اشعار وسرود ولادت حضرت زهراس

«آفتاب عشق»
اى بى نشانه‏ اى كه خدا را نشانه‏ اى
هر سو نشان توست، ولى بى نشانه ‏اى
اى روح پر فتوح كمال و بلوغ و رشد
چون خون عشق در رگ هستى روانه‏ اى
با ياد روى خوب تو مى‏ خندد آفتاب
بر خاك خسته رويش گل را بهانه ‏اى
اى ناتمام قصه شيرين زندگى
تفسير سرخ زندگى جاودانه‏ اى
تصوير شاعرانه در خود گريستن
راز بلند سوختن عارفانه‏ اى
هيهات، خاك پاى تو و بوسه ‏هاى ما؟!
تو آفتاب عشق بلند، آستانه‏ اى
در باور زمانه نگنجد خيال تو
آرى حقيقتى بحقيقت فسانه‏ اى
زهراى پاك اى غم زيباى دلنشين
تو خواندنى‏ ترين غزل عاشقانه ‏اى 
فاطمه راكعى 


 «آن شب»
آن شب زمين مكه بر خود ناز مى‏ كرد
با ناز خود درهاى رحمت باز مى‏ كرد
آن شب حرم سر تا قدم حق را هدف بود
گوياى تكبير بلال از هر طرف بود
آن شب شفق در باغ دلها لاله مى ‏كاشت
آن را به عشق يار هجده ساله مى‏ كاشت
آن شب سحر سجاده ‏ى دل باز مى‏ كرد
قامت به قد قامت، مودّت ساز مى ‏كرد
آن شب فلق شعر گل مهتاب مى‏ خواند
از بهر غم، شادى، حديث خواب مى ‏خواند
آن شب سپيده جامه بر تن چاك مى‏ كرد
گرد ملال از روى احمد پاك مى‏ كرد
آن شب زمان چرخ و فلك را تاب مى ‏كرد
كلك قضا لوح قدر را آب مى‏ داد
آن شب زمين آبستن شور و شعف بود
غواص دل آماده‏ ى صيد صدف بود
آن شب منا شعر مباركباد مى‏ خواند
زيبا سرود آن شب ميلاد مى‏ خواند
آن شب خديجه بود و درد بار دارى
از باردارى بود كارش بيقرارى
آن شب ز تنهايى روانش رنج مى ‏برد
رنج شكوفايى به پاى گنج مى‏ برد
آن شب زنان مكه بر او پشت كردند
از او بريدند و نكوهش مشت كردند
آن شب درّ ناسفته ‏اى، بحر كرم سفت
طفلى كه بودش در رحم با او سخن گفت
آن شب ميان آن دو اسرارى مگو بود
وقت شكوفايى نخل آرزو بود
آن شب به مادر از بهشت و حور مى ‏گفت
از مرگ ظلمت در ديار نور مى‏ گفت
آن شب سحر آهنگ شادى ساز مى ‏كرد
در را براى صبح صادق باز مى‏ كرد
آن شب خديجه بود و آه جانگدازش
لطف خداى مهربان و سوز و سازش
آن شب بهشتى بانوان امداد كردند
با يارى خود قلب او را شاد كردند
آن يك به دستش ساغرى آكنده از مُل
آن يك برايش سندس و استبرق و گل
آن يك به پايش با ترنم لاله مى ‏ريخت
لبخند از لب در، ديار ناله مى‏ ريخت
آن يك برايش باده در پيمانه مى ‏كرد
آن يك پريشان گيسوانش شانه مى ‏كرد
مريم به گوشش آيه انجيل مى‏ خواند
آسيه بهرش داستان نيل مى‏ خواند
سارا برايش عود و عنبر دود مى ‏كرد
او را مهيا بهر يك مولود مى‏ كرد
ناگه خدا از راز هستى پرده برداشت
آهنگ فتح نور در شهر سحر داشت
تا مصطفى را ابتران ابتر نخوانند
شعر هجا در وصف پيغمبر نخوانند
ام القرا آيينه دار نور گرديد
چشم كج انديشان عالم كور گرديد
كون و مكان را ذات حق زيب و فرى داد
بر خاتم پيغمبرانش دخترى داد
آن هم چه دختر نازنين و ناز پرور
دختر نه بلكه بر يتيم مكه، مادر
بالاتر از او بين زنها دخترى نيست
در امتحان همسرى شد نمره ‏اش بيست
هر تار مويش آيه حبل المتين است
بر حلقه ‏ى انگشتر خاتم، نگين است
آمد به دنيا عصمت كبراى سر مد
ام‏ الائمه فاطمه ام ‏محمد
آمد به دنيا شاهكار كلك خلقت
گنجينه شرم و حيا و كان عصمت
آمد به دنيا آنكه نورش منجلى بود
معراج احمد بود و منهاج على بود
آمد به دنيا آنكه هستى هست مستش
از مستى هستى بشر شد پاى بستش
گر او نبودى هستى عالم نبودى
مشهودى از آب و گل و آدم نبودى
گر او نبودى زندگى بى محتوا بود
در پرده ابهام آيات خدا بود
او رحمتى بر رحمةللعالمين است
او زينت آيات قرآن مبين است
بر جسم ختم‏ الانبيا روح است زهرا
بر كشتى عدل على نوح است زهرا
آئينه دار نهضت پيغمبر است او
بهر پدر دلسوزتر از مادر است او
مظهر خدا هست و خدا را اوست مظهر
ساقى على هست و على را اوست كوثر
شرمنده از نور جمالش آفتاب است
درس نخستين بر زنان حفظ حجاب است
لبهاى ختم الانبيا بوسيد دستش
پيمانه صبر على گرديد مستش
از بس كه داده ذات حق قدر و مقامش
قد قامت احمد بود از احترامش
بى فاطمه نام نبى معنا ندارد
فرقى على با حضرت زهرا ندارد 
ژوليده نيشابورى
 

