ازدواج موقت واهميت و فوائد آن

این مقاله پاسخی ست به یاوه گوییهای برخی از سایتها و وبلاگها در مورد یکی از احکام مترقی اسلام یعنی ازدواج موقت که دستور صریح خداوند متعال در قرآن کریم می باشد این مقاله از کتاب اهل بیت(ع) کلید مشکلات استاد دکتر سید محمد تیجانی انتخاب شده است

ازدواج موقت واهميتش

خطرناكترين مشكل اجتماعى كه جامعه بشرى را ويران مى سازد, مشكل جنسى است .
شهوت جنسى ـ چنانكه همه مى دانند ـ عنصرى اساسى براى ادامه زندگى بشراست , وخداوند در تمام اشيا از انسان وحيوان ونبات , نرو ماده قرار داده است .
خداوند متعال مى فرمايد ((واز هر چيز دو زوج آفريديم تا متذكر شويد))

((وخداوند از شما ازواجى قرار داد واز ازواج شما فرزندان ونوه ها به وجود آورد))
لازم است براى ادامه زندگى نرو ماده با هم ازدواج كنند واين سنت خدا در ميان خلقش است .
وبـه خـاطـر ازدواج وتوليد نسل , خداوند غريزه جنسى را براى زن ومرد قرار داد تا هر يك تمايل به ايجاد رابطه جنسى نسبت به طرف مخالف خود داشته باشد, وهر يك غريزه جنسى اش اشباع شود ودرنـتـيـجـه عـمل جنسى , تخمك با نطفه تلقيح گردد وجنين به وجود آيد تاآن نيز رشد كند وبزرگ شود وهمچنان با آن عمل زندگى ادامه يابد.
((اواسـت كـه از آب (نـطفه ) بشررا آفريد وبين آنها خويشى وبستگى قرارداد وپروردگارت بر هر چيز توانااست ))

شـريـعـت اسـلام بـراى ايـن غريزه جنسى قيود, مرزها وبرنامه ويژه اى قرار داده است كه هر كس تـحملش را ندارد ولذا تماس جنسى جز از راه ازدواج شرعى براى حفظ انساب وحفظ نسل وحفظ شرف انسان , حرام است .
اما در جوامع غربى , جوانان بلكه نوجوانان بدون هيچ قيدوشرطى وبا كمال راحتى عمل جنسى را انـجـام مـى دهند ونه تنها آن رامنكر نمى دانند, بلكه امرى طبيعى دانسته ومتاسفانه بر آن تشويق نـيزمى كنند وآنچنان در اين امر پيش رفته اند كه مانند حيوانات بلكه زشت تر وقبيح تر, مرتكب زنا مـى شـوند تا جايى كه اگر مردى ازدواج كند وهمسرش را باكره يابد, مايه تعجبش مى شود وآن را امرى غيرعادى مى داند!!.
اما نزد مسلمانان , مطلب كاملا فرق مى كند اختلاط زن ومرد جزدر موارد شناخته شده وبا داشتن حجاب براى زن كه جز صورت ودودستش پيدا نباشد, ممنوع است .
بـالاتر اينكه تربيت اخلاقى وروحى فرزندان بويژه در دختران آنان را بگونه اى پرورش مى دهد كه با حـجـب وحـيا وآزرم باشندوبكارت , مقياس عفت وشرافت زن باشد ودر بسيارى از موارد دختربه خانه شوهر مى رود در حالى كه از عمل جنسى چيزى نمى داندوهمچنين است در مردان .
الـبـتـه ايـن مطلب در جامعه اسلامى كه احكام شرع را اجرا مى كند,صادق است يا بهتر بگوييم در جـامـعـه ايـده آل اسـلامـى كـه در ايـن زمـان چيزى جز يك پندار نيست , زيرا در عمل , اجرايش دشواراست اگرمحال نباشد.
به هرحال , جوانان ـ چه دختر وچه پسر ـ در حال رشد وتكامل جسمى وجنسى نياز به غريزه ارضاى جنسى دارند وحتى در صورت مراقبت شديد خانواده ممكن است همجنس بازى در ميان دو طرف رخ ‌دهـد كـه گذشته از به وجود آوردن امراض خطرناك وگوناگون عامل اصلى ويرانى خانواده ودر نتيجه جامعه خواهد بود.
به هرحال در جوامع غربى افراط زيادى در انجام عمل جنسى مى شود تا جاييكه به صورت يك كار حـيـوانـى در آمـده وحـق زن ومـرداست كه شهوت خودرا از هر راه وبا هر كس , فرو نشانند حتى اگـرازدواج هـم كـرده باشند!! از آن سوى در جوامع اسلامى وعربى , تفريطشده است تا جايى كه جـامـعـه را پر از عقده هاى روانى كرده وروابطمشروع را بين زن ومرد مشكل نموده است از آن كه بگذريم فقهاى برخى از مذاهب اسلامى به عنوان ((سدباب الذرائع )) اجازه گشودن مراكزى براى زنـا داده اند تا ـ به خيال خودشان ـ جوانان لاابالى بر زنان پاكدامن ودختران عفيف مسلمان هجوم نياورند واين مشكل را نه تنهاحل نكرده كه جامعه را به بى بند وبارى وفساد آشكار كشانده است .

مظلوميت زن در جامعه اسلامى

زن به طور كلى در جامعه هاى عربى واسلامى , همچنان مظلوم مانده است .
شـايد تاكنون مسلمانان ندانند كه زن هم همانند مرد داراى جسدوروح وداراى فكر, انديشه , قلب , شـعـور وغريزه است ونمى تواند مردادعا كند كه داراى شرف , عزت وكرامت است جز اينكه زن هم همه آن را براى خود ادعا كند.
خداى متعال در قرآن كريم , مساوات بين زن ومردرا قرار داده وفرموده است ((اى مـردم ! مـا شمارا از مرد وزن آفريديم وملت ها وقبايل گوناگون قرارداديم تا شناخته شويد (ولى بدانيد) گرامى ترين شما نزد خداوند با تقواترين شمااست ))

