شهدای ارامنه

۲-شهيد «هراند آوانسيان» فرزند «گريگور» و «لوسيك»، در بهمن ماه سال 1343 در تهران پا به عرصه وجود گذارد. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در مدرسه ارامنه «تونيان» به پايان رسانده و سپس در دبيرستان «سوقومونيان» به تحصيلاتش ادامه داد.
به علت شرايط سخت مالي، از كلاس سوم دبيرستان ترك تحصيل نمود تا بتواند با درآمد حاصل از كار، كمك خرج خانواده اش باشد، ليكن با تلاش بي وقفه، سرانجام موفق به اخذ ديپلم تجربي گرديد. در سال 1365 به خدمت سربازي اعزام گشته و بعد از اتمام دوره آموزشي به رزمندگان لشگر 77 خراسان در جبهه پيوست. پيش از شهادت، دو بار زخمي شده، اما اين موضوع را از خانواده¬اش كتمان نموده بود. سرانجام پس از ماه¬ها نبرد دلاورانه با نيروهاي دشمن بعثي در مناطق غرب و جنوب غرب، در جبهه «عين خوش» به شهادت رسيد. پيكر پاك شهيد «هراند آوانسيان» بعد از انتقال به تهران و انجام تشريفات مذهبي در قطعه شهداي ارمني جنگ تحميلي عراق بر عليه جمهوري اسلامي ايران به خاك سپرده شد. انبوهي از جمعيت در مراسم آخرين وداع با پيكر مطهر شهيد حضور داشتند. ۳-شهيد «هراچ هامبارسوميان» در زمستان 1340 در تبريز چشم به جهان گشود. وي پس از اتمام دوران ابتدايي، راهنمايي و متوسطه موفق به دريافت ديپلم از دبيرستان ارامنه «اسدي» زادگاهش گشت. بعد از آن به حرفه عكاسي پرداخت.
در مرداد 1365 جهت انجام خدمت مقدس سربازي ابتدا به پادگان «عجب شير»، اعزام و پس از طي دوره آموزشي به لشگر 64 اروميه منتقل شده و به مدت 24 ماه در جبهه¬هاي «پيرانشهر» و «حاج عمران» در برابر نيروهاي بعثي عراق دليرانه جنگيد. «هراچ» پس از طي دوره¬هاي دو سال و چهار ماه احتياط، زمانيكه فقط ده روز بيشتر به پايان آن باقي نمانده بود در حين انجام وظيفه به اتفاق همرزمانش، دچار حادثه رانندگي شده و بر اثر شدت جراحت وارد آمده، به كاروان عظيم شهداء پيوست. پيكر مطهر وي پس از انجام تشريفات مذهبي در ميان بدرقه شمار زيادي از دوستان، خويشاوندان و مردم در قطعه شهداي ارمني تبريز به خاك سپرده شد.
 شهيد سرباز يكم وظيفه «هراچ هامبارسوميان» از سال 1353 عضو باشگاه «آرارات» بوده و به عنوان عضو هيئت مديره باشگاه و عضو فعال كتابخانه «رستم-گاسپار»، فعاليت¬هاي چشمگيري داشته است
۴-شهيد «هراچ طوروسيان»،چهارمين فرزند «آرامائيس» و«آنوش» در سال 1348 در تهران متولد شد. دوره پيش دبستاني و ابتدايي را تا كلاس سوم، در مدرسه ارامنه «تونيان» گذراند. دو سال ديگر ابتدايي را نيز در دبستان «نائيري» سپري نمود.
بعد از آن ترك تحصيل كرده و نزد پدرش به كار مشغول گرديد. در عين حال در سال هاي نوجواني و جواني به طور جدي به امور فرهنگي- ورزشي از قبيل بازي در گروه تئاتر، كوهنوردي و جودو پرداخت. وي عضو فعال «انجمن مردمي ارامنه» بود. او به دوستان و آشنايان مي‌گفت: انجمن، خانه دوم من است . «هراچ» در زمان فرا رسيدن سن خدمت زير پرچم داوطلبانه خود را به سازمان نظام وظيفه معرفي كرد: مادر جان، خودم را معرفي كردم. مي‌خواهم بروم سربازي. دوره آموزشي را در تهران به پايان رساند. پس از آن ابتدا به «گيلان غرب» و بعد از مدتي، به «سومار» منتقل گرديد. لازم به ذكر است كه شهيد گرانقدر جزء تكاوران دلاور ارتش جمهوري اسلامي ايران بوده و تكاوري را براي خود، افتخار مي‌دانست. ده ماه پيش از ترخيص از خدمت، «هراچ» در حين عمليات خنثي سازي مين، به فيض عظيم شهادت نائل آمد. ۵-سرباز شهيد «وِهاندز رشيد پور» در اولين روز بهاري در خانواده¬اي روستايي و زحمتكش در روستاي «بابرود» (بابارود) در حوالي شهرستان اروميه به دنيا آمد. پس از تحصيلات ابتدايي، به كار و تلاش در كنار خانواده پرداخت.