«روح احمد »
امروز عالمى ز تجلى منور است
ميلاد با سعادت زهراى اطهر است
مولود پاكى آمده از غيب در شهود
كز او وجود عالم و آدم سراسر است
از ره رسيده موكب بانوى بانوان
كائينه تمام نماى پيمبر است
نور خدا ز فرش نتق ميكشد بعرش
روشن بروى فاطمه چشم پيمبر است
در وصف او گر ام ابيها شنيده ‏اى
اين خود يك از فضائل آن پاك گوهر است
هر مادر آورد پسر از اوست مفتخر
بالنده مانده گيتى از اين نيك دختر است
احمد وجود پاك او را روح خويش خواند
با آنكه خود به مرتبه روح مصور است
در حيرتم چه مدح سرايم به حضرتى
كو را مديحه خوان ز شرف ذات داور است
تنها نه دختر است رسول خداى را
كز رتبه بر ولى خدا نيز همسر است
هستند گوشواره دو دلبند تو به عرش
بى شك دل تو عرش خداوند اكبر است
حاكى است از وقايع ما كان و ما يكون
متن صحيفه‏ اش كه به قرآن برابر است
ربط رسالت است و ولايت جناب تو
بل اين دو را وجود تو معنا و مصدر است
او هست عصمت و الله چندان شگفت نيست
كز چشم خلق تربت پاكش مستّر است
بر آستان توست ز جان منجلى صغير
عمريست چشم و روى نيازش بر اين در است
 صغير اصفهانى


«ثناى فاطمه »
جهان آفرينش را شكوهى ديگر است امشب
زمين و آسمان از هر شبى زيباتر است امشب
فلك آراسته بزمى ز ماه و زهره و پروين
عطارد باده گردان، مشترى، را مشگر است امشب
زمين گلشن، فلك روشن بشر شادان ملك خندان
فضا خرم هوا دلكش صبا جان پرور است امشب
بگوش دل شنو آواى مرغ شب كه مى ‏گويد
شب ميلاد زهرا دختر پيغمبر است امشب
چه زهرا عصمت پاك خدا ناموس پيغمبر
چه زهرا كز فروغش ملك هستى انور است امشب
خدا تبريك مى‏ گويد ملك تسبيح مى‏ خواند
كه ختم الامرسلين را دخترى مه پيكر است امشب
چه دختر بضعه خاتم چه دختر مفخر آدم
كه ميلادش بشر را سوى رحمن رهبر است امشب
از اين مهر جهان ‏آرا كه تابيد از سپهر دين
دل هر ذره‏ اى تابان همچو خاور است امشب
ببار اى بر رحمت رحمتت را بر گنه‏كاران
كه رحم رحمةللعالمين را در بر است امشب
مؤيد گر سيه شد از گنه طومار  اعمالت
ثناى فاطمه روشنگر اين دفتر است امشب
 سيدرضا

فاطمه زهرا(س) سرور زنان عالم و دخت گرامي پيامبر اسلام بنا به نقل مشهور دانشمندان شيعه ، در بيستم جمادي الثاني سال پنجم هجرت و به نقل اکثر تاريخ نگاران و محدثان اهل سنت پنج سال پيش از بعثت رسول گرامي اسلام پاي به عرصه وجود گذاشتند. و بنا به وحي و سفارش الهي، رسول گرامي (ص) نام او را فاطمه نهادند. ساير اسامي و القاب آن حضرت که حاکي از کمالات روحي و معنوي ايشان مي باشد عبارتند از : زهرا، بتول ، طاهره، ام ابيها، ام الائمه، عذرا، زکيه، راضيه، مرضيه، محدثه، صديقه و مريم کبري. حضرت فاطمه (س) تحت تربيت پدر و مادري قرار گرفت که هر کدام نمونه هاي بارزي از ارزشهاي والاي انساني و الهي بودند. حضرت محمد(ص) شخصيتي بود که حتي قبل از رسيدن به مقام پيامبري به جهت صداقت و امانتداري و ديگر فضائل اخلاقي شهره، خاص و عام بود به طوري که در ميان مردم به " محمد امين" معروف شد. حضرت خديجه نيز از خانواده اي محترم و در فضائل و کمالات سر آمد زنان عصر خويش بود. اين دو شخصيت برجسته ارکان خانواده اي را بنياد نهادند که همچون بستان فضيلت در بيابان بي آب و علف جاهليت بود. خداوند رحمان در مدت بيست و پنج سال زندگي مشترک محمد و خديجه به آنان دو پسر و چهار دختر عطا فرمود. حضرت فاطمه آخرين فرزند خديجه و محمد بود که پنج سال پس از اينکه حضرت محمد به پيامبري برانگيخته شد به دنيا آمد. اين دوران از حساسترين دوران زندگي حضرت محمد(ص) بود. تولد حضرت فاطمه در اين دوران از ويژگيهاي خاصي برخوردار است که به آن اشاره مي کنيم.

