اسرار نماز

اين حقير در نظر دارم بفضل مولايم، پروردگار عالم و با استمداد ازمولايم، امام زمان، عجل الله تعالي فرجه الشریف ميخ كوچكي باشم براي بر پا نگهداشتن عمود نماز، در زمان زندگي كوتاهم و همانطور عينكي باشم بر چشمهاي بنده گان مومن كه از ريشه يابي علم حروف و اعداد، تا حدودي معاني و مجاري و تجليات و حقايق نماز را بصورتي كه هدف الهي است، تبين نمايم. به فضل الهي وكرامت مولايم روشن كنم و با استفاده از احاديث و روايات از قول معصومين صلوات الله عليهم اجمعين كه راه گشاي ما است، اقوال را از كتابهاي اسرار الصلوه و پرواز در ملكوت (امام خميني) و علامه مجلسي رحمه الله و كتابهاي آقاي قرائتي و همچنین از آيات مبارك قرآن. و با استفاده از سايت درسهاي قرآني که در اينترنت نوشته شده، اميدوارم توانسته باشم دريچه جديدي را براي بازنگري احكام دين و مخصوصاً فروع دين و خصوصاً نماز و اركان آن براي خوانندگان و موهبين عاشقان نماز باز كرده باشم.

الله تعالي جل جلاله شانه در سوره مباركه عنكبوت. آيه مباركه45 می فرماید " اتل ما اوحي اليك من الكتاب و اقم اصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر و الله يعلم ما تصنعون".

عدد اين آيه برابر است با عدد ابجد اسم آدم است، و برابر است با جايگاه ابجد عدد انسان، و خلاصه برابر است با جايگاه عددي ابجد نام مبارك فاطمه(ص) است. خواننده عزيز اميدوارم با دقت توجه كنيد. زيرا اين نداي نوراني از پروردگار عالم به بنده خود مي باشد. از روي شماره آيه برداشت مي شود كه ندا به كساني هست كه در دنيا عمل انساني و پيروي و اطاعت و عبادت مولا را انتخاب كرده. پس طرف خطاب انسان كامل است، پيغمبر بزرگوار(ص) و از ايشان به قلبهاي سالم و بندگاني كه مي خواهند صورت عمل انساني داشته باشند. چرا در جايگاه اسم مبارك فاطمه (ص)؟ زيرا معني نام مبارك خانم از ريشه فطم است يعني از آتش جهنم و تمام پليديها بريده است. پس در اين جايگاه نماز به پا مي شود كه ريشه در بطن بهشت است، و امر اين است كه اين ريشه را در بطن ايمان و عقيده و قلب سالم خود بپاداريد.

"بخوان اي پيغمبر آنچه را كه وحي كرديم بسوي تو از قرآن و بر پادار نماز را كه البته نماز باز مي دارد انسان را از كار زشت و ناپسند و هر آينه ياد خدا بودن بزرگ تر است از ساير عبادات (كه ياد خدا و ثواب و عقابش هميشه انسان را از گناه باز دارد. و وامی دارد انسان را به طاعت ولي عبادت با غفلت از خدا چندان اثر ننمايد) و خدا مي داند آنچه را كه مي كنيد.

نماز از نظر اولياء دين تعريف بسيار دارد. از جمله فرمودند نماز نسبت به دين مثل سر است به بدن پس بدن بي سر هرگز زنده نخواهد بود. امام صادق عليه السلام فرمودند: ترك نماز آفت دين است. پيامبر اكرم(ص) فرمود: اي بشر هرچه مي خواهي بكار كه هر چه بكاري بدروي (درو مي كني).

ضميره ابن حبيب گويد راجع به نماز از پيغمبر(ص) سوال كردند حضرت فرمودند:

1- نماز از واجبات دين است.                  2- موجب خشنودي خدا است.

3- طريقه پيامبران است.                       4- محبت ملائكه را جلب مي كند.

5- هدايت و ايمان است.                       6- نور و معرفت است.

7- بركت رزق است.                            8- راحت بدن است.

9- براي شيطان ناخوشاينداست.             10- حربه اي در مقابل كفار مي باشد.

11- سبب استجابت دعا است.               12- قبولي اعمال است.

13- توشه آخرت مومن است.                14- شفيع نزد ملك الموت است.

15- مونس قبر مي باشد.                     16- فرش زير تن است.

17- جواب نكير و منكر است.               18- نماز بنده در محشر تاجي است برسرش.

19- نوري در صورتش مي باشد.            20- لباسي بر تنش مي باشد.

21- پرده اي است بين او و آتش.           22- حجتي است بين او و آتش.

23- موجب نجات از جهنم است.           24- عبور از پل صراط است.

25-كليد بهشت است.                        26- مهر حور العين است.  

27- بهاي بهشت است.                       28-نماز است كه بندگان را به بالاترين درجات ميرساند.

29- چون مشتمل بر انواع عبادات از جمله: تسبيح، تهليل، تكبير، تمجيد و تقديس خداوند و گفتار و دعا است. (جلد 70 (ص) 114 كتاب بحار الانوار از آقاي علامه ي مجلسي (رحمه الله))

پيامبر اكرم (ص) فرمود:

اگر كسي (زن يا مرد) نماز را سبك شمارد. 18 كيفر به او داده مي شود. شش بلا در دنيا. 3 بلا هنگام مرگ. سه تا در قبر و سه تا در قيامت و سه تا وقت عبور از پل صراط.

اما بلاهای در دنيا:

1- بركت از رزق و زندگيش می رود،2- نور از صورتش می رود، 3- بهره اي از اسلام به وي نرسد، 4- دعاي صالحان را در حقش مستجاب نشود، 5- دعايش را اجابت نفرمايند.6- به هنگام مرگ به ذلت جان دهد و چنان سنگيني در خود احساس مي كند كه گويا كوهي بر او افتاده و چندان ضعف بر او غلبه كند كه گويي شلاق بر او مي زنند.

در بعد از مرگ:

1-آنكه تشنه شود بطوريكه اگر همه آب دنيا را بياشامد سيراب نشود، 2-آنكه اگر گرسنه گردد چنانكه اگر همه غذاهاي بخرد سير نمي شود، 3-در قبر غصه شديد و تاريكي، تنگي قبر و عذاب و محروميت از بشارت ملائكه رحمت تا قيامت.

 اما در محشر:

1-بصورت حيوان محشور مي شود، 2-نامه عملش را به دست چپش مي دهند، 3-حسابش طولاني ميشود.

اما بر سر پل صراط:

1-خداوند به او نظر رحمت نفرمايد و از گناه پاكش نكند و عوضي از او نپذيرد، 2-هزار سال براي حساب نگاهش دارد. سپس او را وارد جهنم كند، 3-چنان كه خداوند فرمايد (از جهنميان پرسند:) چه چيزي شما را به دوزخ كشيد؟گويند ما از نماز گزاران نبوديم.