وي پس از اعزام به خدمت مقدس سربازي و طي دوره آموزش به لشگر 77 خراسان پيوسته و به خطوط مقدم جبهه¬هاي جنگ حق عليه باطل منتقل گرديد.
وي بعد از 2 سال و 3 ماه و 4 روز خدمت، پيش از آتش بس، قهرمانانه در عمليات بزرگ «فتح¬المبين» به خيل عظيم شهداي 8 سال دفاع مقدس پيوست. پيكر مطهر شهيد «رشيد پور» بعد از انجام تشريفات مذهبي در ميان حزن و اندوه و بدرقه صدها نفر از هموطنان در اروميه به خاك سپرده شد.
۶-شهيد «ورژ باغوميان» در ارديبهشت 1344 در «جلفاي نو» (اصفهان) به دنيا آمد.دوران تحصيلات ابتدايي را در مدرسه ارامنه به پايان رساند. پس از آن، همزمان با تحصيل در دوره شبانه، به كار در زمينه برق قشار قوي پرداخت. در عين حال علاقه مفرط وي به ورزش فوتبال، موجب ترك تحصيل وي گرديد.
بدين ترتيب «ورژ» از پانزده سالگي تا اعزام به خدمت به كار و ورزش مشغول شد. بعد از طي دوره آموزشي به كرمان منتقل و در بخش خدمات (موتور خانه) به خدمت خود ادامه داد. در اواخر سال 1364 وي به جبهه «پيرانشهر» اعزام گشته و در بخش تداركات، مشغول به ادامه خدمت مقدس سربازي گرديد. وي، مهمات و غذا به خط مقدم حمل مي‌نمود. روزي خبر رسيد كه حدود 27 سرباز به محاصره گروهك ضد انقلاب«كومله» در آمده¬اند. محاصره¬شدگان با بيسيم تقاضاي كمك كرده بودند. در اين بين، گروهي ديگر از نيروها براي ياري رساندن به همرزمان، آماده اعزام به منطقه گشتند. زماني كه «ورژ» شنيد كه او را با خود نخواهند برد به دنبال آن¬ها دويده، خواهش مي‌نمايد كه وي را نيز با خود به منطقه محاصره شده ببرند! در «كربلا»ي آن روز، بنا به روايت برادر شهيد، غير از دو سرباز از هموطنان مشهدي و اصفهاني كه زخم برداشتند، بقيه جوانان رشيد اين مرز وبوم، همراه با «ورژ»، شربت شهادت نوشيده و به ملكوت اعلي پيوستند.
 پيكر شهيد «ورژ باغوميان» پس از انتقال به زادگاهش و اجراي مراسم مخصوص مذهبي در كليساي حضرت «مريم» مقدس با حضور صدها تن از خويشاوندان، دوستان و همشهريانش در تاريخ 20 خرداد 1365 در قبرستان ارامنه به خاك سپرده شد.
 بر سنگ قبر شهيد «ورژ باغوميان» اين كلمات نقش بسته¬اند:
 براي همرزم زخميَت، سپر گشتي و
 بي درنگ، به نجاتش شتافتي.
 قلبت سوخته و شمع زندگيَت، خاموش شد،
 و مَردُمَت را، تشنه ايمان مُحكَمَت گذاردي ...
۷-شهيد «واهيك يِسائيان» فرزند ارشد خانواده هفت نفري بود.دوران ابتدايي او در مدرسه ارامنه «رُستُم» سپري گرديد. پس از آن تحصيلات راهنمايي و متوسطه خود را با موفقيت در مدرسه ارامنه «كوشش مَريَميان» به پايان رساند.
بعد از اخذ ديپلم، وي با قبولي در كنكور سراسري دانشگاه آزاد اسلامي در رشته مهندسي كشاورزي به تحصيل مشغول گرديد. پس از يك سال تحصيل در دانشگاه با مشاهده شركت دوستان خود در جنگ تحميلي، دانشگاه را رها و براي اعزام به جبهه، خود را به مركز نظام وظيفه معرفي نمود: مادر جان، نگاه كن، تمام بچه¬هاي اين كوچه سرباز هستند و من هم مي‌خواهم بروم جبهه. خون من كه از خون آن¬ها سرخ¬تر نيست. چرا نبايد من به جبهه بروم. شهيد «يسائيان» پس از طي سه ماه دوره آموزشي در پادگان «افسريه» تهران به جبهه اعزام گرديد. وي 21 ماه در خطوط مختلف جبهه¬هاي جنگ تحميلي حضور داشت. پس از پايان دوره قانوني خدمت سربازي، «واهيك» چهار ماه ديگر نيز به عنوان دوره احتياط در جبهه جنگ باقي ماند (جمعاً 25 ماه). بعد از پايان آخرين مرخصي و بازگشت به خط مقدم، در حالي كه بيش از چند روز ديگر به اتمام خدمت تكميلي چهار ماهه باقي نمانده بود، در خلال يكي از بمباران هاي شديد دشمن بعثي در زمان حمله نيروهاي رزمنده و شجاع ايران، بر اثر اصابت تركش بمب به پايين شكم به شدت زخمي شده و به بيمارستان منتقل گرديد كه متاسفانه بر اثر خونريزي شديد، جان به جان آفرين تسليم نموده و به خيل عظيم شهداي 8 سال دفاع مقدس پيوست.
