ده نکتۀ زیبا و خواندنی

آنچه یک زائر باید بداند

 

1-  تقوا

« الحجّ أشهر معلومات فمن فرض فیهنّ الحجّ فلا رفث ولا فسوق ولا جدال فی الحجّ وما تفعلوا من خیر یعلمه الله وتزوّدوا فإنّ خیر الزّاد التقوی واتّقون »
زائر بیت الله الحرام، پیش از سفر، همچون هر مسافر دیگری، توشه می اندوزد. این توشه باید متناسب با طول سفر، چگونگی آن و مقصد باشد. توشه راه مکّه، خوراک و پوشاک است ولی برای زیارت دوست، این کافی نیست. زائر کعبه دوست، به سفر معنوی می رود و در آستانه چنین سفری باید خود را از درون بپالاید. آلودگی دل را بزداید و روحش را تطهیر کند; خود را با فضیلت های اخلاقی زینت دهد و به مقدّسترین مکان ها و مبارک ترین بقعه ها، تقوا را ارمغان ببرد که صاحب خانه، در قرآن، آن را بهترین توشه خوانده است. تقوا سفارش همیشگی قرآن است; امّا یادکرد مکرّر آن در آیات مربوط به حج (آیه های 189، 196، 197، 203 از سوره بقره و آیه دوّم سوره مائده)، این نکته را تأکید می کند که زائر باید از آغازین لحظه های تصمیم و نیّت، تا بازگشت به خانه، خود را از شیطان حفظ کند و در آشکار و نهان و دل و زبان، پرهیزکارانه، گام به سوی مقصد نهد.
افزون بر آیات، روایات نیز به رعایت تقوا سفارش کرده اند و آن را به عنوان نشانه قبولی حج و به دست آوردن آثار و ثمرات گرانبهایش، ذکر کرده اند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)می فرماید: «آیة قبول الحجّ ترک ما کان علیه العبد مقیماً من الذنوب... نشانه قبول حج این است که انسان گناهانی را که مرتکب می شد ترک کند». در حدیثی دیگر از پیامبر(صلی الله علیه وآله) این بیان، تفصیل داده شده است: «من علامة قبول الحجّ إذا رجع الرجل عمّا کان علیه من المعاصی; هذا علامة قبول الحجّ و إن رجع من الحجّ ثم انهمک فیما کان من زناء او خیانة او معصیة، فقدردّ علیه حجّه... نشانه قبول حج، بازگشت از گناهان گذشته است و اگر از حج بازگشت، امّا بر گذشته اش چون زنا و خیانت ونافرمانی، اصرار ورزید، حجّش مردود است »
از این مهمتر، بی تقوایی و گناه، توفیق حج گزاردن را سلب می کند و انسان را از همه آثار دنیوی و اخروی این عبادت بزرگ محروم می سازد. به عبارت دیگر، حرمان از پذیرفته شدن در مهمانی خداوند رحمان، اثر بی تقوایی و معصیت است و این معنا نیز از روایات، استفاده می گردد. برقی، عالم بزرگ شیعی قرن سوم در کتاب حدیثی و بسیار زیبای خود به نام «المحاسن» از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند: «من أراد الحجّ فتهیّأ له فحرمه، فبذنب حرمه...کسی که برای حج آماده شد و محروم ماند، به سبب گناهش محروم شده است.



2 - اخلاص

گفته شد که حج، یک عبادت است و روشن است که عبادت حقیقی بدون اخلاص، محقّق نمی گردد. حج وقتی حقیقت پیدا می کند که زائر، هیچ چیز بجز صاحبِ خانه را در نظر نیاورد و وسوسه های شیطانی را از دل براند. زائری که به قصد نمایش و تظاهر و خودنمایی، روانه حج گردد، از عملش هیچ بهره ای نمی برد و چون بقیه ریاکاران، پاداش خویش را باید از غیر خدا بطلبد; از همان مردمی که به قصد مدح و ثنای آنان، حج گزارده است. امام صادق(علیه السلام)می فرماید: «الحجّ حجّان: حجّ لله و حجّ للناس; فمن حجّ لله کان ثوابه علی الله الجنّة و من حجّ للناس کان ثوابه علی الناس یوم القیامة... حج، دوگونه است: حجّی برای خدا و حجّی برای مردم. هر برای خدا حج گزارد، ثوابش بهشت و بر عهده خداست و هر برای مردم حج گزارد، پاداش آن را در روز قیامت از مردم بطلبد. »

اثر دیگر حج که طهارت روحی و پاک شدن از گناهان و آلودگی هاست نیز در گرو رعایت اخلاص است. احادیث بسیاری، هم از راویان شیعی و هم از اهل سنّت، بر این مطلب دلالت دارند.

