تعريف مهارتهاي زندگي

مهارتهاي زندگي عبارتند از مجموعه‌اي از توانايي‌هايي كه زمينه سازگاري و رفتار مثبت و مفيد را فراهم مي‌آورند. اين توانايي‌ها، فرد را قادر مي‌سازند مسئوليت‌هاي نقش اجتماعي خود را بپذيرد و بدون لطمه زدن به خود و ديگران، با خواست‌ها، انتظارات و مشكلات روزانه به ويژه در روابط بين فردي، به شكل موثري روبه‌رو شود. (طارميان، 1378)
موريس، ايي، الياس، از دانشگاه راجرز در آمريكا و مولف كتاب تصميم‌گيري اجتماعي و رشد مهارتهاي زندگي، مفهوم عامي از ماهيت مهارت‌هاي زندي به دست مي‌دهد:
«مهارت‌هاي زندگي يعني ايجاد روابط بين فردي مناسب و موثر،‌ انجام مسئوليت‌هاي اجتماعي، انجام تصميم‌گيري‌هاي صحيح، حل تعارض‌ها و كشمكش‌ها بدون توسل به اعمالي كه به خود يا ديگران صدمه مي‌زنند»
موسسه بريتانيايي تأكيد و مولف كتاب «مهارت‌‌هاي لازم براي كودكان مدارس ابتدايي» تعريف ديگري از مهارتهاي زندگي به دست مي‌دهد:‌
«مهارتهاي شخصي و اجتماعي كه كودكان و نوجوانان بايد آنها را ياد بگيرند تا بتوانند در مورد خود،‌ انسانهاي ديگر و كل اجتماع به طور موثر، شايسته و مطمئن عمل نمايند.» (سازمان جهاني بهداشت، دكتر عليرضا كيامنش (1379) در پروژه سنجش صلاحيت‌هاي پايه (ABC)
اهداف مورد انتظار در حيطه مهارت‌هاي زندگي را (كه بر اساس همين اهداف به سنجش مهارتهاي زندگي دانش‌آموزان پرداخته) شامل مقولات ذيل دانسته‌اند.
ـ‌ كسب دانش و مهارتهاي لازم در زمينه‌ ايمني، بهداشت فردي و محيط زيست.
ـ‌ كسب دانش و مهارتهاي لازم در زمنيه مسايل اجتماعي.
ـ‌ كسب دانش و مهارتهاي لازم در حيطه‌هاي فيزيك، زيست‌شناسي و زمين‌شناسي.

 

ـ آماده ساختن فرد براي زندگي مستقل فردي و اجتماعي.

 

 


تعريف مهارتهاي زندگي

مهارتهاي زندگي عبارتند از مجموعه‌اي از توانايي‌هايي كه زمينه سازگاري و رفتار مثبت و مفيد را فراهم مي‌آورند. اين توانايي‌ها، فرد را قادر مي‌سازند مسئوليت‌هاي نقش اجتماعي خود را بپذيرد و بدون لطمه زدن به خود و ديگران، با خواست‌ها، انتظارات و مشكلات روزانه به ويژه در روابط بين فردي، به شكل موثري روبه‌رو شود. (طارميان، 1378)
موريس، ايي، الياس، از دانشگاه راجرز در آمريكا و مولف كتاب تصميم‌گيري اجتماعي و رشد مهارتهاي زندگي، مفهوم عامي از ماهيت مهارت‌هاي زندي به دست مي‌دهد:
«مهارت‌هاي زندگي يعني ايجاد روابط بين فردي مناسب و موثر،‌ انجام مسئوليت‌هاي اجتماعي، انجام تصميم‌گيري‌هاي صحيح، حل تعارض‌ها و كشمكش‌ها بدون توسل به اعمالي كه به خود يا ديگران صدمه مي‌زنند»
موسسه بريتانيايي تأكيد و مولف كتاب «مهارت‌‌هاي لازم براي كودكان مدارس ابتدايي» تعريف ديگري از مهارتهاي زندگي به دست مي‌دهد:‌
«مهارتهاي شخصي و اجتماعي كه كودكان و نوجوانان بايد آنها را ياد بگيرند تا بتوانند در مورد خود،‌ انسانهاي ديگر و كل اجتماع به طور موثر، شايسته و مطمئن عمل نمايند.» (سازمان جهاني بهداشت، دكتر عليرضا كيامنش (1379) در پروژه سنجش صلاحيت‌هاي پايه (ABC)
اهداف مورد انتظار در حيطه مهارت‌هاي زندگي را (كه بر اساس همين اهداف به سنجش مهارتهاي زندگي دانش‌آموزان پرداخته) شامل مقولات ذيل دانسته‌اند.
ـ‌ كسب دانش و مهارتهاي لازم در زمينه‌ ايمني، بهداشت فردي و محيط زيست.
ـ‌ كسب دانش و مهارتهاي لازم در زمنيه مسايل اجتماعي.
ـ‌ كسب دانش و مهارتهاي لازم در حيطه‌هاي فيزيك، زيست‌شناسي و زمين‌شناسي.