 حضرت آيت¬الله خامنه¬اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي با حضور در منزل خانواده شهيد «واهيك يسائيان»، موجب دلگرمي خانواده اين شهيد والا مقام مسيحي در جنگ اسلام عليه كفر گشتند.
۸-شهيد «واهيك باغداساريان»، چهارمين فرزند ذكور «تيمور» و «آرپِنيك»، در نوروز 1340 در تهران چشم به جهان گشود. پس از پايان تحصيلات دوره ابتدايي در دبستان «نصير»، دروس راهنمايي و متوسطه را نيز تا سال سوم دبيرستان، در مجتمع آموزشي ارامنه «سوقومونيان» ادامه داد.
تحصيل، وي در كنار برادرش «سيمون»، به كار فني- حرفه¬اي پرداخت. در سال 1360 براي اعزام به جبهه، خود را به مركز نظام وظيفه معرفي نمود. پس از 18 ماه حضور در خط مقدم (جبهه مريوان)، وي به منطقه «دارخوين» منتقل گرديد. منطقه استقرار وي، قبلاً به وسيله دشمن بعثي مين¬گذاري شده بود. البته پس از آزادسازي اين مناطق از دست دشمن، بخش¬هايي از منطقه پاكسازي گرديده بود. متأسفانه اتومبيل حامل شهيد «باغداساريان» از قسمت پاكسازي خارج و بر روي مين ضد تانك رفت. بر اثر انفجار، «واهيك» نيز به همراه دوستان همرزم خود در چهاردهم اسفند 1362 در سن 22 سالگي به شهادت رسيد. پيكر مطهر شهيد «واهيك باغداساريان» بعد از انتقال به تهران و پس از انجام تشريفات مذهبي در ميان بدرقه صدها نفر از اهالي مسيحي و مسلمان در قطعه شهداي ارمني دوران 8 سال دفاع مقدس در تهران به خاك سپرده شد.
۹-«شهيد واهان اَلله وِرديان» فرزند كوچك خانواده، در دومين روز از بهار سال 1340 در خانواده اي زحمتكش پا به عرصه حيات گذاشت. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در مدرسه ارامنه «ايران پيروز» به پايان رساند، سپس با جديت در يكي از دبيرستان¬هاي دولتي به تحصيل ادامه و به اخذ ديپلم نائل آمد.
«واهان» پس از دو سال كار و كوشش در جهت كمك به امور خانواده، در سال 1361 براي انجام خدمت مقدس سربازي خود را به سازمان نظام وظيفه معرفي نمود. پس از طي دوره آموزشي در پادگان «عجب شير»، به جمع رزمندگان دلاور جبهه هاي نبرد پيوست و در صفوف لشگر 77 خراسان در «پيرانشهر»، به دفاع از وطن خود همت گماشت. سرانجام بعد از ماه¬ها نبرد دلاورانه با دشمن بعثي، وي در خلال عمليات «والفجر 2» بر اثر اصابت تركش، خون خود را در راه آزادي و استقلال ميهن نثار و با افتخار بزرگ شهادت، به ديدار حق شتافت. پيكر مطهر شهيد «واهان اَلله ورديان» بعد از انتقال به تهران و انجام تشريفات مذهبي با حضور جمعيت كثيري از ارامنه و مسئولان نظامي و در ميان حزن و اندوه فراوان در قطعه شهداي ارمني تهران به خاك سپرده شد.
۱۰- شهيد «وازگن آوانسيان» در ارديبهشت ماه سال 1338 درشهر« فريدن»دراستان اصفهان چشم به جهان گشود. دوران كودكي را در زادگاهش گذراند، سپس با خانواده¬اش به تهران نقل مكان نمود.
تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در تهران گذراند. وي در تير ماه 1358 به خدمت اعزام گرديد. شهيد «آوانسيان» بعد از شروع جنگ تحميلي، با وجود پايان يافتن دوره خدمت زير پرچم، تا زمان شهادتش در بهار 1362 به صورت داوطلب به نبرد عليه دشمن بعثي ادامه داد. در روز نبرد با رشادتي وصف¬ناپذير به پيكار مزدوران بعثي شتافت. به گفته دوستان همسنگر، وي چند دستگاه تانك دشمن را به آتش كشيده و همراه چند تن از ديگر ياران، در اثر شليك تانك و اصابت تركش به ديدار معبود شتافت. پيكر پاك وي به تهران منتقل و پس از انجام تشريفات مذهبي در قطعه شهداي ارمني جنگ در تهران به خاك سپرده شد.
 حضرت آيت¬الله خامنه¬اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي (رئيس¬جمهور وقت) با حضور غير منتظره خويش در اولين روز سال نو ميلادي 1985 (عصر روز سه شنبه 11 دي 1363) در منزل شهيد و گفتگو با والدين و ديگر اعضاي خانواده وي، از شهيد «وازگن آوانسيان» تقدير نموده و حضور سربازان ارمني در جبهه¬ها را ستودند.