در حديث بيست و دوم از اربعين شيخ بهايي رحمه الله از امام حسن بن علي عليه السلام آمده: چون پدرم را هنگام رحلت فرا رسيد. مرا چنين اندرز و وصيت فرمود" بعد از شهادت به وحدانيت پروردگار عالم و درود و سلام به حضرت ختمي مرتبت(ص) فرمود گواهي مي دهم كه خداوند همه مردگان فرو خفته در گور را خواهد بر انگيخت و از اعمالشان حساب خواهد كشيد و او به همه اسرار سينه ها آگاه است، فرمود پسر عزيزم بعد از من در خانه خود گوشه اي ملازمت گير و بر گناهان خود اشك بريز مبادا كه دنيا را بالاترين و بزرگترين مساله زندگي و مهمترين هم و غم تو باشد. پسر عزيزم سفارشت مي كنم كه نماز را سروقت آن بگذاري و صدقات و زكوه مال خود را به موقع به مستحقان آن بپردازي". پروردگار عالم در سوره مباركه نساء آيه 103 مي فرمايد: فاقيموا الصلوه ان الصلوه كانت علي المومنين كتاباً موقوفا. يعني نماز را بپاي داريد كه نماز براي اهل ايمان حكمي است لازم و فريضه اي حتمي است.(نشان از بي نشانها)

در سوره مباركه بقره مي فرمايد "حافظوا علي الصلوه و الصلوه الوسطي و قومو الله قانتين". يعني نسبت به نماز وسطي (كه بعقيده اكثر مفسران نماز صبح است) مراقبت و دقت به كار بريد و در طاعت خداوند فروتن باشيد. (البته تمام نمازها)وسطي هستند. نماز ظهر در وسطي بين صبح و عصر است. نماز عصر وسطي است بين ظهر و مغرب و نماز مغرب وسطي است بين نماز عصر و نماز عشاء وسطي است بين نماز مغرب و صبح). در آيه 14 سوره مباركه طه :" انني انا الله لا اله الا انا فاعبدني و اقم الصلوه لذكري" يعني: بدون هيچ ترديد من خداوندگارم و خدايي جز من نيست پس مرا پرستش كن بياد من نماز را بپاي داربراي ياد من. در آيه 45 سوره مباركه عنكبوت فرمايد: "و اقم الصلوه ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر" يعني: نماز را بپاي دار كه نماز از فحشاء و منكر و زشتيها و نارواها باز مي دارد. اين آيات مبارك توضيح داده خواهد شد. حضرت رسول(ص) فرمود: "من ترك الصلوه متعمدا فقه كفر". يعني آنكس كه به عمد و اختيار نماز نخواند قطعاً كافر است .(نشان از بي نشانه ها) در حديث ديگر فرمود: "ما بين العبد و الكفر ترك ااصلوه" يعني فاصله ميان بنده و كافر گرديدن او ترك نماز است

هر آنكس غافل از حق يك زمان است               در آن دم كافر است اما نهان است

اگر آن غافلي پيوسته بودي                                 در اسلام بر وي بسته بودي

چنانچه از پيامبر اكرم (ص) روايت شده است "لا يزال الشيطان دعرا عن المومن ما حافظ علي الصلوه الخمس فاذا ضيعهن بجرء عليه و اوقعه في العظام" يعني: شيطان پيوسته و تا آن زمان كه مومن بر نمازهاي پنجگانه خود مراقبت دارد، از وي هراسان است، ولي چون آدمي، نماز خود را ضايع كند، شيطان نيز بر او جسور مي گردد و در گناهان بزرگش مي افكند.

از اين احاديث و آيات مبارك درس مي گيريم كه انسان برگزيده در آفرينش بايد در بندگي و اطاعت مولايش پروردگار سبحان خالص و مخلص باشد تا بتواند به رضاي او و قرب درگاهش برسد. و اين طريق تكميل نمي شود الا به دو جمله "التعظيم لامر الله و الشفقه علي خلق الله" يعني بزرگداشت او امر الهي از قبيل: نماز و روزه .... و محبت نسبت به مخلوق خداوند.

ريشه رسيدن به عبادت با علاقه و تواضع خالصانه در مقابل پروردگار عالم طهارت است، همانطور كه در فروع دينِ ما اول طهارت است، زيرا طهارت ظاهر زمينه ساز تطهير قلبي است كه گيرنده ايمان و اسلام و رسيدن به توحيد محض است چنانچه با طهارت تمام اعمال عبادي بنده قبول مي شود. و سختي عبادت همانا نگهداشتن طهارت آن است تا لجظه مرگ. بنابراين نماز از نظر اولياء دين تعريف بسيار دارد، فرمودنده اند نماز نسبت به دين مثل سر است به بدن پس بدن بدون سر هرگز زنده نخواهند بود.

در احكام نماز پروردگار عالم همانطور كه گفته شد حكم را به طهارت مي دهد براي اينكه بهتر به معناي حقيقي كلمات برسيم در علم حروف عدد ابجد احكام مي شود (70) اين عدد برابر است با حرف ليل كه عرفا دنيا را به حقيقت ليل تعبیر مي فرمايند كه تمام چشمه ها و حقايق و بواطن و قدر در ليل به ظهور مي رسد و عدد 70 عدد حرف "ع" است كه عين بمعني چشم و چشمه مي باشد. بر خلاف عادت دنيا كه ما شب را مي خوابيم در حقيقت در ليل بايد چشمها از غفلت باز شود و تهجد را پروردگار عالم بارها در قرآن مخصوصاً سوره مباركه مومن و سوره مباركه مزمل تاكيد مي فرمايد یازده ركعت نماز شب را و خواندن قرآن را سفارش مي فرمايد. نماز شب برای معصومين سلام الله عليهم واجب بوده است و به ما تاكيد شده و چقدر فوائد و اثرات زيبا دارد و من الله توفيق.

باري احكام نوري است از جانب خداوند رحمن و رحيم كه دل ظلمات ليل دنيا را مي شكافد و به قلوب مومنين عمل كننده احكام وارد، و دو چشم دل آنها را بينا و گوش دلشان را شنوا و به قلوبشان حيات طيب عنايت مي فرمايد بشرط اينكه براي رضاي مولا به هدف رسيدن به قرب او باشد. و در جايگاه عددي ابجد احكام مي شود 34 که برابر عدد ابجد كلمه دل است واقعاً در جايگاه حقيقي اش تجلي مي كند. زيرا اگر دل خاضع و خاشع و تسليم باشد تمام اعضاي بدن سالم و مطيع مي شود. آنگاه دل مي شود طاهره.

