ارتباط نظام های اجتماعی با یکدیگر

نویسنده: دانیل لرنر (2)
مترجم : داوود صفایی *     هدف این مقاله، مشخص کردن میزان ارتباط نظام مند ارتباطات و دیگر نهادها در بیشتر جوامع در گوشه و کنار دنیا است.
ما دو نوع اصلی نظام های ارتباط عمومی را شناسایی کرده ایم: رسانه ای و شفاهی. بر مبنای موضوع نمونه های تحقیق در امر ارتباطات، دو نوع مزبور از یکدیگر متمایز شده اند: چه کسی می گوید؟ چه چیز را می گوید؟ چه گونه آن را می گوید؟ و به چه کسی می گوید؟ بر مبنای این چهار متغیر، تفاوت ها به صورت زیر است:

نظام های شفاهی          

نظام های رسانه ای        

 

شفاهی (چهره به چهره)     

رسانه ها (پخشی)        

کانال                       

اولیه (متجانسهمگون       

توده (نا همگون)         

مخاطب                    

سلسله مراتبی (منزلت اجتماعی)

حرفه ای (مهارت)       

منبع                       

   [تجویزی]             

تشریحی[اخبار]          

محتوا                      

 

نظام های رسانه ای توسط کارشناسان ارتباطات به طور مفصل تشریح شده اند. جریان اصلی اطلاعات عمومی توسط یک گروه حرفه ای از ارتباط گران ماهر در تولید پیام های توصیفی (اخبار) برای انتقال از طریق رسانه های غیر شخصی (چاپ، فیلم، رادیو) به انبوه مخاطبان نا متمایز تولید می شود.
نظام های شفاهی را اساساً از طریق گزارش های انسان شناسان می شناسیم. چون شبکه های پیش سواد(5) به طور چشم گیری از نظام های رسانه ای (که تأثیر «هم گون سازی» بر روش های رفتاری دارند) متفاوت هستند، از این رو نهادهای شفاهی تنوع بیشتری را نشان می دهند. مثلاً در بعضی از نظام های شفاهی، قدرت به شکل بسیار خشک سلسله مراتبی نیست. با وجود این، در نوع صورتی آن پیام ها، معمولاً از منابعی نشأت می گیرد که از نظر جایگاه در سلسله مراتب اجتماعی، دارای قدرت اظهار نظر هستند، یعنی، بیشتر موقعیت اجتماعی شان مد نظر است تا معیار مهارت تولید پیام. این پیام ها نوعاً تجویزی به نظر می رسند تا تشریحی، یعنی این که اعلام کننده مقرراتی هستند که ناظر بر رفتار مخاطب نسبت به وقایع قریب الوقوعی است که در سطح جامعه مورد علاقه می باشد، مانند وصول مالیات و احضار به خدمت نظامی. این اخبار از طریق کانال های شفاهی به مخاطبانی کاملاً متمایز، منتقل می شود، یعنی گروه های اولیه خویشاوندی «طبیعی» مذهبی، کاری یا هم بازی. هر یک از این گروه ها الگوی بسط شبکه شفاهی از طریق عمل کردن به عنوان یک کانال انتقالی ارتباط دهان به گوش در درون و میان گروه ها، تکمیل می کنند. (6)
