سرزندگی در شهرسازی


تعریف سرزندگی
با توجه به تعاریف موجود از سرزندگی می توان تعریف عام سرزندگی را، قابلیت مکان برای تأمین تنوعی از فعالیتها و استفاده کنندگان (با پیش زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) با هدف تنوع تجربیات و تعاملات اجتماعی به گونه ای که امنیت، برابری و راحتی را برای همه استفاده کنندگان فراهم آورد؛ در نظر گرفت.
سرزندگی عاملی است که در نتیجه ی جذابیت فضاها و رضایت شهروندان حاصل میشود که در نهایت منجر به ایجاد فضایی زیست پذیر می گردد.


معیارهای عام سرزندگی فضاهای شهری

 
با توجه به عوامل و معیارهای سرزندگی ارائه شده در منابع مختلف، معیارهای عام سرزندگی فضاهای شهری را می توان به شرح زیر نتیجه گرفت و در قالب 5 لایه فرم شهری (شامل نظام کاربری و فعالیت، نظام حرکت و دسترسی، نظام استخوانبندی و تجربه فضاهای همگانی، نظام فرم کالبدی و نظام منظر شهری) دسته بندی نمود.
ــ نظام کاربری و فعالیت
1ــ فعال نمودن جداره های جلویی ساختمانها به وسیله استفاده از فعالیتهای جاذب مردم و دارای بیشترین تعامل با آنها؛
2ــ تنوع و اختلاط کاربریها و فعالیتها؛
3ــ حفظ و گسترش فضاهای سبز؛
ــ نظام حرکت و دسترسی
4ــ تأمین گزینه های متعدد برای رفت و آمد همراه با تأکید بر جریان پیاده و تأمین وسایل حمل و نقل عمومی متنوع؛
5ــ ایجاد نفوذپذیری کالبدی به بناها و فضای شهری؛
ــ نظام استخوانبندی و تجربه فضاهای همگانی
6ــ طراحی انعطاف پذیر برای افزایش قابلیت تغییر کاربریها و فعالیتهای ساختمانها؛
7ــ تأمین مبلمانهای شهری انعطاف پذیر برای نشستن؛
ــ نظام فرم کالبدی
8ــ استفاده از کاربریهای کوچک مقیاس (به ویژه تجاریهای کوچک مقیاس) و رعایت مقیاس انسانی در طراحیها؛
ــ نظام منظر شهری
9ــ ایجاد نفوذپذیری بصری؛ و
10ــ حفظ پیوستگی جداره های فعال ساختمانها.
سرزندگی در شهر
فرهنگ مردم و معماری شهر از الزامات سرزندگی وشادابی و سرزندگی حلقه مفقوده زندگی شهری است .
سرزندگی دارای دو رویه است كه یك رویه آن به بینش و فرهنگ مردم و به ادراك آن ها وابسته است و دیگری به فضاهای شهری و معماری مربوط می شود كه این دو رویه با هم ارتباط متقابل دارند.
وقتی افراد شهر وارد فضاهای اداری و عمومی می شوند به یك باره با در و دیواری خاكستری و رنگ های سرد و نیزچهره های خشك، خشن و درهم رفته آدم هایی روبه رو می شوند كه سرزندگی فرد را تبدیل به غم می كنند. براساس این چشم انداز در دوران معاصر، حوزه كیفیت طراحی فضاهای شهری ایران به افتی چشمگیر دست یافته است.
در قدیم فضاهای موجود به عرصه های خصوصی، نیمه خصوصی و عمومی تبدیل می گشت كه داخل خانه برای اهالی آن، فضا و عرصه ای خصوصی به شمار می رفت. حیاط یا ایوان نیز عرصه عمومی خانه بود. امروزه ساختمان های شهر فاقد حیاط و عناصری اند كه تعامل را به وجود آورند، از سوی دیگر تعاملات درون خانه ها نیز امروزه با وجود شبكه ارتباطات نظیر تلویزیون، اینترنت و همانند اینها بسیار محدود شده است به گونه ای كه فضای كمتری برای گفت وگوی والدین با فرزندان شان به وجود می آید.
محلات و مساجد و تكایایی كه در آن قرار می گرفتند عرصه ای برای تعاملات هرچه بیشتر مردم با هم بوده اند و حتی بازی كودكان در كوچه ها، سبب آموزش رفتارهای اجتماعی و یادگیری كنش اجتماعی بوده است. این فضای تعامل در مقیاس بزرگ تر تبدیل به میدان هایی می شد كه در آن ها هم فضاهای تعامل و گفت وگو وجود داشت و هم دارای كاركردهای ثابتی نبود؛ یعنی مناسب هر نیازی این میدان ها قابلیت تغییر كاربری را داشتند و به عنوان میدان های چند منظوره مطرح می شدند.
اما هم اكنون در مقیاس كلان باید اذعان داشت كه در كل كشور میدانی كه برای برگزاری مراسم ملی، دینی و جشن ها و مراسم عزاداری باشد، طراحی نشده است. اگر در میدانی نیز برنامه ای اجرا می شود، برای تجمع و مشاركت مردم جایی دیده نشده كه این امر تنها بر عهده مجریان شهر نیست، بلكه در قسمتی نیز شكایت و گله از طراحانی است كه در این زمینه ابداعی را به منظور تعامل در فضاهای عمومی به وجود نیاورده اند، كه علاوه بر مشكلات فضایی، نبود توجه كافی به این بحث موضوع دیگری همانند . این محقق معماری افزود: مردم كشور در سرزمینی زیسته اند كه در طول تاریخ در معرض تهاجمات بسیاری بوده است و این امر سبب شكل گیری روحیه محافظه كاری آنها شده است. از سویی دیگر در این فرهنگ گاهی شادی و نشاط نشانه سبك سری افراد تلقی می شده است. حتی در مكان هایی كه مردم به شادی می پرداختند همیشه كاخ حاكمی بنا می شده و این عاملی برای از هم پاشیدگی فضاهای تعامل محسوب می شده است.
از سویی دیگر جای خالی رنگ به شدت در شهر احساس می شودبه زعم بسیاری از كارشناسان، نحوه به كارگیری رنگ در شهر، موجب ایجاد فضایی نشاط انگیز می شود. بسیاری از فضاهای خوب شهر، فاقد سر زندگی و نشاط است و بسیاری از خیابان های قدیمی كه فضایی مناسب برای تعامل محسوب می شوند، شب ها بی رنگ و تاریك هستند كه این امر در رنگ پوشش افراد شهر نیز مشاهده می شود. امروزه بیشتر شهروندان نسبت به موقعیت كاریشان از رنگ های تیره تر استفاده می كنند. در صورتی كه زمان های گذشته مردم نیز برای پوشش از پارچه های رنگی و نشاط آور استفاده می كردند.
  فلسفه شهر 
سقراط هدف اصلی از ایجاد شهر را تأمین نشاط و خوشبختی شهروندان می داند. نه این كه شهر به هیولایی تبدیل شود كه شهروندان در آن علاوه بر این كه آسایش و آرامش زندگی را بدست نیاورند، در تلاش بیهوده با مشكلات مختلف دست به گریبان شوند.
این سخن سقراط رابطه دیرین و مستحكم میان دو مفهوم شهر و نشاط و سرزندگی را به خوبی نشان می دهد. برمبنای چنین دیدگاهی اساساً شهر به مثابه دستگاه، وسیله یا مركبی برای نیل به شادی، نشاط و سرزندگی تلقی می شود..
 شهر فرصت های گوناگونی را می تواند برای تجربه شادی و نشاط در اختیار شهروندانش قرار دهد. تجربه نشاط در یك شهربازی، در یك استادیوم ورزشی، در یك تئاتر كمدی، در یك كنسرت موسیقی و یا در یك جشنواره خیابانی و مراسم آتش بازی طیفی از تجارب نشاط انگیز و در عین حال متفاوتی را نمایندگی می كند. می توان پرسید كه آیا اساساً ممكن و مفید است كه نوع خاصی از نشاط و سرزندگی را در كلیت شهر تسری داد؟ به بیان دیگر آیا می توان مثلاً نشاط و سرزندگی یك شهربازی را عیناً در تمامیت یك شهر گسترش داد، بی آنكه مفهوم شهر به فروپاشی سوق یابد؟
این گونه به نظر می رسد كه می توان از طیفی از تجارب متنوع نشاط و شادی شهری سخن گفت كه در قطبی از آن شادی سطحی و گذرا و در قطبی دیگر شادی عمیق و ماندگار قرار دارد. به بیان دیگر، می توان در مقابل نشاط زودگذر از سرزندگی پایدار شهری سخن گفت. از دیدگاهی دیگر سرزندگی در سطح خرد به مفهوم تنوع فعالیت ها در عرصه همگانی و سازگاری آن با فضاهای شهری در چارچوب نظامی از قرارگاه های رفتاری است و برخی از شاخص های شناسایی محیط های سرزنده شامل میزان تراكم افراد پیاده در محل، تعداد، تنوع و ماهیت قرارگاه های رفتاری موجود، وجود فعالیت های موسمی، آهنگ و سرعت شهری، تنوع استفاده كننده تنوع فرم و رنگ در منظر شهری و نظایر اینها است.
تعریف جامع از سرزندگی مستلزم در نظر گرفتن روابط این كیفیت و دیگر كیفیت های محیط شهری است. برای سنجش سرزندگی شهری روش ها و شاخص های اندازه گیری متعددی پیشنهاد شده است. برای هر شهری به هر یك از شاخص های امنیت، بهداشت، فرهنگ و محیط، آموزشی و زیرساخت ها مقادیری میان یك و پنج داده می شود و در نهایت با تركیب شاخص های مزبور یك شاخص كلی صعوبت زندگی شهری استخراج می شود
