تبلیغ در مناطق مرزی، محروم و اهل سنت: نکاتی برای گروههای تبلیغی

متأسفانه در کشور ما، مردم سنى مذهب و حتی شیعه ساکن در مناطق مرزى و محروم از تبلیغات سعودیانِ وهابی در امان نمانده‌اند و این مسأله در دهه اخیر، پس از پیروزى انقلاب اسلامى تشدید شده است. گزارشهای فراوانی در رسانه‏ها آمده است که در برخی مدارس علمیه اهل سنت، کتاب‌هاى ابن ‌تیمیه و محمد بن‌ عبدالوهّاب، به صورت آشکارا براى طلاب تدریس و دیگر کتاب‌هاى وهابیان، به صورت اهدایى میان طلاب و روحانیان منطقه توزیع مى‌شود. این مناطق به دلیل نزدیک بودن به کشورهاى همسایه به ویژه کشورهای خلیج فارس و شنیدن و دیدن صدا و تصویر رادیوها و تلویزیون‌هاى منطقه، که آیین وهابیت را تبلیغ و از نظام شیعى حاکم بر ایران اسلامى انتقاد و بدگویى مى‌کنند، نیز مردم مناطق مرزی در معرض آسیب و حتى خطر گرایش قرار دارند. از سویی جریان وهابيت از سال‌ها پيش، عمده توجهات خود را به شهرهاي جنوبي و سپس مرزی و مناطق محروم کشور با محوريت اهل تسنن معطوف کرده بودند، اين بار با هجوم به مناطق شيعه‏نشين مانند ايلام و خرمشهر و... با هزينه کردن‏های ميلياردي درصدد جذب مردم فقير و شيعيان مقيم اين شهرها هستند. آنها بر همين اساس، بدون دريافت ضمانت‏هاي سفت و سخت بانکي و در کمترين زمان ممکن، وام خريد خودرو به اهالي منطقه مي‏دهند. همچنين، در موعد بازپرداخت وام نيز در صورت نداشتن اقساط معوقه، سرمايه‏داران وهابي به وام گيرندگان اعلام مي‏کنند که خانواده شما واجب‏تر است و ابتدا خرج‏هاي ضروري خود را جدا نمائيد و در صورتي که مبلغي باقي ماند با آن اقساط خود را پرداخت نمائيد! گزارش از این نوع فعالیت‏های وهابیت در مناطق مرزی و محروم فراوان است...

***

   الآن گروههای مختلفی از طلاب و روحانیون، در مناطق محروم، مرزی و همچنین مناطقی که شیعیان با اهل سنت زندگی می‏کنند، فعالیت می‏کنند که عمدتاً در مرزهای کشور، جنوب، جنوب شرق، شرق، شمال شرق و شمال غرب و غرب کشور فعالند. در این نوشتار به برخی از مهمترین نکات برای این گروههای علمی ـ تبلیغی اشاره می‎کنیم.

1. مخاطبان مشخص و اولویت‏های معین

 لازمه فعالیت در این حوزه این است که گروههای تبلیغی ـ علمی ما، ابتدا مخاطبان هدف و همچنین اولویت‏های خود را مشخص کنیم و براساس آن برنامه‏ریزی کنیم. بدین صورت که رویکرد ما چیست؟ آیا رویکرد ما تبلیغی است یا علمی؟ مخاطبان هدف ما، حوزویان و مبلغان فعال مناطق مرزی و سنی‏نشین حوزه‏های علمیه هستند یا پاسخ به شبهات وهابیت و بحث‏های علمی با علمای اهل سنت یا تبلیغ برای شیعیانی که در آن مناطق زندگی می‏کنند؟ اولویت ما هر کدام باشند برنامه‏ریزی ما تغییر خواهد کرد. لذا ضروری است که مخاطبان هدف و اولویت‏های خودمان را بدانیم.

2. شناسایی فعالان و گروه‏های مرجع

ما هر اولویت و رویکردی درباره فعالیت داشته باشیم، شناسایی فعالان و گروه‏های مرجع در آن حوزه ضروری است. فرض کنیم اولویت ما بحث تبلیغی باشد، گام اول باید شناسایی فعالان و گروه‏های مرجع آن منطقه است ـ چه شیعه و چه سنی ـ که در زمینه فعالیت ما در منطقه می‏توانند تأثیرگذار باشند. شیعه از این جهت که بتواند تبلیغ تشیع بکند و به سئوالات و شبهات وهابیت و اهل سنت منطقه جواب بدهد. جوانان شیعه در منطقه هم اگر سئوال یا شبهه‏ای داشتند، بتوانند از آن افراد بپرسند و شناسایی فعالان اهل سنت منطقه، هم از این نظر که نظرشان درباره نظام اسلامی چیست؟ آیا دیدگاه مثبت دارند یا منفی؟ اگر معترض یا مخالفند، خواسته‏ها و دغدغه‏ها و اعتراضات‏یشان چیست؟ یا اینکه چه مباحثی را در بین پیروان خود مطرح می‏کنند؟ آیا خودشان صاحب نظرند یا اینکه از جاهای دیگر، مثلاً زاهدان، عربستان، پاکستان، امارات و... حمایت فکری می‏شوند؟ خلاصه اینکه محیط فعالیت خودمان را دقیق شناسایی کنیم.

