ده فراز از دعای روز عید فطر امام سجاد(ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین والسلام و الصلاة علی سیدنا و نبیّنا ابوالقاسم مصطفی محمد(ص) و السلام علی علی ابن ابیطالب (ع) و آله الطیّبین الطاهرین المعصومین الهداة المهدییّن و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین

امّا بعد قال السجاد (ع) : ( یا من لا یرحم من لا یرحمه العباد و یا من یقبل من لا تقبله البلاد و یا من لا یحتقر اهل الحاجة الیه و یا من لا یخیّب الملحین علیه و یا من لا یجبه بالرّد اهل دلالة علیه ... )

حضرت زین العابدین و سیدّ الساجدین امام چهارم (ع) در روز عید فطر و روز جمعه این عرائض را با ذات پروردگار داشتند . در بیست و شش فصل نکات بسیار مهم اخلاقی را بیان می کند . نکاتی در این دعا هست که تا اخر عمر برای ما نیاز است . مطالب بسیار مهمِ کلیدی و اساسی است که اگر انسان به این بیست و شش فراض و قرآن ساعد ، قرآنی که بوسیلۀ پیغمبر از بالا آمده است قرآن نازل است ، به تعبیر بزرگانی مثل امام ادعیه قرآن ساعد است . به تعبیر دیگر زبور آل محمد (ص) است . شخصیت بزرگواری مانند امام خمینی (رض) در وصیت نامه سیاسی ، دینی ، اخلاقی و اعتقادی اش می فرماید : ما مفتخریم که صحیفۀ سجادیّه این زبور آل محمد مال ماست . ما مفتخریم که نهج البلاغه اَخ القرآن مال ماست . و ما مفتخریم که دعای عرفۀ عظیم و پر محتوای امام حسین (ع) مال ماست . در این دعا امام سجاد(ع) می فرماید : ای کسی که رحم می کنی به کسی که بندگان به او رحم نمی کنند . گاهی انسان به جایی می رسد که هیچ کس به او رحم نمی کند . از نظر کلّ بندگان این فرد از ترحّم می افتد . همه می گویند : این فردی نیست که به او رحم کنیم . همه درها به روی او بسته می شود و از همه درها رانده می شود . همه به چشم تنفّر و انزجار به او نگاه می کنند . ولی خدایی که آن بالا است ( منظور اِشراف ذات پروردگار است ، و اِلّا خدا بالا و پایین ندارد ) به این فرد رحم می کند .  در حالی که اهل دنیا به او به چشم بی محبت و بی عطوفت نگاه می کنند و از چشم همه می افتد . گاهی انسان از یک شهر رانده می شود و تمام شهر با او بَد می شود و دیگر او را قبول نمی کنند . مگر جناب حضرت ایوّب را بیرون نکردند ؟ مگر مرحوم ملّا صدرا را بیرون نکردند . در سیرۀ بزرگان آنقدر افرادی بودند که به خاطر جهل و نادانی مردم یک شهر با او دشمن شدند . همه از او برگشتند و یک پناهگاه در شهر ندارد . شهر دست به دست یکدیگر می دهند که این فرد را نپذیرند ولی خدا تو او را قبول می کنی و با اهل شهر کاری نداری . یعنی نه تنها یک شهر بلکه هیچ شهری به او توجه نمی کند . ممکن است گاهی انسان در یک شهر نتواند زندگی کند ، جَلای وطن می کند و در شهر دیگری ساکن می شود . گاهی در یک کشور نمی تواند و در کشور دیگری ساکن می شود . امّا گاهی در این عالم هیچ پناهگاهی ندارد . ولی خدایا تو را قبول می کنی . او را می پذیری . ای کسی که اگر کسی دست نیاز به سوی تو دراز کرد تو برای قضای حاجت و حل مشکلش او را تحقیر نمی کنی . او را نمی کوبی . شخصیتش را زیر سوال نمی آوری . عزّتش را تبدیل به ذلّت نمی کنی . خیلی با عزّت و محترمانه جوابش می دهی . در جامعه گاهی زیاد مبتلا می شویم که برای رفع گرفتاری مان باید تحقیر بشویم ، کوچک بشویم ، ذلیل بشویم ، خوار بشویم ف از چشم و اعتبار بیافتیم که فردی می خواهد گره از کار ما باز کند ! شخصیتت را زیر سوال می برد ، تو را تحقیر و توهین می کند . وعدۀ دروغ می دهد . به تو کَلَک و نیرنگ می زند . ولی خدایا تو اینگونه نیستی . تا وقتی انسان مبتلا به این سه مورد نشود ، نمی داند چقدر کارساز و مفید است ؟ زمانی می فهمیم که مورد هجوم افراد واقع بشود و به او توهین کنند و بِد بگویند و فحاّشی کنند . حرف او را نفهمند و درک نکنند . به هرکسی رو بزنی ولی هیچ کس به تو جواب ندهد و همۀ درها به روی تو بسته بشود . ای کسی که نا امید نمی کنی کسانی را که درِ خانۀ تو بیایند و محکم و استوار بمانند و جای دیگر نروند . ( اِلحاح ) یعنی درخواست مسرّانه . کسی که درخواست خودش را تکرار می کند . بعضی افراد ممکن است بار اول و دوم جواب بدهند ولی بار چهارم جواب نمی دهند .  گاهی ممکن است صد بار هم به خواستۀ شما جواب بدهند امّا صد و یک بار جواب نخواهند داد . فردی خدمت پیغمبر اکرم (ص) آمد و عرض کرد ؛ یا رسول الله من گناه کرده ام . از درگاه خداوند تبارک و تعالی تقاضا کن از تصیرات من بگذرد . پیغمبر (ص) فرمود : من دعا می کنم خداوند از تقصیرات تو بگذرد . آن فرد رفت و طولی نکشید چند روز بعد آمد عرض کرد ؛ یا رسول الله من توبه ام را شکسته ام . اشتباه کردم می شود باز هم تقاضا کنید خداوند از من بگذرد ؟ حضرت فرمودند : چشم من دعا می کنم خداوند از سرِ تقصیرات تو بگذرد . آن فرد رفت و باز چند روز بعد آمد و عرض کرد توبه ام را شکستم . نفس و شهوت و شیطان من را گول زد .  برای من طلب بخشش کنید . پیغمبر(ص) فرمودند : من باز هم برای تو طلب استغفار و توبه می کنم . بار چهارم که آمد ، گویا بار چهارم پیغمبر (ص) یا عصبانی شدند و یا دیگر مصلحت ندیدند جواب این فرد را بدهند . به او فرمودند : این بار چهارم است که توبه می شکنی . من دیگر خجالت می کشم برای تو تقاضای توبه کنم . دیگر برای تو دعا نمی کنم . پیغمبر(ص) این فرد را رد کرد . جوان با چشم گریان و با حال انقطاع و اضطراب از محضر پیغمبر(ص) مرخص شد و مقداری آب و نان برداشت و سر به بیابان گذاشت . شروع کرد به ضجّه و ناله و به خدا عرض کرد : خدایا همۀ درها به روی من بسته شده است . پیغمبر و رسولت هم من را رد کرد . پیغمبر خاتَمَت هم با آن همه شرح و صدر و حوصله ای که داشت ، حوصله اش سرآمد و من را رد کرد . گریه و زاری کرد . جبرئیل بر پیغمبر(ص) نازل شد و عرض کرد یا پیغمبر،خدا می فرماید  : این جوان تو را معصیت کرده است یا ما را ؟ پیغمبر(ص) فرمود : خدایا تو را معصیت کرده است .

-         : این جوان را تو باید ببخشی یا ما ؟

-         : خدایا تو

-         : شما می خواهی به او رزق بدهی یا ما ؟

-         : شما

-         : پس چرا او را نا امید کردی ؟ چرا دست رد به سینۀ او زدی ؟ برخیز به سوی او برو و بشارت بده خداوند این بار هم تو را بخشید .

