جملات كوتاه زیگموند فروید - جملات عارفانه و فلسفي زیگموند فروید - Sigmund Freud

انسانها اكنون در چیرگی بر طبیعت تا جایی پیش رفته اند كه می توانند به كمك آن، یكدیگر را تا آخرین نفر نابود كنند.

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


پرسشی كه هرگز بدان پاسخ داده نشده است و خود من نیز با وجود سی سال پژوهش و مطالعه برای آن پاسخی نیافته ام این است كه «خواسته ی زنان چیست؟»

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


ترس استثمارگران از قیام سركوب شدگان، آنها را به سمت اقدام های دوراندیشانه ی شدید سوق می دهد.

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


به جاست از سر حسرت آه بكشیم كه برخی با استعدادشان می توانند ژرفترین ادراك ها را از احساس های خویش بیرون آورند، حال آنكه افرادی مانند ما با تردید رنج آور و تلاش های مداوم می تواند به آن راه پیدا كند. 

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


موفقیت هیچ گاه حتمی نیست، بلكه به جمع شدن عوامل فراوان بستگی دارد و از همه بیشتر وابسته به سرشت روانی است كه كاركردش را با جهان بیرون هماهنگ سازد و از آن برای لذت جویی بهره گیرد.

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


همان گونه كه یك تاجر هوشیار از به كار انداختن سرمایه اش در یك جا پرهیز می كند، مصلحت زندگی حكم می كند كه آدمی چشم داشت همه ی رضایت خویش را از یك گرایش نداشته باشد. 

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


اگر نمی توانیم همه ی رنجها را از بین ببریم، می توانیم برخی از آنها را از بین برده و برخی دیگر را آرامش بخشیم.

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


فایده ی زیبایی روشن نیست. ضرورت فرهنگی آن را نمی توان به آشكارا درك كرد. با وجود این، تمدن نمی تواند از آن چشم پوشی كند.

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


لذت بردن از زیبایی، ماهیت احساسی خاص، ملایم و سرمست كننده ای دارد. 

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


هیچ گاه در برابر رنج، بی شرم تر از زمانی كه عشق می ورزیم و هیچ گاه ناكام تر از زمانی كه ابژه ی عشق را از دست می دهیم نیستیم. 

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


آدمی به كار كمتر گرایش دارد تا به امكانات دیگر خشنود شدن. بیشتر انسانها به اجبار كار می كنند و این فرار طبیعی از كار موجب پیچیده ترین دشواری های اجتماعی می شود.

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


هر كس كه از هنر تاثیر پذیرفته باشد می داند كه ارزش هنر به مثابه ی سرچشمه ی لذت و تسلی خاطر در زندگانی حدی ندارد. 

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


پس از بیراهه های دراز از طریق علوم پزشكی و روان درمانی، دلبستگی من به مسائل فرهنگی بازگشت كه در زمان نوجوانیم - كه تفكر در من هنوز چنان بیدار نشده بود - مرا به سوی خود می كشاند.

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


دانش باید توهم های متافیزیكی، پیشداوری ها و خرافه ها را پشت سر بگذارد، اما مفهوم عقلانیت (یعنی حقیقت، آزادی و عدالت) را به عنوان سنت از نسلی به نسلی منتقل كند. 

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


اگر كسی را دوست دارم باید به گونه ای، شایسته ی آن باشد.

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


مخالفت، به ناچار، دشمنی نیست، بلكه به عنوان بهانه ای برای دشمنی مورد سوء استفاده قرار می گیرد.

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


ما به طنز نیازمندیم، زیرا هرچه بزرگتر می شویم این آمادگی را پیدا می كنیم كه افرادی ترشروی و غمگین شویم، اما بچه ها به راحتی می خندند. 

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


تسلط بر طبیعت تنها شرط نیك بختی انسان نیست، چنان كه تنها هدف كوشش های تمدن هم نیست، اما نمی توان بی ارزش بودن پیشرفت های تمدن را از آن نتیجه گرفت. 

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


عواطف و هیجانها مجموعه ای گسترده از دریافت های حسی ما می باشد كه در شرایطی خاص، آن را تجربه می كنیم و در فرایند رفتاری ما تاثیر بسزایی دارند. 

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


"تمدن" به مجموعه ی دستاوردها و نهادهایی گفته می شود كه زندگی ما را از زندگی حیوانی پیشینیان دور می كند و دو هدف دارد: یكی نگاهبانی از انسان در برابر طبیعت و دیگری تنظیم روابط بین انسانها. 

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


زمانی دراز نگرانیم كه چگونه زنده بمانیم، سپس خود را دل مشغول چگونه نمردن می كنیم؛ این است تمایز هوشمندانه.

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


همه ی انسانها ارزش دوست داشتن ندارند.

_________________________________________________20sms.blogfa.com_____


آدم اكراه دارد كه بگوید نیت «شاد بودن انسان» در برنامه «آفرینش» جایی نداشته است.
منبع : 20sms.blogfa.com



زیگموند شلومو فروید ‏ (زاده: ۶ مه ۱۸۵۶ - درگذشته:۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹) روان‌پزشک اتریشی و پایه‌گذار رشته روان‌کاوی است.