 این دسته روایات، حج را به آب که پلیدی را می شوید و یا آتش که ناخالصی ها را می سوزاند، تشبیه کرده اند و زائر را پس از حج، مانند کودکی می دانند که پاک و بی گناه، تازه متولد شده است. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) که در همین دسته روایات جای می گیرد، اساساً موضوع غفران و آمرزش خداوند، حجگزار مخلص است: «من حجّ یرید به الله، ولایرید به ریاءً و لاسمعة، غفرالله له الـبـتـة...هرکس به خاطر خدا حج بگزارد و نه ریا و تظاهر، خداوند حتماً او را می آمرزد. »
همانگونه که از متن حدیث بر می آید، حاجیان غیرمخلص، از دایره این رحمت الهی بیرون اند و از حج، جز رنج و تعب و هدردادن عمر و سرمایه، بهره ای ندارند.
حج کامل، اخلاص بیشتر می طلبد. حج به معنی قصد است; نمی توان به قصد تجارت رفت و آن را حجّ خانه دوست و کعبه مقصود خواند. نمی توان به قصد تفریح و تفرّج رفت و زائر بیت الله شد و نمی توان سیاحت کرد و آن را زیارت دانست. این گونه حج که مخلوطی از قصد خدا و غیر خداست نیز حجّ ابراهیمی و محمّدی نیست. این حجّ جاهلیتِ دوباره در آخر زمان است که حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) بدان اشاره کرده است: «یأتی علی الناس زمان ی فیه حجّ الملوک نزهة، و حجّ الأغنیاء تجارة، و حجّ المساکین مسألة... زمانی می آید که حجّ پادشاهان برای تفریح است و حجّ ثروتمندان برای تجارت و حجّ فقیران برای گدایی». این مضمون را راویان اهل سنّت نیز نقل کرده اند که فرازی بیشتر دارد و در آن به حجّ قاریان قرآن اشاره می کند و حجّ آنان را نیز برای ریا و سمعه و خودنمایی می داند


3 - پاک کردن دارایی

پس از تطهیر روح و خالص نمودن نیّت، در مرحله عمل نیز باید این خلوص و پاکی جلوه کند. روشن است که اگر بخواهیم حجْ ما را پاک کند و از آلودگی های درون بپالاید، باید خود پاک باشد. نمی توان با آب آلوده، آلودگی را زدود. نمی توان با مال به چنگ آورده از دزدی و با خیانت و رشوه و اختلاس و گران فروشی و کم فروشی و اجحاف، حج گزارد و انتظار پاک شدن از گناهان را داشت. نمی توان با مال حرام به حج رفت و انتظار پذیرش آن را داشت. نمی توان در لباس غصبی، لبّیک گفت و جواب را به انتظار نشست.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «إذا اکتسب الرجل مالاًمن غیر حلّة، ثمّ حجّ فلبیّ، نودی: لالبّـیـک و لا سـعـدیـک...    اگر کسی مالی از راه غیر حلال به دست آورد، سپس حج بگزارد و لبّیک بگوید، ندا می رسد: نه لبیک و نه سعدیک (که کنایه از جواب ردّ است)». اهل سنّت این حدیث را به گونه دیگری نقل کرده اند و هنگام این ندای الهی را نه در آغاز حج و احرام، که در همان ابتدای پا در رکاب نهادن و شروع سفر می دانند و در پایان آن، آورده اند: «توشه ات حرام و هزینه حَجّت حرام است. حجّت نه مبرور که مأزور و وبال گردنت خواهد بود.»
این بدان معناست که چنین زائری از همان مرحله نخست مناسک و حتی پیش از آن، در درگاه الهی پذیرفته نیست و مصرف دارایی هایش در حج، چیزی جز افزایش بدهی به صاحبان اصلی اموال را در پی ندارد.
نکته قابل توجه اینجاست که کم یا زیاد بودن آلودگی مال به حرام، در این عدم پذیرش، تفاوتی ندارد و حتی کم ارزشترین مال حرام در اسباب و تجهیزات حج و بار و بنه زائر، موجب مردود شدن حج می گردد. در تأکید همین نکته و زدودن چنین توهّمی، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)شیء بسیار کم قیمتی را نمونه می آورد و می فرماید: «من تجهّز و فی جهازه عَلَم حرام لم یقبل الله منه الحجّ... هرکس بار سفر حج ببندد و تکّه پرچمی حرام در وسایلش باشد، خداوند حجّش را نمی پذیرد. »
از باور و اعتقاد به این نکته است که هر ساله به هنگام حج، شاهد مراسم زیبای «طلب حلّیّت» کسانی هستیم که عازم زیارت کعبه مقصودند. اینان با جدّیت و کوشش فراوان در پی ادای بدهی و پرداخت دیگر حقوق مالی خود به هر سو روان می شوند و با تأسّی به اهل بیت عصمت و طهارت، هزینه حج را از هر آلودگی پاک می سازند و این سنّت دیرینه و به جا مانده از ائمه معصومین(علیهم السلام) و پیشینیان صالح را زنده نگاه می دارند. بجاست این فرموده امام کاظم(علیه السلام) را بیاوریم که «إنّا أهل بیت، حجّ مرورتنا و مهور نسائنا و اکفاننا من طهر أموالنا... ما خاندانی هستیم که هزینه حجگزارمان و مهریه زنانمان و کفن مردگانمان را از پاکترین دارایی مان می پردازیم».

