ناوچه جوشن

ناوچه جوشن

29 فروردين - عمليات غرور آفرين ناوچه جوشن (1367 ش)

به دنبال تهديدات نظامي آمريكا در خليج فارس، ناوچه ايراني جوشن در روز 28 فروردين 1367 ش بندر بوشهر را به قصد حراست از مرزهاي آبي كشور ترك كرد. در  29 فروردين، كشتي‏هاي نظامي آمريكا در تجاوزي آشكار به كيان جمهوري اسلامي ايران و در حمايت از رژيم بعث عراق به سكوهاي نفتي سلمان، نصر و مبارك حمله كرده و آنها را آتش زدند. با حضور ناوچه ايراني در اطراف سكوهاي نفتي ايران، فرمانده ناوگان آمريكايي از نيروهاي ناوچه جوشن مي‏خواهد كه هر چه سريع‏تر كشتي را ترك كنند و از محل دور شوند. اما فرمانده ناوچه با قاطعيت اعلام كرد در برابر هرگونه حركت آنها واكنشي كوبنده خواهد داشت. در مقابل، هلي‏كوپترها و هواپيماهاي آمريكا، اين ناوچه را محاصره و به آن حمله كردند. سرانجام پس از اصابت 4 موشك ليزري هارپون و 300 گلوله توپ، اين ناوچه غرق شد. مقاومت اين ناو با 11 شهيد و 33 مجروح، ضمن آنكه برگ زرّيني به پرونده حماسه‏هاي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران افزود، نيروهاي مهاجم آمريكائي را از تداوم برخوردهاي نظامي با ايران دچار ترديد كرد.

http://www.imamatjome.com/Occasions/OccasionsList.aspx?Id=461

image002.jpg

 

image003.jpg

 

28 فروردین ماه 1367، ناوچه جوشن مأموریت یافت تا تعدادی از نفتکش های ایرانی را از جزیره خارک تا دهانه خلیج فارس اسکورت کند. این ناوچه، عملیات مذکور را از بعدازظهر همان روز آغاز کرد که تا ساعت 5 صبح روز بعد یعنی 29 فروردین ادامه یافت. در طول این مسیر و طی چندین مرحله، هواپیماهای دشمن قصد تعرض به این نفتکش ها را داشتند که هر بار با تیراندازی و پدافند ایذایی ناوچه جوشن، مجبور به ترک منطقه می شدند و سرانجام تمام نفتکش ها به سلامت از دهانه خلیج فارس خارج شدند. ناوچه جوشن درحال برگشت به منطقه یکم دریایی بندرعباس، مأموریتی تازه یافت و آن اطلاع یافتن از حمله نظامیان متجاوز آمریکایی به سکوهای نفتی نصر و سلمان بود. چگونگی این عملیات شکوهمند را که به جاودانگی ناوچه جوشن و پرسنل غیور و جان برکف این ناوچه منجر شد، از زبان ناخدا یکم بازنشسته "عباس ملک" فرمانده ناوچه جاوید جوشن می خوانیم:

 

س: ناخدا ملک! چگونه از حمله آمریکا به سکوهای نفتی کشورمان اطلاع یافتید؟ رویارویی ناوچه جوشن با نیروی دریایی آمریکا چطور آغاز شد؟

ج: پس از اتمام عملیات اسکورت نفتکش ها، به پایگاه خود در منطقه یکم دریایی بندرعباس بازمی گشتیم که حدود ساعت هفت صبح از طریق پایگاه خبردار شدیم که در نزدیکی های جزیره کیش، ناوهای آمریکایی به سکوهای نفتی «نصر» و «سلمان» که در جنوب غربی جزیره سیری قرار دارند، حمله کرده اند. طبق دستوری که به ما داده بودند آماده شدیم و مسیر خود را به طرف منطقه مورد نظر عوض کردیم. حدود ساعت یازده و ربع بود که افسر عملیات و افسر مخابرات به من اطلاع دادند که دستگاه های مخابراتی ما عمل نمی کنند و از کار افتاده اند. بلافاصله به اتفاق افسر مخابرات و الکترونیک به اتاق مخابرات رفتیم. تمام سیستم های مخابراتی را بررسی کردیم و متوجه شدیم که ایراد از خود دستگاه ها نیست. چون تا آن زمان جنگ های الکترونیکی برای ما پیش نیامده بود، متعجب بودیم که چگونه دستگاه ها از کار افتاده اند.

در همین وضعیت بسر می بردیم و حدودآ ده دقیقه ای از این موضوع گذشته بود که 5 یا 6 فروند هواپیما و هلی کوپتر در اطراف ناوچه ظاهر شدند که البته هواپیماها در سطح بالایی پرواز می کردند. در آن زمان حدودآ 20 مایل از جزیره سیری دور شده بودیم و تقریبآ 30 تا 35 مایل با سکوهای «نصر» و «سلمان» فاصله داشتیم. در این موقع یکی از هلی کوپترها سعی کرد به ما نزدیک شود. ما در این شرایط سیستمی به نام گارد داشتیم که از طریق آن با خلبان هلی کوپتر تماس گرفتیم و به او یادآور شدیم که طبق قوانین بین المللی و با توجه به شرایط جنگی منطقه و ناشناس بودن هلی کوپتر، بیشتر از 5 مایل نمی تواند به ما نزدیک شود. خلبان هم در جواب گفت: من هلی کوپتر ناشناس نیستم. من هلی کوپتر نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار می دهم که ناوچه را متوقف کنید و تمام افراد را به روی قایق های نجات منتقل کنید.

بعد از شنیدن پیام، بلافاصله آژیر محل جنگ را به صدا درآوردم و بچه ها به محل های از پیش تعیین شده خود رفتند. البته بچه ها از قبل هم آماده بودند. ولی با این اعلام، آمادگی صددرصد برای موقعیت جنگی پیدا کردند که این مسئله حدود 7 تا 8 دقیقه به طول انجامید. در این هنگام متوجه شدم که کسی بر روی مدار، من را به زبان انگلیسی صدا می کند و می گوید: من فرمانده ناوگان نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار می کنم که متوقف شوید و کشتی را از نفرات تخلیه کنید. من در جواب با لحنی جدی به او گفتم: اینجا خلیج فارس است ومن از شما دستور نمی گیرم و طبق برنامه ای که دارم باید برای نجات نفراتی که بر روی سکو قرار گرفته اند، به سوی سکوهای نفتی بروم. آنها گفتند: شما درمحاصره کامل هستید و بهتر است که به حرف ما گوش بدهید. من مجددآ در جواب گفتم: اینجا خلیج فارس است و شما حق هیچگونه دخالتی در امور کشور مرا ندارید و لازم است که شما منطقه را ترک کنید. این صحبت ها حدود یک ربع طول کشید. جو عجیبی به وجود آمده بود. برای درگیرشدن و یا ادامه مسیر و یا هر اقدام دیگری، نیاز به برقراری ارتباط بود و ما متأسفانه حتی با جزیره سیری که در نزدیکی ما قرار داشت نیز ارتباطی نداشتیم. در این شرایط حساس، با پرسنل مشورت کردم و با اینکه همه می دانستند تنها هستیم و از هر طرف مورد محاصره آمریکایی ها قرار داریم، با کمال شجاعت گفتند که حاضرند تا پای جان از کشتی حفاظت کنند.