وفرموده است ((پس پروردگارشان دعايشان را مستجاب كرد (وفرمود) من عمل هيچ يك از شمارا چه مرد وچه زن ضايع نمى كنم , بعضى از مردم بر بعضى ديگربرترى دارند))
آرى ! مـا انـكـار نـمـى كـنـيم كه خداى متعال يك درجه مردرا از زن برتر دانسته آن هم به خاطر مـسـئولـيـت واسـتـقـرار خانواده واين هيچ ربطى به برترى از نظر فضيلت ندارد خداوند متعال مى فرمايد ((وزنـان ومـردان را بـر يـكـديـگر حقوقى مشروع است ولى مردان يك درجه برترى بر زنان دارند وخداوند توانا ودانااست ))

حـكـمـت خـدا اقـتضا كرده است كه زن ومرد در حقوق وواجبات يكسان باشند
, چنانچه حكمتش اقتضا كرده كه مرتبه مسئوليت پذيرى را به مردان بدهد زيرا خداوند به او توانايى وقدرتى داده است كه بتواند همسرش را تحت حمايت خود قرار دهد ودر حالات خوف ووحشت , مرد پناهگاه زن است واين مرتبه را خداوند در وجوب جهادبر مرد آشكار ساخت در حالى كه جهاد وپيكارهارا بر زن واجـب نـنـموداز آن طرف گاهى جهاد مردرا به خاطر حفظ ونگهدارى زن واجب ولازم نمود فرمود ((چـه شـده اسـت شـمـارا كـه پـيـكـار نـمـى كـنـيـد در راه خدا ومستضعفينى ازمردان وزنان وكودكان ))
ايـن چـيزى است كه از قرآن كريم دريافتم ومعنايش هرگز اين نيست كه خداوند مردان را بر زنان بـرترى داده است چه بسا مردى كه بهتر از صدها هزار زن باشد وچه بسا زنى كه در روز قيامت نزد خداوندبرتر از صدها هزار مرد باشد.
پس از اين , الگوى ما رسول خدا(ص )است كه چنان رفتارى بازن كرده است كه تاريخ انسانيت بهتر از آن بـه خـود نـديـده اسـت آن حـضـرت در تمام عمرش هيچ يك از زنانش را كتك نزد هر چند دل خـوشـى نـسـبـت به برخى آنها نداشت وهمواره مسلمانان را سفارش به نيكى واحسان به زنان مى كرد.
على رغم اين مسائل , هنوز خروش جاهليت در ميان مسلمانان باقى است .
امـروز مـى شـنوى كه فلان شخص همسرش را به خاطر اينكه برايش پسر نزاييده است طلاق داده وامروز از قرآن فقط همين يك شعاررا مردان بلند مى كنند كه : ((واضربوهن )) آنان را بزنيد!! واينكه زن فتنه است وزن شيطان است وزن مايه رسوايى است !!!.
زن در مـيـان مـا مسلمانان عقب افتاده نگه داشته شده , وحقش نيست كه بياموزد يا آموزش دهد وبـرخى اجازه نمى دهند از منزل پدريش بيرون آيد تا روزى كه يا به منزل شوهر ويا به سوى گور برود!وبرخى ديگر احاديث دروغين يا ضعيفى را در پيش روى جوانان وروشنفكران مطرح مى كنند مانند اينكه پيامبر(ص )گفته است ((بهترين چيز براى زن اين است كه هيچ مردى را نبيند وهيچ مردى اورا نبيند)).
ايـن چـه ايـده اى است كه با قرآن صريحا مخالفت دارد, زيرا قرآن به زن آزادى داده وهمان حقوق مردرا به او بخشيده است وگر نه چه معنى دارد سخن حق تعالى كه مى فرمايد ((بـه مـؤمنين بگو ـ اى پيامبر ـ ديدگان را از نامحرم بپوشانند ودامن خودرا (از حرام ) نگهدارند, ايـن بـراى آنـهـا بهتر وپسنديده تراست وخداوند به آنچه مى كنند آگاه ومطلع است وبگو به زنان مـؤمنه كه ديدگانشان را از نامحرم بپوشانند ودامنشان را حفظ كنند وزينتشان را ظاهر نكنند جز آنچه از آن ظاهرمى شود))

ايـن بـزرگـتـرين دليل است براى آزادى زن در خروج از خانهچنانكه مرد خارج مى شود واگر او در بيرون از منزل ماموريت دارد كه ديدگانش را از نامحرم بپوشاند ودامنش را حفظ كند, مرد هم همين وظيفه را دارد.
آرى ! متاسفانه تفكر جاهلى همچنان در ميان جوامع عربى واسلامى ما يافت مى شود ومسلمانان از ايـن درجـه اى را كـه قـرآن بـدان اقـرار كـرده , سـؤ اسـتـفـاده كـردند تا تمام حقوق را براى خود بدانندوزنان را از همه حقوق مشروعشان , منع كنند وچيزى براى آنهانگذارند.
مـن زيـاده روى ومبالغه نمى كنم كه بگويم : علت عقب افتادگى ماظلمى است كه بر زنانمان روا داشـتـه ايم وتمام درهارا بر روى آنان بسته ايم نه فرهنگ , نه آموزش , نه ارتباط, نه بيرون رفتن , نه آزادى ونه اختيار به او داده ايم كه شريك زندگيش را خودش انتخاب كند وتاچندى پيش زنان ما ازدواج مـى كـردند در حالى كه هيچ اختيار وانتخابى از خودشان نداشتند وچگونه اختيار كنند در حالى كه كسى رانمى شناسند!