اگر بپذیریم که این قاعده بندی خشک و نرمش ناپذیر، به طرزی رضایت بخش متمایز کننده ی مشخصات دو مدل کلی نظام های ارتباطات می باشد، در مرحله ی بعد، با این مشکل روبرو می شویم که چه گونه با دقت کافی، رویداد آن ها را تشریح کنیم، با این هدف که تمایزی منسجم بین نظام های رسانه ای و شفاهی در دنیای قابل مشاهده ایجاد کنیم. در اینجا با یک مشکل روبرو می شویم، زیرا جوامع اندکی وجود دارند که از یک الگوی کامل برای هر یک از این مجموعه های آرمانی شده، پیروی کنند. مثلاً در بریتانیا، که در آن جا ارتباطات عمومی بیشتر به مدل نظام رسانه ای نزدیک است، مردم هنوز هم در مورد مسائل عمومی با یکدیگر گفت و گو می کنند. بر عکس، در عربستان سعودی که ارتباط منطبق بر نظام شفاهی است، یک ایستگاه رادیویی فعالیت می کند. هنگامی که ما از نمونه های آرمانی به سمت داده های تجربی حرکت می کنیم، در اکثر جوامع، عناصر متعدد در این الگوها شروع به تغییر می کنند. به نظر می رسد که اکثر جوامع جهان، در مرحله ای از گذار از یک الگو به الگوی دیگر می باشند.
با وجود این، دو ویژگی کلی در تمام جوامع، مشترک است. ویژگی نخست، مسیر تغییر - برای همیشه - از سیستم شفاهی به رسانه ای است (هیچ مورد شناخته شده ای، تغییر در جهت عکس را نشان نمی دهد) . (7) اما ویژگی دوم: درجه ی «تغییر» در رفتار ارتباطی است و به نظر می رسد که به طرز قابل توجهی به تغییرات رفتاری در نظام های اجتماعی بستگی دارد. این مشاهدات نشان می دهد که ما با یک گرایش مادی در نظام های ارتباطی سرو کار داریم، یک فرایند دراز مدت تحول تاریخی که جهت یک سویه دارد. افزون بر آن، به نظر می رسد که این گرایش جنبه ی نظام مند دارد زیرا رخداد آن، وابستگی متقابل با تعدادی از عوامل غیر ارتباطی دارد. از این مطلب، می توان به این فرضیه دست یافت که یک نظام ارتباطی، هم شاخص، و، هم عامل تغییر در کل نظام اجتماعی است. اگر مسئله ی ژنتیکی قانون علیت را کنار بگذاریم (بر مبنای این عقیده که به محض شروع فرایند، مرغ و تخم مرغ در واقع «علت» ایجاد یکدیگرند)، فرضیه مزبور را می توان به نحو مناسبی برای آزمون یک ماتریس [قالب چارچوب] همیشگی و ارتباط، قاعده بندی کرد:

نوع 2                   

نوع 1                   

 

شفاهی                   

رسانه ای                 

ارتباطات               

روستایی                

شهری                   

اجتماعی  اقتصادی         

غیر نمایندگی              

نمایندگی                  

سیاسی                 

بی سوادی               

با سوادی                 

فرهنگی                

هر سیستم ارتباطی، تاریخچه ای از صفات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارد. برای روشن کردن تفاوت های دو سیستم ارتباطی، آنها را به شکل «دو شاخه ای» در بالا آورده ایم. با وجود این، سرشت جزمی یک چنین قاعده مندی، هیچ کس را دچار دردسر نمی کند، زیرا ما به طور تجربی آن ها را به عنوان متغیرهای مداوم به شمار می آوریم، و بر همین مبنا است که تفاوت ها درجه بندی می شوند. درست همان طور که هیچ نظام رسانه ای کاملی وجود ندارد، به همان ترتیب نیز هیچ جامعه ی کاملاً شهری یا کاملاً (نمایندگی) و یا کاملاً با سواد وجود ندارد. مدل ما، جنبه ی احتمالی و فرضی دارد. اقدامات ما جنبه ی توزیعی دارند. آزمون ما از مدل مناسب، جنبه همبستگی و ارتباطی دارد.
شیوه کار، معین کردن درجه واقعی همبستگی بین شاخص هایی است که از جوامع مختلف جمع آوری شده است. این شاخص ها چنان تعیین شده اند تا بتوان از اطلاعات آماری یونسکو و دیگر نمایندگی های سازمان ملل، حداکثر استفاده را به عمل آورده، چون تعداد کشورهایی که آمارشان موجود است، از یک شاخص به شاخص دیگر فرق می کنند، هم بستگی هایمان را در مورد گروه هایی از مدل به کار بردیم که تعدادشان بین 54 تا 73 است. (8)
هرشاخص در کل، به عنوان راهنمای قابل اعتمادی برای وضعیت مشارکت عمومی در بخش خودش محسوب می شود. به این ترتیب شاخص باسودادی از طریق مشخص کردن نسبت جمعیتی که می تواند به یک زبان بخوانند، تصویر مناسبی از مشارکت ملی در کل بخش فرهنگی ارائه می دهد. هم چنین نسبت جمعیتی که عملاً در انتخابات ملی رأی می دهد، نشان گر مشارکت در بخش سیاسی است. به همین ترتیب شهرنشینی، یعنی نسبت جمعیتی که در شهرهایی با جمعیت بیش از پنجاه هزار نفر زندگی می کنند، به عنوان شاخص شرکت در کل بخش اقتصادی در نظر گرفته می شود در حالی که معمولاً به سختی می توان شهر نشینی را به عنوان معیار توزیع اشتغال در نظر گرفت، در عوض بر اساس تحقیقات قبل که نشان دهنده ی ارتباط متقابل بیشتری بین توزیع اشتغال، در آمد سرانه و میزان سواد است، می توان تفسیر وسیع تری نمود. (9)
این شاخص ها، درجه ی مشارکت در چهار بخش را بیان می کنند که در این بخش می توانند نمایانگر کل نظام اجتماعی باشند.
شاخص های مذکور روش مشارکت در جوامع دموکراتیک مدرن را از شیوه های غیر مشارکتی مردم در جوامع سلسله ی مراتبی سنتی متمایز می کنند. در اینجا منظور ما از «روش مشارکت جویانه» ، «فراوانی» شرکت افراد است نه کیفیت آن. منظور این است که افراد بیشتری فرصت مشارکت کردن را به دست آورده و به کار می برند، بدون در نظر گرفتن ارزش شرکت آنها. بنابراین مقولات انتخاب شده برای تشکیل شاخص ارتباطات نیز بر فراوانی شرکت توسط عموم جمعیت تکیه دارد.
این مقولات عبارتند از: الف) تیراژ روزنامه، ب) تعداد گیرنده های رادیویی، ج) ظرفیت صندلی های سینما. هریک از این مقولات ابتدا به طور جداگانه با شاخص های دیگر همبستگی داشتند، پس از این که ضریب های هم بستگی جداگانه آن ها تعیین شد سه مقوله به عنوان یک شاخص واحد در نظر گرفته شده اند. (به منظور ایجاد قابلیت مقایسه بین این مقولات و کشورها، مقولات یاد شده به نسبت هر هزار نفر جمعیت مشخص شده اند) .

آزمون مقولات ارتباطی

هر یک از سه مقوله ارتباطات با شاخص فرهنگی سواد همبستگی داشت. (10)