4 - آگاه کردن دوستان

اکنون زائر در آستانه سفر است. او عزم را جزم، نیّت را خالص و روح و جسم خود را تطهیر کرده است. تمام حقوق واجب را ادا کرده است و نیکوست که حقّی مستحب را نیز ادا کند و با آگاه کردن برادران دینی اش، علقه ها و علاقه ها را تحکیم بخشد و محبّت را در روابط اجتماعی تزریق کند. در حدیثی که راوی اش امام صادق(علیه السلام) و گوینده اش حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) می باشد این تکلیف اخلاقی بر عهده هر مسلمانی که قصد سفر دارد، گذاشته شده است: «حقّ علی المسلم إذا أراد سفراً أن یُعلم إخوانه، و حقّ علی إخوانه إذا قدم أن یأتوه...    بر گردن هر مسلمان است که هنگام سفر، برادرانش را آگاه کند و سزاوار است که آنها هم به هنگام بازگشت او به دیدارش بیایند». این دستور زیبای اخلاقی که رابطه ای دوسویه را ایجاد می کند، اثراتی سودمند نیز برای خانواده و بستگان و بازماندگان زائر دارد; زیرا دستور اخلاقی دیگری، این را تکمیل می کند و سوی دیگر رابطه را استوار می سازد. امام زین العابدین(علیه السلام) به برادران دینی و مؤمن زائر می فرماید: «من خلف حاجّاً فی أهله وماله، کان له کأجره، حتی کأنّه یستلم الأحجار...    هر جای خالی حجگزار را در خانواده و دارایی اش پر کند، اجری مانند او دارد، تا آنجا که گویی سنگ های کعبه را لمس می کند. »


5 - گشاده دستی

جود و سخاوت، از صفات مورد علاقه خداوند است و بدان سفارش کرده است. در موقعیت های خاصی، این سفارش تأکید شده است که از آن جمله سیر و سفر است. زیاد برداشتن توشه نیکو و بذل و بخشش آن به همسفران، از مروّت و شرف و جوانمردی شمرده شده است. حج، علاوه بر اینکه خود یک سفر است و مشمول این قانون و دستور کلی اخلاقی قرار می گیرد، ویژگی دیگری نیز دارد که سبب تأکید بر گشاده دستی در طول سفر و اعمال آن است. هزینه حج، بیش از صدقه و بیش از قرض و هر کار نیک دیگری، پاداش دارد و اجر اخرویِ آن را تا دو میلیون برابر کارهای دیگر ذکر کرده اند.  این ثواب زیاد، محرّک بسیار خوبی برای انفاق و جود و سخاوت در حج است. امامان شیعه، علاوه بر توصیه و سفارش زبانی، خود بدان عمل می کرده اند و با حمل بهترین توشه ها و بذل و بخشش از آن، به دیگر حاجیان و پیروان خود درس می داده اند و آنان را به این کار نیک می خوانده اند.
شیخ محدثان، صدوق، در کتاب بزرگ خود (من لایحضره الفقیه)، نمونه ای از این دست ارائه می دهد. او می گوید: «کان علیّ بن الحسین(علیه السلام) إذا سافر إلی مکّة و العمرة، تزوّد من أطیب الزاد، من اللوز والسکر والسویق الحمض والمحلّی.. 

