تاریخچه پل سازی در ایران

 

پل سازي همزمان با برقراري ارتباط بيشتر بين شهرها و مراكز تجاري رونق گرفته است . قديمي ترين پلي كه درمنابع تاريخي به آن اشاره شده پلي است منسوب به ناخوشو خواهرزاده شيلخاخا دومين پادشاه سلسله آباراتي كه حدود 1800 سال پيش از ميلاد روي كرخه ساخته شده است دركتاب آشور كهن اشاره شده كه فرمانرواي آشور در سال 1130 ق تمام اقوام اطراف سرزمين آشور از خليج فارس تا درياي مديترانه را سركوب كرد . پلهاي عظيمي بربخش علياي دجله زد و قشون خويش را از آن عبور داد.

در كتاب تاريخ هرودوت درمورد ساخت يك پل و تغيير مسير رودخانه فرات توضيحاتي داده شده است و به نظر مي رسد يكي از مهمترين دوره هاي پل سازي در ايران دوره هخامنشيان باشد ، زيرا در اين دوره با تشكيل اولين امپراتوري تاريخ راه ها بسيار اهميت پيدا كردند . اما از اين دوره به غير از پايه هاي چند پل چيزي باقي نمانده است . دليل اين مسئله مي تواند عدم آشنايي با تكنيكهاي پيشرفته طاق زني باشد . و به احتمال زياد فاصله بين پايه هاي سنگي با تيرهاي چوبي پرمي شده كه چوب از مصالح ماندگار نبوده است . اين تكنيك در معماري آن دوره نيز رايج بوده است .

در دوره ساسانيان با تحول عظيمي كه در تكنيكهاي طاق زني همزمان با يك دوره طولاني آرامش و رونق تمدني به وجود آمد يكي از مهمترين دوره هاي پل سازي ايران شكل گرفت كه باوجود گذشت نزديك به 1500 سال هنوز حدود 74 پل ازاين دوره باقي مانده كه برخي كاملاًَ سالم اند ، جز اينها پلهايي هم هنوزهستند كه دردوره هاي بعد روي پايه هاي پلهاي ساساني ساخته شده اند . از مهمترين پلهاي اين دوره پل دختر دراستان لرستان روي كرخه است .

 

پس از اسلام تا قرن چهارم پل سازي عملاًَ تحت تأثير تكنيكها و روشهاي ساساني بود و با وجود پلهاي بسيار بزرگ و تماشايي نو آوري خاصي در آن پديد نيامد پل كلهر و پل كشكان در استان لرستان از مهم ترين پلهاي اين دوره اند . دراين دوره بخش مهمي از پلهاي ساساني مرمت و بازسازي شدند . ازجمله پل گاوميشان در ايلام .

شايد سلسله سلجوقيان مهم ترين امپراطوري مستقر در فلات ايران پس از ساسانيان باشد . با آنكه در همه منابع مكتوب به رونق راه ها و پلهاي بزرگ دراين دوره اشاره شده امروز تعداد اندكي از اين پلها باقي مانده اند . پل خدا آفريد روي ارس درنزديكي پل صفوي به همين نام و پل توس در خراسان ازجمله پلهاي اين دوره اند . شايد حمله مغول يكي از دلايل باقي نماندن پلهاي اين دوره باشد اگر چه بعيدبه نظر مي رسد كه مغولها صرفاًَ آثار اين دوره را تخريب كرده باشند . از دوره هاي ايلخانان و تيموري نيز با وجود همه تخريبها ، چند پل به جا مانده است . از جمله پل با با محمود در فلاورجان ( دوره ايلخاني )و پل دختر ميانه (دوره تيموري) شايد بخش مهمي از پلهاي دوره صفوي حاصل بازسازيهاي وسيع پلهاي اين دوره باشد . دوره صفوي با 143 پل درخشان ترين دوره پل سازي ايران است . طبيعي است درراه هاي پررونقي كه نزديك هزاركاروانسرا دركنار آنها ساخته شده بود .