3. یافتن نیروها و گروههای همسو

نکته بعدی اینکه به دنبال نیروها و گروههای همسو باشیم. مثلاً در بین اهالی شیعه یا سنی منطقه، به دنبال نیروهای نزدیک و همسو با خودمان باشیم. حتی در بین اهل سنت منطقه، نیروهایی که به ما گرایش دارند یا نیروهایی که علیه ما نیستند و از سویی دیگر، افراطی و تکفیری نیستند، شناسایی کنیم. سوم اینکه نیروهای افراطی یا روستاهای متعصب منطقه ـ که ممکن است علیه ما دست به اقدامات عملی بزنند ـ را بدانیم. لذا می‏توان، اهل شیعه و اهل سنت منطقه را به طیف‏ها و دسته‏هایی تقسیم‏بندی نمود: مثلاً سفید، خاکستری و سیاه. همه را به یک چشم نبینیم. چه بسا اهل سنتی باشد که در راه تبلیغ معارف اسلامی، بیشتر از یک شیعه مدعی، به ما کمک کند و بستر را برای ما فراهم کند. یافتن نیروهای همسو و توجیه در منطقه فواید زیادی دارد از جمله اینکه هم خودمان و هم مبلغان بعدی که از طرف گروه به منطقه می‏روند، می‏دانند که باید با چه طیف‏هایی بیشتر کار کنند. شاید فکر کنید این نوع دسته‏بندی‏ها خیلی ریز و جزئی است و به درد نمی‏خورد و در فضای واقع نمی‏خواند، اما اینگونه فکر کردن، اشتباه است. چرا که اگر ما مخاطبان اصلی خود، دغدغه‏ها، سئوالات و نیازهای آنها را نشناسیم، نمی‎توانیم فعالیت موثر و مثبت و ماندگاری در منطقه داشته باشیم.

4. باور نظری و عملی به وحدت اسلامی و نظریه تقریب مذاهب اسلامی

نکته بعدی، مسأله وحدت اسلامی و نظریه تقریب مذاهب اسلامی و باور داشتن به آنهاست. خیلی از گروههای تبلیغی و فرهنگی و مبلغان در این مناطق، ممکن است این مسأله وحدت اسلامی را قبول نداشته باشند و حداکثر این که آن را امری سیاسی بدانند. سرشماری موردی نشان داده است که غالب مبلغان در این مناطق، یا اعتقادی به مسأله وحدت شیعه و سنی ندارند یا اینکه به این مسأله، به صورت یک امر تشریفاتی نگاه می‏کنند و آن را یک راهکار مناسب و جدی نمی‏دانند. البته قبول داریم برخی از این داعیه‎داران تقریب و نظریه وحدت، نظرات افراطی و ناقصی مطرح کردند که سخنان نسنجیده آنها، اصلاً این ایده را زیر سئوال برده است. همچنان که می‏گویند دفاع بد، بدترین حمله و ضربه است، متأسفانه برخی از این داعیه‏داران و طرفداران تقریب هم اینگونه عمل کردند. متأسفانه حرفهای نسنجیده و غیردقیق آنها، باعث شد که سئوالات و نگرانی‏های زیادی در ذهن طلاب و علمای حوزه پیش بیاید که این تقریب و طرفداران وحدت می‏خواهند چه کار بکنند. از سویی دیگر باید فعالیت‏های تقریبی آیت‏الله محسنی در افغانستان، آیت‏الله سیستانی در عراق و مرحوم علامه فضل‏الله(ره) در لبنان را ببینیم که چقدر توانستند برای شیعیان کشورهای خودشان کار کنند، خصوصاً آیت‏الله محسنی که در افغانستان فعالیت‏های قابل تقدیر بسیاری انجام داد.[1] الآن هم آیت‏الله تسخیری، دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی و دیگر شخصیت‏ها مانند استاد سید هادی خسروشاهی، آیت‏الله شیخ محسن اراکی (رئیس مجمع الفکر الاسلامی و رئیس پیشین مرکز اسلامی انگلیس)، حجت‏الاسلام احمد مبلغی، حجت‏الاسلام سید ابوالحسن نواب (رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب) و... هم از چهره‏های شناخته شده و معتدل این جریان هستند، که باید از نظرات و تجربیات آنها استفاده بیشتری شود. شاید به برخی نظرات آنها منتقد باشیم و انتقادات ما هم بجا باشند، اما دلیلی بر ترک ارتباط و همفکری با آنها نمی‏شود. خلاصه حرفم این است که این گروهها و مبلغان، منکر اصل تقریب و وحدت اسلامی نباشند. چراکه تقریب مذاهب و وحدت، مراتب و مراحلی دارد، که گروههای تبلیغی یا علمی می‏توانند به مراتبی را که اشتباه است، انتقاد کنند، نه اینکه چون به برخی از مواد آن انتقاد دارند، اصل ایده را زیر سئوال ببرند.