وبـديـنـسـان زن در شـب عروسى , تازه مى فهمد كه شوهرى داردكه هم سن پدرش است وناچار تـسـلـيـم امـرى كـه بـرايـش به وجودآورده اند مى شود وپيوسته از شانس بد خود مى نالد وغصه مـى خـورد!وبـه او گـفـتـه مـى شود: اين چيزى است كه خدا براى تو خواسته !!وچاره اى جز صبر نـدارى !! او هـم مـانـنـد گاو شيرده مشغول زاييدن وشيردادن وتربيت فرزندان مى شود چرا كه شوهرش از فرزند زيادخوشش مى آيد.
چـنـدى نـمـى گذرد كه بين زن وشوهر نفرتى فزون از حد پديدمى آيد چرا كه شوهر خيلى از او مـسـن تراست ونمى تواند نيازهاى مشروعش را بر طرف سازد غالبا شوهر نيز اورا رها مى كند واورا دربـرابـر گـرگ غـريـزه تنها مى گذارد تازه شوهر به خاطر اينكه زن جوان وخوش سيمايش در مـعـرض فـسـاد! قـرار نـگـيرد, اورا از بيرون آمدن وخارج شدن از منزل به كلى منع مى كند تا نه كسى اورا ببيند ونه اوكسى را ببيند!!.
اما به هرحال همه وقت چنين نمى ماند غريزه جنسى بر او چيره مى شود وزن در اولين فرصتى كه بـدستش بيايد (ولو به عنوان عكس العمل هم باشد ) دست به ارتباط نامشروع , با بيگانگان مى زند وچه بسازنهاى ازدواج كرده اى كه دوست وعاشق داشته باشند وچه بسا مردان ازدواج كرده اى كه بـا زنـان بـيگانه روابط نامشروع دارند وچه بسا كودكان بى گناهى كه از اين راه هاى حرام به دنيا مـى آيـنـد وجـامـعـه را پـر از شـك وتـرديـد وفـسـاد وتباهى مى كنند وبدينسان ارزشهاى والاى انسان لگدمال مى شود, فضيلت مى ميرد, خيانت رشد مى كند, زنا وفاحشه گرى ورذيلت وبدبختى وتباهى در جامعه اسلامى جايگزين ,فضيلت ها وارزشهاى والا مى شود.
وايـن هـمـان چـيزى است كه متاسفانه امروزه در جوامع ما پديدآمده است وبايد اين حقيقت هاى دردنـاك را مـورد تـوجـه قـرار دهيم ومانند شتر مرغ سرمان را در خاك فرو نبريم وديدگانمان را نبنديم .
مـن از روزى كـه اسـلام را شـنـاختم وفهميدم آن بهترين شريعت هااست , فرياد آزادى زنان را سر مـى دهـم ودر تمام كنفرانس ها,نشست ها ونوشته ها خواهان پيشرفت زنان هستم زيرا زن بيش از نيمى از جامعه است , پس اگر نصف جامعه فلج باشد, جسد امت , ناتوان ازانجام وظايفش شده وبه نابودى كشيده مى شود چنانچه بدنى كه دست وپايش فلج شده وناتوان گشته , از بين مى رود.
از ظلمهاى جامعه بر زن همين است كه انديشيده ايم چگونه غريزه مردان را اشباع كنيم وبه عنوان ((سد باب الذرايع )) مراكز عمومى فحشارا براى شهوت رانى مردان راه انداخته ايم , بدون آنكه اين را امـرى قـبـيـح ومنكر بدانيم تا جايى كه برخى , رفت وآمد به چنان مراكزفسادى را براى خود دليل مردانگى مى دانند!!.
بـرخـى بودند كه بر دوستانشان مباهات مى كردند كه بدان مراكزفحشا رفت وآمد مى كنند وبا آن زنـان بـيـچاره , همبستر مى شوند ولى وقتى به خانه باز مى گشتند ومثلا مى ديدند خواهرشان از پـنـجـره بـه مـردم مى نگرد, قيامت را بر سرش بر پا مى كردند وتا مى توانست , زيرلگدهاى مردانه !! استخوان هايش را درهم مى شكستند!.
چـطـور آن فـقيهان به فكر اشباع غريزه مردان بودند ولى هرگز به فكر اشباع غريزه زنان نبودند؟ چـرا انـصـاف نـمـى دهـنـد؟ من هرگزخواهان آزادى زن چنانچه در غرب است , نمى باشم غرب فاسدوملحداست وبه هيچ ارزش انسانى واخلاقى ايمان ندارد وفقط معتقدبه آزادى مطلق است !.
ولى معتقدم بايد زن در حدودى كه خدا ورسولش براى او قرارداده ـ حجاب وعفت وچشم پوشى از حـرام ونـگـهـدارى دامـن آزاد بـاشـدبـراى اواسـت آنچه براى برادرش در منزل پدرشان است وهمچنين براى اواست آنچه براى شوهرش در خانه است واگر چنين كرديم خودمان وجامعه مان از فساد وعقب افتادگى نجات خواهيم داد.
واما اينكه فقيهان (اهل سنت ) فكرى براى مردان بكنند وآنان رادر انتخاب زن آزاد بگذارند وزن را بكلى رها كنند, دور از انصاف است .
حـال بـايد ديد آيا اسلام هم , اين حقيقت را رها كرده ؟ آيا اسلام براى مردان مباح دانسته آنچه را كه براى زنان حرام مى داند؟.
رسول خدا(ص ) در مسائل جنسى , بسيار صحبت كرده وراه حلهايى ارائه داده كه جامعه اسلامى را از فساد وفاحشه گرى حفظمى كند فرموده است ((اى جـوانان ! هر كس بتواند بايد ازدواج كند چرا كه براى پوشاندن چشم ودامن از حرام بهتراست وهر كس نتوانست روزه بگيرد))

ايـن راه حلى است براى جوانانى كه توان ازدواج دارند, پس هركه ازدواج كند ـ چه زن وچه مرد ـ غـريـزه جنسى خودرا نگه مى داردوازدواج راه حل هر دو طرف است , ولى بهرحال مشكل جوانانى كـه نـمـى توانند ازدواج كنند همچنان پا بر جااست واگر در زمان پيامبر با آن كه امر ازدواج بسيار سـاده وآسـان وبى هزينه بود, جوانانى يافت مى شدند كه توانايى اقتصادى آن را نداشتند, امروز چه بايد بگوييم ؟.
ازدواج امروز بسيار دشواراست زيرا جوانان ـ چه پسر وچه دختر ـ درس وتحصيل خودرا تا 25سالگى ـ حداقل ـ ادامه مى دهند وپس از آن بايد كارى پيدا كنند كه زندگيشان را تامين كند.
بـايد خانه اى را آماده ومجهز سازند كه تمام وسايل لازم زمان رادارا باشد پس حداقل بايد پنج سال كـار وتـلاش مستمر داشته باشند تابتوانند ازدواج كنند در اين صورت معدل سن ازدواج 30 سال خواهدبود.
پس جوانان مرد وزنى كه از سن 12 يا 15 سالگى توانايى ازدواج از نظر قدرت غريزه جنسى را دارند ولـى تـا سـن 30 سـالـگـى نمى توانندازدواج كنند, در طول اين ساليان دراز چه بايد بكنند؟ اگر بـگوييم آنهادر اين مدت راهب شده وزهد ورزيده اند واصلا در فكر غريزه جنسى نبوده اند دروغ به خـودمـان گفته ايم زيرا آنها بشرند وفرشته نيستند,خصوصا در اين زمان كه اختلاط زن ومرد, از ضـرورتـهـاى زنـدگى شده است چرا كه دانشجويان در يك جا با هم درس مى خوانند,گذشته از سنين پايين تر كه باز هم اختلاط وجود دارد پس چه مى شود؟.
نتيجه را هم دانشجويان مى دانند وهم استادان وهم اهل خانه وخارج از خانه !!.

