تجربيات سواد اطلاعاتي در محیط کار

         

<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

تجربيات سواد اطلاعاتي در محیط کار[1]

 

Christine Susan Bruce :نوشته

ترجمه و افزوده‌ها:  حسن  صياميان *، مجید جودی** و افسانه شهرابی***
*كارشناس ارشد كتابداري و اطلاع رساني پزشكي
و عضو هيئت علمي دانشگاه  علوم پزشكي استان مازندران
دانشجوی دکترای کتابداری و اطلاع رسانی
 ** کارشناس مدارک پزشکی، رئیس بخش مدارک پزشکی بیمارستان قلب تبریز  
 *** كارشناس كتابداري و اطلاع رساني، محقق و مترجم
 و دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری  

E-mail: [email protected]

 
 چکیده:
ايده سواد اطلاعاتي بطور گسترده بعنوان توانايي تشخيص نيازهاي اطلاعاتي و شناسايي،  ارزيابي و استفاده اطلاعات بصورت مؤثر كه در ارتباط با رشد بخش هاي آموزشي در چند سال اخير  مي باشد، تعريف  شده است،  در حالي كه در محیط کار  كارفرماها و مديران احتمالا" بيشتر در مورد نياز به مهارت رايانه  و فن آوري اطلاعات توجه نموده اند. تعريف هاي جديد سواد اطلاعاتي كه ممكن است براي بخش تجارت مهم باشد. در جامعه اطلاعاتي و عصر اطلاعات، دستيابي و نيل به سواد اطلاعاتي امري ضروري و حياتي است. نياز دانش آموزان براي دستيابي به منابع موثق و معتبر و كارآمد بر همگان مبرهن و آشكار است. مطمئنا از آنجا كه آموزش بر اساس استانداردها ارزيابي را ساده و تمايز ميان موسسات را آشكار مي نمايد به زودي اين امر عمومي و فراگير خواهد شد. اين موضوع از لحاظ نظري به پايه اي بودن دانش مي پردازد. البته دانش استاندارد يك موضوع است و بكارگيري آن يك موضوع ديگر. اينك براي آشكار سازي نتيجه تحقيق كيفي چگونگي كاربرد اطلاعات توسط متخصصان حرفه اي شروع مي شود. اين مقاله چكيده اي است از نتايج يك بررسي در مورد تجربه سواد اطلاعاتي در ميان مشاغل مختلف،  كشف تفاوت ها و ارتباط متقابل ميان فرد و سواد اطلاعاتي سازماني كه حاكي از اين نتايج مي باشد. هفت روش متفاوت تجربه سواد اطلاعاتي شناسايي شده است. اين تجربيات دقيقا در ارتباط با مهم ترين فرايند هاي كارگاه نظير:  مرور اجمالي محيطي،  مديريت اطلاعات،  حافظه گروهي و پژوهش و توسعه بوده و تأكيد مي كند كه سواد اطلاعاتي بايد بعنوان بخش مهمي از ماهيت سازمان و به اندازه كليد ماهيتي كارمندان سازمان مورد توجه واقع شود. دخالت هاي فردي و سازماني سواد اطلاعاتي براي شروع و ادامه آموزش حرفه اي كشف شده است.
 
واژه هاي كليدي:  اطلاعات،  سواد اطلاعاتي،  مديريت اطلاعات،  حافظه مشاركتي

مقدمه:
ايده سواد اطلاعاتي بطور گسترده بعنوان توانايي تشخيص نيازهاي اطلاعاتي و شناسايي،  ارزيابي و استفاده اطلاعات بصورت مؤثر كه در ارتباط با رشد بخش هاي آموزشي در چند سال مي باشد بيان شده است،  در حاليكه در محیط کار كارفرماها و مديران احتمالا" بيشتر در مورد نياز به مهارت رايانه  و فن آوري  اطلاعات توجه نموده اند. به محض اينكه فن آوري  اطلاعات يكپارچه و كاربر دوست مي شود احتمالا" به سوالاتي در مورد اينكه افراد چگونه با هم در ارتباط متقابل بوده و كاربرد اطلاعاتي را كه فن آوري  در اختيار آنها قرار مي دهد معطوف خواهد شد. در سازمانهايي كه كاربران به كشمكش با  فن آوري  اطلاعات ادامه مي دهند و نياز سالانه براي تصميم گيري ها، حل مشكلات،  تحقيقات و پيشنهادات وجود دارد،   كارمندان به توانايي رفتار با اطلاعاتي كه به تنهايي بعنوان اهميت اوليه مي باشد نياز دارند.
Drucker  در سال 1992 درباره نياز سازمان ها به سواد اطلاعاتي بحث كرده است. او پيشنهاد كرد كه شركت ها  نياز به آموزش در مورد پرسيدن سوالاتي دارند نظير:  به چه اطلاعاتي در شركت نياز داريم؟ به چه شكلي؟ چگونه مي توانيم آن را كسب كنيم؟ و سپس سوالات بيشتري در ارتباط با اثر اطلاعات دريافتي بپرسند. بطور واضح اطلاعات كسب شده از هر كجا , هر شخص  و در هر محيطي مي تواند ظاهر شود. با توجه به اينكه اين نوع سوالات براي سازمان هاي فعلي ضروري هستند چرا اولويت سواد اطلاعاتي به فن آوري  اطلاعات و سواد رايانه اي در نظر گرفته نمي شود.
بعضي از عوامل محدود كننده گسترش گرايش به  سواد اطلاعاتي شامل خود واژه كه بطور واضح مفهوم خودش را بيان نمي كند،  نارسايي تعريف هايي كه معمولا" به واژه نسبت داده مي شود،  حقيقت اينكه بحث اكثرا" به مطالعات كتابخانه اي،  حوزه  محدود و نظم آموزشي محدود مي شود،  آشفتگي سواد اطلاعاتي با سواد فن آوري  اطلاعات و رايانه  و فقدان استدلال نظري كه زيربناي بيشتر آثار مي باشد. ( Bruce 1997; Mutch 1997 ). عليرغم اين محدوديت ها اهميت بالقوه سواد اطلاعاتي در تجارت،   اخيرا در مقاله اي توسط Mutch  بنام " رهنمودهاي روش بكار گيري مفهوم در زمينه تجارت " تصريح گرديده است. Mutch  پيشنهاد كرد كه بايد بر دانش و معناي آن براي تقويت ارزش مفهوم بويژه در ارتباط با نظريه " سازمانهاي فراگيري " تأكيد شود،  تعريف هاي جديد سواد اطلاعاتي كه ممكن است در زمينه تجارت مهم باشد بخوبي آموزش دهندگان اكنون از بررسي كيفي نحوه كاربرد اطلاعات توسط كاركنان حرفه اي فراهم مي شود. بعنوان مثال: Cheuk   اخيرا نشان داد كه چگونه فرايند هاي مهارت هاي اطلاعاتي بر روي يك ماهيت بازگشتي و چند مرحله اي در ميان گروهي از شنوندگان داخلي تاثیر  گذاشته شده است.  سه گروه از افراد كه احتمالا" علاقمند به تجربيات سواد اطلاعاتي در محیط کار هستند عبارتند از:
1) مديراني كه علاقمند به توانايي و پيشرفت حرفه اي اعضاي نيروي انساني  جهت پاسخ به تغييرات مي باشند.
2) مديران اطلاعاتي كه علاقمند به تعليم و آموزش ارباب و رجوع جهت كاربرد مؤثر خدمات اطلاعاتي سازمان هستند.
3) مربيان و آموزش دهندگاني كه خواهان آماده سازي فراگيران براي حرفه انتخابي اشان هستند.
اين مقاله نتايج بررسي پنومنوگرافيك را در مورد سواد اطلاعاتي در ميان مشاغل متنوع بررسي مي كند. اين نتايج تفاوت ها و ارتباطات متقابل ممكن ميان فرد و سواد اطلاعاتي را پيشنهاد كرده و بعضي دلالت ها را براي آموزش و پرورش كشف مي كند. اين مطالعه هفت روش متفاوت تجربه سواد اطلاعاتي را تعيين مي كند. اين تجربيات دقيقا در ارتباط با اهم فرايند هاي كارگاه نظير: مرور اجمالي محيط،  مديريت اطلاعات،  حافظه گروهي  و تحقيق و توسعه بوده و تأكيد مي كند كه سواد اطلاعاتي بايد بخشي از ماهيت سازمان هاي آموزشي و بخوبي يك ويژگي مهم كارمندان سازمان باشد.