و اگر عدد 70 را بخواهيم از طرف راست بخوانيم 7 مي شود و عدد 34(7=4+3) را هم اگر با هم جمع كنيم 7 مي شود. 7 عدد سبعه و حمد پروردگار عالم است و 2 تا 7 سر اطاعت باري تعالي است كه در مقام سجده كامل توضيح داده مي شود. حال كلمه طهارت كه (12=5+1+6) 615 كه اگر آنرا جمع كنيد مي شود 12 و باز هم اگر (3=2+1) عدد هاي 12 را جمع كنيم مي شود 3 برابر است با عدد آب ظاهر مي دهد. حقيقت آب، يا به نحوه ديگر جان آب اينطور خود را نشان مي دهد آب برابر است با كلمه (الف و با) تمام سوره هاي قرآن= با +آ

111= الف و 3 = با بنابراين (114=3+111) و آنگاه در مي يابيم كه جان آب، كوثر وجود است كه تطهير كننده تمام قلبهايي است كه قابليت پاكي را دارند. و در جايگاه عددي طهارت(3=2+1(12=7+5) 57 مي شود. همان عدد 3 مي شود و همانطور كه گفته شد ريشه طهارت، طُهراست و فاعل طهر- طاهر و قلب طاهره مي باشد. كه جمع كننده و ظهور دهنده طهارت عمل است عدد ابجد آن، (4=2+2) 220 ميشود. كه در جمع عددي (4=2+2) مي شود 4 عدد حرف دال است كه ادب كل مخلوقات در مقابل ذات اقدس حق و جايگاه عددي طاهره، 40 مي شود كه استبراء وجود است از تمام برائت و (متعلقات) براي عبادت خداوند باري كه هيچ گونه صفات مخلوق به او نمي رسد.

حديث مباركي است كه اگر هر كس 40 روز هر كدام اعضايش مخصوصاً از قلب گناه نكند پروردگار عالم ملكي را بعد از 40 روز براي حفاظتش از گناه مامور او قرار مي دهد و چشمه هاي حكمت را در دلش باز مي كند. چشم او بينا و گوش او شنوا و دلش زنده حيات طيب پيدا مي كند بشرطي اربعين را هميشه داشته باشد. عدد 40 عدد كلمه طلا است. قابل توجه اينكه چرا طلا هميشه و در همه زمانها ارزشمند است و هميشه زينت دست و صورت و گردن انسانهاست و هرگز قدر و قيمت خود را از دست نمي دهد.

زيرا اگر طلا را سالها در لجن بگذارند جاهاي نمناك يا در معرض هوا هيچگاه خاصيت و اصليت خود را از دست نمي دهد زيرا ريشه اش طاهر است كه همان عدد 40 بوده و هميشه در اربعين خود باقي مي ماند و در اصل نفوذ ناپذير شده است پس هيچ آفتي او را از بين نمي برد، بعنوان اينكه آنرا بي ارزش كند. شما ببينيد گنبد و بارگاه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين طلاست چون خود معصوم بودند و نفوذ ناپذير از اينكه در اين دنيا هرگز هواي نفس و گناه در اعمال و خلوص قلبي اين عزيزان نفوذ نكرد پس اين ريشه طهارت است ائمه ما صلوات الله عليهم اجمعين آل اطهار(ص) هستند. از ما هم بعنوان شيعه واقعي اين عزيزان عملي قبول مي شود كه به طهارت قلبي برسد. آنگاه به اسلام مي رسيم عدد ابجد نام مبارك محمد (ص) 132 است و نام كلمه قلب هم 132 است زيرا قلب آقا جايگاه كل طاهرترين وجود يعني قرآن است و نام اسلام برابر است با نام مباركش با ميم مشدد كه برابر است(132) و نام مبارك علي(ع) به نام علي اعلا برابر است با كلمه ايمان پس نمازي صورت حقيقي به خود مي گيرد و مقبول درگاه احديت مي شود كه، خصوصيت هاي باطني طهارت از مجراي رسالت و ولايت را تجلي دهد و در تمام امور روزمره، آثار همچنين نمازي، در آن باشد "تنهي عن الفحشاء و المنكر" مي شود. (اللهم ارزقني). بنابر اين بايد شرائط نماز داير شود كه فقط با نيت خالص براي رضاي خدا "قربتاً الي الله" باشد. تا شايد قبول مولاي يكتا و خالق و سبحانه و تعالي گردد.

اخلاص در نيت و عمل:

 شيخ عارف، جمال الدين، احمد بن فهد حلي در كتاب" عده الداعي" از معاذ بن جبل روايت كرده است كه به اتفاق رسول خدا (ص) بر مركب سوار بوديم عرضه داشتيم يا رسول الله پدر و مادرم فدايت، حديثي براي من بازگو، در همان حال كه راه مي رفتيم حضرتش نظري به آسمان افكند و گفت:خداي را سپاس كه هر چه بخواهد بر خلق خود جاري و روا مي سازد پس از آن فرمود: معاذ اينك حديثي كه پيامبري براي امت خود نگفته است براي تو باز مي گويم كه اگر به حفظ آن همت كني در زندگي سود بري و اگر بشنوي و به آن عمل نكني حجتي براي تو نزد پروردگار باقي نخواهد ماند. "خداوند عز و جل پيش از آفرينش آسمانها هفت ملك خلق كرد و در هر آسمان يكي از آن ملائك را مقرر و معين فرمود و بر در هر آسمان، ملكي را حاجب و دربان گماشت. چون فرشتگاني كه مامورند اعمال بندگان خدا را از بام تا شام بنويسند بخواهند عمل بنده اي را كه از آن نوري چون خورشيد تابان است صعود دهند آنگاه كه به آسمان نخستين رسند ناگاه ملك آن آسمان فرمان دهد. "باز ايستيد و اين عمل برصورت صاحبش فرو كوبيد كه من ملك غيبتم و اجازه نخواهم داد عمل آن بنده را كه به غيبت آلوده است عبور دهيد خدايم به اين كار مامور فرموده است." بار ديگر كه فرشتگان ، عمل صالح ديگري را با خود به آسمان دوم بالا برند، باز ملك آن آسمان دستور توقف دهد و گويد:" اين عمل را بر صورت صاحبش فروزنند كه اين آدمي از كار و عمل خود، تنها به دنيا چشم داشته و من صاحب دنيايم و اجازه نمي دهم چنين عملي را از اينجا بالا ببرند." فرشتگان بار دگر عمل نيك بنده اي را كه از صدقه و نماز خود مسرور و شادمان است، تا آسمان سوم بالا مي برند ناگهان ملك سومين آسمان بانگ بر ميد دارد "باز ايستيد و اين عمل را بر صورت و پشت صاحبش بكوبيد كه من ملك كبرم اين بنده از عمل خود به کبر افتاده و در محافل به آن فخر و تكبر فروخته است پرودگارم فرمان داده است كه عمل از اينگونه را از خويش اجازه عبور ندهيم." باز فرشتگان ، عمل بنده اي را كه همچون ستاره اي در آسمان مي درخشد، با خود صعود دهند اين بنده زمزمه تسبيح حق و روزه و حج داشته است. ولي چون به چهارمين آسمان رسند ملك آن آسمان گويد" باز ايستيد و اين اعمال را بر پيكر صاحبش فرو كوبيد كه من ملك عجب و خود پسنديم اين بنده به خود معجب شده و عمل او بعجبش آورده است. پروردگار فرمانم داده است كه تا به اين گونه اعمال، پروانه فراز ندهم."