به تعداد زيادي پل نيز نيازبوده است . خوشبختانه استحكام و دقت در ساخت اين پلها و فاصله زماني كمتر آنها با امروز ، موجب شده كه پلهاي اين دوره سالم باقي مانده باشند . شايد مهم ترين اتفاق اين دوره پيدايش پلهاي شهري باشد كه نمونه هاي استثنائي آن در اصفهان از شاهكارهاي پل سازي و معماري محسوب مي شوند اهميت اين پلها نه فقط به دليل قرار گرفتن درمركز شهر بلكه كاربردشان به عنوان فضاي شهري است ، زيرا پل صرفاًَ راهي براي عبور از رودخانه نيست و با ساختن گردشگاه هايي درداخل و زير پلها ، به جاي دوركردن مردم از آب امكان دسترسي و لذت بردن از حركت زاينده رود راهم فراهم كرده اند . با توجه به كوتاه بودن دوره زنديه و افشاريه . پلهاي زيادي از اين دوره باقي نمانده پنج پل از زنديه و يك پل از دوره افشارتا امروز شناسايي شده از جمله : پل خاتون در جاده خوي سلماس از دوره زنديه و پل كلات دركلات نادري از زمان افشاريه .دوره قاجار، يكي از دوره هاي مهم معماري ايراني ، از نظر پل سازي نيز دوره بسيارمهمي است.

درتبريز پنج پل از دوره قاجار به جاي مانده مهران رود رودي فصلي است و البته سنت پل سازي اصفهان در پلهاي آن وجود ندارد . با اين همه آنها بسيار زيبا هستند . پلهاي سه گانه زنجان شامل مير بها الدين ، حاج سيد محمد و سردار نيز از نمونه هاي عالي پل سازي در امتداد راه هاي برون شهري اند . اغلب پلهاي شهري ، حتي دالان – اتاق و فضاهايي داشتند كه صرفاًَ براي توقف و تفرج ساخته مي شده . پل الله وردي خان يا سي و سه پل و پل خواجه نمونه هايي عالي و پل قاري در تبريز از آخرين نمونه هاي اين نوع پل سازي اند . پلهاي شهري افقي و معمولاًَ با تعدادي دهانه يك اندازه و يك شكل ساخته مي شدند و داراي تزئينات بودند .

پلهاي برون شهري عملكرد ي نرو تابع توپوگرافي محل بودند . بنابراين ضرورتاًَ دهانه هاي برابر نداشتند اغلب بيشترين حجم آب از زير دهانه مياني كه بزرگ تر بوده عبور مي كرده . درمواردي هم بنا به شكل رود يكي از دهانه هاي كناري بزرگ ترين دهانه بوده . اين مسئله بر شكل پل تأثير مي گذاشته است وانگهي چون قوسهاي بادهانه بزرگ تر خيز بيشتري دارند . اين پلها افقي نيستند و سطح آنها شيبدارشده است . درمواردي كه دهانه كناري بزرگ تر است . پل شكل متقارن خودرا از دست مي دهد .

 

 

 مشخصه های معماری و سازه

شايد درهيچ يك از انواع بناها ، سازه و معماري چنين وابسته به هم نباشند . درواقع معماري پل تركيب سازه هايي است كه خود تحت تاثير شكل بستررود . استحكام زمين و ميزان آب عبوري از زير آن ، چه در مواقع عادي و چه در طغيانهاي هر چند سال يك بارند . مهم ترين مسئله براي معماران پل ، طغيان رود بوده است كه پديده اي هميشگي است ولي به دلايل آب و هوايي . دريك چرخه تقريباًَ منظم كه مي تواند 50 يا 100 سال باشد . يك رود با سيلها و طغيانهاي عظيمي روبه رو مي شود .

به همين دليل در پلهاي قديمي گاه ده ها دهانه وجود دارد كه آب تنها اززير يك يا دودهانه آن مي گذرد يا قوس چنان بلند است كه به نظر مي رسد در استفاده از مصالح اسراف شده است . معماران معمولاًَ در عريض ترين قسمت رود . درجايي كه امكان عبور حتي با پاي پياده وجودداشته (گدار) . پل مي ساخته اند .

دراين موارد ابعاد دهانه ها معمولاًَ مساوي و به دليل تعداد زياد چندان بزرگ نبوده اند . پل كشكان لرستان . پل شوشتر و پل لاتيدان بندرعباس از اين جمله اند .

درنقاط كوهستاني كه بستر رودخانه تنگ بوده با ساخت يك پل يك دهانه بسيار مرتفع . از تنگ ترين قسمت بستر مي گذشته اند . پل كلهر و پل دختر در استان لرستان از اين گونه پلها هستند .سازه مهم و مؤثر در شكل پل . پايه پل است . نكته مهم درساخت پايه ، انحراف آب ازمسير پايه است . در مناطقي كه عرض بستر به نسبت حجم آب بيشتر است . مشكلي از اين نظر به وجود نمي آيد . شواهد تاريخي هم اين امر را تأييد مي كنند اما درمورد رودهاي پر آب كه تمام بستر رود را پرمي كنند . براي ساختن پي از تكنيك خاصي استفاده مي شده است . به اين صورت كه تيرهاي چوبي نوك تيزي را دربستر رودخانه مي كوبيده اند كه شمع نيز ناميده مي شوند .آنها را به هم مي چسباندند و بين آنها را با گل يا حتي قير پر مي كردند .

