سفرنامه روسیه - سنپترزبورگ قسمت سوم ( موزه هرمیتاژ )

 در روز دوم سفرمان در سنپترزبورگ میخواهیم از یکی از بزرگترین گنجینه های فرهنگی جهان دیدن کنیم پس راهی قلب شهر میشویم. همانطور که در مسکو «میدان سرخ» قلب شهر است اینجا نیز «میدان کاخ» قلب شهر به حساب می آید. میدانی که شاخصه اصلی آن ستون گرانیتی 400 تنی است به نام «ستون الکساندر» که تنها با تکیه بر وزن خود بی هیچ بند وپی سرپا ایستاده و انگار فرشته صلیب به دست روی آن که «مجسمه نجات» نام دارد نجاتبخش و نگهبان آسمانی شهر است.

 

دورتادور ستون را ساختمانهای مجللي فرا گرفته اند كه عناصر ميدان كاخ به شمار مي آيند یکی از آنها ساختمان ستاد کل است که هارمونی زیبایی به میدان بخشیده و روبرویش ساختمان زیبایی به سبک کلاسیک در مجاورت رودخانه نوا كه بسیار چشمگیر است. اینجا همانجایی است که داریم میرویم بله خودش است «موزه هرمیتاژ» (آرمیتاژ) سومین موزه بزرگ جهان بعد از موزه «لندن» و موزه «لوور پاریس»

 

موزه هرمیتاژ شامل شش ساختمان مجاور هم است مهمترین قسمت آن که به هرمیتاژ قدیم معروف است کاخ زمستانی تزارها بوده که در دوران «الیزابت پترونا» دختر پترکبیر ساخته شد. بعدها ساختمانهای دیگری نیز اطراف کاخ زمستانی ساخته شدند که امروز همگی جزو موزه هرمیتاژند. اما هرمیتاژ به همین چند ساختمان ختم نمیشود و پا را از مرزها فراتر نهاده و شعبه هایی نیز در شهرهایی چون آمستردام، لندن، و لاس وگاس دارد. كاخ زمستانه بعد از انقلاب کمونیستها رسما" تبدیل به موزه و قابل بازدید برای عموم شد. ساختمان کاخ، سه طبقه و تلفیقی از رنگ سبزآبی و سفید است با مجسمه هایی از خدایان اسطوره ای بر بامش.

 

سنگ بنای این موزه در زمان کاترین دوم (کاترین کبیر) نهاده شد او که شاهزاده خانمی اهل پروس بود بعد از ازدواج با پترسوم (خواهرزاده الیزابت پطرونا) به دربار روس راه یافت. بعد از مرگ الیزابت، پترسوم که مردی سفیه و بی لیاقت بود جانشین او شد ولی شش ماه پس از سلطنتش، همسرش کاترین طی کودتایی او را خلع و خود امپراطوریس روسیه شد. کاترین کبیر در زمان سلطنتش علاوه بر کشورگشایی، اقدامات فرهنگی بسیاری انجام داد به جرأت میتوان گفت هرمیتاژ همه ماهیتش را مدیون اوست

 

کاترین که زنی بسیار باهوش و مقتدر بود به امور فرهنگی و هنر علاقه بسیار داشت وی با خریداری کردن 225 تابلو از فروشندگان معروف اروپا سنگ بنای موزه را برپا كرد. کم کم علاوه بر تابلوهای نقاشی و هنری به خریداری مجسمه و عتیقه جات و جواهرآلات و زیرخاکی ها نیز روی آورد و کاخ زمستانه را به انواع تجملات قیمتی آراست. او آنجا را my hermitage (خلوتگاه من) نام نهاد. (هرمیتاژ در زبان فرانسوی به معنی خلوتگاه است ) هر زمان که او به خلوتگاه خود پناه میبرد و خیره به گنجینه اش مینگریست افسوس میخورد که به جز خودش و موشها کسی نمیتواند این زیباییها را ببیند او خبر نداشت که روزی میلیونها انسان از اقصی نقاط دنیا برای دیدن گنجینه اش به خلوتگاه او سرازیر میشوند!!! امروز خلوتگاه کاترین با داشتن 1057 سالن و سه میلیون قطعه هنری حقا که برای خودش اقیانوسی عظيم است که باید سالها در آن سير نمود تا به عمق زیباییهایش پی برد.