 

ـ آماده ساختن فرد براي زندگي مستقل فردي و اجتماعي.



مدرسه ابتدايي نورس اسپرينگر[1] مهارتهاي زندگي را اين گونه تعريف مي‌كند:‌
مهارتهاي زندگي، مهارت‌هايي هستند كه همگي به آنها نيازمنديم و در زندگي روزانه خويش از آنها بهره مي‌جوييم. به كارگيري اين مهارتها در زندگي، باعث مي‌شود فردي شاد، موفق و موثر در زندگي باشيم.
مدرسه نورس اسپرينگر معتقد به مهارتهاي ذيل است:‌

راستي و درستكاري

درست كار و صادق باشيد

ابتكار

خلاق و مبتكر باشيد

نرمي و انعطاف

درصورت نياز برنامه‌هايتان را تغيير دهيد

پشتكار

علي‌رغم مشكلات زياد به تلاش خود ا دامه دهيد

سازمان دهي

كارهايتان را طبق روش مناسب طرح ريزي و برنامه‌ريزي نماييد.

كوشش

در زندگي خود منتهاي تلاش خود را بكنيد

مسئوليت

مسئول اعمال و رفتار خود باشيد

صبر و تحمل

با بردباري و شكيبايي كارها را انجام دهيد

همكاري

در كارها با هم همكاري كنيد تا به نتيجه مطلوب دست يابيد

مواظبت(پرستاري)

مواظب ديگران باشيد

شجاعت

طبق اعتقادات خود عمل كنيد

تكتبر (افتخار)

از موفقيت‌هاي شخصي خود خرسند و راضي باشيد.


انواع مهارتهاي زندگي
مهارتهاي زندگي متعدد و متنوع هستند. در اينجا چندين مهارت اصلي و ا ساسي كه نقش اساسي در زمينه سلامت كودكان و نوجوانان دارند و در دروس مهارت‌هاي زندگي سال اول متوسطه آموخته مي‌شوند معرفي مي‌شوند.
ـ توانايي تصميم‌گيري
ـ توانايي حل مسأله

 