همبستگی با سوادی                      

مقوله                                 

75%                            

تیراژ روزنامه                          

74%                            

تعدادگیرنده های رادیویی                   

61%                            

ظرفیت صندلی سینما                      

روشن است که تیراژ روزنامه باید همبستگی بیشتری با سواد داشته باشد تا حضور در سینما که استفاده کردن از آن، نیازمند سواد نیست. هم بستگی بالای گیرنده های رادیویی موضوع دیگری را نشان می دهد، به عبارتی، تولید انبوه گیرنده های رادیویی، مستلزم میزان مناسبی از صنعتی شدن در سطح بالای تکنولوژی است در حالی که ساختن سینما (که در آن فیلم های «وارداتی» نمایش داده می شوند) نیازمند تکنولوژی پیشرفته ی نیست.
در تحقیق ما، میزان تمایز صنعتی شدن تا نقطه معینی تحت شاخص شهر نشینی در نظر گرفته می شود. در حالی که وجود هم بستگی بالایی بین سواد و رسانه ها را نشان داده ایم، اینک می خواهیم مشخص کنیم که شهرنشینی با هر دوی این ها (سواد و رسانه) هم بستگی متقابل دارد. افزایش تولید و توزیع رسانه ها معمولاً در مکان و زمانی رخ می دهد که حداقل شهرنشینی لازم برای فرآیندهای صنعتی وجود داشته باشد. با همین توجیه شهرنشینی مستلزم افزایش سواد برای شرکت در فرایند صنعتی شدن است. در مرحله ی معینی رشد، به صورت متغیر مستقل در می آید و مرحله جدیدی از مدرنیزه شدن آغاز می شود. در این مرحله، بزودی رشد سواد، با رشد رسانه ها پیوند کاملاً نزدیک پیدا می کند. رسانه ها سواد را می آموزانند و رشد سواد، باعث افزایش بازار برای مصرف بیشتر رسانه ها می شود. ضرایب بالای هم بستگی سواد با هر یک از رسانه ها نشان دهنده این است که این ها را می توان به عنوان علت و معلول دو طرفه در بازار ارتباطات تلقی نمود که در آغاز مرحله تاریخی خود، فقط در شهرها متولد شدند. (11)
نقش شهرها وقتی روشن تر می شود که در نظر بگیریم که صرف تراکم جمعیت، بدون ملاحظات شهرنشینی، در بیشتر جوامع می تواند به صورت عامل ضد سواد عمل کند. با آن که این اصل، بدیهی است که وقتی دانش آموزان نزدیک یکدیگر زندگی می کنند، تحصیل ارزان تر است و از این رو در صورت وجود مساوات در عوامل دیگر، تراکم جمعیت می تواند منجر به باسوادی بیشتری شود. اما بدون وجود شهرنشینی معقول در سایر عوامل، نظیر: تولید، توزیع و مصرف نعمت ها، نه تنها مساواتی وجود نخواهد داشت بلکه سطح این عوامل بسیار نازل خواهد بود. این امر تأثیر مخرب مستقیمی بر خدمات عمومی به ویژه تحصیل عمومی رایگان دارد. در جوامع غیر شهری متراکم که درآمد کلی نسبتاً پایین است، مدارس کمی با وجود عمومی اداره می شوند . همچنین از آن جا که درآمد سرانه پایین تر از جوامع شهری است و کمتربین افراد جامعه توزیع می شود، افراد محدودی قادر به پرداخت شهریه مدارس هستند.
بنابراین هر قدر افراد بیشتر در محدوده متراکم غیر شهری وجود داشته باشد سهم افراد تحصیل کرده کمتر می شود و رشد با سوادی دشوار تر می شود مگر آن که جمعیت به داخل شهرها مهاجرت کند. در سرزمین هایی که جمعیت به طور پراکنده مستقر شده اند، تأثیر شهرنشینی کمتربه چشم می خورد. نرخ سواد مستقیماً متناسب با افزایش درآمد سرانه است. اما در جوامع پر جمعیت، شهرنشینی، متغیری تأثیر گذار است و برای «خیزش» به سمت افزایش سواد امر میزان قابل توجهی از شهرنشینی را نشان می دهد، میزان سواد شروع به بالا رفتن می کند. اما پس از این که جامعه به درجه معینی از شهرنشینی دست یابد، افزایش سطح سواد متوقف می شود. به این معنا که رشد مستقر سواد - پس از این که به حالت نیمه با سواد در آمد - به عامل دیگری غیر از رشد مستمر شهرها بستگی دارد.
اهمیت تراکم جمعیت غیر شهری به عنوان نیروی ضد سواد در جوامع پر ازدحام آسیایی مانند هندوستان و اندونزی که شهرنشینی هنوز در آن جا گسترش نیافته است به خوبی روشن است. اثر متقابل تراکم و شهرنشینی به عنوان عوامل تنظیم کننده سواد را می توان به شکل زیر نشان داد:

 

شهر نشینی

 

 

بالا

پایین

 

 

بالا

پایین

بالا

 

(سواد)

(سواد)

تراکم

 

