صبح بخیر ایران با حضور مجید اخشابی-تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

سلام سلام
امتحاناتم که تموم شد و البته برای من که تازه تموم شد برای شماها رو نمیدونم به هر حال تابستون بهتون خوش بگذره با این پست که ادامه هم داره در خدمتتونم

 

قسمت اول برنامه صبح بخیر ایران با حضور مجید اخشابی

متاسفانه اول این برنامه رو ندارم

 

 

                            تمامی قسمت ها تقریبا یک دقیقه و با فرمت موبایل می باشد

                     

                     دانلود قسمت اول                                                دانلود قسمت دوم

 

 

 

صبح بخیر ایران تنگنای مجید اخشابی

 

                    

 

اکثرا شاید این برنامه رو ندیده باشید چون زمان پخشش صبح زود بود ولی به هر حال یکی از برنامه های فوق العاده جالبی بود که مجید خان اخشابی در آن حضور داشت
نکته قابل توجه در این برنامه دکور این برنامه بود که شامل میز صبحانه مفصلی بود بر خلاف برنامه های دیگه باید از این صبحانه تناول میشد و از طرفی چون آقای اخشابی خجالتشون در برنامه های تلویزیونی بر همه اثبات شده یه مقدار با تناول صبحانه در مقابل دیدگان تازه از خواب برخاسته مردم مشکل داشتند با وجود این با اصرار مجری این برنامه(که یه مقدار گرسنه هم به نظر می رسید)چایی صرف کردند البته چشت روز بد نبینه سرتو درد نیارم چایی پشت چایی چایی پشت چایی ......به قول خود ایشون تا حالا (انتهای برنامه)چند تا چایی خوردیم خدا کنه بعد برنامه طوریشون نشده باشه وقتی سوت انتهای برنامه رو مجری زد انگار که آقای اخشابی هفت خان رستم رو پشت سر گذاشته باشه خوشحال از این موضوع به کنار مادر رفتند تا روز مادر رو جشن بگیرند (راستی آقای اخشابی روز مادر رو پسا پس به شما و مادر گرام تبریک عرض می کنم)
یه نکته جالبه دیگه توی این برنامه این بود که بعد از پخش خبر ساعت 7 یک لحظه دوربین آقای اخشابی رو در حال پاک کردن چشماشون نشون داد متاسفانه دوربین سیستم عاجز و درمانده اکنون بنده علیرغم تلاش من و ابتکار عمل خودش و جایگاه رفیعش روی میز نتوانست این صحنه را شکار کند بر همین اساس ما دیالوگ های احتمالی را قبل از این برنامه پیش بینی کرده و به صورت کاملا اورجینال و بسته بندی شده در اختیار شما می گذاریم:
ادامه دارد........

 

 

 

قسمت دوم برنامه صبح بخیر ایران

 

 

                       

                       دانلود قسمت سوم                                              دانلود قسمت چهارم

 

 

 

 
غیبت موجه

 

                 

 

 


فصل امتحانات و سوختن هارد سیستم باعث شد تا مدت طولانی ای در کنار شما نباشم مضافا با از دست دادن یکی از عزیزانم پسر عموی گلم روحیه چندان مناسبی نداشتم یکی از کسانی بود که واقعا از دوستداران جناب اخشابی بود و خیلی منتظر آلبوم جدید بود ولی چرخ روزگار نفسش را گرفت و آخرین کاری که با صدای اخشابی شنید آهنگ تلافی بود


بسوز ای شمع
بتاب ای ماه
بریز ای اشک
به سوگ او به سوگ آرزوهایش به سوگ گفتگو هایش که یادش تا ابد جاوید خواهد ماند

 

خواهشا دوستانی که این مطلبو خوندند برای شادی روح تمام عزیزان از دست داده بخصوص این جوان ذاکر اهل بیت یک صلوات بفرستند

 

 

 


قسمت سوم برنامه صبح بخیر ایران

 

                    

                     دانلود قسمت پنجم                                                      دانلود قسمت ششم

 

 

 

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

                    

                   

 

 

مي‌خواستم پزشک بشوم اما نشد.(تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد)  
 