راه حل : ازدواج موقت

هـچـنانكه در بحث ((جمع بين دو نماز)) گفتيم : با توجه به اينكه خداى متعال آفرينده بشراست واوسـت كـه انـسـانرا تربيت مى كند, وبه مقتضاى مهربانى وعطوفتش كه مى خواهد بندگان در آسايش وآسانى زندگى كنند آنهارا بسوى منافع ومصالح رهنمون مى سازد وخودفرموده است (الا يعلم من خلق وهو اللطيف الخبير)

((آيا خالق جهان نمى داند در حالى كه او به همه اسرار خلقت آگاه است )).
پـس چـگـونـه عـقـل , تـصـور مى كند كه خداى سبحان انسان راضعيف قرار دهد وغريزه جنسى شـديدى را در او ايجاد كند, آنگاه اورابجرم ارضاع واشباع همين غريزه محكوم به سنگسار كردن يا شلاق زدن نمايد؟.
آيـا امـكـان دارد بـا بـيـان ايـن احكام ديگران را به اسلام , فرا خوانيم ,سپس بگوييم كه خداوند به بندگانش لطف دارد ومهربان است يا اينكه خداوند براى بندگانش , سهولت وآسانى را مى خواهد يا ايـنـكه خدا هركس را به اندازه توانش مكلف مى كند يا اينكه در دين , حرج ومشقتى رابراى ما قرار نداده است با اين كه در چنين مشكل بزرگى هيچ راه حلى ارائه نداده است ؟!.
پـيش از آنكه ديگران را بخواهيم قانع كنيم , آيا خودمان به اين حقيقت قانع مى شويم ؟ نه وهزار بار نـه ! زيـرا عـمـل جـنسى گاهى ممكن است بدون زور وشدت باشد بلكه با محبت وعشق متبادل بـين زن ومرد توام باشد ودر آن موافقت ورضايت كامل وجود داشته باشدوهيچ ضررى براى كسى هم در بر نخواهد داشت چرا كه احتياط هم خواهند كرد كه حاملگى وولادتى پيش نيايد.
پـس چـرا چـنـيـن شخصى كشته شود, در حالى كه غريزه جنسى زنى را اشباع كرده كه موفق به ازدواج نـشده است وحيا وعفاف اورا از زناوروسپيگرى باز داشته است به ويژه اگر اعتراف كنيم به ظلم وستمى كه جامعه مان بر زنها وارد آورده است .
بـنـابـرايـن , تـرديدى ندارم خدايى كه بيمار ومسافررا اجازه افطاركردن در ماه رمضان داده يا به مـسـافـر اجـازه مـى دهـد نمازرا دو ركعتى بخواند ودر بعضى از اوقات نشسته يا خوابيده بخواند ورخصت داده است كه مسلمان در صورت نيافتن آب , براى نماز تيمم بگيردوزمين را جايگاه سجده وطـهـور قـرار داد, خـدايى كه اجازه داده است مسلمان براى حفظ نفس ومال وناموسش , گاهى اظـهار كفر نيز بنمايد,خدايى كه اجازه داده است مسلمان در شب ماه رمضان , با همسرش همبستر شـود زيـرا مـى دانـد كـه بر مردم ـ چه زن وچه مردـ مشكل است كه در طول يكماه (ماه رمضان ) نزديكى نكنند ولذا فرموده ((براى شما حلال وروااست كه شبهاى ماه رمضان با زنهايتان مباشرت كنيد! آنها لباس شما وشما لـبـاس آنها هستيد خداوند مى داند كه شما (در اين كار)به نا فرمانى نفس خودرا در ورطه گناه مى افكنيد, لذا از حكم حرمت (در شبهاى ماه مبارك ) در گذشت وگناه شمارا بخشيد پس اكنون مى توانيد در شب ماه رمضان با زنهاى خود (به حلال ) مباشرت كنيد))


پـس اگـر چـنـيـن است , چگونه خداوند از اين غريزه جنسى كه خود آن را آفريده وآشنا به انقلاب ودگـرگـونـيـش اسـت ونـتـايج وخيمش رادر ويرانى جامعه ها بيش از ديگران مى داند, سكوت كرده است ؟ واگرخداوند خود زن را براى مرد ومردرا براى زن آفريده كه اطمينان روانى واستقرار درونى هر دورا تضمين كند, واگر خداوند زن ومردرا از خاك آفريده وآنهارا براى همسرى يكديگر تـعـيـيـن كرده تا آرامش خاطربيابند

! پس لابد خداوند براى بندگانش راه حلى را براى اشـبـاع ايـن غـريـزه از راه مـشروع قرار داده تا هر دو جفت با هم زندگى آرام ومطمئنى همراه با محبت ومودت داشته باشند.
مـسـلـمـانـان اتفاق نظر دارند كه خداى مهربان بندگانش را از زن ومرد, مورد رحمت ومهربانى ولـطـف خويش قرار داده وبه آنان اجازه ازدواج موقت داده است اين رحمت در وقتى نازل شد كه مـسـلـمـانـان بـه آن نياز زيادى داشتند, زيرا اصحاب با آن همه پارسايى وتقوا,نتوانستند بر غريزه جـنـسـى وهيجان شديدش , صبر وتحمل كنند, پس به پيامبر شكايت كردند واز حضرت خواستند اجازه بدهد كه خودرا ازمردانگى بياندازند (خودرا اخته كنند).
بخارى در صحيحش از قيس از عبداللّه نقل كرده كه گفت : دريكى از غزوات همراه پيامبر بوديم وزنـهـايـمـان بـا مـا نـبـودند به پيامبرعرض كرديم : آيا اجازه مى دهيد خودمان را اخته كنيم واز مردانگى بياندازيم ؟.
حـضـرت جـدا مارا از آن كار نهى كرد سپس اجازه داد با زنهاازدواج موقت كنيم واين آيه را قرائت كرد ((اى مـؤمـنـان ! چـيـزهـاى پـاك وپـاكـيـزه اى كـه خداوند براى شما حلال كرده ,بر خود حرام نكنيد))

