نان و مزه ان (شیرازی)

چند وقت پيش نشسته بودم درمغازه تو خيالات خودوم سير ميكردم  ساعتم نزديك دو وسه بعد از ظهر بود هي هم چشمام گرم ميشد ميوفتاد روهم  هي هم من  بخودوم نهيب ميزدم مبادا خوابوم ببره تا كريم بياد بشينه پشت دخل برم خونه يي چرت حسابي بزنم تو همي احوالات بودم كه ديدم دو تو دختر و پسر پونزه شونزه ساله جلوم سبز شدن با خودوم گفتم حالو هه كه بايد واسي دو تو بستني صد تومني از ئي حال خوشو دست بكشم كه حقيقتش حيفوم ميومد چه ميشه كرد اينم شغل ما هه  بالوو پائينش بايد گوش بفرمون اوامر مشتريا باشيم به  دو تو جوونو گفتم : بفرمويين <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

پسرو گفت :ببخشين ميشود يك لطفي در حق ما بكنيد ؟

گفتم : تا امرتون چي چي باشه .

گفت : والله ديديم از شما سن وسالي گذشته است  ميخواستيم يك سوالي از شما بپرسيم .

گفتم : ئي حرفو را جاي ديگه نزنيا

پسرو گفت : چرا ؟

گفتم : والو همه ئي محل ميدونن  من و عيالوم يي سال اختلاف سن داريم خانومها رو هم كه ميدونين چه جورين يي وقت خداي نكرده بگوش عيالوم ميرسه اوقت جر بپا ميشه .

دو تو يي يي خنده قشنگي اومد رو لباشون كه ديدم شكر خدا مثل غنچه هاي گلي ميمونن كه دارن يواش يواش باز ميشن گفتم: حالو امرتون چي هه ؟

دخترو گفت : والله من ميخواهم براي روزنامه ديواري مدرسه درباره نانوايهاي قديم مطلب بنويسم امديم خدمت شما.

گفتم : والو خدمت از منه ولي بهتر ني ئي سوالو رو از شاطر رمضون همسايه بغلي بپرسين ؟

پسرو من و مني كرد و گفت :  خدمت ايشان رسيديم ولي ايشان خيلي بد اخلاق هستند و گفتند حوصله ندارم .

ديدم بنده خدا شاطر رمضون كه يي لبش خنده است يي لب ديگش محبت به مشتريا شده بد اخلاق با خودوم گفتم  دور از جوون مرديه ئي دو تو دوست نازنينمو از گمراهي در نيارم پرسيدم : پسرم شومو صبحيه كي از خواب پاشدي ؟

كفت: چطور مگه ؟

گفتم :گلم يي سوال كردم جواب بده .

پسرو گفت :حدود ساعت هفت .

پرسيدم : هر روزهمي موقع از خواب پاميشي ؟

گفت : بجز جمعه ها و تعطيلات كه ديرتر بلند ميشوم بقيه روزها بله

پرسيدم : تا حالو امتحان مدرسه دوشتي ؟

گفت : خوب معلومه بله كه داشتم

گفتم :هول و ولا تو دلت بوده يو نه؟

گفت : البته.

گفتم : حالو شما خودتو بذار جا ئي شاطر رمضون ئي بنده خدا هر روز صبح بايدساعت پنج پاشه بياد اينجو درب مغازه اول از همه به خمير ها سر بزنه  بعدش تنور رو روشن كنه از ساعت شيش صبحم بايد نون بده دست مشتريا دايمم انگار داره امتحان پس ميده نونش بايد مغز پخت باشه نسوخته باشه وسطش و دورش يكي باشه زياد خمير نمونده باشه  خميرش خوب ور اومده باشه تازه جمعه و شنبه هم نداره  يعني بايد روزي هزار بار امتحان پس بده تازه اگه همه شاطرهام مثل ئي شاطر رمضون اهل  ترس از اخرت  باشن كه شور دلشون چند برابره كه مبادا مديون مردم بمونن يعني انگاري دايم داره امتحان پس ميده حالو شما فكر ميكنين ديگه واسه يي همچي ادمي حوصله ميمونه كه جواب سوالهاي شما رو بده ؟

دو تويي ساكت و سر بزير شده بودن دلوم نيومد خلقشون تنگ بمونه گفتم حالو من جاي شاطر رمضون امرتونو بفرموئين ؟

با خوشحالي پرسيدن: قديمها نون سنگك چطور درست ميشد ؟

گفتم: اينجو كه بده بفرموين داخل مغازه قشنگ رو صندلي بنشينين تو من هم واستون دو تو بستني ليواني بيارم  هم شما دهنتونو شيرين كنين هم من در خدمتتون باشم.

 رو صندلياكه قرار گرفتند منم نشستم روبروشون وشروع كردم به تعريف از قديما كه از ئي به بعد هر چي ميخونيد نوشته ئي دختر عزيزوم " كيانا " خانومه كه تو روزنامه ديواري مدرسشون نوشته و يي رونوشتيشم واسه من اورده .