اين مرتبه فرشتگان عملي به زيبايي عروس حجله با خود به آسمانها برند صاحب اين عمل جهاد نموده و در ميان نمازهاي فريضه، ناقله به جا آورده و عملش همچون شتري شيحه مي كشد و روشنايي از آن چون خورشيدي تابد تا آنكه به آسمان پنجم رسند اما باز هم ملك آن آسمان فرمان دهد. "توقف كنيد و اين عمل را به صاحبش برگردانيد هر كسي كه علمي يا عملي در طاعت حق تعالي دارد به حسد بيفتد و چشم ديدار كسي را كه از وي در علم و عبادت برتر است ندارد و در حق او سخني ناروا مي گويد" خلاصه آن عمل بر گردن عامل آن باز مي شود و آن اعمال و عبادات، او را لعنت و نفرين كنند. بار ديگر فرشتگان، نماز و زكوه و حج و عمره بنده اي را تا آسمان ششم جزا مي برند: اما باز ملك آن آسمان ندا در دهد كه باز ايستيد. من ملك رحمتم. اين عمل را به صورت صاحبش بر زنيد و نور از ديدگانش باز گيريد كه اين بنده را به مردمان ترحمي نيست و چون كسي به گناهي گرفتار آيد و يا به سختي و مصيبتي در دنيا مبتلا شود زبان به شماتت و سرزنشش گشايد پروردگارم امر داده است تا اعمال چنين مردمان را نگذارم كه من عبور دهند. باز هم فرشتگان حفظه، جهد و كوشش در طريق عبادت و ورع و پارسائي بنده اي را كه چون دعد مي غرد و چون برق مي جهد و نور مي بخشد و با آن سه هزار فرشته همراهي مي كنند، تا به آسمان هفتم بالا مي برند. ليكن ناگهان ملك آن آسمان فرمان ميدهد" باز ايستد و اين عمل را بر چهره صاحبش فرو كوبيد" من ملك حجابم و از آن اعمال كه محض پروردگار نباشد، ممانعت خواهم كرد. اين بنده از اعمال خود، رفعت و منزلت خويش نزد بزرگان مي طلبيده خواسته است كه نامش را در محافل باز گويند و در شهر ها مشهور و معروف گردد .خدايم دستور داده است تا اعمال و عبادتي را كه محض پروردگار نباشد اجازه صعود ندهم. و بالاخره فرشتگان، نماز و روزه و حج و عمره و حسن خلق و سكوت و ذكر فراوان بنده اي را كه به اعمال خود شادمان و مبتهج (روسفيد) است و با آن همه فرشتگان آسمانها و ملائك هفتگانه همراهند، صعود دهند و پرده ها را يك به يك از پيش بردارند و در برابر حق تعالي قرار دهند و به عمل و عبادت او گواهي دهند. اما خداوند عز و جل فرمايد: اي فرشتگان شما حفظه اعمال بندگان من ايد و من خود مراقب آنچه در باطن و قلب آنان مي گذرد مي باشم، اين بنده در عبادت خود خالص نبوده و آن را به خاطر من انجام نداده است لعنت من بر او باد و فرشتگان نيز او را نفرين و لعنت كنند.

از گفتار پيامبر(ص) معاذ به زاري افتاد و گفت اي رسول خدا (ص) پس مرا چاره چيست؟ چه بايد بكنم؟ فرمود: اي معاذ، در يقين و اعتقاد به پيامبر خود اقتدا و از او پيروي كن، گفتم: شما پيامبر خدايي و من معاذم. فرمود: اي معاذ اگر در عمل خود تقصيري و كوتاهي مي بيني، پس دست كم، زبان خويش از برادران خود و از حاملين قرآن دور دار و گناهان خود را خود به گردن گير و بر دوش ديگران ميفكن و با مذمت و بدگويي نسبت به آنام در صدد تحسين و تنزيه خويشتن مباش و با فرو افكندن ايشان يا به منزلت و رفعت خويش، استوار نكن. هرگز در اعمال خود ريا و سالوس مكن و دنيا را در آخرت خود راه مده و در محفل خود، زبان به دشنام ديگران باز مکن، تا از گرد تو پراكنده نگردند و در حضور يكي به ديگري نجوا گونه سخن آغاز نكن و خود را برتر و والاتر از ديگران مشمار تا خيرات جهان از تو منقطع نشود. و خلق را به باد طعنه مگير و زبان از گزيدن ايشان باز دار تا گرفتار لعن و گزيدن سگان اهل جهنم نگردي، خداوند متعال فرمايد: "الناشطات نشطا"ميداني كه ناشطات چيست؟ اين همان سگان اهل جهنم اند كه گوشت و استخوان را مي گزند و مي جوند. گفتم: يا رسول الله، كيست كه بتواند اين خصال را در خود جمع سازد؟

فرمود: اي معاذ اگر خدا بخواهد آن را براي بنده خود آسان مي كند و آنگاه كه مشيت حق باشد ديگر چه اهميتي خواهد داشت. راوي مي گويد: معاذ را پس از اين واقعه مي ديدم كه پيش از آن كه به تلاوت قرآن مي پردازد، به تلاوت اين حديث مشغول است.

امير المومنين عليه السلام در وصيت خود به كميل فرمود: اي كميل، نماز و روزه و صدقه را ارزشي نيست مهم آن است كه نماز را با قلبي پرهيزگار به جا آورند و اعمال آدمي مورد رضايت حق تعالي باشد و خشوع كامل بر قلب فرمانروايي كند و كوشش در آن با دوام باشد.

نيست جر تقوي در ره توشه اي                   نان و حلوا را بنه در گوشه اي

با اين احاديث گرانمايه از كلام گوهر بار اولياء دين بهتر مي توانيم معني حقايق طهارت و ملكوت صلوه را در بيابيم. در عدد ابجد كلمه صلوه (131) دقت فرمایید، اگر الف مقصوره روي حرف لام را به عدد صد اضافه كنيم ميشود 132 برابر با نام مبارك محمد(ص) با ميم مشدد و اگر هر سه عدد(6=2+3+1) را با هم جمع كنيم مي شود6 اين عدد برابر است حرف (و) اين حرف در ادبيات حرف وصل است پروردگار عالم در سوره مباركه حديد آيه4  مي فرمايد دنيا را در شش روز خلق كرده است. و در كلام مباركش كه مي فرمايد "انا لله و انا اليه راجعون" همه از خدا آمده اند و به سوي او باز مي گردند در اين حركت نوري، حرف (واو) وصل پروردگار عالم بالا و عالم ملكوت بنابر اين عدد ابجد(و) يعني 6 در دنيا است. نبي اكرم(ص) از ايشان نقل شده كه دنيا مانند پلي است كه از يك طرف وارد و از طرف ديگر آن خارج مي شويد بنابراين مخلوقات در دنيا و حتي خود دنيا فاني است پس انجام عبادت خالصانه مخصوصاً نماز كه به قول پيامبر اكرم(ص) "الصلواه عمود الدين" نماز ستون دين است و فقط در دنيا مي توانيم نماز را بپا داريم يعني ستون خيمه دين خودر را براي آخرت فقط در دنيا مي توانيم بلند كنيم و محكم كنيم هر چقدر نماز صحيحتر و كاملتر و خالصتر باشد ستون محكم تر است. امام صادق (ع) مي فرمايد: "لا اعراب شيئاً بعد المعرفته با الله افضل من الصلاه" (چيزي را بعد از شناخت خدا برتر از نماز نمي شناسم)