۱۱-سرباز شهيد «وازگِن آداميان» در اسفند 1343 در خانواده اي زحمتكش در «خرمشهر» ، به دنيا آمد. پس از اتمام دوران ابتدايي و راهنمايي، براي ادامه تحصيل به دبيرستان رفت، ليكن از سال سوم دبيرستان، ترك تحصيل نمود. در سال 1364 خود را براي انجام خدمت سربازي به اداره نظام وظيفه معرفي نمود.
او پس از طي دوران آموزشي، به صفوف فشرده دلاوران لشگر 64 اروميه پيوسته و بعد از 124 روز خدمت، در درگيري با ضد انقلاب در جبهه «حاج عمران»، به شهادت رسيد. پيكر مطهر شهيد «وازگن آداميان» پس از انتقال به تهران و انجام تشريفات مذهبي در ميان بدرقه صدها نفر از ارامنه تهران در قطعه مخصوص شهداي ارمني گورستان ارامنه تهران، به خاك سپرده شد.
۱۲-شهيد «وارطان آقاخانيان» فرزند ارشد «گابريِل» و «وارتوش» در بهمن سال 1349 در تهران به دنيا آمد. تحصيلات مقطع ابتدايي را در دبستان ارامنه «نائيري» به پايان رساند.
دوره راهنمايي را نيز در مدرسه راهنمايي ارامنه «سوقومونيان» تهران به اتمام رساند. پس از پايان دوره راهنمايي، براي ادامه تحصيل به هنرستان فني «آزادي فلسطين» رفت، ليكن بعد از طي يك سال آموزش، ترك تحصيل نموده و تا زمان رفتن به خدمت سربازي، به فراگيري و سپس كار، در زمينه تراشكاري پرداخت. وي داراي يك برادر و دو خواهر بود. «وارطان» در سن هجده سالگي به خدمت سربازي اعزام گرديد. پس از طي دوره آموزشي، به جبهه هاي جنگ تحميلي منتقل گشته و سر انجام بعد از 9 ماه خدمت مقدس سربازي، بر اثر اصابت تركش توپ ارتش بعثي عراق، قهرمانانه در جزيره «مجنون » جنوبي، واقع در منطقه عملياتي جزيره « خيبر » به شهادت رسيد. پيكر شهيد «وارطان آقاخانيان» پس از انتقال به تهران و انجام مراسم مخصوص مذهبي در كليساي «تارگمانچاتس»، با حضور انبوه بي¬شماري از خويشاوندان، نزديكان، دوستان و ديگر هموطنان در قطعه شهداي ارمني جنگ تحميلي در تهران به خاك سپرده شد.  گفتني است كه حضرت آيت الله خامنه¬اي، رهبر فرزانه انقلاب و چند تن از سران وقت ارتش جمهوري اسلامي ايران در منزل شهيد بزرگوار حضور يافته و از والدين شهيد دلجويي نمودند.
۱۳-شهيد «وارطان آبراهاميان» فرزند ارشد خانواده زحمتكش «نِرسِس» و «آروسياك» در اولين روز از بهار سال 1339در روستاي «سنگرد» از توابع «فريدن»دراستان اصفهان چشم به جهان گشوده و پس از مدتي به اتفاق خانواده به اصفهان نقل مكان نمود.
مقاطع تحصيلي ابتدايي و راهنمايي را در مدارس ارامنه «آرمن» و «كاتارينيان» اصفهان به پايان برد. بعد از سال دوم دبيرستان، ترك تحصيل نموده و به مدت دو سال به عنوان «برقكار درجه 1» در پالايشگاه اصفهان مشغول به كار شد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي خود را به اداره نظام وظيفه معرفي و سپس به خدمت مقدس سربازي اعزام گرديد. پس از طي دوره آموزشي و پيش از آن كه مدت مرخصي او به پايان برسد به آخرين سفر زندگي¬اش رفت...
 در آن زمان ارتش و نيروهاي بسيجي، سخت در گير نبرد با نيروهاي ضدانقلابي در منطقه كردستان بودند. نبردي كه پس از يك سال، بنا به قانونمندي ماهوي مبارزه استكبار جهاني با انقلاب نوپاي اسلامي در ايران، به يورش همه جانبه نيروهاي ارتش بعثي عراق به سرزمين مقدس ايران انجاميد. شهيد «وارطان آبراهاميان» در اولين روز از ماه آبان سال 1358 در درگيري مستقيم با نيروهاي ضد انقلاب قهرمانانه به شهادت رسيد. پيكر پاك وي، بعد از انتقال به اصفهان و انجام تشريفات مذهبي با بدرقه صدها تن از اهالي ارمني جلفاي اصفهان و همشهريان مسلمان، در اصفهان به خاك سپرده شد.
۱۴-شهيد «نوريك باباجانيان» در فروردين 1342 در خانواده اي بسيار زحمتكش در محله «حِشمتيه» تهران چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در مدارس ارمنه «ساهاكيان» و «كوشش» به اتمام رساند.