 امام زین العابدین(علیه السلام)هرگاه برای حج و عمره به مکّه می رفت، بهترین توشه را فراهم می آورد، از بادام و شکر تا نوشیدنی های ترش و شیرین». این روش توسط پیروان امامان و زائران با ایمان در طول تاریخ ادامه یافت و تنگ نظری و تنگدستی و بخل و امساک در مراسم حج، به صورت عملی نکوهیده درآمد و طرد شد.
گفتنی است این صفت نیز مانند دیگر چیزها، حدّ و مرزی معیّن دارد و نمی توان سخاوت و گشاده دستی را دستاویز ولخرجی و اسراف و فخرفروشی کرد. امامان شیعه در کنار دستور به گشاه دستی، بعضی از یاران خود را که در سفر حج، بدون رعایت حدّ و مرز و جایگاه آن به مهمانی و اطعام و خرج دادن پرداخته و عزّت و احترام همراهانشان را در نظر نگرفته اند، نکوهش کرده اند. حسین بن ابوالعلاء که از راویان بزرگ و از اصحاب امام صادق(علیه السلام) است می گوید: «با بیش از بیست نفر عازم مکّه شدیم. در هر منزلگاه، گوسفندی می کشتم تا به امام صادق(علیه السلام) وارد گشتیم. به هنگام ورود، ایشان مرا صدا زد و فرمود: یا حسین، آیا مؤمنان را ذلیل می کنی؟ من گفتم: به خداوند پناه می برم! حضرت به رفتار من در سفر حج اشاره کردند. گفتم: اینها را نه به قصد ریا و خودنمایی که فقط برای خدا کردم. حضرت فرمود: مگر نمی دانستی که در میان آنان کسانی هستند که می خواهند مانند تو کنند و چون نمی توانند، دچار خود کم بینی و تحقیر نفس می شوند؟! من استغفار کردم و گفتم دیگر نمی کنم». این معنا را امام صادق(علیه السلام) به یکی دیگر از یاران خود، به نام شهاب بن عبدربّه، نیز سفارش کرده است.
وجه جمع این دو دسته روایات و نتیجه هر دو دستور، در حدیثی که محمد حلبی از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند، آمده است. او که از همین مشکل همراهی شخص ثروتمند با اشخاص دیگر پرسیده است، جواب می شنود: «إن طابت بذلک انفسهم فلابأس به... اگر رضایت خاطر دارند مشکلی نیست، خرج کند و اطعام دهد و گشاده دستی کند و اگر راضی نیستند، وظیفه شخص غنی است که صبر کند و با غذای آنان بسازد و خرج خود را جدا نکند و (به اصطلاح خاصه خرجی نکند. ) »
این همراهی و همگون بودن با جمع و کاروان، در بسیاری از اعمال حج نیز توصیه شده است. لباس یکدست سپید، حرکت همزمان از مواقف، حرکت یکسویه در طواف... همه و همه، نشان دهنده روح وحدت و اتّحاد است که مطلوب شارع حکیم می باشد. تمام این نکات، نشان از دقت و ظرافت دستورات اخلاقی اسلام دارد که با رعایت آنها و نگاهداری حدود و مرزهای هر یک، می توان به اعتدال اخلاقی و روابط صمیمانه، عاطفی و منطقی، دست پیدا کرد.

