پیمایش دره گهر رود، 3- دریاچه گهر به دره نی گا

دره ني‌گا خود به دو بخش ني‌گاي بزرگ و ني‌گاي كوچك تقسيم ميشود. ني‌گاي بزرگ از ابتداي دره گهر رود تا پايين گردنه پنبه كار را شامل شده و در آن قسمت دره نسبتا فراخ و باز ميباشد. درياچه هاي دو گانه گهر نيز در اين قسمت واقع شده اند. از پايين گردنه پنبه كار، اين دره حالتي تنگ، با ديواره هايي رفيع و عمودي به خود ميگيرد. اين قسمت از دره كه از پايين گردنه پنبه كار آغاز و تا پایان دره در نزديكي روستاي تي ادامه دارد دره ني‌گاي كوچك نام دارد. در نزد مردم منطقه و طبيعت گردان منظور از دره ني‌گا، همين قسمت دره ني‌گاي كوچك ميباشد و از اين پس هر كجا كه در اين وبلاگ نامي از دره ني‌گا برده ميشود منظور همين قسمت از دره (ني‌گاي كوچك) ميباشد.

دره ني‌گا (دره نگار يا تنگ هوليوان) دره اي عميق و باريك است كه دو طرف آن توسط ديواره هاي بلندي محصور شده است. ديواره هاي دو طرف اين دره در طولي نزديك به ۳۰ كيلومتر به صورت عمودي و غير قابل گذر بوده و در صورت ورود به اين دره، تنها راه خروج از آن برگشتن راه آمده و يا پيمودن آن تا انتها ميباشد. در اين ميان تنها امكان ورود و خروج از طريق يكي از دره هاي ورودي از سمت شمال به اين دره به نام دره گردو (دره خرسها) كه از گردنه گله چير آغاز شده و به كف دره ختم ميشود وجود دارد. البته لازم به ذكر است كه قسمت آخر اين مسير، در زمان ورود به دره ني‌گا، به صورت راهي بز رو و بر لبه پرتگاهي با ارتفاع ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر ميباشد كه پيدا كردن آن تنها از عهده افرادي كه قبلا آنرا پيموده اند بر آمده و در صورت كوچكترين اشتباهي در ورود به اين قسمت، مسير به پرتگاههاي مرگباري ختم ميگردد.

مسير هاي درياچه و پاركينگ چشمه خيه به داخل دره ني‌گا 

مسير هاي درياچه و پاركينگ چشمه خيه به داخل دره ني‌گا

 

نمايي از دره ني‌گا از فراز صخره هاي مشرف به آن 

نمايي از دره ني‌گا از فراز صخره هاي مشرف به آن

صبح روز يكشنبه ۷ تير ۱۳۸۸ و به دنبال يك روز استراحت در كنار درياچه گهر به منظور رفع كوفتگي ناشي از وانت سواري روز جمعه، پس از صرف صبحانه اي مبسوط شروع به جمع آوري اسباب و تقسيم مجدد آنها در كوله پشتي ها كرده و حدود ساعت ۱۳ از كنار درياچه به سمت پايين و دره ني‌گا به راه افتاديم.

مشكل اصلي ما در اين روز، ناراحتي كامران به علت تاول زدن هر دو پايش در روز جمعه، ناشي از نامناسب بودن كفشهاي جديدش بود كه باعث عذاب زيادي براي او و كاهش سرعت گروه شده بود. كف پاي چپ من هم در روز جمعه به علت خيس شدن پايم در درياچه گهر بالا و ورود مقداري شن به داخل كفش تاول زده بود كه با تعويض كفش كه هميشه يك جفت يدكي به همراه خود دارم، به همراه جورابي راحتتر، مشكل من حل شد.