 سرزندگی باید به عنوان دغدغه و هدف برنامه ریزان و مدیران شهری بدل شود. از این رو ایجاد تحول اساسی در نظام برنامه ریزی و حركت به سوی یك نظام برنامه ریزی طراحی- محور كه در ذات خود كیفیت گراست را باید پیش شرط لازم تأمین سرزندگی پایدار شهری دانست و از سویی دیگر باید توجه كرد كه در آفرینش كیفیت سرزندگی در شهر، نقش مشاركت شهروندان نقشی جوهری است
شهر نشینی محصول توسعه صنعتی است كه گستردگی روز افزون آن زندگی در شهرهای پرجمعیت را برای شهروندان با سختی و تنگناهای بسیاری روبه رو كرده است. رشد چشمگیر شهرنشینی ومهاجرت گسترده از مناطق مختلف به حاشیه شهرها طی دو دهه گذشته، هر روز مشكلات و معضلات متعددی را به وجود آورده كه این مسائل موجب شده تا زندگی در شهرها، بیش از پیش سخت شود.
از سویی دیگر نحوه به كارگیری رنگ در شهر، موجب ایجاد فضایی نشاط انگیز می شود و در ایجاد نشاط شهروندان تاثیر زیادی دارد. ریشه بسیاری از مشكلات روحی ساكنین شهرهای امروزی را باید در ساختار شهرها جستجو كرد، در عصر حاضر مشكلات ناشی از نوسانات روحی و روانی زندگی ماشینی هزینه های مادی و معنوی بسیاری برای جامعه درپی خواهد داشت كه وجود نشاط اجتماعی در شهرها می تواند این مشكلات روحی روانی را به حداقل برساند.
همچنین 'سرزندگی و نشاط درشهر' از منظر طراحی شهری با محورهای 'جایگاه فضاهای شهری و عرصه‌های عمومی در افزایش سرزندگی جمعی، جنبه‌های زیباشناسی سیما و منظر شهری، جشن‌ها و آیین‌ها و فضاهای شهری مرتبط با آنها و زیباسازی و طراحی فضاهای شهری با رویكرد افزایش سرزندگی و نشاط' باید مورد ارزیابی و بررسی ویژه در مدیریت شهری باشد.
عوامل مؤثر بر سرزندگی در فضاهای شهری
وجود فضاهای عمومی سرزنده یکی از علایم وجود سلامتی اجتماعی- کالبدی در شهر باشد، مکانهای عمومی مجهز و رایگان که در فضاهای عمومی به وجود آمده اند باید به طور وسیعی در محیط گسترده شوند.
نبود فضاهای عمومی د و جایگزین شدن آن با فضاهای خصوصی و گران قیمت از خلا سلامت اجتماعی- کالبدی حکایت دارد که شادابی و سرزندگی مشهد را بشدت تحت تأثیر قرار می دهد.
وجود ساختمان های خالی از سکنه ساده ترین راه برای تشخیص سرزندگی مراکز اصلی شهر است. عملاً این گونه ساختمانها محل فعالیتهای غیرقانونی و پاتوقی برای معتادان و افراد گریزان از اجتماع می شوند. به همین دلیل هیچ کس علاقه ای به عبور از مقابل این گونه ساختمانها ندارد.
به همین صورت ساکنان این گونه محلات علاقه به زندگی طولانی مدت در این گونه فضاها را ندارند و در صورت فراهم شدن موقعیت بهتر از آنجا خواهند رفت و نتیجه این امر نبود یک هویت پایدار در محلات مرکز شهر به عنوان قلب تپنده اقتصادی- اجتماعی شهر است.
از آنجا که در شهرسازی نوین بحثی با عنوان پایداری مطرح می شود که از مرحله آغازین با نام پایداری مسایل فیزیکی و کالبدی آغاز شده و به پایداری فرهنگی می رسد، می توان این گونه نتیجه گرفت سرزندگی که خود نیز شامل شاخص هایی نظیر زیست پذیری، پویایی، حس تعلق و... می باشد، باید به عنوان یک موضوع بسیار مهم در ایجاد فضاهای سرزنده شهری در نظر گرفته شود.
ارتقاء کیفی فضاهای عمومی شهر
فضاهای عمومی نظیر خیابان‌ها، میادین و گره‌های شهری امروزه جایگاه با ارزشی در برنامه‌ریزی و طراحی شهری یافته‌اند. این امر ناشی از تأثیر این فضاها در جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی شهرها و در نتیجه تولید سرمایه اجتماعی است. در این بین میادین شهری به علت ماهیت خاص خود و عملکردشان در ساختار فضایی و کالبدی شهر و همچنین بازتولید معنایی و ذهنی یک فضای عمومی شهری از اثرگذارترین فضاهای یک شهر در ذهنیت شهروندان می‌باشند.
فضاهای عمومی در شهرها، نیاز ذاتی شهروندان به برقراری روابط اجتماعی و ایجاد روابط چهره به چهره را در درون اجتماع و کالبد شهر فراهم می‌آورند. در این بین میادین شهر در شکل‌گیری تصویر ذهنی و ذهنیت‌بخشی به شهر، نقش و جایگاه ویژه‌ای دارند و عملاً چهره ظاهری شهر را به نمایش می‌گذارند. بنابراین ارزیابی نحوه تجربه و درک این فضا می‌تواند به عنوان یکی از مهمترین معیارهای سنجش دستیابی به اهداف و ارزیابی میزان موفقیت یا عدم موفقیت آن مطرح شود. میادین به طور کلی دارای فضایی باز و وسیع می‌باشند و کاربرد آنها عموماً از جنس مراودات اجتماعی، تجمع شهروندان و ارتباطات متقابل بین آنهاست. بنابراین ایجاد فضاهایی مناسب و مطلوب برای تمامی گروه‌های اجتماعی بخشی از وظایف مدیریت شهری در حوزه برنامه‌ریزی توسعه شهر محسوب می‌شود.
کاهش شاخصه‌هاي کیفی در فضاهاي عمومی شهري، یکی از مشکلاتی است که شهرهای امروز ما با آن دست به گریبانند و از آنجا که فضاهاي شهري، اوج تجلی مکانی حیات شهري و حضور شهروندان را به نمایش می‌گذارند، اثر متقابل کاهش کیفیت فضاهاي شهري بر تنزل کیفیت زندگی شهري، عمق و ابعاد این مشکل را روشن‌تر می‌سازد.
شناسایی عوامل موثر در کیفیت یک فضا می‌تواند در جهت تحلیل وضع موجود، تصمیمات آتی به منظور ارتقاء سطح کیفی فضاهای عمومی شهر و جلوگیری از تکرار نواقص در ساخت مکان‌ها و فضاهای شهر موثر واقع گردد.
مبحث "کیفیت" در طراحی شهری، از ابعاد عملی و نظری واجد اهمیت قابل‌ملاحظه است. مرور نظریات مختلف در خصوص کیفیت محیط مشابهت‌ها و تفاوتهای برداشت از کیفیت طراحی شهری و معیارهای کلیدی که نظریه‌پردازان برای ایجاد یک محیط مطلوب ارائه داده‌اند را آشکار می‌سازد. گوردن کالن (1979) با بررسی رابطه فضاهای پر و خالی در خیابان و میادین عمومی شهر و توجه به منظر شهری، جین جاکوبز (1961) با حمایت از تمایز و ناهمگنی در نحوه استفاده از فضاهای عمومی شهری، کوپر مارکوس (1986) و ویلیام وایت (1988) با درک اهمیت توجه به ارتباط فضا، مردم و مکان‌های عمومی شهری، کوین  لینچ (1981) با اهمیت تصورات ذهنی در شکل‌گیری مکان، مایکل سورکین (1979) و یان بنتلی (1985) با ارایه دستورالعمل‌های طراحانه در مکان‌های عمومی شهری و کریستیان نوربرگ شولتز (1976)، دیوید کانتر و جان پانتر (1990)، رابرت ونتوری (1995) و ماتیو کارمونا (2003) با توجه به ابعاد معنایی، مفهومی و خاطره‌ای مکانهای عمومی شهر همه و همه در جستجوی یافتن راهی برای ساخت محیط‌های شهری باکیفیت‌تر بوده‌اند.
اما چگونه می‌توان میزان کیفیت یک فضای شهری را سنجید؟ چه معیارهایی در میزان کیفیت محیط یا فضا تاثیرگذار است؟ مدیریت شهرسازی و معماری در گزارشی به بررسی تعاریف و شاخص‌های مربوط به کیفیت محیط از منظر کالبدی پرداخته است. در حقیقت فضای شهری متشکل از 3 بعد در هم تنیده عملکرد، کالبد و ادراک است. بر این اساس می‌توان 5 معیار را برای سنجش کیفیت محیط به شرح زیر معرفی نمود:
     دارا بودن ساختار و فرم مناسب؛
     وجود تنوع و گوناگونی در کارکردها و عملکردها؛
     وجود سرزندگی و جذابیت در فضا؛
     داشتن هویت و ویژگی منحصر بفرد؛
     وجود تناسبات بصری و غنای حسی.
 فرایند برنامه‌ریزی برای بهبود کیفیت یک فضای عمومی شهری بر راهبردها و معیارهایی استوار است که خود را با انتظارات، نیازمندیها و نوع رفتار استفاده‌کنندگان از فضا درگیر می‌سازد؛ یعنی عملکردها، نحوه بهره‌برداری، فعالیتها و مفاهیم اجتماعی. توصیه‌های طراحانه همراه با ضوابط برنامه‌ریزی می‌تواند برقراری ارتباط، سرزندگی، قابلیت تنوع، غنای ایده‌ها و کیفیت ظاهری یک فضای عمومی را سبب گردد.