[1]- North sonhsa Elementary school


ـ توانايي تفكر خلاق
ـ توانايي تفكر انتقادي
ـ توانايي‌ها يا مهارتهاي اجتماعي
ـ توانايي خود آگاهي (خودشناسي)
ـ‌ توانايي‌ همدلي با ديگران
ـ‌ توانايي مقابله با هيجان‌ها
توانايي مقابله با استرس
توانايي تصميم‌گيري
بدون شك تصميم‌گيري[1] يكي از مهمترين مهارتهاي زندگي است، زيرا فرد همواره بايد يك راه را از ميان راههاي گوناگون انتخاب كند. اما اگر شخص براي اخذ تصميم مهارت كافي نداشته باشد، قادر به تصميم‌گيري نخواهد بود و در نتيجه، يا تعارضات و نقش‌هاي ناشي از آن تحمل خواهد كرد يا با تصميم‌گيري غير منطقي و نادرست به افسردگي، اضطراب و ساير ناراحتي‌ها دچار خواهد شد. (طارميان، 1378)
اگر كودكان و نوجوانان بتوانند فعالانه در مورد اعمالشان تصميم‌گيري نمايند، جوانب مختلف انتخابها را بررسي و پيامد هر انتخاب را ارزيابي مي‌كنند، مسلما در سطوح بالاتر بهداشت رواني قرار خواهند گرفت.                                                  (نوري و محمد خاني، 1377)
در مجله كمپنگ [2]  كارشناسان اردو در مورد نقش و تاثير مثبت اردو بر روي توانايي‌ تصميم‌گيري كودكان نظر خود را به شرح زير بيان كرده‌اند:
«عكس العمل‌هاي كودكان در اردو و تصميم‌گيري آنها در اردو بسيار جالب است. در اردو انتخاب و تصميم‌گيري زيادي وجود دارد. اين انتخاب و تصميم‌گيري شامل انتخاب نوع بازي، انتخاب تخت خواب و انتخاب نوع غذا است. با كمك پرستاران و مربيان بچه‌ها در اردو نه تنها با تصميم‌گيري آشنا مي‌شوند بلكه با مسئوليت‌پذيري نيز آشنا مي‌گردند.

 


1- Decision

2- Camping Magazine
براي بعضي بچه‌ها مسئوليت‌پذيري مشكل‌ترين فن يادگيري است. مربيان نقش به سزايي در پيشرفت اين مهارت دارند. آنها بايستي از طريق برنامه‌هاي مختلف كليه انتخابات را به بچه‌هاي اردو معرفي مي‌كنند و به طور منظم از طريق معرفي مزاياي هر انتخاب با آنها همكاري مي‌كنند. در اردو مربيان به اين شيوه (كمك و هدايت بچه‌ها) مي‌توانند به درجات مختلفي از تجربه نايل آيند. (ماري الن و التمير به نقل از مجله كمپنيگ، 1999).
توانايي حل مسأله
[1]


اين توانايي فرد را قادر مي‌سازد تا به طور موثرتري مسايل زندگي را حل نمايد. مسايل مهم زندگي چنانچه حل نشده باقي بمانند، تنش رواني ايجاد مي‌كنند كه به فشار جسماني منجر مي‌شود. (سازمان جهاني بهداشت، 1377).

توانايي حل مساله را در دانش‌آموزان، از طريق آموزش شيوه‌هاي درست برخورد با مساله مي‌توان افزايش داد. همچنين در اكثر موضوعات درسي مدارس مي‌توان مسايل مختلفي را مطرح كرد و از دانش‌آموزان خواست تا به حل كردن آنها بپردازند. اما به قول يلون وينستاين (به نقل از سيف، 1370)، حل شده به دانش‌آموزان مي‌دهند و به آن حل مساله مي‌گويند اشتباه كرد. اين نوع مسايل (بررسي به صورت تمرين‌هايي كه يادگيرنده بايد به عنوان تكليف براي يادگيري انجام دهد مورد استفاده قرار مي‌گيرند. يلون و وينستاين مي‌گويند «از دانش‌آموزان سوال‌هايي بپرسيد كه تا بكرار آنچه قبلا ياد گرفته‌اند، نتوانندآن را جواب دهند، يعني سوال‌هايي كه دانش‌آموزان را به انديشيدن وا مي‌دارند.» به دانش‌آموزان به ويژه كودكان دبستاني، بايد فرصت داد و آنان را تشويق كرد تا عقايد و انديشه‌هاي خود را در كلاس آزادانه ابراز نمايند. متاسفانه، كودكان خردسال در مدرسه مقدار زيادي از وقت خود را صرف مي‌كنند تا بفهمند كه معلم از آنها چه انتظاراتي دارد، و معمولا به اين نتيجه مي‌رسند كه او از آنها نظم و ترتيب انتظار دارد و مي‌خواهد كه آنها كارها به خوبي معني و ارزيابي معين انجام دهند.»(برونر به نقل ازسيف 1370) طبيعي است كه وقتي نيروي دانش‌آموزان در اين راه صرف مي‌شود، فرصت زيادي براي يادگيري حل مساله براي آنها باقي نمي‌ماند. در آموزش حل مساله برخلاف آموزش مطالب ديگر، دادن يك رشته اطلاعات و