ناوگان نیروی دریایی آمریکا دست بردار نبود و مرتب اخطار می داد و ما هم به راه خود ادامه می دادیم تا اینکه مکالمه من با فرمانده ناوگان نیروی دریایی آمریکا به مشاجره لفظی کشید و من به او گفتم: شما باید منطقه را ترک کنید و من مأموریت خودم را انجام خواهم داد. در این زمان، از آن طرف خط یک نفر پشت دستگاه بیسیم آمد و به زبان فارسی شروع کرد به صحبت کردن و گفت: هرچه که به شما دستور داده می شود اجرا کنید، اگر شما تسلیم شوید، آن دسته از نفرات که مایل باشند می توانند با ما به آمریکا بیایند تا ما در آنجا به آنها کار و امکاناتی که می خواهند بدهیم و آن دسته از افراد هم که مایل به این کار نیستند، می توانند به ایران برگردند. من هم در جواب مجددآ گفتم: ما به مأموریت خود ادامه خواهیم داد. در این شرایط، آمریکایی ها از متوقف کردن ناوچه جوشن ناامید شدند و اولین موشک بلافاصله بعد از آخرین مکالمه ما (حدود ساعت 12 و 30 دقیقه) به طرف ما شلیک شد. با سیستم های چفی که داشتیم، توانستیم این موشک را حدود 200 یاردی از ناوچه منحرف کنیم. با نزدیک شدن اولین هلی کوپتر به ناوچه، دستور آتش دادم که مورد اصابت قرارگرفت و سقوط کرد. بقیه هلی کوپترها، با دیدن این موقعیت از ناوچه فاصله گرفتند و هواپیماهایی هم که در اطراف ما بودند، فاصله خود را با ما بیشتر کردند.

در این موقع متوجه شدم که ناوهای آمریکایی ازطرف غرب جزیره سیری ما را قفل موشکی کردند و بعد بار دیگر با ما تماس برقرار کرده و گفتند: سرسختی به خرج ندهید. درغیر این صورت نابود خواهید شد. من در جواب گفتم: من می دانم که ما را در جهت غربی قفل موشکی کرده اید و بهتر آن است که ما را به حال خود رها کنید تا مأموریت خود را ادامه دهیم. کاپیتان آمریکایی از من پرسید: هنوز سیستم های شما کار می کند؟ برای آنها شگفت آور بود که چطور با این شرایط سیستم های الکترونیکی ما هنوز از کار نیفتاده است. چرا که ما توانسته بودیم سمت و جهت قفل موشکی آنها را تشخیص دهیم.

در حین این صحبت ها بود که آنها دومین موشک خود را به سوی ما پرتاب کردند. با دیدن موشک دستور شلیک بسوی آن را دادم ولی به خاطر سرعت بالایی که داشت عملآ این کار بی فایده بود. موشک وارد بدنه ناوچه شد، از بین چهار لانچه پرتاب موشک گذشت و دست آخر در موتورخانه منفجر شد. با این انفجار 25 ترکش به بدن من اصابت کرد. اولین چیزی که بعد از این اصابت دیدم روی کفشم بود که حدود 5 سانتیمتر شکافته شده بود. ولی متوجه زخم خوردگی بقیه جاهای بدنم نشدم. شهید ناو سروان "زارع نعمتی" که جانشین من بود و از ناحیه گردن مورد اصابت ترکش قرار گرفته بود، دست خود را به بغل ناوچه گرفت، روی پله نشست و در همانجا به لقاالله پیوست. خدا رحمتش کند.

من وارد پل فرماندهی شدم تا اوضاع ناوچه را بررسی کنم. با اتاق مخابرات تماس گرفتم که تماس قطع بود. بعد با اتاق عملیات تماس گرفتم. اما تمام ارتباط ها قطع شده و موتورخانه از کار افتاده بود. از پل فرماندهی بیرون آمدم و در سینه ناوچه در کنار توپ ایستادم. خدا رحمت کند افسر عملیات ناوچه جوشن را (شهید ابراهیم حرآبادی)، ایشان از راه رسید و گفت: ناوچه از ناحیه موتورخانه مورد اصابت موشک قرار گرفته است. به او گفتم: به افسر مهندس بگو میزان صدمات وارده را اعلام کند تا بتوانیم از ادامه خسارت به ناوچه جلوگیری کنیم. سومین موشک که از نوع استاندارد بود، به سوی ما شلیک شد و پرسنل قهرمان ناوچه جوشن با اجرای آتش سعی در انهدام آن داشتند که موفق نشدند و موشک به پل فرماندهی اصابت نمود. من و چند نفر از پرسنل به داخل آب پرتاب شدیم. بلافاصله موشک های چهارم و پنجم هم به ناوچه اصابت کردند و دود و آتش آن را فرا گرفت. به پرسنلی که روی ناوچه بودند گفتم تا خود را داخل آب بیندازند. تعدادی از بچه ها که رمقی در تن داشتند، به دوستانشان کمک می کردند تا خود را به داخل آب بیندازند. ولی آنهایی که شهید شده بودند، با ناوچه جوشن به دل خلیج همیشه فارس رفتند تا حماسه جاوید جوشن برای همیشه ماندگار باقی بماند.

زمانی که در داخل آب بودیم، به کمک تعدادی از پرسنل ناوچه، سعی کردیم تا کلیه عوامل را که داخل آب پریده بودند دور هم جمع کنیم. افسر برق ناوچه که در یک مایلی من بود، توانسته بود هشت نفر را جمع کند و من هم 17 - 18 نفر را در کنار خود جمع کرده بودم. برای اینکه جریان آب ما را از یکدیگر جدا نکند، به بچه ها دستور دادم تا کمربندهای خود را باز کنند و به یکدیگر گره بزنند تا بتوانیم جمع خود را حفظ کنیم. بیشتر نگرانی ما از این بود که در آن منطقه کوسه خیز و با توجه به مجروح بودن تعداد زیادی از پرسنل، از خطر حمله کوسه ها در امان بمانیم.