و رسول اكرم (ص) مي فرمايد: اولين چيزي كه بر بندگان واجب گرديده است نماز است و آخرين چيزي است كه در هنگام مرگ باقي مي ماند اول چيزي كه از بنده حسابرسي مي شود نماز است پس اگر اهميت وقت نماز مورد قبول واقع نشود كارها بر او سخت خواهد بود. آنقدر نماز در اسلام اهميت دارد كه علي (ع) جنگ و جهاد در ميدانهاي نبرد با دشمنهاي و قرآن را براي احياء اين فريضه معرفي مي كند. هنگامي كه علي (ع) در جنگ صفين سرگرم بودند ضمناً در صف كارزار مراقب وضع خورشيد بودند.

پروردگار عالم مي فرمايد "قد افمت الصلواه". هر آينه نماز را به پا داريد(يعني چه؟) به پا داشتن نماز آن است كه حق ادا شود. يك احتمال مي فرمايد تمام كتاب مبارك قرآن 2 ركعت نماز مقبول است. زيرا همانطور كه مي دانيد در 4 سوره مباركه آن سجده واجب است و تمام نماز يك پيام دارد. "تنهی عن الفحشاء و المنكر". از اولياء گرانقدر است كه هركس 2 ركعت نماز مقبول در تمام عمرش داشته باشد انشاالله نماز مقبول تمام گناهانش را شفاعت مي كند. نماز يك روح دارد و يك جسم. ظاهر نماز و انجام تمام تكاليفش بطور صحيح جسم نماز است توجه قلبي و خضوع و خشوع و رسيدن به حقيفت نماز و رضاي خدا و رسيدن به قرب مولا. پروردگار بي همتاي خويش جان و روح نماز است كه آنگاه مورد توجه و قبول و رضاي مولا قرار گيرد. ثمره اش تنهي عن الفحشاء و المنكر است و نتيجه اش،  بركت عروج بسوي اوست و ميوه اش دريافت رزقي است كه او مي فرمايد عند ربهم يرزقون، لا خوف عليهم و لا هم يحزنون از امام صادق علهي اسالم پرسيدند چگونه بفهميم نماز ما مورد قبول واقع شده است؟ ايشان فرمودند ببين چقدر از گناه برائت داري و چقدر كارهاي غلط(از ديد قرآن) را كنار گذارده اي و اصلاح كرده اي و چقدر دوست داري به تعالي و كمالات روحاني برسي. پس خود قياس كن. مومن بايد ساعت تمام كارها و اموراتش را با ساعت اول وقت نمازهايش ميزان كند آنگاه نقطه عقربه ها ساعت عمرش در محور رضاي خود مي چرخد و هرگز نافرماني به صورت عمد نمي كند.

بنابراين تمام عمر يك انسان يك روز است  شايد يك نماز و اگر مومن تمام همتش براي بجا آوردن و به دست آوردن نماز مقبول باشد آنگاه نماز، امام عملهايش مي شود اما به شرط اينكه پيشوايش امام زمانش باشد، راهش مهدويت بسوي او، همانطوري كه در حديث گفته شد صورت مومن، صورت زيباي نمازش مي باشد. هنگاميكه مومن از دنيا مي رود نماز تمام خطرات اطراف او را از بين مي برد و در جلو جنازه او حركت مي كند و تمام مشكلات را از سر راه بر ميدارد نماز پوشش عافيت او مي شود قبل از اينكه او را به خاك سپارند. نماز مقبول جايگاهش را زينت و زيور مي دهد و بسترش را نرم و آرامش بخش مي گرداند و براي او مونس مهرباني مي باشد تا قيامت نداي لا خوف عليهم و لا هم يحزنون را برايش تداعي مي كند. نماز نور قبرش و در صراط نور راهش مي شود نمازي كه تنها عن الفحشاء و المنكر شود اينگونه ظلمات و سختي ها را كنار مي زند، نورش بدون ظلمات است و سوختي دارد(چون به رضاي رب العالمين رسيده) هرگز تمام نمي شود در قيامت آنگاه كه صور اسرافيل زده مي شود. به اذن الله همه بندگان سر از خاك بر ميدارند آنگاه نماز صورت نوراني و با آبروي مومن مي شود كه صورتش (70000) برابر نورش از خورشيد نوارني تر است. نماز در تمام صراط مركبش مي شود و با سرعت نور او را به بهشت مي رساند.

از خداوند مهربان خود مي خواهيم در اين دنيا تا اين توفيق را به ما نداده ما را از دنيا نبرد. انشاء الله.  در كتاب احكام يعني رساله علميه نوشته شده است: نماز پنج ركن دارد:1-نيت 2- تكبيره الاحرام3- قيام متصل به ركوع 4- ركوع 5- سجده.

1- نیت: همانطوري كه گفته شد مقدمه ورود در حقيقت نماز طهارت بود كه مقداري از آن حقايقش گفته شد. ظاهر طهارت غسل و وضو مي باشد. غسل، براي مومن حدث اكبر را از بين مي برد و وضو حدث اصغر را. اگر كسي هزار بار در آب فرو رود ولي نيت غسل نداشته باشد عمل غسل از او قبول نمي شود پس با نيت غسل درست است. زيرا نيت در قلب است حدث اكبر غلبه نفس حيواني است در دل كه با عمل غساله با نيت فشردگي انجام مي شود و بدن با انجام دادن عمل غسل تطهير شده آنگاه ورود به نماز پيدا مي كند و عدد ابجد غسل 1090 است همانطور كه حيوان حلال گوشت براي ذبح بايد ذكر بسم الله برايش گفته شود كه از حيوانيت اجازه ورود در زندگي انساني در وجود انسان پيدا كند. غسل در بالاترين عدد كه (الف يعني هزار)است پشت عدد همان (19) حروف بسم الله الرحمن الرحيم قرار مي گيرد تا طهارت پيدا مي كند و حدث اكبر را از بين مي برد.

اما وضو: از ريشه وضي گرفته مي شود. و از معاني ضياء است يعني نور دهنده و از سر تا روي پا (دو مسح سر و پا است) و شستن صورت و دستها تمام نماي وجودي نیّر مي شود عمل در دنيايي كه حقيقتش ليل است بايد با نور باشد پس عبادت بدون نور باطل است.