6 - دوری از تکبّر

با نگاهی کوتاه به روایات می توان دریافت که یکی از حکمت های تشریع حج، بیرون راندن تکبّر از دل هاست. این معنا را از شکل کلّی مراسم نیز می توان فهمید. حضرت علی(علیه السلام)می فرماید: «یتعبّدهم بألوان المجاهد ویبتلیهم بضروب المکاره، إخراجاً للتکبّر من قلوبهم وإسکاناً للتذلّل فی أنفسهم... خداوند، با سختی های رنگارنگ، بندگان خود را به بندگی وا می دارد و آنها را با ناخوشی های گوناگون می آزماید تا خودپسندی و کبر را از دل هایشان بیرون کند و فروتنی را در جان هایشان جای دهد».
و در همین معنا حضرت رضا(علیه السلام)می فرماید: «إنّ علّة الحجّ... والتقرب فی العبادة إلی الله عزّوجل والخضوع والاستکانة والذلّ... یکی از علّت های حج، نزدیکی به خداوند از راه عبادت و خضوع و تهیدستی و کوچکی است».
برای همسویی با این حکمت و جهت نیل به این هدف، روایات، حاجیان را ترغیب به دوری از کبر و زدودن غرور و تفاخر از دل ها می کند و با طرح ثمره مهم حج (آمرزش گناهان)، آن را مشروط به دوری از کبر و اظهار تواضع می کند. امام باقر(علیه السلام)می فرماید: «من أمّ هذا البیت حاجّاً او معتمراً مبرّأً من الکبر، رجع من ذنوبـه کهیئته یـوم ولـدتـه اُمّـه...    هر قصد این خانه کند، به عمره یا حج، و از کبر دوری کند، باز می گردد در حالی که گناهی ندارد، همچون روزی که مادرش او را زاده است».
این سفارش از هنگام قصد و عزم حج شروع می شود و در اوّلین قدم ورود به مکّه و محلّ حج، تکرار می شود. در آداب ورود به مکّه، توصیه شده است که بدوت تکبّر و تجبّر و فخرفروشی و در کمال تواضع و آرامش وارد حرم ابراهیمی شوید. این سفارش را امام صادق(علیه السلام)، هم به معاویة بن عمار و هم به اسحاق بن عمّار، فرموده اند و اثر چنین ورود متواضعانه ای را غفران و آمرزش خداوند دانسته اند. ابان بن تغلب که از بزرگترین راویان فهیم و فقیه است، نمونه عملی و عینی این تواضع را گزارش کرده است. این گزارش، چگونگی بروز تواضع و اظهار این حالت درونی را در عمل خارجی، به تصویر کشیده و یگانگی دل وزبان ودرون وبرون را ترسیم کرده است. ابان که توفیق همراهی امام صادق(علیه السلام) رااز مدینه تا مکّه داشته است، می گوید که وقتی امام صادق(علیه السلام) به حرم رسید، از مرکب پیاده شد، غسل کرد، کفش هایش را به دست گرفت و پابرهنه داخل حرم شد. من نیز چنین کردم. حضرت فرمود: «یا أبان، من صنع مثل ما رأیتنی صنعت، تواضعاً لله، محاالله عنه مأة ألف سیئة و کتب له مأة ألف حسنة وبنی الله عزّ وجلّ له مأة درجة و قضی له مأة ألف حاجة... ای ابان، هر از روی تواضع چنان کند که دیدی من کردم، خداوند صدهزار کار زشتش را محو کند و صد هزار کار نیک برایش بنویسد و صد هزار درجه به او بدهد و صدهزار حاجتش را روا کند. »
ابراز و اظهار تواضع از راه هایی دیگر نیز نقل شده است و امام صادق(علیه السلام) به پیروان خود آنها را تعلیم داده است. ایشان می فرماید: «اُنظروا إذا هبط الرجل منکم وادی مکّة فالبسوا خلقان ثیابکم، فانّه لم یهبط وادی مکّة أحد لیس فی قلبه من الکبر إلاّ غفر له...»; وقتی وارد مکّه شدید، لباس های کهنه تان را بپوشید که هیچ بدون تکبّری در دل به مکّه فرو نیامد، مگر اینکه آمرزیده شد. »
در حدیث دیگری از این گونه، شخصی ستوده شده است که با وجود امکان استفاده از لباس نو و زیور و زینت، به خاطر تواضع در مقابل خداوند، از لباس کهنه استفاده می کند. هم در آن و هم در اینجا، تمیزی و نظافت و زیبایی نکوهش نشده و مورد نهی قرار نگرفته است; بلکه خودنمایی و فخرفروشی و تجمّل ممنوع شده است که این منع، همسو با دیگر اعمال حج، بویژه احرام است که از آداب واجب ورود به مکّه می باشد.