راهوند راهی برای سرزندگی و کارایی فضای شهری


راهوند چیست؟

راهوندها جز‍ء نقاط مکث شهری در نقاط پر تردد که به تقویت حیاط اجتماعی و مناسبات شهری منجر میشوند.ترکیبی از فضا و فعالیت در مسیر رفت و آمد مردم و... این مطلب مقدمه ای است درباره ی راهوندها و پیامد های مثبت و عوامل موثر برای ایجاد انها و در آخر نگاهی دارد به ایجاد این ظرفیت ساکن و فعال در تهران و شهر های دیگر کشورمان.
 راهوند ترکیب فضا وفعالیت در مسیر رفت و آمد مردم است،مکانی برای مکث یا توقف در جریان حرکت روزمره است که برای شهروندان معانی از جنس هنر،فرهنگ،موسیقی و تفریح یا بازی دارد.
هر مجموعه یا کاربری شهری در محدوده ی خود می تواند با راه ادغام شود،حال اگر این راه در ان مجموعه اثرگذار باشد یا بخش هایی از مجموعه با راه ادغام شوند،راهوند تولید میشود و بدین ترتیب راه غنی و ناظر را تشویق به تامل،نظاره یا مشارکت میکند بنابر این در راهوندها راه فقط گذری و تونلی نیست که مردم از آن رد شوند بلکه اثرگذار است؛یعنی مردم در رفت و آمد ناظر اتفاقات دیگری هم هستند یا در فعالیت هایی که در مسیرشان قرار گرفته است مشارکت میکنند.پس راه به منظور فقط رسیدن از نقطه ای به نقطه دیگر مورد نظر نیست وخود بستر فعالیتی میشود که ممکن است طولانی یا کوتاه باشد.(میردامادی1380،ص26)راهوند مردم پذیر و دموکراتیک است،در فضای باز شهری شکل میگیرد،آن را غنی میکند و فضایی سرزنده به وجود می آورد.فضایی سرزنده است که در دامنه وسیعی از روز که افرادی به اختییار و نه از روی اجبار به آنجا می آیند،فضای سرزنده شلوغ،متنوع،جذاب،رضایت بخش،متمایز وبا هویت است.(سعیدی،خستو،1389،ص66)فضای راهوندی موفق است چون،مردم تمایل دارند جایی باشند که دیگران جمع شده شنده اند،زندگی شهری در حالت پیاده اتفاق می افتد،اغلب مردم برای دیدن دیگر مردم و رویدادها توقف میکنند.یان گل که در زمینه ی تاثیرات موسیقی از نوع راهوندی(موسیقی خیابانی)مینویسدٰٔ:موسیقی خیابانی خود جوش در کپنهاک تاثیر بسزایی در معرفی پیاده راهها دارد و امروز موسیقی خیابانی یکی از جاذبه های شهر است.پیش از وجود این گونه فضاها وخیابان ها  امکان شنیدن هیچ چیز وجود نداشت.از سوی دیگر از نظر وی فضای راهوردی تعاملات اجتماعی را توسعه میدهد چرا که افراد آشنا برای مکالمه رود رو در موقعیتی اجتماعی به دلیل خاصی نیاز دارند در حالی که افراد ناآشنا  با هم برای این کار نیازمند دلیل اند(یان گل1387)و راهوند میتواند این دلیل باشد.
فعایت های راهوندی
گستره ی وسیعی از فعالیت ها و رویدادها در فضای راهوندی قابل رخ دادن است،از جمله نیایش،مراسم مذبی اطلاع رسانی،آموزش،جشن،کارناوال،شعبده بازی و معرکه گیری،خرید و فروش،نمایش های خیابانی،نمایش فیلم،ورزش،تجمع،برگزاری نمایشگاه،اجرای موسیقی،بازی،نقاشی،خوردن و آشامیدن،مسابقه،فعالیت های خیریه و...ملاحظه میشود ضرفیت فضای راهوندی انواع فعالیت ها را در خود جای میدهد وبستر مناسبی برای رویدادهای شهری است.
 عوامل موثر برکارایی راهوندها
عوامل موثری را میتوان برای کارایی راهوند ها بر شمرد،مانند:وجود خاطره جمعی و تصویر ذهنی مشترک،امنیت و خوشنامی مکان،مکان یابی مناسب(قرارگیری در گره ها،پلازها تقاطع ها)،تجمع پذیری،ویژگی های اکولوژیک و آب و هوای مناسب،(آسایش محیطی)،توع استفاده کننده گان(حضور پذیری)،دسترسی و اتصال مناسب،تنوع وسازگاری کاربری های مجاور،در کانون دیدن بودن و نفوذپذیری،انعطاف پذیری،تسهیلات نشستن و نظاره،وجود مشوق ها برای حضور بخش خصوصی،حمایت جامعه محلی...
پیامد های مثبت توسعه راهوندها
برای راهوندها اثرات مثبت شهری و اجتماعی بر شمرده میشود که در صورتی که شرایط ایجاد و فعالیت آنها فراهم و برقرار باشد منجر به پیامد هایی مثل این میشود:افزایش سرزندگی،افزایش جذابیت،ایجاد تنوع،افزایش کشش به محیط شهری و تولید شادی و هیجان،تقویت پیاده مداری و تشویق حرکت پیاده و کاهش نیاز به پارکینگ،تفویت همه شمولی،افزایش سرانه ی فضای فرهنگی،تفریحی و آموزشی،افزایش فعالیت های اجتماعی انتخابی،تقویت اقتصاد محلی،ایجاد اشتغال،کمک به اقتصاد خانواده(به دلیل رایگان بودن این فعالیت ها)،بازیابی و استفاده بهینه از فضای پنهان و گمشده،معرفی پتانسیل های هنری-فرهنگی مکان به ویژه به گردشگران به گردشگران،ایجاد فضاهای تعامل،معرفی فضاهای غیر راهوندی مرتبط،افزایش کیفیت محیطی،تقویت صحنه خیابان،تقویت حس مکان،تقویت دموکراسی شهری،امکان حضور وبهره مندی گروه های مختلف سنی وجنسی... .