 

س: در مورد تصمیم گیری بعد از پیشنهاد پناهندگی آمریکایی ها به پرسنل ناوچه جاوید جوشن چگونه عمل شد؟

ج: اگر چه من فرمانده این واحد بودم، ولی این مهم بود که همه عوامل با یکدیگر همسو و موافق باشند که خوشبختانه پرسنل من همه متعهد و مؤمن بودند. طی تحقیقاتی که بعد از این حادثه انجام دادم متوجه شدم که من در این مأموریت، با پرسنل نمونه نیروی دریایی همراه بودم. اما آمریکایی ها به ما پیشنهاد کردند که هر کدام از ما می تواند پناهنده سیاسی بشود و حتی اگر بخواهد می تواند همراه خانواده خود در آمریکا زندگی کند. با پرسنل ناوچه در همان پل فرماندهی یک کمیسیون تشکیل دادیم و همگی به اتفاق گفتند: به هیچ وجه تسلیم نخواهیم شد و غیرت و شکوه و جوانمردی ایرانی و عزت و پرچم سه رنگ ایران اسلامی را فدای ترس و زندگی در غرب نخواهیم کرد و مکتبی که در آن شهادت دارد اسارت ندارد.

 

س: از خاطراتتان با پرسنل غیور ناوچه جوشن که برای سرافرازی ایران اسلامی از جان خود گذشتند برای ما بگویید.

ج: آن روز (29فروردین) اولین روز ماه مبارک رمضان بود و همه روزه دار بودند. شب قبل از آن را هم به دلیل شرکت در عملیات تا صبح تلاش می کردند و بیدار بودند. بعد از آن هم حمله ناوهای آمریکایی پیش آمد. با اینکه بیشتر افراد مجروح بودند و چند تایی هم شهید اطراف ما بود، اما همه روحیه بالایی داشتند. در طول 5 تا 6 ساعتی که در داخل آب بودیم، تمام مدت با خدای خود نجوا می کردند و شور و حالی الهی داشتند. در مورد شهید ابراهیم حرآبادی بعدها فهمیدم که این شهید گرانقدر، خود به تنهایی سرپرستی چندین خانوار محروم و بی سرپرست را به عهده داشته است. این شهید، یک نمونه بارز از افسران لایق بدنه ارتش مردمی ما بود.

 

س: در مورد نحوه نجات خودتان و پرسنل ناوچه جوشن توضیح بدهید.

ج: دم دمای غروب یک فروند از هلی کوپترهای نیروی دریایی محل ما را پیدا کرد و به همراه یک فروند هاورکرافت برای نجات ما آمد. موقع عملیات نجات، هوا به قدری تاریک بود که بعد از جمع آوری افراد در پایگاه متوجه شدم 3 نفر از پرسنل داخل آب جا مانده اند. فردای آن روز هلی کوپتر مجددآ به سراغ همان ناحیه رفت و توانست آن 3 نفر را پیدا کند. پس از انتقال به پایگاه بلافاصله پیش آنها رفتم، وضعیتشان را جویا شدم و پرسیدم که در خلوت و تنهایی شب و سکوت دریا، زمان برایشان چگونه گذشته است. آنها در جوابم گفتند که تا صبح قرآن و دعا می خواندیم. برایم لحظه غیرقابل تکراری بود و از آن زمان با خودم عهد بستم که نگذارم خون شهدای ناوچه جوشن و حماسه جاودان پرسنل متعهد و غیور این ناوچه از خاطرها پاک شود.

 

س: از حضورتان در این مصاحبه سپاسگزاریم.

ج: من هم از شما به خاطر تلاش برای زنده نگاه داشتن یاد شهیدان بزرگوار دفاع مقدس تشکر می کنم.

نقل از وبلاگ ارتش سرافراز ایران

http://www.centralclubs.com/topic-t62877.html

http://ali1345.blogfa.com/post-341.aspx

http://horabad.blogfa.com/post-75.aspx

 

image004.jpg

 

در سال 1988 پس از اینکه ایالات متحده به سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس حمله کرد ، به ناوچه جوشن امر شد که به طرف سکوهای نفتی حرکت کند. در بین راه ناوچه ی ایرانی با هلیکو پترها و هواپیماهای ناشناس مواجه شد.

 

یادی از شهدای سرافراز ناوچه جوشن ، از زبان ناخدا یکم جانباز ، عباس ملک

 

«بلافاصله آژیر جنگ را به صدا در آوردم . در همین زمان متوجه شدم که کسی بر روی مدار مخابراتی ؛ مرا با زبان انگلیسی خطاب کرده و می گوید : من فرمانده ی ناوگان نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار می کنم که متوقف شوید و کشتی را از نیرو ها تخلیه کنید!...»

 

این مطالب مستند ، تنها بخشی از خاطرات « ناخدا یکم جانباز عباس ملک » است که سال 67 سکان فرماندهی « ناوچه جوشن » را به دست داشت. او و یارانش با رشادت و با تقدیم جان خود و بوسیدن کسوت جانبازی در دفتر خاطرات دفاع مقدس جاودانه شدند. آنچه می خوانید روایتی از آن ماجراست که ناخدا یکم جانباز « عباس ملک »  برای ما نقل کرده است :

 

« درفروردین ماه 1367 ناوچه جوشن مأموریت یافت تا تعدادی از نفتکش های ایرانی را از جزیره خارک تا دهانه خلیج فارس اسکورت کند.

 

این ناوچه عملیات مذکور را بعدازظهر همان روز آغاز کرد و این عملیات تا ساعت 5 صبح روز بعد 29 فروردین ادامه یافت. در طول این مسیر در چندین مرحله هواپیماهای دشمن قصد تعرض به این نفتکش ها را داشتند، ولی هر بار با تیراندازی و پدافند ایذایی ناوچه جوشن ، مجبور به ترک منطقه شدند و سرانجام تمام نفتکش ها به سلامت از دهانه ی خلیج فارس خارج شدند .