از امام صادق(ع) نقل مي شود كه: اگر نماز با توجه و حضور قلب مي خواهيد بخوانيد وضوي كامل و صحيح و خوبي داشته باشيد و جالب است كه تمام اعمال عبادي با نيت قرب الي الله و رضاي خدا باشد و الا قبول نمي باشد، زيرا نيت پاك و صحيح (همانطور كه در حديثي گذشت) نور باطني است و قلب با نور نيت پاك و منور مي شود و مي فرمايند فرداي قيامت هر كس به نيتش مزد مي گيرد. جالب است عد ابجد نيت برابر (11=7+4) 470 است (هو =11=7+4) و عدد ابجد ولايت هم برابر با 470 (جمع و هو=11=7+4) مي باشد. نتيجه زيبايي از اولين ركن از اركان نماز يعني نيت مي گيريم كه تا شيعه نشويم و تحت ولاي چهارده معصوم اش، و نيت ما همراه يقين و تقوي و ايمان كامل نباشد، نماز قبول نمي شود و صورت اصلي خود را به ما جلوه نمي دهد. (پس اگر تقوي الهي پيدا كنيد خداوند به شما روشن بيني و آگاهي مي دهد.) و جايگاه عددي نيت در حروف الفبا 56 مي باشد اگر 11=6+5 و برابر با كلمه حج و كلمه مبارك هو يعني همانطور كه قلب محل حيات است و تمام سلول هاي بدن به گرد او طواف كننده و قبله بدن است و اگر قلب سالم باشد اعضاي بدن سالم است و اگر قلب مريض شود، همه بدن بيمار مي شود و اگر قلب بميرد همه بدن بدون او مي ميرند، پس بكوشيم كه در تمام شبانه روز كارهاي خود را با نيت درست به نور تبديل كنيد. عمل بنده بدون نيت مثل بدن بي روح است.

احكام قبول شدن نماز، طهارت در اداي خمس است. احكام قبول شدن نماز همانطور كه طهارت، وضو و غسل و نيت گفته شد طهارت در خمس جلوه مي كند انسان مومن بايد طبق احكام خمس كه اول آيه جزء دهم قرآن، آيه41سوره مباركه انفال پروردگار عالم حكم خمس را مي فرمايد: همه متدينين بايد يك روز از سال را براي خود سال خمسي قرارد داده و سالي يكبار حساب مال و زندگي خويش را خدمت پروردگار عالم از باب تطهير عرضه كند تا قيامت از بطن خمس اموال طاهر خود را تحويل گيرد و آنجا به فضل پروردگار عالم كمبود نداشته باشند حال اگر با لباس خمس نداده يا پول خمس نداده هر كاري انجام دهد نمازش حتي حج انسان باطل مي شود. كسي كه با مال غصبي ارتزاق كند و وسائل تهيه كند نمازش باطل مي شود.(خمس يعني یک پنجم مال خويش را در شرائط احكامي بصورت سهمين که همان سهم امام و سهم سادات می باشد به اهلش رد كند)

حدود الهي، حفظ مرز عمل انساني ماست كه بايد آن را پاس بداريم.

فاطمه زهرا(س) هنگام نماز از ترس نفس نفس مي زد، امام حسن(ع) هرگاه از وضو فارغ مي شدند رنگشان تغيير مي كرد وقتي از ايشان سوال مي كردند فرمود كسي كه مي خواهد بر صاحب عرش وارد شود و به خدمت او برسد سزاوار است كه رنگ چهره اش تغيير كند. فقط اين را بگويم همانطوري كه عدد ابجد نيت 470 بود كه در ريشه نيت بايد به "هو" برسد و انجامش "حج" است. اگر صفر اين عدد را را برداريد مي شود 47 كه برابر است با جايگاه نام مبارك حسين(ع)، او كه با تمام نيت پاك و خلوص كاملش و اهداي تمام يارانش و فرزندانش و تمام رگ هاي خود و قرباني دادن جانش و اهداي سرش در ظهر عاشورا فرمود: "قد اقمت الصلوه و آتيت الصلوه و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر".

اين رسالت حسين بن علي (ع) است كه در تمام وجوهات كامل وظيفه انجام داد. حال اي شيعيان و محبين اين قدم سنگيني است در وادي مقدس نماز اميدوارم ثابت بماند الي يوم القيامه (معني عدد ابجد نيت عين الشمس مي باشد)

2- تكبيره الاحرام: يعني گفتن الله اكبر به زبان عربي كامل صحيح است بعد از نيت خالصانه مومن وارد وادي مقدس محراب مي شود كه با ادب كامل و با حضور قلب و آگاهي تمام پا در جايگاه انبياء و اولياء و ملائك و كروبيان می گذارد. آنها كه سر به سجده خالصانه بر درگاه حق سائيده اند و از آنجا به عروج آسماني خويش رسيده اند، سجده گاه مولاي متقيان علي (ع) و محراب همشه خونين ابا عبدالله الحسين(ع)، جايي كه ظاهراً روي زمين است ولي محراب واقعي قلب هر مومن است كه چگونه تكبيره الاحرام را مي گويد محراب يعني جاي حرب، مکان جنگيدن با دشمن خداوند، شيطان ها، وسواسها، خناسها و آنچه غير اوست. آنجا خالص، بنده او هستي و اوامر او را در مقام عظمت، و كبرايي او را، و قدرت لا يزالش را، هست مطلق او را، و هيچ بودن كامل خود را، با صداي بلند می گويد "الله اكبر".

راستي مومن مي شود الله اكبر بگويد و نماز خود را آخر همه كارهاي دنيائي اش انجام دهد، يا براي هركاري لباس و جايگاه و تشريفات مخصوص قائل باشد الا نماز. براي هر كار دنيايي حاضريد هزينه كنيد يا وسائل آن را همراه مي آوريد الا آمادگي براي نماز.

پس هنگامي كه رو به قبله و پشت به تمام كارهاي دنيا كردي و دهان خويش به كلمات نوراني نماز و راز و نياز با مولا پرداخته اي، سعي كن ظاهرت نيز اينگونه باشد و قلبت عاشقتر و متوجه تر باشد. ابراهيم سلام الله از كلام الهي مي فرمايد.(آيه79سوره مباركه انعام) "اني وجهت وجهي للذي فطر السموت و الارض حنيفاً و مآ آنا مين المشركين" به راستي من خالصانه روي دل به سوي كسي داشته ام كه آسمانها و زمين را آفريد و من از مشركين نيستم.

 عدد ابجد الله اكبر= 289(19=9+8+2) اگر عددهايش را با هم جمع كنيم مي شود(19) گفتن مقبول تكبير انسان را به وادي 19 حرف سوره مباركه حمد را كه آيه بسم الله الرحمن الرحيم است وصل مي كند و آنجاست كه باب الله است و جان قرآن با كلمات مباركه سوره حمد باب براي مومن باز مي شود و انشاء الله در وادي عشق به عبادت خالق هستي و بدون واسطه بدرگاهش وصل ميشود نماز عشق به پا مي شود و بلاواسطه مي گويي "اياك النعبد و اياك نستعين"تنها و فقط تو را مي پرستم و تنها فقط از تو ياري مي جويم.