7 - حسن خُلق

شیوه حجّ کاروانی و دسته جمعی، حاجیان را علاوه بر مراسم و فرائض حج، در منزل و خورد و خوراک نیز به هم پیوند می دهد. از سوی دیگر، سختی اعمال، و شرایط ویژه آب و هوای حجاز، زمینه را برای درگیری ها و برخوردهای احتمالی کوچک و بزرگ آماده می سازد. گاه زائران و دیگر همراهان، عادت هایی دارند که برای بعضی دیگر پسندیده نیست و گاه کمبود امکانات و تنگی مکان در مِنا و مشعر و یا غربت و سرگشتگی و دوری از خانه و خانواده، چنان روح را می آزارد که احتمال طغیان آن می رود و آنگاه، غضب و ناراحتی، زمام امور را از کف عقل می رباید و در این هنگام باید منتظر حادثه بود که گاه کفّاره و عقوبت هایی را هم برای زائر در پی دارد. از این رو، رعایت آداب معا و خوشرویی و خوش اخلاقی، از لازمترین کارها محسوب می شود.
امامان معصوم(علیهم السلام) برای گام به گام این سفر روحانی، دستورات و توصیه هایی بیان کرده اند تا زائر را از این دام شیطانی (ترشرویی و بداخلاقی) برهانند و حجّ او را بی فساد و خلل، مقبول و مأجور گردانند. در ابتدای خروج از خانه، دعای خروج بخواند و بگوید: «اللهم إنّی أسألک فی سفری هذا السرور والعمل بما یرضیک عنّی خداوندا من از تو در این سفرم، سرور و انبساط خاطر و عمل به رضای تو را می طلبم». و برای هنگام پیمودن مسیر حج، فرموده اند: «ما یعبأ مَن یَؤمُّ هذا البیت إذا لم یکن فیه ثلاث خصال: خُلق یُخالق به من صحبه، أو حلم یملک به من غضبه، أو ورع یحجزه عن محارم الله... به زائری که سه خصلت در او نباشد، توجّه نمی شود. حسن صحبت و نیکویی معا با همراهان، بردباری و خودداری به هنگام غضب و خشم، و پرهیز از محرّمات خداوند». این حدیث که مشابه آن در آداب سفر، زیاد نقل شده است، حجگزار بداخلاق و تندخو را دور از عنایت خداوند بر می شمارد و او را بی بهره از حج معرّفی می کند. چنین کسی، گویا آمده و دیده و رفته است; بدون هیچ نصیبی و ثمری! چنین شخصی مورد نکوهش شدید واقع شده و اهل بیت(علیهم السلام) او را از دایره ولایت خود و گروه مؤمنان به خداوند، بیرون رانده اند.
پیشوایان دینی ما، هم در اطراف حسن خلق و ارزش و برکات و ثمرات آن در روابط اجتماعی سخن گفته اند و هم ما را از ضررها و آثار سوء بدخلقی، برحذر داشته اند که به عنوان نمونه از هر یک، حدیثی را می آوریم. پیامبر فرمود: «الخُلق الحسن نصف الدین... خوی نیکو نیمه ای از دین است» و همو فرمود: «الخلق السیّء یفسد العمل کما یفسد الخلّ العسل...           خوی بد، عمل را فاسد می کند; همچون سرکه که عسل را خراب می کند».
آری; اگر حجگزار نرمخو نباشد، خوشرو و خوش زبان نباشد و با همراهان و نزدیکان بنای بدخلقی بگذارد و با اندک سختی خشم بگیرد، حجّ شیرین و پرارزش خود را از دست می دهد و با دستی خالی و کوله باری تهی باز می گردد.


8 - نگهداری از زبان

زبان و کلام، نقش ویژه ای در روابط انسانی ایفا می کند و در متون اخلاقی، بسیار بدان پرداخته شده است. گناهان بزرگی که با زبان انجام می گیرد و هیچ عضوی به اندازه آن، نمی تواند انواع گوناگون معصیت و طاعت داشته باشد. ایجاد دشمنی و عداوت با زبان ممکن است و اظهار دوستی و محبّت هم با آن میسّر. کج خلقی و بددهنی و دشنام، با زبان انجام می گیرد و خوش صحبتی و مزاح و شوخی هم. در حج، به این عضو، توجه شده است و خداوند در قرآن کریم بعضی از افعال زشت آن را به هنگام حج، حرام کرده است: { الحجّ أشهر معلومات، فمن فرض فیهنّ الحجّ فلارفث ولافسوق ولاجدال فی الحجّ}.
حج، ماه های معیّنی دارد و هر در آن ماه ها حج می گزارد، نباید آمیزش جنسی کند و یا دروغ بگوید و یا مجادله و نزاع کند.
دستورات این آیه، در معارف حدیثی ما پی گرفته شده است. امام صادق(علیه السلام)می فرماید: «إذا أحرمت فعلیک بتقوی الله وذکر الله کثیراً، وقلّة الکلام إلاّ بخیر، فإنّ من تمام الحجّ والعمرة أن یحفظ المرء لسانه إلاّ من خیرْ، کما قال الله عزّ وجلّ; فإنّ الله عزّ وجلّ یقول: { فمن فرض فیهن الحجّ...}; والرفث: الجماع; والفسوق: الکذب والسباب; والجدال: قول الرجل: لا والله و بلی والله... هرگاه احرام بستی، تقوا را همراه گیر و خداوند را فراوان یاد کن و کم گو مگر به نیکی; همانا اتمام حجّ و عمره به حفظ و نگاهداری زبان است مگر به نیکی; همان گونه که خداوند می گوید: { فمن فرض فیهنّ الحجّ فلارفث و لافسوق ولاجدال فی الحجّ}. رفث همان جماع است; و فسوق یعنی دروغ و دشنام; و جدال هم قسم به ذات جلاله الله است»
کم گفتن و نیکو گفتن، حج را مبرور و مقبول و نیکو می گرداند و اثر سوء گفتارهای زشت را از بین می برد. گذشته از نصّ روایت نبوی که برّ و نیکی حج را به اطعام طعام و طیب کلام تفسیر می کند، روایتی در تفسیر «تفث» داریم که در ذیل آیه مربوط به حلق و تراشیدن سر در روز عید قربان، وارد شده است و آن را شامل پلیدی های باطنی نیز می داند. در این روایت، کلام نیکو و پاکیزه را کفّاره گفتار زشت می داند و حاجیان را به نیکویی گفتار فرا می خواند تا عواقب سوء گفتارهای قبلی خود را پاک کنند و همان گونه که تفث و چرک و کثافات ظاهری را از تن می شویند، پلیدی های درون را نیز بزدایند. متن روایت را به جهت اشتمال بر نکات دیگر اخلاقی در پی می آوریم.
معاویة بن عمار از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند: «اتّق المفاخرة وعلیک بورع یحجزک عن معاصی الله عزّ وجلّ، فإنّ الله عزّ وجلّ یقول: { ثمّ لیقضوا تفثهم}. ومن التفث أن تتکلّم فی إحرامک بکلام قبیح، فإذا دخلت مکّة فطفت بالبیت، تکلّمت بکلام طیّب، وکان ذلک کفّارة لذالک... از فخرفروشی بپرهیز و با ورع، خود را از معصیت خداوند نگه دار. خدا می فرماید: سپس خود را از پلیدی و کثافات، پاک کنند. از جمله این کثافات، گفتار زشت در احرام است. پس هنگامی که به مکّه داخل شدی و طواف کردی، گفتار نیکو بگو که این، کفّاره آن است»
آری گفتار بد، روح را کدر و دل را تیره می سازد و صفا و صمیمیت را نابود می کند و جبران آن اگر ممکن باشد از راه زبان و کلام نیکو میسر است.