بارها از مبلغان دلسوز و مجرب این مناطق شنیدم که می‏گفتند اگر این علمایی که گرایش ضد تقریبی دارند و به اصطلاح یک شیعه خالص هستند، اگر یک سال نه، فقط شش ماه در آن مناطق و با مردم زندگی می‏کردند، از خیلی از رویکردها و شیوه‏های خویش در این مناطق دست برمی‏داشتند و برای حفظ و گسترش تشیع و از سویی جلوگیری از فعالیت‏های وهابیت در منطقه، راههای معقول‏تری استفاده می‎کردند. چراکه زندگی با آن مردم و آشنایی نزدیک با مشکلات و چالش‎های آنها ـ چه شیعه و چه سنی ـ آنها را به تغییر رویه و اتخاذ رویکردهای معقول‏‎تر وامی‏داشت. این عرصه، آزمودنی است و کافی یک سری از آن علما و فضلای حوزه علمیه قم، مشهد و اصفهان یک سالی در آن مناطق و با مردم زندگی می‏کردند.

5. ارتباط با مراکز علمی، آموزشی و دانشجویی منطقه

نکته پنجم، ارتباط با مراکز علمی، آموزشی و دانشجویی ـ چه شیعه و چه اهل سنت ـ برای کاهش مشکلات مردم آن منطقه است. متأسفانه ما فکر می‏کنیم اهل سنت منطقه از ورود ما به مساجد و مجامع‏شان برای پیگیری و رفع مشکلات ممانعت به عمل می‏آورد، در حالی که اینگونه نیست و این تصور ما باطل است و اگر مواردی هم بود که مخالفت کرده باشند، باید در شیوه‏ها و حتی نیات و اهداف ارتباط خودمان هم تجدیدنظر می‏کردیم.

 یکی از مخاطبان اصلی این گروهها، طلاب، دانش‏آموزان، دانشجویان، جوانان و کارمندان منطقه هستند که اگر اینها توجیه باشند، قطعاً خیلی از آن اتفاقات ناگوار نمی‏افتد و عرصه بر فعالیت‏های گرووهای وهابی تنگ می‏شود. متأسفانه دانش‏آموزان، جوانان و دانشجویان شیعه آن مناطق آن چندان که باید از معارف اسلامی توشه نگرفتند، لذا باید برای تعمیق معرفت دینی و شیعی آنها برنامه‏ریزی داشت. خیلی از حرف‏هایی که گروههای تبلیغی و فرهنگی، نمی‏توانند به مولوی‏ها و اهل سنت همسو با وهابیت یا تحت تأثیر رسانه‏های وهابیت و ضد انقلاب بگویند، آن عده می‏توانند به شیوه‏های مختلف، جواب سئوالات، شبهه‏ها و انتقادات آنها را بگویند.

از آنجایی که گروههای وهابی و ضدانقلاب، حتی برای طلاب، روحانیون و حتی علما و ائمه جماعات منطقه برنامه دارند و برای جذب و همسو کردنشان تلاش می‏کنند، ما از نیروهای خودی غفلت می‏کنیم. کتابخانه‏های مدارس یا دانشگاههای منطقه، کتابهای ضروری و مناسب این زمینه را ندارند. البته هر کتابی مدنظرمان نیست، چون کتاب‏های غیرمستدل و تفرقه‏انگیزانه، نه تنها هیچ فایده‏ای ندارند، بلکه مضر و مخرب هم هستند و عوض اینکه فضا را برای تبلیغ و بحث، منطقی و عقلانی کنند، احساسی و غیرعقلانی می‏کنند. لذا حداقل اینکه کتابهای خوبی که در این زمینه نوشته شده است، باید برای کتابخانه‏هایشان تهیه شود. حتی برخی از این کتابها را می‏توان به علمای معتدل و منصف و محقق اهل سنت ـ که افراطی و متعصب نیستند ـ می‏توان فرستاد و نظرات آنها درباره این کتاب‏ها گرفت.