 سلامت : چگونه يک مهندس عمران از عالم موسيقي سردرآورد؟
شايد بهتر باشد سوال خود را اين‌گونه بپرسيد که چگونه شد يک علاقه‌مند موسيقي، مهندس عمران شد؟ در اين صورت بايد بگويم که علاقه و توصيه پدر و مادرم موجب شد که مهندس عمران شوم زيرا پدرم تاکيد داشت که من در زمينه‌اي غير از موسيقي هم سعي کنم تخصصي به دست آورم. زماني که من موسيقي را شروع کردم، کمتر مي‌شد روي اين رشته به عنوان شغل حساب باز کرد. بنابراين پدر و مادر من هم مانند همه پدر و مادرهاي ديگر دوست داشتند که من يا پزشک شوم يا مهندس. من هم خواسته آنها را تحقق بخشيدم و مهندس شدم.
سلامت : چرا پزشک نشديد؟
اتفاقا دوست داشتم پزشک شوم اما نشد.
سلامت : چرا؟
داستان جالبي دارد. سال دوم دبيرستان بودم که براي فراگيري سنتور خدمت استاد پايور رسيدم.
سلامت : استاد فرامرز پايور؟
بله. ايشان از وضعيت درسي و شغل مورد علاقه‌ من پرسيد و من هم گفتم دوست دارم پزشک شوم و به همين علت در رشته تجربي تحصيل مي‌کنم.
سلامت : پس ما داستان يک موسيقي‌دان را که دوست داشت پزشک شود اما مهندس عمران شد مي‌شنويم؟
بله. پس از اينکه گفتم دوست دارم پزشک شوم، استاد پايور گفت ولي موسيقي‌دان شدن و پزشک شدن خيلي با هم‌جور در نمي‌آيند.
سلامت : چرا؟
استاد پايور گفت اگر شما يک روز براي پنج هزار نفر کنسرت داشته باشيد و درست در همان لحظه به شما بگويند آن مريضي که ديشب عمل کرديد در حال حاضر حال بدي دارد و بايد بر بالين او حاضر شوي، چه کار مي‌کني؟ آيا براي وقت آن پنج هزار نفر ارزش قايل مي‌شوي يا براي حال آن بيمار؟ البته مشخص است که جان يک نفر ارزشي فراتر از وقت پنج هزار نفر دارد اما اين گفته استاد پايور من را سر يک دو راهي قرار داد و در نهايت باعث شد که پا روي علاقه خود به پزشکي بگذارم. به همين دليل من تغيير رشته دادم و در نهايت ديپلم رياضي و فيزيک گرفتم و مهندسي عمران خواندم. چند نقشه ساختمان هم براي فاميل کشيدم ولي آن را ادامه ندادم.
سلامت : بزرگ‌ترين نقشه زندگي شما چيست؟
بزرگ‌ترين نقشه زندگي من، زندگي کردن است.
سلامت : زندگي را چطور تعريف مي‌کنيد؟
زندگي مسيري پرفراز و نشيب است. زندگي يعني اينکه هنگامي که در نشيب هستيم، نااميد نشويم و تلاش بيشتري به خرج دهيم و هنگامي هم که در فراز هستيم، بدانيم که هنوز راه نرفته بسياري باقي است. طي اين مسير مهم انسان بودن است. زندگي فرصتي است براي نمايش انسانيت.
سلامت : مي‌گويند پزشکان جسم آدمي و هنرمندان روح آدمي را درمان مي‌کنند و اتفاقا از رشته‌اي به نام موسيقي درماني نيز نام مي‌برند. انگار موسيقي و پزشکي هم خيلي از هم دور نيستند!
روح آدم‌ها خيلي جلوتر از جسم‌شان حرکت مي‌کند و قبل از هر اتفاقي در جسم، اول اين طرز تفکر و نگرش آدم‌ها است که تغيير مي‌کند. براي جسم ما آن چيزي اتفاق مي‌افتد که روحمان مي‌خواهد. به همين دليل بعدها به اين نتيجه رسيدم که در انتخاب موسيقي به عنوان شغل و علاقه راه بدي را نرفته‌ام. چون موسيقي مي‌تواند ظرفيت‌هاي روحي و رواني ما را افزايش دهد اما پروسه تاثير موسيقي به روي فرد خيلي سريع نيست. وقتي شما قرص استامينوفن مي‌خوريد، سردردتان پس از مدتي خوب مي‌شود. اما اين‌طور نيست که بلافاصله بعد از گوش دادن به موسيقي، شرايط روحي شما خوب شود. تاثير موسيقي آني نيست. اين‌طور نيست که من با خواندن يک آواز کاري کنم که دندان درد شما خوب شود ولي موسيقي تاثيرات زيربنايي دارد چون به آدم روحيه‌اي بشاش، بانشاط، شاداب و پرانرژي مي‌دهد بنابراين موسيقي نقشي پيشگيرانه دارد زيرا کسي که روحيه‌اي شاداب دارد، صبح که از خانه بيرون مي‌آيد، حال خوش و خوبي دارد و با همه خوب رفتار مي‌کند. اين فرد به ديگران کمک مي‌کند و ديگران نيز به او کمک مي‌کنند. اين کمک‌ها موجب مي‌شود که فرد کمتر بيمار شود و زندگي بهتري داشته باشد و بسياري