9 - کمک و خدمت به همراهان

برآورده کردن نیازهای مؤمن و برادر دینی، از پرارزشترین کارها و برتر از بسیاری مستحبات است. از احادیثی که به ذکر فضیلت این کار و بیان اجر آن پرداخته اند، به اهمیت آن وارزش فوق العاده اش پی می بریم. بعضی از آنها برآوردن حاجت های مؤمن را برتر از بیست حج می شمرد و در بعضی، اقدام و شروع (به خدمت) بدون موفقیت و کسب نتیجه را برابر با حجّ مبرور و مقبول خوانده اند. با این همه، به سبب اجر و پاداش فراوان طواف و اعمال مستحبّی در ایّام حج، گاه اشخاصی به تردید افتاده اند و در انتخاب بین «خدمت و کمک به دیگر حاجیان» یا «طواف و نماز مستحبی در مسجدالحرام» متحیّر مانده اند. اسماعیل خثعمی از این دسته افراد است که در پی تأیید و امضای عمل خویش به نزد امام صادق(علیه السلام) رفته می گوید:
« إنّا إذا قدمنا مکّة ذهب اصحابنا یطوفون و یترکونی احفظ متاعهم. قال: أنت اعظم أجراً... به مکّه که آمدیم، دوستانم به طواف رفتند و مرا رها کردند تا وسایل آنها را حفظ کنم. امام فرمود: اجر و پاداش تو بیشتر است»
مرازم بن حکیم همین تردید را نسبت به اعمال مسجدالنبی از همراهش در مدینه نقل می کند تا اینکه امام صادق(علیه السلام) او را از حکم مسأله باخبر می کند و وظیفه اخلاقی اش را به او نشان می دهد. او می گوید: «زاملت محمد بن مصادف، فلمّا دخلنا المدینة اعتللت، فکان یمضی إلی المسجد ویرعنی وحدی. فشکوت ذلک إلی مصادف، فأخبربه أبا عبدالله (علیه السلام)فأرسل إلیه: قعودک عنده أفضل من صلاتک فی المسجد... من به همراه محمد بن مصادف وارد مدینه شدم. من مریض شدم. او به مسجد می رفت و مرا تنها می گذارد. از او گله کردم و او این را به امام صادق(علیه السلام) اطلاع داد. امام بدو پیام داد: نشستن تو در کنار او، بهتر و برتر از نماز در مسجدالنبی است»
اهمیت این دو فرمان اخلاقی هنگامی روشن می شود که ثواب و اجر طواف در مسجدالحرام و نماز در مسجدالنبی را بدانیم. برطبق روایات فراوانی که هم شیعه و هم اهل سنّت نقل کرده اند، نماز در مسجدالنبی از همه مساجد دیگر بجز مسجدالحرام برتر است. پاداش نماز در مسجد پیامبر را هزار، ده هزار و حتی پنجاه هزار برابر نماز در مساجد دیگر نقل کرده اند و نماز در مسجدالحرام را صدهزار برابر. و ثواب طواف و نماز طواف در مسجدالحرام، ثبت شش هزار حسنه و محو شش هزار گناه و ترقّی به همین مقدار درجه و برآورده شدن همین تعداد حاجت است.