 

 خلبان هم در پاسخ گفت: « من ناشناس نیستم، من بالگرد نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار می کنم ناوچه را متوقف و تمام افراد را به روی قایق های نجات منتقل کنید!» ناوچه ی جوشن در حال برگشت به منطقه یکم دریایی بندر عباس بود که حدود ساعت هفت صبح از طریق پایگاه، به ما خبر دادند در نزدیکی های جزیره کیش ، ناوهای آمریکایی به سکوهای نفتی « نصر » و « سلمان » که در جنوب غربی جزیره سیری قرار دارند ، حمله کرده اند . مدت زیادی نگذشت که پنج یا شش فروند هواپیما و بالگرد در اطراف ناوچه ظاهر شدند؛ البته هواپیماها در سطح بالا پرواز می کردند. در آن زمان حدود 20 مایل از «جزیره سیری» دور شده بودیم و تقریباً 30 تا 35 مایل با سکوهای «نصر» و «سلمان» فاصله داشتیم. در همین موقع یکی از بالگردها سعی کرد به ما نزدیک شود.

 

ما در این شرایط سامانه ای به نام «گارد» داشتیم که از طریق آن می توانستیم با خلبان بالگرد تماس بگیریم ، از همین طریق به او یادآور شدیم طبق قوانین بین المللی و با توجه به شرایط جنگی منطقه و ناشناس بودن بالگرد ، نمی تواند بیش از 5 مایل به ما نزدیک شود. خلبان هم در پاسخ گفت: « من ناشناس نیستم، من بالگرد نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار می کنم ناوچه را متوقف و تمام افراد را به روی قایق های نجات منتقل کنید!»

 

بعد از شنیدن پیام، بلافاصله آژیر جنگ را به صدا درآوردم. در همین زمان متوجه شدم کسی برروی مدار مخابراتی، مرا با زبان انگلیسی خطاب کرده و می گوید: « من فرمانده ناوگان نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار می کنم که متوقف شوید و کشتی را از نیروها تخلیه کنید! »

 

من هم در پاسخ وی با لحنی جدی گفتم: « اینجا خلیج فارس است ؛ من از شما دستور نمی گیرم و طبق مأموریتی که دارم، باید برای نجات افرادی که بر روی سکو قرار گرفته اند، به سوی سکوهای نفتی بروم. شما حق هیچ گونه دخالت در امور کشور ما را ندارید و باید منطقه را ترک کنید.»

 

در همین اوضاع و احوال ، با سایر کارکنان مشورت کردم و با اینکه همه می دانستند تنها هستیم و امکان ارتباط با رده فرماندهی را هم نداشتیم و از هر طرف مورد محاصره آمریکایی ها قرارگرفته ایم، با کمال شجاعت گفتند حاضرند تا پای جان در مقابل آمریکایی ها ایستادگی و از کشتی حفاظت کنند.

 

در همین زمان یک نفر با بی سیم و به زبان فارسی گفت: «به شما دستور داده می شود ، شما اجرا کنید. اگر شما تسلیم شوید ، آن دسته از افرادی که مایل باشند، می توانند با ما به آمریکا بیایند و ما در آنجا هرگونه امکاناتی که خواسته باشند، به آنان خواهیم داد و آن دسته از افراد هم که مایل به این کار نیستند ، می توانند به ایران باز گردند! »

 

به طور صریح به آنان گفتم: «ما به مأموریت خود ادامه خواهیم داد.»

 

با اینکه همه می دانستند تنها هستیم و امکان ارتباط با رده فرماندهی را هم نداشتیم و از هر طرف مورد محاصره آمریکایی ها قرارگرفته ایم، با کمال شجاعت گفتند حاضرند تا پای جان در مقابل آمریکایی ها ایستادگی و از کشتی حفاظت کنند.

 

در این شرایط ، آمریکایی ها از متوقف کردن ناوچه جوشن ناامید شدند و اولین موشک ، بلافاصله بعد از آخرین گفتگو حدود ساعت 30/12 به طرف ما شلیک شد و ما با سامانه های ضد موشکی که داشتیم ، موفق شدیم موشک دشمن را حدود 200 یارد از ناوچه منحرف کنیم.

 

با نزدیک شدن اولین بالگرد به ناوچه ، دستور آتش دادم که به لطف خداوند مورد اصابت قرار گرفت و سقوط کرد. با مشاهده این صحنه ، سایر بالگردها از ناوچه فاصله گرفتند و هواپیماهایی که در اطرافمان بودند، فاصله خود را با ما بیشتر کردند. 

 

اندکی بعد آنها دومین موشک خود را به سوی ما پرتاب کردند . با مشاهده ی موشک ، دستور شلیک به سوی آن را دادم ، ولی به خاطر سرعت بالایی که موشک آنان داشت ، عملا دفاع بی نتیجه ماند و موشک دشمن به بدنه ناوچه اصابت کرد. از بین چهار لانچر پرتاب موشک گذشت و در موتورخانه منفجر شد.

 

در آن انفجار 25 ترکش به بدن من اصابت کرد. بی درنگ به پل فرماندهی رفتم تا اوضاع ناوچه را بررسی کنم. می خواستم با اتاق مخابرات تماس بگیرم که دیدم تماس قطع شده است. اتاق عملیات را امتحان کردم، تمام خطوط ارتباطی قطع شده بود. با بررسی اوضاع فهمیدم موتورخانه هم از کار افتاده است.

 

سومین موشک که از نوع استاندارد بود، به سوی ما شلیک شد. رزمندگان ناوچه جوشن با اجرای آتش سعی در انهدام آن داشتند، ولی موفق نشدند و موشک به پل فرماندهی اصابت کرد و من و چند نفر از نیروها به داخل آب پرتاب شدیم.

 

بلافاصله موشک های چهارم و پنجم هم به ناوچه اصابت کرد و دود و آتش آن را فرا گرفت. به رزمندگانی که روی ناوچه باقی مانده بودند، گفتم خود را داخل آب بیندازند. تعدادی از نیروها که هنوز رمقی در تن داشتند به همرزمان خود کمک می کردند تا به داخل آب بپرند ، اما آن هایی که شهید شده بودند با ناوچه جوشن در آغوش آب های خلیج همیشه فارس آرام گرفتند تا همچون ستاره ای درخشان چون ناوچه جوشن برای همیشه بر تارک تاریخ این مرز و بوم بدرخشند.

 

 بعد از 6 یا 7 ساعت شناور بودن بر روی آب، سرانجام نزدیک غروب آفتاب، یکی از بالگردهای نیروی دریایی مکان ما را پیدا و به همراه یک فروند هاورکرافت برای نجاتمان اقدام کرد.