نشانه وسرزندگی 

زیبایی، استنباط آدمی است از تناسب و توازن در جهان. نشانه ها ذهن را برای پذیرش زیبایی نظم می دهند. نشانه ها در فضای شهری نقش مهمی در تربیت سلیقه شهروندان و جهت دهی مسائل روانی برعهده دارند.
شهروندان در پایان یک روز سخت کاری نیاز به آرامش درونی دارند که این نیاز باید از طریق فضای نشانه ای شهر به آنها منتقل شود: رنگ، فرم و سایر عناصر بصری.
مناسبتها یکی از مقاطعی هستند که شهر در وضعیت اسثنائی به سر می برد. حرکت به سمت وضعیت اسثنائی و گریز از روزمرگی با تحرک و رهایی همراه است و این وضعیت می تواند مجرایی باشد برای مدیریت فضای بصری شهر در فرمی زیبا. کارناوال و جشن در هر جامعه و فرهنگی به نوعی باعث آرامش درونی افراد از طریق درگیری با نشانه ها و ساختار اجرایی می شوند.
آئین ها و مناسبت ها در جامعه ما هویت ساز و دارای جایگاه عمیق درونی اند که با ناخود آگاه ما عجین هستند. فرم، حرکتی است که از بیرون به درون اثر می رسد و شکل درست به ساختار هوشمند میرسد. آرایش شهر و رسیدن به فرم صحیح در مناسبت ها قطعا در آرامش روحی و روانی شهروندان تاثیر به سزایی خواهد داشت.
در یک تقسیم بندی کلی مناسبتها را می توان به دو دسته ملی و مذهبی تقسیم کرد. مناسبت های مذهبی شامل اعیاد مبعث، غدیر، قربان، فطر، ولادت ائمه و سایر جشنهای مذهبی. دهه محرم، اربعین حسینی، وفات ائمه در دسته سوگواره های مذهبی قرار دارند.
اعیاد و جشنهای ملی نیز مناسبتهایی همچون نوروز، دهه فجر و... می باشند.
تحلیل آرایش شهری بر اساس علم نشانه شناسی ما را به درکی صحیح از اجزای فرم های مناسبتی با حداقل خطا در نتیجه می رساند.
نشانه شناسي، شاخه اي از دانش بشري است كه به نشانه ها و چگونگي كاربرد آنها براي ارتباط ميان انسان ها و چگونگي توليد معني وانتقال معنا در جامعه می پردازد. بنابراين نشانه شناسي به يك اندازه به مساله فرايند هاي دلالت و ارتباطات، يعني به مطالعه شيوه هاي توليد و مبادله معني مي پردازد. نشانه شناسي - دست كم به شكل آرماني- يك علم چند رشته اي (multidisciplinary) است كه يك هدف عام مشترك، يعني درك بهتر رفتار معنا دار انسان، به آن وحدت مي بخشد.
از میان تئوری های نشانه شناسی مدرن در این پژوهش با روش نشانه ای پیرس به تحلیل نشانه های شهر آرایی می-پردازیم. چارلز ساندرس پیرس فیلسوف و منطق دان آمریکایی الگویی سه وجهی از نشانه ارائه کرد:
نمود (presentment): صورتى که نشانه به خود می‌گیرد و الزاماً مادى نیست.
تفسیر (interpretation): نه تفسیرگر، بلکه معنایى که از نشانه حاصل می‌شود،
موضوع (object): که نشانه به آن ارجاع می‌دهد. همچنین او نشانه ها را به سه دسته تقسیم کرد: شمایل(Icon) ، نمایه(Index) و نماد(Symbol).
نشانۀ شمایلی(Icon)
نشانه ای است که میان صورت و معنی اش شباهت صوری وجود دارد. آن را نشانه ی تصویری هم می نامند. مانند نقاشی، کاریکارتور، عکس ...
نشانۀ نمایه ای یا طبیعی(Index)
نشانه ای است که میان صورت و معنای آن رابطه ای طبیعی وجود دارد. این نشانه ی وضعیت درونی یا عواطف فرستندۀ پیام را بطور خودبخودی انتقال می دهد. فریاد نشانۀ درد، تب نشانۀ بیماری، خمیازه نشانۀ خواب آلودگی و از نشانه های غیرزندۀ طبعی دود نشانۀ آتش، ابر سیاه نشانۀ باران را ذکر کرد.
نشانۀ نمادین(Symbol)
نشانه ای است که میان صورت و معنا رابطه ای قراردادی وجود دارد. مانند رنگهای چراغ راهنمایی و رانندگی، الفبای زبانی ...
نشانه ی شمایلی ذاتی مستقیم و صریح دارد، پیامش را با کمترین پیچیدگی ساختاری ابلاغ می کند. قدرت تاثیر گذاری و ارتباط گیری این دسته از نشانه ها باعث می شود استفاده ی بیش از حد آنها از تاثیرشان بکاهد و به کلیشه هایی نخ نما تبدیل شوند که در هر بار تکرار کمتر به چشم آیند. شمایل از فرط تکرار دیگر قادر به تکثیر خود در یک نظام نشانه ای نیست وبدل به شعار و امری فرمایشی می شود.
بخش عمده ای از چیدمان آرایشی شهر در دهه فجر، هفته دفاع مقدس، سالروز آزاد سازی خرمشهر در این گروه نشانه-ای می گنجند. این اتفاقات که بخش مهمی از تاریخ ما هستند به دلیل قرار گرفتن در دوره ی تاریخی متاخر و امکان مکانیکی ثبت تصویر اندوخته ی تصویری خوبی دارند ولی این دلیل بر محدود کردن اینچنین اتفاقاتی صرفا به عکسن می شود. که اجحاف بزرگی در حق این دوره از تاریخ مان است. حال آنکه با پرداختی نو و بیرون کشیدن نشانه های جذاب بر تاثیر اینگونه نشانه ها افزود.
سه رنگ پرچم مقدس می تواند با قرار گیرفتن به عنوان ماتیف هایی در ساختار بصری این دسته از تبلیغات و تکثیر خلاقانه، پتانسیل های بسط پذیری روزی چون 22 بهمن را رها سازند. نمونه هایی از این دست در جشن های ملی کشورهای دیگر فراوان کار شده است.
نشانه های نمایه ای از شمایل ها منتزع می شوند و دارای پیچیدگی بیشتری نسبت به شمایل ها هستند. تفسیر آنها نیازمند تأمل، درنگ و اندکی تفکر است. این دسته از نشانه ها با توجه به ساختار دهلیز مانندی که دارند به محض کشف پیام توسط مخاطب، جریان انتقال معنی آنها به سرعت فعال و تبدیل به جزئی از یک نظام زبانی در ناخودآگاه شهروند می-شود. ارجاعات درون متنی و برون متنی این نشانه ها در تجربه های سایر ملل تبدیل به نشانه های هویتی آنها شده است. پوسترهای گرافیکی، نقاشی دیواری و ... نظام یافته نشانه های شمایلی هستند. در سال های اخیر تجربه هایی از جنس نشانه های شمایلی برای آرایش مناسبتی شهر کار شده است. حال در این مرحله باید این نشانه ها را وارد زندگی و ذهنیت شهروندان کنیم.