در ايام قديم تهيه ارد بعهده خود نانواييها بود و يكي از كارهاي نانواها خريد گندم و تهيه ارد بود و در فصل درو گندم رقابت سختي بين نانوا در ميگرفت تا بتوانند گندم مناسب و خوش طعم تهيه كنند هر كدام از نانواها به فراخور توانايي مالي و يا ميزان مشتري هايي كه داشتند به يكي از روستاهاي اطراف شهر ها ميرفتند و پس از خريد گندم انها را در گوني هاي بزرگ سوار بر الاغها و قاطرها و شترها به داخل انبار مغازه انتقال ميدادند و بمرور در طول سال به دست اسيابان هاي محلي ميسپردند تا گندمها را ارد نمايند تا از ارد تهيه شده نان تهيه كنند گروهي از نانواها هم بجاي خريد مستقيم از كشاورزان از انبارهاي گندم خريداري ميكردند كه همين عمل باعث ميشد طعم نان انها متغير باشد البته ان زمان بيشتر مردم در خانه نان تهيه ميكردند و مصرف نان نانواييها بيشتر براي مجالس و جشنها و مسافران و كبابي ها و خوراك پزي ها بو د البته بودند خانواده هايي كه در خانه تنور نداشتند و نانوايي ها براي انان نان سفارشي تهيه ميكردند.

سوخت نانواييها بيشتر سر شاخه هاي خشك درختان و بوته هاي خشك بياباني و هيزم بود و براي تهيه سوخت هم كساني بودند كه بطور دايم در ميان شهر و بيابان هاي اطراف و يا باغات و جنگلها در رفت و امد بودند.

مسئله تهيه خمير يكي از اساسي ترين و مهمترين مسائل نانوايي ها بود و بعضي از نانوايي ها با مخلوط كردن انواع اردها تركيبي خاص بدست مياوردند و نان هاي انان طعم خاص خود را داشت كه تقريبا محرمانه بود مثلا بخشي از ارد انان از گندم ديم و بخشي ازگندم ابي تهيه ميشد .

يكي ديگر از كارهاي نانوايي ها مزه دادن به نانها بود كه با انواع ترفند ها انجام ميشد مثلا استفاده از سبزي هاي خشك وخوشبو مانند شنبليله و يا دانه هاي معطري چون سياه دانه و رازيانه و يااستفاده از دانه هاي خوراكي همچون كنجد و شاهدانه و دانه خشخاش و اينجور چيزها .

در اوقاتي خاص از سال هم مانند ماه رمضان نانها با شير و شكر و شيره خرما و زرده تخم مرغ و اينجور مواد داراي مزه ميشد كه بيشتر خاص اينگونه ايام بود .

 تهيه نان براي سفره هفت سين و يا جشن و سرور ها اداب خاص خود را داشت در اينگونه مواقع شاطر ها سعي ميكردند تمام هنر خود را برخ ديگران بكشند نان سنگك پاي سفره عقد تازه دامادها و نوعروسان و نان مخصوص نان و پنير سبزي مجلس عقد و عروسي كه ديگر جاي خود را داشت .

نوشتن مباركباد و اشعار مختلف با دانه هاي خوراكي بر روي نانها يكي ديگر از هنرهاي نانواها بود .

ان زمانها نان را براي فروش وزن ميكردند و ترازو داري نانوايي يعني سر پل صراط  ايستادن  و ترازو دار نانوايي ها حرمت بسيار داشتند مشتريان پول نانها را معمولا هر چند وقت يكبار ميپرداختند و براي نگهداري حساب و كتاب  چوب هاي خاصي بود كه به چوب خط معروف بودند وبا هر بار خريد نانواها يك خط بر روي چوب ميكشيدند تا باصطلاح چوب خط طرف پر ميشد و ميامد براي تسويه حساب و پرداخت وجه نانهاي خريداري شده .

تمام اين مسائل باعث ميشد نان حرمتي خاص داشته باشد و نانواها سعي ميكردند هرگز به اين بركت خداوندي توهيني نشود و حرمت انان  نيز شكسته نشود قسم به نان و نمكي كه با هم خورده ايم به معناي همدلي و پيمان بستن با خلوص نيت بود و كمتر كسي پيدا  ميشد كه اينگونه پيمانها را بشكند .

شايدهرگز نتوانيد  كسي را پيدا كنيد  كه سني از او گذشته باشد و ارزونداشته باشد كه يكبار ديگر مزه ان نانها را زير زبان خود بچشد.01.gif


مطالب مشابه :


رولت نون پنیر سبزی با نان لواش

رولت نون پنیر سبزی با نان لواش . سفره شيراز ( آزاده جون) خانوم خانوما ( خانمي عزيز)




رولت مغزدار پنیر و سبزی

سفره عقد ارکید; نفسی




نان لاک پشتی و پنیر

سلام دوستان یک نون و پنیر فانتزی برای صبحانه یا عصرانه که بچه ها . سفره عقد ارکید ;




پيتزا قيفي

اين نون ها به وان را به مدت يك دقيقه در مايكروفر قرار مي دهيم تا كمي پنير سفره عقد




رمان رنج عشق(3)

واقعي با حسام گذاشتم يه دست کت دامن شيري خيلي خوشگلم خريدم که سر سفره عقد نون پنير




ساندويچ تخم مرغ با پنير مارگارينه

سفره عقد ارکید. آشپزی ساندويچ تخم مرغ با پنير مارگارينه نون همبرگر ۶




نان و مزه ان (شیرازی)

قديمها نون سفره عقد تازه دامادها و نوعروسان و نان مخصوص نان و پنير سبزي مجلس عقد




کتلت مرغ با پنیر پیتزا

سفره عقد ارکید. آشپزی نون باگت رو ریز ریز میکنیم و روی مرغ میریزیم . پنیر پیتزا - تخم مرغ




نان لتیر روغنی "Nane latire "

از این مواد پنج تا نون درست می شه. » چيپس و پنير سفره عقد




برچسب :