 

آن لحظات برایم غیرقابل تکرار بود و از آن زمان تاکنون با خود عهد بسته ام تا نگذارم یاد و خاطره شهدای ناوچه جوشن و حماسه جاودان رزمندگان متعهد و غیور این ناوچه از اذهان ملت زدوده و یا به فراموشی سپرده شود.

 

منبع: تبيان

http://khakrezirani.blogfa.com/post-487.aspx

 

image002.jpg

حماسه جاويد جوشن

 

ناخدايكم جانباز عباس ملك

فرمانده ناوچه هميشه‌جاويد جوشن

پس از اتمام عمليات حفاظت از نفتكش‌ها، عازم پايگاه خود در منطقه يكم دريايي بندرعباس بوديم. حدود ساعت هفت صبح از طريق پايگاه به ما خبر دادند كه در نزديكي‌هاي جزيره كيش، ناوهاي آمريكايي به سكوهاي نفتي نصر و سلمان كه در جنوب غربي جزيره سيري قرار دارند، حمله كرده‌اند.

مدت زيادي نگذشت كه پنج يا شش فروند هواپيما و بالگرد در اطراف ناوچه ظاهر شدند؛ البته هواپيماها در سطح بالا پرواز مي‌كردند. در آن زمان حدود 20 مايل از جزيره سيري دور شده بوديم و تقريباً 30 تا 35 مايل با سكوهاي «نصر» و «سلمان» فاصله داشتيم. در همين موقع يكي از بالگردها سعي كرد به ما نزديك شود. ما در اين شرايط سامانه‌اي به نام «گارد» داشتيم كه از طريق آن مي‌توانستيم با خلبان بالگرد تماس بگيريم، از همين طريق به او يادآور شديم كه طبق قوانين بين‌المللي و با توجه به شرايط جنگي منطقه و ناشناس بودن بالگرد، نمي‌تواند بيش از 5 مايل به ما نزديك شود.

خلبان هم در پاسخ گفت: «من ناشناس نيستم، من بالگرد نيروي دريايي آمريكا هستم و به شما اخطار مي‌دهم كه ناوچه را متوقف و تمام افراد را به روي قايق‌هاي نجات منتقل كنيد!»

بعد از شنيدن پيام، بلافاصله آژير جنگ را به صدا درآوردم. در همين زمان متوجه شدم كه كسي برروي مدار مخابراتي، مرا با زبان انگليسي خطاب كرده و مي‌گويد: «من فرمانده ناوگان نيروي دريايي آمريكا هستم و به شما اخطار مي‌كنم كه متوقف شويد و كشتي را از نيروها تخليه كنيد!»

من هم در پاسخ وي با لحني جدّي گفتم: «اينجا خليج فارس است؛ من از شما دستور نمي‌گيرم و طبق مأموريتي كه دارم، بايد براي نجات افرادي كه بر روي سكو قرار گرفته‌اند، به سوي سكوهاي نفتي بروم. شما حق هيچ‌گونه دخالت در امور كشور ما را نداريد و بايد منطقه را ترك كنيد!»

در همين اوضاع و احوال، با ساير كاركنان مشورت كردم و با اينكه همه مي‌دانستند تنها هستيم و امكان ارتباط با رده فرماندهي هم نداشتيم و از هر طرف مورد محاصره آمريكايي‌ها قرارگرفته‌ايم، با كمال شجاعت گفتند: حاضرند تا پاي جان در مقابل آمريكايي‌ها ايستادگي و از كشتي حفاظت كنند.

در همين زمان يك نفر با بي‌سيم و به زبان فارسي گفت: «به شما دستور داده مي‌شود، شما اجرا كنيد. اگر شما تسليم شويد، آن دسته از افرادي كه مايل باشند، مي‌توانند با ما به آمريكا بيايند و ما در آنجا هر گونه امكاناتي كه خواسته باشند، به آنان خواهيم داد و آن دسته از افراد هم كه مايل به اين كار نيستند، مي‌توانند به ايران باز گردند!» به طور صريح به آنان گفتم: «ما به مأموريت خود ادامه خواهيم داد.» در اين شرايط، آمريكايي‌ها از متوقّف كردن ناوچه جوشن نااميد شدند و اوّلين موشك، بلافاصله بعد از آخرين مكالمه ـ حدود ساعت 30/12ـ به طرف ما شليك شد و ما با سامانه‌هاي ضدموشكي كه داشتيم، موفق شديم موشك دشمن را حدود 200 يارد از ناوچه منحرف كنيم. با نزديك شدن اوّلين بالگرد به ناوچه، دستور آتش دادم كه به لطف خداوند مورد اصابت قرار گرفت و سقوط كرد. با مشاهده اين صحنه، ساير بالگردها از ناوچه فاصله گرفتند و هواپيماهايي كه در اطراف‌مان بودند، فاصله خود را با ما بيشتر كردند.

اندكي بعد آنها دوّمين موشك خود را به سوي ما پرتاب كردند. با مشاهده موشك، دستور شليك به سوي موشك را دادم، ولي به خاطر سرعت بالايي كه موشك آنان داشت، عملا دفاع بي‌نتيجه ماند و موشك دشمن به بدنه ناوچه اصابت كرد. از بين چهار لانچر پرتاب موشك گذشت و در موتورخانه منفجر شد. در آن انفجار 25 تركش به بدن من اصابت كرد.

بي‌درنگ به پل فرماندهي رفتم تا اوضاع ناوچه را بررسي كنم. مي‌خواستم با اتاق مخابرات تماس بگيرم كه ديدم تماس قطع است. اتاق عمليات را امتحان كردم، تمام خطوط ارتباطي قطع شده بود. با بررسي اوضاع فهميدم كه موتورخانه هم از كار افتاده است.

سوّمين موشك كه از نوع استاندارد بود، به سوي ما شليك شد. رزمندگان ناوچه جوشن با اجراي آتش سعي در انهدام آن داشتند، ولي موفق نشدند و موشك به پل فرماندهي اصابت كرد و من و چند نفر از نيروها به داخل آب پرتاب شديم.

بلافاصله موشك‌هاي چهارم و پنجم هم به ناوچه اصابت كرد و دود و آتش آن را فرا گرفت. به رزمندگاني كه روي ناوچه باقي‌مانده بودند، گفتم تا خود را داخل آب بيندازند. تعدادي از نيروها كه هنوز رمقي در تن داشتند به همرزمان خود كمك مي‌كردند تا به داخل آب بپرند، امّا آنهايي كه شهيد شده بودند با ناوچه جوشن در آغوش آب‌هاي خليج هميشه فارس آرام گرفتند تا همچون ستاره‌اي درخشان چون ناوچه جوشن براي هميشه بر تارك تاريخ اين مرز و بوم بدرخشند.