 

از پله های مرمرین کاخ بالا میرویم حس غرور عجیبی به ما دست داده حس پا گذاشتن جای پای بزرگترین فرمانروایان جهان! از همین بدو ورود مات و مبهوت اینهمه شکوه و زيبايي شده ايم. اینجا سالنی است به سبک باروک با دیوارهای سفید و مجسمه هایی از خدایان باستانی یونان و لوسترها و شمعدانهایی طلایی. تازه آدم در اینجا به مفهوم امپراطوری پی میبرد فکر کنم بعد از دیدن هرمیتاژ دیگر همه موزه های دنیا برایم بی مفهوم باشد

 

سه ساعت وقت داریم و سه میلیون قطعه هنری در 1057 سالن. اگر برای خواندن توضیحات هرکدامشان تنها یک دقیقه وقت بگذاریم میشود سه میلیون دقیقه که اگر این زمان را تقسیم بر ساعت کار موزه  کنیم میشود 11 سال.بله 11 سال طول میکشد تا کل اشیای داخل موزه را ببینیم. برای درک عظمت هرمیتاژ همین موضوع را داشته باشید.  

ليدر ميگويد در جنگ جهانی دوم و حمله آلمانها و محاصره شهر اشیای موزه را با قطار به سیبری منتقل کردند و بعد از جنگ دوباره برگرداندند در حالیکه ساختمان هرمیتاژ در بمباران آسیب جدی دیده بود که البته بلافاصله تعمیر و بازسازی شد جالبتر اینکه بسیاری از این اشیا به عنوان غرامت جنگی از سوی کشورهایی چون آلمان بخشیده شده اند و البته هدایایی که کشورهای مختلف در روزگار تزارها به رسم اثبات دوستی و نوکری به روسها میبخشند. متاسفانه در غرفه ایرانشناسی هم از این هدایا فراوان یافت میشود و اسفناکتر اينكه غرفه ايران و خاورميانه جزو برنامه بازديد ما نيست كه اين مسئله صداي اعتراض ما را درمیآورد.صدايي كه نهايتا" به هيچ جا نمیرسد

 

یکی از زیباترین سالنهای هرمیتاژ سالن «تخت سلطنتی بزرگ» یا گیورگیوفسکی است که ستونهای مرمری کنار دیوارهایش به آن عظمتی وصف نشدنی بخشیده جالب اینکه هیچ ستونی در وسط سالن دیده نمیشود. بر روی پارکت این سالن از چوب 16 درخت کمیاب استفاده شده .این سالن محل برگزاری مراسم و جشنها، باله و تئاترهای سلطنتی بوده

 

وقتی از پنجره کاخ بیرون را مینگرم با تصویری باورنکردنی روبرو میشوم اولش فکر میکنم که شاید این هم تابلویی نقاشیست ولی چیزی که میبینم بسیار طبیعی است باغی رویایی است که پنجره های کاخ آن را قاب گرفته اند. مگر ما در طبقه دوم کاخ نیستیم؟ لیدر میگوید چرا هستیم این باغ بر روی بام طبقه اول ساخته شده تا پنجره های کاخ رو به منظره ای بهشتی گشوده شوند. گواینکه پنجره های سمت مقابل نیز رو به رودخانه نوا گشوده میشوند.