پیغمبر (ص) با جمعی از اصحاب برخاست و طبق آدرسی که جبرئیل به او داد رفت . دید این جوان با حالت عجیبی (گویا دست هایش را بسته بود و...) زیر آفتاب سوزان روی زمین افتاده است . پیغمبر(ص) دست او را گرفت و از زمین حرکتش داد . به او فرمود : جوان بلند شو که خداوند تو را بخشیده است و بلکه به خاطر تو به من عِتاب کرده است که چرا دست رد به سینۀ بنده ما زده ای ؟ خداوند اینگونه است .

گاهی پیغمبر و امام هم تو را رد می کند امّا بدان یک جای دیگر هم هست و آن درِ خانۀ خدا هست . ای کسی که نا امید نمی کنی کسانی که اسرار و پا فشاری کنند درِ خانۀ تو . گاهی باید در دعاها اِسرار و پا فشاری باشد . محکم و گرفتن و سماجت درِ خانۀ خدا و پیغمبر عِیب نیست . ممکن است درِ خانۀ خلق صلاح نباشد . ولی از درِ خانۀ خدا و ائمه برنگرد . صد بار ، هزار بار ، ده سال ، پنجاه سال در زدی اگر جواب نشنیدی ، مبادا نا امید بشوی . چون همین جا شیطان می آید و سرمایه و اعتقاد ما را می گیرد . خدا رحمت کند مرحوم قاضی را که از عُرفا و فقها و متکلمین و جامع علوم بود . می گویند کمتر کسی در زمان او به جامعیت ایشان بود . عُلمای ظاهری و غیر تزکیه شده خیلی او را اذیت کردند . او را صوفی خواندند و... ولی از راه خودش دست بر نداشت . ایشان فرموده بود : من چهل سال درِ خانۀ خدا را زدم . چهل سال در زدم و چیزی به من ندادند و من جای دیگر نرفتم . انسان ناامید نشود . مأیوس نشود . در ادامۀ دعا فرمود : ای کسی که دست رد به سینۀ کسانی که به سوی تو روی آوردند نمی زنی .  ای کسی که هدیۀ ناچیز را قبول می کنی . کار کم را قبول می کنی . به کار ناچیز پاداش می دهی . گاهی خدا ثواب یک ( الله اکبر ، الحمدلله ، ماشاء الله ، لا اله الا الله) بهشت است . ممکن است هفتاد هزار (لا اله الا الله) گفته ای و قبول نشده است ولی گاهی ممکن است یک بار بگویی و قبول بشود . ممکن است دو رکعت نماز ، یک آیۀ قرآن ، یک سجده ، یک زیارت ، یک فاتحه برای اهل قبور ، یک درهم بخشش مورد قبول واقع شود . معلوم نیست کدام قبول می شود . لذا در معارف به ما گفته اند خداوند چند چیز را در چند چیز پنهان کرده است . ولّی اش را در میان مردم پنهان کرده است . به هیچ کدام از بندگان خدا به چشم حقارت نگاه نکنید ، شاید همان شخص ولّی خدا باشد که تو خبر نداری . هیچ دعایی را کوچک نشمارید . شاید اجابت دعای شما در همان دعا باشد . هیچ گناهی را کوچک نشمارید که شاید خشم و غضب خدا در همان گناه باشد . بدترین گناه همان گناهی است که انسان به چشم حقارت و کوچکی به آن نگاه کند . بگوید : ای بابا ، کاش فقط گناه ما این باشد . اینکه گناهی نیست !

فردی که انسان متدیّنی هم بود ریشش را با تیغ زده بود . از من پرسید ؛ آیا ریش تراشی حرام است ؟

گفتم : بله .

گفت : خیلی حرام است ؟

گفتم : بله . حرام است .

گفت : یعنی خیلی گناه بزرگی است ؟

گفتم : اگر بخواهی بگویی مانند زِنا است ، مثل دزدی و آدم کُشی است و نخیر . من چنین نمی گویم . امّا در معارف به ما گفته اند به هیچ گناهی به چشم حقارت و کوچکی نگاه نکن . بلکه ببین فرمان چه کسی را زیر پا گذاشته ای ؟ جریان حمید ابن قحطبه که شصت سیدِ بنی فاطمه را سر بریده بود . راوی گفت : روزی از ماه مبارک رمضان رفتم با او کاری داشتم دیدم روزه می خورد . به او گفتم : مریضی ؟