اعضاي گروه ما، از سمت راست: علي، فرهاد، علي، من و كامران

اعضاي گروه ما، از سمت راست: علي، فرهاد، علي، من و كامران

گروه ۵ نفره ما در اين سفر از كامران، من، فرهاد برادر من، علي باجناق فرهاد و يك علي ديگر از دوستان كامران تشكيل شده بود. مجموع وزن ۴ نفر اول گروه بيش از ۴۲۰ كيلو بود و گروه ما بيشتر به تيم تانكها شباهت داشت تا كوهنوردان ورزيده. در اين ميان تنها علي همكار كامران بود كه واقعا ورزشكار و داراي بدني ورزيده و مناسب كوهنوردي بود (در حقيقت او تنها كوهنورد حرفه اي گروه ما هم محسوب ميشد) ولي او هم در كل سفر مورد هجوم يكسره ۴ نفر ديگر و خورده گيري هاي بي پايان ما بود. البته به او توصيه كرديم كه با تراشيدن سبيل هاي نا فرمش كمي  از بار اين هجوم بكاهد ولي تا آخر برنامه حاضر به تسليم در مقابل خواست ما نشد. در اين ميان ما دلمان بيش از همه براي كامران ميسوخت كه شبها با او در يك چادر ميخوابيد و ممكن بود در صورت پريدن از خواب و ديدن سبيلهاي از بنا گوش در رفته دوستش سكته كند ولي خوشبختانه خواب او سنگينتر از اين حرفها بود. البته خوابيدن اين دو در يك چادر مزيت ديگري هم داشت و به علت خرناسهاي شديد كامران در زمان خواب، خيال ما از بابت نزديك شدن هرگونه جانداري در طول شب به چادر آنها و ايست قلبي ناشي از مشاهده سبيلهاي علي راحت بود.!!!

 مسير درياچه از بالاي گردنه پنبه كار

مسير درياچه از بالاي گردنه پنبه كار

 

مسير بازگشت و گردنه پنبه كار از فراز سربالايي خدا قوت 

مسير بازگشت و گردنه پنبه كار از فراز سربالايي خدا قوت

 

سربالايي خدا قوت

سربالايي خدا قوت

به هر ترتيب بعد از انداختن چند عكس يادگاري در ابتداي مسير با قدم آهسته به راه افتاده و حدود يك ساعت بعد به كنار چشمه سفيد آب رسيده و با نوشيدن مقداري آب و شستن سر و صورت به راه خود ادامه داديم تا در ساعت ۱۴.۴۵  با گذر از روي پلي كه بر روي رودخانه ساخته شده است به چشمه پنبه كار در پاي گردنه معروفش رسيديم. از اين نقطه مسير ما از راه اصلي جدا شده و عملا اينجا آخرين محل ملاقات ما با انسانهاي ديگر تا ۴ روز بعد محسوب ميشد و بايد تا آن موقع به تحمل قيافه يكديگر بسازيم.!!

 دره ني‌گاي بزرگ از روي پل نزديك چشمه پنبه كار

دره ني‌گاي بزرگ از روي پل نزديك چشمه پنبه كار

 

ورودي دره ني‌گاي كوچك از روي پل نزديك چشمه پنبه كار 

ورودي دره ني‌گاي كوچك از روي پل نزديك چشمه پنبه كار

پس از كمي استراحت و نوشيدن مقداري آب ميوه به منظور بالا بردن قند خونمان در ساعت ۱۵ مجددا به راه افتاده و با گردشي به سمت چپ به موازات رودخانه وارد دره ني‌گاي كوچك شديم. از اين نقطه و با توجه به تنگ شدن تدريجي دره و بستر رود جاري در آن، در موارد متعددي مجبور به عبور از عرض رودخانه بوديم كه با توجه به حجم معمول آب رودخانه پيدا كردن محل مناسب براي اين منظور كار سختي نبود. از طرفي وزن بالاي اعضاي گروه هم هر گونه تلاش آب براي بستن راه ما را ناكام ميگذاشت.!!