 متأسفانه برخی از علما و طلاب اهل سنت، به واسطه تعصب، تبلیغات منفی و عوامل دیگر، خودشان را از منابع عظیمی از معارف اسلامی دور کردند. الآن شما در کتابخانه‏های مراجع و علمای بزرگ تشیع، کتب فراوانی از دانشمندان اهل سنت می‏بینیم ولی در بین اهل سنت، این گونه مرسوم نیست. گذشته از اینکه برخی از آنها نخواسته‏اند، در برخی موارد، حتی ما هم منابع خودمان را به آنها نرسانده‏ایم و در این زمینه تلاش نکردیم. ما نمی‎توانیم همه تقصیرها را به گردن آنها بیندازیم. برای مثال، آیا ما نمی‏توانستیم برخی کتاب حدیثی و اخلاقی خودمان را برای چهره‏های معتدل و منصف آنها بفرستیم؟ البته شاید این امر، برخی حساسیت‏ها را بر انگیزاند که امری طبیعی است و اگر ما کاری هم انجام ندهیم آنها نگاه مثبتی به کارهای ما نخواهند داشت، پس به صرف این نوع افراد، ما نباید از وظایف خودمان کوتاهی کنیم و با توجه به شناخت شخصیت‏ها و مراکز  همسو، برای آنها کتاب و محصولات علمی و فرهنگی خود را ارسال کنیم. اما اگر ارسال کتب و محصولات فرهنگی، از باب روحیه علم‏جویی و حقیقت‏جویی و نه تبلیغ تشیع و رد اهل سنت باشد، برخی از آنها قطعاً استقبال خواهند کرد.

6. تلاش برای توزیع محصولات مناسب

الآن غالب مراکز فعال در این حوزه، محصولات علمی و فرهنگی در قالب کتاب، نشریه و نرم‎افزار تولید کرده‏اند که متأسفانه بسیاری از آنها به دست مخاطبان اصلی‏اش نرسیده است و در بایگانی ادارات دولتی مانده است یا در خود ان مراکز تولیدکننده، ـ به اصطلاح مرسوم ـ خاک می‏خورد. لذا این گروهها باید برای توزیع محصولات و آثار مکتوب مفسد خود هم تلاش کنند و به این بهانه که مرکز ما یک مرکز علمی است، توزیع مناسب آن را نادیده نگیرند. در این دوره می توان گفت اگر محصولی تولید شود و توزیع نشود و به دست مخاطبان اصلی‏اش نرسد، مثل این است که آن محصول، اصلاً تولید نشده است.

در شیوه کار علامه امینی(ره)، صاحب الغدیر، می‏گویند ایشان لیستی از اندیشمندان شیعه و اهل سنت داشته و هر کتاب جدیدی که می‏نوشته است، برای آنها می‏فرستاده است.[2] لذا مراکز و گروههای فعال و تولیدکننده ما هم باید اینگونه عمل کنند. الآن بسیاری از کتابهای خوب و مفید بسیاری در دفاع از اسلام و حقانیت پیامبر(ص) و... نوشته شده است که در بسیاری از کتابخانه‏های دولتی، دانشگاهها، حوزه‏های علمیه و مراکز آموزشی و فرهنگی مناطق مرزی‏ وجود ندارد.[3] لذا باید عرصه توزیع محصولات مناسب را جدی گرفت.

     7. استفاده از ابزار هنر و رسانه

نکته بعدی، استفاده از ابزار هنر و رسانه در امر تبلیغ و آموزش است. شاید بگویید که ما طلبه و روحانی هستیم، استفاده از هنر و رسانه چیه دیگر. اگرچه به ضرورت استفاه از آن اعتقاد داریم ولی عملاً برنامه‏ای برای استفاده از این ابزار نداریم. آیا تا بحال شده است مبلغان فعال ما در منطقه، برای اینکه یکسری اصول و معارف اسلامی را بیان کنند یا حتی برخی از عقاید خرافی را نقد و رد کنند، از فیلم و مستند و عکس استفاده کنند؟! خیلی کم. بندرت! چرا نمی‏آییم از همین فیلم‏ها و کلیپ‏هایی که ساخته شده است و در بازار یا اینترنت هست، استفاده کنیم. الان در اغلب خانه‏ها تلویزیون و ویدئو وجود دارد و حتی بالاتر از آن، در بیشتر خانه‏های آنها ماهواره هست اگرچه به نان شب‏شان محتاج باشند. لذا در موارد این چنینی و بسیاری از موارد دیگر، اثر برخی از ابزارهای هنری و رسانه‏ای، از دهها منبر و سخنرانی بیشتر است.