در سال 1366 به خدمت اعزام و بعد از پايان دوره آموزشي به رزمندگان لشگر 77 خراسان مستقر در جبهه پيوست. وي بعد از ماه¬ها مبارزه بر عليه دشمن بعثي در خطوط مختلف مقدم جنگ، در خرداد 1367 بر اثر بمباران در منطقه «شرهاني» به شهادت رسيد. پيكر پاك شهيد پس از انتقال به تهران و انجام تشريفات مذهبي با حضور صدها نفر از ارامنه و نمايندگان نهادهاي دولتي در قطعه شهداي ارمني جنگ تحميلي در تهران به خاك سپرده شد.
۱۵-شهيد «مگرديچ طوماسيان» در تابستان 1342 در يك خانواده كارگري شركت نفت در مسجد سليمان به دنيا آمد. دوران كودكی را در مسجد سليمان گذراند.
بعد از آن، خانواده «مگرديچ» به اهواز منتقل گرديد. دوران ابتدايي را در مدرسه «كارون» ارامنه و سه سال دوره راهنمايي را در مدرسه ارامنه «رافي» به پايان رساند. پس از آن تا كلاس سوم دبيرستان، به درسش ادامه داده و بعد، ترك تحصيل نمود. در بهمن ماه 1363 به خدمت زير پرچم اعزام و بيست ماه از خدمتش را در تهران گذراند. اول مهر ماه سال 1365 به جبهه «سومار» منتقل گرديد. در روز دوازدهم آبان ماه، پس از سي و شش روز حضور در جبهه، هنگام ديده باني، بر اثر برق گرفتگي ناشي از صاعقه شديد به شدت مجروح گرديد. بعد از اين حادثه بلافاصله «مگرديچ» را براي مداوا با آمبولانس به بيمارستان منتقل نموده، ليكن وي در آمبولانس به شهادت رسيد. پيكر مطهر شهيد «مگرديچ طوماسيان» در قبرستان ارامنه اهواز به خاك سپرده شد.
۱۶-شهيد «گاگيگ طومانيانس» در شهريور 1340 در تهران به دنيا آمد. وي در بهمن 1364 به خدمت اعزام گرديد. او پس از طي دوره آموزشي به صفوف لشگر 64 اروميه پيوسته و در «پنجوين» مستقر گرديد.
«گاگيک» بعد از يك سال و شش ماه و چهار روز مبارزه با دشمن وحضور در جبهه های دفاع از ایران بزرگ، در مرداد ماه 1366 بر اثر اصابت گلوله ی دشمن شربت شهادت نوشيده، به كاروان شهداي جنگ تحميلي پيوست. پيكر مطهر وي بعد از انتقال به تهران و انجام تشريفات مخصوص مذهبي در ميان بدرقه صدها نفر از شهروندان ارمني تهران و حضور نمايندگان ارتش در قطعه شهداي ارمني جنگ تحميلي در تهران به خاك سپرده شد.
۱۷-شهيد «گارنيك بوغوسيان»، فرزند «نوريك» و «مانيك» در پاييز 1342 در تهران متولد گرديد. پس از اتمام تحصيلات ابتدايي و راهنمايي، از دبيرستان «مريميان» فارغ التحصيل و موفق به اخذ ديپلم گشت.
تا زمان اعزام به خدمت در سال 1363، به كار مشغول شد. پس از طي دوران آموزشي به «گروه 33 توپخانه» منتقل و به جبهه اعزام گرديد. وي بعد از بيست و سه ماه خدمت و ماه¬ها حضور در جبهه و نبرد با دشمن بعثي، سرانجام حين مأموريت جان به جان آفرين تسليم نمود. پيكر پاك شهيد «بوغوسيان» پس از انتقال به تهران و انجام تشريفات مخصوص مذهبي با حضور صدها تن از مردم شهيد پرور در قطعه شهداي ارمني جنگ تحميلي در تهران به خاك سپرده شد.
۱۸-  شهيد «سورِن خانلريان» در سال 1338 در تهران چشم به جهان گشود. پس از اتمام تحصيلات ابتدايي، در دبيرستان ارامنه «كوشش مريم» به تحصيلاتش ادامه داده و در رشته علوم تجربي موفق به اخذ ديپلم گرديد.
وي در سال 1359 به خدمت سربازي رفته و بعد از پايان دوره آموزشي به نيروهاي تحت فرمان تيپ 37 زرهي پيوست. ابتدا در منطقه «گيلان غرب» و سپس در جبهه «خونين شهر» با دشمنان بعثي مستقيماً به نبرد پرداخت. «سورِن خانلريان» پس از 20 ماه خدمت، در روز سيزدهم ارديبهشت 1361 در ميدان نبرد به شهادت رسيد. وي آخرين بار، براي برگزاري مراسم عيد پاك به نزد خانواده در تهران آمده بود. پس از شهيد «زوريك مراديان»، وي دومين فارغ التحصيل شهيد دبيرستان «كوشش مريم» محسوب مي‌گردد. پيكر مطهر شهيد «خانلريان» بعد از انتقال به تهران و انجام مراسم خاص مذهبي با حضور انبوهي از ارامنه تهران و نمايندگان نهادهاي مختلف در قطعه شهداي ارمني در تهران به خاك سپرده شد.