 

 

 

 

 

پایین

 

بالا

بالا/ پایین

 

 

(سواد)

(سواد)

به منظور تسهیل آزمایش روابط بین تراکم، شهر نشینی و سواد، سه فرضیه را بطور مجزا فرمول بندی کردیم : الف- سواد و تراکم جمعیت در مناطق با شهرنشینی پایین، بطور معکوس تغییر کرد و ارتباط منفی را نشان می دهند. ب- میزان سواد با افزایش درجه شهر نشسینی افزایش پیدا می کند خواه تراکم پایین باشد، خواه بالا. ج- افزایش سواد تا درجه معینی از افزایش شهرنشینی به آن وابسته است ولی پس از آن افزایش شهرنشینی منجر به افزایش سواد نخواهد شد. (هیچ فرضیه چهارمی که در آن میزان شهر نشینی و تراکم در این پایین باشند. پیشنهاد نمی شود زیرا تأثیر افزایش شهرنشینی بر سواد در این مورد مبهم است).
فرمول پیچیده تری این سه فرضیه را با هم در نظر می گیرد و خواهان معینی کردن شرایط سه گانه است که تحت آن، روابط یک نواخت بین شهرنشینی، تراکم جمعیت و سواد به دست آید. ما در
اینجا روش ساده تر آزمون روابط زوجی (دو متغیری) را هم بستگی را انتخاب می کنیم. در اینجا منظور اصلی ما، متوجه تعیین اهمیت نقش شهرنشینی در مرحله اولیه مدرنیزه کردن نظام اجتماعی است. ما عمل کرد متفاوت آن را تحت شرایط تراکم پایین و بالا فقط به عنوان راهنمایی جهت تحقیق آینده به صورت تعداد افراد در هر کیلو متر مربع سرزمین تعریف شد. شهرنشینی نیز شامل نسبت کل جمعیتی که در شهرهای بیش از 50 هزار نفر زندگی است
همبستگی سواد با تراکم جمعیت دارای ضریب منفی 60%است. بررسی دو سری از اعداد نشان داد که این رابطه معکوس مربوط به جوامع غیر شهری انبوه مانند چین، هندوستان، اندونزی، مصر و غیره است.
این مطلب ممکن است به عنوان تأییدی بر فرضیه اول باشد که تراکم جمعیت صرف در مناطقی با شهرنشینی پایین - عامل ضد سواد است - همین که میزان تراکم جمعیت افزایش یابد، میزان سواد رو به کاهش می گذارد.
اثبات فرضیه دوم، یعنی افزایش میزان سواد به تناسب افزایش میزان شهر نشینی از ضریب همبستگی بین این متغیرها روشن می شود: این ضریب «64%+» است. (باید توجه داشت که عدم دقت در اطلاعات خام آماری، نتایجی خلاف این فرضیه به دست می دهد. تراکم از طریق اعمال قدرت در قلمرو رسمی محاسبه می شود نه از طریق منطقه واقعی سکونت. از آنجا که کشورهای پر ازدحام گرایش به داشتن وسیع ترین مناطق «بیهوده» دارند، این مطلب، تراکم واقعی آن ها را کاهش می دهد. هم چنین نقطه برش پنجاه هزار نفر، در بسیاری از موارد سهم شهرنشینی در کشورهای کم تراکم و کم جمعیت که شهرهایی با اندازه کوچک، اما با درجه بالایی از شهر نشینی دارند را، در بر نمی گیرد. بنابر این دقیق تر کردن اطلاعات خام، باعث می شود تمام ضرایب در جهت اثبات فرضیه افزایش پیدا کند).
سومین فرضیه ی ما مبنی بر این که، پس از رشد معینی از شهرنشینی، سواد بدون در نظر گرفتن متغیرهای دیگر جمعیت شناسی بالا می رود، وقتی همه ی 73 کشور را از لحاظ سواد و شهر نشینی درجه بندی کنیم، مقبولیت بیشتری یافت. (گرچه کاملاً تأیید نشد.)
به وضوح پیداست که شهر نشینی تا نقطه ای که در آن یک چهارم جمعیت در شهرهایی با بیش از پنجاه هزار سکنه زندگی می کنند عامل مهمی به حساب می آید. رابطه مستقیم و یک طرفه بین سواد و شهر نشینی (مازاد بر 1/21% در دومین ردیف که شامل فقط چهار کشور است در خور توجه نیست) از زمانی که شهرنشینی به 10% می رسد تا وقتی از 25% می گذرد روشن ترین رابطه است ورای این نقطه سطح شهرنشینی متوقف می شود در حالی که سواد به «طور مستقل» به افزایش خود ادامه می دهد. (در کشورهایی با تراکم فوق العاده زیاد و فوق العاده کم) .
اگر نقاط 10% و 25% به عنوان نقاط برش تخمینی در معیار شهر نشینی در نظر بگیریم قادر خواهیم بود که جوامع را به سه دسته تقسیم کنیم که درجه سواد و شرکت رسانه ها را در هر جامعه متمایز می کند.
بگذارید این سه دسته بندی را چنین تعیین کنیم مدرن، در حال گذار، سنتی:

سیستم ارتباطات     

شهر نشینی        

سواد               

 

رسانه ای        

بیش از 25%       

بیش از 61%         

مدرن                  

رسانه ای شفاهی  

10- 25%        

21- 60%             

در حال گذر              

شفایی          

زیر 10%         

زیر 20%            

سنتی                  


البته این نقاط برش تا حدی قراردادی هستند، به این معنا که نتیجه آن ها تا حدی توسط داده های آماری معین می شوند. به طور مثال، اگر شهرنشینی به جای این که با شهرهایی با جمعیت بیش از پنجاه هزار نفر تعیین شود با جمعیت بیش از بیست هزار نفر تعیین می شد، (بالاترین نقطه برش در این پیوستار در 20% قرار می گرفت، نه 25%).
به هر حال به کمک این نتایج می توانیم دو مرحله اصلی را در فرایند تغییر از نظام سکولار به سمت نظام اجتماعی مشارکت کننده مشخص کنیم. به طور خلاصه می توان گفت اولین مرحله، شهرنشنی است. یعنی انتقال جمعیت از نواحی دور افتاده پراکنده به مراکز شهری که حداقل شرایط لازم را برای «جهش» به سمت مشارکت گسترده فراهم می آورد. فقط شهرها هستند که مجتمع های صنعتی ماشین سازی و مهارت های صنعتی را توسعه داده اند که به نوبه ی خود چیزهای دیگری هم چون روزنامه ها، شبکه های رادیویی و تصاویر متحرک را تولید می کنند. بنابراین در مرحله اول افزایش شهرنشینی در هر جامعه ای افزایش تولید و دسترسی به رسانه های ارتباطی را همراه دارد. اما همین که صنعت پایه ای راه اندازی شود توسعه جامعه مشارکت کننده وارد مرحله بعدی می شود. افزایش شهرنشینی که زمانی شرایط اولیه تولید را فراهم می آورد، دیگر بطور خودکار افزایش برابر در مصرف را تضمین نمی کند. اینک نیاز جامعه به افزایش شرایطی گرایش می یابد که بر مصرف حاکم باشد. از این مرحله به بعد، سواد، هم شاخص و هم عامل است چرا که سواد مهارت اصلی را برای عمل کرد نظام رسانه ای فراهم می آورد. فقط سواد محتوای رسانه ها را تولید می کند، همان طور که هم بستگی های سواد - رسانه ای ما نشان داد اساساً با سوادان مصرف می کنند.
بنابراین در جوامعی که حدود 25% شهرنشینی دارند، بالاترین هم بستگی مصرف رسانه با سواد وجود دارد. به زودی به طور روشن تر توضیح خواهیم داد که چرا سواد عامل مهم و محوری در انتقال به جامعه کاملاً مدرن مشارکت کننده است. در این جا اصرار داریم، به طور مختصر بیان کنیم تا زمانی که این مرحله جدید به خوبی اجرا شود، نظام اجتماعی متفاوت از نظامی که به رفتار در جامعه زیر 10% شهر نشینی و زیر 40% - 60% (تقریباً کمتر از نیم) با سواد حاکم بود وارد عمل می شود. سواد بالاتر و شرکت رسانه ها با افزایش دسترسی و استفاده از امکانات برای شرکت در تمام بخش های نظام اجتماعی همراه است، یک شاخص این مسئله مشارکت سیاسی است که به بالاترین حالت توسعه یافته خود در حکومت از طریق انتخابات و پارلمان می رسد.
منبع :
Schramm, Wilbur (1960): Mas communications, university of Illinois press, Urbana, Chicago, London, pp. (131-140).