 

 


[1] -problem solving


مهارت‌هاي مختلف به دانش‌آموزان كفايت نمي‌كند، بلكه بايد آنها را به انديشيدن وادار كنيد و به كشف راه‌حل مساله هدايت نماييم. در واقع حل مساله يكي از آن هدفهاي آموزشي است كه با روش نمايشي مثلا سخنراني، نمي‌توان به آن دست يافت. دستيابي به اين هدف آموزشي از سوي يادگيرنده مستلزم تفكر مشخص و كشف راه‌حل مسايل است.   (همان منبع)
توزيلا[1] و گلدفرايد[2] (به نقل جي. كارتلج و جي‌اف. ميلبرن 1375)
فرايند حل مساله را شامل مراحل ذيل مي‌دانند:
1ـ‌ آشنايي كلي ـ‌توانايي تشخيص وجود مساله و اين كه مي‌توان براي آن راه‌حلي يافت.
2ـ تعيين كردن و نظم دادن به مساله ـ مشخص كردن به مسايل متعدد موجود در يك موقعيت.
3ـ انديشيدن به راه حل‌هاي ديگر ـ مثل (ايجاد انگيزش ذهني)، كه در آن تمام راه‌حل‌هاي ممكن مورد توجه قرار مي‌گيرد.
4ـ‌ تصميم‌گيري ـ‌بر اساس ارزيابي احتمال حل مساله مورد نظر، مسيري براي اقدام برگزيده مي‌شود.
5ـ‌ رسيدگي [3] ـ‌ اجراي تصميم و ارزيابي ميزان حل مساله، اقدام مجدد براي حل آن در صورت موثر نبودن راه حل.
توانايي تفكر خلاق[4]
اين نوع تفكر، هم به حل مساله و هم به تصميم‌گيري‌هاي مناسب كمك مي‌كند. با استفاده از اين نوع تفكر، راه‌حل‌هاي مختلف مساله و پيامدهاي هر يك از آنها بررسي مي‌شوند. اين مهارت فرد را آماده مي‌سازد تا مسايل را از وراي تجارب مستقيم خود دريابد و حتي زماني كه مشكلي وجود ندارد و تصميم‌گيري خاصي مطرح نيست، با سازگاري و انعطاف بيشتر به زندگي روزمره بپردازد. (سازمان جهاني بهداشت، 1377).

 


