خانه پدری... سرزمین مادری...

خدا بیامرزد پدربزرگ مادری ما را. بنده‌ی خدا، قریب به هفتاد و چند سال به شغل شریف معماری مشغول بودند. تحصیلات آکادمیک نداشتند اما معروف بودند به مهندس. نقشه‌های ساختمانیشان حرف نداشت. توی کار خودشان انصافاً ماهر بودند. خیلی از ساختمان‌های اداری، بیمارستانی، و دولتی کشور را پیش از انقلاب ایشان ساخته بودند؛ از جمله چندین بیمارستان و ساختمان‌های چندین استانداری و فرمانداری قدیم. سال 1360 که پدر و مادر بنده با هم ازدواج کردند، ایشان یک نقشه برای منزل‌شان کشیدند که حالا شده خانه‌ی پدری ما...

نقشه، یک خانه‌ی دوبلکس بود با یک اطاق خواب و یک پارکینگ در همکف و دو خواب بزرگ در بالا. اما منزلی که الآن هست، سه اطاق خواب در پائین دارد، و راه پله‌ی طبقه بالا به طور مستقلی از بیرون راه گرفته، و آن را به یک واحد مسکونی نسبتاً مستقل تبدیل کرده است.

چند وقت پیش که لابه‌لای وسایل قدیمی، دنبال چیزی می‌گشتم، نقشه‌های ساختمان تصادفاً نظرم را جلب کرد. برایم جالب بود. آن ساختمان داخل نقشه کجا و ساختمان امروز ما کجا! برایم این سوال پیش آمد که این همه تفاوت چطور به وجود آمده...

بررسی که کردم دیدم وجود این همه تفاوت چندین دلیل می‌تواند داشته باشد. یکی تفاوت دیدگاه بنّاها با پدربزرگم، و حاکمیت هر چه بیشتر آنها بر سرنوشت ساختمان، در مرحله‌ی ساخت و سازش بود. یعنی فرقی نمی‌کرد پدربزرگم چه فکری داشته و یا پدرم چه می‌خواسته! بنّاها کار خودشان را کرده بودند. برای اطاق بزرگ منزل، لوله دودکش درنظر نگرفته بودند؛ کرسی ساختمان را آنقدر بالا آورده بودند که جایی که قرار بود پارکینگ باشد بالاجبار تبدیل به اطاق خواب شده بود، و بسیاری تفاوت‌های دیگر...

دلیل دوم این بود که ما قبل از اتمام کار ساختمان، در آن ساکن شدیم. خاطرم هست که وقتی هشت ساله بودم، ما وارد این خانه شدیم، و آن زمان تنها یک اطاق خواب از این ساختمان سفیدکاری شده بود و الباقیش بعداً درست شد. وقتی سال‌های آخر دبیرستان را می‌گذراندم تازه راه پله را موزائیک کردیم، و هنوز هم حیاطمان بتون‌ریزی نشده و قسمتی از آن هنوز هم خاکی است! فی‌الواقع هنوز هم به سختی بشود این ساختمان را به صفت "کامل بودن" متّصف دانست! خوب معلومه که در چنین فرآیند ساختی، خیلی چیزها آن طور که باید، ساخته نمی‌شوند!

دلیل سومش این بود که خیلی چیزها کارکرد خودشان را از دست دادند و یا تغییر کارکرد دادن. مثلاً جایی که قبلاً انبار بود،‌ الآن موتورخانه شده است؛ جایی که تراس بود قسمتی از اطاق پذیرایی شده؛ حلقه‌های آهنی جوش داده شده به سقف تراس که برای درست کردن تاب بود، الآن در سقف اطاق پذیرائی خودنمایی می‌کنند، و جایی که قبلاً راه پله بود، شده است آشپزخانه‌ی واحد بالا... آشپزخانه‌ی پائین هم که پیشرفت کرده و اوپن شده است.

اما علی رغم تمام این ایرادها و تغییرها نمیشود گفت منزل پدری ما، ساختمان خوبی نیست. زحمت‌های زیادی برایش متحمّل شدیم. با حقوق معلّمی ذرّه ذرّه ساخته شده و حتی به نوعی میشود گفت یادگار عموهای شهیدم نیز هست. در این خانه به مردم افطاری دادیم، دعای کمیل برگزار کردیم، نماز خواندیم، و مهمتر این که درون همین خانه رشد کردیم و بزرگ شدیم.

لابد می‌پرسید این همه روده درازی برای چیست؟ عرض می‌کنم محضرتان. خانه‌ی پدری من، من را به یاد وضعیت سرزمین مادریم می‌اندازد. نقشه‌ای برایش کشیده بودیم که آبادش کنیم. انصافاً خیلی کارها هم کردیم. اما بعضی اوقات، فرآیند ساخت و ساز دست بنّاهایی (تکنوکرات‌هایی) افتاد که دیدگاهشان با دیدگاه معماران و طراحان این ساختمان یکی نبود. بعضی جاهای نقشه را عمل نکردند. بعضی چیزها را به نقشه افزودند، و بعضی چیزها را از آن کاستند.