بعد از 6 يا 7 ساعت شناور بودن بر روي آب، سرانجام نزديك غروب آفتاب، يكي از بالگردهاي نيروي دريايي محل‌مان را پيدا كرد و به همراه يك فروند هاوركرافت براي نجاتمان اقدام كرد.

آن لحظات برايم غيرقابل تكرار بود و از آن زمان تاكنون با خود عهد بسته‌ام تا نگذارم ياد و خاطره شهداي ناوچه جوشن و حماسه جاودان رزمندگان متعهد و غيور اين ناوچه از اذهان ملت زدوده و يا به فراموشي سپرده شود.

http://www.rasekhoon.net/article/Show-15091.aspx

 

image005.jpg

 

اخطار فرمانده ی نیروی دریایی آمریکا

 

به مناسبت روز ارتش جمهوری اسلامی یاد و خاطره دریادلان نیروی دریایی ارتش را گرامی می داریم.

 

image006.jpg

 

در سال 1988 پس از اینکه ایالات متحده به سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس حمله کرد ، به ناو جوشن امر شد که به طرف سکوهای نفتی حرکت کند. در بین راه ناوچه ی ایرانی با هلیکو پترها و هواپیماهای ناشناس مواجه شد.

 

image007.jpg

 

یادی از شهدای سرافراز ناوچه جوشن ، از زبان ناخدا یکم جانباز ، عباس ملک

اخطار فرمانده ی نیروی دریایی آمریکا

 

«بلافاصله آژیر جنگ را به صدا در آوردم . در همین زمان متوجه شدم که کسی بر روی مدار مخابراتی ؛ مرا با زبان انگلیسی خطاب کرده و می گوید : من فرمانده ی ناوگان نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار می کنم که متوقف شوید و کشتی را از نیرو ها تخلیه کنید!...»

 

این مطالب مستند ، تنها بخشی از خاطرات « ناخدا یکم جانباز عباس ملک » است که سال 67 سکان فرماندهی « ناوچه جوشن » را به دست داشت. او و یارانش با رشادت و با تقدیم جان خود و بوسیدن کسوت جانبازی در دفتر خاطرات دفاع مقدس جاودانه شدند. آنچه می خوانید روایتی از آن ماجراست که ناخدا یکم جانباز « عباس ملک »  برای ما نقل کرده است :

 

« درفروردین ماه 1367 ناوچه جوشن مأموریت یافت تا تعدادی از نفتکش های ایرانی را از جزیره خارک تا دهانه خلیج فارس اسکورت کند.

 

این ناوچه عملیات مذکور را بعدازظهر همان روز آغاز کرد و این عملیات تا ساعت 5 صبح روز بعد 29 فروردین ادامه یافت. در طول این مسیر در چندین مرحله هواپیماهای دشمن قصد تعرض به این نفتکش ها را داشتند، ولی هر بار با تیراندازی و پدافند ایذایی ناوچه جوشن ، مجبور به ترک منطقه شدند و سرانجام تمام نفتکش ها به سلامت از دهانه ی خلیج فارس خارج شدند .

 

خلبان هم در پاسخ گفت: « من ناشناس نیستم، من بالگرد نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار می کنم ناوچه را متوقف و تمام افراد را به روی قایق های نجات منتقل کنید!»

 

ناوچه ی جوشن در حال برگشت به منطقه یکم دریایی بندر عباس بود که حدود ساعت هفت صبح از طریق پایگاه، به ما خبر دادند در نزدیکی های جزیره کیش ، ناوهای آمریکایی به سکوهای نفتی « نصر » و « سلمان » که در جنوب غربی جزیره سیری قرار دارند ، حمله کرده اند .

 

مدت زیادی نگذشت که پنج یا شش فروند هواپیما و بالگرد در اطراف ناوچه ظاهر شدند؛ البته هواپیماها در سطح بالا پرواز می کردند. در آن زمان حدود 20 مایل از «جزیره سیری» دور شده بودیم و تقریباً 30 تا 35 مایل با سکوهای «نصر» و «سلمان» فاصله داشتیم. در همین موقع یکی از بالگردها سعی کرد به ما نزدیک شود.

ناوچه جوشن

 

ما در این شرایط سامانه ای به نام «گارد» داشتیم که از طریق آن می توانستیم با خلبان بالگرد تماس بگیریم ، از همین طریق به او یادآور شدیم طبق قوانین بین المللی و با توجه به شرایط جنگی منطقه و ناشناس بودن بالگرد ، نمی تواند بیش از 5 مایل به ما نزدیک شود. خلبان هم در پاسخ گفت: « من ناشناس نیستم، من بالگرد نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار می کنم ناوچه را متوقف و تمام افراد را به روی قایق های نجات منتقل کنید!»

 

بعد از شنیدن پیام، بلافاصله آژیر جنگ را به صدا درآوردم. در همین زمان متوجه شدم کسی برروی مدار مخابراتی، مرا با زبان انگلیسی خطاب کرده و می گوید: « من فرمانده ناوگان نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار می کنم که متوقف شوید و کشتی را از نیروها تخلیه کنید! »

 

من هم در پاسخ وی با لحنی جدی گفتم: « اینجا خلیج فارس است ؛ من از شما دستور نمی گیرم و طبق مأموریتی که دارم، باید برای نجات افرادی که بر روی سکو قرار گرفته اند، به سوی سکوهای نفتی بروم. شما حق هیچ گونه دخالت در امور کشور ما را ندارید و باید منطقه را ترک کنید.»

 

در همین اوضاع و احوال ، با سایر کارکنان مشورت کردم و با اینکه همه می دانستند تنها هستیم و امکان ارتباط با رده فرماندهی را هم نداشتیم و از هر طرف مورد محاصره آمریکایی ها قرارگرفته ایم، با کمال شجاعت گفتند حاضرند تا پای جان در مقابل آمریکایی ها ایستادگی و از کشتی حفاظت کنند.

 

در همین زمان یک نفر با بی سیم و به زبان فارسی گفت: «به شما دستور داده می شود ، شما اجرا کنید. اگر شما تسلیم شوید ، آن دسته از افرادی که مایل باشند، می توانند با ما به آمریکا بیایند و ما در آنجا هرگونه امکاناتی که خواسته باشند، به آنان خواهیم داد و آن دسته از افراد هم که مایل به این کار نیستند ، می توانند به ایران باز گردند! »

 

به طور صریح به آنان گفتم: «ما به مأموریت خود ادامه خواهیم داد.»