8. شبکه‏سازی

یکی از نکات مهم برای گروههای تبلیغی ـ فرهنگی، ضرورت شبکه‏سازی است. همه ما می‏دانیم یهودیان با این که تعدادشان از لحاظ جمعیت در جهان بسیار کم است ولی بسیار پرنفوذ و قدرتمند هستند، گذشته از سرمایه و رسانه، یکی از نقاط قوت آنها این است که یک شبکه منظم و منسجم هستند. آنها چون شبکه‏ای و هماهنگ عمل می‏کنند، موفق هستند.[4] لذا گروههای فعال تبلیغی ما در این مناطق، برای موفقیت بیشتر و گسترش فعالیت‏های خودشان، باید شبکه بشوند. شبکه‏ای متشکل از روحانی، امام جماعت، معلم، پزشک، خبرنگار، فیلمبردار، روزنامه، عکاس، استاد دانشگاه، تشکل دانشجویی، کارمند و.... حال ممکن است در این شبکه و یا جبهه، همه گروهها و نیروهای همسو و هم‏جهت، در یک تراز و اندازه نباشند که البته لزومی هم ندارد که رزمندگان یک جبهه به یک اندازه و در یک درجه باشند. مهم این است که اینها بتوانند با هم هماهنگ باشند و بتوانند وظایف خود را در هر حوزه‏ای که هستند و یا توانایی دارند، به درستی انجام دهند.

شاید عده‎ای از مبلغان به ذهن‏شان رسیده باشد که باید یک لابی با مسئولان منطقه داشت، امّا با شبکه‏سازی دیگر نیازی به لابی با مسئولان و منت‏کشی از آنها نیست. خود آن شبکه و افرادی که به ما مرتبطند، اهداف ما را عملیاتی خواهند کرد.

9. تبلیغ چندجانبه؛ تبلیغ دینی، علمی، فرهنگی و عمرانی

تبلیغ و کار فرهنگی در مناطق مرزی و محروم، صرفاً بیان مسائل و احکام، روضه و سخنرانی و پاسخ به شبهات نیست. شاید بتوان گفت بسیاری از شبهات و سئوالات از محرومیت و فقر و بیکاری در آنها مناطق سرچشمه می‏گیرد تا فعالیت‏های وهابیت و رسانه‏های غربی. لذا گروههای تبلیغی و فرهنگی‏ای در آنجا موفق و تأثیرگذار خواهند بود که بتواند فعالیت چند جانبه تبلیغی و فرهنگی داشته باشند؛ یعنی در جهت رفع مشکلات مالی، بیکاری، آموزش، بهداشت و... آنها بکوشند. اگر مشکل بی آبی یا فقدان برق و روشنایی یا فقدان جاده دارند، برای رفع آن تلاش کنند و چنین خدماتی را از مسئولان محلی و استانی و حتی کشوری مطالبه کنند.

الآن بیش از هزار گروه اردوی جهادی دانشجویی و دانش‏آموزی و بسیج سازندگی در کشور فعالند.[5] لذا کافی است گروههای تبلیغی ـ در راستای استفاده از فرصت‏های موجود و همچنین تقویت نگاه شبکه‏ای یا جبهه‏ای ـ ‏مناطق محرومی که می‏شناسند، به آنها معرفی کنند تا آنها در آن مناطق تبلیغی، غیر از فعالیت‏های دولتی، مدرسه، مسجد و خانه بسازند. یا از سویی دیگر، الآن گروههای مستندساز جوان بسیاری داریم که می‏توان به آنها سوژه‏های خوب فیلم و مستند در آن مناطق معرفی کرد. حداقل اینکه آنها از مشکلات آن مناطق می‏توانند گزارش‏ها و مستندهای تأثیرگذار تهیه کنند و مسئولان محلی و استانی و حتی کشوری را به رفع سریع کمبودها و مشکلات آنها، وادارند.

لذا محدود شدن در کارهای صرفاً تبلیغ معارف اسلامی و مکتب اهل بیت(ع) در آن مناطق، مناطق مرزی و محروم کشور، اشتباه است. مردم منطقه بیش از اینکه به یک مبلغ صرف احتیاج داشته باشند به افرادی مبلغ ـ فعال اجتماعی و حتی عمرانی نیاز دارند. لذا گروههای تبلیغی آن مناطق، اگر واقعاً قصد تأثیرگذاری دارند باید اینگونه عمل کنند.

10. تقسیم کار با گروههای تبلیغی همسو

متأسفانه یکی از مشکلات ما در عرصه تبلیغ و پژوهش، موازی کاری است. همین موازی کاری باعث شده است که برای برخی مناطق، گروههای تبلیغی بسیاری برنامه‏ریزی کنند ولی از برخی مناطق مرزی و محروم، باز بمانند. پس تقسیم کار میان گروههای تبلیغی و فرهنگی همسو در منطقه ضروری است. لذا هر گروه تبلیغی باید، مراکز و گروههای تبلیغی همسو با خودش در قم، تهران، مشهد و... را بشناسد و با آنها تقسیم کار کند.