1-    كشف تجربيات سواد اطلاعاتي محیط کار
تصوير زير از سواد اطلاعاتي كاربرد يك شيوه تحقيقي معروف به پنومنوگرافي را نشان داده است ( Marton 1994 ). اين شيوه بطور گسترده در آموزش عالي جهت كشف تنوع كيفي ميان تجربه و ادراك افراداز مفاهيم يا پديده هاي مهم بكار رفته است. اين شيوه روشي براي آموزش و فراگيري كه تأكيد بر تعويض فراگيرندگان و يا گسترش فهرستي از تجربيات يا مفاهيم موجود را دارد، بيان مي كند ( Marton & Booth 1997   ). پنومنوگرافي يك روش تحقيقي است كه بدنبال تفسير دنيا به شكلي كه ديگران مي فهمند هست و معمولا" جهت تحقق بخشيدن به برداشت ما از چگونگي تجربه پديده ها مي باشد. يك پديده در پنومنوگرافي بعنوان تركيبي از روش هاي متفاوت كه در يك جنبه دنيا تكوين يافته يا تجربه شده است مي باشد در حالي كه هر تجربه يا مفهوم متفاوت بعنوان ارتباطي ميان افراد و مواردي كه در ارتباط متقابل با آنهاست تعريف مي شود. بنابراين هر يك از هفت روش تجربه سواد اطلاعاتي كه در بخش بعدي تعريف گرديده است روش هاي متفاوتي كه افراد در ارتباط متقابل با اطلاعات هستند " هفت تجربه مختلف " را ارائه مي كند.
چهار گروه از افراد حرفه اي عمدتا" از دانشگاه استراليا در اين مطالعه شركت نموده اند. اولين گروه كتابداران و متخصصين فن آوري  اطلاعات ودند،  دومين گروه كادر خدمات مشاوره اي،  گروه سوم توسعه دهندگان كادر و گروه چهارم اعضاي انجمن هاي علمي بودند. گروه چهارم شامل رشته هاي مهندسي،  موزيك،  تجارت و معماري بودند. بعضي از آنها همچنين داراي نقش هاي مديريتي و مشاوره اي بودند،  همه آنها جزو گروه خدمت گزاران دانش و محل كارشان در واحدهاي سازماني متفاوت در موسسات آموزش عالي بودند.
جمعا" بيش از 60 نفر همكاري داشتند كه 16 نفر از طريق مصاحبه هاي نيمه ساختار یافته  و بقيه توسط اطلاعات مكتوب تقاضانامه اي هم از طريق موسسات كاريابي و هم پست الكترونيكي بودند.
وقتي سواد اطلاعاتي در طول مصاحبه ها بحث مي شد و شركت كنندگان مي خواستند روي تجربيات سواد اطلاعاتي خودشان متمركز شده و يا باسواد اطلاعاتي شوند،  واكنش هاي آنها اغلب به توصيفاتي از مردمي كه بعنوان باسواد اطلاعاتي،  همكار و خانواده يا دوستان مورد توجه قرار مي گرفت معطوف  مي گرديد. در اين روش مثال هاي عيني در مورد تجربيات سواد اطلاعاتي از اصل آناليز داده ها بدست آمده بود. جزئيات كامل مراحل تحقيق در مقاله " The seven faces of information literacy  "Bruce) 1997 ( كه بطور خلاصه مطالعه تجربي را مستند مي كند موجود است.