از ناراحتي‌هايي که ممکن است در اثر داشتن روحيه‌اي بد به وجود آيد، به وجود نخواهد آمد. امروزه روش‌هايي مانند يوگا، انرژي درماني، هيپنوتيسم و... ادعاي درمان‌گري دارند. اما در اصل اين روش‌ها توان درمان ندارند بلکه با تقويت روحيه بيمار به او کمک مي‌کنند که در مقابل بيماري مقاومت کند. در اصل به بيمار تلقين مي‌کنند که بهبود مي‌يابد. به نظر من بيماري که به بهبود خود ايمان داشته باشد، حتما به زندگي لبخندي دوباره خواهد زد. تمام اين روش‌ها سعي مي‌کنند که بيمار را مجاب کنند که مي‌تواند بر بيماري خود غلبه يابد. چون آمادگي روحي براي مقابله با بيماري، نقش به سزايي در مقابل بيماري دارد. موسيقي نيز مي‌تواند چنين تاثيري داشته باشد. امروزه پزشکان حاذق نيز از اين روش استفاده مي‌کنند. پزشک خوب در درجه اول با بيمارش ارتباط روحي برقرار مي‌کند و به او اميد به زندگي مي‌دهد. الان کمتر پزشکي با مريضش گفتگو مي‌کند. از برزويه طبيب نقل مي‌کنند که به بيمارش مي‌گويد: «من، تو و بيماري سه کسيم، اگر تو با من هم دست شوي، بر بيماري پيروز گرديم و اگر تو با بيماري هم پيمان شوي، آن‌گاه من شکست مي‌خورم.» بنابراين اراده براي غلبه بر بيماري، مهم‌ترين گام در درمان است.
سلامت : شما تصادف شديدي را از سر گذرانديد. داستان اين تصادف را برايمان تعريف کنيد تا ببينيم چگونه توانستيد بر جراحات پس از تصادف غلبه پيدا کنيد.
الان تقريبا در سالگرد آن تصادف به سر مي‌بريم. من براي اجراي برنامه‌اي به ساري رفته بودم و چون فرداي آن روز در تهران برنامه داشتم بايد شب به تهران برمي‌گشتم. بنابراين با همان راننده‌اي که به ساري رفته بودم، ساعت 10 شب به تهران برگشتيم. من در ابتداي مسير در صندلي جلو نشسته بودم اما وقتي خوابم گرفت، به صندلي عقب رفتم تا راحت‌تر بخوابم. تقريبا پنج دقيقه بود که به خواب رفته بودم که با ضربه تصادف از خواب پريدم. در اثر ضربه، من به صندلي‌هاي جلو خوردم و دنده‌ها و کتفم آسيب ديد. هر دو ماشين از سمت شاگرد به يکديگر برخورد کرده بودند و به دليل سرعت زياد، اين قسمت از ماشين به کلي آسيب ديده بود.
سلامت : پس اگر به صندلي عقب نرفته بوديد، احتمالا اين گفتگو الان به شکل ديگري انجام مي‌شد؟
احتمالا اصلا انجام نمي‌شد. پس از ضربه‌اي که به من وارد شد، حس کردم براي يکي دو دقيقه دچار ايست قلبي شدم و تقريبا مرگ را جلوي چشمانم ديدم. چون هوا تاريک بود، کسي مرا که روي صندلي‌هاي عقب دراز کشيده بودم، نمي‌ديد. در همين لحظه ماشين هم آتش گرفت. ديگر مطمين شده بودم که آخرين لحظه‌هاي زندگي‌ام را سپري مي‌کنم ولي بالاخره نفس‌هايم به صورت خيلي بريده برگشت و توانستم نفس بکشم و به سختي خود را از ماشين بيرون کشيدم تا دچار سوختگي نشوم. بالاخره با کمک مردم آتش خاموش شد ولي متاسفانه دو سه نفر به دليل سوختگي دست راهي بيمارستان شدند و من هم در بيمارستان بستري شدم. در اين تصادف سه تا از دنده‌هايم شکست، دستم آسيب ديد و گردنم هم دچار صدمه‌ديدگي شد. بنابراين برنامه کنسرت فرداي تصادف را لغو کردم. اما تقريبا چهار روز بعد برنامه‌اي در اطراف تهران داشتم. از برگزار کنندگان برنامه خواستم که آن را لغو کنند اما آنها گفتند که چنين چيزي امکان‌پذير نيست و از من خواستند که براي چند دقيقه در برنامه حضور پيدا کنم. بنابراين من با خودم گفتم که در برنامه حضور پيدا مي‌کنم و حداقل کاري که مي‌توانم انجام دهم، عذرخواهي از مردم است. خلاصه من با يک قفسه سينه باندپيچي شده و گردن بسته براي اجراي برنامه حاضر شدم و برنامه هم به خوبي اجرا شد. چهار روز بعد هم برنامه‌اي در سوئد داشتم و چون نمي‌توانستند براي فرد ديگري ويزا بگيرند، با سختي فراوان در آن برنامه حضور پيدا کردم. اما سخت‌ترين بخش کار اين بود که من تقريبا 10 روز پس از تصادف يک کنسرت داشتم که پنج هزار