نقاشی برجسته

  جمعه،ظهر، سکوت، فرهنگسرا،تابلوهای نقاشی،<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

نقاشی برجسته، در قدیمی چوبی با قفلی کوچک،اسب سفید میان رقص نور و شیشه های رنگی...

  زن نقاش، سال ها پیش دیده بودمش، سال هایی که جوان بود...

  پتینه از یک زن روستایی در خانه ای روستایی،جارو به دست روی یک قالی کهنه،تابلویی به ظاهر ناتمام از قامت یک زن اما تمام؛ با جامه ای سفید و گیسوانی بلند در باد و صورتی محو، روی صندوق چوبی پتینه ای از دو زن در سال های دور با چادر های مشکی و روبنده های سفید رو به روی مردی که شاید قاضی بود. دیوارهای کاهگلی، خانه های قدیمی، پنجره های چوبی، زنان و مردان در لباس گذشته اما شاد و زنده؛ تصویرهایی برجسته از

گذشته.

  تابلوی آخر؛ زمستان و درختانی لخت در دو طرف.

  به زن نگاه کردم . شبیه تابلوها بود رگه هایی از گذشته در صورت و جامه اش بود و درست مثل تصویر زن چیزی در صورتش محو شده بود. گیسوانش زیر لایه ای از برف سالیان و مثل درختان، انگار در زمستان بود. 

 


مطالب مشابه :


بر خرمگس معرکه لعنت!!!

پوشاک تن درست; قالب های




بهترین عینک ها برای بنفش بودن!

تن‌ِ درست مغازه‌ای بود در یک ویژگی دیگر پوشاک الیاف نخی تندرست این است که بر اساس




پوشاک کوهنوردی

آموزش گردش در طبیعت و ترفندهای طبیعت - پوشاک کوهنوردی - روش لذت بردن از طبیعت ، طبیعت




اين ستاره بازي حاشا چيزي بدهكار آفتاب نيست.

پوشاک تن درست; قالب های




انگشتر فیروزه

چند هفته پیش روی همان انگشتم که انگشتر دست می کردم درست زیر انگشتر قرمز شد پوشاک تن درست;




پگاه انواریان

مهندسی پوشاک - پگاه انواریان - روش من این است که پارچه را روی تن درست می‌کنم و برش می‌زنم.




چهارشنبه سوری

جدا شد و دو تا پسر درست پشت سرش ترقه انداختن و اون مستاصل به طرف ماشین پوشاک تن درست;




نقاشی برجسته

شبیه تابلوها بود رگه هایی از گذشته در صورت و جامه اش بود و درست مثل تصویر زن پوشاک تن درست;




زنی در زمستان

پوشاک تن درست; قالب های




برچسب :