جهیزیه (1)

....بقیه از صفحه اصلی

عرض کرده بودم که آرمان نامه ای نوشته بودم در نوجوانی و در یکی از مباحثش به خودم متذکر شده بودم که فردا قرار نیست در خانه من فلان فرش باشد یا فلان یخچال و غیره که البته آنموقع حواسم نبود که جهیزیه ربطی به من ندارد ولی خدا را شکر پدر و مادر زهرا و اصولا خود زهرا اعتقادی به خریدن جهیزیه آنچنانی نداشتند و اصولا اعتقادی به خریدن کالای خارجی هم نداشتند و الان اگر تشریف بیاورید منزل ما اثری از تجمل و فرش و مبلمان آنچنانی نمی یابید شکر خدا و این شاید تعبیر همان رویاهای نوجوانی ام بود.البته عرض کنم که با نوشتن این مطالب قصدم ریا و تفاخر و خود بزرگ بینی نیست حرفم چیز دیگر است.در ایام مجردی از استادی شنیدم که :خانواده ها با تهیه همه وسایل منزل از سیخ کباب آشپزخانه تا تلویزیون آنچنانی لذت زندگی را از فرزندانشان دریغ میکنند و دلایلی هم می آورد که البته من آنموقع متوجه نمی شدم.آن لذت را وقتی متوجه شدم که برایمان از شهرستان مهمان آمده بود و ما در خانه فقط دو بالش داشتیم که آنرا به مهمانمان دادیم و تا صبح سرمان روی لباس های تا شده بود،آن لذت را وقتی متوجه شدیم که چند سال اول زندگی یخچالمان برفک میزد و ما هر دو ماه برای تمیز کردن برفک ها مراسم داشتیم تا بالاخره یک یخچال بدون برفک خریدیم،آن لذت را وقتی متوجه شدیم یک ماشین قراضه ای داشتیم که امانت پدرم بود و اولین بار که با زهرا در زمان عقد تیپ زده بودم و با آن ابوقراضه در خیابان ها چرخ میزدیم به یکباره پنچر کرد وسط خیابان ساعت یازده شب و این زهرا بود که عرق های پیشانی مرا پاک میکرد وقتی دستانم کثیف بود و هن و هن کنان در حال تعویض لاستیک ماشین بودم ..و چند مورد مورد دیگر ..و خوشبحال کسانیکه از این لذات بیشتر بهره مندند.کسی از رفاه بدش نمی آید ولی بدست آوردن هرچیز با تلاش لذتش صد برابر کالای مفت است.اصلا آدم تا گرسنه نباشد لذت غذا خوردن را درک نمی کند.زوج های جوانی که خانه شان از همان ابتدای زندگی پر است از اسباب و اثاثیه بدانند که طعم این لذت را درک نمی کنند،طعمی که اکثر پدر و مادرهای ما چشیده اند.طعم شیرین با زحمت و تلاش خود بدست آوردن .البته پسری که پدر همسرش به دلخواه خود یا روی هر حسابی جهیزیه آنچنانی داده به دخترش که نمی تواند برود دست به یقه بشود با او اما میتواند به همسرش حداقل بگوید من انتظاری از پدر شما ندارم..و حالا ناراحتی اینجاست که بعضی پسرها جهیزیه همسرشان را با دیگران مقایسه میکنند و بسیار ریز بینانه کم و کاست های جهیزیه همسرشان را به رخش می کشند که این خیلی دردناک است چون این پسر اصلا متوجه نیست که اصولا جهیزیه اگر از حد لوازم ضروری و ابتدائی زندگی فراتر برود یکجور بی مزه شدن زندگیست و اصلا این مرد روزها از خانه میرود بیرون تا روزی حلال بدست آورد تا کم و کاست های زندگی اش بدست خودش تامین شود و اگر پدرزن آدم قرار باشد همه ریز و درشت زندگی را تهیه کند پس تو چه کاره ای؟!!.اینجاست که زندگی میشود خاله بازی،این زندگی بلا تشبیه میشود مثل یک بازی استراتژیک رایانه ای که رمز ها و میانبر هایش را بلدی و هیچ وقت شکست نمیخوری.