بليت براي آن فروخته شده بود و به هيچ‌وجه نمي‌شد کنسرت را لغو کرد. من ديدم تنها راهي که دارم، اين است که خوب شوم. حتما شما هم مي‌دانيد که وقتي شکستگي دنده‌ها اتفاق مي‌افتد چون شش‌ها خوب کار نمي‌کنند، ممکن است عفونت ريه‌ها هم به وجود آيد و اين امر مي‌تواند کيفيت خوانندگي را تحت تاثير قرار دهد. تا پيش از اجراي کنسرت، من هنوز حال مساعدي براي اجراي برنامه نداشتم و يک ساعت هر قدر صداي خود را آزمايش مي‌کردم، مي‌ديدم که صدايم درنمي‌آيد. گفتم مي‌روم و از مردم عذرخواهي مي‌کنم ولي وقتي آهنگ اول را خواندم و شور و هيجان مردم را ديدم، کم‌کم انگار بيماري از تن من رخت بربست و دو ساعت برنامه اجرا کردم. انگار انرژي عجيبي به داد من رسيده بود که توانستم برنامه را اجرا کنم. به مردم هم گفتم که اول لطف خداوند و بعد محبت شما در همين لحظه مرا درمان کرد.
سلامت : پس خوب شديد چون تصميم گرفته بوديد خوب شويد؟
بيماري که انگيزه لازم را براي به دست آوردن سلامت داشته باشد، حتما خوب مي‌شود. اما متاسفانه خيلي وقت‌ها ما بيماري را مي‌پذيريم در صورتي که بيماري جزو ذات انسان نيست و نبايد آن را بپذيريم. پدر من سرطان داشت و اين بيماري را پذيرفته بود. او به طور کامل از درمان نااميد شده بود و همين نااميدي و پذيرش بيماري موجب شد که او بهبود نيابد. اما خيلي از افراد مانند آرامسترانگ، قهرمان افسانه‌اي دوچرخه‌سواري، توانستند بر سرطان خود غلبه کنند چون نااميد نشدند و با آن مقابله کردند.
سلامت : آقاي اخشابي، وقتي حالتان خيلي خوب نيست، چه موسيقي‌اي گوش مي‌کنيد؟
حقيقت ماجرا اين است که آهنگي گوش نمي‌دهم بلکه مي‌خوابم. من وقتي حوصله و شرايط روحي و فکري مناسبي ندارم، مي‌خوابم.
سلامت : خوشا به سعادت‌تان که خواب‌تان در مشت‌تان است؟
من هر وقت تصميم بگيرم بخوابم، خوابم مي‌برد. در غير اين صورت، بيچاره مي‌شوم چون با توجه به سفرهاي زيادي که دارم، کمتر فرصت مي‌کنم هشت ساعت مداوم بخوابم و خواب‌هاي من بيشتر روي صندلي ماشين و هواپيما اتفاق مي‌افتد.
سلامت : اين سبک زندگي شما را خسته نمي‌کند؟
بالاخره زندگي همين است. سختي‌هاي زندگي، گنج آدم هستند. معناي زندگي در مبارزه با همين سختي‌ها نهفته است.
سلامت : بيشتر چه غذاهايي دوست داريد؟
خيلي اهل ادا و اصول در غذا خوردن نيستم اما غذاهاي خانگي را به غذاهاي بيرون ترجيح مي‌دهم. تقريبا همه غذاها را دوست دارم. مادرم خيلي در اخبار و مطالب پزشکي کنکاش مي‌کند. کتاب‌هاي طب سنتي مي‌خواند، هفته‌نامه سلامت مي‌خواند و راديو سلامت گوش مي‌کند. بنابراين غذاها در خانه ما خيلي سرخ نمي‌شوند، کم‌نمک و بدون چربي هستند. البته بعضي وقت‌ها من زبان به شکايت باز مي‌کنم و به شوخي مي‌گويم غذاها در خانه ما طعم غذاهاي بيمارستان را مي‌دهند. مدتي مادرم مدام مي‌گفت راديو سلامت گفته است نمک فشارخون را بالا مي‌برد و يا هفته‌نامه سلامت نوشته است....
سلامت : واکنش شما در مقابل اين حرف‌ها چه بود؟
مدتي از مادرم خواستم که راديو پيام گوش کنند!
سلامت : چون ترانه‌هاي شما را پخش مي‌کند؟
بالاخره هم ترانه‌هاي ما را پخش مي‌کند و هم ممکن است کمي در طعم غذاهاي خانه ما تغيير ايجاد مي‌شود. البته همان‌طور که گفته‌اند، بزرگ‌ترين نعمت سلامت است ولي ما تا وقتي که مريض نشده‌ايم، قدر آن را نمي‌دانيم. به‌طور معمول، انسان قدر چيزهايي را که دارد نمي‌داند. ما در مقابل سلامت خود مسوول هستيم. چون بيماري ما نه تنها کيفيت زندگي ما را تحت تاثير قرار مي‌دهد بلکه تحميل هزينه‌هايي نيز بر دوش جامعه و کشور است. من تا سن سيزده و چهارده سالگي، زمستان‌ها مدام سرما مي‌خوردم و...
سلامت : براي حفظ صدايتان چه مواردي را رعايت مي‌کنيد؟
مواردي مانند نخوردن آب يخ يا مصرف نکردن غذاهاي چوب را رعايت مي‌کنم. استنشاق هواي سرد نيز تاثير منفي بر صدا دارد.