بعضی‌ جاها را هم بنا بر اقتضائات و نیازهای آن دوره مجبور شدیم عوض کنیم. آخر می‌دانید، این خانه هم تدریجاً ساخته شده. وقتی آمدیم و در آن مستقر شدیم، خانه تقریباً ویران شده بود و کامل نبود. در یک خانه‌ی نیمه‌کاره نشستیم و گفتیم آبادش می‌کنیم، اما هنوز این آبادسازی کامل انجام نشده. هنوز نتوانستیم بین نقشه‌ی اصلی و وضع موجود انطباقی ایجاد کنیم.

حالا به هر کجای این ساختمان که دست بزنیم صدای یک عدّه در می‌آید. کسانی که به وضع موجود این خانه عادت کرده‌اند، و تغییر این ساختمان بر اساس نقشه‌ی اصلی، برایشان ایجاد زحمت و مشکل می‌کند؛ و یا کسانی که اعتقادی به نقشه‌ی اصلی ندارند و ضرورتش را درک نمی‌کنند.

از طرفی هم اکثر مردم، وقتی وضع موجود را با نقشه‌ی اصلی مقایسه می‌کنند، از تفاوت میان این دو ابراز تعجب می‌کنند و گاهی برایشان تحمل این وضع نامتجانس و نامتقارن غیر قابل تحمل است. من به ایشان حق می‌دهم؛ به کسانی که دنبال حکومت اسلامی بودند اما حالا می‌بینند تفاوت‌های چشمگیری بین وضع موجود و وضع مطلوبشان وجود دارد.

اما این نباید موجب بشود ما اصل نقشه را زیر سوال ببریم. باید یادمان بماند که این ساختمان، منزل پدری ما، و این دیار، سرزمین مادری ماست. باید یادمان بماند که نمی‌توان این ساختمان را تخریب کرد و از نو ساخت، بلکه باید اندک اندک خودمان دست به کار شویم، تکنوکرات‌ها را کنار بزنیم و با تولید علم بومی و دینی، خودمان نقشه‌ی درستی را که منطبق بر آن نقشه‌ی اولیه و مبانی و اصولش باشد ترسیم کنیم. کاری که رهبر عزیزمان از ما جوان‌های حوزوی و دانشگاهی مطالبه نموده است. منظورم همان جنبش نرم افزاری در جهت تولید علوم انسانی اسلامی است...

مطالب مرتبط:

از رنجی که می‌کشیم (لطمات تکنوکراسی)

کدام جمهوری اسلامی؟!

مکتب داغونیزم و داغونیزم مکتبی...

توقف ممنوع!

باید که کم نیاوریم!

هویت مختار، هویت انقلاب اسلامی


مطالب مشابه :


پلان و نقشه خانه و ویلا

پلان و نقشه خانه و ویلا کاری از وبلاگ خانه و ویلا. ورود به لینک زیر فقط برای افراد بالای ۱۸




نقشه یک خانه ویلایی

معماری به مثابه ساخت-سجاد نازی - نقشه یک خانه ویلایی - مجموعه مطالب معماری و تکنولوژی ساختمان




نمای ساختمان نقشه ساختمان پلان خانه

نمای ساختمان نقشه ساختمان پلان خانه. روی لینک های زیر کلید کنید تا بهترین را برای تزئینات و




خانه ی ژاپنی ؛ فضای متوازن و کهن الگوی فضای قطبی

مطالعات فرهنگ و معماری ایران - خانه ی ژاپنی ؛ فضای متوازن و کهن الگوی فضای قطبی - وبلاگ




نمای خانه نمای ساختمان نقشه خانه های ویلایی

نمای خانه نمای ساختمان نقشه خانه های ویلایی وبلاگ ویلا و خانه. روی لینک های زیر کلید کنید




دانلود نقشه ی یک ساختمان (پیلوت همکف تیپ طبقات و غیره)

کار و فناوری - دانلود نقشه ی یک ساختمان (پیلوت همکف تیپ طبقات و غیره) - آموزش کتاب کاروفناوری




نبودنت نقشه‌ی خانه را عوض کرده

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند - نبودنت نقشه‌ی خانه را عوض کرده - - حرف هایی که به سختی




نقشه جديد كيهان-ماهواره پلانك

مانگه شه و / خانه ی نجوم پاوه - نقشه جديد كيهان-ماهواره پلانك - خانه ی نجوم پاوه




خانه پدری... سرزمین مادری...

نقشه، یک خانهی دوبلکس بود با یک اطاق خواب و یک پارکینگ در همکف و دو خواب بزرگ در بالا.




برچسب :