پی نوشت ها :

1. Communication Systems and Social Systems.
2. Daniel Lerner
* دانشجوی دکترای علوم ارتباطات، محقق، روزنامه نگار و عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
3و4. قرار دادن این ها در داخل کروشه، به این دلیل بوده است که تنها گواه نظام مند تغییر محتوایی این دو نوع، که در دسترس من بود، محدود به تحقیقی است که چند سال پیش درباره ی خاورمیانه انجام شد. من شک دارم، ولی نمی توانیم ثابت کنم، که در سراسر جهان، چنین نظمی وجود داشته باشد.
5. preliterate.
6. تفسیری از هارولد دی . لاسول : «یک متغیر جالب عبارت است از نقش طبل زدن و کانال های رسانه ای مشابه در نظام های شفاهی رایج. یک چنین شکل های ارتباط، صرفاً وسایل تلگرافی هستند که بیشتر از آن که معنی دار بوده یا بیان تجویزی باشند، به نشانه های سنتی شده شباهت دارند. نسبت نشانه -0 نماد بسیار زیاد است، و مقصودم این است که رویدادهای طبیعی که به عنوان کانل ارتباطی عمل می کنند، نسبتاً وسیع هستند. به نظر می رسد که به یک سیستم دیداری نیاز می باشد تا نسبت نشانه - نماد را کاهش داده و به نشانه ی «ناب» نزدیک شود. یک چنین سیستم های دیداری را می توان «تولید کرد» یعنی موقعی که ظاهر می شوند و تقلیدگران آن ها به وجود می آیند، تقاضا برای این کالا، بایستی زیاد باشد، خواه در پایتخت و خواه در سایر مکان های شهری».
7. این بحث، شامل نظام های جدید توتالیتر که باعث احیای اهمیت قدیمی محرک شده و شکل های شفاهی ارتباط را به کار می گیرند، نمی شود. به نظر می رسد که این مورد خاص پر کننده ی یک «شکاف ارتباطی» باشد که در اثر رشد وسیع تر ظرفیت تولید، پیام ها از طریق رسانه ها (به ویژه رسانه های چاپی)، در مقایسه با ظرفیت مصرف پیام های تغییر داده شده (مثلاً به دلیل بی سوادی یا نبود تجهیزات)، به وجود می آید.
8. این آمارها، بر اساس گزارش یونسکو، استفاده شده اند. هر جا که امکان پذیر بوده با دیگر منابع یونسکو (برای پرهیز از خطاهای مربوط به علائم و نشانه ها) و (به خاطر اجتناب از خطاهای اطلاعات و محاسبه) با کتاب سال آماری و کتاب سال جمعیت شناسی سازمان ملل مطابقت داده شده است. هر جا اختلاف قابل توجهی پیدا شده که قابل تطبیق نبوده، آن مورد از تحلیل ما خارج شده. در غیر این صورت تمام «سرزمین های خود مختار» در تحلیل ما وجود داشتند این نویسنده قادر نیست از اطلاعات سازمان ملل که از گزارش های جداگانه ی هر ملت فراهم شده، ارزیابی معینی بنماید. تفاوت های ملی در تعاریف شاخص ها و دقت گزارش دهی وجود دارد. در حالی که مقادیر «خطا» به طور نظام مند نمی تواند کنترل شود، جهت خطا، در مواردی که من بررسی کرده ام همیشه به سمت ارزیابی بالاتر پیشرفت در مدرنیزه شدن بوده، یعنی کشورهای زیر حد توسعه احتمالاً گزارش بهتری (غیر واقعی) در مورد شهرنشینی، سواد و شرکت در انتخابات و غیره دارند.
9. در دنیا ارتباط سواد با درآمد سرانه به میزان 84% و با صنعتی شدن 87% ارزیابی شده است. این ارزیابی به تناسب مردان شاغل در مشاغل غیر کشاورزی صورت گرفته است.
10. یونسکو سواد را در پنج تعریف کرده، هر یک 20 درصد محدوده را پوشش می دهد. بقیه مقولات تحت عنوان اطلاعات غیر دسته بندی شده هستند. انحراف استانداری برای توزیع سواد بالا است_31/4).
11. نظریه ی بی . اف هاسلیتز: «من معتقدم که سواد، متغیر مستقلی است - حداقل در بعضی موارد، چرا که تجربه کلی در جنوب آسیا نشان می دهد که نسبت با سوادان میان مهاجران در شهرها، بیشتر از نسبت با سواد همان روستایی است که از آن آمده اند، به عبارت دیگر، کسانی که سواد بیشتری دارند به شهرها مهاجرت کردند. از طرف دیگر توسعه شهری، به دلیل وجود امکانات بهتر مدرسه، باعث رشد درجات بالای باسوادی شده است. بنابراین می توان بین میزان سواد کسانی که در شهرها متولد شده اند یا از زمان سن مدرسه در شهرها زندگی کرده اند و کسانی که در بزرگسالی به شهرها مهاجرت کرده اند تمایز قایل شد» .