 در تمام قرآن كريم 11 جاي آن احكام سكته يعني ايست يا وقف بايد انجام شود كه هفت سكته در سوره مبارك حمد است سوره اي كه خود هفت آيه دارد و تنها سوره اي كه بسم الله آن يك آيه است. پيامبر گرامي اسلام مي فرمايد: قرآن يك ظاهر دارد و يك باطن كه بطن آن 7 حجاب و در جايي 70 حجاب و در جاهايي 70000 حجاب است كه كل 7 آيه مباركه در بسم الله الرحمن الرحيم آن و تمام بسم الله الرحمن الرحيم در هفت حرف يعني بسم الله و تمام آن در باء بسم الله و تمام محتوا در نقطه زير باء بسم الله كه آقا و مولا اميرالمومنين مولاي متقيان علي بن ابي طالب(ع) فرمود "انا نقطيه تحت الباء" من نقطه زير با هستم. پس بدان اي شيعه 14 معصوم صلوات الله عليهم اجمعين، نقطه ورودي در قرآن و نماز نيت است كه عددش برابر ولايت بود نيت نقطه پر محتواي هر عملي است كه بايد در تحت ولاي ولي اعظم امام زمان (عج) باشد.

3-قيام متصل به ركوع: هنگاميكه حمد و سوره كامل خوانده شد بايد مكث كوتاهي داشته باشيم و به اندازه يك الله اكبر گفتن صبر كنيم بعد وارد ركوع مي شويم. اين قيام يك ركن است يعني چه؟ شايد اين طور معنا شود كه اگر آگاهانه و خالصانه فهميد ه باشيم كه در مقابل عظمت چه كسي هستيم و چه خوانده ايم آنگاه كمر بندگي خويش را فقط براي يكتاي سبحان فرو مي آوريم و به ركوع مي رويم پس قبل آن به اين كمال فكري مي رسيم و مي دانيم براي چه وجودي كه خالق ماست و هستي ما زهستي اوست تعظيم و تكريم مي كنيم پس اينجا واجب است.

4-ركوع: عمل ركوع رسيدن به حد بندگي است و با خضوع و خضوع راكع مي شويم عدد ابجد آن 296(17=6+9+2) مي باشد. كه اگر آنها را جمع كنيم مي شود (8=7+1=17) كه در نهايت 8 است كه درمقابل رضاي او به رضا مي رسيم. شايد او قبول كند و جايگاه عددي آن 53 مي شود كه برابر نام مبارك احمد(ص)، نام مبارك آسماني پيغمبر بزرگوارمان در حقيقت جلالت و عظمت خالق يكتا را در ركوع حضرت از درون قلبش مشاهد ه كرد.  آن قلبي  كه عرش الرحمن است و آنگاه ايستاد.(در قرآن علماي علم تجويد قرآن را به 1000قسمت تقسيم كرده و هر قسمت را يك ركوع ناميده اند). به مقام كامل ادب به سجده افتاد.

5- سجده: در درسهاي قبل نوشتيم كه نماز 5 ركن دارد و ركن پنجم سجده است و ما پنج نوبت نماز واجب مي خوانيم. عدد 5 (در كتاب راز حجاب) توضيح داده شده است كه حلقه بندگي انسان براي معبود خويش مي باشد اما در پيروي و شيعه بودن 5 نور مقدس 5 تن صلوات الله عليهم اجمعين كه وجود تمام معصومين است. پنجمين معصوم وجود مقدس امام حسين (ع) است سيد الشهدا وجود مقدسش و 72 يار وفادار كه همه مثل پروانه به گردش جمع شده اند و سر وفاداري در راه دوست گذاشتند. (در كتاب مبارك قرآن اسم فرقه 72 بار آمده است) عدد ابجد سجده 72 مي باشد و مولا تنها كسي است كه سرِ بندگي و سجده دائم بر زمين گذاشت و سر را بر نداشت تا از بدن جدا كردند. او بود كه در صحنه عاشورا طوري حماسه آفريد كه تمام انسان ها و مخصوصاً شيعيان و محبينشان تا قيامت بايد از اين وادي بگذرند و درجه خلوص قلبشان براي دين و ايمان و براي نصرت امام زمان خويش امتحان مي شوند آنگاه درجه بندگي و قبولي را دريافت مي كنند.

آقا ابا عبدالله الحسين (ع) حقيقتي را براي عارفين و سالكين و شيعيان خويش آشكار ساخت و حجت را بر همگان تمام كرد كه در قيامت هيچ عذري باقي نماند و بالاترين عمل درجه تواضع و بندگي در عبادات مخصوصاً نماز سجده است يعني اطاعت محض پرودرگار عالم و امام حسين (ع) امام ساجدين است.

حال بگوئيم عالم در (72) عدد سجده غرق است و حقيقت وجود (7 تا 2 تا) است و جايگاه عددي سجده در الفباي عدد (27) مي شود (يعني 7و 2) كه روز بعثت پيغمبر بزرگوار (ص) در ماه رجب و در آن روز جايگاه حقيقت اطاعت و بندگي از قلب مطهر ايشان ظاهر گرديد.

يعني قرآن، كتاب آسماني و نسخه حكيم، پروردگار عالم، سبحانه و تعالي در قرآن يكي از اسماء پيامبر بزرگوار اسلام را سبع مثاني ناميده است يعني (هفتگانه دوباره) 7تا 2 تا كه برابر مي شود به 14 نور مقدس ائمه طاهرين صلوات الله عليهم اجمعين كه همه اين عزيزان نور واحد هستند(اسم آسماني حضرت رسول(ص) احمد است و اسم زميني ايشان محمد(ص) هر دو اسم مبارك ريشه اش حمد مي باشد و در زمين و آسمان جلوه كرده است پس سبع مثالي است) و حضرت مي فرمايند: تمام كل قرآن در سوره مباركه حمد قرار دارد و سوره مباركه حمد سبع مثاني است(7 تا 2 تا) كه به قول مفسران از چند جهت معني كرده اند عده اي مي گويند چون نيمي را پروردگار عالم خود را با اسمايش معرفي مي فرمايد و نيمي براي بندگانش مي باشد.

و بعضي فرموده اند: هر آيه اين سوره مباركه دو قسمتي است مثل (بسم الله) الرحمن الرحيم(الحمدلله) رب العالمين(الرحمن) الرحيم(مالك) يوم الدين تا آخر.

