سفرنامه هند - از تصمیم تا بمبئی (قسمت اول)

با استقرار تو یک هتل متوسط که اینترنتی پیداش کرده بودیم و صرف ناهار، با عجله اومدیم واسه شروع عملیات اکتشاف!!!  و پرسه زدن تو خیابونای اطراف هتل... پیاده رفتیم لب ساحل که از سطح آب ۲-۳ متر بلندتره. یک مسیر ساحلی با حاشیه ای از  ساختمونهای شیک ۳-۴ طبقه و درختان زیبای انجیر معابد و ماه می ( May tree ). خیابون سنگفرش بود و نم بارون زده. حس من ترکیبی بود از شگفتی، تحسین و لذت از محیط. یک اقلیم متفاوت با یک عالم گیاه متفاوت و زیبا.  گلهای آپارتمانی ما حاشیه پیاده روها کاشته شده بودن!!! همه درشت و سرحال. نه مثل گلهای من افسرده. انگار گلها هم غم غربت دارن. اینجا سرزمینشون بود. سرزمین حاره. با چند دقیقه پیاده روی رسیدیم به GATE OF INDIA. بنایی که به یادبود ورود ملکه انگلستان ساخته شد و ۴۰ سال بعد استعمار پیر از اینجا رفت. با این حال بنا کماکان سمبل بمبئی شده و بهش افتخار میکنن. کبوتر پرروها و عکاسای آویزون و گداها ما رو محاصره کردن!!!

اون روز رو تماما به گشت و گذار تو محله کولابا و بخصوص خرید از دستفروشاش که انواع بدلیجات عالی و دست ساز رو به کمترین قیمت عرضه میکنند گذروندیم. رستورانهای معمولی هند برای ایرانی های وسواسی جای خوبی نیست. اینجا بود که یک فروشگاه مک دانلد با همبرگرای عالی و از قضا ارزون تو این محله ما رو از گرسنگی نجات داد!

روز دوم: دروازه هند!

3d5fb54a858d.jpgصبح به GATE OF INDIA رفتیم. هوا ابری و دریا طوفانی بود.  یک سری لنج ما رو از اونجا میبردن به جزیره الفانتا Elaphantaکه بر عکس اسمش اصلا فیلی نداشت. با یک ساعت قایق سواری به جزیره رسیدیم. قایق دارای یک راهنما بود که از دولت بابت راهنمایی توریست ها حقوق میگرفت. جزیره کاملا جنگلی و سرسبز بود با یک ریل که ظاهرا ساعتی یک بار قطاری از اسکله به دهکده داخل جزیره میرفت. اما این مسیر کلا ۲۰ دقیقه پیاده طول میکشید. به محض پیاده شدن از قایق لیدری که از سکنه جزیره بود به استقبال اومد و واسه همراهی تا معبد با ۲۰۰ روپیه اجرت موافقت کرد.  از دهکده یک ردیف پله که شاید جمعا بیشتر از ۱۰۰۰تا بود ما رو به تمپل بالای تپه میبرد. در دو حاشیه مسیر بساط دستفروشا پهن بود که انواع مجسمه های خدایان و کیف و نقاشیهای روی پارچه و بلال شیرین عرضه میکردند. از تمپل و مسیر و دورنمای بالای تپه تصاویر بسیار زیبایی دارم که هر کدوم به زیبایی یک کارت پستالن. بعد از ظهر خسته و کوفته به بمبئی برگشتیم.

پاورقی: توصیه میکنم تو کوله پشتیتون حتما انواع کنسرو همراه داشته باشین. کنسرو تو اینجور مکانها که رستوران خوبی وجود نداره به دادمون رسید.


مطالب مشابه :


سفرنامه گوا

سفرنامه الکترونیک - سفرنامه گوا - خاطرات مسافری آشنا بر بال الکترونهای بی پروا




سفرنامه هند - از تصمیم تا بمبئی (قسمت اول)

گلسنگ: همزیستی دوستانه گل و سنگ - سفرنامه هند - از تصمیم تا بمبئی سفرنامه هند: گوآ




سفرنامه هند- قسمت سوم: اورنگ آباد

گلسنگ: همزیستی دوستانه گل و سنگ - سفرنامه هند- قسمت سوم: اورنگ آباد سفرنامه هند: گوآ




سفر به مرز کمونیسم و کاپیتالیسم (سفرنامه اوکراین) - بخش دوم

[شرمفارسی] - سفر به مرز کمونیسم و کاپیتالیسم (سفرنامه اوکراین) - بخش دوم - وسواس نخست ما ایرانیان




اسباب میکشیم!

گلسنگ: همزیستی دوستانه گل و سنگ - اسباب میکشیم! - این وبلاگ، روزانه نویسی نیست. حال و هوا




سفرنامه اندونزی (بالی 1)

کوله پشتی نارنجی - سفرنامه اندونزی (بالی 1) - هوای سفر دارم، کفشهایم را می پوشم و کوله پشتی ام




برچسب :