گفت : نخیر

گفتم : مسافری ؟

گفت : نخیر

گفتم : چرا روزه می خوری ؟

گفت : کسی که شصت سید را سَر ببّرد ، جایش جهنم است . روزه گرفتن به درد او نمی خورد . من که جهنمی هستم . چرا به خودم گرسنگی بدهم ؟

راوی می گوید : رفتم خدمت حضرت رضا (ع) و جریان را به ایشان عرض کردم . امام  فرمود : آه ، به خدا گناه این یأس و نا امیدی حمید ابن قحطبه در نزد خدا جُرمش سنگین تر و بیشتر است از کُشتن شصت سیدِ اولاد زهرا (س) .

گاهی انسان مرتکب گناهی بدتر از گناه اول می شود . ای کسی که عمل بسیار کم را می پذیری و جزای بزرگ به آن می دهی . در دعای ماه رجب و در فراز آخر همین دعا هم بیان می کند که ( یا من یعطی الکثیر بالقلیل ) آیا جا دارد نعوذبالله انسان در این دنیا نا امید بشود ؟ از خدا ببّرد ؟ شیطان او را اذیتش کند . نکند خدای نکرده به این مسائل مبتلا بشویم . ای کسی که هر کس به تو نزدیک شده است تو به او نزدیک تر می شوی . او یک قدم بیاید تو هفتاد قدم به سمت او می روی . ای کسی که دنبال کسی میروی که از تو قهر کرده و بریده است . یعنی تو از خدا بریده ای ولی او تو را صدا می زند و می خواند . گاهی کسی از ما قهر می کند به او می گوییم : برو . اگر تو یک بار از من قهر کرده ای من صد بار از تو قهر می کنم . ولی خدا اینطور نیست . او می گوید : اگر از من قهر کردی و رفتی من دنبال تو می آیم و خواهش می کنم . برای تو قاصد می فرستم . حضرت موسی (ع) در حال رفتن به کوه طور بود . بین راه با فردی برخورد کرد . از او پرسید : موسی کجا می روی ؟ موسی گفت : می روم به کوه طور با خدا مناجات کنم .

گفت : پیامی دارم . به خدا می دهی ؟

موسی (ع) گفت : کار من این است . چرا نرسانم ؟

گفت : موسی برو به خدا بگو دیگر تو را به خدایی قبول ندارم . دیگر درِ خانۀ تو نمی آیم . چیزی از تو نمی خواهم . از خداییِ تو ننگم می آید !

حضرت موسی (ع) عصبانی شد . ولی چیزی نگفت . به کوه طور رفت و مناجات کرد ولی پیام این فرد را به خدا نرساند . با خود گفت : این حرف های بی ادبی را چرا به خدا بگویم ؟ ندا آمد موسی ؛ چرا پیام آن بندۀ ما را به ما نرساندی ؟

موسی گفت : خدایا ، چه بگویم . خودت شنیدی ندا آمد : موسی ، تو باید به ما می رساندی . ( و ما علی الرسول إلّا البلاغ ) حالا جواب ما را به او برسان . از اینجا که رفتی می آید و سرِ راه تو را می گیرد و جواب می خواهد . اولاً : سلام من را به او برسان . به او بگو اگر تو از خدایی من ننگت می آید . من را از بندگی تو ننگم نمی آید . اگر تو از من قهر کرده ای ، من از تو قهر نمی کنم . تا حالا از ما خواسته ای و به تو دادیم . از این به بعد نخواسته به تو می دهیم . ما تو را رها نخواهیم کرد .

موسی (ع) برگشت و به آن جوان رسید . جوان پرسید : موسی آنچه گفتم به خدایت گفتی ؟

موسی (ع) گفت : بله

جوان پرسید : خب . خدا چه جوابی داد ؟

موسی (ع) گفت : اولاً ؛ خدا به تو سلام رسانده است . بعد از سلام فرمود ؛ اگر تو از خدایی ما ننگت می آید ، ما را از بندگی تو ننگ مان نمی آید . تو را آفریده ایم و دوستت داریم . تا حالا رزق و روزی خواسته ای به تو داده ایم . از این به بعد نگفته می دهیم . هر وقت درِ خانۀ ما بیایی باز است .