2-    هفت وجه سواد اطلاعاتي در كارگاه
تجربيات مختلف سواد اطلاعاتي در محیط کار تصوير مشخصي  از پديده اي نشان ميدهد كه ترسيم شده است با:
●تأكيدهايمتفاوت بر فن آوري
●تأكيد بر ظرفيت استخدام در مسئوليت هاي گسترده حرفه اي ترجيحا" از مهارت هاي ويژه
●همكاري يا همبستگي ميان همكاران ترجيحا" با تأكيد روي توانايي فردي
●نياز به مشاركت واسطه هاي اطلاعاتي
●تأكيد بر كاربرد عقلاني اطلاعات ترجيحا" در مهارت هاي فني با فن آوري  اطلاعات
توصيفات،  نتايج تحقيق را كه بر اساس نمايش روند كاربرد سواد اطلاعاتي در متن هاي خادمان دانش بنا شده بود خلاصه مي كند. بعضي از مثال ها از اشخاصي است كه تجارب خودشان را توصيف مي كنند،   عده اي با مهارت،   مشاهدات و عكس العمل هاي شان را درباره همكاران بيان مي كنند. تعاريف طبيعت چند جنبه اي پديده را آشكار مي سازد.
هر يك از هفت صورت يا روش هاي مختلف تجربه سواد اطلاعاتي از سه عامل كليدي بوجود آمده است. دو مورد از اين عوامل يعني فن آوري  اطلاعات و كاربرد اطلاعات در همه گروه ها يا روش هاي تجربه شده موجود هستند. سومين عامل در هر گروه به طرف عامل منحصر به فردي كه آن گروه را متمايز مي نمايد تغيير مي كند. در حاليكه هر كدام از صورت ها ممتاز مي باشند ولي افراد مايلند بيشتر روشي را كه بسته به شرايط خودشان مي يابند بكار گيرند. عده اي ممكن است تجربيات شخصي در مورد شمار محدودي از صورت ها داشته باشند. هر كدام از آنها به سطح بالايي از سواد اطلاعاتي كه براي انتخاب مناسب ترين روش جهت اجراي همه حدود آن مجهز شده دست يافته اند. براي حمايت توصيف هاي خودم از هفت صورت،  من سه قسمت " حلقه هاي كاربرد " را جهت نمايش اينكه كدام عوامل پيش زمينه و پس زمينه آگاهي كاربران اطلاعاتي هستند ترسيم كردم. با توجه به اين تركيب اطلاعي،  آشكار مي شود كه فن آوري  اطلاعاتي ( قسمت سياه ) از مركز توجه در اين گروه بعنوان پس زمينه گروه بعدي تغيير مكان مي دهد. كاربرد اطلاعاتي از پس زمينه گروه اول بعنوان مركز گروه هاي بعدي تغيير مي نمايد.
 
 
1-2- صورت اول:  سواد اطلاعاتي بعنوان كاربرد فن آوري  اطلاعاتي براي آگاهي و مبادله اطلاعات تجربه شده است. ( شكل 1 )

 

siamian1.gif


در اين رده فن آوري  اطلاعات به كاربران جهت آگاهي و ارتباط با همكاران در داخل سازمان و يا در آن سوي كره زمين كمك مي كند. انجام تحقيقات چيزهايي را در اين تجربه آشكار مي كند:
اين روزها شكل استانداردي از ابزارهای الكترونيكي ( به هرحال در بخش فني دانشگاه ) كه هر كس ( كليه افراد كاردان )در يك محدوده بزرگ يا كوچك استفاده مي كنند وجود دارد. من بطور متناوب تحقيقات CD-ROM را از چند پايگاه اطلاعاتي مطرح جستجو مي كنم اما افراداكثرا" مورد ويژه اي را جستجو مي كنند. بعضي اوقات من جسته گريخته كاربرد اينترنتي بسته نرم افزاري MOSAIC  را كه توانايي خواندن  و جستجوي WWW و سايت هاي Gopher  و دريافت فايل هاي FTP  را دارد مي خوانم. اغلب من به اطلاعات جالبي برخورد كرده و به موازات پيشرفت ها ارتقاء مي يابم.
در پاسخ به درخواست تعريف يك شخص با سواد اطلاعاتي جوابي آمده كه:  
او هر كسي مي تواند باشد. او كسي است كه مي تواند وارد شده و آن سوي دنيا را روشن كند ( موج وار در رايانه  شخصي در اتاق خود ) و واقعا" غرق در مكالمات آنسوي اقيانوس اطلس شود. او مي تواند كسي باشد كه بمدت نيم ساعت در طبقه پايين كتابخانه رفته و فقط با ايندكس ها ( ( CD-ROMs بازي كند. آن كسي خواهد بود كه بكار گيرد تمام انواع متعلقات مودم ...
بنظر ميرسد كه تجربه سواد اطلاعاتي مانند كاربرد فن آوري  اطلاعات  و قدرت انجام خيلي موفقيت آميز آن به معناي يك تجربه منحصر به فرد نيست. ادامه فعاليت با فن آوري  اطلاعات  در گرو اين است كه بخشي از يك جامعه بوده و هر عضو آن كه كمك كند ديگران را:
تفكيك كردن مشكل است. شما به كمك افراد نياز داريد و هر فرد متخصص مي تواند تا اندازه اي در جنبه هاي مختلف براي كمك و آموزش ديگران آماده شود.
2-2- صورت دوم: سواد اطلاعاتي بعنوان اطلاعات يافته شده از منابع مختلف تجربه شده است ( شكل 2
در اين گروه دانش منابع اطلاعاتي شامل سازماندهي،  انسان،  رايانه  و منابع چاپي مهم مي باشد. افرادبه نياز براي اتكا به اطلاعات حرفه اي جهت كمك به سرعت پيشرفت تأكيد دارند.