نشانه های نمادین دارای پیچیدگی ساختاری بیشتر و لایه های متنی گسترده تری نسبت به دو گروه پیشین هستند. برای تفسیر این دسته از نشانه ها نیاز به آگاهی قبلی و حتی آموزش می باشد. آراستن شهر در دهه محرم با کتیبه ها، گستردن سفره نوروز در میادین، حضور حاجی فیروز در میان مردم در این دسته از نشانه ها جای می گیرند. اگر مخاطب دارای پیش زمینه قبلی نباشد قادر به ایجاد ارتباط و کشف رمز پیام نمی شود.
آئین ها به دلیل جنبه رمزی که دارند، نشانه های خود را در قالب نمادها عیان می کنند. تفکر شرقی نسبت به سایر شیوه های فکری، حرکت نمادین در ذات این تفکر است که رگه هایی از خیال و شاعرانگی را نیز در خود مستتر دارند. بنابراین فرم آراستن شهر در دهه محرم باید در قالب فرم های برانگیزاننده باشد و نه صرفاً شمایل هایی که فرا رسیدن این ایام را اعلام می کند. به معنای دقیق تر، فرم باید عزادار باشد نه شکل بیرونی.
حاجی فیروز سمبل پایان زمستان و فرارسیدن نوروز و بهار است. کاری که درباره این نمایش سنتی که چهره شهر را در این ایام به شدت تحت تأثیر قرار می دهد باید انجام شود این است که با سازماندهی گروه های نمایشی در نقاط مختلف گذرگاههای شلوغ شهر، آمدن بهار نوید داد.
اگر نظریه پردازی درباره شهر را به حوزه های زیبایی شناسی، عملکردی، اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی تقسیم کنیم، یان گل (1) در حوزه نظریه پردازان اجتماعی شهر جای می گیرد. او از شناخته شده ترین کسانی است که درباره کنش های هرروزۀ شهروندان و اهمیت فعالیت های اجتماعی در فضاهای شهری پژوهش کرده است. او در مقدمه کتاب خود «زندگی در فضای میان ساختمان ها» (2) تاکید می کند که «در همین موقعیت های روزمره است که شهرها و نواحی شهری باید درست عمل کنند و لذت و خوش را فراهم آورند؛ که اگر چنین باشد، این خود، کیفیتی بسیار باارزش است». گِل در یک تقسیم بندی فعالیت های هرروزۀ انسان ها در فضای شهری را به «فعالیت های ضروری»، «فعالیت های انتخابی» و «فعالیت های اجتماعی» تقسیم می کند.
 "فعالیت های ضروری آن هایی هستند که حالتی کمابیش اجباری دارند-رفتن به مدرسه یا سرکار، خرید، منتظر اتوبوس یا کسی ماندن، توزیع نامه -به بیان دیگر فعالیت هایی که به درجات مختلف ناگزیر به شرکت جستن در آن ها هستیم"(گل، 1387: 3). به باور گل این فعالیت ها کمترین تاثیر پذیری را از محیط پیرامون دارند.
"فعالیت های انتخابی زمانی صورت می پذیرند که تمایل به انجام آن ها وجود داشته باشد و زمان و مکان نیز فراهم آور زمینه ای مساعد باشند"(همان: 5). از میان این فعالیت ها می توان به پیاده روی، نشستن در پارک برای استفاده از هوای تازه یا لذت بردن از نور آفتاب اشاره کرد. این فعالیت ها تنها در صورت مطلوب بودن شرایط فیزیکی و جوی محیط بیرون رخ می دهند.
"فعالیت های اجتماعی دربردارندۀ آن هایی است که بیش از هرچیز وابسته به حضور دیگران در فضای عمومی است؛ همانند بازی کودکان، دیدارها و گپ های کوتاه، انواع مختلف فعالیت ها گروهی و سرانجام، فراگیرترین حالت فعالیت های اجتماعی، ارتباطات منفعل مانند دیدن ساده و یا گوش دادن به مردم"(همان :6)
شاید ارتباطات منفعل از نظر برخی کم اهمیت به نظر برسد، اما به نظر یان گِل این کنش ها به عنوان شرط لازم برای سایر تعاملات پیچیده از اهمیت زیادی برخوردار است. «امکانات وابسته به اشکال کم شدت ارتباط که در فضاهای عمومی وجود دارند بهتر درک و توصیف خواهند شد، در صورتی که موقعیتی را تصور کنیم که این فعالیت ها وجود نداشته باشند» (همان: 11). «اگر فعالیت در فضای بین ساختمان ها وجود نداشته باشد، اشکال انتقالی مابین دو حد تنهایی و با دیگران بودن ناپدید خواهند شد؛ مرز بین انزوا و ارتباط پر رنگ تر خواهد شد، مردم یا در تنهایی به سر می برند و یا با دیگران در سطح بالایی از ارتباط قرار دارند» (همان: 11). اس. کار (S.Carr) و همکارانش (3) در مقاله ای با عنوان فضاهای عمومی (Public Space) از این ارتباطات غیرفعال و فعال تحت عنوان درگیری (engagement) فعال و غیر فعال با محیط یاد می کنند که پرداختن به آن به تشخیص دقیق تر تفاوت میان کنش فعال و غیر فعال اجتماعی کمک می کند.
فعل engage در آکسفورد به مفهوم جذب کردن و مشغول کردن است و معنای دوم آن مشارکت، وارد شدن و گرفتار شدن است. درگیر در لغتنامه دهخدا به معنای گرفتار و دچار و نیز موافق و سازگار است و در فرهنگ معین گرفتار و مشغول معنی می دهد. در حوزه شهرسازی از این واژه می توان چنین استنباط کرد که زمانی که یک فرد جذب و مشغول یک فضا می شود، و نسبت به نیازهای فیزیکی و روزمره، به شیوۀ عمیق تری با آن درگیر شود و با فعالیت ها و کنش های خود فضای کالبدی را با نیازهای اجتماعی خویش همسو و سازگار کند، درگیری یاengagement با فضا رخ داده است. «درگیری غیر فعال (Passive engagement) لذتی است که فرد گه گاه از نگاه کردن به صحنه های پر تحرک مردم می برد. چنین برخوردی غیر مستقیم و غیرفعالانه است، زیرا تنها با نگاه کردن همراه است، نه حرف زدن یا انجام دادن کاری»  (اس.کار، 1992: 378). بالکن های روی به خیابان، کافه های محوطه باز، فعالیت های رسمی و اجراها مثل کنسرت رد فضای باز، رویدادهای ورزشی و جلوه ها و جذابیت های بصری فضا همه از مصادیقی هستند که می توانند سبب درگیری غیر فعال شهروندان با محیط شوند. اما درگیری فعال (active engagement) یا مداخلۀ فعال به معنای «تجربۀ مستقیم یک مکان و مردم داخل آن مکان» (همان: 381) است. رکن این درگیری مشارکت در فعالیت هاست. «همانطور که برخی از مردم از نظارۀ دیگران لذت می برند، برای برخی دیگر هم برقراری ارتباط مستقیم با آن ها لذت بخش است. حالا چه این مردم برایشان غریبه باشند یا اعضای یک گروه، تفاوتی نمی کند»(همان).
