تلاش مجدد براي تأسيس دانشگاه

تلاش مجدد براي تأسيس دانشگاه

 

دربهار 1358 تلاش پيش از انقلاب خود را براي تأسيس دانشگاه در مهاباد از سر گرفتم، ولی این بار مشارکت و حضور سازمان هاي سياسي نیز در اين حرکت فرهنگی مطرح‌ بود.‌ گروه هاي چپ (منطقه اي وفرامنطقه اي) پیشنهاد مرا در قالب تشکیل دانشگاه‌ در کردستان پذیرفتند. سرانجام فراخواني برای این منظور توسط شيخ عزالدين حسيني صورت گرفت. گروهي از دانشگاهيان از تهران و ديگر نقاط کشور به مهاباد آمدند. این بار هدف ايجاد دانشگاهي بود كه شرایط لازم برای پيشرفت در مناطق كردنشين را فراهم آورد. قرار براین بود به محض پيشرفت در کار تأسیس دانشگاه‌، نسبت به گسترش بخش های آموزشی آن‌ در تمام مناطق كردستان اقدام بشود، با درنظرگرفتن امکانات و اولویت ها دانشكده هاي پزشكي و بهداشت، كشاورزي و دام پروري صنعتي، رشته‌های فني، علوم اجتماعي، فرهنگ و زبان كردي مد نظر بود. در نخستین گردهمایی فراخوان‌ که‌ در شهرداری مهاباد تشکیل شد، من سخنانی خطاب به‌ شرکت کنندگان ایراد کردم که‌ مضمون آن چنين بود:

« محتوای هدف و خواست مردم کردستان بعد از انقلاب، ایجاد امکانات پيشرفت‌ همه‌جانبه‌ در این خطه‌ی عقب نگاه‌داشته‌ شده‌ است. اگرچه‌ برای تحقق چنین هدفی نظرها و راه‌کارها متفاوت است، اما اقدام برای تأسیس دانشگاه از چنین هدفی جدا نیست.‌

از لحاظ نظری‌ پیشرفت جامعه‌ فرایند كار و تلاش جمعي است. تلاش های فردی- که‌ ممکن است به‌ سبب استعداد شخصی بسیار برجسته‌ هم باشد- باز در پیوند با جامعه‌ نمایان می شود. اما مشکل در این جا است که‌ مناسبات ناعادلانه‌ در سیستم های اجتماعی موجود، نمی تواند فرایند حاصله از توليد اجتماعی را به طور عادلانه به‌ خود جامعه‌ بازگرداند. بلکه‌‌ فقط گروه‌ها و طبقات خاصی از  از فرایند اجتماعی تولید بهره‌مند می شوند. چنین به‌ نظر می رسد اگر مردم بتوانند در تمام موارد، بین خود مناسبات عادلانه‌ای برقرار گنند، سیر طبيعي زندگی نوع انسان - که‌ بر پایه‌ اجتماع می چرخد- به جاي خصومت باهم، به‌ تفاهم و همکاری بایکدیگر متمایل بشود.

بیشتر متفکرین و انسان دوستان بر این باور اند: در شرایط برقراری مناسبات اجتماعی سالم؛‌ امکان دارد هركس (از هر نژاد، تيره و قومي و پيرو هر مذهبي) بتواند استعداد خودرا بهتر پرورش دهد و به نسبتي كه از امكانات آموزش و پرورش در جامعه بهره مند مي شود، به فراخور استعداد و توانایی بازیافتی خويش در پروسه‌ی توليد و بهره‌دهی  اجتماعي و مديريت ها مشاركت بکند. در چنين شرايطي، توزيع درآمدها و امکانات رفاهی نیز روال عادلانه تري خواهد یافت.»