سپس آب آن قسمت خالي مي شد ودر صورت نياز بخشي از خاك كف نيز برداشته مي شد. پس از تكميل پي . چوبها از اطراف آن برداشته مي شدند . به اين عمل گوم گذاري نيز مي گفتند . پس از مرحله پي سازي . بستر سازي با سنگ و ملاطهاي آبي انجام مي شد و تا چندين متر بعد از پل نيز امتداد مي يافت . طراحان با يك شيب ملايم ، هم آب را درزيرپل به اندازه همه دهانه ها تقسيم مي كردند و هم مانع شسته شدن خاك اطر اف پي درتند آبها ي شديد مي شدند .بستر سازي پلهاي خواجو و سي و سه پل ازنمونه هاي عالي اند . در پل خواجو معمار از چند متر جلوتر به استقبال آب رفته و تا مسافتي هم آب را بدرقه كرده است . پايه پل ازدوقسمت تشكيل مي شد. قسمت پايين با آب درتماس بود و قسمت بالا بدنه اصلي پل را تشكيل مي داد در طراحي . قسمت پايين پايه ((آب بر)) ناميده مي شد و با توجه به ديناميك آب ، بخشي كه در برابر آب قرار مي گرفت يا به شكل نوك تيز با پلان مثلث يا نيم دايره طراحي مي شد. معمولاًَ دررودهاي با جريان تند از نوع نوك تيز و دررودهاي آرام از آب برهاي نوك گرد استفاده مي شد تا ضربه آب به پايه پل به حداقل برسد و گل ولاي درجلوي پايه جمع نشود . براي جلوگيري از شسته شدن زير پي .

شكل دوكي مانند يا مثلثي درقسمت پشت به آب پل نيز ساخته مي شد قسمت بالاي پايه كه عملاًَ محل تقاطع پايه قوسهاي مجاور است سطح بزرگي را به وجود مي آورد كه زماني كه آب از پاكار قوس نيز بالاتر مي رود فشار زيادي به پل وارد مي كند كه مي تواند آن را تخريب كند . به همين دليل يك دهانه كوچك كه تيزه آن تقريباًَ در ارتفاع تيزه طاق اصلي و كف آن بالاتر از پاكارطاق اصلي باشد در تراز بالا ساخته مي شدكه بچه طاق يا كونونام داشت و درواقع يك راه حل سازه اي – معماري براي مقاومت دربرابر طغيانهاي شديد بود . كونوها درشكل و زيبايي پلها بسيارمؤثر بودند و گاهي حالت تزئين پيدا مي كردند . در برخي پلها . هم به دلايل سازه اي وهم زيبايي شناسانه اين كونوها در دو طبقه ساخته مي شدند . مثل كونوي دوطبقه در پل كول بندرعباس دربعضي موارد به جاي كونو ، موج شكن تا بالاي پل امتداد مي يافت و علاوه برحذف فشار از قسمت جلوي پل ، به عنوان نوعي پشت بند به مقاومت پل دربرابر فشار آب مي افزود .

پوشاندن دهانه پل با طاق دشوارترين بخش ساخت پل بود ، به خصوص چون پل سازان مي بايست بيشترين فاصله ممكن را براي پايه ها در نظر بگيرند و به همين دليل از روش رومي كه مقاومت بيشتري داشت استفاده مي كردند . اين روش به قالب نيازداردو درمواردي كه جريان آب درزيرپل دائمي بود ، ساخت دهانه بسياردشوارمي شد .

ولي به هرحال راهي جز استفاده از قالب چوبي براي ساخت طاق دهانه وجود نداشت . دربسياري از پلها هنوز محل قرار گرفتن چوبهاي قالب در پاكار قوسها ديده مي شود دهانه پلها تاحد امكان زياد درنظر گرفته مي شد.بنابراين وزن روي طاقها بايد به حداقل مي رسيد . پس علاوه بر ساخت كونو كه دلايل خودرا داشت .تعدادي بچه طاق يا كنال عمود به قوس دهانه ها ساخته مي شد كه بار وارد برشانه طاقها راكم مي كرد . كف سازي پل معمولاًَ باسنگ يا آجر انجام مي شد. دست انداز دوطرف پل و گاه ميلهاي راهنما درابتدا و انتهاي پل هم عناصري صرفاًَ معمارانه بودند . يكي از مهم ترين عناصر معماري كه دربرخي پلها وجود دارد .