اللّه اكـبـر! خدارا شكر! چقدر خداوند به بندگانش لطف داردومهربان است آنان را منع مى كند كه خـودرا از مـردانـگى بياندازند واجازه مى دهد زنان را متعه كنند آنگاه نهى مى كند آنان را از تحريم متعه زيرا ازطيباتى است كه خداوند براى آنها حلال دانسته است .
اين دليل است بر مهربانى خداوند به بندگانش تا به خود آسيب نرسانند وخداى نخواسته خودرا از مردانگى نياندازند كه كارحرامى است .
بـنـابـراين , عمل جنسى , جز فطرتهاى آدمى است وبايد آن راپرورش داد وبه نحو احسن ادا كرد نه آنـكـه بـر خـود فـشـار آورد وآن راخفه كرد چرا كه نتيجه وخيمى خواهد داشت وامراض زيادى , چـه جـسـمـى وچه روانى , پديد خواهد آورد ولى همه اين مسائل بايد درحدودى باشد كه خداوند براى بندگانش ترسيم نموده وپيامبر براى آنان توضيح داده وتبيين فرموده است .
ايـن رحمت بزرگى كه خداوند بر بندگانش منت نهاد وبه آنهاارزانى داشت , مسلمانان به حلال بـودن آن در قـرآن كريم اعتراف كردندولى پس از مدت زمانى بر خود حرامش نمودند, گواينكه برخى ادعاكردند كه پيامبر آن را تحريم نموده است !!.
ما به آنها مى گوييم : اين ادعارا هيچ عقل سالمى نمى پذيرد زيرااين رخصت از سوى خداى سبحان نـازل شـده كـه مـشكل غريزه جنسى را نزد مرد وزن مسلمان حل كند پس آيا اين مشكل بر طرف شـدكـه ايـن رخـصـت پـايـان پذيرد؟ يا اينكه پيامبر حق دارد چيزى را كه خداحلال كرده , حرام گرداند؟!.
يا اينكه ممكن است رخصتى در شريعت اسلام باشد وحلالى براى بندگان تشريع شده باشد, سپس خدا آن را حرام كند؟.
نه , به خدا قسم چنين چيزى وجود ندارد درود خدا براميرمؤمنان على (ع ) كه فرمود

((مـتـعه رحمتى است كه خدا بوسيله آن بر بندگان خودرحم كرد واگر نهى عمر از آن نبود, به تحقيق جزانسان هاى بدبخت وسيه روز كسى زنا نمى كرد))
اكـنـون ما بنا نداريم در اين بحث , حلال بودنش را به اثبات برسانيم چرا كه در كتابمان ((همراه با راسـتگويان )) آن را به اثبات رسانديم ولى مى خواهيم بگوييم به اينكه اهل بيت آن را تا روزرستاخيز حـلال دانسته اند چرا كه از جدشان پيامبر اكرم در اين زمينه روايتهايى دارند وبى گمان اهل بيت خدمات شايان تقديرى تقديم به اسلام ومسلمين كردند ودين را با مفاهيم ارزنده اش حفظ نمودند كه درهر زمانى بتواند, قد علم كند وبا پيشرفت ها سازش داشته باشد.
در پـايان , قطعا مسلمانان برنامه اى كه آنان را به سوى هدايت وروشنايى مى كشاند, بهتر وارزنده تر از بـرنامه اهل بيت نخواهند يافت ومكتبى كه با زمان پيش رود واز هر تمدن وپيشرفتى , متمدن تر بـاشـدجـز مـكـتـب اهل بيت وجود ندارد, اين مكتبى است كه بر اساس قرآن وسنت پاك پيامبر بنا نهاده شده است .
((آيـا كسى كه به سوى حق هدايت مى كند, سزاوارتر به پيروى است ياكسى كه هدايت نمى شود تا اورا هدايت كنند پس چه شده است شمارا؟ چگونه داورى مى كنيد؟))

فوايــد ازدواج موقـت

ازدواج مـوقـت رحـمـتـى است بر بندگان خدا, زن ومرد ولى چنان كه تذكر داديم مردان داراى آزادى مطلقى هستند ومى توانند در مراكزعمومى مخصوص اين كار (كه از نظر قانون نيز حمايت مـى شود)خودرا اشباع كنند ومى توانند تا چهار زن دائم بگيرند پس ازدواج موقت براى آنان در هر زمـان ومـكـان , فـراهم است لذا اين نتيجه رامى گيرم كه ازدواج موقت كه خداوند در آن رخصت داده , بـه خاطراين است , كه حقوق مردان با حقوق زنان برابر گردد زيرا اين ازدواج اجازه مى دهد كه زن نيز يك يا دو شوهر يا بيشتر به شرط عده نگه داشتن وشرايط ديگر ـ كه در رساله هاى عمليه مراجع ذكر شده است ـمى تواند داشته باشد فرقى كه بين زن ومرد در اين زمينه است , اين است كه مـرد, در آن واحـد مى تواند چهار زن داشته باشد ولى زن نمى تواندبيش از يك شوهر داشته باشد زيـرا امكان مخلوط شدن آب دو مرد دررحم زن وجود دارد ودر آن صورت , اگر حملى رخ دهد, مـعلوم نيست پدر فرزند چه كسى است ولى اين اشكال در مورد مرد وجود ندارد هرچند بيست زن هم داشته باشد
وايـن سـنـت خـدااست در ميان بندگانش , كه آن راحتى در موردحيوانات نيز مشاهده مى كنيم خداوند مى فرمايد ((هـيـچ حـيوانى در روى زمين نيست وهيچ پرنده اى نيست كه با دو بالش پرواز مى كند جز آنكه امتهايى مانند شما هستند))