در جريان آن برنامه، از شیوه‌های اقدام براي تشكيل دانشگاه كردستان صحبت شد. سرانجام قرار شد هيأتي براي پيشبرد اين برنامه از نمایندگان مناطق كردنشين تشکیل شود، سپس برای تعیین هیأتی از مهاباد و مدیریتی برای این کار راي گيري به‌عمل آمد. ولي چون اعضاي شركت كننده از جانب حزب دمكرات ناجيز بود، لذا آقاي دكتر عبدالرحمان قاسملو- که‌ در جلسه‌ حضور داشت و شاید خود وی نسبت به‌ این امر کوتاهی کرده‌بود- نتوانست راي بياورد. او با قهر جلسه را ترك نمود.

در جریان رای گیری در آن جلسه، آراي من و دكتر امير حسن پور برابر بود. (آقاي حسن پور، استاد زبان در دانشگاه هاي امريكا و كانادا بود، در آن موقع به مهاباد بازگشته بود.) چنین به‌ نظر می رسید گروه هاي چپ محلی حاضر در جلسه، خواهان كنار گذاشتن من بودند. اما من زير بار نرفتم. زیرا آرای من از آن گروه‌های چپ محلی نبود، بلکه‌ بیش تر از افراد غیرچپ و فرامحلی هایی بود که‌ پس از استماع سخنان من آرای خود را داده‌ بودند.1

سرانجام با پادر مياني و پيشنهاد شیخ عزالدین (كه گفت اگر دكتر ابريشمي در اين حركت همراه ما باشد من اميد زيادي به انجام برنامه دارم) هردو انتخاب شدیم. چندی بعد كميته هاي تداركات و برنامه ريزي و هماهنگي در ساير شهرها به شرح زير معرفي شدند:     

مهاباد - دكتر عبدالله ابريشمي، دكتر اميرحسن پور، انور ايران زاده، عزيز ابراهيمي

سنندج  -  يدالله بيگلري، حبيب الله گزاني،  جميل مردوخي

      سقز  -  محمد باز الهي،  فايق دباغي

     كامياران  -  دكتر حسين خليقي

      مريوان  -   فاتح شيخ الاسلامي

      سردشت  -  احمد نلوسي

      بوكان  -   دكتر شفيعي

      بانه  -   محمد امين مجيديان

      پيرانشهر -  عبدي

      نقده  -   دكتر برزنجي

براي شروع به كار پيشنهاد نگارنده اين بود كه بر پايه‌ی خودياري مردم اقدام آغاز شود تا مقدمات امر فراهم گردد. بعلاوه براي خودياري تنها به مناطق كردنشين اكتفا نشود، بلكه براي تقويت تفاهم ملي در سطح کشور، دامنه‌ی خودياري در سراسر كشور گسترش يابد؛ در این جا بود که‌ سازمان هاي چپ سراسري آمادگي خود را برای این کار اعلام کردند، ولی انجام این فراخوان (برای خودیاری مردم در سراسر ایران به‌منظور تأسیس دانشگاه‌)، به‌ سبب لشکرکشی به‌ کردستان در 27 مرداد 1358 از هم پاشید. 2

زیر نویس:

1- در جریان مخالفت گروه‌های چپ با انتخاب این جانب، من در برابر آنان ایستادگی کردم و گفتم فقط گروه‌های چپ جمع شده‌ در این مکان حق اظهار نظر در این مورد را ندارند، زیرا این کار با مشارکت گسترده‌ی مردم کرد صورت می گیرد، شما هم سخنگوی همه‌ی مردم کرد نیستید، یکی از آنان که‌ سرسختانه‌ با شعار دادن با من مخالفت می کرد، چندی بعد نامش در لیست هشت هزار نفر خبر چینان ساواک منتشر شد!