11. داشتن مبلغ تخصصی برای هر منطقه

تبلیغ و کار فرهنگی در هر منطقه، شرایط خاص خودش را می‏طلبد و بدیهی که مردم هر منطقه‏ای نیاز و دغدغه خاص خودش را دارند. چراکه تبلیغ در ایرانشهر، با تبلیغ در زابل، گنبد، مهاباد، سنندج و... فرق می‏کند. لذا هر گروهی باید برای هر منطقه، به صورت تخصصی مبلغ داشته باشد و عوض اینکه در بدو امر به همه مناطق مرزی، مبلغ اعزام کند، یک منطقه را به عنوان پایگاه خودش انتخاب کند و در آن منطقه ان چنان فعالیتی انجام دهد که به یک نیروی موثر در تحولات منطقه تبدیل شود. این گروههای تبلیغی، باید آن قدر، جامعیت و سعه صدر و نگاه بلندمدت داشته باشند تا گروهها و جریانات موثر منطقه، نتوانند حضور شما را نادیده بگیرند و شما را از عرصه تصمیم‏گیری برای بهبود فعالیت‏های فرهنگی و دینی در منطقه حذف کنند. تمرکز در یک منطقه و به تبع آن، الگو و تأثیرگذار شدن در منطقه، باعث می‏شود که گروههای تبلیغی و فرهنگی دیگر هم از آن الگو بگیرند و در مناطق دیگر فعال شوند.

12. ثبت و مستندسازی فعالیت‏ها و تجربیات تبلیغی

مسأله ثبت و مستندسازی فعالیت‏ها و تجربیات تبلیغی و فرهنگی، مسأله تازه‏ای نیست. پیش از این هم اساتید و مبلغان باتجربه در ضرورت آن گفته‏اند اما متأسفانه هنوز عملیاتی نشده است.[6] کافی است دو سه تا از مراکز بزرگ اعزام مبلغ ـ مانند دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان اوقاف و امور خیریه ـ چنین کاری را شروع کنند، آن وقت بقیه مراکز و گروهها از آنها الگو می‏گیرند و به صورت یک سنت تبلیغی در حوزه‏های علمیه ما جا می‏افتد. در درجه اول مهم این است که این فعالیت‏ها و تجربیات تبلیغی، چه مثبت و چه منفی، ثبت و مستند و مکتوب شوند و ثانیاً از آنها استفاده شود. برای اینکه کار را زیاد بزرگ نگیریم کافی از گروه کوچک و دوستان همفکر خویش شروع کنیم.

جالب است بدانیم وقتی تاریخ هر کلیسا را در کشورها و مناطق مختلف ـ آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و... ـ رصد می‏کنیم، می‏بینیم هر کشیش یا مبلغ دینی، خاطرات و اتفاقات زمان فعالیت و مسئولیت خودش را به صورت ریز و جزئی می‏نوشته است و برای آیندگان و مبلغان بعدی، انبوهی از تجربیات و تاریخ منطقه را به یادگاری می‏گذاشته است. لذا هر کشیش یا مبلغ جدیدی که به منطقه می‏آمد، تجربه دهها کشیش و مبلغ قبلی در منطقه را با خود داشت. اما ما متأسفانه در ثبت و مکتوب کردن خاطرات و فعالیت‏ها و تجربیات تبلیغی بسیار ضعیف و غیر منظم عمل می‎کنیم. الآن در ایام تبلیغی، حداقل در ایام ماه رمضان، دهه اول ماه محرم، دهه آخر صفر و احیاناً ایام فاطمیه، چند ده هزار طلبه[7] به سراسر کشور اعزام می‏شوند که اگر از هر کدام از اینها، حداقل یک برگ تجربیات یا مشکلات منطقه محل تبلیغ خودشان را می‎نوشتند، حوزه‏های علمیه ما سالانه حدود 200 هزار برگه تحقیق و مطالعه میدانی از مناطق مختلف کشور داشت که هم یک کار تحقیقی میدانی ارزشمند بود و هم اینکه اگر به دست جامعه‏شناسان، برنامه‏ریزان و مسئولان حوزه و مراجع داده می‏شد می‏توانستند از دل همین برگه‏ها، شیوه‏های تبلیغی، نیازهای مذهبی و شیوه‏های تبلیغی مورد پسند مردم هر منطقه را در بیاورند و برای هر کدام از مناطق تبلیغی و آموزش طلاب و مبلغان برنامه‏ریزی کنند.

 متأسفانه یکی از علل ضعف ما در تبلیغ و برنامه‏ریزی‏ها، این است که ما براساس داده‏ها و نیازهای حقیقی (از هر منطقه) برنامه‏ریزی نمی‏کنیم. لذا هر چه مشاهدات میدانی و داده‏های ما از هر منطقه بیشتر و جامع‏تر باشد می‏توانیم به تحلیل‏ها و برنامه‏های جامع‏تری داشته باشیم. از سویی دیگر، به این صورت می‏توانیم آمار دقیق فعالیت‏های شیعیان و گروههای افراطی اهل سنت یا گروههای وهابی و غیر اسلامی مانند بهائیت، مسیحیت و حتی هندوها و... داشته باشیم و نوع و گستره فعالیت‏های آنها را هم دقیق و سال به سال رصد کنیم و به آمار دستگاههای دولتی در این باره بسنده نکنیم. و با توجه به حوزه نفوذ و شیوه‏های فعالیت و  شبهه‏پراکنی‏های آنها، به خنثی کردن آنها در منطقه توجه بیشتر و برنامه‏ریزی دقیق‏‏تری داشته باشیم و...