 

siamian2.gif

 
من فكر نمي كنم كه افراد براي نشستن و يادگيري هر بسته نرم افزاري تازه كه ايجاد مي شود وقت داشته باشند. و فكر مي كنم كه شما بايستي براي بكار گيري نيروي انساني  كه آن تجربيات را دارند قادر باشيد. براي مثال: من كمك نسبتا" زيادي از كتابداران در مدتي كه در جستجوي كتاب هاي تازه در اين مورد بودم دريافت كردم. شما احتمالا" يك روز تلاش خودتان را براي چيزي كه مي خواهيد صرف كنيد. بعنوان مثال: چه چيزي من مي توانم بخاطر بياورم كه شايد من ديده ام كه جالب بوده است،  شما مجبوريد مواد موجود و منابع و ژورنال هاي حاوي آن مواد را بشناسيد. شناخت منابع انساني يا سازماني جانشين مستقيم براي شناخت منابع چاپي يا الكترونيكي مي باشد.
3-2- صورت سوم: سواد اطلاعاتي بعنوان اجراي يك فرآيند تجربه مي شود. (شكل3)

 

siamian3.gif


اين گروه فرآيندهاي اطلاعاتي را مشخص مي كند. بطور پيچيده آن وابسته به تجربه حل مشكل يا تصميم گيري مي باشد. خود فرآيندهاي اطلاعاتي سر راست نيستند. آنها توسط بعضي ها بعنوان هنر ابتكاري  اجراء شده بطور متفاوت،  توسط اشخاص مختلف و در مقالات مختلف مورد توجه واقع شده است. هر كدام از ما قادر بوده ايم تا از عهده مشكلي كه هيچ معلومات قبلي از آن نداشتيم برآمده و آن را دنبال كرده و انجام دهيم. براي مثال: همكاري مي خواهد در مورد يك ساختمان مهندسي توصيه هايي كسب كند. او هرگز به نوع ساختمان در زندگي خود توجه نكرده ولي قادر بوده است كه مفاهيم ساختماني را دنبال كرده،  بفهمد و درباره آن بحث كند.
اولين چيز مشخص كردن ناحيه مشكل است.بنابراين يك كاربر مؤثر اطلاعاتي قادر به محدود كردن مشكل خواهد بود. مشكل محدود شده اي كه منجر شده و يا آماده كرده الزام بر وجود نيازهايي براي جمع آوري اطلاعات بيشتر در جايي كه اطلاعات اضافي مورد نياز بوده و يا شكاف هايي وجود دارد. من فكر مي كنم قسمت كوچك اما حياتي موضوع قدرت جمع آوري اطلاعات از منابع موجود و آناليز كردن آن و بر مبناي آن اتخاذ تصميم براي حل مشكل و يا هر چيز ديگر مي باشد. آن تقريبا" شبيه تكنيك هاي اساسي حل مشكل مي باشد.
4-2-  صورت چهارم:  سواد اطلاعاتي بعنوان اطلاعات كنترل شده تجربه  شده است. ( شكل 4 )

 

siamian4.gif


در اين دسته افراد به آوردن اطلاعات مطرح در محدوده شخصي نفوذ و مديريت شان به روشي كه قابل باز يافت باشد متمركز مي شوند. اين دسته در ارتباط با ايجاد رابطه ميان اطلاعات،  پروژه ها و مردمي كه ابزار مكانيكي را بكار مي برند ( نظير كارت و فايل ها)، ابزار الكترونيكي و مغز انســـان مي باشد. طرح ها تحت نفوذ ساختار سازمان مي باشند. در اين روش پيوند هايي ميان آيتم هاي اطلاعاتي و جنبه هاي ويژه طرح ها ايجاد شده است:
يكي از دلايلي كه او يك كاربر اطلاعاتي مؤثر است اينكه  بنظر ميرسد او قادر به ياد آوري افراد و چيزي كه آنها انجام ميدهند باشد، داشتن يك تاريخچه زندگي كه به شخصي كه تاكنون ملاقات كرده است مرتبط ميكند. علت اين است كه او اطلاعات را به شخصي پيوند داده و اين امر به نحوي براي دست يابي به اطلاعات كمك ميكند. بنابراين وقتي موضوعي عنوان ميشود او نه تنها احساسي از يك،  بلكه دو نكته ارجاعي دارد كه بهم مرتبط مي باشند و او قادر به بازيابي آن اطلاعات خواهد بود.
5-2- صورت پنجم: سواد اطلاعاتي بعنوان ترويج اساس دانش شخصي در محدوده جديدي از علاقه تجربه شده است. (شكل 5 )

 

siamian5.gif



در اينجا حس ترويج يك اساس معلوماتي،  هدف كاربر مي باشد. اين موضوع درگير با توسعه چشم انداز شخصي درباره معلومات كسب شده بوده و كلا" به آناليز و تفكر انتقادي بستگي دارد.
من كتابي را مي خوانم چون به يك سري موضوع و نقل قول هاي خيلي مفيد از نويسندگان ديگر علاقمندم. سپس به پشت كتاب مراجعه كرده و رفرنس هايي را پيدا كرده و در ليست كتابخانه آنها را جستجو كرده و مي خوانم. در انتهاي مرحله اگر من روزنه هايي در اطلاعات دريافتي داشته و نياز به اطلاعات بيشتر داشته باشم به ايندكس هايي كه كليه موضوعات مورد نظر من كه فكر مي كنم قابل استفاده باشد مراجعه خواهم كرد.
6-2-  صورت ششم:  سواد اطلاعاتي بعنوان كار با دانش و چشم اندازهاي شخصي سازگار با روشي كه بينش هاي نوين ارائه كرده اند تجربه شده است. ( شكل 6 )