جوان گفت : عجب ، خدا جواب آن فحش ها و حرف های من را اینگونه داد ؟!

موسی (ع) گفت : بله

جوان گفت : موسی این خدا حِیف است رهایش کنم . راه برگشتی دارم ؟

موسی (ع) گفت : بله . خودش فرمود برگرد .

مقابل حضرت موسی (ع) به سجده افتاد و در سجده گفت : ( ربِّ ، ربِّ ، ربِّ ، الله ، الله ، الله) ناگهان حضرت موسی (ع) دید جوان نعره ای زد و از دنیا رفت . در جملات حضرت علی (ع) به امام حسین (ع) در ماه مبارک رمضان فرمود : حسین جان ؛ مبادا گنهکاری را ببینی و از او نا امید بشوی . چه بسیار گنهکارهایی بودند که عاقبت به خیر شدند و چه بسیار آدم های متدیّنی بودند که عاقبت به شرّ شدند . ای کسی که نعمت را بخاطر گناهان ما تغییر نمی دهی . زود نعمت ها را به نقمت تبدیل نمی کنی . ( إنّ الله لا یغیّر ما به قومٍ حتی یغیّروا ما بأنفسهم ) ما تغییر نمی دهیم . خودتان چنین می کنید . ما به خاطر کُفران و گناه زود نمی گیریم .  به او فرصت می دهیم . یک سال ، دو سال ، سی سال و گاهی بیشتر فرصت می دهیم . عجله نمی کنیم . ولی ...

شکر نعمت نعمتت افزون کند

کفر نعمت از کَفت بیرون کند

ای کسی که اگر حسنه ای از کسی سر زد ، آن را رشد می دهی . چند برابر می کنی . ای کسی که از گناه می گذری حتی عفو می کنی و می بخشی . نه تنها عذاب و عقاب نمی کنی بلکه محو می کنی .

این ده فراز از فرمایشات امام سجاد(ع) در روز عید فطر که مصادف با جمعه هم بود ، تقدیم شما کردیم . این دعا ادامه دارد .

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

سخنرانی فوق توسط استاد جرجانی تاریخ 5/8/1393 در منزل ایشان ایراد گردید .


مطالب مشابه :


برگشتن مال دزديده شده

دعا و طلسمات - احضار و تسخيرات - كتب خطي - برگشتن مال دزديده شده - دعا و طلسمات - احضار و




می خواهید همسرتان که شما را ترک کرده برگردد؟؟

برگشت از طلاق یا برگشت از و کلا پولی که انصافا مال شماست دعای خیر شما برای




دعا برای مال گمشده يا دزديده شده!!!

مرید مولا - دعا برای مال گمشده يا دزديده شده!!! >> ختم سوره یس جهت حاجت با دعای مربوطه !!!




لعن چهار ضرب برای بازگشت گمشده

سه روز مهلت خواست و دل به هلاکت نهاد و به خاطرش رسید که از برای برگشت مال بسیار به دعای




گم شده شخص یا مال

گم شده شخص یا مال. جهت پیدا کردن شئی یا شخص گم شده یا برگشت مال از سپس دعای ذیل:




دعای سریع الاجابه !!!!!! مجرب است

مرید مولا - دعای سریع الاجابه !!!!! مجرب است - داروخانه دعا براي مال گمشده يا دزديده




دعای فرشته

دعای فرشته به سر جایش برگشت موس را حرکت دادونشت تا بقیه نه این مناسبت نیست این مال




ده فراز از دعای روز عید فطر امام سجاد(ع)

و ما مفتخریم که دعای عرفۀ عظیم و پر محتوای مال ماست . در این دعا برگشت و به آن جوان




تعجيل ازدواج

هم چنين نذر چيزى از مال براى هفت قبل از دعای معراج درکتاب مفاتیح توبه راهيست براي برگشت




شرح و تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی - شب چهاردهم رمضان المبارک 1433

حوزه علمیه امام مهدی عج - شرح و تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی - شب چهاردهم رمضان المبارک 1433 - مذهبی




برچسب :