10 - گناه نکردن پس از بازگشت


حفظ نتیجه عمل و بهره برداری از ثمرات کارهای نیک، گاه سخت تر از خود آن کار است. زائر با مراقبت از رفتار خود و آموختن درست مناسک، می تواند از عهده حج و اعمال آن به درآید و با حسنات و ثمرات و حجّی مقبول و مبرور برگردد و نور حج را در قلب و روح خود برای همیشه روشن نگاه دارد; ولی افسوس که این نور با اولین گناه، به خاموشی می گراید و سایه معصیت، پرتو نورانی این عبادت بزرگ را از نورافشانی باز می دارد. امام صادق(علیه السلام) این خطر را گوشزد کرده و بدان هشدار داده است. امام می فرماید: «الحاجّ لایزال علیه نورالحجّ مالم یلمّ بذنب...»; و هم از این روست که به پیروان خود دستور داده اند پیش از آنکه حاجیان و عمره گزاران، آلوه گناه شوند، به دیدارشان بشتابید تا بهره ای از این نور و مغفرت و رحمت خداوندی ببرید. این در حقیقت همان تقوا و دوری از معصیت است که در همه مراحل سفر و پس از آن نیز باید رعایت شود.
علاوه بر این سفارش عام، به بعضی از گناهان که پس از بازگشت احتمال ابتلا به آنها بیشتر وجود دارد، اشاره شده است. یکی از آنها بازگو کردن عیب ها و خطاهای سرزده از همسفران است. به هنگام شرح ماجراهای پیش آمده در سفر و یا درد دل کردن از سختی ها و آزارها، سفره دل باز می شود و سخن با غیبت و گاه تهمت آلوده می گردد. در بعضی موقعیت ها، نیز رازهای همراهان را که معمولا در سفر و ضمن خطرات آن برای ما گشوده می شود، افشا می کنیم و آبرو و اعتبار آنان را لکّه دار می سازیم که این کار برخلاف امانت و مروّت است. دلیل های فراوانی بر حرمت این کار داریم که در ابواب مربوط به مجلس و مسافرت آمده است. حتی در بعضی روایات، گفتار به نیکی را نیز نهی کرده اند که شاید وجه آن، ایجاد حریم برای نیفتادن به کار حرام باشد. متن حدیث چنین است: «لیس من المروءة أن یحدّث الرجل بما یلقی فی سفره من خیر أو شرّ... از جوانمردی به دور است که انسان هرچه را در سفر دیده ـ از خوب و بد ـ بازگوید.»
در پایان، نتیجه می گیریم که وظایف زائر در انجام اعمال و فرائض و مناسک خلاصه نمی گردد; بلکه تحصیل آثار فراوان حج و قبولی این عبادت بزرگ در گرو رعایت دستورات اخلاقی این عبادت اجتماعی است. امید که هر زائر، نمونه ای از مسلمانان مطلوب اسلام باشد و با رفتار نیکو و شایسته خود، در جلب محبّت همکیشان و توجه دیگران، توفیق یابد.


مطالب مشابه :


پيام تبریک بازگشت از حج91

حج اس ام ای برای تبریک حج تبريك سفر حج متن برای تبریک از حج آبان 91 متن تبريك زيارت حج متن




"ای قوم به حج رفته کجایید کجایید"

اشعار زیبا - "ای قوم به حج رفته کجایید کجایید" - و خدایی که در این نزدیکی است




ده نکتۀ زیبا و خواندنی

كاروان حج خوشخو - ده نکتۀ زیبا و متن روایت را به جهت اشتمال بر نکات دیگر اخلاقی در پی




اس ام اس خیر مقدم بازگشت از حج | اس ام اس خیر مقدم حجاج

پیام تبریک مکه متن خير مقدم حج متن خير مقدم مکه پیام حجاج - اس ام اس زیبا برای




برچسب :