آنروی سکه هم اینگونه است:خیلی از پدر زنها به دلایل گوناگون که میتواند مثلا تنگدستی باشد یا خساست،لجبازی باشد یا ملاحظه ی در و همسایه،جهیزیه ساده ای تدارک می بینند که اینجا اگر آقا پسر عاقل باشد باید از این مورد استقبال کند و دست آن پدر زن را هم ببوسد که او را هر چه کمتر در زیر دین قرار داده،چون بالاخره اول و آخر این جهیزیه منتی است روی سر مرد و چه بهتر که این منت کمتر باشد و سبکتر هرچند اصولا پدر برای دختر و دامادش راحتی و خوشبختی را میخواهد اما خوب مردانگی مرد چیز دیگری میگوید.مرد دوست دارد همسرش توانائی های اورا بستاید،قابلیت هایش را تحسین کند،مردی که این فرصت را پیدا می کند تا بخشی از وسایل زندگی اش را خودش تهیه کند قطعا و یقینا از زندگی اش بیشتر لذت میبرد تا مردی که در خانه ای حاضر و آماده نشسته !

خیلی بحث را کش نمی دهم فقط هشداری هم به دختر خانم ها که متاسفانه بیشتر اسیر چشم و هم چشمی میشوند باید داد که بدانند ،خدا را خوش نمی آید که پدرتان را تحت فشار بگذارید برای خرید جهیزیه ای آنچنانی مثل دختر خاله یا دختر فلان دوست و همسایه تان،حتی اگر دستتان در جیب خودتان هم هست سعی نکنید بخاطر حرف و حدیث مردم جهیزیه تان را خیلی پر زرق و برق بخرید چون به دلایل بالا شما هم از چشیدن طعمِ دارا شدنِ بعد از نداشتن محروم میمانید.و حرف آخرم با آقایون محترم:برادر خوبم ،مرام علی علیه السلام اگر الگوی ما باشد ،ایشان جهاز زندگی را خودشان تهیه کردند و البته آنهم ساده و بی تکلف پس بیائید ماهم به آنچه برایمان پیش می آید در تجهیز اولیه زندگی مان راضی باشیم و خدای نکرده اوقات خود و خانواده مان را تلخ نکنیم و به داشته هایمان راضی باشیم..جوانی آمد خدمت رسول خدا عرض کرد یا رسول الله چه کنم تا مردم مرا دوست داشته باشند؟ایشان فرمودند:چشم از مال مردم فروبند تورا دوست خواهند داشت.حالا برادر و خواهر من شما هم چشم از مال دیگران بردارید حتی اگر آن دیگری پدرتان باشد و بیایید همه با سعی و تلاش رزقمان را فقط از خدا طلب کنیم و بس چون منت خدا بر سر مان باشد لذت دارد ولی منت بنده خدا نه..

ادامه دارد ..


مطالب مشابه :


جهیزیه (1)

^"من و زهرای خوبم"^ - جهیزیه (1) - یک زوج مسلمان ایرانی در مسير بندگي خدايي كه خيلي بنده هايش را




من و جهیزیه :دی!

من و تو - من و جهیزیه : لحظه ی قاصدک(هیس!!!) همسرم(صبا) اجراهای عروس و مادرشوهر! پگاه جون .




چیدمان و تزیین جهیزیه و خانه عروس (فاطمه خانوم) 2

خانه نقره ای، وبلاگ تخصصی تزئینات جهیزیه خوشگلای من، این هم ادامه جهیزیه جهیزیه ی




نوستالژی های جهیزیه ماجون من (بخش ظروف و وسایل)

ماجون من - نوستالژی های جهیزیه ماجون من (بخش ظروف و وسایل) ای فرزند و نوه ی من




جهیزیه‏‎ی همراه!

جهیزیه‏‎ی همراه! ، داماد را برآشفته کرد؛ تا بناگوش سرخ شد و با حجب و حیا و اندکی من و من




چیدمان و تزیین جهیزیه و خانه عروس (فاطمه خانوم) 3

خانه نقره ای، وبلاگ تخصصی تزئینات جهیزیه تونید تصاویر جهیزیه ی زیبا تون خانه من (الهام




تزیین جام

جهیزیه دکوراسیون تماس با من عکس ها ی خونه های قشنگتون و دکوراسیون های زیباتون رو




عکس خونه و حهیزیه(تزیینات جهیزیه)

جهیزیه دکوراسیون تماس با من عکس ها ی خونه های قشنگتون و دکوراسیون های زیباتون رو




برچسب :