يکي از مسائلي که مشرکين بدان خيلي اميدوار بودند اين بود که بعد از وفات پيامبر آئين او بدون يار و ياور خواهد ماند و بزودي پيام محمد در جهان به فراموشي سپرده خواهد شد. مشرکين بنا به سنت غلطي که در زمان جاهليت مرسوم بود، بقا و دوام نسل يک فرد را در داشتند فرزند پسر مي دانستند وچون دو پسر پيامبر در کودکي از دنيا رفته بودند، آنها شاد و خرسند از اين مسئله بودند که نسل پيامبر منقرض شده و زمانيکه آن حضرت از دنيا برود کسي نيست که پرچم پاسداري از اسلام را بر دوش نگه دارد. اما پيامبر يقين داشت که ازاو نسل پاک و بابرکتي بوجود خواهد آمد که سرمنشا تمام خوبيهاي جهان خواهد شد. و ديري نپائيد که قلب پيامبر به نويد پروردگار روشن شد و آن زماني بود که سوره کوثر بر پيامبر نازل گشت. خداوند در اين سوره بر روي تمام تصورات واهي دشمن خط بطلان مي کشد و پيروزي نهايي حق و شکست باطل را نويد مي دهد و به پيامبر خطاب مي کند: " ما به تو کوثر را عطا نموديم، پس به شکرانه آن نماز بجاي آور و قرباني کن. همانا (نسل ) دشمن تو بريده خواهد ماند. و به زودي وعده خدا با ولادت حضرت زهرا(س) تحقق يافت. رسول گرامي اسلام(ص) لبريز از سرور و شادي به شکرانه اين لطف و مرحمتي که خداوند به ايشان عطا کرده بود ، نماز شکربجاي آورد و در راه خداوند گوسفندي را قرباني نمود. حضرت فاطمه (س) در کنار پدر و مادر گراميشان با زيباترين ارزشهاي الهي و اخلاقي آشنا گشت. عشق پدر به ايشان و محبوبيتي که در قلب رسول خداوند داشتند ، را مي توان به وضوح در زندگي ايشان مشاهده نمود . و سخن از اين عشق متقابل بسيار است . بديهي است که علاقه پيامبر به ايشان تنها به خاطر رابطه پدر و فرزندي نبود . هر چند اين عاطفه در وجود پيامبر موج مي زد ، اما تعابير و سخناني که پيامبر به هنگام اظهار علاقه نسبت به دخترش بيان مي نمود، نشان دهنده اين بود که در اينجا معيارهاي ديگر مطرح است. و بدون شک شخصيت والاي حضرت و مقام بلند و کم نظيري که در وادي عرفان و عبادت بدست آورد ، و همچنين عفاف و تفوايي که از خود نشان دادند ، نقش محوري اصلي را در اين تجليل ها و تکريم ها ايفا کرد ، تا جايي که پيامبر ايشان را " مادر خويش " لقب داده و حضرت فاطمه را " ام ابيها" ناميدند

طوباي محمد

بر عالم سرما زده گرما دادند

خورشيدترين.. ترا به دنيا دادند

با سجده و سجاده چهل روز گذشت

تا عاقبت آن سيب خدا را دادند

مفهوم حقيقي حياتي بانو!

با تو به زمين معني ومعنا دادند

تا اينكه به سوي آسمانها بپريم

با نام شما به بالمان پا دادند

بامعجزه ي كنيز چشمان شما

هی مرده گرفتند و مسیحا دادند

 


مطالب مشابه :


تحقیق درباره موسیقی ایران (یاهو)

دانلود مداحی مداحــــــان اسامي دستگـاه ها و از سازهاي ضربي معـروف ايراني دهـل




اشعار وسرود ولادت حضرت زهراس

،اسناد روضه ها،آموزش آواها،مقتل خوانی،توزیع اشعار مورد نیاز مداحان




اسامي دانش آموزان برگزيده ي مسابقات احكام در سطح آموزشگاه جهت شركت در مرحله مسابفات شهرستاني احك

اسامي دانش آموزان برگزيده از مداحان وبلگ تخصصی امربه معروف ونهی از منکر1.




خلقت آدم(4) پيدايش بشر

پيدايش بشر. توجه داشته باشيد: در اينجا موضوع سخن پيدايش «بشر» است، نه پيدايش «انسان».




مولودی در وصف امام زمان

دیگر مداحان. اسامي قطعي 180 كانديداي جبهه پايداري در 124 تیرانداز زن ایرانی با چادر در




برچسب :