۱۹- شهيد «ژيلبرت ملكم آبكاريان»،تنها فرزند ذكور خانواده در سال 1339 در آبادان به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش سپري كرد.
پس از آن خود را به اداره نظام وظيفه معرفي و در ارديبهشت همان سال به خدمت مقدس سربازي اعزام گرديد. با شروع جنگ تحميلي و هجوم نيروهاي تا دندان مسلح بعثي به سرزمين مقدس ايران، به همراه ساير نيروهاي نظامي و مردمي به صحنه هاي نبرد شتافت. وي در درگيري¬هاي مستقيم اولين ماه جنگ به شهادت رسيد. شهيد «ژيلبرت آبكاريان» در زمره اولين گروه از شهداي نظامي ارمني جمهوري اسلامي ايران در دوران 8 سال دفاع مقدس به شمار مي‌رود. پيكر پاك غرقه به خون «ژيلبرت» بعد از انتقال به تهران و انجام مراسم خاص مذهبي در ميان بدرقه صدها نفر از هموطنان مسيحي و مسلمان در قطعه شهداي ارامنه در تهران براي هميشه به خاك سپرده شد. ۲۰-  شهيد «ژوزف شاهي» (شاهينيان) در سال 1341 در تهران چشم به جهان گشود. پدر وي كارگر و مادرش، مستخدم مدرسه بود.
«ژوزف» داراي دو برادر و دو خواهر نيز بود. وي تا كلاس سوم ابتدايي در مدرسه ارامنه «گوهر» درس خواند. پس از آن نيز، تا پايان دوره راهنمايي در مدرسه ارامنه «تونيان» درس خواند. به علت علاقه بيش از حد به امور فني، تحصيلات دبيرستان را در يكي از هنرستان¬هاي فني منطقه «تهرانپارس» به اتمام رساند. در پست دفاع تيم¬هاي فوتبال «شاه عزيز» و «ماسيس» توپ مي‌زد. آرزوي بزرگ شهيد «شاهينيان»، پيشرفت در ورزش و عضويت در تيم ملي فوتبال جمهوري اسلامي ايران بود. وي بعد از طي دوره آموزش سه ماهه، به جبهه اعزام شد. «ژوزف» آن قدر محجوب و متين بود كه در زمان اعزام به جبهه، حتي مادرش را نيز از خواب بيدار نكرد، و در جواب سؤال پدرش كه از او پرسيد: پسر جان، صبح به اين زودي كجا مي‌روي؟، جواب داد: بر مي‌گردم. يك ماه در جبهه بود كه به فيض شهادت نائل گرديد.
حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب پس از شهادت «ژوزف شاهينيان» با حضور خود در جمع خانواده شهيد گرانقدر، خانواده دل سوخته و زحمتكش «شاهينيان» را مورد تفقد خاص قرار دادند.
۲۱- شهيد «ژرژ كشيش هاروطون» فرزند «سِراپيون» و «خاتون» در سال 1341 در تهران چشم به جهان گشود. وي سه خواهر و دو برادرداشت.
«ژرژ» در همان اوان كودكي پدرش را از دست داده بود. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه ارامنه «تونيان» به پايان رسانده و سپس در رشته حسابداري از دبيرستان «كوشش» فارغ¬التحصيل گرديد. بعد از متقاعد كردن مادر، خود را به اداره نظام وظيفه معرفي نمود.  وي پس از طي دوره آموزشي به جبهه «سر پل ذهاب» اعزام گرديد. شهيد «كشيش هاروطون» در روز 31/4/1367 در زمان درگيري با دشمن بعثي در خلال عمليات «مِرصاد» مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شهادت رسيد.
۲۲- شهيد «زوريك مراديان» تنها فرزند ذكور زوج زحمتكش «واهان» و «كاتاري» در هفتم تيرماه 1339 در تهران چشم به جهان گشود.
در سال هاي تحصيل دوران ابتدايي در دبستان «ساهاكيان»،با اينكه به اتفاق والدين و چهار خواهر خويش:«ديانا»، «اُفيك»، «ژانت» و «روبينا» در يك اطاق زندگي مي‌كرد، ليكن هميشه شاگرد اول بود. تحصيلات دوره راهنمايي و متوسطه را در دبيرستان ارامنه «كوشش داوتيان» ادامه داد، اما در عين ناباوري خويشاوندان و دوستان و با وجود قبولي در امتحانات اعزام به خارج، اين جوان با استعداد، سال آخر دبيرستان را ناتمام گذارده و داوطلبانه چند ماه پيش از شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران به خدمت سربازي رفت. پس از طي سه ماه دوره آموزشي در «شاهرود» به