2- به‌ نظر من نمي بايست حزب دمكرات در اين فعاليت فرهنگی در حاسيه قرار بگيرد، لذا به ملاقات دكتر قاسملو رفتم (كه دفتر كارش در ساختمان خداپرست - از افراد برجسته‌ی ساواک در مهاباد). به قاسملو پيشنهاد كردم  در اين جريان همکاری بکند، به‌ او گفتم من شخص منفرد و مستقلي هستم، ولي به‌ مصلحت نمي دانم حزب دمكرات از اين فعاليت فرهنگی خود را كنار بكشد، اگر مایل باشد من مي توانم به گروه مؤسس و برنامه‌ریزی پيشنهاد بكنم از حزب دعوت بشود در این امر مشارکت بنماید، به‌ او گفتم من حاضرم ضمن ادامه‌ی فعالیت خود، سمت سازمانی خویش را به شما واگذار کنم، ولي ايشان نپذيرفتند. هدف من اين بود كه توجه وي و ساير گروه هاي سياسي را به فعاليت هاي فرهنگي و مدنی برگردانم، ولی قاسملو به سبب اين كه در فراخوان اولیه‌ عنايت شايسته اي به حزب دمكرات نشده بود، از اين موضوع دلخور بود. در حالی که‌ اگر  آنان این چنین از اوضاع بی اطلاع نبودند، می توانستند با جدیت وارد این جریان گردند و نقش کارسازی ایفا کنند.

من پس از انتخاب، با تمام توان دست به‌کار شدم. به شهرهاي مختلف سفر نمودم، در سنندج به‌ استاندار- توسط معاونش- پيشنهاد کردم محل پادگان مهاباد- كه در دست حزب دمكرات بود- به دانشگاه كردستان داده شود و استانداری کردستان در این باره‌ اقدام بکند، زیرا استانداری ارومیه‌ عنایتی به‌ جنین درخواستی نمی کرد. البته‌ سخن ما این بود که‌ پادگان در خارج شهر و در مكان مناسب تري ایجاد بشود.

لازم به‌ ذکر است که‌ نگارنده‌ در اوایل مردادماه‌ سال 1358 برای مسافرت به اروپا به‌ تهران رفتم و در اوخر شهریور ماه‌ به‌ کشور باز گشتم، در این فاصله‌ مناطق کردنشین در جریان لشکرکشی همه‌ی فعالیت های فرهنگی- که‌ با یک دنیا امید به‌ راه‌ افتاده‌ بود- برباد رفته‌ بود.‌


مطالب مشابه :


باز تابي از كنگره ي عارف و عالم نامدار كرد ملا ابوبكر مصنف چور

6- ارائه دو اثر نفيس ار مصنف چور توسط دكتر نادر كريميان و همچنين آوردن توسط دكت صباح برزنجي.




تلاش مجدد براي تأسيس دانشگاه

نقده - دكتر برزنجي. براي شروع به كار پيشنهاد نگارنده اين بود كه بر پايه‌ی خودياري مردم




لیست تمامی نامزدهای عضویت در هیات اجرایی

دكتر رستگارنيا- دكتر رسولي- دكتر نجف پور سعيد عبدالقادر برزنجي




آذربایجان غربی در گذر زمان

، ملا معروف كوكه اي ، ملا صالح ملقب به حريق، حاج سيدمحمدامين برزنجي دكتر محمد




زمين‎شناسي ايران

در سال 1370 به همت جناب آقاي دكتر علي درويش‎زاده نخستين كتاب زمين اشنايدر و برزنجي




کلیم الله توحدی پژوهشگر کرد شمال خراسان

اين كتاب در سال 1383 توسط هنرمند خوش ذوق سنندجي جناب آقاي سيدعرفان برزنجي دكتر شريعتي




مصاحبه با استاد کلیم الله توحدی کانیمال پژوهشگر کرمانج شمال خراسان

اين كتاب در سال 1383 توسط هنرمند خوش ذوق سنندجي جناب آقاي سيدعرفان برزنجي دكتر شريعتي




کلیم ا.... توحدی پژوهشگر کرد شمال خراسان

اين كتاب در سال 1383 توسط هنرمند خوش ذوق سنندجي جناب آقاي سيدعرفان برزنجي دكتر شريعتي و




برچسب :