    هر گروه تبلیغی ممکن است از جمع ده یا بیست نفره شروع شده باشد و بعد از گذشت 5 یا 10 سال و فراز و فرودهای مختلف ممکن است هر سال حدود 30ـ20 درصد و حتی بیشتر، ریزش داشته باشد که الآن در آن مجموعه نیستند و در جاهای دیگر یا فضاهای دیگر مشغول فعالیت شدند. سئوال جدی ما این است که چرا نباید تجربه تبلیغی آن دوستان در مجموعه باقی مانده باشد؟ چرا طلاب جوانی که به مجموعه اضافه می‏شوند، از تجربیات نسل‏های قبلی گروه، خبر نداشته باشند؟ آیا این خیانت و کوتاهی نیست؟! اگر خیانت نگوییم، قطعاً کوتاهی است. چرا گروههای تبلیغی ما، همیشه باید از صفر شروع کنند؟ چرا نباید از جاهایی که دوستان و مبلغان قبلی طی کردند، ادامه بدهیم؟ چرا باید حتما فعالیت‏هایی را بکنیم که دوستان پیش از ما آن فعالیت‏ها را انجام دادند و موفق نشدند، به خاطر عدم ثبت و انتقال تجربیات، همان‏ها را عیناً انجام بدهیم و شکست و ناکامی را دوباره تجربه کنیم؟ پس تا دیر نشده، به ثبت تجربیات و فعالیت‏های تبلیغی روی بیاوریم. همچنان که ده درصد توان گروه خودمان را به توزیع محصولات فرهنگی تولید شده، قرار می‏دهیم، پنج درصد توان گروه را به ثبت خاطرات، تجربیات و فعالیت‏های تبلیغی و فرهنگی بدهیم. درباره اهمیت ثبت و مستندسازی تجربیات و خاطرات، هر چقدر سخن بگوییم کم گفته‏ایم.

13. دوری از القاب؛ کار برای خدا و نه برای دنیا

از القاب و الفاظ که بوی قدرت و شهرت می‏آید، در کتاب‏ها و فعالیت‏های خودمان پرهیز کنیم. به کار بردن این الفاظ در غیرجای خود، هم بر مخاطب اثر منفی می‏گذارد و هم اینکه اثر کارهایمان را کم می‏کند. برای مثال، اخیراً یک مرکز فعال برای ناظر کتابهایش که یکی از دهها استاد کلام حوزه است، الفاظی چون علامه محقق و حفظه‏الله و... را به کار برده است که هر کسی آن کتاب را ببیند این الفاظ، باعث نگاه‏های منفی به آن کتاب و موسسه خواهد شد. لذا ناشران و موسسات فعال در این زمینه، در این رویه نادرست تجدیدنظر کنند و اساتید و نویسندگان محترم هم باید جلوی اینگونه امور را بگیرند و معترض بشوند. چراکه این کتابها به کتابخانه‏های مهم کشور و حتی مراکز اهل سنت و اساتید می‏رسد و مخاطبان، برداشت‏های بد و سوئی خواهند کرد و کتاب را به عنوان یک کتاب تحقیقی نگاه نخواهند کرد و خود این القاب و الفاظ باعث حجاب این نویسنده و کتاب می‏شود. پس حیف است با این نوع مسائل کوچک، خود یا مجموعه‏هایمان را آلوده کنیم. برای خدا کار کنیم و نه برای دنیا و شهرت.

منبع: ماهنامه فرهنگی تحلیلی راه، شماره 56، اردیبشت 1391



[1]. کتاب «تقریب مذاهب؛ از نظر تا عمل» ایشان که از سوی نشر ادیان (وابسته به دانشگاه ادیان و مذاهب قم) منتشر شده است، خواندنی است.

[2]. گفتگوی سید مهدی شجاعی (نویسنده و مدیر انتشارات کتاب نیستان) با ماهنامه سوره، شماره 10، مرداد و شهریور 1383.

[3]. متأسفانه این کم کاری در توزیع، در فعالیت‏های بین‏المللی ما هم دیده می‏شود و کتابخانه‏های دانشگاههای معتبر جهان، مراکز اسلام‏شناسی و حتی شیعه شناسی غرب و حتی سفارتخانه‏های ما از کتب اصیل اسلامی و شیعی بی‏بهره‏اند. برای نمونه، کتابهای موسسه فرهنگی اندیشه شرق که نزدیک به 200 جلد کتاب در زمینه معارف اسلامی و تشیع به زبان اسپانیولی دارد، در سفارتخانه‏های ما در منطقه آمریکای لاتین کمتر یافت می‏شود و یا اینکه بسیاری از سفارتخانه‏های ما، بسیاری از کتابهای مرکز نشر معارف اسلامی در جهان (زیرنظر آیت‏الله سید مجتبی موسوی لاری) و انتشارات بین‏المللی انصاریان قم و... را ـ حداقل یک نسخه و آن هم در کتابخانه سفارت ـ ندارند.