 

با اینکه همه می دانستند تنها هستیم و امکان ارتباط با رده فرماندهی را هم نداشتیم و از هر طرف مورد محاصره آمریکایی ها قرارگرفته ایم، با کمال شجاعت گفتند حاضرند تا پای جان در مقابل آمریکایی ها ایستادگی و از کشتی حفاظت کنند.

 

در این شرایط ، آمریکایی ها از متوقف کردن ناوچه جوشن ناامید شدند و اولین موشک ، بلافاصله بعد از آخرین گفتگو حدود ساعت 30/12 به طرف ما شلیک شد و ما با سامانه های ضد موشکی که داشتیم ، موفق شدیم موشک دشمن را حدود 200 یارد از ناوچه منحرف کنیم.

 

با نزدیک شدن اولین بالگرد به ناوچه ، دستور آتش دادم که به لطف خداوند مورد اصابت قرار گرفت و سقوط کرد. با مشاهده این صحنه ، سایر بالگردها از ناوچه فاصله گرفتند و هواپیماهایی که در اطرافمان بودند، فاصله خود را با ما بیشتر کردند.

 

اندکی بعد آنها دومین موشک خود را به سوی ما پرتاب کردند . با مشاهده ی موشک ، دستور شلیک به سوی آن را دادم ، ولی به خاطر سرعت بالایی که موشک آنان داشت ، عملا دفاع بی نتیجه ماند و موشک دشمن به بدنه ناوچه اصابت کرد. از بین چهار لانچر پرتاب موشک گذشت و در موتورخانه منفجر شد.

اخطار فرمانده ی نیروی دریایی آمریکا

 

در آن انفجار 25 ترکش به بدن من اصابت کرد. بی درنگ به پل فرماندهی رفتم تا اوضاع ناوچه را بررسی کنم. می خواستم با اتاق مخابرات تماس بگیرم که دیدم تماس قطع شده است. اتاق عملیات را امتحان کردم، تمام خطوط ارتباطی قطع شده بود. با بررسی اوضاع فهمیدم موتورخانه هم از کار افتاده است.

 

سومین موشک که از نوع استاندارد بود، به سوی ما شلیک شد. رزمندگان ناوچه جوشن با اجرای آتش سعی در انهدام آن داشتند، ولی موفق نشدند و موشک به پل فرماندهی اصابت کرد و من و چند نفر از نیروها به داخل آب پرتاب شدیم.

 

بلافاصله موشک های چهارم و پنجم هم به ناوچه اصابت کرد و دود و آتش آن را فرا گرفت. به رزمندگانی که روی ناوچه باقی مانده بودند، گفتم خود را داخل آب بیندازند. تعدادی از نیروها که هنوز رمقی در تن داشتند به همرزمان خود کمک می کردند تا به داخل آب بپرند ، اما آن هایی که شهید شده بودند با ناوچه جوشن در آغوش آب های خلیج همیشه فارس آرام گرفتند تا همچون ستاره ای درخشان چون ناوچه جوشن برای همیشه بر تارک تاریخ این مرز و بوم بدرخشند.

 

بعد از 6 یا 7 ساعت شناور بودن بر روی آب، سرانجام نزدیک غروب آفتاب، یکی از بالگردهای نیروی دریایی مکان ما را پیدا و به همراه یک فروند هاورکرافت برای نجاتمان اقدام کرد.

 

آن لحظات برایم غیرقابل تکرار بود و از آن زمان تاکنون با خود عهد بسته ام تا نگذارم یاد و خاطره شهدای ناوچه جوشن و حماسه جاودان رزمندگان متعهد و غیور این ناوچه از اذهان ملت زدوده و یا به فراموشی سپرده شود.

 

منبع :

 

برگرفته از روزنامه قدس

 

image008.jpg

 

تنظیم برای تبیان :

 

بخش هنر مردان خدا – سیفی

http://www.tebyan.net/godlypeople/operations/history_encyclopediaoftheeightyearwar/2010/4/18/121036.html

 

در گفتگوي فارس با فرمانده نيروي دريايي ارتش؛

ويژگي هاي ناوچه موشك انداز جوشن تشريح شد

خبرگزاري فارس: ناوچه موشك انداز جوشن در حالي صبح امروز رسماً در حضور رهبر معظم انقلاب به نيروي دريايي ارتش پيوست كه جزو بهترين ناوچه هاي هم نسل خود در جهان محسوب مي‌شود.

خبرگزاری فارس: ويژگي هاي ناوچه موشك انداز جوشن تشريح شد

 

به گزارش خبرنگار دفاعي خبرگزاري فارس،اين شناور كه از قابليت هاي ويژه و منحصر به فردي برخوردار است، جزو بهترين ناوچه هاي موشك انداز در جهان محسوب مي شود. سابقه ساخت اين نسل از تجهيزات دفاعي نيز به زماني باز مي‌گردد كه ايران نتوانست در سال 1382 سه فروند ناوچه ساخت كشورهاي غربي را وارد آبهاي درياي خزر كند و به همين دليل نيروي دريايي ارتش اقدام به طراحي و سپس ساخت ناوچه اي با نام پيكان كرد كه در مدت 18 ماه كار ساخت آن به پايان رسيد. پس از اضافه شدن اين ناوچه به نيروي دريايي كشورمان، توان دفاعي كشور به نحو چشمگيري افزايش يافته و ايران به جمع معدود كشورهاي داراي اين سطح از تكنولوژي دست يافت. فرمانده نيروي دريايي ارتش در گفت وگو با خبرنگار فارس پيرامون خصوصيات اين ناوچه گفت: ناوچه جوشن از آخرين فن‌آوري روز دنيا در زمينه ساخت بدنه، سامانه‌هاي تسليحاتي، الكتريكي و الكترونيكي، قدرت آتش توپخانه‌اي و موشكي سنگين برخوردار است. امير كوچكي در تشريح قابليت هاي "جوشن"اعلام كرد: اين ناوچه موشك انداز نيز دومين ناوچه پس از پيكان بوده كه از قابليت هاي زير برخوردار است: سرعت بالاي 45 گره دريايي كه از ناوچه هاي هم نسل خود كه در اختيار ديگر كشورهاست، سريعتر حركت مي كند، استفاده از موشك هاي مختلف با برد بالاي 100 كيلومتر، قدرت مانور بالا براي منحرف كردن اژدر در كنار استفاده از پيشرفته ترين توپ دريايي جهان كه تفصيل آن در گذشته اعلام شد. وي با تقدير و عرض ارادت به محضر فرماندهي كل قوا به خاطر تشريف فرمايي و بازديد از اين ناوچه اظهار داشت: در آينده نزديك نيز نسل هاي جديدتري از ناوشكن هاي موشك انداز ساخت داخل براي دفاع از مرزهاي آبي كشورمان به كار گرفته خواهد شد. انتهاي پيام/2

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8506280432

 

خبر ماهنامه جنگ افزار: ناوچه جوشن 1

 

    ماهنامه اختصاصی جنگ افزار در شماره 39 خود خبری در مورد ناوچه موشک انداز جوشن 1 قرار داده که به خدمت شما تقدیم میکنم.