روزى يـكـى از افـراد به من گفت : اگر امر چنين است , پس زن يائسه (كه قطعا حامله نمى شود) مى تواند در آن واحد با دو مرد ازدواج كند, چرا كه علت منتفى است .
گفتم : چنين چيزى ممكن نيست , زيرا احكام اسلامى متوقف برعلت نيست كه اگر علت منتفى شـود, حـكـم سـاقـط گـردد! پـس اگـر گفتيم علت حرمت خمر, مست شدن است كه خداوند مى فرمايد:((در حال مستى نزديك نماز نشويد تا بدانيد چه مى گوييد))
.
پـس اگـر كسى يك يا دو ليوان مشروب بياشامد, وعقلش را ازدست ندهد, حكم ساقط مى شود؟! نه , دوست عزيز! هر چه زيادش مسكراست , كمش نيز حرام مى باشد.
يـا مـثلا اگر گفتيم علت تحريم گوشت خوك , نجاست وپليدى است , پس اگر آن را ضد عفونى كـنـنـد وتـمام ميكروباتش را ازبين ببرند, حلال مى شود؟! وانگهى احكام خداى متعال متوقف بر يـك علت نيست , چرا كه ممكن است هر چيزى , داراى علتهاى زيادى باشدكه جز خداوند كسى از آن اطلاع نداشته باشد.
پـس بـايـد در بـرابـر احكام الهى سر تسليم فرود آوريم وآنهارا بااطاعت كامل بپذيريم چرا كه هر حكمى كرده است جز صلاح ورستگارى بندگانش در آن چيزى نيست .
((آيـا حـكـم جـاهـليت را مى خواهند وچه كسى بهتر از خداست در احكامش براى قومى كه يقين دارند))

((اين حكم خداست كه بين آنان حكم مى كند وخداوند داناوحكيم است ))


بنابراين , بايد مؤمنين چشم وگوش بسته فرمانهاى الهى رااطاعت كنند وبا دل وجان پذيرا باشند خداوند مى فرمايد ((اگر خدا ورسولش قضاوتى كردند هيچ مرد وزن مؤمن حق ندارند ازخود اختيارى داشته باشند وهر كه نافرمانى خدا ورسولش كند پس درگمراهى آشكارى فرو افتاده است ))


بر مؤمنين ومؤمنات است كه حكم خدارا در ازدواج متعه ,بپذيرند وپروردگارشان را بر اين رحمت گـسترده , شكر كنند, خصوصازن كه خداوند در اين ازدواج تمام حقوق را بدست او قرار داده وبه مردحقى جز قبول يا رد نداده است .
در ازدواج دائم , حق همبسترى بدست مرداست , واگر شوهر اززن خواست كه با او همبستر شود, حـق نـدارد رد كـنـد وحـتـى شـرعـانـمـى تـوانـد روزه مـسـتحبى بگيرد جز با اجازه شوهرش خداوندمى فرمايد ((زنهايتان كشتزار شمايند, پس هر گاه خواستيد مى توانيد با آنان مباشرت كنيد))

وهمچنين حق طلاق را بدست مرد قرار داده است .
((اى پيامبر! اگر زنهارا طلاق داديد, به وقت عده آنهارا طلاق دهيد))

وهمچنين حق بازگرداندنش را پيش از تمام شدن عده به شوهرداده است فرمود ((وشوهرهايشان سزاواتر به بازگرداندنشان اند, اگر خواستند با هم اصلاح كنند))


ونيز سه بار حق طلاق را به شوهر داده است ((طـلاق دوبـاراسـت , پـس وقتى طلاق داد, يا رجوع ونگهدارى زن كند باخوبى وسازگارى يا با خـوبـى وخيرخواهى اورا رها كند آنگاه اگر براى بار سوم طلاق دهد, ديگر بر او حلال نمى شود تا اينكه شوهر ديگرى كند))