[1] - D'zurilla

[2] - M. R. Goldfried

[3] - rerificaion

[4] - Creative Thinking


گيلفورد (به نقل از سيف، 1370) در بيان نظريه‌ ساخت ذهني خود گفته است كه ويژگي مهم تفكر خلاق و اگريي‌ آن است. او به طور كلي شيوه تفكر آدميان را به دو دسته واگرا و همگرا تقسيم كرده است. در نظريه گيلفورد هم تفكر همگرا و هم تفكر واگرا در ساخت ذهني نقش اساسي دارند، اما تفاوت آنها در اين است كه در تفكر همگرا، نتيجه تفكر از قبل معلوم است، يعني هميشه يك جواب «درست» يا غلط وجود دارد، اما در تفكر واگرا جواب قطعي وجود ندارد و تعداد زيادي جواب موجود آن است كه از نظر منطقي هر يك از آنها ممكن است، درست باشد.در مجله كمنيگ درباره توانايي تفكر خلاق آمده است كه:‌
«امروزه كودكان به مسايل و مشكلات كنجكاوانه نمي‌نگرند و براي حل مسايل به راه‌ها و شيوه‌هاي نو متوسل نمي‌شوند. با آموزش تفكر خلاق شما به كودكان مي‌آموزيد تا از طريق شيوه‌هايي چون تصور كردن، تجسم نمودن و تركيب شيوه‌هاي جديد، مسايل و مشكلات را حل كنند. تفكر خلاق جالب‌ترين برنامه براي كودكان و نوجوانان است زيرا فرصت‌هاي يادگيري اين برنامه محدود است. مربيان مي‌توانند به آساني اين شيوه را به دانش‌آموزان از طريق راه‌هاي مختلف آموزش دهند. از طريق هنر، آموزش‌هاي فني به كارگاه‌هاي نمايش و ... شايد بهترين شيوه براي ترغيب كودكان و نوجوانان به تفكر خلاق مشغول كردن آنها در برنامه‌هاي گروهي است. زماني كه در اردو افراد را با موقعيت‌هاي دشوارروبه‌رو مي‌كنيم، تفكر خلاق در آنها فعال مي‌شود. به اين ترتيب آنها نحوه برخورد با مشكلات را فرا خواهند گرفت. (ماري الن و التمير، به نقل از مجله كمپنيگ، 1999).
توانايي تفكر انتقادي
تفكر انتقادي، توانايي تحليل اطلاعات و تجارب است. آموزش اين مهارت، كودكان و نوجوانان را قادر مي‌سازد تا در برخورد با ارزش‌ها، فشار گروه و رسانه‌هاي گروهي مقاومت كنيد و از آسيب‌هاي ناشي از آن در امان بمانند. (سازمان جهاني بهداشت، 1377).
آنچه غالبا مانع تفكر انتقادي مي‌شود، نوعي بي‌مهارتي در تصور مساله در «بيرون از خويش است.

مفهومي كه به آن «مساله‌مداري» در مقابل «خودمداري» گويند. خودمداري، همواره در حكم يك مانع بزرگ ذهني، انسان را از حل مشكلات خود به طريق عيني بازداشته است. در مقابل، مساله‌مداري، موجب خارج شدن از خود و توجه به «خود مشكل» مي‌شود. انساني كه داراي تفكر انتقادي است، راه‌حل‌ها را يكي پس از ديگري مي‌آزمايد. در اين حالت، پاسخ‌هاي او القايي، ذهني، عاطفي و بي‌اساس نيست و از متن واقعيت بر مي‌خيزد. آميختن خصلت دو اميال و احساسات با مساله، به اتخاذ مواضع يك سونگر و پيش‌داوري‌هاي كم و بيش ناقص و نارسايي مي‌انجامد. (طارميان، 1378).
توانايي‌ها يا مهارتهاي اجتماعي[1]
اگر اجتماعي شدن به معني همسازي و همنوايي فرد با ارزش‌ها، هنجارها و نگرش‌هاي گروهي و اجتماعي است يا به مفهوم ديگر، اگر اجتماعي شدن را فراگردي بدانيم كه به واسطه آن فرد دانش و مهارتهاي لازم اجتماعي را براي مشاركت موثر و فعال در زندگي گروهي و اجتماعي كسب مي‌كند. (علاقه‌مند، 1370) مهارتهاي اجتماعي نيز به رفتارهاي آموخته شده و مقبول جامعه اطلاق مي‌شود، رفتارهايي كه شخص مي‌تواند با ديگران به نحوي ارتباط متقابل برقرار كند كه به بروز پاسخ‌هاي مثبت و پرهيز از پاسخ‌هاي منفي انجامد. مهارتهاي اجتماعي نه تنها امكان شروع و تداوم روابط متقابل و مثبت را با ديگران فراهم مي‌آورد، بلكه توانايي نيل به اهداف ارتباط با ديگران را نيز در شخص ايجاد مي‌كند. «هر اندازه انسان در ارتباط با ديگران بيشتر و همه جانبه‌تر بتواند به هدفهاي خويش برسد، او را در زمينه‌هاي اجتماعي، ماهرتر مي‌دانيم.» (مورگان[2]، به نقل از جي كارتلج و جي‌. اف. ميلبرن، 1375).
فهرستي از مهارتهاي اجتماعي توسط اتسنفر ( به نقل از جي. كارتلج و جي‌. اف. ميلبرن ترجمه نظري نژاد، 1375) ارايه شده است كه با استفاده از الگوي تحليل عمل، رفتارها به چهار دسته عمده تقسيم مي‌شوند (رفتارهاي محيطي، رفتارهاي ميان فردي، رفتارهاي مربوط به خود و رفتارهاي مربوط به كار)