و خلاصه در نمازهاي واجب كمتر از دو ركعت نداريم و در هر ركعت واجب است يكبار با سوره مباركه حمد خوانده شود. پس در 2ركعت مي شود (7 تا 2 تا) در هر ركعت دو بار سجده انجام مي شود و در هر سجده7 موضع بدن واجب است به زمين برسد(7 تا 2 تا) (پيشاني-دو كف دست-دو زانو-دو انگشت شصت پا) در خلقت آسماني هفت طبقه آسمان و در زمين 7 طبقه زمين است و هر دو مي شود (7 تا 2 تا) و همه تسبيح گو هستند. منجمين در آسمان تجمع و شكل ستارگان را نام گذاري كرده اند و گفته اند دب اكبر و دب اصغر و هر كدام 7 ستاره است رويهم مي شود (7 تا 2 تا) در ايام هفته 7 روز است و تمام يكسال 52 هفته قرار داده است عدد 52 برابر است با كلمه سوره مبارك حمد (سبع مثاني است) پس يكسال 52 تا 7تا است. اميدوارم متوجه باشيد كه همه ما در سبع مثاني يعني در حمد غرق هستيم. ( الحمدلله رب العالمين) و ايام نموداري از اطاعت محض پروردگار عالم است كه در واقع همه ساجد او هستند در وجود انسان 7 نفس نوراني است و 7 نفس ظلماني. نفوس نوراني براي تعالي پيدا كردن آسماني است و نفوس ظلماني لازمه زندگي در زمين است يعني كمال ما در (7 تا 2تا ) است بنابراين همه عالم در عدد 14 محاط هستند همه ريزه خوار سفره حجه الله الاعظم، امام زمان صلوات الله عليهم اجمعين مي باشد. (كاش نمك خورده نمكدان نشكنيم) پس نماز معناي كامل اين وصفيات است و همه نماز در سجده به معني واقعي خود مي رسد. ذكر مبارك سجده" سبحان ربي الاعلی و بحمده" مي باشد. معني ظاهري آن اين است كه پاك منزه است پروردگار من كه بلند مرتبه وحمد و ستايش مخصوص اوست. ولي عرفان معني عميق تري به ما ياد مي دهد. پاك و منزه است پروردگار من كه حمد و ستايش مخصوص او است كه او ربي الاعلی است زيرا او است كه هر لحظه جماد را به نبات و نبات را به حيوان و حيوانيت را به انسان اعلی ميدهد .

و انسان در حال اطاعت كامل يعني سجده واقعي عروج انساني پيدا مي كند و وجود مقدس آقا امام حسين(ع) راز سجده را با شهادتش در قتلگاه افشاي مي كند. او در حلقه بندگي است به عنوان پنجمين معصوم(ص) راز وراثت انبياء و اوليا و جد و پدر و مادر و برادر بزرگوارش را به ظهور گذاشت و بالاترين درجه اي كه يك انسان كامل مي تواند دريافت كند، جلوه داد و آن قلب شدن نفس حيواني و به حقيقت انساني است.

اگر هر انساني از دنيا برود بدن او ميته مي شود و نجس و غسل به آن وارد مي شود و هر انسان زنده اي اگر دستش او را مسح كند (در حالي كه بدن سرد شده باشد) غسل مس ميت به او واجب مي شود. يعني حدث اكبر به او مي آيد و بدون غسل اجازه ورود در نماز را ندارد. انسان ميته دست عملش از دنيا كوتاه شده و تكليف از او برداشته مي شود اينجا تكليف به زنده هايي است كه او را دست مي زنند و تشييع مي كنند زيرا وقتي او را غسل ميت مي دهند او تطهير مي شود بخدمت معصومين سلام الله مي رسد. آنگاه با طهارت وارد مي شود (اميدوارم عمل طاهر را با خود برده باشد) پس آن كسي كه غسل مس ميت به او واجب شده چون به نجاست حيواني او تماس گرفته و نفس حيواني در خودش هم هست پس غلبه اين نفس به شدتي مي شود كه بايد غسل كند تا بتواند در عمل انساني كه نماز و روزه و احكام است ورود داشته باشد، اما كسي كه در ميدان جنگ در راه حق بر باطل جنگيده و آنگاه كشته شود مي فرمايند: از آن ساعتي كه اولين قطره خونش به زمين مي رسد گناهانش بخشيده(انشاءالله) و بدنش و خونش و جسمش پاك مي شود. اين جا انسان به مقام انساني خود واصل مي شود. آنگاه مثل مولايش حسين بن علي(ع) بدنش نه غسل مي خواهد و نه كفن زيرا او طهارتش كامل است. پروردگار عالم به چنين بنده اي كه شهادتش قبول شده مي فرمايد "ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله بل احياء عند ربهم يرزقون" ايشان نمرده است بلكه زنده است و نزد من روزي مي خورد.

پس هر مومني در اثر اطاعت مقبول هميشه ساجد هستند. يعني او هميشه 72یار ملكوتي كمك و همراه دارد كه در هر جا كه باشد او را ياري دهند و با او در ميدان جنگ زندگي و حربگاه خود مي آيند و به كمكش مي جنگند و شيطان ها و وسواسها و خناسها را ريشه كن مي كند.

و آنگاه در محراب نماز، ستون نماز بپا مي شود و الي يوم القيامه مجراي او جاي تسبيح ملائك مي شود. هنگاميكه مومن در قيامت باز مي ايستد به فضل پروردگار سبحان خود را در محراب نمازش پيدا مي كند و از آنجا نور نماز همانطور كه گفته شد عجين جانش مي شود الي آخر.

بنابر اين آقا عبدالله الحسين(ع) عملاً با ذرات وجودش با قرباني دادن فرزندانش و عزيزانش و يارانش و پاره پاره شدن تمام اعضاء بدنش. جان فشاني در محراب نماز عشقش بدن مباركش 4000 زخم برداشت به اندازه مسائل نماز و خلاصه در سجده ي بندگي سرش را گذاشت و رضاي خود را به رضاي خداوند منان تسليم كرد كه هرگز سر خود بلند نكرد. تا آن سر را (لعنت الله علي قوم الظالمين، لعنت ابدي خدا بر قاتلين و ظالمينش باشد) از بدنش از قفا (از پشت سر) با دوازده ضربه جدا كردند. السلام عليك يا ابا عبدالله الحسين(ع)

سر حسين(ع) ظاهراً بر نوك نيزه گذاشته شد اما آن سر بالاي همه سرها رفت و مقامي گرفت كه اگر هر سري به راز و نياز به خداوند بلند شود بايد سر او را شفيع خود قرار دهد(سر او شد سِر الله و سر او نقطه رضا شد) و او قامت نماز را در محرابش به پا كرد الي يوم القيامه. امام شهدا و امام مظلومان عالم


مطالب مشابه :


حروف الفبای انگلیسی فانتزی عاشقانه عشقولی با طرح قلب

حروف الفبای انگلیسی فانتزی عاشقانه عشقولی با طرح قلب اگر لینک می کنید یا با اسم وبلاگ




اسرار نماز

لب الالباب (راز حروف) - اسرار نماز - عرفان ابجدی در خصوص ولایت چهارده معصوم (س)




مهندسی خلقت (قسمت اول)

لب الالباب (راز حروف) - مهندسی خلقت (قسمت اول) - عرفان ابجدی در خصوص ولایت چهارده معصوم (س)




برچسب :