وفرمود ((نكاح كنيد هر چه خواهيد از زنان دو يا سه ويا چهار))
امـا در ازدواج موقت (متعه ) همه چيز بدست زن است او قراررامى گذارد وحتى خطبه نكاح را هم او مـى خـوانـد ومـى گـويد: ((من خويشتن را به ازدواج تو در آوردم با مهرى به اين مقدار ومدت زمانى به اين مقدار (ونيز شرطرا هم مى تواند اضافه كند))) وبر مرداست كه بگويد: قبول كردم يا رد كردم پس زن هم تعيين تاريخ ازدواج مى كندوهم وقت طلاق را بدون قيد وشرط ذكر مى نمايد.
وانگهى زن مى تواند هر شرطى را كه بخواهد, بكند, مثلا بگويدبه شرط اينكه در تمام مدت ازدواج از من جدا نشوى يا به شرط اينكه ماه عسل را در مكه مكرمه به سر ببريم !.
مهم اين است كه زن در ازدواج موقت هر شرطى را مى تواندبكند خداوند مى فرمايد ((پـس چـنانچه شمااز آنها بهره برديد وتمتع نموديد, مهر مشخص شده كه مزد آنهااست را به آنان بـپـردازيـد, واشكالى ندارد كه پس از تعيين مهر به چيزى با هم رضايت دهيد وبدانيد كه خدا دانا وحكيم است ))
.
بـراى شـرافـت زن هـمين بس كه در ازدواج موقت , خودش نكاح متعه را برگزار مى كند وبه ولى امرش هيچ ربطى ندارد وبه عبارت ديگر:زن مردرا مى گيرد وبا او ازدواج مى كند.
متاسفانه مسلمانان به اين ازدواج نمى نگرند جز با ديده انتقادفقط در موارد بسيار اندك منفى آن مى نگرند وبه موارد بسيار مثبت آن نظر نمى كنند.
حـقـيـقـت ايـن است كه هر كارى داراى بعدهاى مثبت ومنفى است وچون اين ازدواج نتوانست از دوران عـمـربـن خـطاب , خودنمايى كندديگر به مرحله اجرا در نيامد, لذا مردم به ديده زنا به آن مـى نـگـرند وباتعجب وتنفر به او نگاه مى كنند ومعناى اين سخن اين نيست كه متعه دراصل , كار زشتى است هرگز!! ولى مردم آن را نمى شناسند واجرانمى كنند.
به عنوان نمونه : جمع بين دو نماز يا خمس يا مسح پا در نماز, بااينكه هر سه در قرآن آمده وپيامبر آن را انـجام داده وبه آن دستورداده است ولى بيشتر مردم از آن بى خبرند وتعجب مى كنند چرا كه درزندگى روز مره شان با آن الفتى ندارند واز قبل نمى شناخته اند.
تـعـجـب ايـنـجـااسـت كـه از زنا آنقدر شگفت زده نمى شوند, به مقدارى كه از متعه شگفت زده مـى شـونـد! تـا جايى كه يكى از دختران فاسد از جوانى خواسته بود كه با او زنا كند ووقتى آن مرد جـوان امـتـنـاع ورزيـد وگـفـت به جاى زنا با هم ازدواج موقت كنيم , زن نپذيرفت زيرا باچنين ازدواجى آشنايى نداشت !!.
وهـر گـاه بـا عـلمايشان در مورد حلال بودن اين نوع ازدواج گفتگومى كنيم ومشروعيتش را با دلـيل هاى قاطع از صحيح بخارى وصحيح مسلم اثبات مى كنيم وديگر راه فرارى پيدا نمى كنند, در پـاسخ ‌مى گويند: اين ازدواج اهانت به زن است ووقتى به او ثابت مى كنى كه هيچ اهانتى در آن نـيـسـت وقـضـيه به عكس است , به سخنهاى ناروامى پردازد ومى گويد: خواهرت يا دخترت را به ازدواج متعه من درمى آورى ؟!!.
آنان بگونه اى سخن مى گويند كه گويا قيم زنان اند وزن نبايدخودش را به ازدواج كسى در بياورد وازدواجـش فـقط وفقط بدست ولى امرش است , يا اينكه خيال مى كنند زن مانند گاواست , خريد وفـروش مـى شـود وهـيچ راى ونظرى در اختيار شوهر ندارد اين حقا اهانت به زن است اما ازدواج مـوقـت رحـمـتـى است از سوى خدا بر او نه اهانت وچون اجازه ورخصت به او داده شده است , پس مى تواند آن رارد كند چرا كه نه مجبور به موافقت است ونه بر او لازم است اجرايش .
واگـر اين اهانت به زن است بى گمان هوو آوردن بر او كه درخانه اش وشوهرش , در طول دوران زنـدگيش , شريكش باشد وسپس در ميراث نيز با او شريك است , بدترين اهانت است وقطعا چنين كـارى بـر او سنگين تر وشديدتراست از يك ازدواج موقتى كه شوهرش انجام دهد, آن هم به نحوى زودگذر وحتى بى آنكه او آن را ببيند يا صدايش رابشنود.
چـنـانكه قبلا تذكر داديم , متعه در چهارچوب شرائط واحكامش براى زن مفيداست نه زيان بخش وبـا تـوجـه بـه ايـنكه متعه زن ويا مردواجب نيست پس اين همه سروصدا وهياهو وهرج ومرج راه انداختن براى چيست ؟.
دگر بار بر اين امت بيچاره متاسفم كه اظهار محبت به اهل بيت مى كنند ولى در تمام احكامى كه از جدشان روايت مى كنند وبه آن عمل مى نمايند, با آنها مخالفت مى كنند وبا اينكه مذهب جعفرى كـه فـقـه امـام صـادق (ع )اسـت در جـامـع الازهر مصر, تدريس مى شود, با اين حال هنوز نعره ها وخروشهايى بلنداست كه تشكيك در صحتش يا صحت انتسابش به امام مى نمايند.
قـطـعـا ائمـه دوازده گـانه اهل بيت پيامبر وپيشاپيش آنان اميرالمؤمنين (ع ) اين ازدواج را حلال مى دانستند وحضرت على مى فرمود: اين ازدواج رحمت است واضافه مى كنيم كه عالم امت عبداللّه بـن عباس نيز در ميان مردم فرياد مى زد كه متعه حلال است , با اين حال مى بينيم كه امت منقسم شده است به دو گروه يك گروه اندك كه تاييد مى نمايد وبه دستور اهل بيت عمل مى كند ويك گروه بزرگتر كه عمل بـه قـول خـلفا وصحابه مى كنندوهمچنان تا به امروز پيروان اهل بيت آن را حلال مى دانندوپيروان خلفا تحريمش مى كنند.
هـان ! اكـنـون ايـن طـرح پـيشنهادى را تقديم مى كنيم وهيچ كس راملزم به پذيرش وعمل به آن نـمـى دانـم زيـرا مردم آزادند در اختيار آن چيزى كه به صحتش قانع شوند ولى بر مااست توضيح امورى كه پوشيده است تا حق براى هر كس كه در جستجويش است , نمايان گردد.
در نظر ما ازدواج موقت فوايد بى شمار زيادى دارد از جمله 1 ـ بـراى دانـشـجـويـان دخـتـر وپسرى كه يكسال با هم زندگى مى كنند ودر سن فوران غريزه جنسى اند, اگر با رضايت هم در ايام تحصيل ازدواج موقت كنند فقط به خاطر همنشينى ودوستى ولـذت بـردن بـدون همبستر شدن , واما پس از آن نيز مى توانند اگر بخواهند به طور دائم ازدواج كنند, در اين صورت , ازدواج نخست فرصت آشنايى با يكديگررا به آنها مى دهد وتمام مشكلات سر راه را بر مى دارد.
وهمچنين اين ازدواج , وسايل آسايش وراحتى را براى آنهافراهم مى سازد وبه آسانى مى توانند درس وبـحـثـشـان را دنـبـال كـنـند درحالى كه هم وجدانشان راحت است وهم رضاى خداى متعال را كـسـب كرده اند وهم از دست ديگر دانشجويانى كه ممكن است متعرضشان شوند, در امان خواهند ماند.
امـا ايـنكه ـ متاسفانه ـ دانشجوى دختر از يكى به ديگرى منتقل شود ودر كيف دستيش ده ها نامه عـاشـقانه باشد ومسائل رسوا برانگيزديگر, يا اينكه جوانان با سرنوشت دختران بازى كنند وهمه را آلـوده نـمـايـند وآينده شان را به بازى بگيرند واحساسات آنهاوخانواده هايشان را به مسخره بگيرند وآنـچـه در فـكـرشـان مى گذردهمين است كه اين دختر, دوست ايام تحصيلاتشان بوده است وبا اتمام تحصيل , او هم دنبال كارش مى رود, حال اگر ده ها انگشت اتهام به سوى او نشانه مى رود ويا اورا هـمـراه با ده ها عقده حل نا شدنى روانى روانه شهر وديارش كنند, به آنها هيچ مربوط نيست !! وچـه بـسـا خـيـانتهاووعده هاى دروغينى كه نتيجه اش جز حقد وكينه جامعه وتلاش براى انتقام گرفتن چيزى نبوده است اين نوع رابطه ديگر معقول نيست !.
2 ـ مـسافرى كه مدت زيادى در غير وطنش وبدون همسرش مى گذراند, اگر مى تواند صبر كند واگر نمى تواند بايد ازدواج موقت كندكه ضامن راحتى واستقرارش است , وبى گمان همسرش به ايـن كـار,رضايت خواهد داد , چرا كه همسرش را بيش از همه كس ديگرمى شناسد وقطعا براى او بـهتراست كه شوهرش با يك زن شريف وپاكدامنى ازدواج كند محافظت بر شرافتش كند, تا اينكه شـوهرش هرروز دنبال يك روسيى ناپاك بگردد كه هم پولش را بگيرد وهم ده هامرض مهلك به او منتقل سازد وانگهى ازدواج موقت از شرايطش اين است كه زن دوباره ازدواج نكند جز پس از تمام شدن عده اش وعده اش دو حيض يا دو ماه است پس اين ازدواج جز پاكى وپاكدامنى وشرافت چيزى در بر نخواهد داشت .
3 ـ ازدواج موقت , مشكل دخترانى كه پا به سن گذاشته وازدواج نكرده اندرا حل مى كند زيرا اسلام به او اجازه مى دهد كه از راه حلال غريزه جنسى خودرا اشباع كند.
4 ـ ازدواج موقت مشكل زنان بيوه را حل مى كند, آنان كه توانايى ازدواج دائم به خاطر فرزندانشان يا به علتهاى ديگر ندارند.
5 ـ در جـوامـع عـربـى اسـلامى ما بسيار اتفاق افتاده كه يك زن زيباروى دلباخته جوانى در سن فـرزنـدانـش مـى شـود واين جوان متاسفانه ازطريق او به مسائل جنسى پى مى برد وچه بسا از راه حـرام , با هم مباشرت ومعاشرت مى كنند ولى ازدواج متعه اين معاشرت را بر آنها حلال مى گرداند وآبرويشان را حفظ مى كند.
6 ـ زنـى كـه به تنهايى مى ترسد مسافرت كند يا برخى از كشورهااجازه مسافرت جز با محرم به او نمى دهند, مى تواند ازدواج موقت كندفقط به خاطر راه وسفر, واين ازدواج مصلحتى است بى آنكه مباشرتى در آن باشد.
7 ـ مـردى كه زنى را در خانه اش به كار گرفته كه در امور منزل كمك همسرش باشد, اسلام به او اجـازه نـمى دهد به او دست بزند يابدون حجاب با او روبرو شود وشايد حجاب اورا از كار در منزل بـازدارد ايـن مـرد مى تواند پسر كوچكش را به ازدواج موقت اين دختر درآورد وبدينسان عروسش مى شود وجز محارمش مى گردد واشكال برطرف مى شود.
8 ـ دخترى كه مجبور مى شود در منزل جوانى به خاطر درس ومباحثه با او خلوت كند يا از او زبان خـارجـى فراگيرد يا به هر علت ديگر, اسلام نمى گذارد كه تنها يك مرد وزن بيگانه با هم خلوت كنند.
در روايت است : ((هيچ زن ومردى با هم خلوت نكردند جزاينكه سومشان شيطان است )).
وازدواج موقت اين مشكل را حل مى كند وبه او اجازه مى دهد كه حتى حجابش را در برابر او بر دارد, مهم اين است كه زن هر شرطى رابخواهد, مى تواند بنمايد.
موارد گوناگون ديگرى نيز وجود دارد كه واقعا متعه وازدواج موقت , رحمت براى مردم مى باشد تـا در حرام نيافتند وجامعه اسلامى از هر نظر پاك وبى شائبه باقى باشد واز امراض جسمى وروانى بدورباشد ودامن ها ونسلها وآبروها ونواميس , حفظ شود.
((بـگـو ـ اى پـيامبر ـ خداوند امر به اعمال زشت وفحشا نمى كند آيا آنچه راكه خود نمى دانيد (به دروغ ) بر خدا مى بنديد))