يك ساختمان در ابتداي پل است كه معمولاًَ كاربرد نظامي داشته وبراي كنترل راه هاي مهم يا حفاظت از پل و درمواردي نيز براي اخذ عوارض مورد استفاده قرار مي گرفته است ، مثلاًَ در پل ((شهرستان )) اصفهان چنين راهدارخانه اي ديده مي شود . دربرخي موارد اين ساختمانها براي اقامت كاروانهاي كوچك نيز مورد استفاده قرار مي گرفتند .

اغلب پلها فاقد تزئيناتي چون آجركاري و كاشي كاري بوده اند تنها نمونه هاي تزئين پلها در پلهاي شهري ديده مي شوند كه عالي ترين نمونه آن پل خواجوي اصفهان است. پل آجري آق قلا متعلق به دورۀتيموري و صفوي هم آجر كاريهاي مفصلي روي آب بر پل دارد . در پل قاري تبريز تزئينات سنگي قابل توجهي ديده مي شود .دربرخي پلها كتيبه اي سنگي تاريخ ساخت يا تعميرات پل را نشان ميدهد و خطاطي و سنگ تراشي آن خود به عنصري تزئيني در پل تبديل شده است .

 

مصالح

پي پلها معمولاًَ از لاشه سنگ و ملاطهاي آهكي همچون ماسه آهك  ساخته مي شد ، ولي پايه ها در بخش آب بر اغلب تركيبي از سنگ و ملاطهاي آهكي چون ماسه آهك يا ساروح بودند البته دربرخي نمونه ها قسمت آب بر با آجر ساخته مي شد. به خصوص روي رودهايي كه جريان آرام داشتند . يا دسترسي به سنگ درمحل محدود بود (مثل اغلب پلهاي گيلان و مازندران كه ادامه سازه بسياري از آنها با آجر ساخته شده است ) اگر چه تعداد پلهاي سنگي نيز كم نيست . ملاط ماسه آهكي همچنان ملاط غالب دراين پلها بود . از سنگ به صورت تراش هم استفاده مي شد.(معمولا در پلهاي دوره هخامنشي وقبل از آن ) كه اتصال بين آنها گاه با سرب يا آهن هفت جوش بود . اما شيوه رايج استفاده از سنگ لاسه يا قلوه به شكل غوطه وردرملاط بود پل كشكان لرستان يا پل كول بندرعباس ازنمونه هاي خوب اين نوع به شمار مي آيند .

اما حتي در پلهاي سنگي دهانه ها معمولاًَ با آجر و با تكنيك رومي و ملاط گچ ساخته مي شد .

استفاده از گچ در طاقهابه علت زود گيربودن ضروري بود . پلها نيز همچون هربنايي نيازمند نگهداري اند ، اما امروزه بسياري از پلهاي تاريخي با تغيير مسير جاده ها به حال خود رها شده و نگهداري نمي شوند ودر معرض تخريب اند . اين بناهاي زيبا و مستحكم كه اغلب دردل طبيعت رها شده اند . مي توانند موضوعات بكري براي مطالعه درمورد تاريخ معماري – سازه و اصولاًَ تمدن اين سرزمين باشند .

منبع : پژوهشگران دانشگاه اصفهان


مطالب مشابه :


معرفي محصول : برج روشنایی - شركت شايان برق تهران

مرکزدانلود رایگان موتور گیربكس دوبل، مدار كنترل و فرمان دانلود رایگان چندین




نقشه برداری در ایران

مرکزدانلود رایگان ماهواره های gps هر روز دوبار در یک مدار دقیق دانلود رایگان




تاریخچه پل سازی در ایران

دانلود مهندسی از تمامی مهندسان گرامی عمران ،معماری و شهرسازی اگر جزوه یا مطلبی در




اسفنوفیت

، ديرينه شناسي گياهي، بخش اسفنوفيت، جزوه مرکز عالی مدار دانلود رایگان سوالات




رابطه دین وتربیت

دانلود رایگان بیشتر در مدار توجه فیلسوفان، نظریه سابقه اى بس دیرینه و كهن




بررسي نقش مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات در افزايش رضايت شغلي

دانلود رایگان پروژه سبكي وظيفه مدار ، آمرانه و ساخت گوئل كهن ، مؤسسه




نکات كليدي جغرافياي عمومی سال دوم دبیرستان به صورت پرسش و پاسخ

دانلود رایگان 4- علت اصلی بیابان های ایران چیست؟نزدیکی به مدار راس - 65+ (كهن ‌سالان) 17




برچسب :