 

siamian6.gif


ششمين  تجربه متكي بر دانش و تجربه شخصي تواما" با يك ظرفيت براي ايجاد درك يا بينش خلاق است. آن بصورت راز باقي مي ماند براي كسانيكه آن را تجربه كرده اند اما بشدت وابسته به بينش ها براي توسعه اشكال جديد معلومات،  معابر جديد براي وظايف يا راه كارهاي نوين مي باشد.
او ايده اي دارد بنابراين فكر خلاق او چندين بررسي را انجام ميدهد،  او نگاهي دارد بر اينكه چگونه بررسي هاي او پيشنهاد شده و سپس سعي و تحقيق مي كند براي پي بردن به اينكه چطور نزديك شود به منبع سوادي براي تجربه در تجارت. بنابراين آن يك فكر خلاق تازه هست تا آنجا كه او اطلاعات را براي ايجاد اطلاعات جديد بكار مي برد.
او در واقع درگير اطلاعات جديد مي باشد. در واقع توانايي ارائه يك چشم انداز جديد،  چيزي كه هرگز قبلا" انجام نشده است،  هم توسعه دادن يك بحث در جايي كه هيچ كس هرگز آن را توسعه نداده و ديدن چيزي در يك نور كاملا" متفاوت.
فكر نمي كنم كه شما نياز داشته باشيد بطور فني براي باسواد بودن كه آماده كرده شما را براي داشتن منابع اطلاعاتي كه ممكن است براي افرادي كه بطور فني باسواد هستند كاربرد داشته باشد. بله من فكر نمي كنم كه آن يك جزء ضروري براي فرد باشد اما مطمئنا" آن را تسهيل مي كند. من مطمئنم كه شمار زيادي از افرادي كه نسبتا" بي سواد رايانه  بوده ولي كاربر خوب اطلاعاتي هستند وجود دارد،  منظورم اين است كه در آن صورت شخص توانايي انجام سريع تر آن را خواهد داشت.
7-2-  صورت هفتم: سواد اطلاعاتي بعنوان كاربرد عاقلانه اطلاعات  براي نفع ديگران تجربه شده است. ( شكل 7 )

 

siamian7.gif


يك ويژگي شخصي عقل،  اين تجربه از كاربرد اطلاعات را موجب شده است. يك آگاهي از ارزش هاي شخصي و نظام اخلاقي آميخته شده است با يك دانش و تجربه فردي هنگامي كه با ديگران كار مي كنيد.
دسترسي به اطلاعات واقعا" داخل نمي شود در. من مايلم كه اطلاعات به سادگي عملي نيست. چند نوع عقل در روش كاربرد آن وجود دارد... افرادارزش هايي دارند كه موجب كاربـرد اطلاعات مي شوند. ما همه مسئوليت هاي خطيري داريم و ارزش هايي كه احتمالا" آگاه يا ناآگاه باشيم از آنها در طول زمان. اما آنها از خيلي چيزهايي كه ما انجام مي دهيم خواه در كار ما  و يا در ارتباطات شخصي ما آگاه هستند. و اينكه من مي بينم بعنوان نوعي از دامنه اخلاقي در زندگي خودمان. اطلاعات بايد خدمتگزار باقي بمانند تا اينكه ترجيحا" هدفي در خودش باشد.
اطلاعات جديد به همان اندازه در گروه قبلي ايجاد نشده است،  آن ترجيحا" براي نفع كاربر،  همكار و مشتري اطلاعات بكار رفته است:
او مي داند كه بهترين روش توانايي كمك به افرادی او كار مي كند در يك شغل ارتباطي عمومي جايي كه  او مي داند يك برخورد در چيزهايي كه در زندگي آن افراداتفاق مي افتد وجود دارد... بنابراين تصميمي كه او در باره افراداتخاذ مي كند در واقع روي شغل او تأثير گذاشته و اثري روي زندگي آنها دارد.


3-    سواد اطلاعاتي فردي و سازماني؟
آيا راه هايي براي تجربه سواد اطلاعاتي كه احتمالا" در ساير زمينه ها مطرح باشد وجود دارد؟ اگر محيط آموزش عالي با ثروت اطلاعاتي خودش و زير ساخت كار كشته فن آوري  بتواند بعنوان يك مدل مورد توجه قرار گيرد،  در بعضي جنبه ها براي بكار گرفتن خدمتگزاران دانش در آن صورت احتمالا" تجربيات بدست آمده در اين مطالعه،  حداقل براي بعضي زمينه ها و توسط افراد حرفه اي در سازمانهاي ديگر تقسيم خواهد شد. همچنين تجربيات متنوع مي توانند براي كليد كردن فرآيندهاي اطلاعاتي در كارگاه مرتبط شوند،  شواهد بيشتر فراهم شده كه هفت صورت را به وضعيت هاي ديگري از مؤسسات آموزشي تعميم ميدهد. جدول 1 رابطه ميان اين فرآيندهاي گروهي و هفت صورت سواد اطلاعاتي را نشان ميدهد.
مطابقت ميان صورت هاي متنوع و اين فرآيندهاي كارگاه،  پيشنهاد ميكند كه صورتها ساختارهاي مفيدي براي شروع تفسير مفهوم سواد اطلاعاتي در بكار گيري تجربيات حرفه اي در سطوح سازماني به خوبي تجربيات فردي هستند. همچنين رابطه ميان فرآيندهاي كارگاه و هفت صورت،  سواد اطلاعاتي را بعنوان يك بخش مهم از ماهيت سازمانهاي آموزشي بخوبي فراگيرندگان مادام العمر پايه گذاري ميكند. اين ارتباط حمايت شده است با توصيفات سواد اطلاعاتي كه اهميت منتسب به پديده را توسط شركت كنندگان، براي حفظ جريان،  شبكه اي كردن،  حل مشكلات و حفظ سازگاري مشتري آشكار ميكند. اهميت سواد اطلاعاتي براي سازمانهاي آموزشي همچنين در تعريف هاي اين نهادها آشكار است به همان اندازه كه دنبال كردن شامل تمركز روي تفكر انتقادي و آموزش براي يادگيري مي باشد:
يك سازمان آموزشي سازماني است با يك ظرفيت خوب توسعه يافته براي آموزش دو حلقه اي ( يادگيري بر اساس هدف و يادگيري از طريق پرسش انتقادي )، جايي كه توجه مداومي به آموزش چگونه ياد دادن و جنبه هاي كليدي عملكرد سازمان آموزش را حمايت مي كند وجود دارد.( Field and Ford)
ما مي توانيم استنباط كنيم كه در كارگاه سواد اطلاعاتي در دو سطح فردي يا كار تيمي و سطح سازماني مورد توجه قرار گيرد. آن هست احتمالا" اينكه در يك سطح فردي و شايد كار تيمي،  تجربيات سواد اطلاعاتي همانند آنهايي كه در اين مقاله شناسايي شده اند باشند،  در حالي كه در يك سطح سازماني آنها تابع يا تحت تأثير يك درجه عالي از رسميت و ساختار مي باشند. مهم ترين اينكه اگر كاركنان سازمان هاي آموزشي مادام العمر باشند در آن صورت آنها همچنين باسواد اطلاعاتي هستند.
هر دو صورت فردي سواد اطلاعاتي و فرآيندهاي هم تراز كاري پيشنهاد ميكند كه كاركنان ارشد سازمان نياز به آشنايي با ماهيت و ارزش سواد اطلاعاتي در هر دو سطح دارند. آگاهي از اهميت سواد اطلاعاتي براي آينده سازمان ها كمك خواهد كرد براي اطمينان از اينكه برتري داده شده در زمان طراحي و بودجه بندي براي پايه گذاري و حفظ خدمات اطلاعاتي و براي توسعه حرفه اي برنامه ها براي كاركنان مناسب مي باشد.