در مجموع فقدان ارتباطات اجتماعی - چه به صورت فعال و چه غیر فعال- به معنای عدم درگیری با محیط شهر بوده و حتی نبود این ارتباطات با شدت پایین در فضاهای شهری، نشان از زوال زندگی شهری و روزمرگی روز افزون دارد. چرا که استفاده از چنین فضاهایی تنها برای نیازهای اجباری صورت می پذیرد. محمود توسلی نیز در این باره این گونه می نویسد: «چون بیشتر فضاهای شهری با ارزش به دوران های گذشته تعلق دارد، بنابراین نباید گمان کرد که فضای شهری عنصری است قدیمی و شهر امروز بدان نیاز ندارد. چنین نیست مگر زمانی فرا برسد که آدمی از آنچه امروز هست تنها تر شود، ساعات شبانه روز را قدری در خانه بگذراند، قدری را در راه خانه و محل کار و در کانال هایی به نام خیابان و مترو هدر بدهد و مابقی را در محل کار سپری کند. اسفبارتر این است که در سیطره جامعۀ الکترونیک همه وقت در آپارتمانی محبوس بماند و سفارش خوراک و کتاب و پوشاک بدهد. یا حتی کار تحویل بگیرد و تحویل بدهد. که این جز مرگ زندگی شهری نیست» (توسلی، 1386: 7). یان گِل رشد فعالیت های انتخابی و در نتیجه فعالیت های اجتماعی را در بستگی مستقیم با کیفیت این فضاها و دعوت کنندگی آن ها می داند.  از نظر او هنگامی که فضای بیرون دارای کیفیت خوبی نباشد، تنها فعالیت ها ضروری انجام می شود و مردم به سرعت به خانه هایشان باز می گردند. در چنین شرایطی مردم ماندن در فضای شهری را انتخاب نمی کنند.
از ابعاد دیگری که از دیدگاه گِل، در رابطه میان فعالیت و فضای شهری اهمیت دارد «تعداد وقایع» و «مدت زمان وقایع» در فضاهای شهری است. او در این باره از عبارت «چیزی روی میدهد زیرا چیزی روی می دهد» استفاده می کند. او پراکندگی رویدادها و مردم را نقد می کند و می نویسد: «فعالیت های انفرادی هرگز شانسی برای رشد کردن، وسیع تر شدن و با معناتر شدن را پیدا نمی کنند و بنابراین الهام بخش وقایع دیگر نخواهند بود» (همان: 68). همانطور که دیده می شود، یان گِل نیز از دیدگاه شهرسازانه بر رابطه دو سویه میان زندگی روزمره و فضای شهری تاکید می کند. بنابر دیدگاه گِل، عبور از روزمرگی و شکوفایی زندگی روزمره در گرو رشد فعالیت های انتخابی و اجتماعی، و این رشد در گرو طول مدت وقایع و رخ دادن آن ها  در یک زمان و دریک فضاست (تاکید بر دو مولفه زمان و مکان).
جین جیکوبز نیز بر لزوم وجود اشکال ارتباطات اجتماعی، برخوردهای اجتماعی و فعال بودن مکان های شهری تاکید می کند. او وجود فعالیت های هرروزه در خیابان ها را وسیله ای برای جذب دیگران می داند و می نویسد: «فعالیت همه کسانی که خریدشان را انجام می دهند و یا اینکه تنها برای نوشیدن یا خوردن در مکانی جمع شده اند، به خودی خود وسیله ای برای جذب دیگران است» (شوای، 1386: 369) (4). او از جذابیت نگاه انسان ها بر دیگر انسان ها سخن می گوید، امری که شهرسازان و معماران از آن غافلند و به اشتباه می اندیشند که شهروندان در جستجوی سکوت و نظم هستند. او نیز مانند یان گِل اشکال کم شدتِ ارتباطات اجتماعی را سبب سرزندگی فضای شهری می داند. «به محض آن که برخوردهای جالب، مفید و معنادار بین شهروندان به روابط خصوصی کاهش پیدا کند، شهر خواهد مُرد» (همان: 370). او نیز کیفیت فضاهای شهری را در شکل بخشیدن به چنین ارتباطاتی موثر می داند و بر تنوع و جذابیت عملکردی مکان تاکید می کند. «لازم است خیابان در طول پیاده روهایش جذابیّت تعددّ فروشگاه ها و مکان های عمومی را عرضه دارد، بعضی از این مکان ها می باید در شامگاهان و شبانگاهان نیز باز باشند».
حیات و زندگی در میان جمع بودن است و آنچه به یک فضازندگی می بخشد مردم و حضور فعال و پرشور و نشاط آنها در فضا است ( پاکزاد، 1382 ). برای دست یافتن به شهری زنده و یا سرزندگی در محیط شهر، باید مکان ها موقعیت هایی برای ایجاد تجربه های دوست داشتنی و ماندگار برای شهرواندان فراهم آورد ( لنارد، 1377).
با توجه به تعاریف موجود از سرزندگی می توان تعریف عام سرزندگی را، قابلیت مکان برای تأمین تنوعی از فعالیتها و استفاده کنندگان (با پیش زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) با هدف تنوع تجربیات و تعاملات اجتماعی به گونه ای که امنیت، برابری و راحتی را برای همه استفاده کنندگان فراهم آورد؛ در نظر گرفت.
با توجه به تعاریف ارائه شده در رابطه با فعالیت و سرزندگی، یک فضای شهری سرزنده عبارت است از یک فضای شهری که در آن حضور تعداد قابل توجهی از افراد و تنوع آنها (به لحاظ سن و جنس ) در گستره ی زمانی وسیعی از روز که فعالیت هایشان عمدتا به شکل انتخابی یا اجتماعی بروز می یابد به چشم می خورد.
معادل واژه ی سرزندگی در غرب می توان بهvitaliti,viability,livability,liveliness اشاره کرد که به جز “vitality” ،لغات دیگر بیشتر به مفهوم زیست پذیری است. در لغت نامه  شهرسازی رابرت کوان (2005،442 ) سرزندگی و زست پذیری در کنار هم آمده و این گونه معنی شده است«vitality and viability» ویژگی شهرهای بزرگ و کوچک موفق است؛ سرزندگی شهر بازتاب سطح شلوغی آن در اوقات مختلف روز و در بخش های مختلف است؛ درصورتی که زیست پذیری میزانی برای سنجش ظرفیت آن برای جذب سرمایه برای بقا، بهبود و تطابق نیازهای متغیر است.
کیفیت دادن فضاهای شهری یعنی ترکیب بندی فضاهای باز و بسته به گونه ای که از نظر عملکرد و زیبایی رضایت بخش باشد.