لشگر 64 اروميه منتقل گرديد. سر انجام بعد از هشت ماه خدمت و در حدود سه ماه پس از اينكه همرزمانش با استفاده از باقيمانده پلو و چوب كبريت، برايش كيك آماده كرده و جشن تولد او را در سنگر برگزار نمودند، بر اثر اصابت تركش خمپاره و جراحت شديد، تقريباً 19 روز بعد از شروع جنگ تحميلي به خيل عظيم شهداي دوران هشت سال دفاع مقدس پيوست. وي اولين شهيد نظامي ارمني تاريخ جنگ تحميلي عراق عليه ايران محسوب مي‌گردد. با شهادت «زوريك» كوچه اي كه وي در محله «حشمتيه» (سردارآباد) در آن ساكن بود، در سوگ فرو رفت. همسايگان مسلمان اطراف منزل خانواده «مراديان» دسته دسته با گريه همدردي خود را اعلام مي‌كردند. آن ها، دو حجله نيز براي شهيد «مراديان» در سر كوچه قرار دادند.
 پيكر اولين شهيد نظامي ارمني «زوريك مراديان»،پس از انجام مراسم مذهبي در روز بيست و چهارم مهر 1359 در گورستان ارامنه (در جاده خراسان) در ميان حزن و اندوه جمعيت كثيري به خاك سپرده شد.
۲۳- «شهيد «روبرت لازار» به سال 1345 در تهران متولد شد. پس از ناتمام ماندن تحصيلات مدرسه، به خدمت سربازي اعزام گشته و دوران آموزشي را به مدت يك ماه و نيم در لشگر 84 لرستان گذراند.
با اتمام دوره آموزشي، وي به جبهه غرب منتقل شد و در مناطقي همچون «سومار» و «مهران» به پاسداري از كشورش پرداخت. وي در روزهاي آخر خدمت سربازي به شهادت رسيد. بنا به روايت برادرش، آخرين بار وي در منطقه عملياتي «ميمك» مستقر بود. فرمانده شهيد «روبرت لازار» به برادرش گفته بود: به «روبرت» بگوييد: بيش از چند روز به پايان خدمتش باقي نمانده و لازم نيست اينجا بماند و مي‌تواند به پشت خط بازگردد. ليكن وي نپذيرفت. فرمانده شهيد «روبرت لازار» نقل مي‌كند كه او گفته است: تا آخرين روزي كه اينجا هستم، اين مسلسل مال من است و نمي‌گذارم تپه به دست عراقي¬ها بيفتد. همين كار را هم كرد و بالاخره شهيد شد...
بنا به روايت مادر شهيد، بيسيم چي همرزم «روبرت» موقع شهادت در كنار او بوده و نقل مي‌كند كه روبرت آنجا تير خورد و مرا به اسارت گرفتند. «روبرت» به او گفته بود: من تا آخرين قطره خونم با عراقي¬ها مي‌جنگم.»
۲۴-  شهيد «رايموند باغراميان» (خاتون نژاد) در تاريخ 26 تير ماه 1342 در شهر تهران متولد گرديد. در شش سالگي به اتفاق خانواده به شهرستان اصفهان نقل مكان نمود.
تحصيلات ابتدائي و راهنمايي را در مدارس ارامنه «آرمن» و «كاتارينيان» گذرانده و پس از آن در دبيرستان «ابوذر» اصفهان در رشته صنايع فلزي مشغول به تحصيل گرديد. در سال 1364 به اتفاق دوستان خود، به خدمت سربازي رفت. پس از اتمام دوره آموزشي در مركز آموزش (05) كرمان، وي به لشگر 64 اروميه (قسمت توپخانه) پيوست. در حين خدمت، به شهرستان «پيرانشهر» اعزام و در تاريخ 29/2/1365 در منطقه «حاج عمران» بر اثر موج شديد ناشي از انفجار در زمان تك هوايي دشمن بعثي، به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
 پيكر مطهر شهيد «رايموند باغراميان» پس از انجام مراسم مذهبي، با حضور پرشور صدها نفر از ارامنه «شاهين شهر» و «اصفهان»، در حالي كه با برگزاري راهپيمايي بر عليه حكومت بعثي «صدام حسين»، دولت فلسطين اشغالي (اسرائيل) و حاميان جهاني آنان همراه بود، در فضايي از غم و اندوه در گورستان ارامنه اصفهان به خاك سپرده شد. يكي از سخنرانان در نطقي پرشور اعلام كرد: امروز، نام «رايموند» عزيزمان در كنار اسامي ارمنياني قرار مي‌گيرد كه با نثار زندگي خود در راه آزادي و خوشبختي ملت ايران، باعث سربلندي و عزت جامعه ارمني به عنوان شهروندان شريف و وظيفه شناس گشته¬اند. در اين لحظه كه پيكر جوان او را به خاك مي‌سپاريم، اميد داريم تا خون ريخته شده وي، موجبات تحكيم بيشتر روابط ارمنيان با ساير هموطنان مسلمان خويش را فراهم آورد.