سلامت : ترشي هم مي‌خوريد؟
مي‌خندد، وقتي که برنامه‌ نداشته باشم، ترشي هم مي‌خورم.
سلامت : اهل ورزش هم هستيد؟
من در دوران نوجواني دوره‌هاي رزمي را گذراندم ولي الان کمتر ورزش مي‌کنم. چون وقت نمي‌کنم. اما به شدت در حال برنامه‌ريزي هستم که ورزش را در برنامه روزانه خود بگنجانم.
سلامت : تيتري براي اين گفتگو؟
«تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد» 

 


مطالب مشابه :


صبح بخیر ایران!

صبح بخیر ایران! جریان آن کاریکاتور جنجالی مانا نیستانی و کامنت‌هایی که از او در سایت‌های




صبح بخیر ایران با حضور مجید اخشابی-تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

(وبلاگ مرتبط با سایت رسمی مجید اخشابی) صبح بخیر ایران تنگنای مجید




احمد توکلی: «صبح بخیر ایران» خانواده من است

«احمد توکلی» به مدت 13 سال است که اجرای برنامه «صبح بخیر ایران» را بر عهده داشته و دارد، این




میمه در صبح بخیر ایران

تهیه کنندگان برنامه ی صبح بخیر ایران شبکه ی یک ، بمدت چهار روز و با میزبانی سایت صبح




صبح بخیر خوروبیابانک صبح بخیر ایران

صبح بخیر خوروبیابانک صبح بخیر ایران سایت شخصی دکتر




شهرستان فسا امروز میزبان برنامه صبح بخیر ایران بود.

وب سایت جامع شهرستان استهبان شهرستان فسا امروز میزبان برنامه صبح بخیر ایران بود.




حمیدرضا خیرخواه - مجری توانمند برنامه صبح بخیر ایران

مجری توانمند برنامه صبح بخیر ایران - بیوگرافی هنرمندان ارسال اس ام اس | طراحی سایت




سلام صبح بخیر

سلام صبح بخیر. ایران اسپورت: شبکه ورزش ایران; نود: سایت برنامه زنده ورزشی 90; هفت:




برچسب :