[4]. همچنان که در حال حاضر غرب، درصدد شبکه‏سازی مسلمانان سازشکار و سکولار و طرفداران غرب است و در این راه حاضرند قدرت، ثروت، امکانات و مراکز تأثیرگذار رسانه‏ای و آموزشی و سیاسی در دست کسانی باشد که یا همسو با آنها باشند یا کسانی که به ظاهر در مقابل آنها صف‏آرایی کنند.

[5]. به گزارش خبرگزاری مهر (تاریخ06/09/89 ) سردار مجید خراسانی، رئیس سازمان بسیج سازندگی سپاه پاسداران، از فعالیت 1030گروه جهادی در مناطق مختلف کشور خبر داد و گفت: در این گروه‌های جهادی جوانان زیادی از قشرهای مختلف پزشک، مدرس، دانشجو، طلبه با علاقه و به صورت داوطلبانه شرکت می‌کنند و همراه گروه خود به مناطق صعب‌العبور، دورافتاده کشور برای خدمتگزاری به مردم اعزام می‌شوند. تاکنون بیش از شش هزار پروژه عمرانی در مناطق محروم اجرا شده است. 12 هزار تیم پزشکی متشکل از متخصصان توانمند و متعهد به مناطق محروم و دورافتاده اعزام شدند و بیش از 38 هزار مدرسه در مقاطع مختلف تحصیلی احداث و مرمت شده است.

[6]. برای نمونه استاد مهدی هادوی تهرانی در گفتگویی در این باره می‏گوید: «... تجربیات شخصی افراد که در مدت طولانی با هزینه‏های گزاف تولید شده است، به صورت تجربه شخصی باقی می‎ماند و تبدیل به یک امر قابل انتقال به دیگران نمی‏شود. کاری که در مراکز غربی صورت می‏گیرد و آنها از تجربیات شخصی افراد قابل، برای عموم افراد استفاده می‏کنند اما در اینجا، تجارب افراد در حد خاطرهگویی یا ارائه آن در برخی مجالس باقی میماند. به نظر من اینها باید مستندسازی شده و تبدیل به متون آموزشی شود و از آنها برای بالا بردن مهارتها و تأثیرگذاری بیشتر استفاده شود و باید آنها را تبدیل به یک روش عمومی کنیم؛ در حالی که هم اکنون اینگونه نیست و این تجارب به دانش تبدیل نمی‎شوند؛ در حالی که در غرب، بسیاری از دانش‏ها، نتیجه مستندسازی تجارب افراد است. (منبع: حوزه و نگاه جهانی، انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ص152)

[7]. متأسفانه آمار دقیقی از سفرهای تبلیغی طلاب و روحانیون ـ غیر از یکی دو ارگان اعزام کننده ـ در این باره منتشر نشده است و کم کاری و بی‏توجهی مسئولان در امر تبلیغ، از همین جا شروع می‎شود تا به جاهای دیگری چون عدم ثبت خاطرات و تجربیات تبلیغی و شناسایی نیازهای مناطق مختلف و... می‏رسد.


مطالب مشابه :


برنامه فیزیکی مدرسه-برنامه فیزیکی بیمارستان-برنامه فیزیکی هتل

ریز فضاهای هر فضاهای اشغال شده توسط بخش های مختلف 1




مطالعات درمانگاه تخصصی

رساله سفارتخانه ریز فضاهای کلینیک




بر معماری ایران در سال 92 چه گذشت

گروه طراحان معمار - بر معماری ایران در سال 92 چه گذشت -




طراحی خانه سالمندان

رساله سفارتخانه ۳-۱-۴٫ کمبود فضاهای وابسته به سالمندان در مشهد. ۵-۴٫ جدول ریز




برنامه ریزی فرهنگی(ویژه دانشجویان دانشگاه علمی کاربردی واحد 26تهران)

13.برنامه ریزی و نظارت بر ایجاد و گسترش فضاهای فرهنگی و 3-سفارتخانه‌ها مجاز ریز فرهنگی




7 اصل حاکم بر معماری اسلامی

معمار این ریز سنگ‌ها را و یا ساختن فضاهای سفارتخانه‌ها، یک مکان




تبلیغ در مناطق مرزی، محروم و اهل سنت: نکاتی برای گروههای تبلیغی

شاید فکر کنید این نوع دسته‏بندی‏ها خیلی ریز و جزئی یا فضاهای حتی سفارتخانه




برچسب :