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

    ناوچه موشک انداز جوشن 1

 

    اخیرا متوجه شدیم که در حضور فرماندهی کل قوا ، ناوچه پیشرفته موشک انداز جوشن که بدست متخصصان داخلی طراحی و ساخته شده است،رسما به نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ملحق شد.این الحاق در سواحل دریای خزر صورت گرفت.

    حضور رهبر معظم انقلاب در مراسم الحاق این ناوچه نشان از اهمیت موضوع دارد.

    خصوصیات:

    ناوچه موشک انداز جوشن از آخرین فن آوری روز دنیا در زمینه ساخت بدنه،سامانه تسلیحاتی،الکتریکی و الکترونیکی،قدرت آتش توپخانه ای و موشکی سنگین برخوردار است.استفاده از آلیاژهای ضد حرارتی و چندلایه باعث شده است که این ناوچه،مقاومت بسیار بالایی در برابر انواع موشک و اژدر از خود نشان دهد.خصوصیات فوق العاده این شناور تمام ایرانی،سرعت و مانور بالا در درگیری های دریایی میباشد.این ناوچه ایرانی مجهز به انواع تسلیحات استراتژیکی چون توپ فجر 27 قدرتمند ترین توپ دریایی جهان با نواخت تیر ممتد 120 گلوله مرگبار در دقیقه،هواپیماهای بدون سرنشین جاسوسی،زیر دریایی های فردی و شناسایی می باشد.

    این ناوچه همچنین امکان فرود همزمان 2 فروند از انواع بالگردهای جنگی و غیره را دارا می باشد.

    باید گفت کشوری که در سال 82 از نیروی دریایی روسیه درخواست 3 ناوچه جنگی نمود و با درخواستش مخالفت شد اکنون خود ناوچه ای میسازد که نه تنها از نمونه های غربی یک سر و گردن بالا تر است بلکه موجب وحشت آنها نیز گشته است.

    اخیرا در کشورهای منطقه شایع شده است که هیچ شناوری توان نزدیک شدن به جوشن را ندارد و هیچ شناور سطحی و زیر سطحی توان فرار از آتش توپ فجر 27 مستقر در عرشه این ناوچه را ندارد. توپ فجر 27 به دست متخصصان نیروی دریایی و صنایع دفاعی بومی شده و قابلیت نواخت تیر بالا برابر با آخرین استاندارد های جهانی و قابلیت کنترل از راه دور را دارد. جمهوری اسلامی ایران سومین کشوری است که به فناوری ساخت توپ های پیشرفته دست پیدا کرده است.

    میرود که نسل های دوم و سوم جوشن حاکمان بی چون و چرای منطقه خلیج فارس باشند انشاءالله.

    خبرگزاری فارس: ناوچه موشک انداز جوشن رسما در حضور رهبر مقام معظم انقلاب به نیروی دریایی ارتش پیوست که جزو بهترین ناوچه های هم نسل خود در جهان محسوب می شود.

    --------------------------------------------------

    سایت مجله جنگ افزار: www.jangafzar.ir

    -------------------------------------------------

    در این شماره مجله اخبار کاملی از جنگ افزار های ساخت اخیر ایران درج شده است.

http://www.aerospacetalk.ir/vb/showthread.php?24478-%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%A7%D9%88%DA%86%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%B4%D9%86-1

 

image010.jpg

 

 

image005.jpg

 

 

image011.jpg

 

 

image012.jpg

 

 

ناوچه جوشن 88

image013.jpg

تصویر بالا پرسنل منتخب دوره ۸۸ و آموزشگاه درجه داری رشت است. که در تاریخ ۲۹/۱/۶۴

به مناسبت روز ارتش در ورزشگاه شهید شیرودی رژه رفتند.

نکته جالب اینکه ۳ سال بعد در چنین روزی (۲۹/۱/۶۷) دو نفر از درجه داران همین گردان در نبرد ناوچه

جوشن در مصاف با ناوگان امریکا حضور داشتند. مهناویدوم ناصر حسن نژاد به فیض شهادت نائل شد

و مهناویدوم علی براتی بخش مجروح گردید.

یاد و خاطرشان برای همیشه گرامی باد.

تشییع پیکر شهید کاظم شیروانی و علیرضا ولی پور از شهدای جوشن، در محل پایگاه دریایی بوشهر.

 

image015.jpg

آسایشگاه سینه ناوچه جوشن(علی براتی بخش ، سهراب شاهیجانی) نوروز 1367 - کمتر از یکماه قبل از غرق شدن ناوچه.

 

 

image016.jpg

زمستان 1366

انبار توپ  76 میلیمتری، ارشد رسته توپخانه احمد رضا منتقمی(نفر سمت چپ)

 

image017.jpg

زمستان 1366

بندرعباس، ناوچه جوشن و ناو کلاس سهند.

 

ناوچه جوشن در ماموریت ( در همین مکان محمدرضا خوشزاد ومنصور مبارکی بشهادت رسیدند)

در تصویر بالا عباس تقوی از بازماندگان ناوچه دبده میشود.

 

 

محل اصابت اولین موشک به ناوچه و به شهادت رسیدن ناصر حسن نژاد، کاظم شیروانی، محمد باقری و ناوبان هاتقی و ناوبان عل


مطالب مشابه :


آموزش كاشت ناخن در منزل.به صورت كاملا تصويري از مبتدي تا پيشرفته

به گام به زبان فارسي مجموعه اي بي راه زيبا‌تر كردن ناخن HTC incredible S (اورجینال




سوالات متداول موبایل-3

برنامه هاي تحت پيتون فارسي شده ArmanSo مخفي كردن عكس و فيلم در گالري 5800 HTC Wildfire S HTC Salsa




ناوچه جوشن

در همين زمان يك نفر با بي‌سيم و به زبان فارسي متوقّف كردن ناوچه جوشن HTC Wildfire S (اورجینال)




برچسب :