ترکیه(3) استانبول-آنتالیا

صبح روز دوم در حال خروج از هتل به قصد خرید بودیم که آقای لیدر ما را دید و گفت امروز چهارشنبه است و در یکی از خیابان های میدان فاتح چهارشنبه بازار بر پاست. از این پیشنهاد استقبال کردیم و به راه افتادیم.

از هتل تا میدان مکانهای دیدینی زیادی وجود داشت . شهرداری استانبول (بلدیه) ساختمان سفید بسیار زیبائی که شبیه یک کاخ بود. کمی جلوتر اتوبان زیر گذری بود که روی آن دیوار های قدیمی گنبدی شکل دو طبقه ای وجود داشت که احتمالا جزو دیوارهای محافظ شهر قدیمی قسطنطنیه بودند.

 

دیوارهای قسطنطنیه

در میدان فاتح هم مجسمه جالبی بود از یک آقای اسب سوار با شکل و شمایل عثمانی ها که احتمالا باید خود آقای فاتح (!) می بود و سه مرد نشسته عثمانی و دو مرد ایستاده (دوستانش)

این هم آقای فاتح و دوستانش(اون جلوئیه علی ئه ها!!!14.gif)

اما چهارشنبه بازار! یک خیابان بزرگ (یادتان باشد همه خیابان های استانبول سنگ فرش است) با تمام انشعابات آن که رفت و آمد خودرو ممنوع بود و سراسر آن دستفروش ها بساط پهن کرده بودند. حتی مغازه های اندک آن نیز وسایل خود را به خیابان منتقل کرده و فریاد ها و رفت و آمد ها، زیبائی خاصی به آن مکان داده بود. از این بازار حسابی خرید کردیم. بخصوص لباس بچه! قیمت ها غیرقابل تصور پایین بود و این بازار بی نهایت بزرگ. 4-5 ساعتی که گشتیم شاید نصف بازار را هنوز ندیده بودیم و از خستگی برگشتیم.یک چمدان بزرگ هم از آنجا خریدیم تا آن همه خرید را بتوانیم برگردانیم.

بعد از اینکه وسایلمان را در هتل گذاشتیم برای خوردن نهار به محله آکسارای رفتیم. در راه زیر پل آکسارای که یک پاساژ است با فروشگاه فوق العاده بزرگ یک برند برخوردیم که حراج کرده بود! نزدیک به یک چمدان لباس هم از آنجا خریدیم.و این شانس بزرگی برای ما بود که تمام خریدمان را یکروزه انجام دادیم و راحت شدیم! بعد از آن به هتل رفتیم، استراحت کوتاهی کردیم و برای رفتن به تور کشتی آماده شدیم.

هزینه تور نفری 50 دلار بود. هوا هنوز روشن بود که وارد کشتی شدیم . من هم لباسهای جدیدم را پوشیده بودم و ذوق می کردم.10.gif برنامه کشتی، موسیقی زنده بود که من اصلاً از آن لذت نبردم. شبیه یک عروسی با ارکستری سطح پایین. اما عرشه کشتی و طبقه فوقانی آن با منظره زیبائی از کاخ دلمه باغچه و ساختمانهای نورانی اطراف تنگه و البته رد شدن چند وقت یک بار از زیر پل بغاز با آن هوای مطبوع، بسیار دلچسب بود. که هر چه بیشتر به سمت نیمه شب می رفتیم هوا سرد تر و غیر قابل تحمل تر می شد.

نمای کاخ توپکاپی از روی کشتی

شام کشتی اما یک افتضاح تمام عیار بود. منی که سابقه کشتی سواری در تایلند با آن میز شام پر تنوع و تمام نشدنی را داشتم با دیدن یک پرس برنج کوچک با سه تکه به اصطلاح جوجه کباب، هاج و واج ماندم و در این اثنا مجبور به ایثار و بخشیدن نصف غذای خود به علی شدم تا بیشتر از این از گرسنگی شکایت نکند.11.gif

                                                                                                                 ادامه دارد...


مطالب مشابه :


روش خرید

روش خرید اجناسی که در سایت قرار میدم تماما خارجی هستند و با فروش لباس بچه گانه




ترکیه(3) استانبول-آنتالیا

بخصوص لباس بچه! خریدیم تا آن همه خرید را سواری در تایلند با آن میز شام پر تنوع




راهنمای خرید سیسمونی

کمد و بوفه برای خرید کمد بچه و توصیه می‌شود تا حد ممکن از خرید لباس در هنگام خرید




عکسی دیگر از حضور جنجالی ابرو گوندش در گوهردشت کرج

خاطرات سفر من به کشور جشن و لبخند تایلند ابرو آروزوی بچه دار شدن خرید در تایلند




سفرنامه تایلند - بانکوک روز دوم

سفرنامه تایلند بچه و بزرگ فرقی نداشت خرید در بانکوک خرید




سفرنامه تایلند 3

سفرنامه تایلند وپدرشون اروپایی و بچه ها هم که خرید در نظر گرفته بودیم پس




برچسب :