نشاط و سرزندگی یکی از مولفه های اصلی یک مکان واجد کیفیت طراحی شهری است. به عبارت دیگر سرزندگی به همراه 16 کیفیت دیگر یعنی خوانایی: از دیدگاه کوین لینچ، خوانایی این است که بتوان به آسانی اجزای شهر را شناخت وآنها را در ذهن در قالبی به هم پیوسته به تصور در آورد، شخصیت بصری، حسن زمان، غنای حسی:توسعه ی طراحی به منظور ارتقا تجربیات حسی یا افزایش انتخاب گزینه های حسی است، رنگ تعلق: کیفیتی است که امکان زدن مهر و نشان خود مردم بر مکان به آنها امکان می دهد،آموزندگی، نفوذ پذیی و حرکت، اختلاط کاربری و فر، همه شمول بودن، کیفیت عرصه ی همگانی، آسایش اقلیمی، ایمنی و امنیت، انعطاف پذیری، همسازی با طبیعت، انرژی – کارایی و پاکیزگی محیطی، پدیده ای به نام کیفیت شهری را می آفریند.
فضایی سرزنده است که در دامنه وسیعی از روز انواع افراد به اختیار خود و نه از روی اجبار به آنجا آمده و و لحظاتی را در فضا سپری نمایند؛ به عبارت دیگر یعنی فضا باید به گونه ای باشد که مردم بیایند و بمانند. به این منظور ابتدا باید عناصر و عوامل جذب کننده موجود باشد و همچنین مردم برای ماندن در فضا دچار مشکل نبوده و در کمال رضایت به سر برند. بنابراین می توان دو عامل جذابیت و رضایت را به عنوان ملزومات اولیه ی سرزندگی یک فضای شهری در نظر گرفت.
تنوع فعالیت هایی که در یک مکان در 24 ساعت در روز، هفته، رخ می دهد، شاخصی از سرزندگی مکان است. دیدگاه های متفاوتی در مورد حالت وجودی سرزندگی شهری وجود دارد که به شرح زیر است:
1- دیدگاه عینی (جبر محیطی) : سرزندگی شهری، صفت و کیفیتی است که در ذات محیط کالبدی و معماری  مستقل از ناظر وجود دارد. محیط کالبدی مناسب، خود به خود به ایجاد سرزندگی می پردازد(گلکار، 1386).
2- امکان گرایی محیطی (دیدگاه ذهنی) : هندسه ی محیط بدون اهمیت تلقی می شود و تنها ویژگی های روانشناختی و موقعیت اجتماعی – اقتصادی ناظر است که محیطی را سرزنده و یا محیط دیگر، یا همان محیط را را در  زمان دیگر افسرده تلقی می کند.
3- احتمال گرایی محیطی : سرزندگی شهری، پدیده ای ادراکی – شناختی است که در جریان فرآیند دادوستد میا خصوصیات کالبدی و ادراک پذیر شهر از یک سو و الگوها و رمزهای فرهنگی، توانایی های ذهنی، تجارب قبلی و اهداف ناظر ازسوی دیگر شکل می گیرد.
یکی دیگر از عوامل ایجاد سرزندگی زیبایی است. زیبایی، استنباط آدمی از تناسب و توازن در جهان است.
حس بینایی، مهم ترین و غنی ترین حس انسان است که معلومات انسان درباره ی عالم از این راه به او می رسد.
برخی از متخصصان اصولا فضایی را به عنوان فضای شهری می شناسند که در کالبد آن تناسبات زیبایی شناسانه وجود داشته باشد. زیبایی بارزترین ویژگی یک فضای شهری مطلوب و واجد کیفیت است که همه اجزای آن هنرمندانه خلق و کنار هم قرار گرفته اند. زیبایی به زیبایی محسوس و بصری منحصر نشده و دو قلمرو زیبایی کیفی و زیبایی معنوی نیز ( که به ازای ساحت نفسانی و روحانی انسان هستند ) در تفسیر زیبایی شناسانه شهر و فضای شهری ایفای نقش می کند. علاوه بر عناصر و اجزای انسان ساخت فضا، عناصر طبیعی به ویژه، انواع گیاهان و آب از عواملی هستند که می توانند زیبایی فضا را ارتقا ببخشند و فضا را زیباتر نمایند.
تلاش برای زیباتر شدن، کارآمد بودن و ارائه هویتی با ارزش از جمله مسائلی است که امروزه شرکت ها در رقابت اند. به همین دلیل رشد و توسعه کیفیت زندگی شهری و گاه انسان مدارانه مورد توجه قرار گرفته است.
 شاخص های زیبایی شناسی:
1- کیفیت عالی طراحی: آرایش ساختاری قوی، تشخیص اصول طراحی و بخش های مختلف آن.
2- ارتباط کل با اجزا: از نظر فرم، رنگ، ابعاد (مقیاس انسانی )، اندازه، کیفیت مواد، گرافیک و طرح و ... .
یکی از مواردی که باعث ایجاد زیبایی و سرزندگی و حس تعلق خاطر می شود، وجود مبلمان شهری در فضاهاست.
مبلمان شهری به مجموعه ی گسترده ای از عناصر، وسایل، اشیا، دستگاه ها و نمادهای شهری گفته می شود که در فضای شهری نصب شده و استفاده ی عمومی دارد. این عناصر امکان برقراری ارتباط با شهر و رفع نیازهای اجتماعی شهروند را فراهم می کند و موجب ایجاد رفاه اجتماعی و در نتیجه بروز خلاقیت و شکوفایی می شود. از بین عناصر مختلف مبلمان شهری، نیمکت ها یکی از مهم ترین آن است که امکان مکث در فضاهای عمومی شهری و برقراری تعامل و ارتباط با دیگر شهروندان را فراهم می آورد.
 عقیده بسیاری بر این است که شهر های امروزی باید پاسخگوی نیاز ها روحی و روانی شهروندان باشد و همچون تابلویی زیبا جلوی دیدگان آنها جلوه گری کند. استفاده از مبلمان با بکارگیری اصول طراحی می توانند زیبایی بصری محیط را به دنبال منبع داشته باشد. طراحی این خدمات شهری علاوه بر کاربری و خدمات رسانی مناسب، آرامش روحی و روانی شهروندان را فراهم می نماید. خلق یک فضای شهری در یک شهر ایرانی – اسلامی ضمن تقویت روحیه ی ایرانی و پرهیز از هرگونه تقلید و راه حل های غیر ایرانی، باعث ایجاد جاذبه و رضایت مندی و در نهایت سرزندگی محیط شهری می شود و حس مطلوبیت را در شهروندان ایجاد می کند.
منظرشهری شامل تمامی عوامل بصری چه کالبدی و چه غیر آن را در برمی گیرد و شامل تمامی فضاهای شهری همانند خیابان ها، ساختمان ها و دیگر عناصری است که شهر را بوجود آورده اند (عینی ).
وجود منظر شهری مناسب در ارتقا سرزندگی فضاهای عمومی شهر موثر است. یکی از شروط لازم برای محیطی سرزنده، تنوع کالبدی مناسب در منظر شهری است؛ چراکه می تواند بستر فضایی مناسب را برای حضور افراد مهیا کند، اما پایداری سرزندگی را تضمین نم