((خـدا امـر مى كند به عدل ونيكى وكمك به خويشان ونهى مى كند ازفحشا ومنكر وظلم , شمارا پند مى دهد تا متذكر شويد))


مطالب مشابه :


نظرات مراجع عظام در مورد اذن پدر در ازدواج موقت

ازدواج موقت و آیت الله خامنه ای در قم و دفتر تا در صورت استقبال به سايت و




جست‌و‌جوی همسر خوب در اینترنت!

سايت‌هاي همسر مروجان ازدواج موقت و در شهرهای مذهبی قم و مشهد دیده می شود، در




ازدواج موقت یک ضرورت اجتماعی

طـرح ازدواج مـوقـت ، نـه شـرايـط سـنـگـيـن ازدواج دايـم را دارد كـه بـا عدم تمكن مالى يا




نگهی به ازدواج موقت در منهاج فردوسیان

«در منهاج فردوسیان،‌ به ازدواج موقت کردن، اهمیت می اشتراك وب سايت از نگاه قم.




ازدواج موقت واهميت و فوائد آن

ازدواج موقت واهميت و فوائد آن آدرس سايت مراجع و علما . اندیشه قم.




سايت هاي پاسخگويي به سئوالات ديني

آداب ازدواج - سايت هاي و فضلاي حوزه علميه قم در چهار حوزه ازدواج موقت و




احاديث مرتبط با حقوق پدر و وظايف فرزند وي

ازدواج موقت حلال قُم عَن مَجلِسِکَ لِاَبیکَ اين سايت در مورد ازدواج موقت، دائم و




مراسم عقد و عروسی در ایران

درباره وب سايت. از ادواج دائم، موقت، مشاوره ازدواج و ازدواج آسان، قم، انتشارات




آرامش در زندگی از دیدگاه اسلام

ارائه دهنده کلیه خدمات ازدواج اعم از ادواج دائم، موقت، مشاوره ازدواج قم ، موسسة آل سايت




چرا اسلام در ازدواج موقت دختر باکره اذن پدر را شرط کرده است؟ اما برای مرد ها چنین شرطی قرار نداده اس

چرا اسلام در ازدواج موقت دختر باکره اذن پدر را شرط آدرس سايت مراجع و اندیشه قم.




برچسب :