اينجا سالن پتروفسکی یا «تخت سلطنتی کوچک» است در این سالن تابلویی از پتر کبیر در کنار خدای خردمندی وجود دارد. تمام دیوارهای این سالن از مخمل سرخ پوشیده شده که روی آن با نقش برجسته عقاب دوسر تزیین شده

 

اینجا سالن شخصی کاترین کبیر بوده. یکی از دیدنیهای این سالن ساعت طلایی طاووس نشان میباشد که با سیستم کوکی کار میکند ساعت از مجسمه طلایی حیواناتی مثل طاووس، خروس، جغد و سنجاب تشکیل شده. هنگامی که ساعت کوک میشود صدای موزیک بلند ميشود و طاووس دم خود را باز و خروس قوقولی قوقو میکند

 

اینجا سالن بیست ستونه ارمیتاژ جدید است که در سال 1851 به اتمام رسیده است. ستونها سنگی و یکپارچه اند و نقش و نگاره های سقف و دیوارها بسیار تماشایی است

 

اینجا هم سالنی است که ديوارهايش مزين به تابلوهای نقاشی تمام سران ارتش روسیه در جنگ با ناپلئون است. اگر بگویم هزاران تابلوی نقاشی فقط در همین سالن وجود دارد دروغ نگفته ام دریغ از تنگی وقت! تنها از کنارشان گذری میکنیم تا به تابلوی روبرویی برسیم این تابلو، الکساندر اول را در لباس دشمنش ناپلئون نشان میدهد پوشیدن لباس دشمن حکایت از پیروزی و مغلوب کردن و به نوعي خلع لباس اوست

 

اینجا غرفه ایتالیایی است یکی از شلوغترین و پرطرفدارترین غرفه ها با آنهمه تابلوهای نقاشی قرون وسطایی؛ عصری که هنر در خدمت کلیسا بود و البته نقاشیها هم مضامین مذهبی داشتند. گل سرسبد این سالن تابلوهای «لئوناردو داوینچی» است که بسیار طرفدار دارد و همه دور آن جمعند و در حال عکاسی

 

دو تابلو از مریم مقدس و حضرت مسیح اثر داوینچی در این غرفه است.در اولي مریم مقدس چهره ای معصوم و کودکانه دارد ولی در دیگری کاملا" مادرانه ترسیم شده است

بعد از قرون وسطی و کم شدن نفوذ روحانیون و افزایش آزادیهای فردی، سبک نقاشی و مجسمه سازی دستخوش تحول واقع شد و تصاویر و حجم ها جنبه هنری و واقعگرایانه تری به خود گرفتند و بسیاری از هنرمندان خلوتگاه مردم را نشانه رفتند. روابط عاشقانه و خلوت عشاق سوژه بسیاری از نقاشیها شد و رومئو و ژولیتهای زیادی خلق شدند این تابلوی معروف به «صحنه عشق» یا «خیانت» یکی از این نمونه هاست سوژه اش هم ناگفته پیداست این تابلو لایه های پنهان زیادی در خود دارد و همه عناصر موجود در آن سمبلیک هستند مثلا" پیرزن و سگ کنار او نشانه وفاداری و گربه زیر تخت نشان خیانت است. از این قبیل تصاوير عريان در هرمیتاژ تا دلت بخواهد فراوانند که من به ناچار آنها را  سانسور میکنم همین یکی را هم با هزار ترس و اضطراب میگذارم.

 

یکی از معروفترین غرفه های نقاشی سالن «رافائل» است که نقاشیهای این سالن همه کپی برداری از کار رافائل هستد بطوریکه وقتی بر اثر آتشسوزی اصل آنها در واتیکان از بین رفت دوباره ایتالیاییها به اینجا آمدند تا از روی این کپیها کپی کنند تا به اصل خود برسند.

 

و اما بزرگترین مجموعه از نقاشیهای «رامبراند» نقاش بزرگ هلندی را میتوان در این موزه پیدا کرد. اولين بار نام رامبراند را با ماجرای تابلوی معروفش «دانایا» شنیده بودم. پرتره زنی در خلوتگاه. رامبراند در اين نقاشي روی پاهای دانایا را با ملافه ای سفید پوشانده بود اطرافیانش او را به سمبل کاری متهم کردند که چون نمیتوانسته پاها را بکشد آنها را زیر ملافه مخفی کرده رامبراند در حضور آنها ملافه را پاک ميکند و ناگهان در مقابل چشمان حيرت زده حضار پاهای دانایا نمایان ميشود. او برای طبیعی تر شدن نقاشی اول پاها را کشیده بوده و بعد ملافه را. من که  قبلا" این داستان را شنیده بودم بسیار خوشحالم که اصل تابلو را در این موزه میبینم. فقط  مرا عفو نماييد كه جرات قراردادن عكس دانايا را ندارم چون اگر هم بخواهم عكسي بگذارم باید یک ملافه شطرنجی روی دانایا بکشم!!