جدول 1: فرآيندهاي كارگاه كه در ارتباط با هفت صورت سواد اطلاعاتي است

هفت صورت سواد اطلاعاتي ( فردي )  

فرآيندهاي كارگاه ( سازماني )

تجربه فن آوري  اطلاعات     

مرور اجمالي محيطي

تجربه منابع اطلاعاتي    

تدارك سرويسها و منابع اطلاعاتي غير انساني و خارجي

تجربه فرآيند اطلاعاتي  

پردازش و بسته بندي اطلاعات براي مصارف داخلي و خارجي

تجربه كنترل اطلاعات    

مديريت ضبط و آرشيو اطلاعات

تجربه ساختاري دانش     

حافظه گروهي

تجربه توسعه اطلاعات    

تحقيق و توسعه

تجربه عقلي

رفتار حرفه اي،  رموز رفتاري

 
4-    سواد اطلاعاتي در برنامه هاي آموزشي و تربيتي
هفت صورت سواد اطلاعاتي و فرآيندهاي هم تراز آنها در كارگاه يك چارچوب برنامه هاي آموزشي را براي مديران اطلاعاتي با يك علاقه در تعليم و تربيت مشتريان براي كاربرد مؤثر سرويس هاي اطلاعاتي سازمانها و براي تهيه كنندگان شروع و ادامه آموزش حرفه اي فراهم ميكند. درك بيشتر درباره اينكه اطلاعات چگونه بطور مؤثر توسط افراد مجرب بكار گرفته مي شوند،  احتمالا" به آموزش دهنده ها در طراحي برنامه هاي آموزشي كه آشكار و قابل انتقال براي اعمال حرفه اي است كمك ميكند. روش هاي تجربه شده سواد اطلاعاتي در دنياي كار بايستي تحت تأثير اينكه چگونه در آموزش حرفه اي و برنامه هاي توسعه حرفه اي آموخته و تجربه شده است قرار گيرد. هفت صورت مدل سواد اطلاعاتي احتمالا" داراي بيشترين تآثير است اگر برنامه هاي آموزشي بكار رود براي:
تشخيص محدود بودن سواد اطلاعاتي آموزش دهندگان
عميق شدن آن اطلاعات با اينكه آنها بهم نزديك هستند
مشايعت آنها در ميان تجربيات نا آشناي قبلي
بطور ايده آل آخرين نتيجه آموزش سواد اطلاعاتي مردمي با تجربه از همه هفت صورت مي باشند. آنها قادر مي باشند مناسب ترين صورت را براي كشيدن روي يك وضعيت جديد انتخاب كنند.
  اين چنين تأكيدي سازگار خواهد شد با نزديكي براي يادگيري و يادگيري كه ( 1 ) تفسير يادگيري بعنوان ورود به تجربه و درك دنيا بطور متفاوت،  ترجيحا" از حفظ اطلاعات درباره موضوع مطالعه و ( 2 ) تفسير مهارت بعنوان عمل تجربه شده در روشهاي ويژه،  ترجيحا" از مهرت ها و دانش عمده اي كه ممكن است يك عمر مفيد كوتاه داشته باشد.
1-4- دستورالعمل هاي جديد پيشنهاد شده توسط مدل هفت صورت
دستورالعمل هاي جديد در آموزش سواد اطلاعاتي كه توسط مدل هفت صورت پيشنهاد شده است شامل نياز به:
1)      يافتن روش هايي براي كمك به دست يابي يا تجربه اين صورت هاي متنوع سواد اطلاعاتي براي خود فرا گيرندگان. اين به معناي طراحي وظايف آموزشي است كه بطور سيستماتيك همه يا بخشي از صورتها را بهم ملحق ميكند. آنها نياز به تصميم گيري براي هر يك از نواحي آموزشي را دارند،  خواه دانشجويان روي تمام جنبه هاي پديده يا روي يك زير مجموعه از صورت ها متمركز شوند.
2)      يافتن روشهايي براي كمك به بازتاب آموزش دهندگان روي كاربرد اطلاعاتي شان،  تا آنجا كه با دامنه سواد اطلاعاتي و اعمال خط مشي هايي نظير حفظ يادداشت روزانه يا بحث براي كمك به آنها آشنا شوند تا بطور صريح رفتار اطلاعاتي خودشان را در ارتباط با مدل هفت صورت مورد توجه قرار دهند.
3)      تأكيد بر طبيعت اجتماعي و بهم پيوسته سواد اطلاعاتي تجربه شده توسط كاربران. اين تجربه بر خلاف شيوه فرد گرايانه اي كه اغلب بطور رسمي اعلام شده است مي باشد. بطور مثال: يادگيري براي كاربرد منابع اطلاعاتي يا فن آوري  الكترونيكي نبايد به معناي انتظار دانشجويان جهت تسلط بر همه ابزارها در اختيار خودشان باشد. به بيان دقيق تر آنها بايد قادر به كاربرد هر چيز مورد نياز به كمك سرويس هاي حمايتي موجود و هم تراز باشند. آنها بايد ياد بگيرند تا به نقش تأمين اطلاعات از واسطه هاي اطلاعاتي و تشخيص زمان مناسب براي كاربرد خدمات يك فرد حرفه اي اطلاعات ارزش قائل شوند.