منبع: ساروخانی، باقر، 1383، اندیشه های بنیادین عصر ارتباطات، تهران، انتشارات خجسته، چاپ اول 1383.   منبع:راسخون_rasekhoon.net

 

 


مطالب مشابه :


مقاله در مورد نظام خانواده

مقاله در مورد نظام دسته سوم انحراف در دیگر نظام های اجتماعی اثرگذار بر خانواده است.




فرآیند بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی

تامین اجتماعی مورد تحقیق. در این پروژه تحولی نو در نظام تأمین اجتماعی




بیمه

تحقیق و مقاله و حمایت و توجه، در نظام های بیمه اجتماعی در مورد خسارت‌هاي بدني




نقش خانواده به عنوان یک نظام اجتماعی در جامعه

نقش خانواده به عنوان یک نظام اجتماعی در (تحقیق ، پروژه بسياري در مورد نقشها و وظيف




تحقیق در مورد وبر

تحقیق در مورد به گونه ای که در نظام های دینی مورد علوم اجتماعی نیز بیشتر




ارتباط نظام های اجتماعی با یکدیگر

توضیحاتی چند در مورد های تحقیق در امر تغییرات رفتاری در نظام های اجتماعی




"تحول در آموزش و پرورش با تکیه برابعاد و اهداف آن در بخش پژوهش

در مورد شكلش تحقیق در نظام های دینی، اجتماعی، حکومتی و نظام و




بی هویتی اجتماعی و گرایش به غرب

هویت اجتماعی در نظام اجتماعی مورد نقد و بررسی قرار های تحقیق در خصوص عدم علاقه




اصول اساسي حاكم بر نظام بيمه هاي اجتماعي

اصول اساسي حاكم بر نظام بيمه مقالات متعددی در مورد بیمه های اجتماعی در نشریات رسمی




مسائل اجتماعی جوانان

تحقیق - مسائل اجتماعی این وبلاگ در باره ی براي پر بار كردن وآموزش هاي مورد نياز




برچسب :