مطالب مشابه :


شهدای ارامنه

مردم در قطعه شهداي ارمني تبريز به پرور در قطعه شهداي ارمني جنگ تحميلي در تهران به




پایگاه های شکاری نهاجا به نام اسطوره ها

پايگاه دوم شكاري واقع در تبريز است و اين پايگاه نقش بسزايي در جنگ تحميلي داشت و حدود 35%




در اين نمايشگاه سعي شده است از اقلام مختلف استفاده شود

فرهنگي هنري شهرداري تبريز در طول هشت سال جنگ تحميلي در جبهه هاي مختلف حق عليه




روز شمار هفته اول جنگ تحميلي

روز شمار هفته اول جنگ تحميلي در ساعت 12 به وقت بغداد مركز فرماندهي جنگ در عراق تبريز




نرم افزار چند رسانه اي سردارشهيد «احد مقيمي» منتشر شد

خاطرات آزاده اي كه در اسارت حافظ کل قرآن جنگ و گنج. شهدای




برگزاري سلسله نشست هاي واگوئي بيش از نيم قرن مبارزه حق عليه باطل

مسلمان قبل از انقلاب در تبريز جنگ در ايام جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران




مديران موفق سخن مي گويند: آقاي يونس ژائله بنيانگزار شركت شيرين عسل

1341 در تبريز بدنيا آمده است ، دبيرستان را درتبريز گذرانده و با شروع جنگ تحميلي به جبهه




محمدكريم خان از حاكمان آتش‌‌بيگ

قاجار كه آن هنگام در تبريز مستقر بوده از حكومت در جبهه‌هاي جنگ تحميلي، در




دولت رجائي و جنگ تحميلي

آبادان و آسيب ديدن پالايشگاه هاي مهم ديگر مانند پالايشگاه تبريز در قبال جنگ تحميلي




برچسب :