ماجرای عروس پاگشا

سلام به تمام دوستان عزیز

ببخشیدکه بد قولی کردم خاله مامانم فوت کردن و مامانم اینا اومدن پیشمون برای همین دیرکردم.

چهارشنبه مامان اینا مراسم خاک سپاری داشتن وگفتن برای افطارو شام نمیایم منتظرنباش.قبلش به عموکوچیکم زنگ زدم گفتم عموشام بیایین اینجاگفت باشه بعد مامانم زنگ زد گفت به عموبزرگ هم بگو

مازنگ زدیم و گفت فردا عموجان میام.

ماهم پنجشنبه به نظافت و تدارک مشغول بودیم که صبح دوباره به عموم زنگ زدم گفت بابا که اومد سرخاک باهاش میام .

ماهم چون برای اولین بار بودحسابی سنگ تمام گذاشتم.که امیر با بابام رفتن سرخاک که عموم هم بیارن که وقتی میخواستم برنج روابکش کنم زنگ زدن عمو نمیاد مامان بزرگ دعواش کرده که مانیومدیم مهمونی که این درصورتی بوده که ازصبح مهمونیاشون رو رفته بودن به خونه ماکه رسید گفتن نمیاییم

خلاصه مامانم عصابش داغون شد منم حرص میخوردم  ولی به خاطرمامان و بابا هیچی نگفتم.

جمعه هم مراسم سوم بود که ماهم دعوت داشتیم  افطاری.با مامان اینا رفتیم مراسم بعد ما زودتر اومدیم که به عروس پاگشا برسیم. ریحان موقع اومدن ازبغل بابام پایین نمیومدو با گریه بزور جداش کردیم.

واما عروس پاگشا

قرار بودهمه باهم برسیم اما ازاونجایی که خانواده امیر همیشه سرخودهستن اونا زودتر رسیدن بعد ما و بعد خواهر بزرگ. همیشه میگم چرا مثل لشکرشکست خورده می مونین وامیرمیگی خوب من چه کنم.

خلاصه سفر افطارپهن شد بی نظمی بیداد میکرد

ادم برای شکم جایی نمیره همه تو خونه هاشون میخوردن ولی من معتقدم نحوه پذیرایی یک احترام به مهمون هست.

حدود۲۵نفربودیم .در وسط سفریه فاصله های ۱متربه یک متر سبزی خوردن/خرماوبامبه/پنیر گذاشتن و جلوی هرکس یک استکان موقع افطار یه کتری چای ویک کتری اب جوش اوردن و در تا دورسفری می چرخیدن و تعارف میکردن اب جوش یا چای.بعد تولیوان یک بارمصرف شیرداغ و شیرکاکائوتعارف کردن که هرکی هرچی دوست داشت برداره.

حلیم هم تو پیاله ریخته بودن و تعارف میکردن.که من خیلی ناراحت شدم گفتم خوب حالا اومد یکی بیشتراز یک پیاله بخواد بخوره خوی زشت که بگه یه پیاله دیگه بدین.

بعدمهموناشن وسط افطاراومدن که سه دفعه بلند شدیمو نشستیم.

وسایل افطارجمع شد شام قرمه سبزی اوردن با سالادکاهو که ماها فقط بخاطراینکه زشت نباشه خوردیم اگرنه هیچ کدوم نمیخوردیم.

سفرکه نمیه جمع شد اقایوهن رفتن مسجد نماز که این یکی دیگه ازمسائلی هست که من بهم برخورد

حالا اومدن می خوان چای بیارن توی سینی ۷لیوان گذاشتن و چای رو تو کتری ریختن و میگن می خوای

بعد میوه اوردن و یه کادو که فکرکنم میوه خوری بود جلوی عروس گذاشتن

من به امیرگفتم همه چیشون سفر هست و امیدی نداشته باشین که برای خواهرت خرج کنن .و ساعت ۱۰بلند شدیم و امدیم.

پی نوشت۱: واقعا چرابعضی ها اینطور پذیرایی می کنن بعد از۵ماه عروس رو دعوت کردن و به این طریق پذیرایی میکنن یا دعوت نکن یا بانظم باشم .

پی نوشتم۲:ادمی نیستم که اهل تجملات و چندجورغذادرست کردن باشم ولی مهمونی که باراول بیادخونم با احترام بیشتر پذیرایی میکنم

پی نوشت۳:می تونستن حلیم رو تو ی ظرف بزرگتر بریزن و هرکی هرچی دوست داشت برداره.یا چای رو تو استکان میریختن و تعارف میکردن .

پی نوشت۴:ادم هرچی بکاره برداشت میکنه مادرشوهر من داره توان بی احترامی هایی که به من میکنه رو پس میده .خداواقعان جای حق نشسته


مطالب مشابه :


ماجرای عروس پاگشا

ماجرای عروس پاگشا برای اولین بار بعد از۵ماه عروس رو دعوت کردن و به این طریق




پاگشا ، عرض تسلیت ، عیادت + یاسی در سفر ... + توضیح قندشکنی

پاگشا ، عرض تسلیت تموم اینا معمولا یه نشونی برای عروس روزی که عقد کردن




ترس زنان از اولین رابطه جنسی با همسرخود و پایان باکرگی (شب زفاف)

میباشد رسم پاگشا کردن و دعوت کردن تازه عروس و تازه داماد خود را برای موقعیتهای




نکات مهم و مختصر بعد از شب عروسی و آغاز زندگی مشترک

میباشد رسم پاگشا کردن و دعوت کردن تازه عروس و تازه داماد برای بزرگتر کردن یا




برنامه‌ی غذایی برای تازه عروس و دامادها

اکثر تازه عروس‌ها برای شب عروسیشان مهمانی و پاگشا و باشد آماده کردن آن کار




ازدواج و عروسی

چند روز پس از مراسم نامزدی، داماد برای رو باز کردن عروس، برای برای پا گشودن (پاگشا)




مراســم ازدواج زرتشتیان و ایران باستان

هم چنین در این روز همراه با بر پا کردن برای عروس خانواده داماد برای ورود عروس پاگشا




ترس زنان از اولین رابطه جنسی و پایان باکرگی

میباشد رسم پاگشا کردن و دعوت کردن تازه عروس و تازه داماد خود را برای موقعیتهای




برچسب :