او زادهٔ شهر پریبور در جمهوری چک کنونی و امپراتوری اتریش پیشین است. خانواده وی از یهودیان اشکنازی بودند. پدرش پارچه‌فروش بود که سه سال بعد از تولد زیگموند به دلیل مشکلات مالی همراه با خانواده خود به لایپزیک رفت و پس از مدتی به وین مهاجرت کرد.

فروید به یکی از بهترین دبیرستان‌های وین رفت و آن‌جا را با درجه ممتاز به پایان رساند. نخست می‌خواست حقوق بخواند اما بعد در سال ۱۸۷۳ به دانشکده پزشکی دانشگاه وین رفت و در سال ۱۸۷۵ برای بورس تحصیلی در رشته جانورشناسی به تریست ایتالیا رفت. در ۱۸۸۲ مدرک پزشکی خود را گرفت و در همان زمان با مارتا برنز ازدواج کرد و در بیمارستان عمومی وین مشغول به کار شد.در ۱۸۸۵ برای تححقیقات عصب‌شناسی وارد پاریس شد و در بیمارستان سال‌پتریه با ژان مارتن شارکو که بزرگ‌ترین روان‌پزشک زمان به شمار می‌رفت آشنا شد. شارکو بر کاربرد هیپنوتیزم در درمان هیستری کار می‌کرد. سپس به وین بازگشت و مطبی باز کرد و به درمان بیماران روانی با استفاده از هیپنوتیزم پرداخت. در ۱۸۹۶ پس از تحقیقاتی چند با ژوزف برویر به بررسی و تحقیق و درمان بیماران به روشی که خود روان‌کاوی می‌نامید پرداخت. فروید بعدها تصمیم گرفت به جای هیپنوتیزم، تداعی آزاد و تحلیل رویاها را برای تشخیص و درمان بیماران روانی به کار گیرد. او بیماران را ترغیب می‌کرد که در باره بیماری خود و خاطرات زندگی خود سخن گویند. بسیاری از آنان با سخن گفتن و یادآوری خاطرات تلخ گذشته، به ویژه دوران کودکی، بهتر می‌شدند. یکی از بیماران او نام «سخن‌درمانی» را بر این شیوه گذاشت.

در ۱۹۰۱ انجمن بین‌المللی روان‌کاوی و در ۱۹۰۲ جامعه روانشناسی چهارشنبه را که هر چهارشنبه در خانه او جلسه از برگزار می‌شد تاسیس کرد. در ۱۹۰۹ همراه با کارل یونگ و ساندور فرنزی به دعوت دانشگاه کلارک ماساچوست به آمریکا رفت.

در ۱۹۲۳ برای برداشتن غده سرطانی در سق دهانش مجبور به عمل جراحی می‌شود که طی آن بخش عمده‌ای از سمت راست سق دهانش برداشته می‌شود. وقتی که دانشگاه عبری اورشلیم در ۱۹۲۵ برپا شد نام وی به همراه آلبرت انیشتین، مارتین بوبر و حاییم وایزمن در میان اعضای اولین هیئت مدیره آن دانشگاه بود.

با الحاق اتریش به آلمان در ۱۹۳۸ و بالا گرفتن یهودی‌ستیزی در وین، فروید تصمیم به مهاجرت گرفت و با کمک ویلیام بالیت دیپلمات آمریکایی و پرنسس بناپارت روانکاو فرانسوی در ۱۹۳۸ وین را همراه با خانواده‌اش به قصد پاریس ترک می‌کند و پس از مدتی از آنجا به لندن می‌رود و در همپستد سکنی می‌گزیند.

در ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹ پس از دو روز اغما که حاصل تزریق مرفین بود در ساعت سه نیمه شب می‌میرد. تزریق مورفین بنابر قراردادی بین فروید و پزشکش بوده‌است که هرگاه درد بر او غلبه کرد پزشک با تزریق مورفین جان او را بگیرد.


مطالب مشابه :


اس ام اس های امیدواری

اس ام اس با کلاس هیچکس نباید در باره شما قضاوت اگر می خواهی اعمالت مورد پسند خدا باشد




اس ام اس در مورد امام زمان (عج)

اس ام اس با کلاس گفتم كه خدا مرا مرادي کاش می شد در میان لحظه ها لحظه ی دیدار را نزدیک




جملات كوتاه کوروش کبیر - جملات عارفانه و فلسفي کوروش بزرگ - Cyrus

اس ام اس های روز جملات عارفانه و فلسفي کوروش بزرگ اس ام اس خدا; اس ام اس عيد




جملات كوتاه زیگموند فروید - جملات عارفانه و فلسفي زیگموند فروید - Sigmund Freud

اس ام اس های روز اس ام اس خدا; اس ام اس او بیماران را ترغیب می‌کرد که در باره بیماری خود و




اس ام اس های عارفانه سری 2

به انتظار چشمات، هر شب داره می باره در سینه ی من دل دیگه دوستی اس ام اس عارفانه اس ام




برچسب :