رودخانه گهر رود جاري در كف دره ني‌گا 

رودخانه گهر رود جاري در كف دره ني‌گا

 

رودخانه گهر رود جاري در كف دره ني‌گا

رودخانه گهر رود جاري در كف دره ني‌گا

در طي اين مسير، فرهاد و باجناقش، علي كه براي اولين بار به اين منطقه آمده بودند با ذوق و شوقي فراوان، هر جايي كه نزديك رودخانه ميشديم شروع به ماهيگيري با استفاده از لانسه نموده و ماهيهاي زيادي را صيد و رها كردند. البته تعدادي از ماهيها كه قلاب لانسه را بدجور به دهان گرفته و احتمال زنده ماندنشان پس از رهاسازي كم بود براي شام نگه داشته ميشدند.

 فرهاد با اين قزل آلاي رنگين كمان نطقش به كري خواني باز شد

فرهاد با اين قزل آلاي رنگين كمان نطقش به كري خواني باز شد

 

 و علي باجناقش اولين صيدش بوسيله لانسه را به نمايش ميگذارد

و علي باجناقش اولين صيدش بوسيله لانسه را به نمايش ميگذارد

حركت آهسته ما تا ساعت ۱۹.۱۵ و رسيدن به محل تلاقي دره گردو با دره ني‌گا كه محل اطراق شبانه ما محسوب ميشد ادامه داشت. در آنجا كامران به همراه ساير دوستان براي برپايي كمپ و چادرها به محل اطراق هميشگي رفته و من هم طي نيم ساعت كسري ماهي مورد نياز براي شام شب را كامل كرده و به آنها پيوستم.

طبق برنامه ۳ شب و تا چهارشنبه صبح در آن محل مستقر بوده و دو روز كامل براي لذت بردن از زيباييهاي دره ني‌گا و ماهيگيري در آن وقت داشتيم....

اين ماجرا ادامه دارد.


مطالب مشابه :


آگهی استخدام گسترده در شرکت معدنی گل گهر

8-6- چنانچه داوطلب در يكي از شركتهاي پيمانكار و همكار شركت معدني و صنعتي گل گهر شاغل مي باشد




آگهی استخدام 257 نفر در شرکت معدنی و صنعتی گل گهر-خرداد93

آگهی استخدام - آگهی استخدام 257 نفر در شرکت معدنی و صنعتی گل گهر-خرداد93 -




پیمایش دره گهر رود، 3- دریاچه گهر به دره نی گا

ني‌گاي بزرگ از ابتداي دره گهر رود تا پايين در اين ميان تنها علي همكار كامران بود كه




دواسازی بیداد می کند

پیمایش دره گهر رود اين نظر سحر خانم كه احتمالاً در آينده همكار ما خواهد بود در زير يكي




سودجويان، نماينده‌ي زاگرس‌نشين‌ها را به دامنه‌ي البرز بردند

زماني كه تازه با آن‌ها همكار شده بودم، بعضي شما را به خدا براي تيم گهر كاري نمي‌كنيد




دومین کنفرانس مهندسی معدن ایران

ارايه طبقه بندي سنگ آهن براساس سختي سنگ؛ مطالعه موردي سنگ آهن گل گهر همكار با




آبشار آب سفيد را نمي توان به هيچ چيز جز خودش شبيه كرد

زيبايي اين سفر به اين بود كه يكي از دوستان همكار عضو تيم كوه درياچه ي گهر




شعر با موضوع امید و توکل

تـرا، ای گـرانمـایه، دیـرینه ایران ترا ای گــرامـی گــهر دوست دارم  تقدير از همكار




شعر در موردحجاب

تـرا، ای گـرانمـایه، دیـرینه ایران ترا ای گــرامـی گــهر دوست دارم  تقدير از همكار




عیدغدیرخم مبارک

تـرا، ای گـرانمـایه، دیـرینه ایران ترا ای گــرامـی گــهر دوست دارم  تقدير از همكار




برچسب :