4)      شناخت اهميت اين تجربيات سواد اطلاعاتي در توسعه يا پشتيباني برنامه هاي آموزش حرفه اي. چه بسا برنامه هاي آموزشي توانسته باشد تا بر عليه سواد اطلاعاتي در جهت معرفي هر يك از صورت ها بطور كافي رقابت كند. اين امر به يافتن و حل شكافهاي مهم كمك خواهد كرد.
5)      كشف روش هايي كه فرآيندهاي اطلاعات سازماني بتوانند تجربه افراد و گروههاي كاري را حمايت كنند.
2-4- تأييد گرايش هاي موجود مدل همچنين بعضي گرايش هاي موجود را تاييد مي كند و پيشنهاد مي كند كه طراحان برنامه هاي آموزشي م معلمان بايستي:
6)بر تأكيد به مهارتهاي ذهني و تيز هوشي عقلاني بيش از فن آوري  اطلاعات يا مهارتهاي محلي اطلاعات ادامه دهند. اين به معناي كنار گذاشتن فن آوري  اطلاعات نيست،  آن قسمتي از هر تجربه سواد اطلاعاتي را شكل ميدهد. بهر حال آن تنها كانون اولين تجربه در اكثر مهارتهاي ذهني ديگران كه از اهميت عالي برخوردار هستند. در تجربه فرآيند اطلاعاتي،  شناسايي يك نياز اطلاعاتي براي مثال يك مهارت ذهني در تجربه كنترل اطلاعات،  اطلاعات ساختاري و ارتباطات ايجاد شده ميان اطلاعات و طرحهاي جديد،  مهارتهاي ذهني مي باشند.
7)بخاطر داشته باشند كه تعليم افرادبراي كاربرد اشكال متنوع بسته هاي نرم افزاري يا فن آوري ها،  آموزش سواد اطلاعاتي را مقرر نكرده است. آموزش منابع اطلاعاتي همچنين تنها يك جنبه از آموزش سواد اطلاعاتي است. فن آوري  اطلاعات  و منابع ويژه در بهترين وجه،  پيش نيازها ( مثلا" در فن آوري  اطلاعات و تجربه منابع اطلاعاتي ) و در بدترين وجه،  نامربوط ( مثلا" در توسعه دانش و تجربيات عقل ) مي باشند.
8)      آموزش فن آوري  تا جايي كه افرادبا پذيرفتن و سازگار شدن با تغييرات راحت باشند،  ترجيحا" از نياز حضور آنها در يك جريان بي پايان برنامه هاي آموزشي.
اساس دو دستورالعمل اولي از يك شيوه تعليم و آموزش توصيفي بعنوان " ارتباطي " يا بعضي اوقات بعنوان " علم و هنر پنومنوگرافيك " مي باشد. آن شيوه اي است كه روي نياز براي درك تغيير در تجربه پديده اي افرادبه منظور كمك به آنها براي گسترش يا تغيير آن تجربه تمركز ميكند. هفت صورت توصيفي در اينجا يك مدل از سواد اطلاعاتي را كه با شيوه ارتباطي براي تعليم و آموزش سازگار هست فراهم ميكند. بسياري از اين دستورالعمل ها همچنين براحتي در چارچوبي نظير عمل انعكاسي،  اقدام آموزشي و تحقيقي بهم ملحق مي شوند. پيوستگي آموزش سواد اطلاعاتي با اين چنين چارچوبهايي كه قبلا" خودشان را بطور مطلوب براي آموزش حرفه اي مورد سنجش قرار داده،  مدلهاي برنامه آموزشي را بشدت وابسته به عمل حرفه اي خواهد كرد. براي رشته هاي حرفه اي جهت آماده نمودن فارغ التحصيلان براي انتخاب جايگاهشان در سازمانهاي آموزشي،  فارغ التحصيلان نياز دارند به اينكه توجه كنند آيا برنامه هاي آموزشي آنها بطور صريح فرصت هايي را براي دانشجويان فراهم ميكند براي:
كاربرد فن آوري  اطلاعات براي آگاهي و مبادله اطلاعات
دست يابي به شناخت يك محدوده آشكار فهرست نويسي،  انسان و منابع اطلاعات سازماني
توسعه اكتشافي شخصي براي كاربرد فرآيند اطلاعاتي
كنترل اطلاعات از بين ارتباطات پايه گذاري شده،  نقشه برداري شده يا ارتباطات آشكار رسمي
پذيرفتن يك شيوه بحراني براي ساختار دانش
استعمال ظرفيت هاي ذاتي براي كسب بينش و شناخت هاي جديد
كشيدن بر روي ارزشها و اخلاق شخصي هنگاميكه اطلاعات بكار مي روند
براي كسب يكباره برنامه هاي آموزشي بالا،  آموزش دهندگان همچنين نياز به طراحي خط مشي هايي براي كمك به دانشجويان دارند جهت ( 1 ) آگاهي از اين فرصت هاي يادگيري،  ( 2 ) بازتاب بر روي كار آنها در اين ناحيه و ( 3 ) تشخيص اينكه ورود به نهر اين جنبه هاي كاربرد اطلاعات يك قسمت صحيح از رشد و توسعه حرفه اي آنهاست. خلاصه اينكه مربيان نياز دارند به كمك تجربه سواد اطلاعاتي ياد گيرندگان در رشته هاي حرفه اي به روشي كه آنها با تجربه سواد اطلاعاتي در تمرين حرفه اي هم صدا باشند.