مطالب مشابه :


نبود فرآوری محصولات گیاهی مانعی برای توسعه صنعت گیاهان دارویی در خراسان شمالی

نیز با داشتن شرایط اقلیمی مناسب، رویش بجنورد می گوید كنند و طبق شرایط خاص در مدت




جهانگردان هلندی از جاذبه های گردشگری خراسان شمالی گفتند

مدرس بازنشسته درس هنروتاریخ مراکزتربیت معلم ودانشگاه آزاداسلامی بجنورد. شرایط اقلیمی




طاعون

بهداشت محیط بجنورد در شرایط اقلیمی گرمتر، کک ها در موشهای مزارع و آنهائیکه داخل




فرسایش خاك در خراسان شمالی از میانگین كشوری بیشتر است

نوع و شدت فرسایش خاك در یك منطقه تابع عواملی مانند شرایط اقلیمی، پستی بجنورد نیوز برای




مطالعات جغرافیایی،طبیعی و اقلیمی بجنورد

طراحی وبرنامه ریزی شهری ومنطقه ای - مطالعات جغرافیایی،طبیعی و اقلیمی بجنورد شرایط محیطی::




اسفراین_خراسان شمالی

بجنورد - شهرستان تنوع آب و هوا، وجود ارتفاعات، جلگه ها، دشتها و شرایط اقلیمی گوناگون .




صفات اصلی فضاهای شهری مطلوب

طراحی اقلیمی مطالعات جغرافیایی،طبیعی و اقلیمی بجنورد:: احراز شرایط امن و ایمن




سرزندگی در شهرسازی

دانشگاه پیام نور بجنورد و اقلیمی بجنورد:: که در صورتی که شرایط ایجاد و فعالیت




دستورالعمل ارزیابی خسارت تکرگ درمزارع گندم وجو

بدیهی است دراین حالت درصورت مساعد شدن شرایط اقلیمی وکوددهی به شرایط بجنورد روزنامه




برچسب :