 


[1] - social skills

[2] - Morgan


عناوين دسته‌هاي فرعي عبارتند از:

 

 رفتارهاي ميان فردي

 رفتارهاي مربوط به محيط

 پذيرفتن مرجعيت

مراقبت از محيط

 سازش در قبال تعارض

 بر خورد با موقعيتهاي اضطراري

 جلب توجه كردن

 طرز رفتار هنگام غذا خوردن

 اداي احترام به ديگران

 طرز رفت و آمد در محيط

 كمك به ديگران

 

 گفت و شنود با ديگران

 

 شركت در بازي سازمان يافته

 

 داشتن ديد مثبت نسبت به ديگران

 

 شركت در بازيهاي غير رسمي

 

 رعايت مالكيت خود و ديگران

 


مطالب مشابه :


تعريف مهارتهاي زندگي

تعريف مهارتهاي زندگي. مهارت هاي زندگي توانايي هايي هستند كه به ما كمك مي كنند تا در موقعيت هاي مختلف، عاقلانه و صحيح رفتار كنيم، به طوري كه با خود و ديگران




مهارتهای لازم برای تعریف شایستگی انجام شغل

تعریف درست مهارتهای مورد نیاز و میزان اهمیت آنها تعیین کننده کیفیت بخش گسترده ای از فعالیتهای منابع انسانی است. تعریف درست شغل و کاندیدای مناسب و علاقه




مهم ترین مهارت های زندگی برای داشتن زندگی بهتر و انسانی تر

13 دسامبر 2012 ... تعریف مهارت های زندگی: توانایی هایی هستند که به ما کمک می کنند در موقعیت های گوناگون، عاقلانه و درست رفتار کنیم؛ به طوری که با خود و دیگران




تعريف مهارتهاي زندگي

یک جرعه حقیقت - تعريف مهارتهاي زندگي - سیاسی،تحلیلی،موفقیت و... - یک جرعه حقیقت.




تعریف مهارتهای زندگی

شطحیات محتاج - تعریف مهارتهای زندگی - زدوستان دو رنگم همیشه دلتنگم = فدای همت دشمن شوم که یک رنگست - شطحیات محتاج.




مهارتهای زندگی{مهارت ارتباطی}

Ø تعريف مهارت هاي ارتباطي: توانائي برقراري رابطه باديگران به شكل كارآمد و موثر. مهارت هاي ارتباطي كه بعضاً مهارت هاي اجتماعي يا مهارت هاي بين فردي نيز ناميده مي




تعریف مهارتهای زندگی

تعریف مهارتهای زندگی. تاريخ : چهارشنبه ششم اسفند ۱۳۹۳ | 11:2 | نويسنده : علی صمدی. تعریف مهارتهای زندگی. مهارتهای زندگی شامل ده مهارت اصلی و اساسی هستند که




تعريف مهارتهاي زندگي

انجمن مهرورزان پیشگیری - تعريف مهارتهاي زندگي - پیشگیری از اعتیاد و دیگر آسیب های اجتماعی.




تعریف مهارتهای ارتباطی!!(متن شماره ی 3)

تعریف مهارتهای ارتباطی!!(متن شماره ی 3) ......مهارتهای ارتباطی عبارتند از توانایی برقراری رابطه با دیگران به شکل کارآمد و موثر. لازمه که این رابطه در عین اینکه برای




مهارت تفكر نقاد(critical thinking)

تعريف مهارت تفكر انتقادي در روانشناسي: منظور از تفکر نقاد آن است که فرد اطلاعات ، گفته‌ها و نظرات و پیشنهادها را بررسی کند و هیچ اندیشه، پیشنهاد یا نظری را بدون




برچسب :