5-    نتيجه
سواد اطلاعاتي درباره توانايي افراد براي فعاليت بصورت مؤثر در يك جامعه اطلاعاتي مي باشد. اين درگير تفكر انتقادي،  آگاهي از اخلاق شخصي و حرفه اي،  ارزيابي اطلاعات،  نيازهاي اطلاعاتي متصور،  اطلاعات سازماندهي شده،  ارتباط متقابل با اطلاعات شغلي و ايجاد كاربرد مؤثر اطلاعات در حل مشكلات،  تصميم گيري و تحقيق مي باشد. آن فرآيندهايي است مبني بر اطلاعاتي كه بر ماهيت سازمانهاي آموزشي و نياز براي حمايت توسط زير بناي فن آوري  سازمان قاطعيت دارد. كاربرد شيوه تحقيقي پنومنوگرافيك توصيفاتي از هفت روش مختلف كيفي كه سواد اطلاعاتي تجربه شده را در دسترس قرار داده است. تجربيات بدرستي به اطلاعات مبني بر فرآيندهاي كارگاه و پيشنهاد حدود  مفاهيم براي توسعه و آموزش حرفه اي مربوط شده است.
 


[1]اين مقاله ترجمه‌اي است از :


Christine Susan Bruce. “Workplace experiences of information literacy”. International Journal of Information Management 19 (1999) 33 -47



References
 Bruce, C.S. (1997). ¹he Seven Faces of Information ¸iteracy. Adelaide: Auslib Press.
 
Cheuk, B. (1998). An experienced based information literacy model in the workplace: case studies from Singapore. In D. Booker (Ed.), Information ¸iteracy: ¹he Professional Issue. Proceedings of the 3rd Australian National Information ¸iteracy Conference, Canberra, 1997, (pp. 74–82). Adelaide: University of South Australia Library.
 
Dall’Alba, G., & Sandberg, J. (1996). Educating for competence in professional practice. Instructional Science, 24(6), 411–437.
 
Drucker, P. (1992). Be data literate – know what to know. ¹he ºall Street Journal, 16.
 
Field, L., & Ford, B. (1995). Managing Organisational ¸earning: From Rhetoric to Reality (p. 24). Melbourne: Longman.
 
Marton, F. (1994). Phenomenography. In T. Husen, & N. Postlethwaite (Eds.), International Encyclopedia of Education (pp. 4424–4429). Oxford: Pergamon.
 
Marton, F., & Booth, S. (1997). ¸earning and awareness. New York: Lawrence Erlbaum and Assoc.
Marton, F., Hounsell, D., & Entwistle, N. (Eds.). (1996). ¹he Experience of ¸earning. (2nd ed.). Edinburgh: Scottish Academic Press.
 
Mutch, A. (1997). Information literacy: an exploration. International Journal of InformationManagement, 17(5), 377–386.
 
Revans, R. (1982). ¹he Origins and Growth of Action ¸earning. Lund: Studentlitteratur.
 
Schon, D. (1987). Educating the Reflective Practitioner: ¹oward a New Design for ¹eaching and ¸earning in the Professions. San-Francisco: Jossey-Bass.
 
Velde, C., & Svensson, L. (1996). The conception of competence in relation to learning processes and change at work.
 
Paper presented at the 4th Conference on Learning and Research in Working Life, Steyr, Austria, 1–4 July 1996.
 
Zuber-Skerritt, O. (1992). Action Research in Higher Education: Examples and Reflections. London: Kogan Page.


مطالب مشابه :


برنامه ی سالانه ی رشته ی مطالعات اجتماعی

نوشتن نمونه اي از تجربيّات مطالعات اجتماعي و طرّاحي دروس علوم اجتماعي. معلم. 2.




نمونه تجربیات خلاق

كلينيك مجازي علوم اجتماعي ناحيه يك متقابل معلم وشاگرد تجربيات اوليا




استاندادها درنظام برنامه ريزي درسي مورد ويژه: درس مطالعات اجتماعي

مطالعات اجتماعي: رفتار مدير و معلم درست محتوي و تجربيات يادگيري مطالعات




برنامه سالانه گروه آموزشی مطالعات اجتماعی سال تحصیلی 93-92

راهنمايي گروه مطالعات اجتماعي کتاب راهنمای معلم مطالعات يك عدد است كه حجم




پژوهش درعمل (تجربه خلاق در اقدام پژوهی)

دبيرستان معلم. يك نفرمان از روي نقشه شد اما آيا براي كتاب مانند مطالعات اجتماعي نقشه ي




مجموعه ي چك ليست هاي كتاب مطالعات اجتماعي از درس 24-1

مجموعه ي چك ليست هاي كتاب مطالعات اجتماعي و تجربيات سازندتون در يك معلم اهدای




آموزش مطالعات اجتماعی(برای دانشجویانم -دانشگاه فرهنگیان- پردیس خواهران حضرت معصومه)

مطالعات اجتماعي در هيچ يك از شركت در بحث هاي گروهي و مشاركت در عقيده و تجربيات




شیوه نامه درس پژوهی

وب مطالعات اجتماعي توسط يك نفر - يك نفرتدريس معلم را براساس يكديگر ؛ تبادل تجربيات




روش هاي فعال ياددهي- يادگيري(ابوالفضل مطهری)

« تدريس عبارت است از تعامل يا رفتار متقابل معلم و و تجربيات مطالعات اجتماعي




برنامه درسي مطالعات اجتماعي

برنامه درسي مطالعات اجتماعي . نقش مرجعيت معلم 5- اعتبار نقش پايه اي هاي يك زبان




برچسب :