تابلوی معروف دیگر رامبراند «ذبح اسماعیل» است که یکی از قصه های تاثیرگذار مذهبی است که دستاویز خلق آثار هنری بسیاری بوده

 

و دیگری «بازگشت فرزند ناخلف» است این تابلو نیز ظرافت و زیباییش در دستهای پدر است یکی زنانه و آراسته به النگو و دیگری مردانه و زمخت. پدر در اینجا نماد خداوند مهربان است که حکم پدر و مادر را براي همه بندگان گناهکار دارد و آغوش او برای پذیرفتن توبه بندگانش همیشه باز است

 

حالا میرسیم به سالنی که بزرگترین قطعه هنری هرمیتاژ را در خود جای داده آنهم با چه مکافات و بند و بساطی! تصويري كه ملاحظه ميكنيد بزرگترین گلدان جهان است که از یشم ساخته شده برای آوردن آن به این سالن، دیوار را خراب کردند و بعد دوباره ساختندش.

 

و اما این سالن، سالن رومیها است که مجسمه هایی از خدایان روم باستان را در خود نگهداشته  بسیاری از این مجسمه های بی دست و پا مربوط به قرون قبل از میلاد مسیح بوده اند.

 

 

سالن مصر و فراعنه آخرین مرحله بازدید ماست این سالن یکی از شلوغترین و پرطرفدارترین سالنهای هرمیتاژ است و آدم را به ماقبل تاریخ، به سرزمین اهرام، به تابوتها و مومیایی ها و اشیای زیرخاکی فراعنه، به اعماق رازآلود تاریخ مصر باستان میبرد؛ جایی که من بسیار مشتاقم روزی به آنجا سفر کنم تا از تنها بازمانده عجایب هفتگانه دنیا ديدن كنم.

 

 امیدوارم روزی سفرنامه آنجا را بازگو نمایم.پس تا آنروز

 

همراه من باشید ادامه دارد. 


مطالب مشابه :


تورهای مسافرتی پردیس مهر

تورهای مسافرتی پردیس مهر باقطار سالنی دارای سیستم تصویری بلیط قطار درجه یک




سفرنامه روسیه - سنپترزبورگ قسمت سوم ( موزه هرمیتاژ )

پردیس موعود. آوا و اشیای موزه را با قطار به سیبری منتقل کردند به سالنی که بزرگترین قطعه




رمان نفوذ ناپذیر9

-مسافرین قطار تهران- بندر عباس لطفا به سکوی یک سالنی که بیشتر به سالن بار (پردیس رئیسی




درباره تایلند

-- قطار هوایی: یکی ارزان، و سالنی خنك برای صرف آن رستوران ایرانی پردیس در بانکوک و پاتایا




سفرنامه مالزی (قسمت دوم )گنتینگ هایلند

پردیس موعود. آوا و وحشتی که توی آن از قطار خبری نیست و باید پیاده از سالنی خارج شدیم که




مناقصه های کشور 1392/06/17

مسیر برجسته ویژه نابینایان در 22 ایستگاه در حال بهره برداری خط یک قطار پردیس دانشگاهی




بررسی انواع موزه - نویسنده : مسعود جوادی - آرشیتکت

فرودگاه ها،ایستگاه قطار ورودی اصلی پردیس کرج در سالنی بزرگ به نمایش در آوردن




تصاویـر برگزیـده سال 91 از سراسر جـهان (قسمت سوم)

دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید کره جنوبی و اردن در سالنی در آهن قطار سریع




سفرنامه هند قسمت یازدهم (قلعه ای به رنگ کهربا)

پردیس موعود. آوا و دهها فیل پشت سرت قطار شده اند حسابی به ولی نشنیده بودم سالنی چنین




برچسب :