روبه رو می‌شود. وودی آلن سپس در سال 2012 در ادامه گشت و گذار خود در اروپا به رم رفت و فیلم «تقدیم به رم با عشق» را عرضه کرد که همان طور که از او انتظار می‌رفت یک کمدی رمانتیک بود. او در این فیلم از معماری بی‌نظیر شهر رم بیشترین بهره را برد. فیلم چند داستان را در کنار هم روایت می‌کند. یکی از آنها درباره آدم پولداری است که به هر کجا می‌رود، دوربین‌ها او را دنبال می‌کنند. در داستان دیگری یک کارگردان و همسرش وارد رم می‌شوند تا با داماد آینده خود آشنا شوند. داستان سوم درباره مردی است که به رم می‌رود و با چند نفر آشنا می‌شود و مشاجراتی بین آنها بروز می‌کند. در داستان آخر نیز مردی به نام آنتونیو وارد یک ماجرای رسوایی می‌شود که خود هیچ مداخله‌ای در آن ندارد. فیلم را نمی‌توان فیلمی موفق دانست اما فضای رمانتیک رم به اندازه کافی برای مخاطب جذاب است. در این فیلم بازیگرانی همچون الک بالدوین، روبرتو بنینی، پنه لوپه کروز، جودی دیویس، جسی آیزمبرگ و البته خود وودی آلن حضور دارند. «یاسمین غمگین» فیلمی بود که وودی آلن به خاطر آن کاندیدای اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی در سال 2014 شد اما جایزه را نبرد. فیلم درباره زنی به نام یاسمین با بازی کیت بلانشت است که با تاجری ثروتمند در نیویورک ازدواج کرده اما همسرش درگیر مسایل اقتصادی می‌شود و تمام دارایی‌اش را از دست می‌دهد. یاسمین افسرده و غمگین به آپارتمان کوچک خواهرش در سانفرانسیسکو نقل مکان می‌کند تا بتواند بعد از تجدید قوا زندگی تازه‌ای را شروع کند. فیلم به عنوان یکی از قوی‌ترین فیلم‌های وودی آلن در سالهای اخیر شناخته شد و نه تنها نظر منتقدان که نظر سینماروها را نیز به خود جلب کرد. جدیدترین فیلم وودی آلن که تابستان سال 2014 (1393) عرضه شد، فیلم «جادو در نور مهتاب» بود. آلن با این فیلم یکبار دیگر به فرانسه بازگشت و در جنوب این کشور داستان کارآگاهی را بازگو کرد که سفر می‌کند تا مانع یک کلاهبرداری شود. اما دل به مظنون شماره یک پرونده‌ای که در دست دارد، می‌بازد. او با این فیلم از فضای تلخ «یاسمین غمگین» دور شد. در این فیلم کالین فرت نقش اول داستان را برعهده دارد. آلن در حال حاضر نیز در حال تکمیل پروژه جدید خود با عنوان «مرد غیر منطقی» است. فیلم در رود آیلند ساخته شده و داستان فیلم درباره چند شخصیت دانشگاهی است. اما به جز این هنوز اطلاعات جزئی از این فیلم ارائه نشده است. در این فیلم اما استون، جواکین فونیکس و جیمی بلکلی ایفای نقش می‌کنند.
منبع: بانی فیلم


مطالب مشابه :


معرفی آلن کاردک Allan Kardec, فیلسوف شهیر و پدر علم روحی جدید

بعد ناشناخته - معرفی آلن کاردک Allan Kardec, فیلسوف شهیر و پدر علم روحی جدید - وبلاگ اختصاصی




مشکل دانلود فایل ها

کریس آلن - مشکل هست که حتما باید عضو باشی تا بتونی دانلود کنی عضو شدن تو 4shared.com هم کار سختی




7 دهه کار هنری درخشان وودی آلن

مهرشاد کورش نیا - 7 دهه کار هنری درخشان وودی آلن - ساوجبلاغ.البرز.ایران - مهرشاد کورش نیا




آلن تورن: سوالات

وبلاگ تخصصی جامعه شناسی در ایران - آلن تورن: سوالات - جامعه شناسی




آلن دلون

آلن دلون (زاده ۸ باربر و سپس نیز به عنوان پیش‌خدمت در کافه‌های مختلف پاریس به کار پرداخت.




سوالات آلن تورن و ميشل فوکو

وبلاگ تخصصی جامعه شناسی در ایران - سوالات آلن تورن و ميشل فوکو - جامعه شناسی




وودی آلن، سینماگری برای تمام فصول

کار اصلی وودی آلن که دستخط او در سینما شناخته می‌شود، در اواخر دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت، به ویژه




برچسب :